مهرالدین مشید
اهداف ناتو و درگیری فرسایشی و ناکام آن از افغانستان تا عراق، یمن، سوریه لیبی و سومالی
امریکا پس از رخداد یازدهم سپتمبر در سال ۲۰۰۱ نه تنها صدها انسان بیگناه را بدون اسناد به نام تروریست در کشور های مختلف زندانی کرد و هزاران تن را در زندان بگرام افغانستان و گوانتاناموی امریکا بدترین شکنجه ها کرد؛ بلکه حمله بر تمامی کشور های جهان را زیر نام مبارزه باتروریزم دفاع از منافع ملی خود تلقی کرد و آن را مجاز شمرد. امریکا در آن زمان اعلان کرد، هرکشوری که منافع ملی آن را تهدید کند، از سوی امریکا مورد حمله قرار خواهد گرفت گه جنرال مشرف را هم این پیام بوش ” یا با تروریزم و یا با امریکا” وادار به همکاری با امریکا کرد. امریکا با این اعلان خود مبارزه باتروریم را جهانگیر کرد و تمامی قلمرو های جغرافیایی جهان را در به میدان تاخت و تاز خود بدل کرد. پس از رد درخواست امریکا از سوی ملاعمر رهبر وقت طالبان در پیوند به نسپردن اسامه برای امریکا، افغانستان در سال ۲۰۰۱ میلادی زیر نام مبارزه با تروریزم مورد تهاجم این کشور قرار گرفت و امریکا پس از آن در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد. امریکا با این تهاجم های خود طالبان را در افغانستان و صدام را در عراق سرنگون کرد. حادثهء سپتمبر بوسیلهء نوزده شهروند عربی راه اندازی شد که یازده تن آنان شهروندان سعودی بودند و اسناد اخیر ۲۸ صفحه یی کنگرهء امریکا و سایر اعتراف های کارمندان سیا از دست داشتن سعودی ها و همکاری های مشترک و پنهان رهبران این کشور با امریکا پس از این حادثه پرده برداشت که از این رو از همان آغاز این حادثهء سناریوی مشترک کاخ سفید و همکاران استراتیژیک اش تلقی شد و شک و تردید های زیادی را برانگیخت. اسناد هایی که در پیوند به تحقیق روی این حادثه منتشر شد، به شک و تردید ها در این باره بیشتر افزود. بیشتر تحلیل ها حاکی از آن بود که امریکا با این حادثه آفرینی خود را برای رسیدن به اهداف بزرگ و راهبردی در آسیای جنوبی، آسیای میانه، شرق میانه و افریقا نزدیک می کند. احیای دوبارهء طالبان بوسیلهء همکار استراتیژبک امریکا یعنی آموزش، تجهیز و تمویل آنان بوسیلهء آی اس آی زیر ریش استخبارات امریکا و بعد تر استخدام سه هزار نیرو های خاص در آنسوی سرحد که حمیدگل در گفت و گویی از سه نوع طالب نام برد و گفت طالبانی اند که بوسیلهء چرخبال ها اکمال می شوند و برکناری یک شهروند انگلیسی و معاون یوناما پس از افشایانتقال اسلحه، تجهیزات و وسایل مخابراتی در هلمند برای طالبان و ده های دیگر این از این گونه معامله های پشت پرده حکایت از آن دارد که امریکا زیر نام مبارزه با تروریزم بازی دوگانه را پیش می برد. امریکا باقبول شکست نیرو هایش را در آخر سال ۲۰۱۴ از افغانستان بیرون کرد. امریکا در حالی به استراتیژی خروج از افغانستان روی آورد که پس از حادثهء یازده سپتمبر این کشور را به کانون سیاست خارجی امریکا درآورد. بر بنیاد این استراتیژی اوباما که می توان از آن به عنوان استرتیژی حضور برای خروج یاد کرد، با دست کم گرفتن شرایط تاریخی افغانستان با اعزام بیشتر از سی هزار سرباز شمار سربازان رزمی امریکا را به ۱۲۰هزار برابر به نیرو های مهاجم شوروی کرد. اوباما به گونه یی استراتیژی مبارزه با تروریزم بوش از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ که جنگ باالقاعده راآغاز کرد، به استرتیژی مبارزه برضد تروریزم پس از آن تبدیل کرد که جنگ با القاعده را منتفی شمرد. امریکا در این