محمدعوض نبی زاده
ساختاررو به زوال نئولیبرالیستی و جهانی سازی
تعهد آمریکا در برابرمتحدانش اساس امنیت دوران بعد از جنگ جهانی دوم و همکاری های جهانی را شکل میدهد. اکنون نیز جهان دروضعیت مشابه پنجاه سال پیش قرار دارد که برتری جهانی آمریکا تضعیف ګردیده است. درگیری های نظامی آمریکا در جهان چالش های جدی را برای نظام لیبرال بین المللی به همراه داشته که در دوران ریاست جمهوری اقای بارک اوباما بحران خاورمیانه به فروپاشی اجزای نظام جهانی کمک کرد وبه شکنندگی درونی وبیرونی نظام سرمایه داری افزوده است.
حالا نظام تک قطبی، منجر به رکود اقتصادی و تشدید بحران های اجتماعی جهانی شده و چهره واقعی بحران اقتصاد ی آمریکا با بدهی های نجومی بیش از بیست تریلیونی ، نمایان می شود وتغییر رئیس جمهوری در آمریکا را نباید تغییر در توازن قوای سرمایه داری در جهان تلقی کرد .شکست سیاست های لیبرالیستی حالا در سطح جهانی عینیت یافته ومردم جهان در سال های اخیر از چنین سیاست هایی متحمل آسیب های بی شماری شده اند و باید از ادامه آن جلو گیری کرد ؛ امریکا با عقب نشینی از نئولیبرالیسم ، تلاش دارد تا به آن شکنندگی که نظم نئولیبرالی و آزادی تجارت بر اقتصاد و سیستم مالی آن تحمیل کرده است خاتمه داده وبصورت یک عقبگرد گام به گام مجددا به نظام سرمایهداری یک تنفس تازه بدهد.
در حالیکه سرمایه داران جهانی, انبوهی از تسلیحات اتمی و ماشین جنگی عظیمی را برای حفاظت از منافع این سرمایهها در سراسر جهان بوجود آورد ه که امریکا و اروپا، برای دفاع از نظام تجارت آزاد و منافع بزرگترین سرمایه دارهای بینالمللی قدرت نظامی خود را تقویت وبرای برون رفت از وضعیت دشوار ، دست به ماجراجویی های سیاسی ونظامی زد که ازآن جمله سرنگون کردن دولت لیبی ، تخریب سوریه و آواره کردن میلیون ها شهروند این کشور و عملیات نظامی آمریکا در به هم ریختن امنیت و ثبات اوکراین با حمایت از نئونازی های هوادار "باندرا" بوده اند. آن روزی که امریکا وغرب بخواهد پناهگاه اتمی در کشور خود ها بسازند روز فروپاشی بازارهای بورس و سیستم مالی جهان خواهد بود و تمام سرمایهها از امریکا و اروپا به دیگر نقاط جهان و به ویژه چین و آسیای جنوب شرقی یا امریکای مرکزی و جنوبی فرار خواهند کرد. امریکا بیش ازآنکه ازموشکهای روسیه وحشت داشته باشد ازفرارسرمایهها و فروریختن بازار بورس آن کشور و ورشکستگی اقتصادی و مالی وحشت دارد. رهبران روسیه نقطه ضعف و جنبه شکننده سیستم سرمایهداری غرب و جهانی شدن نئولیبرال را در یافتندزیرا سرمایه به امنیت نیاز دارد و درین شرایط ، سیستم مالی غرب قادر به مقاومت در برابر تهدید جنگ اتمی و بکارگیری سلاح هستهای نیست!
آنچه در عرصه موازنه نظامی روی داده نابود کردن روسیه در یک مسابقه تسلیحاتی یا جنگ اتمی خیال خامی است. اما دلیل سمتگیری جدید امریکا و اروپانه تنهادر عرصه موازنه نظامی بلکه در ساحه ی اقتصاد نیزقراردارد. فروپاشی شوروی از یکسو، و ورود چین به صحنه جهانی، از سوی دیگر،همه ی محدودیتهای فنی وتکنولوژیک در برابر نئولیبرالیسم و آزادی تجارت در جهان از بین رفت. سرمایهها امکان یافتند تا از یک نقطه جهان به نقطه دیگر منتقل و سرمایه گذاری شوند.ولی این جهانی شدن نئولیبرال و سیستم تجارت آزاد هر چه بیشتر به جهان گسترش مییافت از داخل و از بیرون شکننده تر شده ودر داخل به صنعت زدایی در کشورهای غربی انجامید که پیامدهای اجتماعی سنگینی بدنبال داشت. مناطق و شهرهای بزرگ و پرجوش و خروشی در اروپا و امریکا که پیشتر صنعتی بودند به شهر ارواح و کسبه ورشکسته و کارگران بیکار شده و محل تجمع معتادها تبدیل شدند. جهانی شدن تجارت آزاد، مردم یک کشور و کشورهای مختلف را به رقابت با یکدیگر و علیه همدیگر کشاند و در این رقابت سطح زندگی آنها را روزبروز پائین تر آورد.
