سنجر غفاری
قیام ملی علیه پاکستان پایان جنگ است
جنگ تحمیلی برمردم ما دشواروطاقت فرسا است.
اشک هایی که بعد از شکست می ریزیم ،همان عرق هایی است که برای پیروزی نریخته ایم ! «هتلر.»
مردم افغانستان باگذشت مراحل دشوارتاریخ سیاسی ،داشتن موقعیت جیواستراتیژیک ،در گیرجنگها تحمیلی چون ،جنگ تمام اعیار، جنگ سرد ،جنگ نامتفاوت، جنگ روانی، جنگ غیر متعارف، جنگ کلاسیک ، جنگ استخباراتی و بلاخره جنگ نیابتی و خونین امروزی که بوسیله سازمان اطلاعاتی ای.اس.ای پاکستان واتحادمشترک استخباراتی کشورهای منطقه و جهان راه اندازی گردیده قربانی میدهند،متآسفانه ایالات متحده امریکا ، انگلیس وسعودی درعقب این تحرکات وخیزش ها ی استخبارات ونظامیان پاکستان همنوابوده،به خواست ومشکل مردم ما درزمینه علاقمند نیستند.
بدون شک اهداف این جنگ برای مردم ما اشکارا بوده ، طالبان اجیر، ،انتخاب خوبی است جهت رسیدن به اهدافی که همه کشور های منطقه به آن نیازاستراتیژیک دارند، واقعیت امر این است که امریکا وناتو، پاکستان وهمسایگان ماجنگ نیابتی را جهت پیش برد بازی های استخباراتی ، مانورهای سیاسی ، نظامی ، اقتصادی علیه همدیگرشان را در کشورما دنبال می نمایند، تا جلو اتحاد وهمنوایی اقوام و ملیت های مختلف ساکن در کشورما را گرفته ، حراس دارند تا ملت متحد و یکدست علیه شان قد علم ننمایند ، تا به هدف شان نزدیکتر باشند. روی این اصل هرچه بخواهند در زمینه دریغ نمی ورزند. بدون شک مردم ما بیش ازچهل سال است که دریک جنگ اعلان ناشده از طرف پاکستان قرار دارند، کشورهای حامی پاکستان نیزجستجوگرمنافع شان دراین جنگ با پاکستان به شکلی از اشکال همنوآ بوده ،در ناامنیی و خونریزی تحمیلی علیه کشور ومردم ما نقش ایفا نموده و مینمایند. گذشت سالیان متمادی این واقعیت را ثابت نمود که حکومات مختلف درافغانستان همواره از این بحران تحمیلی بنآ برمصلحت های داخلی وفشار دوستان به ظاهر دوست ، درباطن همنوا با دشمنان اگاه و دانای سرنوشت ملی ما همگام و هم زمان شامل این تعامل به نفع خویش گردیده و امروز کار به جایی رسیده است که درموجودیت نیروهای نظامی و استخباراتی امریکا وناتو ، نظامیان و استخبارات پاکستان و ایران ، هند ،روسیه وچین در یک بازی خاص استراتیژیکی ، جنگ نیابتی وتمام اعیارعلیه کشور ومردم مارا دنبال وتحمیل میدارند. به گفته انشتین سه قدرت برجهان حکومت میکند.« ترس ، حرص ، و حماقت » پس دیده میشود که قدرتهای منطقه وجهانی در کشورمابر بنیاد این سه نقیصه وارد عمل گردیده ، به طالبان نقش احمق رادراین بازی قایل شدند تا در تعامل با استخبارات پاکستان قراربگیرند واجیرشوند ، از ترس وحرص، زمامداران قدرت در کشورما به نفع اهداف بیگانه درتعامل قرارگرفته اند، ملت نیز تحمیل دشواریهای جنگ رابرخویش صبورانه ، با دادن قربانی های بیدریغ پذیرا هستند، به دلیل اینکه تکیه براراده خودی رابکلی محو شده می پندارند، واتکآ برصداقت سراب گونه ، دوستان بین المللی نموده اند که حضور نظامی شان را برنابودی وریشه کن نمودن همه این تراژیدیها عنوان دارند ، وهنوزهم به آن وعده های دروغین خویش ادامه می دهند، که مردم ما باورمندباشند، نه امیدوار؟ اما حوادث تحمیلی ، ادامه مداخلات اشکار استخبارات ونظامیان پاکستان و ایران در همه امورات حیات سیاسی، اجتماعی ، نظامی و اقتصادی کشوری ما اکنون به اندازه ای روشن وسریع گردیده است که مدیریت کلی جنگ در داخل کشورمارا بوسیله طالبان اجیر،عهده دارهستند، هرچه پلان نمایند ، موفقانه وبی حراص عملی می نمایند، در عوض مشاهده میشود که مسولین نظام در کشورما حتآ جرعت بیان واقعیت اشکارآ راکه طالبان بوسیله استخبارات ونظامیان پاکستان تجهیز و سوق اداره میشوند، مدیریت جنگ به عهده پاکستان است ، در عقب هر اقدام نظامی و تروریستی اداره استخبارات پاکستان مستقیمآ قرار دارند ، توان حرف وبیان واقعیت رانیزبه خود نمی بینند ، پس راه تصمیم گیری برای پایان این تراژیدی چیست ؟ قربانی وخون ، تسلیم شدن به اهداف دشمن، ویا قبول همه نیازهای پاکستان که برملت وکشورما تحمیل دارند؟ گفته ای دانشمند بزرگ تولستوی،در قسمت کارکرد های نظام وحدت ملی در کشور ما صدق مینماید.