مهرالدین مشید

 

 

امریکا  هم مانند مهاجمان دیگر در باطلاق جنگ افغانستان زمینگیر شده است

 

افغانسنان یگانه کشوری در جهان است که از چهاردهه بدین سو به گونۀ ببرحمانه یی قربانی تجاوز شوروی پیشین، درگیری داخلی، تهاجم امریکا و حالا باز هم قربانی جنگ نیابتی پاکستان هم پیمان نزدیک و متحد استراتیژبک امریکا زیر نام خیلی فریبنده و جذاب مبارزه با تروریزم است. شوروی ها به بهانۀ ساختن جامعۀ دموکراتیک مارکسبستی افغانستان را مورد تجاوز قرار دادند. شعار های پرزرق  برق فراهم آوری "خانه، لباس و خانه "را پیشقراول تجاوز خود قرار دادند و با این شعار جذاب توانستند، شماری افغان ها را شکار کنند؛ اما هدف اصلی شان نزدیک شدن و رسیدن به آب های گرم هند، تحقق بخشیدن رویا های پترکبیر و جلوگیری از پیشروی های امریکا در منطقه بود که افغانستان را بحیث سکوی پرش خود برگزیدند. شوروی ها در همان زمان درک می کردند که غرب و امریکا رویا های رسیدن به چشمه های نفتی بحیرۀ خزر و آسیای میانه را در سر می پرورد و برای رسیدن به آن ناگزیر بود تا پوزۀ سردمدار بلاک شرق آن روزگار را بشکند و با استفاده از روابط پرتشنج شوروی و چین، خود را به چین نزدیک کند. یعنی رهبران کریملین آن روزگار می دانستند که دیر یا زود جنگ نفت، گاز و آب در منطقه در حال شعله ور شدن است و غرب و امریکا را عامل آن تلقی می کردند. کریملین باتهاجم خود خواست افغانستان را به پایگاۀ محکم ضد امریکا و غرب مبدل کند و با نزدیک شدن بر مرز های پاکستان در همکاری نزدیک باهند متحد سنتی شوروی پیشین امریکا را در مرز های ایران بحیث ژاندارم امریکای آن روز میخکوب کند. در آن وقت رضا شاه در ایران حکومت می کرد واز لحاظ سیاسی و اقتصادی وابسته به امریکا بود ؛ اما با تاسف که شوروی ها در معادلۀ تجاوز خود قربانی لفاظی های رهبران جناح حزب دموکراتیک خلق و خوش باوری های خود شدند و پرامتر ها و ضریب هایی را نادیده گرفتند که به اشتباۀ استراتیژیک شوروی ها منجر شد. شوروی ها در این تهاجم ویژه گی های تاریخی و فرهنگی و ساختار جغرفیایی افغانستان را از لحاظ مردم شناسی و انسان شناسی دست کم گرفتند که مردمان این سرزمین چگونه در برابر مهاجمان بزرگ تاریخ از سکندر مقدونی در قرن سوم پیش از میلاد تا چنگیز در قرن هشتم خورشیدی و انگلیس در قرن نوزده و بیست میلادی دست به مقاومت زدند. شوروی ها بدون توجه به ویژه گی های تاریخی و فرهنگی افغانستان با تهاجم نظامی شان به افغانستان اشتباۀ بزرگی را مرتکب شدند که نه تنها نقد و نسیه را هم از دست دادند. شوروی ها با این تهاجم خود نه تنها متحمل زیان های هنگفت مالی و اقتصادی شده، به شکست فاحش سیاسی و نظامی رو به رو شدند و امپراطوری بلاک شرق از هم پاشید؛ بلکه بزرگترین اشتباۀ آن کشاندن امریکا به منطقه بود که امروز پس از چهار دهه جنگ و درگیری در منطقه هنوز هم آشوب بزرگی منطقه و جهان را فراگرفته است که با ظهور گروه های افراطی چون طالبان، القاعده، بوکوحرام، الشباب، داعش نه تنها مبارزه با هراس افگنی در منطقه و جهان خیلی پیچیده و دشوار شده؛ بلکه با ظهور نو به نو گروه های رنگارنگ افراطی حتا جهان را خطر نابودی تهدید می کند و ترس آن می رود که با افتادن مواد هسته یی و اسلحۀ کیمیاوی و بیولوژیکی بدست هراس افگنان تمدن و فرهنگ کنونی جهان از میان برود. در واقع عامل اصلی وحشت و دهشت در جهان رهبران پیشین شوروی اند که با حملۀ شان به افغانستان پای شیطان بزرگ یعنی امریکا را به منطقه کشانیدند. امریکایی ها با استفاده از فرصت به سرعت به کمک مجاهدان افغانستان شتافتند و زیر نام کمک به مجاهدان مشغول طراحی ستراتیژی های کلان خود شدند که در اصل جنگ راهکاری میان شرق و غرب زیر نام جهاد افغانستان به را افتاد. رهبران جهادی افغانستان هم در حدی نبودند که بتوانند، از این رقابت ستراتیژیک شرق و غرب به نفع کشور سود جویند؛ برعکس مثلی که رهبران گروه های چپ قربانی مکر و فریب رهبران شوروی شدند، به همین گونه رهبران