مهرالدین مشید
ارگ و سپیدار با جلوگیری از استیضاح وزیران بحران در کشور را فربه تر کرده اند
موضعگیری واحد ارگ و سپیدار در پیوند به استیضاح
وزیران به اثبات رسید و بالاخره آشکار شد که تمامی اختلاف های آقایان غنی و
عبدالله بر سر منافع شخصی و تیمی شان و نه بر سر منافع ملی است. حالا که بیکاره
گی وزیران پرتابی و رسوایی آنان آفتابی شده و مجلس در یک تصمیم بی پیشینه حساب
و کتاب را با آنان آغاز کرده و به استیضاح آنان اقدام کرد. هر دو جناب به گونهء
شگفت آوری باهم نزدیک شده اند و در یک تصمیم
شتاب زده باهم متفق شدند و موضوع استیضاح وزیران را به استره محکمه فرستادند.
بدون تردید این نزدیکی و تفاهم مشترک آنان برای مردم افغانستان عجیب و پرسش
برانگیز است. شگفت انگیز از این لحاظ که آقای عبدالله چندی پیش شکایت داشت که
حتا او نتوانسته در ظرف دوماه با قای غنی ببیند و رییس جمهور را به باد انتقاد
گرفت که پس او مصروف چه کاری است. پس چگونه شده که عقربهء زمان با شتاب بی
پیشینه یی آهنگ سفر کرده و این دو آقا را به یکدیگر رسانده است. پرسش برانگیز
این که به گفتهء جنرال دوستم در اصل هر دو بر سر تقسبم پول های سیا چنان نزدیک
شده اند و تحت قانون”
آ وو گدرو” دانشمند فزیک و به هم چسپیده اند که
جدایی آنان ناممکن شده است. از زد و بند های پنهان و پیدای ارگ و سپیدار معلوم
می شود که در اصل اختلافی میان آنان وجود ندارد؛ بلکه این اختلاف ها دستوری اند
و هدف از بزرگ نمایی و راه اندازی آن خاک افگندن در چشم مردم است و در اصل به
قول معروف ”نه چرکی است و نه هم پرکی” یا این که بر مصداق داستان معروف مثنوی
مولانای روم این همه دهل زنی ها و نغاره کوبی ها گاهی زیر نام اختلاف و زمانی
هم در موجی از گرم جوشی ها بحث بر سر استخوان است. به گفتهء مثنوی این گونه
دوستی ها را فقط با افگندن استخوان می توان به آزمون گرفت و بس. وحدت نظر ارگ و
سپیدار در مورد عدم استضاح وزیران و توافق آنان روی ارسال نامه به استره محکمه
بوضوح می رساند که هر از گاهی که منافع شخصی و تیمی ارگ و سپیدار بهم می خورد،
به شاخ و شانه کشی ها آغاز کرده و زیر شعار رنگین حفظ منافع ملی مردم را به
قربانی می گیرند و هر از گاهی که منافع باهمی شان تامین می شود، هیچ گپی نیست و
حتا آب از آب هم تکان نمی خورد.
وحدت و اتفاق
نظر آقایان غنی و عبدالله در مورد عدم استیضاح وزیران هم از همین خم خم رفتن
های هر دو آشکار می شود که جز قتل مردم هدف دیگری ندارند. برمصداق این ببت بیدل
” تواضع های دشمن مکر صیادی بود ببدل ...
که خم خم رفتن صیاد بهر قتل مرغان است ” هرگاه چنین
نمی بود، چگونه شد که رییس جمهور و رییس اجراییه با وقوع بدترین رخداد ها در
کشور در ارگ گردهم نیامدند و سر از یک یخن
نکشیدند و اما با آغاز اسیضاح وزیران با این شتاب هردو از یک یخن سرکشیدند.
شاید این عالی جنابان هنوز هم ملتفت نشده باشند و اما مردم مظلوم افغانستان می
دانند که در چه جوالی افتاده اند و با چه سناریوی عجیب و غریبی رو به رو استند
که خود را به گونهء بیرحمانه یی قربانی ”شب خبمه بازی ” های ارگ و سپیدار یافته
اند. آنان برای مردم تلقین هم می کنند که گویا تقدیر تان چنین نوشته شده است.
