سنجر غفاری

 

غفلت ملی ،غروب سرنوشت همگانیست

بیدل از غفلت  بتعمیر شکست دل مکوش

در ازل دیوانه ئی طرح بنائی کرد ورفت

دشوار است تا کانون سعادت ومهر را به نسل های بعدی خویش، باموجودیت بحران کنونی ناشی از غفلت  ملی وهمگانی به میراث گذاشت .  ما ملت خوابیده و محروم شده از آرامش خودی ، ملی و کشوری ،شکست تعمیرآرامش همگانی را مسولیت پذیر نیستیم ، بزرگان و اندیشمندان ما هم به قوم وقبیله ، طایفه وملیت ای ارتباط داشتند ،زهی سعادت به ایشان که یک ملت بودند، متاسفانه امروز آنچه داریم و می پنداریم  ، غروب سرنوشت ملی ما،در طلوع ظلمت است که درانتظار نشسته ایم .    همه میدانیم ، نیاکان ما هم در مقابله با جنگ ومصیبت تحمیل شده برمردم ما مواجع بودند،جنگ ومصیبت پدیده نا آشنا وجدیدی در سرنوشت ملی مانیست ، تفاوت در این است که مردان تاریخ کشورما ملیت پرستی و رهبرتراشی، را مصیبت بزرگتراز جنگ و تحمیل اندیشه وافکارغیر برجغرافیای کشور راکه از لحاظ جیواستراتیژیک و جیو پولتیک دارای اهمیت بلند و سرنوشت سازملی بود تشخیص داشتند، یگانه وسیله موفقیت دشمن را در نفاق ملی ، هیکل تراشی ها وآسیب پذیری وحدت ملی میان همه اقوام و ملیت های کشورمی پنداشتند، نیاکان ما جهت حفظ وحدت ملی  قربانی های بزرگی را متحمل گردیده اند،اما به پارچه های کوچک و خونین همانند امروز به رخ همدیگر خنجر نکشیده اند، ننگ میدانستند تا بگویند که من ویا فلان کس رهبر این وآن قوم است . همه اگاهی داریم ، بزرگترین درس تاریخ ، سه مرحله مقاومت ، اتحاد و قربانی  درجنگ با انگلیس ، قبل از آن  با اعراب  متجاوز و سایر امپراطوران یاغی وباغی گذشته بود که به خانه ای همگانی ما  پاگذاشتند وزوال گردیدند . اما با تآسف که اوضاع کنونی کشورخیلی ها شکننده و خونین است ،ملت پایمال گردیده،  ملیت ها قربانی اهداف جاطلبانه ای اجیران غیرشده است ، از احساسات پاک ، ناتوانی های فکری ، اقتصادی ، فقراندیشه و اراده ملی شان  یکعده خودرا رهبراین وآن قوم و ملیت جا زده ، در ترازوی بیگانگان ملت رابه ارزش خون فرزندان شان به بازاراهداف بیگانگان ، خریدو فروش ، دست بدست میدارند ،واقعآ امروز جنگ و فاجعه  انسانی درهمه امورات زندگی ملی ما سایه ای تاریک اش را افگنده است ، هموطنان محروم ازنعمت سواد،در موجودیت فقراقتصادی به عامل اساسی لشکرمسلح و مطیع ، تحت فرمان مشتی چند از افراد خودکامه و اجیر تفکرات بیگانه ،حاکم برسرنوشت ملی شده است ، دشوار است تا نگویم که ای ملت خوابیده ، از خواب گران برخیز؟   بدون شک ،سالیان حضور نظامی شوروی رابا تمامآ ابعاد نیک و زشت اش پشت سر گذشتاندیم ،واقعآ مسولین نظام کشوری وقت در امر ایجاد یک دولت بزرگ و اقتصاد نیرومند، توانمندیهای دفاعی وامنیتی ، تسریع نظام قانون و بنیادگذاری یک هسته ای ملی با پیش کشیدن طرح ها و عملی نمودن برنامه های ملی هدفمندانه گام گذاشت ، بدون شک درزمینه ای رسیدن به این ارمان ملی وسترگ مرتکب اشتباهاتی نیز گردیدند که تاریخ و گذشت زمان براین همه اجراات و اشتباهات نظام تشخیص و تجربه اش راسریعآ در ذهنیت دارد و هرگز فراموش نخواهند نمود ، اینکه بعد از تلاش دشمنان سعادت ملی ، رقابت های استراتیژیکی ابر قدرت های زمان در منطقه خانه ای افغانهارا به لابراتوار اهداف نخست و بعدی شان تحت عنوان «آزادی وجهاد»  به کجا رسانیدند و کشانیدند ، امروز قضاوت رابه حالات و حوادث موجوده ، تحمیل مصیبت و غسل خون ملت ما و سایر مسلمانان در جهان مشاهده می نمایم کافیست .!