مدت پیمان همکاری های استراتیژیک و امنیتی را با افغانستان امضا کرد و اما سربازان امریکایی سه سال پس از افزایش از افغانستان بیرون شدند؛ نیرو های امریکایی از افغانستان در حالی بیرون شدند که طالبان بیش از هر زمانی نیرومند شده بودند و امریکا خواست تا با خروج خود بر این شکست خود پرده بکشد. هنوز دیر نشده بود که شماری طالبان تحت حمایت استخبارات پاکستان زیر نام داعش ظهور کردند؛ اما هنوز هم داعش در افغانستان و جهان بیشتر در محراق حمله های هوایی و زمینی امریکا قرار دارد؛ اما امید امریکا هنوز هم از طالبان برکنده نشده است و امیدوار اند که در آینده بخشی از بدنهء حکومت باشند؛ اما با این هم در کل بازی مبارره با تروریزم تغییر کرده است و شاید امریکا رویای دیگری را در عقب مبارزه با ترویزم در سر می پرورید که اوضاع پیش آمدهء موجود در ظاهر بروفق مراد اش نیست؛ اما در این میان چیزی که جالب است، قرار داشتن داعش در مرکز حمله های امریکا و روسیه است و آثار مدارای هردو با طالبان هنوز مشهود است که دامنهء این مدارا در چین هم رسیده است. نمایندهء طالبان پس از گفت و گو با مقام های روسیه اخیرا عازم چین نیز شده اند. این پبشامد های جدید گویا حکایت از فصل دوم مبارزه با تروریزم دارد که بربنیاد برنامهء امریکا بخشی از طالبان آرام آرام به داعش بدل می شوند و بالاخره بخشی هم به دولت افغانستان می پیوندند. به این ترتیب داعش فصل دوم را به پیش می برد و اما آنچه مسلم است، این که هردو به فرنگشتاین بدل شده اند که از کنترول امریکا و پاکستان در حال خارج شدن اند و این مایهء نگرانی های امریکا را بوجود آورده است. این در حالی است که مبارزه با تروریزم نقش یک ماشین محرک را گرفته و بهانه یی برای تقویت سیاست خارجی امریکا می باشد. از همین رو امریکا حامی تروریزم خوانده شده که برای رسیدن به اهداف راهبردی خود از مسیر اشغالگری و تروریزم باید عبور کند. از این رو مشخصهء تروریزم حالا کشاندن مردم به صحنهء جنگ قدرت برای کسب قدرت از طریق مهره ها و یا از طریق تهدید به گونهء غیرمستقیم تلقی شده است. چنانکه دگرمن ستاد احمد قهوه چی فرمانده پیشینقرارگاۀ دیار بکر (1)که پیش از بازداشت موفق به فرار شده است ، می گوید : « نیروهای داعش پیش از شروع جنگ داخلی در سوریه و عراق در پایگاه های سّری ارتش ترکیه در نزدیکی مرزهای عراق و سوریه آموزش های لازم را دیده بودند. وی می گوید که آموزش نیروهای داعش توسط مربیان آمریکایی شرکت "بلک اند واتر" آمریکا ( قراردادی پنتاگون ) انجام می شد که با عربستان سعودی قرارداد بسته بودند . به گفتۀ وی ترکیه و عربستان به اتفاق ، مزدورانی را از سراسر جهان ، بویژه از میان شهروندان مسلمان چین ، اوزبکستان ، تاجیکستان ، چچن، اینگوش ، داغستان و حتی مسلمانان خاور دور ( فیلیپین ، تایلند ، اندونزی ، سر یلانکا ، بنگلادش ، کشمیر و ) و مسلمانان حنفی لیبی و سومالی و سایر کشورهای عرب استخدام کرده و از مرزهای ترکیه به داخل سوریه و عراق می فرستادند .هزینه استخدام مزدوران و آموزش و تسلیح آنان به سلاح های پیشرفته توسط عربستان تامین می شد و کار فروش سلاح را پسران اردوغان به عهده داشتند که از این بابت میلیاردها دلار به جیبزدند . از همین رو است که می گویند داعش مولود امریکا برای پیش برد جنگ های نیابتی اش د رشرق میانه است. تنها اعترافات این افسر ترکی نیست؛ بلکه در گذشته مقام های سیا از زد و بند های امریکا و سعودی در پیوند به القاعده و داعش با اسناد سخن گفته اند.
