خوشه چین

 

فردی

خوشه چین را نگوید فردی تند نویسی میکند

تاکـــه مسؤل شرف ووجدان فروشی میکند

آفتابـــه دزدان را فردی نگوید که سارقان

تاکه ناموس فروشان قـــدرت دزدی میکــنند

آزادگان(عیار) را کس نگوید ضـــد دولت

تاکه سیاست بازان عزت  فروشی  میکنند

فرش انسانیت

عیاران نوین انقلابی فرش انسانیت هموار کرده اند.

محیط وفضا واتموسفیر را مبدل به بهارکـــرده اند.

برای کس جای تنگ نیست پیش پایش سنگ نیست.

باران آدمیت می بارد برفرقه همه محبت شعارکرده اند.

دشمن شکست کرده است

عیاران نوین انقلابی برای وطن داران اطمینان کامل میدهد که دشمن شکست کرده است.هم دشمن وهم دشمن راست.این دشمان را خدا زده نزدخلق خدا شرمنده شده اند.دیگرمطلبی برای فریب دادن مردم ندارند.

پس وطن ازشما است آبرو وحیثیت وحفظ ونگهداشت از ارزشهای انسانی به شما تعلق می گیرد.شما باید گوش به وازباشید.دشمن به طورقطعی شکست کرده است.تنها نفس میکشد.شما درنزدیکی با همدیگرنفسش دشمن را بگیرید نفس((اسارت،حقارت))درچنگ بیگانه وتابعیت ازمزدور بیگانه.

خود آگاهی ملی

اگرتکیه روی خود آگاهی ملی بکنیم.همه تعهدات ایدیولوژیکی را زیر سوال میبرد وبالایش خط بطلان میکشد.

کجا بودی جایی نه چه آوردی چیزی

کجا رفته بودی؟

شهربنگاله

چه آوردی؟

مرچ ومساله

برای کی؟

برای یکی دو گوساله

شاشجاع رفت

با عساکرانگلیس آمد نام خوب کمایی کرد.

خرخو همان خراست مگرپالانش زری شده است را کمایی کرد.

دوست محمد خان باغازیان پشت داد((تتمدره)) درپای مکناتن بوسه زد صاحب سلطنت شد.

نادرخان با پول انگلیس آمد دشمنی را بین شمال وجنوب انداخت سرانجام مردارشد.ولی خلقهای شمال وجنوب دریک ابهام قرار گرفته اند.

ارتش سرخ آمد ازفاجعه قتل جمعی روشن فکران بخش چپ جلوگیری صورت گرفت.

مگرصلاحیت را درحیطۀ خود حفظ هرآن تغیررا درداخل سمت وسو میداد.که درنتیجه به ضررش تمام شد.

آی اس آی پاکستان مجددی را آورد.مگردرتمامی عرصه ها مسلط بود طبق دلخواه خودش درتغیروضع سیاسی ونظامی نقش بازی می کرد.طالب را جانشین مجاهد ساخت با القاعده بافت ودرآوردن تغیرنظام وکشانید لشکر امریکا شتافت.

درین شتافتن مرچ ومساله به گوساله ها دادومیدهد.

حاصل تمامی دوره ها دشمنی با مردم این سرزمین توهین وتحقیر مقام انسان وانسانیت است.

به طرف ثبات سازی

ما چرا درپی خوبیها سرگردانیم؟

بخاطریکه درجامعه بدیها مسلط است.

اگرآگاه باشم با چشمان آگاهی طرف آسمان زمین،آفتا و مهتاب،پستی وبلند ی کوه ودرخت باران وبرف،کوه ودشت وصحرا،گرمی وسردی،سختی ونرمی،صحت مندی وناجوری، زیبایی وزشتی.میبینم.

اگرصحت مند باشم با چشمان یک صحت وانسان سالم طرف تمامی حوادث علل وعوامل می بینم.

اگرخود ثابت باشم نقش خود درثابت سازی فامیل بس ارزنه است تأثیرش بلا شک روی خانواده،قریه محیط ومنطقه شهرولایت وکشور تأثیرمثبت به جا می آورد.

بیایید که همه ازخود آغاز کنیم برای ثبات سازی خود فامیل خود خانوادۀ خود وووووووولایت وسمت خود.

