نصرالله نیکفر  

 

کانکور امسال امیدها و دلهره ها

چراغی از دور نمایان می‌شود

آموزش و پرورش یک امر مهم و ارزش‌مند در دنیای امروزی است، امروزه روان‌شناسان و کارکنان بخش آموزش و پرورش کوشیده اند تا پرورش و آموزش آدمی را پیش از زادنش آغاز نمایند. یعنی پس از دمیدن روح در او باید به پرورش کودک آغاز کرد. کنش و کارکرد های مادر روی کودک در شکم مادر اثر می‌گذارد. جهان امروز راجع به این مسئله خیلی جدی و حساس است و کوشیده اند تا راه‌های خوب و بهتری برای پرورش کودکان را دریابند و یافته اند. ازین‌رو ماهم پس ازین باید روی این مسئله اتکا جدی بکنیم و نگذاریم هر لاابالی بالای ذهن و اندیشه آن‌ها در کودکی به نام آموزگار مسلط شود. چون همین آدمان نا اهل و نادان هستندکه بنای یک جامعه را با سنگ سیاه جهل می‌گذارند و پیامد آن‌هم روشن است‌که سیاه‌تر ازهمه سیاهی و بدتر از همه بدی‌هاست.

از دوران انقلاب به این‌سو نهادهای آموزشی و پرورشی به صورت بسیار وحشت‌ناک سیاسی و ایدئولوژیک شده اند، خیلی‌ها به‌نام آموزگار از سوی نهادهای استخبارتی بیرونی در گلوگاهِ معارف کشور تخطیئه شدند و می‌شوندکه پیامدهایش تکان دهنده‌است. مثال‌های این وضع را در خیلی جای‌ها داریم؛ ازین‌میان در بدخشان‌ چند آموزگار استخباراتی‌که در لیسه زراعت بهارک و مکتب های شهدای بدخشان شاگردان را شست‌شوی مغزی داده و روانه سنگرهای طالب و داعش می‌کنند.

در مکتب‌های زیادی هم تاکنون این کردار فرهنگ سوز و هویت‌کش کنترول نشده و ادامه دارد. مثلا شهرستان شهدای ولایت بدخشان که شمار زیادی آموزگارانش سیاسی و وابسته به احزاب و ایدئولوژی های گوناگون هستند و عملا از باورهای سیاسی و مذهبی شان در پرورش کودکان مکتبی استفاده می‌کنند. آن‌هارا سمت وسو می‌دهند و از کودکی برایشان دشمن‌سازی می‌کنند و ذهنیت و توجه آن‌هارا از دانش آموزی در همان آوان کودکی باز می‌دارند و به اصطلاح در مغز شاگردان (می رینند).

این‌جاست که دیگر مغز شاگرد تنها در زیر چتر سیاسی و ایدئولوژیک‌اش فعال است و چیزی بیرون از حیطه باورهای فردی و خودساخته را نمی‌پذیرد. سیاسی شدن شاگردان مکتب ها آسیب جدی و بزرگی است بر پیکره‌ی دانش اندوزی نسل جوان و آینده ساز این کشور. اگر جلو آن گرفته نشود، در آینده انبوهی از جوانانی مدرک به دستِ بی‌سوادِ سیاست زده، چوکی خواهِ جنجالی و حزب پرست‌را باخودمان خواهیم داشت، هم‌چنان این ایدئولوژی زدگی مارا از انسانیت دور کرده و باعث می‌شود که شرافت و باورهای انسان های دیگر را زیر پاکرده و فراموش کنیم.

شاید از پیامدهای بد این وضع هرکدام به خوبی بدانیم و می بینیم که آدمان زیادی این‌روز ها به سادگی سندهای ساخته‌گی و جعلی بیرون از کشور به کمک استخبارات بیرونی وارد کرده و این‌جا با دادن رشوه و پاره و واسطه ارزیابی می‌کنند و پس از آن به سادگی وارد معارف شده و بالای مغز خام و آسیب پذیر کودکان مسلط می‌شوند. از یک‌سو این‌هارا با درس‌های علمی و تکنوژیکی امروز بیگانه می‌سازند و فاصله می‌دهند و از سوی دیگر علوم را سر به‌خود گروه بندی می‌کنند و برای خواندن یکی فتوای ثواب و برای خواندن دیگری فتوای عذاب صادر می‌کنند. این‌جاست که ریشه‌ی دانش و خرد به همین سادگی سوختانده می‌شود و مارا به چیزی که نمی‌خواهم رَه‌نمون می‌شوند.

