توردیقل میمنگی
درنگی بر حوادث اسفبار دفن مجدد امیر حبیب الله کلکانی وپروژۀ تخریب قلعۀ تاریخی شهر آرا
سخت است آزاد کردن نادان هایی که زنجیر های خویش را می پرستند
ولتر
هرشهید در هر کجای این سرزمین که باشد مستحق داشتن قبر ودریافت احترام از جانب نسل های بعدی خود است وبه این حساب ما هزاران شهید استبداد از دوره های مختلف تاریخ اینکشور، خصوصاً دوره های سه گانۀ مشروطیت، دورۀ اختناق آل نادر ، کودتای ثور، تهاجم غنیمتگیران جهادی، دوران تسلط فاشیست مذهبیون طالب، القاعده وغیره درکشورداریم که همه وهمه مستحق این حق اند!
ولی تعمیل این حق مشروع، هیچگاهی نباید به قیمت ازبین بردن آثار وآبدات تاریخی کشور وتبدیل هر آبدۀ تاریخی بیک مقبره صورت گیرد که این خود بیانگر خلق یک فاجعۀ دیگردرینکشور است
اما درین شرایط دشوار وسراپا التهاب این کشور، جای سوال درینجاست که : چرا جاهای خاک سپاری مجدداین شهدا الزاماً در اماکن تاریخی ومواریث مشترک فرهنگی مردم این کشورتعین میگردد؟
چرا اعطای جای دفن واحیای حق شهادت ایشان به قیمت از دست رفتن وبرباد دادن مواریث مشترک تاریخی کشور مان صورت میگیرد؟!
اگر سیه رویی تخریبات گذشته را قبیله سالاران فاشیستی اندیشی از قماش نادر، محمد گل مهمند، ظاهر شاه، ملا عمر وغیره بدوش میکشند، جواب این بداندیشی وبد کاری های امروز را که هواداران پاک طینت وپاک نیت شهید کلکانی رابا شعار های استحماری بجنگتخریب قلعۀ شهرآرا سوق میدهند چه کسانی جوابگو خواهند بود؟
یک لحظه تصور کنید که درین کشورنه جنرال دوستم وجنبش ملی واسلامی او وجود دارد ونه هم ملیت های ملیونی تورکان اوزبیک، تورکمن، قرغیز، قزاق وجمع انبوهی از تورکان دری گوی وپشتوگوی دیگر! مسئولیت انسانی سیاستمداران وفرهنگیان این سرزمین از هر قوم وملیتی که باشند ، درقبال حفظ وحراست از آبدات تاریخی بعنوان مفاخر تاریخی مشترک باشندگان این سرزمین درمجموع چه خواهد بود؟
درین روزگار ظلمتبار وتحقیر آمیزی که از درودیوار این سرزمین باران اندوه وغم میبارد ومرگ تحقیر شدۀ انسان درین جغرافیای اندوه و ماتم به عنوان یک متاع بی پیمانۀ بازار تمامیت طلبی وبرتری جویی های عنودانه وهدفمند از جانب معامله گران جان، مال ، ناموس وایمان مردم همه روزه داد وستد میشود، تبعیض، تعصب، برتری جویی وعظمت طلبی توأم با استبداد وفساد بعنوان عاملین اصلی فقر وبدامنی درسرتاسر کشور بیداد میکندوهزاران انسان بیگناه وبی پناه درهرگوشه وکنار این کشورمظلومانه سلاخی شده واکثراً از یافتن گور وداشتن کفن محروم اند، دست اندازی تاجران باور واعتقادات مردم به گور واستخوان های در خاک خفتگان باعزت روزگار سخت تکاندهند ومایۀ تأسف است که ، هیچ نشانی از عقلانیت ، جز بلاهت تخدیری واستحماری درجامعه چیز دیگری رابه نمایش نمیگذارد.