جهادی هم قربانی اهداف شبکه های استخباراتی کشور های منطقه بویژه پاکستان و ایران و کشور های غربی بویژه امریکا و انگلیس شدند و بیشترین نفع را از این بازی تاکنون پاکستان برده است. این بازی خطرناک را شوروی ها با تهاجم خود بر افغانستان به هدف رسبدن به اهداف ستراتیژیک و درازمدت آغاز کردند که امریکایی ها با عبرت نگرفتن از تهاجم ناکام شوروی افغانستان را زیر نام مبارزه با نروریزم مورد حمله قرار دادند. اشتباهی را که شوروی ها با فرستادن یکصدو سی هزار سرباز به افغانستان مرتکب شدند. امریکایی ها که هنوز هم درگیر جنگ اند، با فرستادن یک صدو سی هزار جمع بیست هزار سرباز اروپایی اشتباۀ شوروی را در افغانستان تکرار کردند. بالا گرفتن رخداد های تروریستی در منطقه جهان درواقع محصول تجاوز امریکا به افغانستان است . گروموف آخرین جنرال شوروی با عبور از دریای آمو اظهار شکرانه کرد که از افغانستان زنده بیرون شد و بعید نیست که آخرین جنرال امریکایی هم با خروج آخرین سرباز امریکایی چنین شکرانه را برای  زنده ماندن از جنگ افغانستان بخواند؛ اما جنگ در افغانستان چنان پیچیده و دشوارتر می شود که موج خشن و وحشتناک گروه های تروربستی در حال افزایش اند که بیرون شدن کامل امریکایی ها را از افغانستان ناممکن کرده است. شوروی ها به بهای قربانی کردن حکومت حامیان شان به رهبری داکتر نجیب افغانستان را ترک کردند و فرار را بر قرار ترجیح داد؛ اما هنو معلوم نیست که امربکایی ها با از دست دادن چه بهای دیگر خود را از باطلاق جنگ افغانستان رها می کنند. امریکایی ها تاکنون در حدود دو هزار و چهارصد سرباز خود را در این جنگ از دست دادند و یک هزار میلیارد و حتا بیشتر از آن را هزینه کردند که ارقام بین المللی هزینه های جنگ امریکا در افغانسنان و عراق را تا ۲۳۰۰ میلیارد دالر تخمین کرده اند. بعید نیست که زلزلۀ جنگ افغانستان امریکا را هم تکان بدهد؛ زیرا امریکا تا کنون دو هزار میلیارد قرضدار است، به کسر شدید بودیجه رو به رو است و با دشواری های زیادی از این دست مواجه است. امریکا با یک محاسبۀ شتاب زده زیر نام مبارزه با تروریزم افغانستان را مورد حمله قرار داد و پیشقراول آن را تامین دموکراسی و حقوق بشر و آزادی های بیان عنوان کرد که هیچ یک به گونۀ درست عملی نشدند و برعکس افغانستان جایگاۀ فاسدترین کشورجهان را اختیار کرد و دموکراسی اش در آخرین انتخابات قربانی تقلب شد و حکومت غیر دموکراتیک زیر نام "وحدت ملی" تشکیل شد. تمامی این مقوله های کلان  قربانی زد و بند های سیاسی شدند و تنها از نگاۀ رسانه ها افغانستان با داشتن سرسارترین رسانه ها در منطقه در وضعیت بهتری قرار دارد که آن هم به همت دست اندرکاران رسانه یی کشور است که در برابر سانسور و فشار حکومت قدراست حرکت کردند و با قبول فشار ها حاضر به تسلیم نشدند. هرچند ترس آن می رود که شماری مفسدان و مافیایی قدرت برگردن رسانه افساربندد. به هر حال امریکایی ها رویا های قشنگی را به گونۀ شوروی ها در عقب تهاجم خود در افغانستان خواب دیده بودند و تخته مشق سیاست جنگی را در افغانستان ناخوانده آغاز کردند و خواستند، رویای بی سرانجام شوروی ها را معکوس تعبیر کنند و به چشمه های نفتی خزر و آسیای میانه شکم افگنند و پایگاه های محکمی برای تهدید روسیه، چین و ایران در افغانستان ایجاد کنند و اما اکنوو افغانستان به لقمۀ آتشین امریکایی ها بدل شده است که نه توان بیرون افگندن و نه توان بلعیدن آن را دارند ، با بازی های سیاسی هم نمی شود آن را از دهن خود بدور اندازند و بازی هنوز ادامه دارد و رقبای امریکا در منطقه مانند ایران، چین و روسیه ناظر بر اوضاع منطقه اند و امریکا را برای بیشتر غرق شدن در افغانسنان ترغیب می کنند که اعلان آماده گی روسیه برای همکاری با طالبان بیشتر هدف کشاندن امریکا را در منطقه دارد.  شوروی ها اشتباۀ شان در افغانستان را با به قربانی دادن حکومت داکتر نجیب و ماندن در کنار جبهۀ شمال خواستند، جبران کنند؛ اما بازی تغییر کرد