اگرما ولایتهای مشرقی با ثبات داشته باشیم هیچ فرد شمالی درآنجا کشته نمیشود.

هم چنان قندهار وهرات وپکتیا وغیره...ازین بیشترخود دتان میدانید.

وظیفه

عیاران نوین انقلابی به علاقه مندان خود(نسل)جوان وظیفه میدهد که سه مضمون را خوب یاد بگیرید.ریاضی،ادبیات زبان مردم،تاریخ وسرگذشت.

اول: ریاضی که زبان طبعیت است.وقتی که زبان طبعیت را آموختی به تمام راض ونیاز طبعیت آشنا میشوی.

ادبیات یا زبان مردم((توده))درزبان مردم تمامی رازونیاز،عنعنه ورسم ورواج، خواست ها وضرورت ها انعکاس یافته است هراصطلاح واژه وکلمه معنی خودرا بیان میدارد.

تاریخ کشورت:تاریخ تمامی وقایع که درکشوررخ داده است((منفی ومثبت))باید بدانی،ازمثبت استقبال بکنی رشد بتی وتکامل از منفی ازتکرارش پرهیزکنی.

مثال:دورنه نزدیک بعد از سال 1343 یک سلسله آزادی ها((دموکراسی))برای مردم داده شد.

درین آزادی ها سه نوع سیاست شکل گرفت.1-سیاست ارتجاعی2تحت نظر دنیای غرب- سیاست مترقی(ماسکاوپیکنگ)).3- سیاست های ملی گرایی وخود آگاهی ملی.

خود آگاهی ملی(روند ارتقایی)) تحت تأ ثیر سیاست های((مترقی وارتجاعی)). دراین گیرودارهای چپ وراست میانه به عناصر خود آگاهی ملی زیاد تر صدمه وارد گردید.هرگاه سیاست ها درکشور برمحورخود آگاهی ملی قوام می یافت.

سیاست های شرق وغرب هرگز تأثیر به روال زندگی عادی مردم ضربه وارد کرده نمیتوانست.

کنون وقت آن است با بوجود آمدن فرهنگ دوبارۀ((سلک عیاران))عیاران نوین انقلابی که مشی ارتقایی را برمحوربینش ودانش وترکیب ازخود آگاهی ملی بتوانیم به خلای که درنظم زنده گی صدمۀ جبران نا پذیروارد آورده است فایق آییم. 

عیاران نوین انقلابی!
همه شرینی شوری وچربی را به بیگانه میبخشند.
آب بی رنگ، بی بوی، وبی ذایقه، وتلخی وترشی وتندی را به دوستان توصیه مینمایند..

این دونکته را به خاطرداشته باشید.

هرقدراحساس گناه داشت باشی

گذشته تغیر نمی کند

وهرچه قدراسترس داشته باشی

آینده عوض نمیشود.

عیاران نوین انقلابی آینده گانی اند که می آیند چون جریان آب خاکستر باقی مانده ازهیولای وحشت را آبیاری نماید.تا درختان سوخته درآتش دوباره از ریشه گِنده تَنه شاخه وبَرگ وشگوفه وگًل ومیوه کند.
سیاست بازان بازاری درپی منافع متوصل به هروسیله ضد انسانی میشوند.
رسالت مندان به حقایق سرپوش نمی گذارند.اوضاع نا به سامان را جدی میگیرند.به منظوررفع مسولیت قدم درمیدان میگذارند.
عیاران زنده گی در آزادی تعریف کرده اند.برای حصول آن می جنگند.

زور
به آن زوری که بتواند.مردم را ازآشوب نجات بدهد.برایش احترام میگذاریم.
آن زورکدام است.؟

آن زور اراده بالفعل مردم است.
آن ایدیه که میتواند انگیزه ایجاد نماید.
آزادی است که به آگاهی دست می یابی.آگاهی انسان را به قلک الافلاک رهنمون ساخت.آگاهی انسان را وادارساخت که وسیله بسازو زره شکافی کرد.بزرگتر ازکاینات دردرون زره نظم را به تحقیق گرفت هنوز تحقیقاتش ادامه دارد.
یعنی آگاهی بزرگترین قدرت است.