پیروزی اقای دونالد ترامپ در انتخابات اخیر امریکا به معنای تحول و دگرگونی در ساختار اقتصادی امریکا نیست زیرانظام سرمایهداری سیستمی اضطرابآور و تحولی تاریخی است که بزرگترین صاحبان شرکتهای چند ملیتی، بخش اعظم سرمایههای خود را به خارج از امریکا انتقال دادهاند، آنهاحاضر به پذیرش این چرخش نیستند. اقای ترامپ نماینده آن سرمایه دارانی است که سرمایههای آنها به شکل برجها و کارخانهها و تاسیسات مادی درداخل امریکاست وبنابراین نسبت به خطر جنگ اتمی حساس هستند ونگران فروپاشی سیستم مالی و اقتصادی امریکامیباشند. برخلاف صاحبان سرمایه مالی که در خارج سرمایه گذاری کردهاند همان کسانی هستند که اگر خطر جنگ اتمی جدی شود با فرار دادن سرمایه هایشان موجب فروپاشی اقتصاد امریکا خواهند شدکه ماجراجویی نظامی در جهان ناشی از این موقعیت انان است.اولین اقدامی که ترامپ بدان دست خواهد زد پایان دادن به آزادی خروج سرمایه و لغو همه ی قوانین و معاهداتی است که آزادی خروج سرمایه از امریکا را تامین میکند.
امریکا خواهد کوشید که اوضاع امنیتی را در حول چین تهدید آمیز کند تا سرمایههای امریکایی که به چین رفتهاند از آنجا به امریکا باز گردند و برای پیشبرد این سیاست به تنش زدایی با روسیه نیاز داردوعدههایی که ترامپ برای کاهش مالیات از سرمایه داده برای همین جذب سرمایه از اروپا و چین است. ګرچه امریکا برای حفظ پرچمداری سرمایه داری جهانی نیازمند بازنگری سیاست های اقتصادی و سیاسی سالهای پس از فروپاشی اتحاد شوروی است وخطر تبدیل چین به اولین قدرت بزرگ اقتصادی امریکا را تکان داده که بدهکاری عظیم امریکا به چین وبرآمد قدرتمند نظامی روسیه , ارکان نظامی و اقتصادی امریکا را به لرزه در آورده است.رئیس جمهورجدید آمریکامطابق به برنامه اقتصادیش در پی آن است تا ازغرق شدن کشتی آمریکا در بدهی های این کشور ممانعت به عمل آورد .برنامههای گروه ترامپ تا چه اندازه در امریکا پیش میرود یا با مقاومت مواجه و یا با وضعیت کنونی انطباق پیدا میکند را آینده روشن خواهد کرد. اکنون امریکا از بین سه گزینه جنگ اتمی؛ فروپاشی مالی و اقتصادی؛ و تنش زدایی با روسیه یکی را باید انتخاب کند .
ممکن است در زمان ترامپ احتمالا آمریکا به یک بازیگر منزوی تبدیل وبر منافع کوتاه مدت خودش تمرکزخواهد داشت . زوال یکپارچگی ساختاری سیستم جهان و شکست در توسعه نظم قانون محور که ضامن صلح نسبی و کامیابی هفت دهه گذشته است صورت خواهد ګرفت. دونالد ترامپ» پاکسازی نژادی و ملی گرایی را راهکاری برای برونرفت از بسیاری از چالش های آمریکا می داند واواظهاراتی نژادپرستانه و مبتنی بر جلوگیری از ورود مسلمانان و مهاجران به آمریکا را مطرح کرد که ، با اقبال جنبش راست آلترناتیو در این کشور روبرو شد ه استاز انجاییکه پیروزی"ترامپ" دلیل شکست اجرای سیاست نئولیبرالیستی، جهانی سازی و شکست سیاست های مالی سوداگرانه دولت های آمریکا می باشد. چون درسال 2007 بحران وام مسکن در ایالات متحده آمریکا منجر به شوک و فشار بر روابط مالی و اقتصادی جهانی شد که 200 کشور را در بر گرفت. با انزواگرایی اقای ترامپ احتمالا این ساختار قانون محور جهان تخریب شده و آمریکا نمیتواند از اوراق قرضه دیگر کشورها حمایت کند.
البته دیگر قدرتهای جهانی جای آمریکا را خواهند گرفت که اروپا اتحاد و یکپارچگی اش را از دست داده وروسیه میتواند نقش تباه کننده را بازی کند اما فاقد چشم انداز و اقتدار برای رهبری جهانی است. هندوستان هنوز برای این منظور ظرفیت لازم را ندارد.شاید چین خواستار همکاری در حوزه اقلیم و حرکت فوری برای پور کردن خلا آمریکا دراین حوزه و بازی کردن نقش مرکزی تر در همکاری های جهانی داشته باشد . چین و روسیه و آمریکا و آلمان هر کدام رهبری منطقه خودشان را برعهده میگیرند. روسیه با چین در آسیای مرکزی و با آلمان در اروپای شرقی درگیر خواهد شد.در مناطقی که فاقد هژمون هستند نظیر آفریقا و آمریکای لاتین، رقبای منطقه ای در درجه اول با هم درگیر میشوند و احتمالا توسط هژمون های منطقه های دیگر به طور نیابتی حمایت خواهند شد.
هجدهم- ماه- دسامبر – سال –2016- میلادی