مهرالدین مشید
حمله به دانشگاهء امریکایی افغانسنان حمله به منافع امریکا و یا ضربه زدن به نظام آموزشی کشور
طرح ریزی حمله بر
دانشگاهء امریکایی افغانسنان از سوی استخبارات پاکستان بار دیگربر
دشمنی آشکار نظامیان این کشور برضد مردم افغانسنان مهر تایید نهاد و این حقیقت
را برملا کرد که پاکستان برای رسیدن به اهداف خود در افغانستان از هیچ نوع
جنایت دریغ نمی کند. کور دلان شبکهء استخباراتی پاکستان نه تنها در طراحی این
گونه عملیات؛ بلکه در رهبری، تمویل و آموزش تروربست ها نیز نقش مستقیم دارد.این
موضوعی است که حالا آفتابی شده و جهانیان به این اجماع رسیده اند که پاکستان
لانه تروریزم است و نظامیان این کشور حامیان و تمویل کننده گان و رهبران بدنام
ترین شبکه های تروریستی چون لشکر طیبه، جیش محمد، سپاهء صحابه، لشکر جنگوی و
گروه های هراس افگن دیگر می باشتد؛ نظامیان پاکستان هر از گاهی تلاش می کنند تا
توطیه های شان در افغانستان را مخفی کنند و برای این کار در بیشتر موارد به
تیوری توطیه روی می آورند. چنانکه نظامیان
پاکستان در برابر این حمله رویکرد دیگری اتخاذ کردند.
چنانکه **رییس ارتش پاکستان در یک تماس تیلفونی با
رییس جمهور ، حمله بر دانشگاهء امریکایی افغانستان را محکوم کرد؛ اما نیرو های
افغان را متهم به ناکارایی کرد و دلیل این حمله را ضعف نیرو های امنیتی
افغانستان عنوان کرد.وی پس از آن این حمله را تقبیح کرد که مقام های افغان سه
نمرهء موبایل را به مقام های پاکستانی داده بودند و تروریستان در هنگام حمله و
درگیری در این دانشگاه از آن شماره ها در خاک پاکستان در تماس بودند. هرچند این
نخستین بار نیست که تروربستان در هنگام حمله با رهبران شان و نظامیان پاکسنان
در خاک پاکستان تماس گرفتند؛ بلکه پیش از این نیز در هنگام حمله های انتحاری
شان در افغانستان و بویژه در شهر کابل از طریق تیلفون های همرای شان با رهبران
شان و مقام های آی اس آی در پاکستان تماس گرفته و به دستور آنان حمله های شان
را به پیش برده اند؛ اما اینکه حالا چگونه شده است تا پس از اطلاع دهی مفام های
افغان، راحیل شریف این حمله را تقبیح کرد و حتا وی از اجرای عملیات در آنسوی
سرحد به این ارتباط سخن گفت .هرچند روی این
حرف های قراردادی نظامیان پاکستان نمی توان باورمند بود، اما این می تواند یک
حرکت نمایشی و ساختگی برای فریب دادن افکار عامه باشد تا بدین وسیله از بار
اتهام برضد خود کم کند؛ زیرا در این روز ها پاکستان بیش از هر زمانی زیر عینک
انتقاد و فشار جامعهء جهانی قرار دارد و بیشتر از هر زمانی منزوی شده است.
آشکار است که هدف از واکنش جدید راحیل شریف خاک افگنی به چشم
جهانیان است. این در حالیاست که به همگان
آشکار است که آی اس آی پس از به تعلیق افتادن کمک های امریکا به پاکستان حمله
های انتحاری، انفجار و تهاجمی اش را در افغانستان افزایش داده است.
حملهء اخیر آی اس آی به دانشگاهء امریکایی
افغانستان در واقع واکنش این شبکهء جهنمی در برابر قطع شدن سیصدو و پنجاه و
چهار میلیون دالری امریکا به پاکستان بوده است؛ زیرا این پول ها به
گونهء مستقیم به نظامیان پاکستان داده می
شد تا اعمال تروریستی در افغانستان را شدت ببخشند. این حمله به دنبال آن صورت
گرفت که چند روز پیش دو استاد این دانشگاه توسط طالبان به دستور آی اس آی ربوده
شدند. پاکستان با این گونه حمله ها می خواهد،اهداف امریکا را در افغانستان به
گونهء مستقیم نشانه بگیرد. این رویکرد جدید نظامیان
پاکستانی است و هرگاه امریکا در برابر این حمله های آی اس آی سکوت اختیار کند.
