مهرالدین مشید
اختلاف میان رهبران حکومت کشور را به پرتگاۀ نابودی کشانده است
انحصارگرایی در ارگ معاون اول را هم به جان آورده است
جنرال دوستم پس از ترک جبهۀ فاریاب وارد جوزجان شد و به گونۀ قهرآمیز رییس جمهور و رییس اجراییه را مورد انتقاد های تند قرار داد و از آنان خواست که کشور را قربانی بازی های قومی و سلیقه یی خود نسازند. وی افزود که از زد وبند های رییسان حکومت خسته شده است. وی در کنفرانس مطبوعاتی گفت : داکتر اشرف غنی ریس جمهور و داکتر عبدالله ریس اجراییه با سیاست های نادرست مردم را به طرف بربادی سوق میدهند . وی وضعیت فعلی کشور را نگران کننده خواند و گفت که بهتر است این دو داکتر, از برخورد های سلیقه یی و سمت گرایی , روی مسایل ملی بیاندیشند و ملت را بیشتر از این نرنجانند و به خانه زنبور دست نزنند. او به گونۀ قهرآمیز افزود که در مرکز این مساله معمول شده وقتی ریس اجراییه کسی را برای پستی بگمارد و بداند که فارسی زبان است از همه ضعف کاری و ناتوانی آن فرد میگذرد و او را برای پست های کلیدی معرفی میکند . هرقدر برایش گفته شود که این آدم نام نیک ندارد ، نمی شنود. وی در بخش دیگری از سخنان خود خاطر نشان کرد، ریس جمهور وقتی تصمیم به کاری داشته باشد و بداند که طرفش پشتو سخن میگوید خوش میشود؛ ولی اگر این پشتو زبان از ولایت لوگر باشد خیلی خوش میشود. وی در بخشی از اظهارات خود گفت که یکی سلام رحیمی است، یکی ستانکزی و یکی هم اتمر اگر آنان بگویند که شیر سیاه است، رییس جمهور می گوید که درست است. وی افزود این در حالی است که ستانکزی قاتل استاد ربانی است و طالب هم است و با طالبان خصوصی نشست می کند. دوستم به گونۀ شگفت انگیز گفت که استانکزی از هیچ جای رای نگرفت. وی ابراز نگرانی کرد که او از کی مشوره می گیرندو رییس صاحب چرا عاشق او است. وی تهدید کرد که صبا او می گوید که گفت و گو ها را قبول ندارد و همه گی ش روی کاغذ می ماند. وی در جایی دیگر گفت که تصمیم این دوتن سبب شده تا پیشبرد امور مربوط به دست افراد نا بکار و ضعیف سپرده شود و کشور به طرف پرتگاه نابودی سوق داده شود. وی علاوه کرد که بدبختانه او در حالت عجیب قرار دارد و به ادامه گفت، داکتر عبدالله از ریس جمهوری مسایل را پنهان میکند و ریس جمهور از او . وی به گونۀ شکایت آمیز گفت که گاهی در گوشه یی با یکی و گاهی با دیگری حرف هایی را رد و بدل میکنند و بعدتر سخنگویان آنان این اظهارات را نادرست بیان میکنند آخر چرا ؟ او علاوه کرد" داکتر عبدالله با زدن کریم های روی و گفتن چند کلام چی را میخواهد ثابت سازد , من از عمق اجتماع برخاسته ام و نیت بدی ندارم , آرزو دارم تا جنگ ختم شود و دیگر در پشت تیلفون نشنوم که فلان کس شهید شده است." وی گفت که به خارجی ها گفته است که چند حرف های تشریفاتی دربروکسل کاری را از پیش نمی برد. این در حالی است که د رداخل همه چیز شاریده است؛ پس نباید هر دو به سیاست های پیش پاافتاده بپیچند. او در جایی دیگر گفت که اتمر و ستانکزی به خانۀ او می آید، او را مطالعه می کنند و می روند . آننان فکر میکنند که او نمی فهمد. وی اضافه کرد که آنان فکر می کنند که مبادا شمال یک باره مثل دوران نجیب سقوط کند. از این رو آنان می خواهند که جنرال دوستم را ضعیف نشان بدهند و این خواب و خیال خواند. وی در بخش دیگری از سخنان خود اضافه کرد:" بعضی ها از ستون پنجم گپ می زنند وما ستون های بالاتر از پنجم را شناخته ام" هرچند این سومین بار است که دوستم از ربیس جمهور انتقاد می کند؛اما ابن بار نسبت به گذشته تن تر است. وی در بخشی از سخنان اش از طرح لویه جرگه برای تشکیل مقام نخست وزیری دفاع کرد. وی در ضمن شورای امنیت ملی را به سازماندهی حمله بر کاروانش کرد و گفت، رییس امنیت برایش گزارش نمی دهد و اما دوستانش به او خبر می دهند. از این معلوم می شود که هر دو خود را قربانی سیاست های رییس جمهور میدانند
دوستم به زبان خیلی ساده و بی آلایش از رییس جمهور و رییس اجراییه انتقاد کرده. از لحن ساده و بدون تکلف وی فهمیده می شود که او صمیمانه و صادقانه با آقای غنی ایتلاف کرد و با رای او به کرسی ریاست جمهوری تکیه زد و حالا که به قول معروف ”خر” اش از ”اورنگ”گذشته است و نه پروای دوستم را دارد و نه پروای عبدالله را و به گفتهء بچه ها "تنها گیر می زند" و انحصار گرایی ها را تا مرز لوگری بازی ها افزایش داده است. حال باید بداند، آن دوستمی که در زمان مبارزات انتخاباتی بزکش آقای غنی بود و گفت اگر کسی بزکشی می کند، جنرال صاحب دوستم منتظر او است؛ اما حالا خودش منتظر بزکشی جنرال دوستم باشد و حال دیده شود که دوستم چاپ انداز است یا خیر و اگر نیست هم ناگزیر باید حق خود را بگیرد. از این معلوم می شود که کار حکومت از مرز نفاق و انحصار گرایی مفرط حال به پرتگاهء بزکشی سقوط کرده است . دیده شود که به گفتهء صوفی صاحب عشقری که می گوید ”بزکشی های جهان است سرملاق و سرملاق ” این بزکشی ها هم کار رییس جمهور و معاونش را به مرز ” سرملاق و سرملاق ” خواهد کشاند و کار حکومت به پرتگاهء چهارپلاق خواهد رسید و یا خیر. یا این که رییس جمهور به گفتهء صوفی صاحب به همین گونه” طمطراق و طمطراق” توسن قدرت را از سینهء دوستم عبور خواهد داد و بر سر وصدا های احمد ضیا و سایر یاران انتخاباتی اش مشت سکوت وارد خواهد کرد یا این که بالاخره اشپلاق های هردو به گفتهء صوفی صاحب عرادهء انحصار گرایی او را پنچر می کند.
