مهرالدین مشید
از اختلاف رهبران حکومت خود را کتار بکشید بگذارید تا آنان خود قربانی اختلاف شان شوند
مردم شریف و مظلوم افغانستان از اختلاف های رهبران حکومت دوری جویید و نباید خود را بیش از این در این درگیری قدرت قربانی کنید. بگذارید خود آنان قربانی اختلاف های شان شوند؛ زیرا اختلاف و کشمکش میان رهبران حکومت نه بخاطر منافع شما؛ بلکه بخاطر منافع شخصی، گروهی و تیمی آنان است وهرگز دردی در ذره ذره وجود آنان برای شما وجود ندارد. آنان می خواهند و به گونۀ جدی علاقه دارند تا شما را به مثابۀ ابزار های قومی زیر نام تاجک، پشتون، هزاره، ازبک، ترکمن و غیره قربانی بازی های سیاسی شان کنند. دو سال تجربۀ ناکام و افتضاح بار حکومت حکومت وحدت ملی نشان داد که رهبران این حکومت هرگز به منافع ملی، وحدت ملی اقتدار ملی ارج نگذاشته و هرگز ارج نمی گذارند؛ زیرا آنان چنان در محور منافع شخصی و تیمی خود اسیر شده اند که اندکی هم برای منافع مردم عزیز کشور توجه ندارند و تنها زمانی به مردم رجوع می کنند که نیاز ابزاری به آنان داشته باشند تا از رای شما، حضور و قدرت شما سود بجویند. مردم عزیز کشور تجربۀ تلخ چندین دهۀ گذشته نشان داد که شماری از رهبران حکومتی و رهبران جهادی سیاسی کشور هرگز پروای شما را ندارند و در نخستین فرصت شما را قربانی اهداف خود کرده اند و پس از این هم می نمایند؛ زیرا شماری از آنان نه تنها که سیاسی شده اند و سیاسی فکر می کنند؛ بلکه با شبکه های شیطانی استخبارات کشور های منطقه و جهان رابطۀ تنگاتنگ نیز دارند و با کارت های سیا، سرخ و سبز و با راه اندازی بازی های مبهم و پیچیده فقط وظیفه دارند تا سرنوشت این ملت و این کشور را به تباهی بکشانند. از همین رو از بار های اعتقادی و باور های وجدانی تهی شده اند؛ بنا بر این نباید پس از این در دام فریب تبلیغات این رهبران بویژه رهبران حکومت افتاد و بیشتر شکار اهداف آنان شد.چنانکه به گفتۀ شماری از اعضای مجلس نمابنده گان قدرت در کشور میان هفت نفر تقسیم شده و مردم افغانستان را قربانی کشمکش ها و تنش های درونی خود کرده اند. از این رو اختلاف رهبران حکومت در کشور حالا به اوج اش رسیده، امنیت بیش از هر زمانی خراب شده است و مخالفان مسلح بیشتر از هر زمانی نیرومند شده اند و سخنگوی رییس جمهور به صراحت اعتراف کرد که اختلاف مانع ایجاد اصلاحات شده است. اختلاف میان رهبران حکومت سبب شده تا جریان ستون پنجم را در کشور بوجود آورده است. ستون پنجم در واقع بازی های شاخه های قدرت در حکومت با مخالفان مسلح است که هدف از آن تحت فشار قرار دادن رقیبان شان در درون و بیرون حکومت است. رقابت های ناسالم و به شدت اختلاف برانگیز چنان چشمان رهبران حکومت را در برابر منافع ملی کشور بسته است، دیوانه وار هر روز بیشتر از روز دیگر دامنۀ اختلاف ها را گسترده و عمیق تر می نمایند و کشتی افتاده در توفان حوادث کشور را به سوی موج های توفنده به سرعت پارو می زنند که حتا از غرق شدن خود هم هراس ندارند کشتی نشستگان ** . این بی پروایی دو موضوع را در ذهن انسان تداعی میکند، نخست این که رهبران حکومت چنان دیوانه وار باهم