گریه
گریه نکن طاقتم نیست که من هم گریه میکنم 
اگرگریه کنم اومیگوید که من هم گریه میکنم
همه بیند طرف ما وضع حال ما پرسند که چرا؟
باشنیدن وحشت گویند همه من هم گریه میکنم
مجموع گریه ها با آوازبلند گوش فلک راکند کر
خداگویدبنده گان من انداینهامن هم گریه میکنم

سرنوشت انسان دردست حیوان

ماگریه میکنیم که شما بفهمید.آگاهی به آدم انسان بودن را معرفی کند،انسان درآزاد بودن خود انسان است.پس آن که آزاد  نیست انسان نیست.ماگریه میکنیم درخلقت ما انسان زاده شده ایم ولی سرمایه مارا ازانسانیت بیرون کشیده است.مارا محکوم به حیوان ساخته است.درافغانستان ازشخص اول الی اخیرکسانی که به این نظام خودر وابسته میدانند وعکس العمل نشان نمی دهند همه حیوان هستند 35 ملیون انسان درافغانستان سرنوشتش بدست حیوان است.

بیان حقیقت تلخ است

درتمامی دوره های حاکمیت سه صد ساله اقوام توسط ستم کاران کشته شده اند.

مگردرزمان حاکمیت چپ بنا برموقف سیاسی و مذهبی وترند کشته اند.

دلیلش این بوده که((سوته خودرا))دراختیاردیگران گذاشتیم.

صابرشاه خان پروانی،بن اول،همدستی دوستم با اشرف غنی.

عیاران نوین انقلابی به شما الفبای آزادی درس میدهند.
برای حریف ودشمن روسیاهی وبربادی درس میدهند.
عیاران نوین انقلابی از ابومسلم ویعقوب ارث برده اندو
همانگونه الفبا را آزاد اتحاد وفاق ملی را آزاد میسازند.
اینها که تبلیغ میکنند.اختلافات را دامن نزنید مفتن اند.
باکل وکورشل ویتیم نادارومحروم وطنم وفاق ملی راآزاد میسازیم   

تقاضا

من بزرگترهستم بودم وخواهم بود.به خود ایمان دارم متکی به خود هستم احترام گذاشتن به معنی احتیاج بودن نیست بلکه معیارانسانیت است.

ازهموطنان عزیزم خصوصن کسانی که درسیاست های گذشته کشورمان نقش داشتند.کشورشان را دریک مقطۀ زمانی به حیث علم بردران سیاست معرفی کردند.ونسلهای بعدی مبنی انکشفات سیاسی خویش افتخار دانسته وخواهند پرداخت چه را فراز ونشیب تاریخی را سپری کردند.

پس شما تاریخ شده اید.

این نسلهای امروز وفرداهستند که طبق مقتضیات عصرنوین جوانه میزنند شگوفه میکنند ومیشگفند.

تقضا میکنم که روند انکشاف به سوی جبهۀ کشورشمول را نگیرید گویا که ما حزب هستیم.شما احزاب راجسترشده دریک نظام اشغال شده هستید.   

حماقت های تکراری

جهان متکبر ومغرورهموطنان مارا سالها درسالها با پرداخت رشوت تکرار در تکرا احمق ساخته است پول داده است ازین طریق به گونه های مختلف برعزت،شرف وناموس وطن تعرض کرده است.مبنی ازین حماقت سازی ها((ساختن دولت ها))خلاف تمامی اصول انسانی ضد منافع ملی ازجانب کشورهای با قدرت بوده وکنون جریان دارد.

بدین حساب اگرخفه میشوید یا خوش کسانی با این شیوه ها سر تعظیم فرود آورده اند.ازجمله بی شرفترینها ثبت تاریخ کشورمان است.این بی شرفان درچنان رقابت خورد ونوش((مه دارم تو نداری،معتبرم،غریبی))ذرۀ ازخرد وتعقل درکله و مغز،نه.

بدین حساب خودرا مکلف دانسته اسطحلاک مینماییم مطلبی برای روشنی اذهان کم ما وکرم شما مینویسم شب وروز.که آینده های ما قربانی این همه تکراریهای در تکرار((سه صد ساله))نگردند.