این در حالی است که سپیدار ارگ را متهم به انحصار گرایی می کند و و ارگ هم می خواهد سپیدار را در حاشبهء حوادث قرار بدهد. معلوم نیست که هدف ارگ از این حاشیه نگهداشتن سپیدار چیست؛ مگر ارگ بر سپیدار باور ندارد و یا این که ارگ می خواهد سپیدار را در پشت حوادث و در عقب هفت دروازه های بسته و در موجی از زد و بند های سیاسی و گستره یی از گرایش های قومی چه در داخل حکومت و چه با مخالفان مسلح قرار بدهد و بدور از اشراف آن توسن معامله در داخل نظام و بیرون از نظام را بر وفق مراد خود ”چهارنعل” کند. این رویکرد های” کجدار و مریز” ارگ با سپیدار چیز تازه نیست، از دو سال بدین سو آغاز شده و هر روزرسانه یی تر و آفنابی تر می شود؛ اما حالا که جنرال به قول رییس جمهور چاپ انداز تند و تیزتر از گذشته وارد میدان شده ، می خواهد بز را از گیر هر دو به دایرهء حلال ببرد و گوی انتقاد را با چوگان خشن با مشت های آهنین بر روی ارگ و سپیدار بزند. حالا وی به به قول بازیکنان فتبال توپ را وارد گول برده است و حریفان خود را به مبارزه طلبیده است. حال دیده شود که این حرف های جنرال از چه وزنی برخوردار خواهد بود که بتواند حریفانش را در ارگ و سپیدار ”یک خورده” بدهکار بسازد. جنرال پای پچلک های ارگ را باربار تجربه کرده است و اما این بار این حرف ها را پس از ترک اعتراض آمیز میدان های نبرد فاریاب گفته است و از لحن صحبت هایش معلوم بود که خیلی خسته از جنگ و اما هنوز هم به مثابهء مار زخمی تشنهء وارد کردن ضربه های سنگین بر طالبان یا بازوی راست آی اس آی می باشد. شکوه ها از ارگ و سپیدار هم ریشه در این بیتابی های سیاسی او دارد که خستگی های انحصار گرایی و قوم گرایی ها در ارگ و سپیدار به مراتب خسته کن تر از خستگی های میدان های نبرد برای او تمام شده است؛ اما جنرال در حالی سخن از قوم گرایی رییس جمهور و رییس اجراییه می زند که خود او نیز متهم به قوم گرایی است. گفته می شود که در میان دفتر وی پیدا کردن غیر ازبک معنای جست و جوی سوزن در کاء جوال را دارد و اگر چنین باشد، جنرال برای اتمام حجت و رهایی خود اش از اتهام قوم گرایی باید پاسخ بدهد تا حرف های او در مورد رییس جمهور و رییس اجراییه به گونهء واقعی صدق پیدا کند؛ زیرا انتقاد زمانی موجه است که انتقاد کننده از آنچه انتقاد کرده است، مبرا باشد. در صورتی که چنین کمبودی در دم و دستگاهء جنرال باشد، از بار حرف های انتقادی اش برضد رییسان جمهور و اجراییه می کاهد. هرچند که انتقاد اش موجه هم باشد. در واکنش به سخنان جنرال دوستم ارگ اعلام کرد که اظهارات جنرال دوستم، معاون اول رئیس جمهوری در مورد عملکرد رهبران دولت وحدت ملی و رهبری امنیتی افغانستان، "خلاف شان و جایگاه" آقای دوستم است و در آن آمده است که به اتهام های جنرال دوستم در مورد مقامهای حکومت و شکایات از وی رسیدگی می شود. در همین حال شماری از اعضای مجلس رهبران حکومتی و سیاسی کشور را مورد انتقاد تند قرار دادند و رویکرد های اختلاف برانگیز آنان را بازی با سرنوشت مردم و رفتن کشور به پرتگاۀ نابودی عنوان کردند و شماری از اعضای مجلس خواهان استجواب رهبران حکومت و رهبران سیاسی کشور شدند.
