خوشه چین

 

موقف تازه

موقف تازۀ ((امیرحبیب الله خادم دین رسو ل الله))عیاری ازخراسان مارا درموقعیت بهارجدید میکشاند.

اینگونه:

بلی!میگویند که گپ ازگپ پیدا میشود.آب گفت که سرشتم ازترکیب دوعنصراست که به من خصلت آب را داده است.

چون ((هایدروجن))عنصرکشنده و((اوکسیجن)) عنصرحیات بخشنده،ازترکیب همدیگر آب گشتیم وسیال،میسیلم ومیسیلم ومیسیلم.بعد ازانکه میروم((جای سیلانم))سبزاست وخرم 

ههههههههههههههههههههه

انگلیس جان وامریکایی جان

یک کمی توجه به مزدوران تان

ما درمقابل ارتش مردم قرارگرفته ایم

همین پادشاهی راکه شما به ما بخشیده بودید.

برای انجام اعمال خلاف اراده مردم که شما به ما وظیفه داده بودید.آنوقت مردم بی عقل بودند.گاهی به ضرب توپ وتفنگ اداره شان میکردیم،گاهی  به دادن تعویض تومار مردمه درتاریکی قرار میدادیم.اینها کنون بیدار شده اند.به گپهای ما گوش نمیدهند.کسی کنون تعویض وتومار نمی گیرند.کنون ندافشان،جولای شان،مستری شان وهم وهمه زحمت کشان این مردم هم درسیات نسبت برای ما پیشی هم درهنر ودرشعر وشاعری وهم درمناسبات دپلوماتیک ملی وبین المللی((هزاره))که دیروز نوکر هرد روودروازه ما بود کنون به حیث نمادمعرفت فرهنگی درکشورمان قد علم کرده اند.((جنبش روشنایی))وجنبش ((عیاران)) به لالای ((عیار))((امیرحبیب الله خادم دین رسول الله)) چهرۀ حقیقی بخشیدند.جسد مردان مردرا ازخواب یکصد ساله بیداردرمقام شامخ انسانیت

به حیث نماد انسان آزاده الگوی حرکت بعدی ناموس پرستی وطن دوستی برادری وبرابری قرارداده اند.  این ستیژرا ازما پس میگیرند.ههههههههههههههههههههه.ازبرای خدا برای نجات ما بیایید ما خو سالها به خدمت گاری درآمده بودیم نوکردروازۀ شما بودیم.وشما مارا درین سرزمین مارابه حیث ناظر مقررکرده بودید.ما این مردم را بنام سقاوی اول ودوم تحقیرکرده بودیم،ما خوازمهربانی های شما منکرنیستیم.ازما حمایت کنید.مردم ماره میزندوکنون مردم ماره خاین میگویند وکثیف ما از مردم میترسیم شما همرای توپ  وتفنگ این مردم را سرکوب کنید.وما درموقف مزدوری از منافع تان دفاع مینماییم.

با احترام اسمعیل یون

وشرکای وطن فروشان

درون ارگ 

ملانصرالدین

یک زمانی خاک کش ملا نصرالدین گم شده بود.فردا ملا نصرالدین به صدای جهرمی گفت که اگرفردا همینجا خاکش خرم نباشد.جهانه سرتان دوزخ به جملات تکرار وبلند دربلند.یک ازگوشۀ صدا زاد گفت که ازین بی دم شکی نیست خاکشه بیارید که دوزخه تیارنکند.فردا درهمین خاکش به امانت گذاشته شده بود.فردی برای ملا گفت کنون خو جوال خودرا یافتی راست بگواگرنمی یافتی چه میکردی کارساده بود.جوال دیگرخوده پاره میکردم ازان خاکش میکرد.

این غال ومغال که ازجانب اسمعییل یون ودیگرانش بالا شده است.به اموخدا قسم که ده نفربه دنبال شان نیست.سجده به درگاه بیگانه چون،امیر دوست محمد خان،شاه شجاع نادرخان ملا کرزی،ملا عمر،نموده وبعد درکشتار مردم بیگناه توسط امریکاییها وانگلیس دست میزنند.کنون آن وقت گذشته همه ذهنیت ها آگاه شده است همه وجدانها بیدار،دوست را ازدشمن فرق منیگذارند.

