دکتورعلی احمد کریمی
افغانستان درخطراست
رویارویی وجنگ های لفظی دررده های بالای دولت وحدت ملی، امنیت و تمامیت ارضی افغانستان رابیشترازتروریسم ودشمنان خاریجی به مخاطره افگنده است وبیم آن میرود که اراده کشورهای کمک کننده را به افغانستان بدبین بگرداند، چون این دولت آلوده به فساد نه تنها به قانون اساسی و خواسته مردم خود رفتار نمی نماید بلکه به قواعد ومقرارات که به میانجگری کشورهای کمک کننده امضاء گردیده است نیز احترام نمی گذارد. همه میدانند وآگاه اند که رییس جمهور و رییس اجرائیه نمایندگان منتخب مردم نیستند وبرای جلوگری ازجنگ داخلی توافقنامه درسفارت امریکا امضاء وسایر کشورکمک کننده با امضای این توافقنامه حمایت های سیاسی ومالی خودرا ابرازنموده اند.دوسال دولت وحدت ملی به رهبری اشرف غنی نه توانست حتی بطورنسبی رضایت واعتماد مردم راکسب نماید.ارگ مقصربحران درونی دولت وحدت ملی است و بادست خود پرده از روشهای رمزآلود وپنهان کارانه خود برداشت.عبدالله عبدالله شرفیابی به دربار ودست بوسی ارباب را برخواسته های عادلانه وشکایت های طرفدارن که اورا به اوج قدرت بالا کشیدند ترجیح میداد وفرصت طلبانه منتظرماند تا رییس جمهوربا اوملاقات نماید،بی اعتنایی رییس جمهور طاقت وی را طاق گردانید و شمشیرانتقام راازغلاف درآورد. اورییس جمهوررا خود سروناکارآمد که شایسته این مقام راندارد محکوم نمود وهوشدار داد که چون شریک مساوی الحقوق مطابق توافقنامه سیاسی ازحق خود دفاع می نماید.عبدالله عبدالله ازلحاظ حقوقی باید ازلفظ ومحتوای موافقتنامه دفاع نماید، اما باید این مطلب را درنظرداشت که بانگ وناله های مظلومانه عبدالله عبدالله به خاطر اعتراض به بی عدالتی های اجتماعی وجلب تفقد طرفداران ناراضی نبود،بلکه مخاطب اوکشورهای خاریجی وبویژه امریکا مهندس ومخترع دولت وحدت ملی بود، که رییس جمهورنه تنها به مردم افغانستان دروغ میگوید بلکه به آبروی وحیثت کشورهای شما وحتی به خون فرزندان تان که درافغانستان تلف میگردند نیزبازی می نماید .عبدالله عبدالله زیرکانه درآستانه نشست سران دربروکسل اشرف غنی رامحکوم به خودسری وتمرد ازموافقتنامه دولت وحدت ملی نمود. بعدازکنفرانس بروکسل وگوشمالی سران کشورها عبدالله ازحاشیه نیشنی آزاد وسفرهای وی بگونه رییس اجرئیه فعال به عربستان وقرغزستان آغاز گردید. ارگ تصور می نمودکه مردم سرکشی عبدالله را درآتش جنگها وبی امنیتی همیشگی زود فراموش می نمایند و انتظارحمله غافیلگرانه جنرال دوستم معاون اول ریاست جمهوری رانداشت، دوستم باانتقاد شدیدالحن رییس جمهور را متهم به نژادگرایی، قوم پرستی ، عبدالله رابه بزدلی، حنیف اتمر ووزیردفاع را متهم به ترور سیاسی نمود، بازوی راست رییس جمهوربرگشت خودرا به کابل، تفویض صلاحیت های معاون اول مطابق قانون، دادخواهی از اتمرواستانکزی که قصد ترورآن راداشتند وضمانت بین المللی آنهم ازجانب روسیه وترکیه مشروط گردانید، تضمین بین المللی ازجانب روسیه وترکیه بیانگر بی اعتمادی او به امریکا وصداقت دادگاه لاهه است که گویا پرونده جنایات اوبروی میزقاضی این دادگاه گذاشته شده است. شرط های دیگردوستم بخشی ازخواسته های قومگرانه جنرال درتقسیم قدرت است که رییس جمهور را به آن متهم می نماید. اشرف غنی رییس جمهور پرخاشکر، دروغگو، قانون گریز ومردم گریزاست ولی تنها اشرف غنی را متهم نمودن به نژادگرایی قضاوت واقع بینانه نه خواهد بود،اگرچه چون ضامن قانون اساسی باید اولتراز دیگران سرزنش گردد، قوم گرایی وتمرکزگرایی های ضدانسانی درطول تاریخ مانع وحدت صادقانه ملی بوده است اما درعصر جدید با تساوی طلبی های بشردوستانه میان اقوام مختلف افغانستان مطابقت ندارد منتهی