این مصالحه

این مصالحه تا به آن مصالحه خیلی فرق دارد

آن مصالحه مبنای وجدان داشت این ترق دارد

تطبیق آن دیواری بود با ثبات ځودآگاهی ملی

این مصالحه شیطنت ظاهرن زرق وبرق دارد

همین اکنون قضیه ایشجی ودوستم نتیجه چنین

شرف پامال غرب حمله به سوی شرق دارد

درگیر
اومردم چرانمیدانید که ما اسیریم؟
اومردم چرا نمیدانید بسته زنجیریم؟
بگویید مارا محروم ازچراغ ندانیم
بگوییدکه ماراوابسته به پیرکردند

وحشی
هرگاه که ره زنده دلان در پیش 
ما را گرفته هــــدف تیر کرده اند
وضعیت موجــــود همان راه قدیم
این وآن را با هم درگیر کرده اند
آن گرگ وحشی لباس انسان درتن
آورده سرتخت بالای مامیرکرده اند

همین

ما همیش بد بخت شدیم از طرف شرق
جهان به کهکشانها رفت ما محروم برق
ره دخول دشمن ازهمین راه بوده همیش
ره شیطنت درپیش دیواررا کردند طرق
سه بعد یک مثلث به کندهار عذربکن
شمالی زور پیســــه را بده بــــه شرق
خون عالم بریزد به ما چــــی من زنده
ماکیا والستم به ما هرگــــــزنه آرد فرق

چپ وراست

ژیره ای زما واک یـــــی د ملا                                       
ازین خاطر مانده ایم همه دربلا 
روز خـــــوشی کس ندیده است
یکی دو وسه سالهــــای سالهــــا
تن بی بال مـــا ازحــرکت ماتده 
فلج چپ وراست گـــردیده بالـــها
کله ها درهــــوای گــــرم وداغان
قلبها مانــــده درمیـــان یخشالهــــا
بلبلان رخت وسفـــر بستــــه زباغ
فصل ســـرمـــا وگرگها و غالها

دزد

شیطان آمد به صاحب خانه گفت آمــد دزد
به دزد گفت شیطان برو ازیــــن را ه بدزد
زیرابروچربی صاحب خانه را احتیاج نگه
کمی مدد به صاحب میدهد فــــراوان مزد

قرض قند

قرض قند هفته جنگ،سال منکرآخردشمن

قدرت هاچه ازچپ باشد وچه ازراست،به قرض گرفته شده بودند.وقتی که قرضش را طلبیدند((قرضی که میراث پدری تبدیل گشته است حق من است))اما ایجاب می ما باید شرم تاریخی داشته باشیم سرانجام به دشمنیهای تباه کن در کشورما مبدل گشته است. 

بازار

بازار نامــــوس فروشـــان گــرم وگرانگ است

چه سازوسرود،آهنگ انفجارتوپ وتانــگ است

گروه آرکستردربالا نشسته شل وکل وبی مغز

نوازنده اش ســه نفر یک پایــــــه لانگ است

ارزش انسان به صفـــر، زن درحســـاب حیوان

قیمت شان بی مقداردرلب  دالرهای بانگ است

 می نیابی دروطن،شرافت وجدان اخلاق وغیرت

 دردست هرزه گویان وکوچه بازاردانگ است

رستۀ ناموس فروشان

دربازاررفتم،بازارخرید وفروش بود،هرفروش به خود رسته داشت.کلاه فروشی،تکه فروشی،ذغال فروشی،گاو فروشی خرفروشی،ازهمه به نظرم جالب افتاد رستۀ وطن فروشان وناموس فروشان.بازارش گرم وگرانگ بود.هرکسی را یافتم به حساب داوطلبی حاضربودند((چپ وراست))به قیمت ارزان وطن وناموس وطن خودرا بفروشند.مگردرجمع آنها راستی های افراطی خیلی ارزان میفروشند ومتخصصین تکنو کرات ها با آب وگلاب درمیان قاب می فروشند.   
من که قوی باشم 
درسطح جهان قهرمان میشوم افتخارش به مردم افغانستان است.خوشه چین یک نوکر بیگانه دشمن ملت افغانستان اشرف غنی را قیل کرد درزمین زدش وگفت که مه توره ازهمان زمان می شناختم که از صدای امریکا نشخوار می کردی به بادارت تمامی زمینه های تخریب های نهاد اقتصادی فرهنگی نظامی وغیره وغیره رایاد میدادی.توملبون مرتبه مضرهستی به کشورم.
مردم شمالی متفق یک پارچه متحد قوی دشمن شکن در تمامی ولایات کشور باعث افتخار کشور خود می گردند.

وطن داران قند
سلام به کل تان آسمان کشورمان را ابر کثیف پوشانیده است.
درزیراین ابر اگر با چتری روی کثیف میشوی سربام کوه وکمر دریا ودریاچه همه آبهای کثیف(افتراقات گوناگون)درحریان است .ما باید چون بادهای تند قوی این ابرهای کثیف را ازفضای کشورمان دور کنیم درکشورماقحط الرجالی نیست.مردم به عوض دیوانه هوشیار انتخاب مینمایند.

قلمم قوی است ازذهن خودم رنگ میدهد.
آوازخلق راانعکاس درصفحه شرنگ میدهد.
اما کرزی واحمد زی دشمنی راباخلق پیشه
به جای تعلیم ومکتب چرس وبنگ مید هد.
سرعت زمان پیام دیگر میدهد به تو ای خاموش
آزادی نصیبت بادا نسل نو خوبیهای رنگارنگ میدهد

توره میشناسم به حیث هموطن(انسان)
دارای همه حقوق ووجایب زندگی ومکلفیت های انسانی.ولی توقع من هم همین طوراست.توهم باید بشناسی.واگرنه خوده به زور بیگانه بالایم بادار بسازی.من این باداری تورا به رسمیت نمی شناسم.کفایت می کند دوره های مختلف حاکمیت ها.به زور آمدی دهنت را میده می کنم.بلی مه شمالی وال هستم ازشمالی کل وکور وشلش ازمره نورچشمم است.
هرگاه مره به حیث شمالی وال با عزت شناختی بازمیگویم من مجبورمکلف هستم برای حفاظت ونام ناموست سررا فدابت کنم.

اوبرادرنوکرشدن هم ارزش خودرا ازدست داد.
دیگرما را کسی به نوکری نمی گیرد.مردم شمالی آنقدر بیدار وهوشیار شده اند.تاریخ ظلم واستبداد رابالای نیاکان میدانند وبا خبر شده اند متفق ومتحد گردیده خیلی قوی هستند.مگر یک خوبی دارند.نیکی را پاس میدانند.باید به همرای شان برمعیارهای انسانی پیش آمد کرد.این مردم کاملن با معیارهای همشهری زندگی را میخواستند که پیش ببرند.ولی دیدند که دیگران با خصوصیات قوم برتر برای شان فراوان ظلم کردند.

او وطن دار ما(من،ما،خانواده،قوم،قبیل،محل،گذر،شهر،ولایت،کشور)خود میخواهیم سرنوشت خودرا تعین کنیم.منتظر تقدیر نمی نشینیم درخود تغیر آورده درحرکت می افتیم

وطن داران شرافت مند من!
اگرضحاک به خود اجازه میداد که روزانه مغز سر دو انسان را برای مارهای خود بدهد.
ولی کاوه آهنگر پیدا شد با بیان منطق انسانی ضحاک را به گریه در آورد.
اگر جهان سرمایه به خود حق میدهد مارواژرهار بسازد.آنرا درمیان جنگل انسان (وطن)برای بلعیدن صادر نماید.بنا خوشه چین هم به خود حق میدهد که حقیقت را بگوید.درپرتواین حقیقت رسالت مندان با وجدان را فرا بخواند.تا به کی فرار؟تا به کی؟ از مسیر این هیولای قرن گوشه نشینی کرد.
خوشه چین با بیان چنین مطلب یگانه نیست هزاران انسان دبگری هم وجود دارد که ازمقابله با حرف خوشه چین درمفاهمه صدای واحد کشیدوهمه جا خون آلود.
بعضن حرفهای بیان میگردد گویا که حرفها پرخاش گرانه است.
حرفهای که زشت بیان میگردد پرخاش گرانه نه بلکه واقعیتی است که باید جلوگیری ازعکس العمل های خطر ناک صورت بگیرد.
درطول تاریخ ثبوت شده است که اعمال زورقرنهای بعد قتل عام های را سبب گردیده است.
عقل سلیم در شرایط موجود افغانستان حکم میکند مطلبی که از جانب اشخاص دلسوزانه وخیرخواهانه نوشته میشود.دقیق خوانده شود.
سیاست های را که(ارگ)درپیش گرفته است موید این مطلب است قهر همگانی را علیه خود سبب مبگردد.زمانی چشم هارا خون گرفت کوه ودشت ودره همه جا در نظرش خون آلود معلوم میشود.