هرچند ارگ و سپیدار تا کنون ندانسته اند و اما مردم آگاه اند که آنان مصروف چه
نوع بازی اند و در عقب این سر از یک یخن کشی آنان چه چیزی نهفته است؛ زیرا ارگ
و سپیدار در استیضاح وزیران ناکاره و بی کفایتی آنان، بیشتر آبرو یابی خود را
جستجو می کنند تا این که در صدد اعادهء آبروی آنان باشند. شماری از این وزیران
و مقام های ناکاره پس از چانه زنی های زیاد میان ارگ و سپیدار از کشور های خارج
با اسناد بیشتر جعلی به افغانستان پرتاب شدند و بر گرده های مردم افغانستان
تحمیل شده اند و حالا که رسوایی شان به هفتاد فلک رسیده و نتوانسته اند کار
کنند و میلیون ها دالری را که به مردم افغانستان کمک شده، به گونۀ درست مصرف
کنند. آنان در برابر این بی کفایتی نه تنها مستحق برکناری اند که باید به
سارنوالی نیز معرفی شوند و پاسخ بگویند که به چه دلایلی این پول ها را مصرف
نکرده اند وهرگاه مسوءول شناخته شوند و باید محاکمه شوند. حال ارگ و سپیدار کمر
بسته تا زمینهء ابقای آنان را برای ادامهء فساد از استره محکمه ممکن بسازند. در
این شکی نیست که استره محکمه در خدمت ارگ است و به سود ارگ رای می دهد؛ اما
استره محکمه باید بداند که با هر گونه فیصلهء جانبدارانه خود را در برابر مجلس
قرار داده و بر اساس مادۀ 123 قانون اساسی منتظر برکناری مقام های مسؤول خود
باشد؛ زیرا این وزیران در حالی استیضاح می شوند که ناکاره گی شان را در گذشته
مجلس بررسی کرده و مجلس دریافته است که کار در کجای مساله می لنگد.
ارگ در حالی مانع استیضاح وزیران شده است که در آغاز
معرفی آنان گفته بود که هرگاه آنان شش ماه از عهدهء کار های شان به خوبی بدر
نشدند؛ مجلس حق دارد که آنان را به اسیضاح بکشد و سلب صلاحیت کند؛ اما حالا چه
شده است که کاسهء ارگ و سپیدار یک سره چپه شده و شاید هم در نتیجهء درگیری های
ررگری به بیماری یاد فراموشی دچار شده باشند که
دو پا را در یک موزه کرده و مانع استیضاح وزیران شدند. این در حالی است که مجلس
حق دارد تا برای وزیرانی که رای اعتماد داده و آنان نتوانسته اند به وعده های
خود عمل کنند، باید آنان را مورد بازپرس قرار بدهد. مگر ارگ و سپیدار می خواهند
با این تلاش های مذبوحانه جلو کار قانونی مجلس را بگیرد و زیر پوشش فیصلهء
استره محکمه بر ناکاره گی های وزیران و خود شان پرده بکشد. فکر کنم که ادامهء
این تلاش ها نه تنها آبروی ارگ و سپیدار را برجا نخواهد کرد که از آنچه مانده
از آن هم کمتر خواهد شد؛ زیرا کشور تحت ادارهء این وریران به پرتگاهء نابودی
کشانده شده و اوضاع سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی کشور به گونهء بی پبشبنه
یی خراب شده است و ناامنی، فقر، ببکاری و بی روزگاری در کشور بیداد میکند و
مسوءول این همه دشواری ها وزیران و حامیان آنان ارگ و سپیدار استند؛ اما شگفت
آور ابن است که ارگ و سپیدار خمی برابرو نیاورده و برعکس زیر سایهء درخت
شادکامی های خویش نشسته اند و از خاک پاشی ها بر چشمان مردم لحظه یی هم دریغ
نمی کنند.
این در حالی است که مردم افغانستان بدترین روزگار را
در تاریخ این سرزمبن تجربه می کنند و اما هزاران دریغ و درد که ارگ و سپبدار از
اضافه از دو سال بدین سو سرنوشت مردم افغانستان را زیر نام حفظ منافع ملی به
بازی گرفته اند و کشور را به پرتگاهء نابودی کشانده اند. هر دو برای بازی
بیرحمانه با سرنوشت مردم و منافع آنان چنان سرگرم چانه زنی ها اند که از اوضاع
واقعی کشور بیخبر مانده اند.
