حفيظ روند

 

گر کسی پرسد ترا کز شهر ها  خوشتر کدام 

گر جواب راست خواهی داد او  را گو هریست 

این جهان چون بحر دان در وی خراسان چون صدف 

در میان آن صدف شهر هری چون گوهریست

 

هرات به صدای پای دیگران حرکت نکن  :ـــــ 

هرات به عنوان حوزه فرهنگی و تمدنی  که نام دیگر آن حوزه هریرود است،  با داشتن امکا نات بالا در عرصه های گوناگون  از جمله  موقیعت های خوب ژهوپولوتیک و استراتژیک ، چیزی کم و بالا چهار میلیون نفوس،  حوزه قوی رای دهی،  امنیت نسبی، پرداخت مالیات و خراج دولت ، کشت ذعفران به جای تریاک، ساختن مکتب به جای ویران کردن،  توسعه سیاسی، آموز وپرورش ، دانشگاه و حوزه ، جامعه مدنی و شورای متخصصان قوی ، گمرکات ، عواید ترنسپورتی، دیگر منابع اقتصادی، تولیدی، صنعتی،  چاپ ونشر کتب و روزنامه ها ،  دیگر رسانه ها محلی و کشوری و بینالملی ، خوش نویسی و ظریفکاری، آبده های فرهنگی وتاریخی، جازبه های توریستی، و الی اخیر  جایگاه خاص خود را داشته  و از جهت دیگر باشنده گان آن  از ملیت ها واقوام مختلف به عنوان  شهروند ان هرات با تکلم نمودن و سخن زدن به زبان پارسی  دری با یکدیگر دوست ، خویشاوند بوده و انسجام اجتماعی و فرهنگی را بوجود آورده اند،  که در حقیقت این زبان فردوسی ، مولوی، سعدی و حافظ به  محور دوستی و همبستگی آنان تبدیل گردیده و با وجود تلاش های  مذبوحانه و توطه های خاینانه محافل حاکمه فاشست تمامیتخواه و قبیله گرا  از طریق عزل ونصب حکومت های بیگانه  و توزیع پولها و مداخلات بیگانهگان توسط جواسیس و ستون پنجمی ها در هرات ،  خوشبختانه که هراتیان  90 در صد همبستگی و برادری خویس را حفظ نموده ، با یکدیگر زبان مشترک و افاده مسترک دارند ،  که این امر باعث خشم و درد بی درمان ، سکانداران فاشیت درقدرت  و مافیای میان قومی گردیده ،  در نتیجه هرات را به مثابه انگشت ششم  دور از قدرت نگهداشته اند. که در حقیقت میتوان گفت هرات  در بین ارگ و سپیدار پیاده مانده است

 مگر اینکه  سردمداران هردو سکان قدرت  نیاز مند امکانات و حمایت مردم هرات  باشند ، به آن دیار رفته  و از نام و امکانات موجود آن یکدیگر را تهدید به نا کامی نموده و خویشتن را پیروز میدان  بدانند،  و این پروسیژر کار سیاسی آنها به شدت ادامه داشته و دارد،  که متاسفانه  هراتیان عزیز ما با داشتن  ویژه گی های بالای شهروندی و حیای حضور در صحنه قدرت نتوانستند خودرا بسازند ،  به قول ریکارد دانشمند اروپاهی که میگوید :((  من هستم ، گپ میزنم )). بد بختانه که دیگران به جای آنان حرف زدند و تصمیم گرفتند .  ازینرو من به شهروندان با فرهنگ ، خون گرم، صمیمی، ملایم، مهذب و مهذب، فرهیخته گان، روشنفکران،  دانشگاهیان، تحصیلکردهگان، علما و روحانیون میهن دوست و خداپرست، نیرو های دمکرات وترقیخواه و در مجموع جامعه مدنی پیشنهاد دارم  تا به صدای پای دیگران حرکت ننموده، با تحلیل و محاکمه درست وضیعت سیاسی ، نظامی و امنیتی افغانستان، منطقه و جهان ، از امیران و لیبرالهای دنباله رو ، آخند های ناتو وامریکاهی ،  شیوخ ولایت مدار، قاچاق چیان تریاک فروش ، دلالان فدرت مرکزی از نوع تمامیت خواهان فاشست و نشنلزم تنگ قومی فاصله گرفته  در همبستگی و اتحاد با سایر  نیروهای دموکرات و میهن دوست افغانستان  به حریف سیاسی  حکومت تبدیل شده و به نظام موجود و کمیشن کاران اشغالگران تفهیم و گوشزد نمایند ، که هرات با  ریختن نیم ملیون رای در صندوق ها  و امکانات ذکر شده  چرا نتواند توازن قدرت در کشور را عوض نموده جایگاه خود را پیدا نماید،  در حالیکه  اعطا محمد نور از مزار با 50 هزار رای میتواند توجه همه نظام را بخود جلب نماید، جنرال دوست از شبرغان  با نفرات نظامی خویش میتواند نظام را به چالش بکشد،  صلاح ربانی از بدخشان  میراث دار جهاد هایز جایگاه میباشد، یونس قانونی، بسماله محمدی، عبداله عبداله، امراله صالح، ضیامسعود، قومندان الماس از کوهدامن، پروان و پنجشیر  بنا بر دلاهیل جغرافیاهی و غیره خورا وارث بالا استحقاق قدرت  بعد از قبیله میدانند، کریم خلیلی و محقق از ولسوالی های بهسود وردک و بلخآب مزار و در ه صوف سمنگان خویشتن را نمایندهگان ریسمان بدوشان افغانستان گفته امتیاز میگرند،  به همین ترتیب محافل حاکمه پشتون به گونه گذشته از مناطق جنوب ، جنوب شرق ، قندهار، هلمند و وردک  از قبیل حامدکرزی، گل آقا شیرزی،  پاچه خوران ملاعمر کور، غنی احمدزی،  حنیف اتمر ،  ضاهر قدیر، مسلمیار ، احدی ، ذاخیل وال، خلیلزاد افغان امریکاهی ،  مجددی، سیداحمد گیلانی، فاروق وردک، رحیم وردک ،کریم وردک ، گلاب منگل،، سیاف، داودزی و زی های دیگر قباله سرقفلی و خرید بیع قطعی قدرت افغانستان را بر وفق مدارک پروتوکلی بایگانی شده در انگلیس ، به حمایت پاکستان و با داشتن طالبان ترورست و آوردن جنایت کاری چون گلبدین  خودرا مستحق بلامنازع قدرت میشمارند، که  در مورد هرات میتواند  با  استفاده درست ازامکانات دست داشته  به کمک همه ای  میهن دوستان کشور  ، پیش آهنگی نموده توجه  کشور های همسایه وجهان را به  این امر بزرگ جلب نموده ، سر آغاز دگرگونی ها در کشورشود ، بعمر حکومت مشارکت قومی که مفاد آن تقسیم قدرت در بین مافیای میان قومی میبا.شد پایان داده و با تغییر سیستم ناکارا و فاسد ، نظام دیگری را پیشنهاد  نمایند که در آن مشارکت سیاسی و حقوق برابر شهروندی  در جهت تشکیل ارگانها و نهادهای انتخاباتی  و تمرکز زداهی  در وجود سیستم پارلمانی نخست وزیری اجرا و عملی گردد.

 

 


بالا
 
بازگشت