دكتر نبي هيكل

 

تعصب را بشناسیم

مردم و کشور ما از تعصب بحیث حساسیت در برابر افکار و  اندیشه های دیگران  رنج فراوان را متحمل شده است. یک نسل کامل که در رویارویی ها  تولد و بزرگ شده اند با تعصب نموکرده اند.

برای هر فرد هموطن ما و برای جامعه افغانی داخلی یا در  دیاسپورا و برای خانه مشترک ما تعصب  نقش  تعیین کننده ای را  در درازای تاریخ بازی کرده است.

در این مقدمه نخست بر  مفاهیمی مانند  تعصب و تبعیض مکث مینماییم زیرا تعریف دقیق  و صریح  هم  به ادامه بحث کمک مینماید و هم به درک موضوع.

تعصب عبارت از حساسیت در برابر یک اندیشه یا عمل است. همین حساسیت موجب میگردد تعصب به زودی و اسان تشخیص نگردد و در سرتاسر فرهنگ های فرعی و عمومی بتواند فعالیت نماید. تعصب مانند زوال بینایی چشم رشد میکند.

تبعیض محصول و فراورده تعصب است و تعصب عامل تبعیض. تبعیض یگانه فراورده یا پیامد تعصب نیست زیرا در صورت تبعیض بحیث پیامد تعصب  با شخص یا دسته ای از اشخاص به دلایلی برخورد  متفاوت  و نابرابر صورت میگیرد.

کینیت آررو (Kenneth  J. Arrow) در یک کنفرانس در ماه اکتوبر 1971در مقاله ای زیر عنوان (تیوری تبعیض) به یک مساله مهم توجه را بر میگرداند: این  واقعیت که گروپهای مختلف کارگران – کارگران ماهر یا غیر ماهر، سیاه یا سفید، زن یا مرد – دستمزدهای متفاوت دریافت میدارند به این معنا است که گروپهای مختلف باید از نظر برخی از مشخصات دارای اهمیت در بازار از هم متفاوت باشند. در تیوری معیاری اقتصادی ما مقدم بر همه در مورد  تفاوتها در  مولدیت فکر مینماییم. مفکوره تبعیض این افاده  سنتی را  شامل است که مشخصات شخصی کارگر که به مولدیت رابطه ندارند نیز  در مارکیت دارای ارزش میباشند. نژاد وابستگی اتنیکی و جنس را  اغلب در این رابطه نام میبرند.

در این نقل دو موضوع  قابل توجه پنداشته میشود. آیا جنس را یک مشخصه مرتبط  یا غیر مرتبط با مولدیت باید پنداشت؟ مشخصات مرتبط و با ارزش برای مارکیت یا بازار را کدام فکتورها و عوامل تعیین میکنند؟ در هردو صورت  تبعیض به نحوی میتواند تبریه گردد.

اصطلاح پریجودایس (prejudice) را به گمانم میتوان بحیث معادل تعصب  قبول کرد. چارلس ستانگور (Charles Stangor) پریجودایس را "بحیث موضعگیری منفی در برابر یک گروپ یا اعضای یک گروپ" تعریف کرده است. اما این موضعگیری منفی در برابر فرد یا گروپ از کجا ناشی میگردد و بر چه مبتنی میباشد؟    

استیریوتایپینگ (stereotyping)  را  چارلس ستانگور بحیث " آن خصوصیاتی که هنگام فکر کردن در مورد  گروپها بیدرنگ به فکر ما میآیند" تعریف کرده است(Todd D. Neslson (ed.).  2009:2).

استیریوتایپینگ عنصر پیش –قضاوت را دارا است و میتوان آن را تعمیم -کاری نامید. قضاوت ها در مورد  کمونیست و مجاهد یک مثال  استریو تایپینگ اند. استیریوتاپینگ میتواند نتیجه تعصب نباشد بلکه   بیشتر نتیجه   فقدان معلومات و عجله در  قضاوت باشد.
مصوون ترین تعریف این است که تعصب را بحیث حساسیت در برابر  فکر ، فرد یا گروپ  تعریف نماییم. بدین ترتیب تعصب بحیث حساسیت در همه وجود دارد و تنها باید
- به درجه تعصب 
-حد و مرز تعصب
-پیامدهای تعصب
توجه شود.

بنده تعصب رابرای شناخت بهتر به دو دسته تقسیم کرده ام:
۱. تعصب فکری: یعنی حساسیت در برابر افکار و اندیشه های دیگران چه از فرد دیگر باشد یا گروپ دیگر مانند تعصب در برابر اسلامگرایی یا لیبرالیزم یا کمونیزم و یا مفکوره شخصیت پرستی یا یک فکر شخصی و فردی.
۲.تعصب گروپی: یعنی حساسیت در برابر گروپ یا گروپهای دیگر چه اتنیکی یا سیاسی و یا ورزشی و ...
با درنظر داشت این حقیقت که:
- تعصب به تدریج رشد و کاهش میابد.
-تعصب یک وظیفه مثبت نیز دارد مانند برخورد شما با حقوق و حقیقت.
سه مرز آتی را برای تعصب معرفی مینمایم. 
-اختلاف نظر ها/ تفاوتها نباید از همکاری و همزیستی بر اساسات مشترکات جلوگیری نمایند. در این حالت تعصب بصورت بالقوه عمل میکند. به سیمای دوم قدرت توجه شود.
۲.اختلاف نظرها / تفاوتها همکاری و همزیستی را بر اساسات مشترک برهم میزند. در این صورت تعصب بصورت بالقوه با برنامه عمل میکند.
۳.اختلاف نظرها / تفاوتها با تحمیل و اجبار توام اند.
باید یاد دهانی کرد که تعصب فکری و گروپی در چند سطح مایکرو و میسو و ماکرو و سیستمیک (فردی- سازمانی و ملی در نهادها) دیده میشوند.

 درجه تعصب:تعصب پهنا و عمق دارد. از نظر پهنا تعصب فردی سازمانی- ملی و سیستمیک وجود دارند. درجه تعصب عمق و شدت تعصب را نشان میدهد و برای آن سه محک اندازه گیری در قسمت دوم معرفی گردید.
تعصب را همچنان باید به علمی/آگاهانه و غیر علمی غیر آگاهانه تقسیم کرد.
تعصب آگاهانه و علمی : میتواند عمدی باشد یا حقیقی. در نوع نخستی تعصب ناشیانه و با یک مقصد معیین صورت میگیرد. در اصل چیزی به نام نژاد وجود ندارد اما تعصب آن فرا گیر است. در نوع حقیقی تعصب عبارت از حساسیت در برابر حق / حقیقت است.
تعصب غیر علمی/ غیر آگاهانه: شخص در عالم عدم آگاهی یا آگاهی نادرست فکر میکند به نسل برتر یا قوم برتر تعلق دارد یا فکر وی بهترین فکر است.
پیامدهای تعصب: ایا تعصب فرد یا گروپ زیانبار است یا بی زیان؟
تعصب زیانبار با هر سه محک یاد شده در تناقض قراردارد.
پایان

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت