علی رستمی

 

معامله گری باصلح!

 صلح پدیده یی باارزش ودارای اهداف معینی انسانی وبشری دارد ،که توسط انسانها برای تامین خواستها وارزوهای  جوامع بشری میان افراد ونیروهای سیاسی واجتماعی متخاصم بوجود میاید. در فضای صلح امیز است که انسانها به  نعمات طبیعی دسترسی پیدا کرده وارزشهای انسانی تحقق می پذیرد . به گفته مردم ما " میوهءشیرین زندگی"  میباشد .   دراین مقطع تاریخی  درکشورما که پیش از چهاردهه جنگ وخونریزی جریان دارد، صلح به مثابه قطرهء آبیست که دربیابان گرم سوزان در گلوی تشنه یی چکانده شود! جنگهایکه، با بهانه های مختلف سیاسی ،گروهی وقومی ومنطقوی در افغانستان شعله ور شده است، کشورهای خارجی به سطح منطقه وبین المللی ، برای تحقق اهداف اقتصادی وسیاسی ومنطقوی خویش، نقش اساسی وتعین کننده  داشته  است. بر این اساس  جنگ را میان برادر بابرادر، قوم باقوم ،تا سرحد کوچه وبازار درمیان مردم ستم دیده وبیچاره کشوربه انواع مختلفی دامن زده ،وانرا تشدید  وبه یک جنگ دوامداریی خانمانسوز مبدل ساختند؛ وخساره های سنگین مادی ومعنوی را در کشورماتحمیل کرده  اند .به اثران، شیرازه زندگی وهویت تاریخی مردم مورد معامله تنگ نظران قومی وقبیلوی  قرار گرفته  ،هست و نه بود ارزشهای تاریخی کشورما  در خطر نابودی کشانیده شده است. سرانجام " کارد را  چنان به استخوان " مردم رسانیدند، تامردم به هرنوع  سازش با جنگ سالاران به خاطر صلح وختم جنگ کنار بیایند ، تادوباره در فضای هموندی وهمنواعی وبرادری درپهلوی هم، زندگی شرافتمندانه بکنند.مردم کشور ما درطول بیست پنج سال از سقوط دولت جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان، اقسام رقم حکومتهای تنظیمی را زیر شعار دین مذهب ،با پوست ، گوشت و خون خویش تجربه کرده اند،که هیچ کدام انها جوابگوی ارزشهای انسانی وشرافتمندانه انها نه بوده است .هرکدام به عوض انکه  وضع رابهترو خوبتر نمایند بدتر نموده و کشور را درباتلاق ناسامانیهای مدنی غرق نموده، شیرازه هویت اصیل همدردی، برادری ووطن دوستی رادر میان اقوام کشور بنا به خواست باداران بین المللی خویش صدمه زده ، وتلاش دارند انرا کاملأازبین ببرند.