به رقابت پرداخته اند و این رقابت میان آنان به نفرت بدل شده است که حتا حاضر نیستند تا اندکی هم در خوان تلخ قدرت برای یکدیگر امتیاز بدهند. این درست نشانۀ از خود بیگانگی رهبران حکومت است که آنان را به پرتگاۀ زوال فکری کشانده است. چنانکه نایب اول مجلس نماینده گان در خطاب به مجلس گفت که رهبران حکومت شعور سیاسی شان را از دست داده اند و نباید دیگر به آنان دل بست. وی از مجلس خواست که نباید قومیت را سرلوحۀ تصمیم های شان در هنگام دادن رای اعتماد قرار بدهند و تاکید کرد که پشتون بد و تاجک بد و ازبک بد باید مردود و منفور پشتون، تاجک و ازبک باشد و انسان فاسد و بدنام هرقوم منفورتر به قوم خود اش باشد. وی در ضمن با اشاره به بازی های پشت پردۀ حکومت گفت که گروۀ داعش را طیاره ها اکمالات می کنند و بهترین غذا و آب را در دوردست ترین نقاط می رسانند و اما سربازان افغان در شهر ها درست اکمالات نمی شوند. معاون اول مجلس نیز از این گونه اکمالات به داعش در مجس سخن گفت. این سخن وی هرچند از بازی های کلان استخباراتی در سطح منطقه و جهان پرده برمیدارد و اما این حقیقت مسلم را نیز بازگو می کند که گویای بی تفاوتی ها در داخل نظام در پیوند به همچو مسایل است که بحث موضوع دوم را که در بالا به آن اشاره رفت، در افکار انسان تداعی می کند. آن این که نیرو هایی در درون حکومت به قول جنرال دوستم بالاتر از ستون پنجم دخیل در این بازی تباه کن دست دارند؛ البته با این تحلیل که شماری ها در درون حکومت برضد نظام کنونی و به نفع مخالفان مسلح فعال اند و به سود آنان نه تنها لابی گری می کنند؛ بلکه به مثابۀ بازوی مخالفان برضد نظام و مردم افغانستان به دستور شبکه های استخباراتی کشور های همسایه وجهان فعال اند. آنان انسان های فاقد اراده و مزدور هایی اند که به هیچ اصل پایداری از لحاظ فکری و سیاسی باورمند نیستند و حتا به بقای نظام هم باور ندارند. از ابن رو تلاش می کنند تا با برقراری روابط مشکوک با مخالفان و شبکه های استخباراتی بقای خود را در صورت سقوط نظام هم حفظ کنند. از این رو این اشخاص به منافع ملی و اقتدار ملی و تمامیت ارضی کشور هم باور ندارند و گفته می توان که روایت های کلان سیاسی و اجتماعی بازی بیش برای آ نان نیستند. شهروندان کشور باید آگاه باشند که این بازی در سطوح گوناگون در کشور ادامه دارد و بازیکنان آن آدم های عادی هم نیستند. هریک به مثابۀ بازو های شبکه های استخباراتی گوناگون در اکثر موارد به گونۀ رقیبان در برابر یکدیگر قرار می گیرند، با یکدیگر به رقابت پرداخته و حاضر اند که ارزش های کلان سیاسی و ملی را قربانی بازی های سیاسی خود کنند. بنا بر این شهروندان کشور آگاه باشند که در میان بازی گران سفید روی وجود ندارد و نباید با پشتیبانی از این جناح و آن جناح خویش را قربانی کنند؛ بلکه بجای آن، خود جناح همدست و متحد شوید تا کشتی توفانزدۀ کشور را به سوی ساحل آرام رهنمون شوید. از آنرو به قول شاعر” می باش چو خار حربه بردوش تا خرمن گل کشی در آغوش” از این رو زمان آن رسیده است که در برابر جناح های موجود به گونۀ خار حربه بر دوش شد و با بسیج