در حالی که در کنار مسوء ولیت آوزیران بخش
بیشتر مسوءولیت ها بدوس رهبران حکومت سنگینی مبکند و عامل بخشی از این بد بختی
ها وزیران ناکاره اند. شاید هم تلاش های بویژه ارگ برای ابقا و رهایی وزیران
سلب صلاحیت شده از سوی مجلس در این نکته نهفته باشد که ارگ در واقع خود را
مسوءول می داند و نه وزیران را؛ زیرا شماری مقام های ارشد دولتی به شمول وزیران
از رییس جمهور شکایت کرده اند که برای پیشبرد امور برای آنان دست باز نداده
است. به گونهء مثال یکی از علت های استعفای داوودشاه صبا وزیر معادن و صنایع
پیشین همین بود.
این که پارلمان همیشه غیرحاضر و متهم به فساد و معاملهء افغانستان چگونه یک باره از داخل و خارج کشور های بیرون به قول معروف ”سرکنده و پاکنده برای اسیضاح و رد صلاحیت وزیران به مجلس حاضر شده اند. این خود پاسخ طلب است که این حرکت پارلمان را برنامه ریزی شده نشان می دهد که حتا سر نخ آن را به انتخابات امریکا پیوند می دهند؛ اما این که در عقب این سازمان دهی چه دستانی نقش دارند و یا این که حرکت پارلمان خودجوش و برای اعادهء حیثیت آن است. بدین زودی نمتوان روی آن قطعی سخن گفت و بعدتر موضوع روشن خواهد شد. حقوق دانان استیضاح وزیران در غیاب را خلاف مادهء ۹۲ قانون اساسی می دانند؛ اما مجلس حاضر نشدن وزیران در مجلس را خلاف قانون و حتا جرم می پندارند. ماده ۹۲ برای مجلس حق داده که در صورت پیشنهاد بیست درصد مجلس وزیر استیضاح شده می تواند. مجلس می گوید دادگاهء عالی مرجع تفسیر قانون نیست؛ بلکه مرجع تفسیر قانون مراجع تفسیر فانون است. این در حالی است که شماری ها این را بحران حقوقی نه؛ بلکه بحران سیاسی می دانند که مسوءول آن ارگ را می دانند؛ اما این پرسش باقی است که رویارویی پارلمان و حکومت ناجور با قانون اساسی به کجا خواهد انجامید. در یک نگاه پرسش ساده است؛ همانا به بحران رفتن کشور است. با تاسف که حالا جنجال به مسیری می رود که شاید عواقب اش ناگوارتر از آن باشد که حتا نمی توان از عمق گسترده گی آن سخن گفت؛ زیرا همین اکنون معلوم است که بحران پبشامده میان حکومت و مجلس از لحاظ شکلی حقوقی و اما محتوای آن سیاسی است. حالا که روند استیضاح وزیران به پایان رسیده و از میان هفده وزیر هفت وزیر سلب صلاحیت و در نتیجۀ فشار های حکومت نه تن دیگر آنان رای اعتماد بدست آوردند. در ظاهر سناریو به پایان رسیده است و اما هنوز استره محکمه در مورد استیضاح وزیران فتوا صادر نکرده است. دیده شود که استره محکمه چه گونه تصمیمی اتخاذ می کند و در صورت فتوای دلخواۀ حکومت از سوی محکمه، مجلس چه واکنشی نشان خواهد داد. هنوز روشن نیست که آیا صدور فتوار بر شاخ به شاخ شدن حکومت و مجلس می انجامد و یا این که دولت با راه اندازی بازی تازه از شاخ و شانه کشی ها میان هر دو کم می کند؛ اما آنچه مسلم است، این که زنگ بحران به صدا درآمده است و دیده شود که خاموش می شود و یا این که به صور اسرافیلی بدل می شود و اکنون پیش از وقت است که در این خاموشی پیش از توفان در مورد آن سخن گفت. یاهو