با آنکه اوباما چندان تمایل ندارد تا مانند بوش از وارد کردن امریکا به صحنهء عملیاتی مبارزه با تروریزم برای پیشبرد سیاست های خود استفاده کند؛ اما این رویکرد اوباما تروریم دولتی در پاکستان و ایران را تقویت کرد. امروز می بینیم که در اثر اشتباهء امریکا تروریزم به یکی از خطرناک ترین تهدید ها به بشریت مبدل شده است. از جمله عوامل مهم رشد تروریزم دولت های ورشکسته است که بستر خوبی برای رشد تروریزم اند. تلاقی خواست های گروه های حاکم با کشور های خارجی زمینهء مداخلهء خارجی ها را هموار کرده که این مداخله خود بستری برای رشد تروریزم شده است. نمونه های آن کشور هایی چون افغانستان، عراق، سوریه، یمن و لیبی می باشند. در حالی که هدف اصلی حملهء امریکا به افغانستان و عراق سرنگونی طالبان و صدام حسین بود که هدف اولی امریکا در هر دو کشور برآورده شد و اما حالا اوضاع چنان در سطح منطقه جهان چنان پیچیده و خراب شده است که در مقایسه با آن زمان خیلی متفاوت است. در آن روز خبر از حمله های انتحاری و خود ترقاندن ها نبود و نیرو های تروریستی در عراق، سوریه، لیبی و یمن حضور نداشتند؛ اما پس از هجوم امریکا شبکه های تروریستی در کشور های یاد شده فعال شدند. گروه های النصره و داعش در عراق و سوریه با استفاده از امکانات مالی و تسلیحاتی امریکا بوجود آمدند که حالا نه تنها کشور های منطقه؛ بلکه جهان را به خطر جدی رو به رو کرده اند. به تعبیر فلسفی مارکس، این گروه ها سنتز- تز صدام و انتی تز امریکا- اند که برخاسته از متن تضاد های اجتماعی، فقر و استبداد حاکم در کشور های منطقه اند و یا گروه های دست کاری شده و برخاسته از بستر مبارزه با تروریزم امریکا اند. گزارش هایی که از جنگ عراق و سوریه و ظهور داعش به نشر سیده اند، به گونه های مختلفی از بازی های امریکا با تروریستان پرده بر می دارد. حال هر طوری که بوده تروریزم نه تنها امریکا؛ بلکه جهان و تمامی تمدن بشریت و نظم جهانی را تهدید می کند و هرگاه امریکا در عقب این وحشت آفرینی ها برای رسیدن به اهداف استراتیژیک خود باشد. پس این جنایت بزرگتر از هر جنایتی در جهان است. هرگاه درگیری های دوامدار در کشور های عربی سبب ضعف آنان و تقویت اسراییل می شود و یا با رسیدن ترویستان در آسیای میانه و ترکستان شرقی روسیه و چین تحت فشار قرار بگیرند و هزبنه های میلیارد ها دالری جنگ بر آنها تحمیل شود؛ اما پیش از آن تروریستان تیغ از دمار امریکا بیرون خواهد کرد؛ زیرا فرنگشتاین هراس افگنی دیگر غیرقابل مهار شده و در آتش آن نه تنها کشور های منطقه؛ بلکه امریکا بیشتر خواهد سوخت. در این شکی نیست که روند مبارزه با تروریزم چند لایه و پیچیده ومرموز است و اما آنچه تا کنون پس از سال 2001 آشکار شده است؛ همانا گسترش شورش گری و تروریزم و تشدید حمله های تروریستی در منطقه و جهان است که در یک نگاه نشاندهندۀ شکست امریکا است و این که امریکا در عقب این بازی چه رویایی را در سر می پرورد، بر میگردد به زمان که در آینده پاسخ آشکار تر خواهد یافت. یاهو