دكتر نبي هيكل
وضعیت کنونی را در خطوط اساسی چگونه میتوان ترسیم و توصیف کرد؟
- از نظر امنیتی دو خطر اساسی داخلی و خارجی امنیت مردم و دارایی های آنان را تهدید مینماید. جنگ با شدت خود ادامه دارد هم از نظر روانی و هم در میدانهای نبرد. این حالت جنگی دارای مشخصه های ویژه خود است: از یکسو ئاکستان تحت فشار قرار دارد تا خود را تروریست فری- سازد: یعنی از حمایت افراطیون و از تربیت آنان در مراکز آموزش افراطیت دست بردارد. پاکستان همزمان میداند که از نفوذ کافی در این کشور فاقد در و دروازه و حاکمیت برخوردار است و در تلاش است با متحدان خود در داخل افغانستان جای پای اساسی برای انتقال مراکز تروریستی از پاکستان به افغانستان باز نماید. حکومت نتوانسته از مردم در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی دفاع نماید و شرایط لازم رشد توانایی ها ی مادی و معنوی را تامین نماید.
- از نظر اقتصادی کمکها به افغانستان وعده داده میشوند و پروژه ها ی مواصلاتی و اقتصادی راه اندازی میگردند، در حالیکه تاثیرات اقتصادی آنها در زندگی مردم قابل دید و احساس نیستند.
- از نظر حکومتداری بیکارگی و ناکارگی، فقدان شایسته سالاری و بی عدالتی به حقایق انکار ناپذیر مبدل شده اند.
نارضایتی مردم از کارکردها و ناکرده های حکومت در مجموع و مقامات رهبری و اداره بصورت انفرادی به نقطه اوج خود تقرب کرده است، در حالیکه میزان رضایت متحدان بین المللی حکومت و کشور های دخیل در باز سازی افغانستان نیز به اوج خود تقرب کرده است. آیا اوج نارضایتی مردم از حکومتداری مشترک متحدان افغانی- غربی و اوج رضایت متحدان حکومت وحدت ملی بحیث مدافعان دموکراسی وحقوق بشر، ادعای غرب دموکراتیک را مورد سوال قرار نمیدهد؟
معمایی که آن را باید حل کرد این است که هر موجود روی زمین سالیانه یکبار ثمری از خود به طبیعت تقدیم مینماید. ثمره فعالیت دو ساله حکومت وحدت ملی چیست؟ و متحدان غربی حکومت وحدت ملی از چه خرسند و راضی اند؟
دستآوردهای
حکومت از زمان تحمیل آن بر مردم تاکنون بسیار اند. اما دستآوردها تنها چیزهایی
نیستند که باید به آنها توجه شوند و یا معیار قضاوت قرار داده شوند. زیرا
دستآوردها به معنای کامل کرده ها نیست. کرده ها میتوانند فاقد نتیجه باشند یا
نتایج ناگوار داشته باشند و بدین ترتیب فاقد دستآورد باشند.
از سوی
دیگر دستآوردها بدون پا-آوردها نمیتوانند تصویر کامل از وضعیت امورد بدست دهند.
پا-آوردها نه تنها نتایج ناپسند و عوارض جانبی کرده ها(پالیسیها) را احتوا
میکنند بلکه آنچه هایی را نیز احتوا مینمایند که حکومتها بصورت عمدی یا غیر
عمدی نادیده گرفته اند.
دستآوردهای حکومت کدام ها اند؟ آنها را در خطوط کلی بر میشماریم:
۱.ایزومورفیزم:
حکومت از زمان تحمیل تاکنون تلاش کرده است خود و ماشین حکومتی را با توقعات
جامعه جهانی عیار سازد. در تحقق پلان مارشال نیز از آلمان چنین توقع میرفت.
حکومت
مسوولیت مدیریت پروژه جامعه جهانی را برای مصوون ساختن افغانستان برای دموکراسی
لیبرال+ اقتصاد بازار آزاد دارد. آنانی که میپردازند معیارهای خرید و مصرف را
نیز تعیین میکنند.
بدین
ترتیب میتوان ادعا کرد که یک پروسه لیبرلایزیشن(liberalization)
ایروپیانایزیشن (Europeanization)
در جریان است و رهبران انتخابی مسوولیت مدیریت این پروسه را بر عهده دارند.
پروژه
مصوون سازی افغانستان برای دموکراسی شامل دو برنامه: دموکراسی لیبرال و اقتصاد
لیبرال میباشد.
۲.
تنظیم و عقد
قراردادها و پروژه های اقتصادی که اثرات مثبت اقتصادی آن درز ندگی مردم قابل
احساس نیست. این پروژه ها قسمآ شامل برنامه عیارسازی و ایزومورفیزم است و قسمآ
زمینه های گردش و ترکم سرمایه را فراهم میسازند. واضح است که پروسه جهانی شدن
اقتصاد به لازمه های دیگری مانند اعمار سرکها و بندبرق و خط ریل و ... نیاز
دارد تا بازارهای داخلی با بازارهای خارجی وصل گردند.آیا کارگران غیر ماهر و
غیر مسلکی افغانی از این انکشافات بهرمند خواهند شد؟
۳.