عقب نشینی
مگرمه امروزتوره مجبورمیسازم که عقب نشینی کنی من که امروززورم نرسید.خیراست فردا میرسد صد چندان تاوان میدهی هنوزکه دیرنشده است. ازمواضع احمقانه ات عقب نشینی بکن این قوت اجنبی تاابد حمایه گرت نیست.

جنگ من
جنگ من جنگ آزادی است.
سخنم تیز وبرند است
ساده است وبی باک می انگیزاند 
جانب میدان درآن میدان
جنگ دربین حق وباطل است
با آهنگ بی نوایان و مظلومان
یورش بر ستمگار شکستنش حتمی
از بیخ برکنش حاصل بگیر
گرچه که سخن کم ولی همه روز
فراوان میشود روزی از پی روز
درمقابل توپ وتفنگ دزدان قاتلان
این کار کار مردان است 
هرکسی نتواند فهمید
که این کار چه سان است.

جنگ من
جنگ من جنگ آزادی است.
سخنم تیز وبرند است
ساده است وبی باک می انگیزاند 
جانب میدان درآن میدان
جنگ دربین حق وباطل است
با آهنگ بی نوایان و مظلومان
یورش بر ستمگار شکستنش حتمی
از بیخ برکنش حاصل بگیر
گرچه که سخن کم ولی همه روز
فراوان میشود روزی از پی روز
درمقابل توپ وتفنگ دزدان قاتلان
این کار کار مردان است 
هرکسی نتواند فهمید
که این کار چه سان است.
من مردانی را ازسرزمین مادری ام گرد هم آورده ام که صرف میگویند ماانسانیم میخواهیم انسانی باندیشیم به حیث انسان زندگی کنیم درصورتی امکان دارد که حاکمیت بنیادش را انسانی یافته بتواند.برای تحقق این امر کارپی گیر انسانی درکاراست.
این برادربزرگ برادرنیست.
به همراه من ازمادرنیست.
مادربگفت چنین زاده ندارم.
اگرهست اندرازین برنیست

جبهه 
جبهه درمقابل دزد ان کلان دردان کلانی که با ببگانگان تعهد میسپارند اراده سیاسی مردم را می خرند.ازین دزدی بزرگ برای دزدان خورد وکوچک دیگر(سهمیه اقوام)جدا مبکنند.
جبهه چگونه
مجموع از طرح ها وبرنامه های سیاسی وملی مستقل ماورای قومی ومذهبی وزبانی برنامه مشترک را شکل میدهد.
پس این برنامه برای خود میدان می آفریند میدان را آرایش گران دیزاین میکنند.آرایش وپیرایش ادببات می آفرینند ادببات سخن گویان نوازندگان وبازبگران را درمیدان میکشندو
آنگاه است که حرفی ازدزد کلان ودزد خورد درمیان نیست.

عبدالرزاق اوریا خیل اولین شهید هفت ثور برای حفیظ الله امین گفته بود.
توباید ازپهلویت سردار ولیت را دور کنی(اسد الله امین)بدنامت میسازت.
ببرک کارمل را سردارولیهایش در ماجراهای سیاسی آغشته ساخت.
داکترنجیب هم دراین ماجراهای سیاسی توسط سردار ولیهایش درگیرشد.
دوستم درمراحلی مدوجزرسیاسیهایش به تیم نیرومند سیاسی سباست گذاران ضرورت داشت.تا سهمیه خواهان برای ازبکان.وطردساختن او ازمسایل کل کشور کاری که گل محمد مهمند را ازقبرکشیدند.

عبدالرزاق اوریا خیل اولین شهید هفت ثور برای حفیظ الله امین گفته بود.
توباید ازپهلویت سردار ولیت را دور کنی(اسد الله امین)بدنامت میسازت.
ببرک کارمل را سردارولیهایش در ماجراهای سیاسی آغشته ساخت.
داکترنجیب هم دراین ماجراهای سیاسی توسط سردار ولیهایش درگیرشد.
دوستم درمراحلی مدوجزرسیاسیهایش به تیم نیرومند سیاسی سباست گذاران ضرورت داشت.تا سهمیه خواهان برای ازبکان.وطردساختن او ازمسایل کل کشور کاری که گل محمد مهمند را ازقبرکشیدند.

