محمد الله وطندوست

 

از یادداشت های روزانه

22/8/2016

دیروز گفته شد که ولسوالی خان آباد بدست طالبان سقوط کرد ودر خبر امروز شنیدیم که ولسوالی متذکره بدست نیرو های دولتی افتیده است

در کشور جنگ زده ما چنین اخبار هر روز تکرار می شود، ولسوالی خان شین یا گرمسیرهلمند و یا ولسوالی های ولایت بدخشان هر روز دست بدست می شود. اما از علل و پیامد های چنین دست بدست شدن ها متاسفانه رسانه های ما چندان بحث نمی کنند

طور نمونه در ولسوالی خان آباد تعمیر ولسوالی آتش زده شده ، منازل شخصی از جانب طالبان جنایتکار اشغال و منحیث سنگر مورد استفاده قرار گرفته، هزاران زن ، طفل ، پیرمردان و پیر زنان خانه و کاشانه خود را ترک گفته در مناطق دیگر آواره وسرگردان شده اند،تعدادی از نیرو های دولتی و غیر نظامیان تلف شده اند، دروازه های مکاتب بر روی اطفال معصوم و جوانان بسته شده و دارایی های مردم به غارت رفته است

این همه بدبختی ها نادیده گرفته می شود و با افتخار گفته می شود که ولسوالی دو باره به اختیار دولت قرار گرفته است، آنهم نه همه ساحه ولسوالی بلکه چند تعمیر ویران شده و بازار غارت شده.

آیا در سقوط ولسوالی کسی یا کسانی مسوول بوده اند یا خیر؟

آیا نیرو کافی برای دفاع از خان آباد وجود داشته است؟

آیا سربازان اسلحه لازم و مواد لوژستیکی ضروری در اختیار داشته اند؟

آیا نیرو های امنیت ملی از حرکات مخالفین قبل از سقوط اطلاع داشته است یا خیر؟

آیا مسوولین ولسوالی، ولایت و رهبران پایتخت نشین بموقع تدابیری داشتند که ولسوالی با اهمتی چون خان آباد سقوط نکند؟

همه این چرا ها و آیا ها نادیده گرفته می شود و فقط گفته می شود که مسوولین قهرمان امنیتی خان آباد را دو باره بدست آورده اند؟!

اگر با زخوست از عاملین سقوط و تمجید از فداکارانی که دوباره دشمن را عقب رانده اند بموقع صورت گیرد، می توان توقع داشت که چنین فاجعه یی دوباره به آسانی رخ نمی دهد در غیر آن همین آش است و همین کاسه 

 

23/8/2016

هلمند نیز همچون دیگر ولایات در آتش جنگ می سوزد. ولسوالی های گرمسیر، خان شین،نادعلی و منطقه چاه انجیر هر روز دست بدست می گردد. حتی گفته می شود در یازده کیلومتری شهر لشکر گاه و بد تر ار آن در ناحیه چهارم شهر زد و خورد بین لشکریان دولتی و مزدوران طالب در جریان است.

چرا هلمند بصورت مشخص جنگ را دوام دار تجربه می کند؟

طبعآ موقعیت استراتیژیک این ولایت و مرکزیت آن در تولید و قاچاق مواد مخدر توجه نیرو های مختلف داخلی و بین المللی را به این ولایت  کشانیده و رقابت برای کنترول مواد مخدر و تضاد منافع قدرت ها را موجب گردیده است.

از جانبی نیرو هایی در داخل نظام نیز به شکلی از اشکال به ادامه جنگ ذیدخل اند و شاید طبق دستور بیگانگان و هدایت مافیای مواد مخدر شرایط ادامه جنگ را مشخصآ در این ولایت مساعد می سازند. ورنه چگونه ممکن است در چنین ولایتی سرباز از نبود دستور حمله به مخالفین و کمبود مهمات شکایت داشته باشد. حتی سربازی با مظلومیت  از گرسنگی شکایت می کند و مدعی است با شکم گرسنه در جنگ دشمن تا دندان مسلح مصروف است.