هر طوری که است، حالا جنرال متوجه شده، هنوز هم که هنوز است به قول معروف”ماهی هر وقت از آب بیرون شود،زنده است” به سرعت دست به کار شود. از اظهارات تند جنرال معلوم است که او از جنگ خسته نیست؛ بلکه میدان های نبرد را بر رسم اعتراض بر رویکرد های انحصاری و قومی ارگ و سپیدار ترک کرده است و به مرکز آمده تا سرنوشت خود و سرنوشت جنگ نه تنها در فاریاب؛ بلکه در سایر ولایت ها را نیز با دستان خود رقم بزند. بنا بر این این سخنان جنرال را نمی توان دست کم گرفت که خیلی ساده و زیبا در شبرغان گفت، رییس جمهور کسی را خوش دارد که پشتو گپ بزند و کسی را بیشتر دوست دارد که از قوم اش باشد. این حرف های جنرال خیلی برهنه تر از انتقاد های احمد ضیا مسعود است که در عقب هفت لفافه سخنان انتقادی اش را متوجه رییس جمهور گردانید و گفت که” این درست نیست که ما از یک قوم باشیم و وفتی که به قدرت برسیم تمام چوکی ها را به قوم های خود بدهبم.” جنرال هرچند جبههء جنگ را ار فاریاب به جوزجان ترک کرده و اما هنوز شبرغان را ترک نکرده است. در این میان شگفت آور این است که جنرال در گذشته ضرب های شمشیر خود را بر ناف آی اس آی نشانه می رفت و یگان اشاره به ستون های پنجم و ششم هم می داشت؛ و در ضمن موج شادی بر سیمایش هویدا می بود؛ اما این بار اشاره اش در این مورد اندک بود . این بار نه تنها از آن حرف های پیشین خود گفتنی کم داشت ؛ بلکه غبار خستگی و یاس در سیمایش آشکار بود. شاید خستگی های بی موقع ترک میدان نبرد و قوم گرایی های رییسان حکومت چنان فضای ذهنش را پر کرده بود که مجالی برای بیرون شدن حرف های دیگر را برای او نداد. از عصبیت جنرال معلوم بود که برداشت های قوم گرایانهء او از رویکرد رییس جمهور ریشه در مبدان جنگ دارد که نخواست بیشتر ناگفته هایش را بگوید و به گفتن چند واژه بسنده کرد. شاید جنرال هم فرمانی دریافت کرده باشد که جنگ تهاجمی فاریاب را به جنگ دفاعی بدل کند که این خشم او را برانگیخته است. چنانکه نماینده گان کندز از حالت دفاعی قرار گرفتن نیرو ها در این ولایت سخن گفته اند. حال که وی جنگ سخت را در فاریاب باخته حساب کرده و دیده شود که در جنگ نرم چه کاری را ار پیش خواهد برد. دیده شود که جنرال پس از این به چه واکنشی دست خواهد زد. با رسیدن در کابل به گفتهء مدیر صاحب عبدالقادر مرحوم فیوز اش را بیرون و کار اش را یک سره کرده و تطمیع و خاموش اش می کنند؛ اما جنرال این بار کمتر زیر بار بازی های ارگ خواهد رفت و حرف های خود را نخواهد پس گرفت و برعکس گفته های خویش را بیشتر قوام خواهد بخشید . جنرال حالا که زبان به سخن گفتن گشوده است، نباید به این گفته ها بسنده کند و سرکلافه های ناگشودهء زد و بند ها در ارگ و سپیدار را برای مردم آفتابی کند تامردم بر راستی و ساده گی او مهر تایید بگذارند از سویی هم ”سیاه رو شود هرکه در او غش باشد ” جنرال پیش از این در جنگ فاریاب از سوی شماری ها متهم به قوم کشی شد. هرچند اعتراض آنان چندان بروی وارد نبود؛ زیرا هر آنکس که به دستور آی اس آی برضد مردم افغانستان می جنگد، به هر قوم و ملیت که تعلق دارند، دشمنان این ملت اند و دفاع از آنان به هر نیرنگ و زیر هر پوششی انجام شود، دسمنی آشکار با مردم افغانستان و همسویی با شبکه های استخباراتی است؛ اما جنرال در آن زمان به خود جرات نداد تا از جنگ برحق خود در برابر طالبان دفاع کند. حال ناگزیر است که هردو مورد را برای مردم ارایه کند تا قاعده بازی روشن شود که محور اصلی بازی در کجا است. از این رو لازم است تا حملهء انتقادی اش باقوت مطرح شود و جا افتاده واقع شود؛ اما این که جنرال پاسخ بدهد یا ندهد، از وزنهء واقعی انتقاد هایش بر ضد ارگ و سپیدار چیزی نمی کاهد. مگر بهتر است که جنرال برای به کورسی نشاندن حرف هایش باید برای مردم بیشتر توضیح بدهد و ناگفته ها را آشکار و آفتابی کند تا مردم بدانند که اصل کار در کجا می لنگد.یاهو