اشرف غنی به مراتب خطرناک ترازمحمد گل خان مهمند عمل کرد ومی کند.متوجه باشید اودرجهالت غرق شده است.استقرارفکری خودرا از دست داده است اطرافیانش وسایل حمل ونقل خویش را چون دوران سقوط حاکمیت چپ((آب تا گلو بچه زیرپا))آماده به فرارهستند.

داکترجراح
من داکترجراح حزب دموکوکراتیک خلق افغانستان((حزب وطن))هستم.آن قدرتخصص دارم ازعملیات عصب گرفته تا به مراحل سروگردن گوش وگلو ونواحی صدری وچهازبولی وتناسلی.

مردم شرافت مند وعزت مند کشورم درطول تاریخ این قدر بی عزتی وبی حرمتی درمقابل عزت وشرف افغانستان صورت نگرفته است که تحت ادارۀ مدعیان برتری جویان ازقبیل فروش((زن،تجاوز،ملا به دختر،کشتار دختران جوان درمحلۀ عام،درقید نکاح آوردن دوخواهر همزمان توسط زورمندان))صورت نگرفته است که تحت ادارۀ همین دولت بی کفایت وبی صلاحیت روا دیده میشود.
عیاران نوین انقلابی مبدل به آهنگ مردم شده اند
مدافع سترسرحدات ازچنگ اژدها ماروگژدم شده اند
غرش ورعدو برق تولید می کنند قطره قطره به بحر
همین لحظه درحرکت وموج وخروشان وطلاطم شده اند.
جنبش چپ بیخی راگـم شده است
روشنایی اینجا،تورتم شده است
هرطرف که تماس میگیری چپ
همگی ورد زبانش مچم شده است
بد بختی درکجا است بخوان وبدان
مجاهد وطالب روانۀ جهنم شده است

جنبش چپ تنها 
جنبش چپ تنها درنقش چک چک گر باقی مانده است بازی گری وجود ندارد که درصحنه داخل شود فقط با چک چک های مقبولش به دوام سیاست های موجود رنگ ورونق میدهند.

احزاب سیاسی 
احزاب سیاسی برای روز شعار ندارید
شعارروز مثل انقلابی های عیار ندارید 
اگردارید چند تا گک پطلون پوش بازاری
لنگی دار، کلا دار، ایزا ردار،ندارید
بروید به درد روزگار نوین نمی خورید
مثل(( خوشه چین)) مرد روزگارندارید
درجبهه می آیی درکنارمن وپهلوی من جایت 
ورنه برو پس کله بخار روزی به شمار ندارید
یک تیر دو فاخته
درفیر یک تیر دو فاخته 
یکی کلاه دیگربوت باخته
زهرماررا ذهرماردواست
با سرپوشی مطلب نباخته
گربدانی تو اهل خرد
دشمن پدرت همیش باخته

حزب وطن شکست کرده است چنان شکست کرده است گویا که گیلاس نا شکن شکسته است.من برا یتان توصیه مینمایم که این توته های خورد ریزرا توسط جاروب برقی جمع کنید نشود که اطفال گشت وگذار نکنند در پای شان نخلد ویا در دیگ نیفتد ((خوده))تکه تکه کردند که معده را نبرد

به باند گروپهای محترم میگویم که شما حزب نمیشوید
شما ازهمان آغاز انشعابات(کیش شخصیت)سرمایه گذاری کردید
نتیجه اش مرگ ومیر حامیان این شخصیت وآن شخصیت حاصل دیگر در بر نداشت
این مرض مدهش وکشنده را باید از ریشه تیزاب زد

اوبرادر
مرا شکست وریخت به پا استادن آبدیده کرده است
مرا ساده گی وصداقت به سیاست آب دیده کرده است
آنان که ازسادگی بهره گرفتند باز ریش خـــند زدند
بیرون آمدن از امتحان مارا آب دیده کرده است
کنون بگوییم که به هفتاد رسیده ام ازکس نخوردیم
این مسیرطولانی ابلۀ دست وپا ابدیـــده کرده است

 

 

 


بالا
 
بازگشت