در چنین حالتی جز ابراز تاسف و لعن ونفرین به سردمداران رژیم که بیدون توجه به فداکاری های جوانان به فکر تقسیم قدرت و جابجایی هواخواهان و حواریون در کرسی های  دولتی اند ،چه می توان گفت. حرص سیری ناپذیر مقام خواهی و کرسی طلبی هواداران چنان این عالیجنابان را کور و کر ساخته است که هیچگونه فغان و استعاثه توده های مردم را نمی شنوند.

فقط و فقط اعترض و مقاومت مدنی مردم در برابر این به اصطلاح رهبران حکومت وحدت ملی می تواند آنان را به جای شان بنشاند و مجبورشان نماید که به واقعیت تن در دهند و یا به زور مردم از چرخه قدرت بیرون رانده شوند.

 

24/8/2016

قانون اصلاحات انتخاباتی که یکی از موضوعات جدی و اساسی توافقنامه حکومت وحدت ملی شمرده می شد با مصوبه شورای وزیران مبنی بر انتخابات تک کرسی راه حل پیدا نموده و عالیجناب رییس اجراییه توافق و رضاییت خود را در این مورد ابراز داشت؟!

گرچه انتخاب یک شخص از حوزه معین انتخاباتی در گذشته ها نیز معمول بوده بین وکیل و موکلین از این طریق ارتباط مستقیم می تواند برقرار شود اما مشکلات امنیتی ، تسلط زور مندان در محلات، عدم مرز بندی دقیق ولسوالی ها و قریه ها و از همه مهمترنبود احصاییه دقیق باشنده گان کشور، مانع جدی تحقق این پروسه شده  پارلمانی متشکل از زور مندان ، غاصبین زمین، و جنگ سالاران همچون پارلمان کنونی بر سرنوشت مردم حاکم خواهد شد و عده یی با زور وزربر کرسی های نماینده گی تکیه خواهند زد.

دیده می شود که برای جلوگیری از تقلب انتخاباتی حکومت به اصطلاح وحدت ملی اراده یی ندارد و تا انجام انتخابات شفاف راه درازی در پیش است. مسلمآ تا زمانیکه نیرو های ملی ، دموکرات، عدالت پسند و خدمت گذار درجبهه واحد متشکل نشوند  هیچگونه تغیری را در وضع کشور نمی توان توقع داشت.

 اساسآ دموکراسی را تنها و تنها نیرو های معتقد  به دموکراسی و مردم سالاری می توانند تحقق بخشند ،نه نیرو های عقب گرا ی جهادی و شبه طالبی حاکم بر سرنوشت کشور

 

    25/8/2016

عده یی انسان های وحشی و مسخ شده همچون درندگان هار در هر جایی و هر زمانی به هر زنده جانی از حمله دریغ نمی ورزند. آنقدر آنها خود باخته ، کودن و برده دیگران اند که حتی بجان خود نیز ارزشی قایل نیستند و به دستور باداران شان داوطلبانه خود را نیز نابود می کنند
آنقدر بی خرد اند که همه این فجایع را بنام دین و مذهب و نجات کشور از بیگانگان به انجام می رسانند
آیا مدارا وترحم بر چنین موجودات ظلم صریح به مردم وطن نیست؟
دیروز رسانه ها اطلاع دادند که گروهی از این مزدوران پاکستانی در پوهنتونی در مرکز کابل حمله ور شده اند. آیاچنین حرکتی در قرن بیست و یکم آنهم در پایتخت یک کشورنشان دهنده بربریت و وحشت نیست؟
انسان های سالم اندیش آیا می توانند در برابر چنین حرکاتی خاموش و نظاره گر باشند؟
صرف نظر از عواقب این فاجعه ، تقابل جهل و علم از همه می طلبد تا قاطعانه به جهل نه بگوییم و با نادیده گرفتن هر گونه اختلافات سلیقوی، حزبی، سمتی، قومی و منطقوی در صف واحد همچون دیوار خارایین در برابر جهل متحد شویم.
همه ما مکلف هستیم از کانون های علم و دانش با همه نیرو و توان دفاع نماییم و با جهل پرستان ،خرافه پرستان و عقب گرایان درمان ناپذیز رو در رو مبارزه جدی نماییم . نگذاریم بنام دین و دساتیر دینی عده یی روحانیون خود فروخته هنوز هم به چنین جنایات صبغه دینی دهند و عده یی از هموطنان بی خبر از همه چیز را به بیراهه بکشانند. سردمداران دولتی نیز بجای جنجال های زرگری و چانه زنی های تیمی به تامین امنیت مردم و مصوونیت دانش آموزان در کانون های علمی و تعلیمی توجه جدی مبذول دارند.
این امر زمانی میسر است که دولت خود را در قبال مردم مسوول و جوابده احساس نماید و مسوولین دولتی مقامات بدست آورده را نه حق مسلم خود برای کسب امتیازات بلکه وسیله خدمت گذاری بیشتر به مردم بدانند و خود را خادمین توده ها به حساب آرند . در غیر آن همین آش است وهمین کاسه

