احمد سعیدی

 

کمک های هندوستان، آتش خشم پاکستانی ها راشعله ورتر ساخته است

 می دانم افغانستان خود را بخاطر مداخلات بیشرمانه پاکستان در سرنوشت مردم افغانستان برای روز های بعدی ولی خونین و دشوار آماده می کند تا دوره جدیدی از حیات سیاسی خودرا دور از تسلط و حکم رانی پاکستانیان تجربه کند،  درگیرودار چنین شرایطی،  تعیین تکلیف و مسؤولیت پذیری کار آسانی بوده نمی تواند. به باور من اگر به زد و خورد ها به تورخمنگاه کنیم ساخت و ساز های جدید تعمیراتی را که پاکستان در انگور اده ولایت پکتیا یا در نزدیکی های شمشاد بنیان گذاشته اند حوادث یکی پی دیگری بحران زا به نظر می رسد.

مشکلات افغانستان همواره از ابعاد مختلفی برخوردار بوده، ما زمانی می توانیم واقعیت ها را درست تحلیل و تجزیه نماییم  تا همه این ابعاد و این مشکلات رایکایک زیر نظر بگیریم.  یکی از این ابعاد، نقش و جایگاه همسایه شریر افغانستان، یعنی پاکستان است. کشوری که از بدو تأسیس با افغانستان اختلافات جدی داشته و هم اکنون هم نتوانسته چاره ای برای آنبجوید.

افغانستان و پاکستان به عنوان دو کشور همسایه همواره تضادهای جدی با یکدیگر داشته و دارند. ریشه های اصلی این تضاد چه بوده و آیا در شرایط کنونی، این تضادها مرتفع شده است یا خیر؟ زمانی که در سال ۱۹۴۷کشور پاکستان از شبه قاره هند جدا شد و به عنوان یک کشور مستقل تشکیل گردید، افغانستان تنها کشوری بود که در شورای امنیت سازمان مللمتحد با عضویت پاکستان در این سازمان مخالفت کرد. افغان ها معتقد بودند که کشور تازه تأسیس پاکستان سه منطقه از افغانستان را به زور، ضمیمه خود کرده است، ایالت بلوچستان،ایالت خیبر پشتونخواه و منطقه قبیله نشین که به شدت مورد اختلاف دو کشور است.

افغان ها معتقد بودند که این سه منطقه به لحاظ تاریخی جزو افغانستان بوده اند و بعد از اشغال توسط انگلیس ها از این کشور جدا شده اند و لذا باید پس از بیرون رفتن انگلستان از این مناطق، مجدداً به افغانستان ملحق شوند. اختلاف در مورد این مناطق، از ابتدای تأسیس کشور پاکستان، میان این کشور و افغانستان به صورت جدی وجود داشته است.

در مقابل این ادعای افغان ها، پاکستان ادعای دیگری داشت و آن هم این بود که بر اساس توافقی که رهبران استقلال هند داشته اند، مناطق مسلمان نشین بایستی جزو پاکستان باشد ومناطق هندونشین و سایر ادیان نیز جزو هندوستان باشد. از دید پاکستانی ها، افغانستان نیز در آن مقطع زمانی یک کشور مستقل نبوده است و به نوعی تحت حاکمیت انگلیس ها بودهو توافقات میان پادشاهان افغانستان و مقامات انگلستان، نوعی تحت الحمایه گی را بر افغانستان ایجاد کرده بود.

به همین دلیل پاکستان معتقد بود که نباید مرز دیورند مرز میان دو کشور پاکستان و افغانستان باشد، بلکه مرز پاکستان با کشورهای آسیای مرکزی و شوروی سابق، باید آمو دریا باشد.

این اختلاف تاریخی تا هنوز هم مرتفع نشده و حتی در برخی مقاطع تاریخی، دو کشور را تا آستانه جنگ پیش برده است. هم اکنون هم افغان ها معتقدند که مناطق مورد اشاره باید به این کشور ملحق شوند و پاکستان هم، اگرچه ادعایی درباره سرزمین افغانستان ندارد، اما سیاست های خود را به گونه ای تنظیم می کند که دولت همآهنگ با آن در افغانستان در قدرت باشد و پاکستان بتواند مداخلات خود را در افغانستان ادامه دهد.

به باور من، پاکستان اساساً به دو دلیل عمده در افغانستان مداخله می کند. اول به این دلیل که افغانستان را به عنوان عمق استراتیژیک خود در مقابل هند تعریف کرده است و ثانیاً به این دلیل که پاکستان از طریق افغانستان می تواند به منطقه آسیای مرکزی و کشورهای استقلال یافته اتحاد شوروی سابق دسترسی داشته باشد. این اهداف هم تنها در صورتی امکان تحقق دارد که در کابل دولت همسو و همآهنگ با پاکستان بر سر کار باشد و به تحقق اهداف پاکستان کمک کند.

از  سوی دیگر افغانستان مدعی است که در یک دهه گذشته سه گروه عمده در این کشور فعالیت کرده اند که مورد حمایت مستقیم پاکستان بوده اند. گروه طالبان، گروه حزب اسلامی گلبدین حکمتیار و شبکه حقانی. گفته می شود که شبکه حقانی به صورت مستقیم با دستگاه اطلاعاتی پاکستان در ارتباط است.

