شریف بها

 

نسخه ناکام امریکا- تشکیل حکومت وحدت ملی درافغانستان

  ایجاد شگاف سیاسی، انحصار قدرت یا قدرت طلبی بیشتر

نوشته :شریف بها

تاریخ:5/8/1395

دراین اواخر اتهامات تند مقامات بلند پایه حکومت وحدت ملی علیه یکدیگر افزایش یافته است . کشمکش ها میان داکتر غنی رئیس جمهور وداکتر عبدالله رئیس اجرائیه هنوز پا برجا بوده که یک گلایه سیاسی دیگر از سوی معاون نخست ریاست جمهوری در رسانه ها ابراز شد .

 جنرال عبدالرشید دوستم شریک انتخاباتی داکتر غنی و اکنون معاون اول ریاست جمهوری و احمد ضیا مسعود نماینده خاص رئیس جمهور در امور اصلاحات وحکومتداری خوب رئیس جمهور و رئیس اجرائیه را متهم به انحصار قدرت و گرایشات قومی نموده که مسلما بر  اوضاع امنیتی ، اقتصادی واجتماعی کشور اثرات منفی را بجا خواهد ماند.

متهم ساختن رئیس جمهور و رئیس اجرائیه به قوم گرایی از مواردی عمده یی است که به گونه علنی در مطبوعات از سوی مقامات بلند پایه حکومت وحدت ملی مطرح شده و سرگرمی سیاسی را در میان اقشارمختلف سیاسی به میان خواهد آورد.

دراین شکی است که با ایجاد حکومت وحدت ملی  مسایل قومی نسبت به گذشته به گونه پنهانی در همه سطوح اوج گرفت امااکنون این پدیده دارد به گونه علنی در رسانه ها مطرح میشود. اگر یک نظر به ادارات رده اول نظر اندازی نمایم روشن خواهد شد که بیشتر افراد در ریاست جمهوری ، معاونیت اول، معاونیت دوم، ریاست اجرائیه ، و نماینده گی فوق العاده رئیس جمهور در امور حکومتداری کیهااند و به کدام قوم نسبت داده میشوند که متاسفانه این عملکرد شوم و زشت به وزارت ها نیز ریشه دوانیده وهر وزیر با بهانه های آوردن اصلاحات تلاش دارند که افراد مربوط به خودش را مقرر مینمایند که از بخت بد ملی بودن ادارات را زیر سوال میبرد.

از جانب دیگر اوج بی اعتمادی در حکومت وحدت ملی نیز باعث شده که با گذشت هر روز اختلافات میان هفت تن در رهبری حکومت وحدت ملی اوج گیرد . اگر به گذشته بر گردیدم اولین اشتباه غنی در زمان نامزدی اش انتخاب افراد برای رای  نه به اساس شایسته گی بود در عین حال دادن وعده های خیالی به سیاسیون و اتکا به افراد بیکاره از مواردی بود که امروز همه افراد قوی و متخصص دوران کمپاین بر علیه وی اند.

به همین ترتیب اشتباه سیاسی دیگر رئیس جمهورغنی پذیرفتن حکومت ترسیم شده امریکا بنام حکومت وحدت ملی بود وبه همین دلیل اکنون هیچ یک از رهبران حکومت وحدت ملی نخواهند توانست به مسایل ملی فکر نماینده و  برنامه های رویدست داشته شان را عملی سازند. زیرا خواهی نخواهی برنامه ها  سبوتاژ ویا با بند بست مواجه خواهد شد . حال که رهبران حکومت وحدت ملی برنامه  ترسیم شده امریکا را پذیرفتن ، نیاز است تا اعتماد را محور قرار داده و گام بسوی پیش بگذارند. انحصار قدرت و بی اعتمادی بر یکدیگر در حکومت وحدت ملی از جمله عواملی است که ملت را به مسیر بحران های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی وامنیتی سوق داده است. امروز علاوه بر مهاجران برگشت کننده از کشور های همسایه ، هزاران خانواده مهاجر داخلی داریم که نیاز به کمک وهمدلی دارند که متاسفانه در شرایط بد قرار داشته و حکومت اصلا توجه یی به آنان ندارد.

