مهرالدین مشید

 

ایجاد اصلاحات بهانه یی  برای مانور های سیاسی رهبران حکومت

 

بیجا نخواهد بود تا این نوشته را با این ضرب المثل آغاز کنم که گفته می شود” دزد هم می گوید دزد و صاحب خانه هم می گوید دزد” .رییس جمهور غنی در مراسم گشایش بلاک های شهرسازی برایجاد اصلاحات تاکید کرد و گفت برای ایجاد اصلاحات مصمم است و هیچ گونه فشاری او را از ابجاد اصلاحات باز نخواهد ماند و افزود که پس از این برای آنانی که میلیارد ها دالر دزدیده اند، فرصت بیشتر داده نخواهد شد و تاکید کرد که عواید نباید بدست یک حلقه برسد که هر روز چیغ می زنند. وی افزود که پروای چیغ آنان را ندارد؛ اما نگفت که این حلقه چه کسانی اند. هرچند به قول معروف شفر گویی های رییس اجراییه و رییس جمهور چیز تازه یی نیست و از مدتی بدین سو به حربه یی برای ضربه وارد کردن بریکدیگر شان بدل شده است؛ اما نگفت که آیا تصمیم بازپس گیری این پول های میلیارد دالری را از آنان دارد یاخیر و آیا ادارهء مرکز عدلی و قضایی تازه تشکیل اجراات جدی خواهد کرد یا خیر. در این شکی نیست که این اظهارات رییس جمهور نه تنها برای من؛ بلکه برای تمام شهروندان کشور عجیب به نظر می رسد؛ زیرا وی فرصت های زیادی را در مدت دو سال از دست داد و این حرف ها به قول معروف ”خینه بعد از عید ” و یا ” نوش دارویی را ماند که پس از مرگ سهراب به رستم رسیداین سخنان وی ضرب المثل بالا را در ذهن انسان تداعی می کند که دزد هم می گوید دزد و صاحب خانه و یا کاروان هم می گوید دزد. وی در حالی این سخنان را می گوید که اختلاف ارگ با سپیدار روی ایجاد اصلاحات آفتابی شده است و به دیدار های آقایان غنی و عبدالله بحیث رهبران حکومت برای رفع اختلاف های شان روی ایجاد اصلاحات به ”متلک گویی” کودکان افغان بدل شده است. در این میان سپیدار خود را ”هیروی” ایجاد اصلاحات و علمبردار عملی شدن توافق های سیاسی در سفارت امریکا می خواند و بر ارگ الزام می آورد که از اجرای چهار اصل مهم چون تطبيق مواد موافقتنامه سياسى تشکيل حکومت وحدت ملى، همکاری مشترک، تفكيك مسووليت ها و صلاحيت هاى رياست جمهورى و رياست اجرائيه و تقويت پايه ‌های حکومت وحدت ملی کوتاه آمده و در ضمن برای مشروعیت بخشیدن حکومت کنونی لویه جرگه را دایر نکرده است و پس از دو سال فلسفهء وجودی این حکومت زیر پرسش می رود و چهار دیوار های سیاسی و مصلحتی آن که از نبود جایگاهء استوار قانونی و حقوقی لرزان است، درحال فروپاشی کامل است. رییس جمهور در حالی این سخنان را گفت که تا حال چهار بار با رییس اجراییه در پیوند به رفع اختلاف های شان با هم دیدار کرده و ریاست اجراییه از توافق روی چهار موضوع مهم با ارگ سخن گفته است و در اجرای آن خوش بین به نظر می رسد؛ اما اظهارات اخیر رییس جمهور چیز های دیگری را در ذهن انسان خطور می کند که اختلاف ارگ و سپیدار جنگ بر سر قدرت و به قول معروف ”سر لحاف ملا نصرالدین ” است و تنها برای پنهان کردن اختلاف های اصلی و فریب دادن افکار عامه ایجاد اصلاحات را علم کرده و ایجاد اصلاحات را در واقع ابزاری برای مانور های سیاسی شان قرار داده اند. دو سال گذشته نشان داده که هر دو رهبر حکومت بیشتر در خط منافع شخص و تیمی خود عمل کرده اند و منافع مردم را در بیشترین موارد در موجی از جنگ های زرگری قربانی اهداف خود کرده اند. تمرکز بیش از حد رهبران حکومت بر اجندا های شخصی و تیمی شان کشور را به پرتگاهء فساد، غارت، حق خواری و ناامنی های خطرناک کشانده اند. هرج ومرج را افزایش داده و بحران در کشور هر روز سیر صعودی را طی می کند. طالبان بیش از هر زمانی قدرتمند شده و درگیری های چریکی آنان به نبرد های جبهه یی تهاجمی مبدل شده است. این در حالی است که اختلاف های رییس جمهور و رییس اجراییه محدود به چها دیوار های ارگ و سپیدار محدود باقی نمانده و هر روز به رنگ تازه یی به بیرون درز می کند و موج آن در درون دستگاهء حکومت و بیرون از آن بیشتر دامن می گسترد که در این میان فرصت طلبان برای استفاده جویی فربه تر می شوند و دندان های شان از گوشت و پوست مردم به مغز استخوان های آنان نزدیک تر می شود. ارگ و سپیدار مگر نمی دانند که اختلاف های شان به چه میزانی در جبهه های جنگ تاثیر ناگوار دارد. گزارش های زیادی از ناهماهنگی نیرو های امنیتی و دفاعی در جبهه های خط مقدم نبرد با مخالفان مسلح به نشر می رسد که نه تنها این به گونهء کابوسی شجاعت ها دلاوری های نیرو های امنیتی را زیر سوال برده است؛ بلکه بی توجهی مقام های ارشد دفاعی و امنیتی کشور سبب ضعف اکمالات