نیروهای مخالف دولت وجنگ سالار کوشش مینمایند ،تابوسیله  نیرنگ و  خدعه  برای براورده شدن مقاصد  سیاسی واقتصادی ، به مثابه  نیروی تاثیر گذاردرجامعه خودرا مطرح  نموده ، می خواهند با استفاده از موقف  ضعیف وناتوانی رهبری دولت که برای ازبین بردن جنگ وبرقرار صلح در کشور  موافق نه شده است، استفاده ابزاری نموده وخودرا به مثابه نیروی توانمند، برای  تضعیف  نیروهای مخالف مسلح دولت که هر روز به نامهای مختلف، گاهی طالب و داعش سر بلند می نمایند وانمود ساخته ، همکاری را درجهت تامین روند صلح  با دولت بربنیاد شرایط معینی که انعکاس دهنده منافع مادی ومعنوی شان میباشد ،ابراز میدارند.  این عمل بارها با نیروهای های مخالف وناراض  مسلح از دولت در دوران بعداز حاکمیت تنطیمهای جهادی صورت گرفته که نتایج  ان موءقتی وزمانی بوده ودوام نیافته هست.دراین اواخر بازهم بتاریخ  اول میزان ۱۳۹۵خورشیدی ، "توافقنامه  صلح" با حزب اسلامی به رهبری گلبدین برای ختم خشونتهای مسلحانه، توسط نماینده وی وحکومت وحدت ملی درشهر کابل به امضارسید، که مواد این قرارداد بعدازتائید وامضای رهبری حزب اسلامی  ورئیس جمهور دولت اسلامی افغانستان قابل اجراء  میباشد. در حالیکه حزب اسلامی گلبدین  در طول  چهاردههء اخیردر جنگهای ویرانگر، دست بالا ودرصدر جنایات جنگی ،قتل وقتال ،خرابی وطن وکشور قرار داشت. همیشه داد از یکه تازی میزد، وارزوداشت تا قدرت یکه و تنها به وی تعلق بگیرد وبه بهانه های مختلفی از روند صلح درافغانستان طفره میرفت. سوال برانگیز اینست ،که چه باعث شده است بعداز انزوای چند ساله گلبدین همچو توافق نامه صلح را بادولت افغانستان به امضاء برساند ؟ نفس وجان مطلب دراین است، اگر افراد واعضای رهبری حزب اسلامی ازهم متلاشی وضعیف و شخصی گلبدین به انزوا کشیده نمیشد، گلبدین هیچ زمانی تن به مصالح وسازش باهیچ دولت  نمی داد؛از خودخواهی ها و جاء طلبی خود یک قدم هم عقب نمی رفت!حالا نسبت ضعف وپراگنده کی درصفوف ورهبری حزب اسلامی ، گلبدین بخاطر احیای دوباره هویت خود، حاضر است با دولت فعلی  توافقنامه صلح را امضاء نمائید. از مواد ا این قراردادچنین استنباط میشود : دولت جمهوری اسلامی افغانستان با کسی طرف معامله است که شهروند ویا تبعه افغانستان نه بوده، بلکه  یک فرد یاغی وباغی وجانی که نه هویت ملی داشته ونه متعلق به جامعه کشور؛اما با انفاذ مواد این قرارداد دارای هویت ملی وحقوق شهروندی درافغانستان می شود!. امروزافغانستان در شرایط پیچیده وبغرنجی تاریخی قرارداردکه هستی  تاریخی ان به خطر هست ، بنأ برای نجات وحدت ملی نیاز مبرم به صلح وارامش احساس شده ودرالویت  همه وظایف تاریخی قرار دارد . بر شالوده این امر ایجاب مینماید، هر گروه سیاسی مخالف مسلح  که نظر به عوامل مختلفی در نا ارامی کشور دست دارند و حاضر هستند که برای تامین  صلح درکشور همکاری  نماید؛حق دارند با قبولی و پشتبانی از قانون اساسی  وسایر قوانین مدنی افغانستان به مثابه شهروند وفادار،  درپهلوی سایرهموطنان  خویش، به مانند سایراحزاب ،گروها وافرادسیاسی ،اماده گی خودرا درجهت رشد روندصلح درعمل نقش تاریخی خودرا ادانمایند . گلبدین حکمتیار هم به مثابه فرد فعال سیاسی دینی ومذهبی وجنگ سالار، میتوانست برای تامین صلح با تمام نیروی خویش تحت رهنمایی قوانین جمهوری