زندهگی شرافت مندانه مردم را نباید فدای سیاست های بی شرفانه کرد.

وقتی قدرت گرفتن انتقام را داریم.

چرامیگویم که عقل درزیرکلاه ما درمیان یخدانی سرد است.؟

بادستان پاک این کلاه را درگوشۀ میگذاریم.میگوییم که نباید بی احساس بود وگرمی محبت را هیچ گاه ازقلب نباید فراموش کرد.اگریک صدسال به حساب تحقیروتوهین میت((امیرحبیب الله کلکانی ویارانش درگوشۀ))انداخته شده بود.آن موعد رسید.میت خویش را به خاک سپاریدیم،فاتحۀ شانراخواندیم.به شادی ارواح شان  دعای خیرکردیم.کسانی که به ادرس شهدا هنوزنا سزا گویی می کنند ارزش خودشان خود تعیین میکنند.وما درین فکرمیشویم که ازموانع وحدت مردم از سرراه برداشته شد. دیگرازین به بعد باید بگذاریم که مردم عادی ما خیلی ها باشرف هستند درمناسبات پلوان شریکی،درهمسایه داری ومناسبات داد وستود وخیر وصدقه همدیگرخودرا مییابند.دوستی وخویشی می کنند.نسل های مشترک بوجود می آورند زبان همدیگررا به میل خود می اموزند

راه ما دوراست

جادۀ ما تاریــک مگــربدون نوراست

رفتن ما حتمی است همه مجبوراست

گیرافتیده ایم درمیان جنگل چگونه؟

نگویافـتن راه برون بکلی نامقدوراست

یکی،ازحمام یافت،دیگری ازضربه سیب

ادیسن درکائنات برای ابد مشهوراست 

ما همیش ازتاریکی ها فراوان روشنی ها را میبینم،درپرتو روشنایی درایجاد گری خودرا توانمند می یابیم.خوشا به آنهای که از تاریکیها به سوی روشناییها درحرکت اند.

سیب سرخ ازمسیر شگوفۀ درخت وشگفتن  گل شخصیت حقوقی کسب نموده دربازارحضورمی یابد.کاری را که اوضاع جوی ازدرخت زنده ((شگوفه وگل))را به نشانۀ آغازثمر((سیب سرخ)) آماده میگرداند.

آن بهار1919بلاک شرق مدافع زحمت کشان ملیونها انسان را باشعور ((همه دستاوردهای بشریت))درخدمت انسان را به ارمغان آورد.چون برگ زرد درختان ارزش طلایی پیدا کرد وریخت ودرختان درخواب زمستانی فرورفتند.اما واما حال بهاردیگری حال واحول دگری،دختان را به شگوفه وگل تازه واداشته است تاسیب سرخ دربازارعرضه کند.

عیاران نوین انقلابی((رنسانس))می آفرینند.ازترکیب دوعنصرمتضاد ((ایدیالیزم بنیاد گراهای چپ وراست افراطی))چون ((اوکسیجن+ هایدروجن= آب))میسازند.آب درکشش وهمگرایی هنگام حرکت آنچه باقی میمانند به جا مناظرسرسبز.

چیزی که ما به آن نیازداریم آشیانه است.درین درخت های سبز، سبز وخرم که بعد از«سیلان» ترکیب دوعنصرسبزمینمایند.مجبورهستیم که آشیانۀ خودرا سرازنو بسازیم.درهرشاخۀ ازین درختان سبز جایی است برای فرفرد ما وشما که آشیانه بسازیم..     

غلط کردی؟

گفتم که نگوپــدرکورمن را

که میگویم پدرجـــورتـــورا

ارزش مرا ده انسان مستحق

تداوی کنم  تن رنجــــــورتورا

اشتباه تاریخی را درقسمت دوستم نخبگانش کردند.

دوستم سکندر زمان بود.ولی باید درپهلوی خود پیرمیداشت.

عیاران نوین انقلابی

برای این خلق شده اند که خودرا به حیث انسانهای مفید ثابت بسازند.