و حیف و میل اعاشه و تجهیزات سربازان بویژه در جبهه های جنگ شده است که هرج و مرج را در جبهه ها بوجود آورده است. این راه را برای قاچاقبران اسلحه و مافیای مواد مخدر فراهم کرده است تا در تبانی ق سه در تبانی با افراد نفوذی شان در میان نیرو های امنیتی کشور سلاح و مهمات بازمانده در میدان جنگ و حتا اسلحه و مهمات سربازان را قاچاق کنند. اختلاف رهبران حکومت چنان فضای بی اعتمادی را در کشور به بار آورده است که مقام های ارشد حکومت از بخش های سکتور دفاعی تا سکتور های دیگر همه برای نابودی کشور یک دست عمل کنند و بجای کار در راستای تقویت پایه های حکومت در بخش های نظامی و ملکی به فکر غارت تاراج اند. از همین رو است که فساد و غارت از کوچک ترین اداره های حکومت در کابل تا خط های نخستین نبرد به بهای خون هزاران سرباز شجاع در کشور بیداد می کند. مگر رهبران حکومت گزارش ها را نمی شنوند که سربازان در خط اول جنگ با شکم گرسنه و اسلحه و مهمات ناچیز در برابر ملیشه های آی اس آی می جنگند. داد و بیداد سربازان عزیز به گونهء مرمی در مغز هر شهروند کشور موفجر می شود و اما آقایان ارگ و سپیدار چنان غرق مسالهء خود اند و سرگرم میم زر ما ” اند که هرگز فرصت شنیدن فریاد دردمندانهء سرباز افغان را ندارند. شاید این بی نفاوتی ها چندان ناموجه هم نباشد؛ زیرا در جبهه های نبرد مظلوم ترین و بی وسیله و واسطه ترین انسان این سررمین قربانی می شود. از این رو آقایان ارگ و سپیدار و شریکان آنان خود را در این قربانی مسوءولانه شریک نمی دانند؛ البته به دلیل این که هیچ یک از فررندان آنان در جبهه های جنگ حضور ندارند و با این حال برای آنان بس دشوار است که رنج آن مادر و آن خواهر و آن پدر فررندی را احساس کنند که جگرگوشه های شان در نادعلی هلمند، جانی خیل پکتیا، خط های اول نبرد در کندز، بغلان، ننگرهار و سایر جبهه ها باشکم گرسنه و نداشتن اسلحه و مهمات کافی می جنگند. آقایان ارگ و سپیدار مگر درد این مادر را احساس می کنند، زمانی که در تلویزیون صدای سیمای رنجور و افسردهء وابستگان شان را مشاهده می کنند که می گوید، نان خشک می خورم و اسلحه و تجهیزات کافی ندارد و اما می جنگد از ضعف حمله های هوایی شکایت می کند. هرگز نه؛ زیرا که در بدن این سربازان خون جاری نیست و خون درجگر گوشه های ارگ و سپیدار جاری است و در کاخ ها و ویلا های هند و امریکا در ناز و نعمت به سر می برند و از خون این ملت تغذیه می کنند. در چنین حالی چقدر این حرف رییس جمهور می تواند جدی باشد که می گوید سر خود را قربان کردن سر خود شده است؛ بر مصداق این سخن ”خانه ام صدقه ات و اما بالاتر از بام” که چند روز پیش رییس اجراییه دست ارگ را در فساد کلان دخیل شمرد و به همین گونه آقای دوستم از” تقسیم پول های سیا” سخن گفت و بدین وسیله از حکومت ابراز بیداری کرد. مردم می دانند که حرف های آقای غنی متوجه کی است و مردم این را هم می دانند مثلی که در اطراف سپیدار فساد پیشگان بزرگ قرار دارد و به همین گونه در اطراف ارگ هم از این مفسدان کم نیستند و در هر دو طرف حضور پررنگ دارند. از این رو مردم اظهارات مبارزه با فساد را جنگ زرگری می خوانند که رهبران حکومت در پیوند به مبارزه با فساد دید ابزاری دارند و هر کدام در صدد دفاع از فساد پیشهء زیر بالین خود اند و با این مانور ها می خواهند، به گونهء غیر مستقیم بر یکدیگر فشار وارد می کنند تا در زد و بند های پشت پرده باهم کنار بیایند. شاید رهبران حکومت کمتر متوجه اند که مردم افغانستان این را خوب می دانند که رهبران شان از آنان چیز هایی را پنهان می کنند و اما از چند و چون آنها کمتر آگاه اند. آنچه که برای شان محسوس است، گردن به گردن شدن های رهبران و لبخند های بی نمک آنان پس از تهاجم های لفظی بر یکدیگر و در ضمن پیامد های کشنده و خطرناک این اختلاف در بیرون است که هر روز به رنگی رخ می نماید، نه تنها از انرژی سربازان در خط اول جنگ می کاهد؛بلکه گسترش دامنهء فساد، نفاق قومی است که برای افراد فرصت طلب موقع می دهد تا برای حفظ منافع خود، بقای ثروت های بادآورده و توجیهء غارت های شان هر فیل را با نقطه کاستن فیل جلوه بدهند و اختلاف قومی و زبانی را دامن زده و وحدت ملی را خدشه دار کنند و اقتدار ملی را به صفر تقرب بدهند که مسوء و بدون قید وشرط این همه رخداد ها که تا حال واقع شده و پس ا این واقع می شود، رهبران حکومت اند و سکان داران ارگ و سپیدار چه امروز و چه فردا در برابر شهروندان افغانستان پایخگو خواهند بود.یاهو

 

 

 


بالا
 
بازگشت