سنجر غفاری

 

یخ داغ،فیصله های اجلاس بروکسل

کندزوهلمند تحفه بروکسل به طالبان، ۱۵ ملیارد دالر برای ادامه جنگ !

 واقعیت این است که با راه اندازی هر نشست بین المللی بنام افغانستان ، مردم مابه قیمت خون شان این نشست ها را بدون نتیجه مثبت درآغوش می کشند، جنگ ونا امنی شدت می گیرد وفیصله های گنگ و نا مطلوب آن برملت ما تحمیل میشود، برعکس امتیاز دشمنان ما بهتر وبیشتر میگردد چرآ؟  به تعقیب ماجرای خونین سپتامبر۲۰۰۱ ،باحمله گسترده امریکا ومتحدانش ،رژیم طالبان سقوط داده شد،اما کشور افغانها از انزوای سیاسی بیرون نگردید ،مسیر سرنوشت سیاسی، و حکومت داری درافغانستان جایش رابه تاکتیک و استراتیژی های خونین مبدل نموده ،طلوع آفتاب سحری ما به وحشت وبحرانهای پس پرده با طالبان و حمایتگران منطقوی وبین المللی شان که ادامه دهنده شب های سیاه وتحمیل حوادث ناگوار بالای مردم ما تحمیل گردیده ، افغانها به نوعی باید فرزندان دلبندشان راقربانی این اهداف نمایند،گزینه چنین شد تاافغانستان به محور اساسی اهداف بلند منطقوی و بین المللی بازیگران این سناریو:«جنگ باتروریزم بین المللی» مبدل گردد،که با این سبک نگریها روی سرنوشت ملی وکشوری ،جهانیان ومردم افغانستان بار ها شاهد توافق نظر واجماع بین المللی برای کمک به افغانستان تحت عناوین مختلف بوده که همه ای این تلاش ها چالش بر انگیز و فریبنده بوده و نتایج آن گسترش جنگ و نا امنی ، تحمیل انواع دشواریها بر ملت افغان چیزی بیش نبوده و نخواهد بود چونکه عاری از اراده ملی بوده، تلاش برای حل بحران افغانستان نباید کوچک نگری و ذهنیت شمول اهداف اجنبی شامل آن گردد.نخستین کنفرانس پس از سقوط طالبان، دسامبر ۲۰۰۱ در بن المان  تدویر یافت که اخضرابراهمیی نماینده ویژه سازمان ملل متحد نتیجه این کانفرانس را چنین توصیف نموده بودند « مردم این کشور امید واریهای زیادی به آینده روشنتر یافتند »، این یک واژه فریبنده بود ،گذشت زمان نشان دادکه چنین نبود ونشد،متعاقبآ ۲۱ جنوری ۲۰۰۲کنفرانس توکیو:     به میزبانی دولت جاپان و سازمان ملل متحد،با اشتراک نماینده گان ۵۰ کشور جهان مدت دو روزبرگزارشد ،تعهد اشتراک کننده گان در این کنفرانس۵،اعشاریه ۴ ملیارد دالردر ظرف  پنج سال برای باز سازی افغانستان ،قضاوت به شما خواننده محترم ، ۳۱مارچ ۲۰۰۴کنفرانس برلین : در این کنفرانس کشور های کمک کننده به افغانستان، پرداخت هشت ملیارد دالردر ظرف سه سال برای پیش برد برنامه های  باز سازی افغانستان تعهد کردند ، اما درزمینه باید جناب حامد کرزی به پیشگاه مردم افغانستان جوابده هستند که نمیدانیم چی رازی درعقب این تعهدات وجود داشت؟ برعلاوه جناب رئیس جمهور کرزی تعهدات مشخص خویش رادرزمینه ایجاد دولت سالم عاری از فساد، تقویت بخش خصوصی،مشارکت گروهای اجتماعی ،بازسازی کشور،مبارزه با تولید وصدور موادمخدر،تآ مین انرژی و بهبود وضعیت صحت عامه به مصرف برسانند به جامعه جهانی ومردم خویش داده بودند . بعدآ کنفرانس لندن فبروری ۲۰۰۶ در مورد آینده افغانستان با اعلام وعده همکاری بیش از ده ملیارد دالر از سوی هفتاد کشور وسازمانهای بین المللی برای باز سازی افغانستان به کارخویش پایان بخشید که تا هنوز هم آینده کشور نامعلوم وشدت جنگها افزون تر گردیده ، ماه جولای سال ۲۰۰۷ شهر روم پایتخت ایتالیا میزبان نشست بین المللی تحت عنوان حاکمیت قانون در افغانستان بود، شرکت کننده گان سیستم قضایی افغانستان را مورد برسی قرار دادند ،نتیجه آن شد که طی ۳۰ سال جنگ وبی ثباتی ساختار سیستم قضایی کشور صدمات زیادی دیده است ،و بسیاری از قوانین افغانستان با دنیای مدرن و نیاز های کنونی افغانستان همخوانی ندارد. دست آورد کنفرانس روم ،عدم ثبات و قانونیت ، نظام فاقد اراده ملی و قانونی که درشکل و محتوا در ضد یت باقانون اساسی کشور قرار دارد ،تحمیل برشانه های ملت ما گردیده مشاهده می نمایم ، امروز مردم افغانستان گروگان یک مشت قدرتمند و مسلح قرار داشته ، حکومت های ملوک التوایفی ، نقض تمامآ حقوق مدنی ، فساد اخلاقی ، ترور ، اختلاس، زورگویی و خود سری های بیش از حد وخارج از کنترول ، غضب دارایی های عامه ، انواع قانون شکنی ها درجامعه افغانی بل خصوص درادارات قضایی کشور حاکم بوده ، جامعه جهانی آنچه دیدند و گفتند وقضاوت کردند ،بلاخره در یخ نوشتندو در آفتاب گذاشتندّ ، نبود قانونیت در کشورا رامیتون از نبود تعادل وتوافق میان ریاست جمهوری و ریاست اجرائیه، عدم اطاعت  قوه های سه گانه دولت ، از ریاست جمهوری و ریاست اجرائیه ، خود مختاری و نبود لایحه وظایف و صلاحیت های کاری میان معاونین ریاست جمهوری ، عدم توافق با شخص رئیس جمهور و یکه تازیهای هرقدرتمند و تفنگداردرپایتخت کشور و سایر ولایات ، از قوماندان گرفته الی یک فرد مسلح ای که موظف حراست از قانون میباشد به خوبی و راستی آن عنوان داشت ،که همگان در خلای قانون وبه عامل قانون ستیژی قرار گرفته اند ، وای برما !!!!