 

26/8/2016

حمله در دانشگاه امریکایی در کابل طبق آخرین اطلاع شانزده شهید و پنجاه وسه مجروح بجا گذاشته است که مایه تاثر و تاءلم عمیق است.

در بین شهدا از افسری بنام اکبر اندرابی نام برده شده که طبق توضیح سخنگوی وزارت داخله آقای صدیقی در همه حملات هراس افگنانه در شهر کابل  و ختی ولایات نقش مهار کننده داشته با جسارت و دقت حملات هراس افگنان را مهار نموده است . خداوند این افسر قهرمان را ببخشاید و جایگاه اش فردوس برین باد!

حالا سوال اینجاست که آیا جامعه از فداکاری ها وجان نثاری ها و قهرمانی های این افسر دلیر قبلآ آگاهی داشت؟

آیا ارگان های مسوول امنیتی در گذشته این افسر را مورد تشویق و تقدیر قرار داده اند؟

آیا این فرزند فداکار وطن به رتبه های فوق العاده، مدال ها ونشان ها قبلآ مفتخر شده است؟

فکر نکنم در حکومت دوسره غیرملی چنین امری صورت گرفته باشد.

چنین افسری آیا لازم نبود بمناسبت روز استقلال کشور مورد تفقد قرار می گرفت و نامش در زمره فرزندان فداکار وطن جا داده می شد؟

شاید گفته شود که این افسر قبل از حادثه پوهنتون امریکایی ناشناخته بود و مقامات مسوول از گذشته پر افتخار وی اطلاعی نداشتند. اگر چنین است چگونه سخنگوی وزارت داخله توضیح می دهد که او در مهار هشتاد در صد حملات هراس افگنانه همچون حمله در هوتل سرینای کابل، پشتنی تجارتی بانک،وزارت عدلیه ،میدان هوایی کابل و ده ها حمله دیگر نقش کلیدی داشته است و همیشه در صحنه حاضر بوده است؟

آیا تفویض رتبه ستر جنرالی به مسوولینی که تا امروز حتی یکبار هم در نبرد ضد هراس افگنانه اشتراک نکرده و از کابل پا به بیرون نگذاشته اند عمل درست است ویا تشویق و تقدیر از این افسر  و افسران همردیف وی ؟

همه این سوالات نا کار آیی حاکمیت کنونی را برملا می سازد ونشان می دهد که مسوولین و رهبران حکومت به اصطلاح وحدت ملی از حلقه خاص هوا خواهان و حواریون خود بهیچوجه بیرون شده نمی توانندو صلاحیت تربیه کادر ها و استفاده موثر از آنان را ندارند.

 

 

27/8/2016

آیا اختلاف رهبران سناریوی قبلآ آماده شده نیست؟

از دو هفته بدین طرف با ابراز نا رضاییتی رییس اجراییه از رییس جمهور، تنش در میان طرفداران هر دو تیم بالا گرفته جنگ تبلیغاتی وسیع براه انداخته شده است. از جانبی گویا نیرو های اپوزیسیون به رهبری حامد کرزی و جناب شیخ الحدیث عبد الرب رسول سیاف در تکاپو هستند تا با تدویر لویه جرگه و تدابیر دیگری جانشین رهبران فعلی شوند و ماشین دولتی را همچون گذشته به چرخش در آورند و در چند شاخص دیگر همچون فساد اداری و قاچاق مواد مخدر نام افغانستان را باز هم بیشتر بلند سازند؟!