اسلامی افغانستان از خشونت دست میکشید ویکجا به مانند سایر  نیروهای خویش  که بطورمستقل وپراکنده ،از زمان حکومت حامد کرزی با دولت همکاری داشتند ،اعلام پشتبانی خویشراابراز مینمود. طوریکه دیده میشود،تقریبأ همه  اعضای رهبری  حزب اسلامی و اقارب نزدیکش مانند :پسرودامادش وغیره  درجن بست درپستهای اساس دولتی  در گذشته وحالی، درچوروچپاول سرمایه های ملی کشور سهم بزرگی داشته، با دزدان ومافیایی دولتی سرجوال را گرفته اند . گلبدین بااستفاده از کلمه مقدس صلح برعلاوه ایکه به مثابه جنایتکار جنگی نامش درلیست تروریزم بین المللی ثبت است ،میخواهد که این لکه بدنامی را ازدامن خود به "اصطلا ح" دور نماید وبا اعزازدرافغانستان زندگی خویشرا ادامه دهد. اما این قرار داد نه تنها شخصی حکمتیار را بلکه هم اعضای حزب اسلامی را چنانچه دربالا گفتم افراد خارج از جامعه افغانی بشمار اور ده وانرابر اساس این سند دوباره به صفت عضو جامعه کشور پذیرفته وسند معرفت   حقوق شهروندی  ویا تابعیت زیر بیرق دولت اسلامی افغانستان ، داده هست. سپردن امتیازهای بالاتر از حقوق سایر احزاب وافرادسیاسی وشخصیتهای اجتماعی  ، معامله سیاهء سیاسی تلقی شده وتفوق طلبی گروهی وقومی را وانمود میسازد. در افغانستان تنها حزب اسلامی  نه،بلکه ده های حزب سیاسی درکشور وجود دارد که درجهت روندصلح وبازسازی کشور دوشادوش نیروهای وطن پرست قدم گذاشته وسهم بزرگ را درتامین ان ادا کرده ومیکنند؛ اگرگلبدین  خودرا وفادار به جامعه افغانی وعضو دل سوزا ان میدانست، میتوانست که با یک اعلام اتش بس وصلح درافغانستان مانند سایر احزاب سیاسی ومذهبی با قبول واجرای قانون اساسی وسایر قوانین مدنی افغانستان به مثابه شهروند افغانستان، در پهلوی هموطنان رنج دیده خود قرار میگرفت. در حالیکه ادامه بحران وبدبختی درافغانستان که از جنگهای داخلی میان تنطیمهای جهادی با گلبدین  دردهه ۱۹۹۰ شروع شد وعامل کشتار ۶۰ هزارتن از باشنده کابل ودومیلیون مهاجر در خارج کشورکردیده ،که تا بحال ادامه دارد ،از ذهن ولوحه خاطره های  هموطنان مافراموش  وپاک نه شده است.  یکبار دیگر این پیمان به سطح داخلی و جهانی صحه گذاشت، که تمام جنایتها وخونریزی ها زیر نام دفاع از اسلام وتحقق اجکام شرعی، برای احراز  قدرت ،جلال و شکوهی فرعونی در بدل قربانی مردم زحمتکش و بپجاره  وطن مابوده است!. این قرارداد، درزمانی به امضاء میرسد که درعین تاریخ قرارداد امنیتی و موجودیت د ایمی عساکر نظامی   ناتوو امریکا در نهایت که به اشغال افغانستان  تمام کردیده هست  صورت گرفته است، هردوبا امضای اقای اتمر مشاور امنیتی رییس جمهور دولت اسلامی افغانستان  میباشد.تا این روز در اینده به مثابه رویداد تاریخی یکجا ازان یادبود بعمل اورده شود.چون عاملین هردو قراداد در همه قضایای افغانستان مشترک عمل کرده، یک سکه و دو روی میباشند.ازجانب دیگر برای حکومت وحدت ملی  این رویداد به عنوان دستاورد بزرگ تاریخی برای جلسه بروکسل که در ماهای اینده برای تداوم کمکهای جهانی به افغانستان برگزار میشود، مورد بحث قرارخواهد گرفت؛   به گمان اغلب، این روز نه تنها روز بهروزی برای مردم افغانستان نه خواهدبود ،بلکه به مثابه روز سیاهی در ذهن مردم در روند تاریخ ثبت خواهد بود.

علی رستمی  ۲۰۱۶.۹.۲۳ترسایی کشور المان

 

 


بالا
 
بازگشت