 اجلاس پاریس شانزده جون ۲۰۰۸ عالی جنابان هریک سارکوزی رئیس جمهور فرانسه ، بان کی مون سرمنشی سازمان ملل متحد وحامد کرزی رئیس جمهوروقت کنفرانس را افتتاح کردند،وزرای ۶۵ کشور جهان و نماینده گان۱۵ نهاد بین المللی برای برسی مشکلات افغانستان در این کنفرانس حضور به هم رسانیده بودند .رئیس جمهور کشور حامد کرزی برای باز سازی افغانستان و ارائه برنامه ای دولت برای ۵ سال ۵۰ ملیار دالراز اشتراک کننده گان کنفرانس خواستار گردید.که ایالات متحده امریکا ده  ملیار دالربرای توسعه  زراعت و مالداری ، سازمان ملل متحد یک ملیارد ،جاپان نیم ملیارد تعهد نمودند و کشور های فرانسه و المان نیز اعلام نمودند تا کمک های شان را درزمینه بازسازی افغانستان دوچند بسازند، باید حامد کرزی جوابده این همه ارزش ها و وعده های بین المللی درسرنوشت کشورما باشند که نیستند چرا؟ این رامیگویند یخ داغ ، چیزایکه اصلآ وجود ندارد؟   سلسله این کانفرانس ها ادامه یافت ، درسال ۲۰۰۹کنفرانس هالند ،۲۰۱۰ دربریتانیا،۲۰۱۱ در  استانبول،۲۰۱۲ نشست کشور های قلب آسیا همچنان در شیکاگو نیز کنفرانس بدین منوال دایر گردیده و وعده ده ملیار دالری سالانه برای انکشاف برنامه های زیربنایی و تآ مین امنیت افغانستان برای مدت ۴ سال  تعهد صورت گرفت ، بر علاوه این نشست های دیگری در سطح منطقه و جهان در طول سالیان گذشته برگزار گردید که میتوان گفت  نام افغانستان در نشست ایکو ، سارک و شانگهای نیز یاد آوری گردیده و تعهدات ای درزمینه سپرده شده است ، اما اثرات منفی آن بیشتر به ضررمردم افغانستان بوده است به منظور اینکه جامعه جهانی در بخش تعهد سپرده شده نخست خویش ، به خصوص ایالات متحده امریکا صادقانه وارد عمل نگردیده است ، مبارزه قاطع و نابودی کامل تروریزم و پایگاه های آن در خارج است قلمروکشور ما در خاک پاکستان چرا؟