 واقعیت این است که تلاش بیشتر صورت گرفت تا ملیت ها درکشورما باید به ملت تبدیل نگردند ، از آغاز سقوط نظام  امانی  به بعد ، به خصوص درنظام تحت رهبری ح.د.خ .با تشکیل تنظیم های به اصطلاح جهادی هفتگانه و هشتگانه ساخت پاکستان و ایران ،طرح این شد تا رهبران این تشکیلات تحت حمایت و هدایت استخبارات بیگانه ، لباس خود خواهی وملیت فروشی به تن نمایند،  مشاهده نمودیم ، به اصطلاح رهبران پشتونها، و تاجکها و هزاره و ازبک ها تولد شدند،این گدیها دست بیگانه ، اقدام به تفرقه ودفاع از ملیت ها ،  آزادی اسلام و افغانستان را تحت عنوان جهاد فی سبیل الله مشروع دانستند، به دستور و حمایت مالی وتسلحاتی امریکا، انگلیس و سعودی ، انچه بنام اسلام انجام دادند، بعدآ  دیدیم و لمس کردیم که چگونه برای سرکوب و بدنام سازی این جهادیون ،انگورفروشان ، تاکستان خود ساخته ،می فروشان باغستان جهاد فی سبیل الله، خمار همگان را شکستاندند، شرارت تولید کردند ونام اش را طالب گذاشتند ، مرحبا ، خود کوزه وخودکوزه گر وخود گل کوزه ، خود برسر این مال خریدار، وهم نابود کننده بدرآمدند؟ اما آنچه ارتباط می گیرد بر ملیت ها و اقوام مختلف در کشورما ، همانآ غفلت و خواب گران ایشان ،استعمال و تسلیم شدن به اهداف غیر وکردارناشایسته ای این رهبران خودساخته اهداف بیگانگان ، تشدید نفاق میان همدیگر به اشاره غیر ، آغابلی بودنها و تکیه بر این ناخدایان روی زمین که همه اعمال ضد انسانی ، افغانی و اسلامی شان رابنام اسلام و دفاع از ملیت و قوم ، علیه وحدت ملی و خصومت های قومی انجام دادند و میدهند  ، صد افسوس که یکعده از روشنفکران نیز دردفاع از این مکروب های سرطانی و ننگین ،به جان هم افتیده ودر آتشکده انتقام و قصاوت ملی هیزم کشی دارند، مایه ای درد و سر افگندگی ، ادامه ای خونریزی  و تحمیل مصیبت  برمردمان ایکه در فقر سواد و اقتصاد قرار دارند ، احساسات شان در گرو رهبران نام نهاد ملیت و قوم قرار به عامل بقای و قدرت نمائی  شان مبدل گردیده است شده اند چه توقع باید داشت ؟ اگر به وجدان انسانی واراده ملی خویش همنوا گردیم ، اکنون فرصت آن مساعد است تا از دائره ملیت پرستی و رهبری تراشی های ناحق و ناروا بیرون گردیم ، تلاش علمی ، انسانی و افغانی ما درجهت بیداری و نجات هموطنان ما که در فقر سواد و اقتصاد قرار دارند ، متحد شویم واین به اصطلاح رهبران قوم و تبار را که درعقب احساسات پاک ملی و زبانی ملیت ها پنهان گردیده و خود را خدایان حیات و سرنوشت این بنده گان الله می پندارند ، نجات بدهیم ، بدانیم که با جمع شدن گلیم این مصیبت آفریندده گان ، دستان و تفکر ناپاک و غرض آلود همسایه ها ، قدرتهای منطقه و جهان نیز ازسرنوشت ملی وکشوری مردم ما کوتا و ناروا میشود ، بیائید باهم متفق گردیم و هم پیمان . به یقین کامل میتوان گفت، یگانه عامل اتکا وتحمیل جنگ و مصیبت بنام طالب و داعش ، ظهور چنین  افراد  بنام  رهبرو یگانه مدافع این  و آن قوم و ملیت است که با دامن زدن به نفاق ملی ، به بقای خویش و تحمیل اهداف و منافع بیگانگان بر مردم ما گردیده اند . با صراحت میتوان گفت که نباید دنبال این و آن رهبر قوم و ملیت رفت، نباید دردفاع و حمایت کور کورانه از ایشان مصروف باشیم ، زمان و تکرار اشتباهات  رهبران دولتی  در کشور ما به خصوص، اتکای  و محاسبه ای نیروهای خارجی  طی بیش از دودهه جنگ و خشونت  بالای این رهبران به اصطلاح قومی  که در عقب خویش جنگ و خشونت را به ارمغان آورده اند ،به مردم ما ثابت نمود که رهبرپرستی و ملیت گرائی ، یگانه عامل دوام مصیبت ملی در کشور بوده ، مصلحت و یگانه الترناتیف زمان برای رسیدن به آغازیک مرحله رسیدن به تفاهم ملی وختم جنگ ، دستیابی به فورمول واقعی مصالحه ، دست کشیدن ملت و جامعه جهانی ازحمایت و تشویق این مهره های سوخته و تاریخ گذشته میباشد . به اصطلاح مردمی ما ، نه کل باند و نه کدو ، نه حکومت وحدت ملی ، نه جمهوری اسلامی ، فقط وداع با این آشیانه سوزان ای که با پطرول وباروت به خاموش نمودن آتش مصیبت های ملی موطف هستند.      فرزندان واقعی ملت افغان هیچگاه رهبر قومی و ملیتی نداشته و نخواهند داشت .

 نابود باد تعصب و نفاق ملی ، زبانی ، سمتی و منطقوی . فقط افغان و افغانستان واحد میخواهیم !      وقتی آزادیم و افغان که یک ملت واحد شویم ، هرچه داریم و می بینیم از اعمال و غفلت خودما است .

سنجر غفاری      

 

 

  


بالا
 
بازگشت