این سبب می شود تا این گونه حمله ها در افغانستان تشدید بیابند. در این شکی
نیست که نظامیان پاکستان از هیچ گونه جنایت بر ضد مردم افغانستان دریغ نمی کنند
و هر از گاهی دست به جنایت آفرینی های تازه و راه اندازی حمله های انتحاری و
گروهی در این کشور می زنند؛ اما این حمله نه تنها حمله بر امریکا و منافع آن ؛
بلکه حمله به علم، ترقی و پیشرفت نیز بوده است که با به خاک و خون کشاندن
دانشجویان مظلوم و بیگناه به دستور آی اس آی انجام شد. شاید این شبکهء جهنمی
خواسته تا با این گونه وحشت آفرینی هراس و نگرانی را در میان دانشجویان بوجود
آورد و نظام آموزشی را در کشور ضربه بزند؛ اما این شبکهء جهنمی نمی داند که این
گونه حمله ها هرچه بیشتر دانشجویان افغان را برضد پاکستان تحریک می کند و نمی
گذارند تا نظام آموزشی کشور با توطیه ریزی های آی اس آ ی به رکود مواجه شود.
هرچند در عقب این حمله اهداف دیگری نیز نهفته است که
حملهء آی اس آی به دانشگاهء امریکایی افغانسنان
از یک سو حمله به منافع امریکا و از سویی هم ضربه زدن به نظام آموزشی
کشور است.
این در حالی است که جوانان افغانستان خود را
وارثان امروز و فردای کشور دانسته و برای بسر رساندن مسوء ولیت خویش از هیچ نوع
تلاش دریغ نمی کنند.شبکهء جهنمی آی اس آی
از این واقعیت غیرقابل انکارآگاه است و از میزان خشم و انزجار جوانان و
بویژه دانشجویان افغان در پیوند به پاکستان و سیاست های خصمانه و مداخله گرانه
ء آن آگاهی کامل دارد؛ زیرا دانش جویان افغان به مثابهء پیش آهنگان ترقی و
توسعه و پیشتازان تغییر و تحول از نقش حیاتی شان در جامعهء افغانستان آگاه اند
و می دانند که در شرایط دشوار کنونی چه رسالت بزرگی در برابر مردم وکشور خود
دارند. از همین رو است که آی اس آي دانشجویان نظامی و ملکی افغانستان را مورد
حمله قرار می دهد. حمله بر دانشجویان دانشگاهء امریکایی افغانستان نخستین حملهء
این شبگهء جهنمی نیست؛ بلکه پیش از این نیز کاروان دانشجویان اکادمی پولیس را
در کمپنی و بار دیگر اکادمی پولیس را در افشار مورد حمله قرار دادد و به گونهء
وحشیانه ده ها دانشجو را شهید و زخمی کرد. پاکستان می داند که هرگز نمی توانایی
سربازگیری از جوانان آگاهء این کشور را ندارد. از این رو تلاش می کند تا مرکز
های آموزشی را دربیرون از قلمرو های شان مورد
حمله قرار می دهند و این مرکز ها را در منطقه های تحت کنترل شان به دستور آ اس
آی ببندند تا جوانان این کشور ناآگاه باقی بمانند و زودتر در تور آی اس آی
بافتند. هرچند این رویکرد نظامیان پاکستان تازه نیست و این سیاست جهل پروری را
از ۶۸
سال بدین سو پس از تشکیل پاکستان در آنسوی خط دیورند اتخاذ کرده اند که تلاش
های گروه های ملی گرای پشتون تا هنوز هم در این زمینه ناکام مانده است.