ولی هیچ گاهی نمیخواهند که کسی را قومی  را تباری راتوهین وتحقیر نمایند.اما حق دفاع را برای مشروع می پندارند

من به حال دوستم گریستم

دوستم((کارگر))به طبقۀ خود ناروایی کرد((دهقان))

دوستم درمواضع یک عیارباید استاده میشد.اوبا این موضع گیری اش درمنطقه ومحلش به امیرابومسلم خراسانی ثانی مبدل میگشت.بخشش خواستن ازچهارنفردرد مردم را دوا نمی کند.دوستم ازطریق رسانه ها باید که ازمردم معذرت بخواهد

 

لالۀ صحرا

عیارگفت تاکه مرا نشناخته ای درباره ام قضاوت نیک وبد نکن.تاوقتی که بامن روبه رو ودرگیر نشده ای.اخطاربرایت میدهم که دست کم نگیری. خبردارباشی که پشت سرم حرف نزنی روزی باهم دیدارخواهیم داشت. چراکه من یک حقیقت به رنگ سرخ لالۀ صحراهستم.  

با عزت ترین

با عزت ترین((شخصیتها،گروهای سیاسی)) کسانی هستند که درزمان شکستشا اعتراف به شکست نموده با ارایه داو دشنام درمقابل فاتح خود،خودرا مسخره نمی سازند،آمادگی میگیرند تا باردوم ازراه قانون مند انه وشرافت مندانه موقف ازدست رفتۀ خودرادوباره  دراختیار بگیرند خودرا درجمع بی عزت ها معرفی نکنند.وبا عزت ترین((شخصیتها،گروه های سیاسی کسانی)) هستند که درهنگام پیروزی غروررا به خود راه نداده وازرقبای شکست خورده شان مواظبت نمایند.  

عیاران نوین انقلابی

ریشه در((اندیشۀ ابومسلم خراسانی،یعقوب لیث صفار،امیرحبیب الله خادم دین رسو ل الله))دارند.آب ازانکشافات علوم وتکنالوژی معاصر مینوشند. میسیلند،میسیلند ومیسیلند میروندبه سوی انکشافات که جای سیلانشان سبزوخرم باشد.  

عیاران نوین انقلابی

پرهیزازافراط وتفریط دربدگویی وتوصیف نیک به آدرس شخصیت ها

درپی علت ها عوامل وزرایع

تنها ملامت کردن یک طرف وتوصیف کردن طرف دیگر نمیتواند مشکلات را برطرف نماید.

این وجیبه را برای نخبگان قلم بدستان،تحلیل گران،کسانی هدف مند زنده گی مینماید ورسالت مند هستند سپاریده.مسؤلانه با معرفی علل وعوامل جنگها ی تاریخی ومیهنی مردم شریف ما را که درین ماجراها گیرمانده اند.فراوان قربانی داده اند ومیدهند آگاه میسازند

حقیقت

حقییقت چون آفتابی است هیچ مانعی نمیتواند.ازتابش آن جلوگیری نماید.اگرابری درمقابلش می آید درهمان ابرمیتابد.اگرکوهی درمقابلش می آید درسطح همان کو میتابد.چونکه آفتاب متحرک وبی توقف است ازجا تغیرمیابد درجاییکه نتابیده است میتابد.آفتاب روشن تورا ازتاریکی ها وواهمه ها نجات میبخشد.کاشف برق خودرا اصطحلاک ساخت بشریت کرۀ زمین را ازطریق نور((برق))راهی کهکشانها ساخت.

من به اهل خبره پیشنهاد مینمایم.

مطلب زیررا به حیث ((فورمول))ومنبع خوشبختیهای آیندۀ کشور،زیرفوکس قراربدهید.

بلی!میگویند که گپ ازگپ پیدا میشود.آب گفت که سرشتم ازترکیب دوعنصراست که به من خصلت آب را داده است.

چون ((هایدروجن))عنصرکشنده و((اوکسیجن))عنصرحیات  بخشنده،ازترکیب همدیگر آب گشتیم وسیال،میسیلم ومیسیلم ومیسیلم.بعد ازانکه میروم((جای سیلانم))سبزاست وخرم.