، شوروی ها به گونۀ استراتیژیک از رسیدن به هدف بازماندند و از فرستادن یک سرباز هم به افغانستان خود داری کردند.

        در این تردیدی نیست که شوروی پیشین و امریکا در کنار آن که از تهاجم شان به افغانستان اهداف ستراتیژیک و دراز مدت را دنبال می کردند و می نمایند؛ اما برای بقای راهکاری شان در صدد کمک های مالی و اقتصادی برای بازسازی ها و توسعۀ زیر ساخت های افغانستان نیز بودند و هستند؛ این که از لحاظ روش و اتخاذ شیوه های کاری تفاوت های فاحشی میان هر دو وجود داشت و دارد. بحثی است که بر می گردد به چگونگی نظام های سیاسی و اجتماعی آنها که اولی به شیوۀ سوسیاایستی و دومی به شیوۀ سرمایه داری به آن مبادرت کردند که باتوجه به قلت و نبود فساد در اقتصاد متمرکز شوروی و افزایش فساد در اقتصاد بازار آزاد بیشترین پول های امریکا قربانی فساد اداری در افغانستان شدشششز که گزارش های روزانه سرمفتش اکریکا در افغانسنان گواۀ آن است. در این میان بخش بیشتر این فساد برمی گردد به نظام های فاسد و رهبران فاسد حکومت های افغانستان از دیروز تا امروز که حاکمان امروزی دهۀ اخیر فاسدترین رهبران حکومتی در تاریخ افغانستان بوده اند. آن چه که از هر دو تهاجم و بویژه تهاجم امریکا در افغانستان باقی مانده است کمتر و حتا هیچ به بازسازی و تقویت زیر ساخت های اقتصادی افغانستان در حوزه های تولیدی، صنعتی توجه نکرده اند. امریکایی ها ادعا دارند که بیش از یکصد میلیارد افغانی را در افغانستان صرف بازسازی نظامیر. ملکی کرده اند. این در حالی است که نیرو های امنیتی افغانستان به کمبود تجهیزات رو به رو اند و از نداشتن تجهیزات هوایی رنج می برند و افغانستان از نگاۀ پیشرفت اقتصادی از عقب مانده ترین کشور های جهان است. این مصداق شعر اقبال است که می گوید: رفتن به پای مردم بیگانه در بهشت حقا که با عقوبت دوزخ برابر است .

حال دیده شود که امریکایی ها جگونه خواب های شان را در افغانستان و منطقه عملی می کنند و یا این که شکست افتضاح بار شان در افغانستان را چگونه جبران خواهند کرد. امروز امریکا در کل با مار ها و دست پروده های دیروزی و بعضا امروزی خود در افغانستان و منطقه دست و پنجه نرم می کند. اسناد و شواهد و افشاگری های مقام های پیشین و حالیۀ سیا همه گواۀ روشن بر این ادعا است. مار هایی که حالا افعی شده اند، از کنترول امریکا خارج شده و به فرنگشتاین هراس افگنان جهانی بدل شده اند.یاهو

 

 


بالا
 
بازگشت