فتح سامع

 

شایعات وراز های پشت پرده

به نقل از یک منبع قابل اعتبار ، شهنواز تنی به اشرف غنی پیشنهاد ایجاد یک نیروی

دفاعی خاص را در داخل کابل داده است و خواسته  برای تحقق این برنامه  ازعربستان صعودی ، قطر، امریکا، بریتانیا و بقیه اعضای ناتو تقاضای کمک مالی وتسلیحاتی صورت گیرد. نیرو های پیشنهادی مورد نظر شهواز تنی ، افسران و اعضای سابق (ح د خ ا )وابسته به شخص وی وحامیان وطرفداران حزب اسلامی حکمتیار، می باشد.آقای تنی بعد از شکست  کودتا بر ضد داکتر نجیب  به حکمتیار تسلیم و بعد از آن  در ذهنیت عامه از جملهٔ سر سپرده گان وفرمانبرداران آی اس آی محسوب می شود. حنیف اتمر و سلام رحیمی  رابطه بین شهنواز تنی و اشرف غنی را برقرار  کرده اند.

بر استناد شواهد وفعالیت های ستون پنجم در دولت که در رأس حامد کرزی قرار  دارد، این برنامه  توسط شخص حامد کرزی طراحی شده و ظاهرا برای  جلوگیری از هرگونه حرکت نظامی آقای جنرال  عبدالرشید دوستم پیشبینی می شود. طبق این برنامه در نطر است در ظرف دو ماهٔ آینده  نیروی نظامی خاص را بخاطر  ایجاد کمربند های امنیتی  در اطراف کابل فراهم سازند. اما به قول آگاهان، امریکا با این کار مخالفت کرده و بریتانیا در مورد تا کنون موقف خودرا روشن  نساخته است.

در مورد این برنامه ویا توطیه  من تحلیل ونظر خود را به صفت مشاهد وناظر با توجه به  انکشاف سریع وغیر قابل پیش بینی حوادث ، وضعیت کنونی وچشمدید و استنتاد شکل گیری پیش آمد های  چند دههٔ گذشته  در کشور طور فشرده  ابراز میدارم.

اوضاع در افغانستان با گذشت هر روز پیچیده تر می شود. در شکل گیری وضعیت  کنونی استخبارات خارجی وعمال داخلی نقش فعال دارند. امریکا در رأس هرم  به مثابهٔ بازیگر اصلی برای شکل دهی و رزم آرایی دهشت افگنان تا هنگامی که به منافع دراز مدت شان سازگار باشد ودر دایرهٔ   مدیریت وکنترول شان موافق  وهمآهنگ شکل گیرد  صرف ونظر از ا ینکه با کدام نوع راهکاری امکان تحقق  آن   امکان پذیر است، مخالفت نخواهند کرد. اما نباید نقش همدستی پاکستان وعمال معلوم الحال داخلی ولشکر نیابتی وافزاری شانرا توأم  با هم پیمانان استراتیژیک امریکا و انگلیس  نادیده انگاشت .

تجارب گذشته مؤید این واقعیت است که افراد بنا بر ملحوظات متفاوت، بخاطر  حفظ منافع شخصی، جاه طلبی ، خود خواهی و ممیزات فرصت طلبانه، بی خصلتی وعدم باور به عقاید خود گاه وناگاه  پیوند ووابستگی خود را در مقاطع مختلف زمان تغیير می دهند فلهذا دشمن دیروز یارویاور امروز ورقیب  امروز  رفیق وهمیار فردا می شود .

پیشنهاد تنی اگر صورت گرفته باشد در تحول اوضاع و توازن نیروها اثر آنی ندارد. تنی بنا بر موضعگیری وتسلیمی به آی اس آی  در میان اعضای سابق (ح د خ ا  )همراه با سلیمان لایق جایگاهی ندارد. تنی را اکثریت اعضای حزب منسوخ ( حدخا )به عنوان شخص خود فروخته  به استخبارات نظامی پاکستان می شناسند. او در موقع که مقتدرترین وزیر دفاع از لحاظ اکمالات هوایی زمینی لوجستیکی وقوت های کامندویی، استخباراتی و قول اردو های مجهز بود و در تبانی و همدستی با حزب اسلامی گلبد الدین کودتای ناکام را در مقابل رژیم داکتر نجیب انجام داد با عکس العمل منفی رهبران نظامی  جناح خلقی های (ح د خ ا ) مانند اسلم وطنجار، گلاب زوی ونطر محمد وغیره مواجه شد. طوریکه قبلا متذکر شدم موضعگیری ها ترکیب ها واشکال احزاب پیوسته با زدوبند های جدید تغییر میکند بنا بران شهنواز تنی از آن قدرت ونیروی که در اردوی افغانستان در هنگام تصدی وزارت دفاع برخوردار بود بهره ندارد. در آن زمان نیز با موجودیت همه ساز و برگ وامکانات بی نظیر قوت های توپچی هوایی و ذرهی در مقابل ریاست پنچ خاد با رهبری جنرال جلال رزمنده و معاونیت جنرال بابا جا ن به شکست مفتضح وننگین مواجه شد و افسانهٔ شکست ناپذیری کودتای وزیر دفاع را در تاریخ دگرگون ساخت.