تساوی طلبی های بشردوستان درزمان کرزی بطور لجام گسیخته مشروعیت پیدا نمود. این میراث ننگین کرزی مسئولیت های سیاسی، اخلاقی ووجدانی درجه دران وکارمندان ملکی را به تساوی طلبی های پشردوستانه میان اقوام مختلف بر اساس قانون ولیاقت وفاداری به وظیفه به خاطرملت واحد وکشورواحد بی تفاوت گردانیده است همه به پرچم سه رنگ افغانستان بادست گذاشتن بروی قران سوگند یاد می نمایند که مطابق قانون اساسی ازمصالح کشوربدون تبعیض دفاع نمایند ولی درعمل همه پیشرفت خودرا در تبعیض وقومگرایی می بینند. درمیان مقامات بلند پایه دولت کسی را نمی توان پیدا نمود که به این مرض ساری ومتعفن مبتلا نباشد. پشتونهای، تاجکها، هزاره ها وازبکهای همه امتحان خودرا داده اند، دوستم ازقوم گرایی اشرف غنی اشک تمساح می ریزد اما خود دوستم به جزازبکها به هیچ قوم دیگراعتماد ندارد تاجکها دردوره کرزی بعدازپشتون ها ازقدرت بی سابقه برخورداربودند به جزقوم خود به اقوام دیگراعتماد نداشتند، رهبران هزاره درموقع تقسیم مشاغل به قوم خود اعتماد می نمایند وحتی لایق ترین افراد را از سیدها وقزلباش ها که شیعه مذهب نیزهستندازلست خودحذف نموده اند. دین رسمی دولت های افغانستان اززمان کرزی تا کنون دین قوم پرستی گردیده است. قوم پرستان لشکرابلیس اند که باوسوسه های شیطانی ومصلحت اندیشی های دینی هم به قوم خود و هم به سایر اقوام خیانت می نمایند. شهروندانیکه به ملت سازی ومشارکت های سیاسی همه را بخاطرعدالت اجتماعی وحاکمیت قانون درزیریک سقف واحد بنام افغانستان دعوت می نمایند بیکار، رانده ومتهم به خیانت وجاسوسی میگردند. آیا رییس جمهوردرچنین شرایط سرنوشت ساز که افغانستان درخطراست می تواند کشوررا ازبحران نجات بدهد؟ هرکس وهرافغان دلسوزبوطن حق دارد دراین باره مسئولانه وواقع بینانه قضاوت نماید اما به باورمن تا ریشه بحران درارگ قطع نگردد اربابان قوم پرست وسرکش رام نمی گردد. ارگ درطول تاریخ کشتارگاه شاهان خود سرکه فریب دسیسه سازان چاپلوس را خورده اند میباشد. بزرگترین ضعف متفکردرجه دودنیا درآن است که بادروغگویی وپنهان کاری مردم را ازخود متنفرگردانیده است وبراوضاع کنترل ندارد ومشاورین ابن الوقت چیزهای را که او دوست دارد ومی پسندد به اومیگویند واو حوصله شنیدن حرف حق راندارد وزیردستان رگ ضعیف اورا کشف نموده اند وضامن قانون اساسی را به نقض قانون اساسی فریب می دهند. اتهامات واعتراضات رییس اجرائیه وبویژه دوستم قابل تامل است.میگویند افسران افراد صبورومتین اند اما زمانیکه کارد مکارانه را به گلوی خودنزدیک حس مینمایند به طغیانگری فاجعه انگیزاقدام می نمایند. دوستم خواستارمحاکمه حنیف اتمرواستانکزی درترورسیاسی گردیده است اگرضامن قانون اساسی وحافظ تمامیت ارضی علاقمند به حقیقت یابی این شکایت است باید تحقیقات عادلانه دراین باره صورت بگیرد تا روحیه ارتش ونیروهای امنیتی به اتهامات بی اساس تضعیف نگردد.همه آگاه اند که دراین اواخرمداخلات حنیف اتمرخارج ازصلاحیت های اودروزارت های مختلف رسانه ای گردیده است، او سابقه وسوانح مشکوک دارد وهیچ مرجعی حق کنترل را به مداخلات او دروزارتهای مختلف ندارد وظایف مشاور شورای امنیت مشوره درامورامنیت ملی وبین المللی به رییس جمهوراست.مشاوران امنیتی مانند زلمی رسول واسپنتا آلوده به غریزه های ناپاک نژادی نبودند وباوجود محدودیت ها و فشارهای مکارانه کرزی درامورامنیتی تصورملی داشتند، تعدادی میگویند اشتباه ودسیسه سازی ها را اتمرمی نماید اما گناهکاروبدنام رییس جمهور میگردد. رییس جمورباید ساکت نماند ومسئولیت قانونی ودین ملی خودرا دراین مقطع سرنوشت ساز ادا نماید.
دکتورعلی احمد کریمی- تحلیلگراموربین المللی- مسکو