نظانامیان پاکستان بویژه آی اس آی این سیاست جهل پروری در آنسوی سرحد را از
انگلیس ها به ارث برده اند؛ زیرا یک انگلیسی بنیانگذار آی اس آی بود و از سویی
هم این کشور خود را وارث انگلیس پس از دوران استعمار در منطقه می خواند. انگلیس
با این سیاست در حدود سه قرن پشتون های قبایل را در جهل و بی سوادی نگاه کرد و
سیاست آگاهی زدایی و جهل پروری را در برابر آنان اتخاذ کرد که تلاش های گاه بر
سم و گاه بر نعل خان غفارخان رهبر خدایی خدمتگاران” و بعد سباه جامه گان هم به
نتیجه یی نرسید. از آنچه گفته آمد هدف پاکستان در افغانستان آگاهی زدایی، جهل
گستری و مزدور پروری است و برای بسر رساندن این هدف خود هراس افگنان را به
افغانستان بسیج کرده تا به اهداف استراتیژیک اش در منطقه و بویژه در برابر هند
نایل آید. برای رسیدن به چنین هدفی افغانستان را نخستین قربانی خود پذیرفته
است. از این رو
پاکستان به جز یک افغانستان مزدور و نوکر
جنرالان پاکستانی و همیشه دست و پای ببن پنجابی ها چیزی بیشتر نمی خواهد. از
نظر نظامیان پنجابی افغانستان فقط یک گزینه دارد که همانا نوکر و دست نشان
پاکستان در منطقه باشد. کشوری چنین توقوع واهی از افغانسنان را دارد که عمرش
برابر به یک دوره پادشاه گردشی آن و رزم آوری ها حماسه آفرینی های چند شبهء
شهروندان آن است؛ اما باوجود این سیاست ضد همسایگی پاکستان، بازهم آقای غنی
برای ارج گذاشتن به صلح و تامین ثبات در افغنستان حاضر به امنیازدهی زیا
به پاکستان شد. معاهدهء سلاح با هند را به حالت تعلیق درآورد و معاهده امنیتی
با پاکستان را امضا کرد. اما بازهم اسلام آباد دست به فریب زد و به شمار صد ها
موتر هایی افزود که روزانه از سوی نظامیان پاکستان به هدف اکمالات طالبان وارد
افغانستان می شوند و به حمله های انتحاری و انفجاری شان در افغانستان افزود.
از سوی هم اوضاع نابسامان سیاسی، اداری و اقتصادی
شکنندۀ کشور در موجی از وعده های غیرعملی رهبران حکومت و بویژه ارگ برمصداق خاک
افگندن بر چشم مردم همراه با اختلاف های شدید
ارگ و سپیدار نه تنها زمینه را برای مداخله بیشتر پاکستان و نیرومند شدن طالبان
فراهم کرده است؛ بلکه رویای سقوط کابل را در نظامیان پاکستان نیز تقویت بخشیده
است و به این نتیجه رسیده اند که برگ های قدرت در کابل بیش تر از آنچه تصور می
رفت، لرزان و پاشان است. از این رو نظامیان پاکستان کمک های شان را برای
مخالفان مسلح افزایش داده اند و مخالفان هم به حمله های انتحاری و انفجاری شان
افزوده اند. حالا می بینیم که در اثرناکارایی ها، ناهماهنگی ها و نامدیریتی ها
در موجی از فساد گسترده و عمیق در میان نظامیان و فساد رو به افزایش اداری و
سیاسی هر روز یک ولسوالی بدست طالبان سقوط می کند. سقوط ولسوالی ها نابهنگام هم
نیست؛ بلکه سقوط هر ولسوالی پس از هشدار هایی بیشتر از یک هفته سربازان در
پیوند به نداشتن تجهیزات و اعاشه صورت می کیرد و این سرگشتگی ها سبب افزایش بی
نظمی ها و بی اعتمادی ها در ارگ و سپیدار شده و در نتیجه نیرو های امنیتی در
موجی از دلسردی ها و بی تفاوتی ها از تامین امنیت کشور کوتاه آمده اند و
دانشگاهء امریکایی افغانستان هم از جمله قربانیان ابن لجام گسیختگی های امنیتی
می باشد که بس مایهء شرمساری برای رهبران حکومت است که به گونه یی تماشاچی
رخداد های تند امنیتی کشور شده اند. حکومتی که پایه هایش هر روز لرزان تر می
شود؛ اما رهبران حکومت چنان درگیر اند که ارگ سرگرم انحصار طلبی ها و وعده
خلافی های شاخدار که از وحشت آن مو براندام انسان راست می شود و سپیدار هم گویی
درمانده شده و تمامی تلاش هایش برای شکستن انحصار قدرت بی نتیجه مانده است و
دیوار های بن بست بلندتر و فاصله ها بیشترمی شوند. باهو