هکذا تنی  اکنون از لحاظ ذهنی و فزیکی وسنی توان خود را از دست داده است. موصوف در هنگام کودتای هفت ثور قرارمعلوم به رتبه جکتورن در قطعهٔ کامندوی بالا حصار موظف بود که  با نظر داشت رتبه نظامی آن زمان  35 سال داشت از کودتای  7 ثور 1979تا کنون ۳۶ سال میگذرد که طور  تقریبی 72  سال دارد. بنا بران مانند همتای بدنام خود گلبد الدین مهرهٔ سوخته است که به هیچ وجه در مقابل نیروهای جسور وبی باک جنرال دوستم توان رویا رویی را ندارد .

رژیم کنونی ع و غ از هیچگونه پایگاه مردمی در میان روشنفکران وجوانان و احزاب کوچک وپراگندهٔ سیاسی برخوردار نمی باشد.قوم گرایی  وسیاست های تمامیت خواهی نا بخردانهٔ غنی وکشمکش های جناح های درگیر در نظام فاسد فعلی،  آهسته اما پیوسته، افغانستان را در جهت   بحران عمیق مطابق میل اجنبی ها می کشاند وزمینه دزدی کشتار ویرانی   وقطاع الطریقی را برای همه باند های مافیایی بیشتر مساعد می سازد .

نا گفته نباید گذاشت که جنایت کاران زیادی در چار دههٔ اخیر در کشتار مردم وویرانی کشور سهم داشته اند.  اکثریت انها در ترکیب و ساختار کنونی شامل  اند که عمدتا عبارت از برخی از اعضای سابق (حدخا ) عدهٔ از اعضای  مختلف جهادی وطالبی وحامیان

  شان، بخصوص حزب اسلامی گلبدالدین، همچنان حامد کرزی ،  اشرف غنی ، اتمر جانبداران وحامیان طالب، بخصوص حزب اسلامی گلبدالدین ویرانگر اصلی شهر کابل وقاتل یک صدهزار  کابلی که در رده های مختلف دولت دهشت ووحشت  ملی  به نوعی از مقام وکرسی برخوردار اند.

بنابران اگر قرار باشد در  دادگاهٔ لاهه محکمه جنرال دوستم مطرح باشداکثریت کسانیکه در  ساختار  این نظام جانکری صاحب صلاحیت بوده واست باید مورد موأخذه وتدقیق بخاطر اتهام جنایت علیهٔ بشریت معرفی گردند. اما در پشت این سروصدا ها راز های دیگری مبنی برایجاد تشوش  فکری، توهم وسردرگمی برای جابجا سازی نیروهای اجیربه حمایت غنی ، اتمر  و استانکزی برای مقابله با قوت های سمت شمال نهفته است.

هوشیاری سیاسی آن خواهد بود که همه نیروهای ضد پاکستان وحامیان طالبی  در شمال، ائتلاف صادقانه ودراز مدت را باجنرال دوستم بسازند واین یگانه گزینه برای نجات شمال از ورود دهشت افگنان پشاوری، کوچی و پاکستانی خواهد بود که زیر عنوان افراد اسلامی وغیر اسلامی سازماندهی می شوند.

با تاسف به نظر بسیاری از مفسران و پژوهشگران عرصهٔ سیاست، جهادکه به اصطلاح برای نجات وطن!؟ عنوان می‌شد از طرف حلقات وابسته به اجنبی برای اقناع نفس شیطانی وارضای خواهشات دنیوی سمت وسو داده شد. برای توجیهٔ بی اساس تا کنون  هم مشتی از یاوه سرایان همه ملامتی را بر کمونست ها وملحدین بخاطر پوشش  بی کفایتی خاینین وچپاولگران حواله می کنند.هر پدیده نیاز تحلیل وبررسی جداگانه را می نماید. البته به هیچ وجه منظور از توجیه جنایات واعمال نادرست رژیم کمونستی در این تبصرهٔ مختصر   مورد بحث من نمی باشد.

 

 

 


بالا
 
بازگشت