 امروز مردم افغانستان درگیر یک بحران بزرگ داخلی ، منطقوی و بین المللی قرار دارد. نبود حاکمیت قانون ، تشدید حملات نظامی طالبان بوسیله سازمان استخبارات ای.اس.ای پاکستان در گام نخست ،حمایت نظامی و معنوی ، مالی و استراتیژیکی بوسیله سازمانهای استخباراتی کشور های منطقه منجمله ایران ، روسیه ، عربستان سعودی ، چین به نفع اهداف دور ونزدیک شان در این بازی علیه امریکا و همدیگر، نقش عمده و اساسی اهداف هند و پاکستان در افغانستان و منطقه علیه همدیگر ، مثلث چین ، روسیه و ایران ، علیه امریکا و بلاخره خاموش نگری انگلیس با استفاده از امکانات ونفوذ اش در سازمانهای بنیادگرایان اسلامی افراطی در پاکستان ، افغانستان ، هند ، و گسترش آن بسوی جهموریت های آسیای میانه و قفقاز روسیه به حمایت مالی شیخ های عرب ، توافق استراتیژیک امریکا با نظامیان پاکستان درزمینه جنگ و ادامه حمایت سرشار ای.اس.ای از طالبان ، داعش و سازمان تروریستی حقانی ، همه این عوامل حضور تاریک طالبان مسلح در نقاط مختلف کشوربا سپردن  تعهدات متعدد امریکا وناتو در زمینه ای باز سازی و برگشت ثبات در افغانستان ، و موجودیت هشت پایگاه نظامی ، توافق نامه استراتیژیک و امنیتی با حکومت وحدت ملی و مردم افغانستان ، مشاهده میگردد که هیچگونه تحرکات و امید واریهای وجود ندارد تا مطمین بود که ثبات و امنیت به خانه و کاشانه افغانها برگردد، تازمانیکه زبان اسلحه و توان حمایت های مالی ، تسلحاتی وصدور تروریزم از لانه های مطمین شان در آن سوی دیورند بوسیله ای.اس.ای ادامه داشته و رهبران طالبان و اهداف و پلان های شان رانظامیان پاکستانی ترتیب و تنظیم و عملی مینمایند ، جامعه جهانی به خصوص ایالات متحده امریکا با پاکستان مصلحتی و فرمایشی طرح دوستی داشته باشد ، تدویر چنین نشست ها و کنفرانس ها همانند گذشته به مثابه ای یخ داغ ، که هیچ وجود ندارد برای مردم ما تعریف و تصویر خویش را داشته و خواهد داشت .هرزمانیکه همانند ملامنصور، رهبران و هسته ای تروریزم وطالبان برای ابد از حمایت و محافظت ای اس .ای بوسیله اقدام و جرعت نظامی و حتمی امریکا ومتحدین بیرون نگردند، چنین نشست ها نوشتن در یخ و گذاشتن در آفتاب چیز بیش نخواهد بود، تراژیدی خونین کندز، هلمند و سایر نقاط کشور ما نتیجه بازیهای کاذب وپشت پرده با ای.اس.ای میباشد که ادامه داشته ،گسترش می یابد، نه اینکه پایانی برای تراژدی جنگ و مصیبت ملی مردم ما درعاشیهء چنین کنفرانس ها جستجو خواهد گردید...       

  سنجر غفاری

 

 


بالا
 
بازگشت