من با احترام عمیق به جمیع شهدای مظلوم وسربر کف درین سرزمین که در مقاطع مختلف تاریخ، بگونه های متنوعی جان های عزیز خویش را در برابر تیغ بیداد ستمگاران بیرحم ومکار بگونه های مختلفی از دست دادند وادای احترام خاص به پیشگاه امیر حبیب الله سقازادۀ عیاری که شهادت رادر ازای شکست و لرزه اندازی بر کانون حاکمیتهای موروثی وقبایلی، بجان خود ویارانش خرید ودر تاریخ با خون خویش ثابت ساخت که، امارت وپادشاهی حق آسمانی و موروثی هیچ فرد، گروه، قوم، قبیله وطبقۀ خاصی درین کشورنیست، وهیچ انسانی هم درین دنیا نه پادشاه وامیرمتولد گردیده ونه هم هم دهقان و کارگر، ویاهم نفرخدمت وجوالی، جمیع قربانیان جنبش مشروطیت ، قربانیان بیدادگری های امیر عبدالرحمان، محمد نادر، سردار هاشم ، جانباختگان کودتای ننگین ثور، قربانیان دهشت وبربریت جهادی وطالبانی ودیگر منادیان تکفیر وترور داشتن یک قبر واعزاز مقام شایستۀ شهید را حق ایشان دانسته ومردم سرتاسر کشوربخصوص نیروهای عدالتخواه وآزاده را مکلف بدان میدانم که ، در شرایط مساعد وبادر نظر داشت الویتهای حیاتی زمان در کشور، در راه تحقق این امرمقدس وآموزنده، صادقانه وقاطعانه اقدام نموده واز هیچ نوع کار عقلانی بی ریا که ممد وحدت ویک پارچگی توده ها بوده ومخل وحدت وهمبستگی اقوام وملیتهای ساکن این کشور نباشد خودداری نه نمایند.
اما بخاطر باید داشت! بهمان پیمانه که پاسداشت از مقام ارجمند شهدا واجد اهمیت است، پاسداری از داشته های فرهنگی وآبدات تاریخی که درواقعییت امر وبر خلاف تصورات باطل قبیله پرستان متعلق به تمامی باشندگان کشوربوده وبه هیچ قوم وقبیلۀ خاصی تعلق ندارد، به همان پیمانۀ حفظ وپاسداشت مقام شهدا در تاریخ ارزشمند بوده وازبین بردن هریکی از آنها بمثابۀ ترور واز میان برداشتن مفاخر تاریخی وارزشهای های انسانی دور معینی از زندگانی وخلاقیت های انسانی باشندگان کثیرالملیۀ وهم سرنوشت این سرزمین است.
اما درین شرایط دشوار وسراپا التهاب این کشور، جای سوال درینجاست که : چرا جاهای خاک سپاری مجدداین شهدا الزاماً در اماکن تاریخی ومواریث مشترک فرهنگی مردم این کشورتعین میگردد؟
چرا اعطای جای دفن واحیای حق شهادت ایشان به قیمت از دست رفتن وبرباد دادن مواریث مشترک تاریخی کشور مان صورت میگیرد؟
وبازهم چرا : اولین اقدام بعداز تدفین وتکفین مجدد ایشان درآن اماکن، فعال ساختن ماشین توطئه وتخدیر تغیرنام آن مواریث بی بدیل فرهنگی ونام گزاری های مجدد تحت عناوین تپۀ شهید سردار داؤد خان وامیر حبیب الله کلکانی است؟ مگر تاج بیگ، شهر بانوبیگم، جهان آرا بیگم، ظهیرالدین محمد بابر وشاه جهان چه گناهی را مرتکب شده اند که، صد ها باغ وابنیۀ تاریخی بازمانده از ایشان در نقاط مختلف کابل ودیگر شهرهای کشور چنین بیرحمانه تخریب وترور میگردد واین آخرین ویرانه های بازماندۀ یکی از آنها هم بنام شهر آرا به قبرستان مبدل واز نام اصلی وتاریخی اش ساقط ساخته میشود؟ مگر کلکان زادگاه آن عیار شهید ویا هم دیگر نقاط بی نام نشان کابل وشمالی چه عیبی داشت که با افتخار جاگزینی پیکر این مرد ویارانش ، مفتخر بداشتن نام این عیار خراسانی بدون هیچ مناقشه و ایجاد فتنه میگردیدند؟
اگر این رسم خاکسپاری تحت هر نام وعنوانی که باشد ، بدینگونه ادامه یابد وهرشهیدی ویا غیر شهیدی را ، هر کسی بمقتدای افکار واندیشه ومنافع خویش به اماکن تاریخی وفرهنگی جابجا واقدام به تغیر نام ها نماید! حال فردای این سرزمین جدا افتاده از تاریخ ومفاخر فرهنگی خویش بکجا منتهی خواهد شد؟.