هراس افگنان نیز که گاهی بنام مخالفین مسلح و زمانی بنام برادران ناراضی مسمی می شوند، با استفاده از این سروصدا ها به حملات مرگبار خود افزوده اند و هر روز ولسوالی و شهری را نا امن می سازند وبعد از قتل و غارت و آتش زدن وویرانی زمینه قهرمانی دولت را مساعد میکنند تا حکومت به اصطلاح وحدت ملی اعلان نماید که فلان ولسوالی و شهر را دولت دوباره فتح نموده است و از برکت جان نثاری سربازان و افسران پایان رتبه ، کرسی نشینان بلند پایه به رتبه های ستر جنرالی ناییل شوند؟!

در ذهن سوال ایجاد می شود که آیا این اختلافات همچون اختلاف دولت افغانستان با پاکستان سناریوی تهیه شده در زرادخانه های امریکا نیست؟

آیا توجه نموده اید که بعد از ابراز هر نا رضاییتی از جانب دولت افغانستان در برابر دولت پاکستان،امریکا دفعتآ پا پیش می گذارد و مبارزه مشترک هردو کشور را بر ضد هراس افگنی مطرح می کند؟ و یا کمیسیون های بی نتیجه مشترک و دید و بازدید های تکراری و بیدون نتیجه را میان مسوولین هر دو کشور براه می اندازد و به آتش خشم و نا رضاییتی مردم که بعضآ به ناچار از حلقوم رهبران بیرون می شود،آب سردی می ریزد. حتی از پاکستان چهره مظلومی که گویا خود قربانی هراس افگنی است ترسیم می کند؟

از آنجاییکه دولت فعلی افغانستان در بن بصورت ناقص الخلقه در غیاب نمایندگان واقعی مردم بوجود آمد وبا حضور نظامیان امریکا و متحدین آن کشور قوام پذیرفت،طبعآ مسوولین چنین دولتی نیز از جانب امریکا و به استشاره آن کشور در اریکه قدرت تکیه زدند و منافع آن کشور را نا گزیر اند بیشتر در نظر داشته باشند.

بصورت مشخص رهبران مصلحتی فعلی نیز مشروعیت خود را از امریکا کسب و از جانب جان کری وزیر خارجه امریکا بنام رییس جمهور و رییس اجراییه گماشته شدند. طبعآ در برابر این گزینش مسوول و جوابده هستند. امریکا نیز در ادامه وظایف شان نقش تعین کننده دارد. چنانکه چند ماه قبل از بروز اختلافات فعلی همه ما شاهد بودیم که دوام حکومت به اصطلاح وحدت ملی را جناب جان کری برای مدت پنج سال یعنی تا ختم دوره ریاست جمهوری مسجل نمود و اعلان داشت که توافقنامه میان سردمداران بهیچ وجه دوره دو سال را مطرح نکرده است.

با پهلوی هم قرار دادن واقعیت های ذکر شده و اینکه برای رفع اختلافات دو رهبر به اصطلاح حکومت وحدت ملی ، هفته ها لازم است تا عالیجنابان با هم مذاکره و مفاهمه نمایند و دو نوبت مذاکرات انجام شده نیز نتیجه ملموس ببار نیاورده است ، می توان چنین نتیجه گیری کرد که رسانه یی ساختن گویا اختلافات ،خود سناریو یست که قبلآ طرح شده و از جانب هردو رهبربه دقت تحقق می یابد.

در سایه جنگ های زرگری آنان برای مخالفین مسلح زمینه مساعد می گردد که حضور خود را گسترده تر به نمایش بگذارند و تحقق پلان های استراتیژیک امریکا را در منطقه سهل تر نمایند.

در بازی افغانستان همنطوریکه کشور های منطقه هر کدام نقشی را ایفا می نمایند، دولتمردان فعلی نیز نقش های ورای منفعت مردم را بعهده دارند و با دقت به تحقق آن می پردازند. هوشیاری و آگاهی مردم که با روشنگری روشنفکران فراهم شده می تواند یگانه گزینه برای بیرون رفت از وضع موجود و مقاومت ها ی مدنی و خیزش های مردمی در برابر دشمنان آشکارو پنهان یگانه وسیله نجات کشور است.

 

 

 


بالا
 
بازگشت