خودی راۀ جدیدی گشود تا گل های آرزو های راستین مردم را شگفته گردانید. مردم ما باید بدانند که دلالان گروهی و سیاسی خیلی واژه های مقدس را به بازی گرفته اند و به هیچ چیزی ترحم نکرده اند ونمی کنند. در این شکی نیست که مفاهیمی چون اعتقاد به خدا و اعتماد به نفس واژه های زیبایی اند . اما صدها دریغ و درد که این کلمه ها از سوی دلالان گروهی و سیاسی خیلی به بازی گرفته شده اند و نباید بیش از این آنانی را مورد ستایش و پشتیبانی قرار داد که از داشتن ارزش واقعی انسانی رنج می برند و به قول شاعر نامداری ” نباید که در پای خوکان فگند دری را” حال زمان آن رسیده است که هر فرد این ملت خود امت شود و برای بسبج راستین ملت نقش فردی و جمعی اش را به درستی ادا کند. فکر میکنم که چهار دهه دنباله روی ها نه تنها فرصت های خوب را از این ملت گرفت و حتا فرصت های آینده را سخت به چالش برده است؛ بلکه مانع تلاش های شماری افراد مستقل و وطن دوست نیز شده است که بدین زودی ها نمی توان آیندۀ امیدوار را در کشور پیش بین شد؛ اما این به معنای قبول عقب نشینی و میدان را باز کذاشتن برای یکه تازی های رهبران حکومتی و سیاسی نیست؛ بلکه هدف از آن اشاره به دشواری هایی است که حتا نسل جوان کشور را از تمایل برای بازنگری به حوادث چند دهۀ گذشته باز داشته و این سبب شده تا ارزش های چندین دهۀ گذشته هم مخدوش باقی بماند. از این رو رها کردن رهبران حکومتی و سیاسی به حال خود شان و کنار گذاشتن آنان و دوری گزیدن از اختلاف ها و زد وبند های سیاسی آنان، فکر میکنم، آغازی خوب در ضمن هشداری منظقی برای آنان باشد، باید گذاشت که آنان خود قربانی اخنلاف ها و زد و بند های خود شوند. این دغدغه رهبران حکومتی و سیاسی کشور را واداشته تا با با استفادۀ ابزاری از قوم و زبان پیش از آنکه خود قربانی شوند، مردم را در پای خود قربانی کنند. بنا بر این مردم پیش از آنکه بیشتر از این قربانی شوند، راۀ خویش را از راۀ رهبران حکومتی و سیاسی شامل جهادی و غیر جهادی یک صد و هشتاد درجه جدا کنند؛ زیرا آنان تلاش های شان را بجای اصلاح نظام سیاسی و ایجا نهاد های دموکراتیک در راستای حکومتداری خوب در موجی از انحصار گرایی ها و تمرکز قدرت به تقسیم چوکی ها میان اقوام تقلیل داده اند و نه تنها این؛ بلکه میزان ثبات سیاسی کشور را در حد حفظ منافع شگخصی و تیمی شان کاهش داده اند. از همین رو است که اختلاف های رهبران حکومت نه بر سر منافع ملی؛ بلکه بر سر منافع و سلیقه های شخصی خود شان است و هرچند، هریک با ارایۀ تعریفی از اختلاف میخواهند آن را تعریفی از منافع ملی وانمود کنند. این در حالی است که اختلاف های رهبران حکومت چنان عمیق و آفتابی شده اند که به نقل محفل همگان بدل شده است. کارآنان به افتضاح رسیده و شورا های حراست و ثبات و احزاب جهادی و ملی وارد صحنه شده اند خواهان میانجیگری میان رهبران حکومت شده اند که تجربه های گذشته نشان می دهد که این گونه میانجیگری ها به نتیجه نمی رسند و شاید ضیاع وقت بیش نباشد؛ زیرا مشکل کار جای دیگر است و رفتن به پای مردم بیگانه در بهشت حقا که با عقوبت دوزخ برابر است. یاهو
،