داخلی سازی یا
ازخود سازی: پروسه ای است که حکومت توسط آن تصادمات را حل مینماید. در علم
پالیسی به آن اکومودیشن گویند. منابع تهدید مقدم بر همه متوجه حکومت در نتیجه
توزیع امتیازات و صلاحیتها وارد سیستم سیاسی و رسمی ساخته میشوند.حکومت بدین
ترتیب میخواهد از راه دخیل ساختن در سیاست و قدرت آنانی که منبع خظر اند به
اهلی ساختن آنان بپردازد.
راز سخن در کجا نهفته
است: دموکراسی لیبرال به ناقضان حقوق بشری که از خود مردم سرمایدار شده اند
نیاز دارد زیرا آنان از یکسو توانایی بسیج و دریافت آرای مردم را دارند و از
سوی دیگر پرخ سرمایه را در گردش نگهمیدارند و اقتصاد بازار بدون آنان معنا
ندارد. نفع مشترک متحدان غربی و حکومت وحدت ملی در همین حقیقت نهفته است. به
آن قدرتی که میان ضعفا تقسیم شده باشد نمیتوان قدرت گفت.
حکومت در یک نگاه
۱.حکومت وحدت ملی
عبارت است از ایتلاف لیبرال دموکراسی با ناقضان حقوق بشر به هدف مصوون ساختن
افغانستان برای دموکراسی. تلاش برای مصوون سازی افغانستان برای دموکراسی بخشی
از برنامه وسیع جهانی (مصوون ساختن جهان برای دموکراسی) میباشد که پس از جنگ
جهانی اول آغاز گردید و تاکنون ادامه دارد. جنگ عراق- سوریه و . . . نیز
بخشهایی از این پروسه اند.
رییس جمهور
و رییس اجراییه مدیران پروژه اند که برای تحقق این برنامه تعیین شده اند.
آیا تحقق
این پروژه/ برنامه به نفع افغانستان است؟
پاسخ:
افغانستان یتیمی است فاقد که بر سر سرپرستی آن منازعه وجود دارد . دموکراسی
لیبرال و بازار آزاد بحیث میکانیزمهای اداره سیاسی و اقتصادی افغانستان تعیین
شده اند.
۲. مساعی
حکومت وحدت ملی عمدتآ بر تحقق اهداف آتی متمرکز میباشد:
- عیار سازی
امور مطابق به معیار های لیبرال دموکراسی زیر نام معیاری سازی.
- حصول
بودجه برای برنامه های لیبرال از نظر سیاسی و اقتصادی.
- حفظ
ایتلاف نیروهای داخلی در وجود حکومت وحدت ملی. حضور چنین ایتلاف برای تحقق
برنامه ها ضروری میباشد. ایتلاف برای پیوستن نیروهای بیشتر باز است زیرا حمایت
گسترده ملی را فراهم مینماید.این باورمندی بر مدارک مشهود بنا شده است زیرا:
پروژه های
اقتصادی و مواصلات و رشد تجارت بین المللی در یک کشور فقیر زمینه های
سرمایگذاری خارجی را فراهم میسازد و قوای بشری دارای مهارت مسلکی غیر معیاری را
زیر فشار رقابت های مسلکی به نیروی کار ارزان مبدل میسازد.
- کار
سودمند که ارتقای توانایی ملی را بازتاب دهد تاکنون انجام نشده است.حتی نشانه
هایی از کارهای ساده مانند کنترول قیم - تنطیم ترانسپورت شهری و ترافیک در شهر
کابل- کنترل کثافت هوا در دو سال بروز نکرده اند.
۳. جنگ روان
در دو عرصه بدون دورنمای پایان پذیری جریان دارد:
چرا این جنگ
پایان نمیابد و اردوی ۳۵۰ هزار نفری با حمایت متحدان بین المللی در برابر ۵۰
هزار بی دانش و جاهل امنیت و ثبات را نمیتواند تامین نماید؟
مقایسه این
دو جبهه بیانگر برتری نخستی از جهات متعدد بر دومی است.
علت ناکامی
این جنگ دوگانه است:
۱. ماموریت
تامین امنیت مردم و جان و مال آنان به آنهایی سپرده شده که در تداوم جنگ سود و
منفعت بیشتر دارند و حتی بقای آنان را تداوم نا امنی در افغانستان تضمین
مینماید.
۲. جنگ نه
تنها برای حلقات داخلی بلکه برای حلقات خارجی و بازیگران جنگ و صلح به گاو شیری
و منبع درآمد مبدل شده است: صنایع نظامی از آن نفع میبرد. سربازان جنگی بحیث
ابزار فشار در آنسوی روابط دپلماتیک خدمت میکنندُ اقتصاد سیاه رشد میکند- زمینه
برای تجارت مواد مخدر و افراد و اعضای بدن و فعالیت مافیا فراهم میشود و ...
در آب گل
آلود میشود بهتر ماهی گرفت. چنین شرایط هم وسایل و اسباب و هم دلایل مداخله را
فراهم میکند .
لیبرال
دموکراسی و اقتصاد بازار آزاد برای رشد سرمایداری در کشور و تشدید پروسه جهانی
شدن ممد واقع میشود اما شگاف فقر عمیقتر میشود و رشد میکند در حالیک برروی آن
پرده مقبول ابریشمی کشیده میشود. نار ضایتی و ناتوانی همچنان رشد میکنند.