آیا اگر وضع بدینمنوال ادامه یابد ، مدتی بعد بخاطر اثبات نسبی دعوا های تاریخ پنجهزار ساله وهشت هزار ساله ای که اقشارعظمت طلب درین کشورمدعی آن اند چیزی باقی خواهد ماند؟
یا اینکه این ستیزه جویان با فرهنگ وتمدن انسانی این کشورنیازی بدین چیز ها ندارند، صرفاً خواهان از بین بردن نام ونشان بانیان این مفاخر تاریخی وخلاقیت های انسانی درین کشور اند وبس؟
وبازهم یک سوال جالب: چه تفاوتی بین تخریب مجسمه های بودا در بامیان واز بین بردن آبدات تاریخی غزنه، هرات، قندهار، هلمند، ننگرهار، لغمان، کنر، کاپیسا، بلخ، فاریاب ،هرات، غور، ، جوزجان، بدخشان، قندوز، تخار، بغلان ، سمنگان ، پروان ، زابل، کابل، پکتیا وپکتیکا وغیره با این اقدات اخیر در شهر کابل پایتخت کشوروجود دارد که ، همه وهمه به همان یک استقامت روان است یعنی نابود سازی آبدات تاریخی بخاطر از میان برداشتن اصالت این آبدات وتعلق آنها به دوره های زمامداری غزنویها، سلجوقیها، خوارزمشاهی ها، غوریها، تیموری ها، شیبانیها، بابری هاوغیره درین حدود جغرافیاوی وپیوند های تاریخی ایشان با مردم اصیل وبومی اینکشورکه قبیله پرستان وعظمت طلبان در هر کسوتی که باشند تحمل شنیدن نام وعنوان آنهارا ندارند؟
آیا درین سرزمین پهناوری که هنوز از چهار بر پنجم حصۀ خاک آن هیچگونه استفادۀ مؤثر بعمل نمیآید، هیچ جایی از زادگاهای خودآنها تا مزارات متبرکۀ هر شهر وولایت و محلات شایستۀ دیگر برای خاکسپاری این شهدا وجود ندارد که بگونۀ تعمدی وتخریبی طالب منشانه تپۀ های تاریخی تاج بیگ ویا شهر آرارا انتخاب وهدف قرار میدهند؟
یک لحظه تصور کنید که درین کشورنه جنرال دوستم وجنبش ملی واسلامی او وجود دارد ونه هم ملیت های ملیونی تورکان اوزبیک، تورکمن، قرغیز، قزاق وجمع انبوهی از تورکان دری گوی وپشتوگوی دیگر! مسئولیت انسانی سیاستمداران وفرهنگیان این سرزمین از هر قوم وملیتی که باشند ، درقبال حفظ وحراست ازاین آبدات تاریخی بعنوان مفاخر تاریخی باشندگان این سرزمین درمجموع چه خواهد بود؟ مسئولیت وجدانی وانسانی خویش را این تخریبکاران داشته های تاریخی وتماشاگران بی مروت وبی تفاوت تخریب ارزشهای تاریخی چگونه تعریف وبازگو خواهند کرد؟
اگر سیه رویی تخریبات گذشته را قبیله سالاران فاشیستی اندیشی از قماش نادر، محمد گل مهمند، ظاهر شاه، ملا عمر وغیره بدوش میکشند، جواب این بداندیشی وبد کاری های امروز را که هواداران پاک طینت وپاک نیت شهید کلکانی رابا شعار های استحماری بجنگ قلعۀ شهرآرا سوق میدهند چه کسانی جوابگو خواهند بود؟
من ازاین همه بلاهت و شکل گیری سوءنیتهای نفاق افکنانه، وازتداوم این بازی های معامله گرانۀ شرکای تاراج این کشور تعجب میکنم که تا چه زمانی به این اعمال اغواگرانه وانحرافی خویش ادامه خواهند دادوبا بذر تخم نفاق ، بحران اعتماد وهمدیگر ستیزی را دربین باشندگان این سرزمین دامن خواهند زد واز فردای تاریخ که در برابر این اعمال وکردار ایشان چگونه قضاوتی خواهد کرد ، هیچ دغدغۀ بخود راه نخواهند داد؟
من به صراحت اعلان میدارم که اینگونه عمل کرد ها از جانب هر کسی وهر منبعی که باشد فقط یک هدف دارد که، همانا خلق بحران وبذر نفاق بخاطر رسیدن به آرزوها وخواسته های شیطانی واز میان برداشتن زمینه های اعتماد وهمدیگر پذیری مردم با هدف تعمیل خواسته های شیطانی خود واربابان شان وبس!
من آرزومند آنم که خردمندان پاک طینت میهنم همه باهم وبا کنار گذاشتن تمامی تفاوتهای فکری وعقیدتی درکنار هم هم قرار گیرندتا از حقوق برباد رفته ای شهدای مظلوم از یک طرف وحفظ آبدات تاریخی کشورازجانب دیگر بگونۀ همزمان ومشترک دفاع وحراست نموده ونگذارند که هیچ یکی از این دوارزش متعالی مردم یکی قربانی دیگر شود.
با اندیشه وعمل سازنده وسالم زمینه های وحدت را تقویت ومنادیان نفاق وپراگندگی را از پهنۀ این کشور برای همیش نابود سازید.
با آرزوی بیداری وجدان ها، زوال تعصب وخویش برتر بینی های ویرانگردر کشور