« اینکه حکومت نماینده مردم است ،از دید تولستوی رویآ پوچ و باطل است » واقعیت امر این است که درتشدیدناامنی ها وگسترش جنگ دراکثرمناطق کشور نقش سازنده و حمایت کننده را اکنون اداره استخبارات پاکستان پیشگام ترازاداره نظام موجوده وحدت ملی در اختیار وکنترول دارد، سربازان و افسران قوت های مسلح ما در اکثر نقاط کشور زیر ضربات و تهاجم منظم و پلان شده اداره ای.اس.ای قرار دارند ، انقدر ایکه مدیریت پاکستان در بی ثبات شدن کشور دقیق و سنجیده شده پلانیزه وموفقانه عملی میشود ، دردفاع ازحریم و مسولیت ملی ، مسولین نظام وحدت ملی دست باز واستعداد مشخص و قابل ملاحظه را که ایجاب زمان و ضمانت وظیفوی شان حکم می نماید احساس نمیگردد. تلفات نظامیان ،مردم ملکی وبی دفاع در کشور ما بیشتر بوده ، طالبان بدون هیچگونه تشویش وناتوانی وارد عمل میشوند، حملات منظم ، حمایت شده و هدفمندانه را انجام میدهند، از عقب جبهه همه شرایط برای شان اماده است ، تآمین تماس، اکمالات و سوقیات ، شرایط عقب نشینی تاکتیکی و امداد عاجل و فوق العاده. بنآ پاکستان مشی منظم جنگی را درکشورما دنبال می نماید ، این مسولین نظام هستند که همه روزه فرزندان مردم افغانستان را فدای این خواست واهداف پاکستان نموده ومی نمایند ، بنآ عمق فاجعه روشن است ، پس چرا مردم ما این قربانی را متقبل هستند ، سربازان وافسران دلیر ما سینه ای شان رابه یک احساس ملی سپر دشمن مکاره داخلی « اجیران داخل نظام » مینمایند چرآ؟ حوادث خونین در کندز، هلمند ، ارزگان، فاریاب، بادغیس، فراه، ننگرهار ، غور ، لوگر، بغلان ، وعنقریب تهاجم دشمن به شکل منظم و زنجیری در اکثرولایات به شمول کابل آغاز می گردد،پاکستان جنگ نیابتی ورقابتی سرسختانه اش راباکشور هند درانتقام از مردم ما می گیرد،جونکه درهمکاری کشور هند با مردم ما ، اضمحلال اش راحتمی می داند، واین کار شدنی است، باید مشترکا با هند همنوا گردید، ودندانهای پاکستان را کشید، این جرعت و توانائی را در اختیار پاکستان نمی گذاریم، مشاهده میگردد که پاکستان تصمیم گرفته است تاانتقام دوستی ما بامردم هند را، بالشکر کشی منظم درخانه ما انجام بدهد، زمان حکم مینماید تا به قیام ملی و مقابله با پاکستان متحد شویم ، راه نجات این است که وارد جنگ منظم و مستقیم با پاکستان گردیم ، نه با طالبان این اجیران ای.اس.ای. ، ضرورت است تا قوت های نظامی موظف گردند تا به ولایات مرزی و مناطق سوق الجیشی پاکستان وارد عمل بل مثل گردند، با مسولین نظامی هند طرح مشترک حملات منظم به پایگاه های تروریزم رادرداخل قلمرو پاکستان عملی نمایم ،سزای قروت باید آب گرم باشد، نه اینکه ما تلفات بدهیم ، منتظر دستور، مشورت و مصلحت امریکا باشیم ، بنآ اگر امریکا برای نابودی تروریزم آمده است باید با ملت ماهمگام و همنوا گردد ،یکجا به حمله بل مثل بالای قرارگاه های امن تروریزم، تحت حمایت ای.اس.ای پاکستان گام عملی بردارد ، در غیر آن این حق مردم افغانستان است تا از هرکشوری که برای نابودی دشمن ملی ، باما کمک نمایند امداد طلب نموده برای نابودی حتمی تروریزم ضرورت است که خود به خانه تروریزم رفت وقضیه را یکطرفه نمود ونگذاشت تا تروریستان درخانه ما وبالای ما جنگ را تحمیل نمایند. غفلت و بازی به سرنوشت ملی افغانها باید پایانش رادر این تصمیم ملی جستجو و عملی بدارد .تا زمانیکه دشمنان ما درک نکنند که ما کیستیم و چرا در اینجا هستیم ،دست از انتقام و تحمیل جنگ و مصیبت بالای ما بر نمی دارند، دیگرادامه چنین زندگی ننگین برای ما ناممکن است ، سوگند مادر وطن ،حکم تاریخ است ، به دشواریهای زمان جدی بود و تسلیم ناپذیر،بدین منظور،کمر خویش رابرای نابودی و کشانیدن خونریزی به خانه دشمن ،گرفتن انتقام ،این همه اعمال شان راکه بسیار جرعت یافتند و نوازش شدند ،به خانه ای ما پا گذاشته اند حتما بگیریم، باید چنین نمودتابدانند و لمس کنند که دشمنی با افغان یعنی چی؟ ، ضرور است تا پاکستان و اجیران شان بدانند ،که داخل شدن به خانه ای افغانها چه شیرینی کاذب، وچگونه تلخکامی ابدی دارد.
الترناتیف دیگری نیست تا ثبات و آرامش به خانه ای ما برگردد.
سنجرغفاری