اظهارات اخیر جنرال دوستم ، و احمدضیا مسعود علیه داکتر غنی وعبدالله بدون شک که فاصله ها را در داخل نظام و مردم افغانستان عمیق تر خواهد ساخته و آب را به آسیاب دشمن ریخته درحالیکه مردم افغانستان دارند در خون غرق میشوند، وضعیت کندزهنوز هم شکننده بوده و اکنون در ننگرهار عملا جنگ شدید میان داعش و نیروهای امنیتی افغان ادامه دارد . به همین منوال وضعیت امنیتی در سراسر کشور نگران کننده است اما رهبران حکومت وحدت ملی مصروف چه اند ؟ اگر چنین وضعیت در داخل نظام همچون ادامه یابد دور نخواهد بود که مخالفان نظام بر مناطق بیشتر تسلط خواهند یافت.

پس در چنین وضعیت که مردم افغانستان با یک حکومت مریض ، قدرت طلب  استوار به منافع قومی ، ضعیف وناکارا مواجه است و با این حالت دشمنان مردم افغانستان میتوانند استفاده خوبی را بردارد و نیز کشور های خون آشام که منافع خود را در خون مردم افغانستان میبینند بهتر شانس است تا استفاده اعظمی نمایند ولی با این حال مسوولیت سیاسیون ،مشران وبالاخره مردم افغانستان چه است ؟ آیا با این حال به پیش میرویم ویا به اصلاح نظام سیاسی نیاز است ؟

بناء باور بر این است که با آغاز سومین سال حکومت وحدت ملی، اکنون زمان اصلاح نظام سیاسی کشور فرا رسیده است ، و مردم افغانستان باید تصمیم بگیرند تا از عمیق شدن بیشتر شگاف های سیاسی ،تنظیمی و قومی جلوگیری نموده و در سطح رهبری حکومت تغیرات به میان آورند، زیرا رهبران حکومت وحدت ملی قادر نیستند که برنامه های ملی را برای رفاه و آسایش مردم افغانستان عملی سازند. متاسفانه ریاست اجرائیه برای دراز مدت هیچ نوع وبرنامه یی رویدست ندارد که دراین راستا معقوله یی وجود دارد که پهلوان زنده خوش است وبس!  در عین حال معاونیت های ریاست جمهوری وریاست اجرائیه نیز فاقد توانایی ارایه وتطبیق طرح های بهتر را برای یک افغانستان مرفه نداشته و  برنامه های انتخاباتی شان تنها لاف بود وبس.  

در اخیر باید خاطر نشان ساخت که  هفت کله در راس حکومت وحدت ملی که نه مدیریت سالم دارند و نه آگاهی سیاسی ، بیشتر اوقات مصروف زد وبند های گروهی بنام اصلاحات وهمگرایی و تحول وتداوم اند . تاهنوز افکار ملی در ذهن ایشان خطور نکرده است هرکس به نوبه خود متوجه  امتیاز گیری های قومی و گروهی خود اند. باور دارم که هیچ یک از رهبران بر همه قوم شان مهربان نیستند فقط باران مهربانی شان روی افرادی میبارد که در اطراف شان اند اما آسیب را همه مردم افغانستان میبینند.

بناء برای ملی سازی نظام پیشنهاد میگردد که افراد خبره کشور  ، بزرگان مردمی و انعده از وکلای که نماینده واقعی مردم اند ،جرگه ملی را برای حل معضل ترسیم شده امریکا زیر نام حکومت وحدت ملی را خاتمه دهند. زیرا حکومت وحدت ملی مبنای قانونی نداشته و به آرای مردم احترام گذاشته نشد که از لحاظ حقوقی تنها اساس ایجاد حکومت ترسیم شده غربی ها که در راس آن جان کری بود تنها توافقنامه سیاسی است. پس  برای رهایی مردم از همچو جنجال ها و فشار های سیاسی وامنیتی نیاز است برای تنبه رهبران حکومت جرگه ملی را برگزار و نماینده گان واقعی مردم تصمیم اتخاذ نمایند .

 

 

      


بالا
 
بازگشت