گروه حزب اسلامی حکمتیار نیز تا کنون در پاکستان مستقر است. افغان ها با توجه به فعالیت این سه گروه در این کشور، مدعی هستند که پاکستان در امور داخلی آنها مداخله می کند. در دوره ای که جهاد در افغانستان بر علیه شوروی وجود داشت، پاکستان از هفت گروه جهادی فعال در پشاور حمایت می کرد. در دوره جنگ داخلی هم از حکمتیار حمایت کردند و بعد هم زمانی که دولت استاد ربانی شهید از طالبان شکست خورد و کنار رفت، افغان ها معتقدند این پاکستان بود که طالبان را در افغانستان روی کار آورد.

بعد هم که امریکا وارد افغانستان شد، طالبان به پاکستان منتقل شدند و باز هم افغان ها معتقدند که دخالت های پاکستان کماکان ادامه داشته است. البته پاکستانی ها این دخالت ها را انکار می کنند، اما شواهد و دلایل زیادی مبنی بر دخالت پاکستان در افغانستان وجود دارد.

یکی از وجوه دخالت پاکستان در امور داخلی افغانستان، کمک به رشد و گسترش افراط گرایی در این کشور است.

حقیقت این است، از زمانی که داوودخان در افغانستان کودتا کرد و جمهوری ناسیونالیستی در این کشور ایجاد شد، گروه های اسلام گرا تحت فشار دولت داوودخان قرار گرفتند و به پشاور مهاجرت کردند. افرادی مانند گلبدین حکمتیار جلال الدین حقانی، مولوی خالص و تعداد  بسیاری دیگر از اسلام گراها به پشاور نقل مکان کردند.

در آن زمان ذوالفقار علی بوتو نخست وزیر پاکستان بود. وی در مقابل ادعای داوودخان در رابطه با مسأله پشتونستان و بلوچستان، از گروه های اسلام گرای افغانستان حمایت کرد. از آن زمان ارتباطات میان گروه های اسلام گرای افغانستان با پاکستان گسترش پیدا کرد. حتی طرح هایی درباره جنگ در مناطق مانند کنر، پکتیا، پکتیکا و نقاط دیگر کشور توسط همین اسلام گرایان مطرح شد .

بر همین اساس خیلی ها معتقدند که ریشه های افراط گرایی مذهبی در رابطه با افغانستان را پاکستان ایجاد کرده است. در دوره ای هم که شوروی افغانستان را اشغال کرد، پول و نیروی انسانی کشورهای عربی به منظور جهاد با شوروی به منطقه پشاور پاکستان رفت و از آنجا گروه های جهادی سازماندهی شدند.

همین گروه ها بودند که بعدها سازمان القاعده بر همین اساس تشکیل شد و طالبان و شبکه حقانی نیز با القاعده در ارتباط بودند و زیرمجموعه های آن به حساب می آیند. در واقع در آن مقطع زمانی هم کشورهای عربی –اسلامی و هم کشورهای اروپایی و امریکایی به شکل گیری این جریان کمک شایانی کردند.

واقعیت این است که در چهارده سال گذشته که امریکا در افغانستان حضور داشته است، نفوذ پاکستان در این کشور به طور نسبی کاهش پیدا کرده است. درست است که مطبوعات افغانستان گاهی اوقات مسایلی را درباره وابسته گان به پاکستان منتشر می کنند، اما واقعیت این است که در شرایط کنونی نفوذ پاکستان در افغانستان طوری که در دوره جهاد به خصوص در زمان حکومت طالبان بود حالا آنطور نیست  . بعد از انتخابات دور سوم ریاست جمهوری و ایجاد حکومت وحدت ملی، پاکستانی ها به این باور بودند که آقای اشرف غنی با ما روابط تنگاتنگ پیدا خواهند کرد این آرزو بر آورده نشد. به عقیدة من آقای اشرف غنی احمد زی یک ناسیونالیست افراطی افغان است و عبدالله عبدالله هم یک تاجیک پشتون است. لذا در معادلات کنونی پشت پرده  هر کدام از این دو نفر  هرگز به نیروی پاکستان مبدل نخواهد شد. این وضعیت و این نا امیدی که نه اشرف غنی مزدور پاکستان شده می تواند و نه داکتر عبدالله به خصوص بعد از آن که آقای غنی روابط نزدیک را با هندوستان ایجاد نموده افتتاح بند سلما، بندر چابهار، تعمیر پارلمان افغانستان و ده ها پروژه های مؤثر که به کمک هند در افغانستان به بهره برداری سپرده شده آتش خشم پاکستانی ها را شعله ور تر ساخته بیشرمانه حمله ور می شوند مردمان بیگناه را به خاک و خون می کشند. بهتر است افغانستان طی یادداشت مفصلی شورای امنیت ملل متحد را بخاطر مداخلات پاکستان در جریان قرار داده تلاش نماید تا فشار های جامعه جهانی باعث قطع مداخلات پا کستان گردد .

 


 


بالا
 
بازگشت