 

فاحشه

درکشورما افغانستان،روابط نامشروع را که ازجانب افراد خلاف 

ارزشهای دینی ومعنوی چه ازجانب مرد باشد وچه ازجانب زن صورت می گیرد.فاحشه یاد میگردد.درصورت علنی شدن موضوع ازعمده زنها به قتل میرسند کمتر مردان طرف تهدید قرارگرفته اند.بعضیها ازناچاری دست به این کارمیزنند عللش همان تداوم جنگها است که فقردامن گیرمردم میشود.دلیلش را باید که در فحشای سیاسی جستجوکرد که مادرتمامی فاحشه هاست.این فحاشان سیاسی،عده ازنام دین ومذهب پارا درکارزارسیاسی پیش مینمایند.سرنوشت ملت وجامعه را به خرابی می کشاند.این مرض مرض مدهش وخطرناکی است که طی قرنها جامعه مارا به بدبختی کشانیده است.افراد واشخاص گروها همه نشانی شده هستند.دیگردراتیه سیاسی جایگاهی برای خویش ندارند.

ازین شیوه

اما درجهان سرمایه که همین اکنون دولت موجود افغانستان را رهبری مینماید.فاحشه گری،تن فروشی یا فحشا به یک پیشه((آمیزش جنسی طبعی ویا غیرطبعی))مبدل گشته است.ازین مدرک چون تجارت مواد مخدر سود می برند.اما استفاده ازین شیوه درجاهای مختلف،مختلف است.درعربستان وسائرکشورهای اسلامی مرتکبین محکوم به مرگ هستند.

برخلاف آنانی که ازامکانات مادی فراوان برخوردارهستند.ازریختاندن خون ملیون ها انسان بیگنه سود میبرند. برای عیاشی وخوش گذاری زن ومردش راهی اروپا میگردند.ازقوانین روسپی گری استفاده می کنند.

هموطنم

هموطن قبل برینکه من وتورفیق حزبی شویم باهم به توافق برسیم ازاول باهم هموطن بودیم.فعلن((گاو مرد پیوارسکلید))کفایت می کند که درمیدان خشک ومفت به حیث بت بی جان تراشیده شدی نمی توانیم صرف با رفیق شدن روی انتخاب ایدیولوژیک،مخالفین خودرا برای خود دشمن تراش نماییم.((ایدیولوژیکی که مراحل رشد وتکمیلی خودرا،ازمسیردست آوردهای علم وتخنیک نوآوری مینمایند))بدا به حال ما که هنوزتغیر عادت نکرده ایم.باچهره های نو اشنا نشدیم،چهره های نورا با افکارنو نپذیرفته ایم.آنها هم با من وتو هموطن بوده اندومیباشند. میخواهند که وطن بسازند.

 

خُم زرگر

خُم زرگرمحل است،درکوهستان ،زمانی دهقانی درزمین میخواست که  کشت نماید.زمین ((وتر))آماده به قلبه را به همرای جوره گاو درزیر یوغ((جپ وراست))قلبه نماید.ناگهان گاوی که درجناح راست یوغ بسته بود.درحین قلبه کردن خواب کرد ودیگرنرفت که قلبه کند.دهقان اعصابش خراب شد.گاورا اززیریوغ رها کرد دربالای کوه بچه برد.اطراف واکناف کوه بچه را برایش نشان داد ببین سیال وشریکت را نه قریه آبد ماندید،نه فابریکه آباد ماندید.همه را دردادید وتخریب.توازهمان جنس هستی من فردا صبح وقت تورا نزد قصاب میبرم تاکه همرای تومحاسبه نماید.     

اگرآب توانست

اگرآب توانست درجریان متداوم بی وقفه سنگهای ناتراش ونا خراش را صیقل بدهد.

من هم میخواهم دراثرتداوم جریان انتقاد خواهشات وطرح نظریات این سیاست مداران بی حرکت را چون سنگ افتیده به جارا نا تراش ونا خراش را صیقل دهم ودرحرکت بیاورم.  

