هدايت حبيب
گر ضرورت بود روا باشد!
در سال های پيشين که هنوز آموزشهای علمی در مکاتب و دانشگاهها رشد و سيستم معارف ارتقاء نکرده بود؛ اطفال و نوجوانان بخاطر کسب سواد و ارتقای دانش، بعد از ختم قرآنکريم در مساجد، کتاب "پنج گنج" يا "پنج کتاب" و تعقيب آن دفترشعری حافظ شيراز و به ادامه ی آن، گلستان و بوستان سعدی را دنبال نموده، صاحب سواد و آموزه های دينی و ادبی می شدند.
تا جاييکه بخاطر دارم، در يکی از بيت های کتاب "پنج گنج" آمده بود:
گر ضرورت بود روا باشد ـ بی ضرورت چنين خطاء باشد
دراین شب و روز، مسأله پیوستن و همسویی حزب اسلامی آقای گلبدین حکمتیار با دولت وحدت ملی آقايان اشرف غنی و عبدالله، باری سرزبانها بر کشيده، تشويش و دلهره گی را ميان مردم افغانستان در داخل و خارج ببار آورده است.
آقای حکمتیار تا هنوز حمایتگر بین المللی خود را که مسلماً امريکا و پاکستان، " سی. آی. ای " و " آی، اس، آی " هستند، هيچ گاه بصورت واضح و روشن بيان نمی کند؛ در حالی رهبران نظامی و ملکی پاکستان از سال ۱۳۵۴ خورشيدی به اين طرف حکمتیار را در آغوش گرفتند، مسلح ساختند؛ حمایت مالی ـ سياسی و لوژستيکی نموده، برنامه های جنايتبار خود را در قتل و کشتار مردم و ويرانی افغانستان، توسط وی و حزب نام نهاد اسلامی(!) اش تطبيق نمودند.
اکنون هم، ايالات متحده ی امريکا و پاکستان برنامه دارند تا او را در رأس هرم قدرت و اداره ی دولت افغانستان، مطابق آز و نيازش سهم بدهند.
مردم افغانستان و از جمله روشنفکران واقعيت نگر اين سرزمين، در کليت آن با يک جا شدن "اين ويا آن شخص" خصومت و عقده مندی ای ندارند؛ اگر رهبری، گروهی و يا سازمانی بدين باور اند، که با يک جا شدن حزب اسلامی به رهبری آقای حکمتيار در افغانستان امنيت تأمين می گردد؛ وحدت و اتحاد خدشه دار شده ميان اقوام اين کشور دوباره ترميم و بهبود حاصل می کند؛ حاکميت قانون و نظام دموکراسی که شعار روز همه کشورهای غربی گرديده، مستقر می گردد؛ "چشم بد دور"، هيچ روشنفکر رسالتمندی مخالف آمدن ايشان نخواهد بود. ماهم می گوييم:
" گر ضرورت بود روا باشد ".
اما هرگاه با آمدن حزب اسلامی در اداره و قدرت دولتی در کنار ساير احزاب اسلامی که ازهيچ کدام آنها بجز شعار جنگ و زور گويی؛ صدور حکم تکفير منتقدان دينی و سياسی؛ کلام صلح و سلامتی؛ حرف خير و سعادتمندی و بهروزی برای مردم؛ بويژه برای زنان و جوانان؛ ديده و شنيده نشده است؛ همان پندار ها، گفتارها و کردار های پيشين آقای حکمتيار از ستيژ مقام ها و ارگانهای اداره ی دولت طنين انداز گردد وجنگ های خونين دهه های پيشين تکرار شود ويا تقاضاهايش درمورد تعيين شهرک های دلخواه برای اعضای حزب و انتقال تعدای از دو طرف خط ديورند به مرکز و ولايات شمال و شمال شرق و مناطق مرکزی کشور؛ رهايی زندانيان جنايتکار طالب و حزب اسلامی که دستهای شان به خون مردم و افسران و سربازان شهيد هرسه ارگان قوای مسلح آلوده است، پيشکش گردد؛ در آنصورت روی برداشتهای پيشين مان که در سايت سپيده دم و آريايی منتشر شده، مهر تاييد گذاشته، همان مصرع دوم کتاب "پنج گنج" را بار ديگر تکرار کرده بگوييم:
" بی ضرورت چنين خطاء باشد".