تکیه گاه ما

تکیه گاه ما،بینش ما،دانش ما،شعور(عقل ما) خردما،فهم ما،احساس ما درک ما،جسارت ما،صداقت ما،ایمان ما،وجدان ما.

چیزی که به آن نیازداریم((آزادی))ما،ناموس ما شرف ما است که مارا به صفت انسان باشعورمعرفی مینماید.

سنگ لشم

سنگ لشم رادرکوه دشت ودامن صحرایافته نمیتوانی.بلکه یافته میتوانی،درکجا؟درمسیری که((آب دریا))درجریان بود.

آب دریا این ارزش راازکجادریافته است.که بتواندسنگ رابااین سختی وکلفتی سیقل وزیبابسازد.

بلی تذکردادیم که سنگ لشم تنها دردریا پیدا میشود.آب دریا جریان متداومی است که ازاتحاد قطرات باران درتکاپووهمسویی  وهمگرایی همدیگر بوجود می آیند.لحظه ثانیه،روزها ماه ها وسالها هرموج وجبهه ای که ازبالای سنگ عبورمینماید.عین تآ ثیررا به جا می گذارد.تاثیردوام دار،قسمتهای ناخراش ونا تراش رامثل((توضح خردمندان،فیلسوفان درگوش توده ها))لشم وثیقل شده بارمی آورد.

بلی!میگویند که گپ ازگپ پیدا میشود.آب گفت که سرشتم ازترکیب دوعنصراست که به من خصلت آب را داده است.

چون ((هایدروجن))عنصرکشنده و((اوکسیجن))عنصرحیات  بخشنده،ازترکیب همدیگر آب گشتیم وسیال،میسیلم ومیسیلم ومیسیلم.بعد ازانکه میروم((جای سیلانم))سبزاست وخرم.

بازهم گپ ازگپ

انسانها را میگویند که موجودباشعور((متعقل)) عمده سیاست گذاران. سیاست گزاران فعلی برخاسته ازشرایط جنگ تحمیلی وفرسایشی میخواهندکه کشوررا،ازافتراقات،مزخرفات نجات دهندتاکه درقالب گفتمان((انسان))این موجود خلیفۀ روی زمین با هم درتفاهم انسانی برسند.مسیرتکاملی آب رامیخواهند که دنبال نمایند.آب دوعنصردارای بارهای متضاد((هایدروجن +اوکسیجن=آب))مراجعه شود به گوکل به تصویر فورمول بندی((هایدروجن +اوکسیجن=آب))خودرا آشنابسازید.

نتیجۀ گپ

وطن چون بحراست آب درمیان بحر،جهان زنده جان های بحری درحال شنا.

مانیازبه وطن((بحری))داریم،چپ وراست دوعنصربا بارمنفی آب را بسازیم ومیسازیم((توده های مردم))زنده وفعال .

مسیرتکاملی آب:تولدآب از((اوکسیجن))+((هایدروجن))=آب بوجودآورندۀ جهان ((مادی ومعنوی))متحول ومتغیراست.معنویت اش مربوط به انسان که موجو متفکروافزارسازاست.فهمیدن ودرک کردن آب ترکیب وسرشت آب ازدوعنصردارای بارمنفی به دانشمندان وخبرگان این مطلب را زنده میسازد که بایدبگویند ایکاش ازکورۀ جریان دوام دار زندگی آنچنان،آموزش وتجارب تلخ زندگی((تجارب علمی ومهارت های مسلکی)) را سیقل شده شفاف باخود میداشتیم که نداشتیم باید سنگی را اززمین برنمی داشتیم.کنون وقت آن است که مصالحه را((طرف های کشنده وطرفهای حیات دهنده))چپ وراست شکل وسازمان بدهندورسالت مندان در تسریع بخشیدن عملیۀ صلح،باید دلیلی براین نباشد که دیروزکه چه کرده بود.امروزکیها چه کارهای را انجام داده اند ومیدهند.فقط براین باشد که برای فردا چه کاری درترکیب مخلوط ومرکب  باهم انجام داده میتوانیم

   

 

 


بالا
 
بازگشت