گذشته از آن آسیب‌ها و دست اندازی های زورگویان، قلدران، اربابان و تیکه داران مذهبی را هم نباید نادیده بگیریم، چون آن‌هاهم خودرا میراث‌خور خوان مردم می‌دانند و در هرچیز خویش را برحق می‌بینند و هرچه دل‌شان خواست می‌کنند، رقابت بیجا و بنیان براندازِ نمایندگان ما در مجلس نمایندگان کاررا به جای رسانده است که همه از شرم و خجالت سرفرو برده اند به گریبان سکوت. اگر معارف را به معارف دوستان بگذارند، اگر معارف را به متخصصین و کادر های مسلکی بخش خودش بگذارند و اگر معارف را به قانون بگذارند، هر روز رو به بهبودی می‌شود و سیستم های آموزشی این کشور به زودی پا می‌گیرد و شگوفا می‌شود.

با آن‌که همیشه برای بدخشان چیزی را که لایق است نمی‌دهند و محدودیت‌ها و ناگزیری‌های راکه دارد در نظر نمی‌گیرند؛ بازهم امسال نسبت به سال های دیگر شمار راه یافته‌گان به کانکور خوب‌تر و چشم‌گیرتر است و مارا به آینده درخشان نوید می‌دهد. ولی در مقایسه با دیگر ولایت‌ها بازهم تبعیض تلخ به‌چشم می‌خورد. برای همین بازهم جدی نیاز است تا در معارف بدخشان اصلاحات بیاید و کار به اهل آن سپرده شود، همان‌گونه‌که من در سال‌های گذشته هم از شکست و ریخت‌های معارف و دردهای آن گفته‌ام و فریاد کرده‌ام بازهم خویش‌را رسالت‌مند می‌دانم و آواز خویش را بلند می‌کنم تاآینده‌ رو به بهبودی و روشنی باشد نه تاریکی.

در این میان معارف شهرستان شهدای بدخشان که در اثر دست اندازی ها و کش‌مکش‌های گروهی یک دوره‌ی از خود رفته‌گی و پراکندگی را پشت سر گذراند و پس از یک درهم کوبی و برهم خوری به همت جوانانش آهسته آهسته دارد خودش را پیدا می‌کند. حالا دیگر تاحدودی جوانانش هوشیار شده اند و به تعبیر مرحوم قهار عاصی سربه سرِ سنگ ساحل بیهوده نمی‌زنند.

در چند دور آزمون کان‌کور شمار ناکام‌های شهرستان شهدا خیلی زیاد بود و کامیاب‌های آن در حد فیصدی نبود. اما حالا رو به‌ بهبود است و شمار کامیابانش رو به تزئید. دلیل این پیروزی و بهبودی آمدن اندکی کادرها و متخصصین بخش آموزش و پرورش است که وضعیت را تاحدی کنترول کرده و از دست نااهلان بیرون کردند و فرزندان مردم را از گروگان رهاکردند و مسئولیت شناسی و تعهد مسئولین آمریت معارف، نظارت و شماری از آمرین مکتب‌ها می‌باشد. شباروزی دراین سه سال عرق ریختند تا کاری برای مردم و فرزندان محروم آن دره بی‌کس کرده باشند. در سال‌های گذشته فیصدی کامیاب‌های شهرستان شهدا زیر 5 فیصد بود اما امسال 65 درصد است و فیصدی راه یافته‌گان به تحصیلات عالی که قبلا 1 درصد بود حالا به 15 درصد صعود کرده است.

 من در پهلوی این‌که کار و کوشش شان را می‌ستایم و شادباش و خجسته بادشان می‌گویم، این راهم می‌گویم که این کافی نیست و چشم‌داشت مردم از شما بیش‌تر ازین است و شما باید بیش‌تر عرق بریزید و کار و خدمت کنید تا ستاره‌ی بخت معارف ماهم بلندتر پرواز کند و در نزدیکی های مهتابِ دانش جاخوش کند. من برای داوری شما در این باره لیست اشتراک کننده‌گانِ کانکور سال 1394-1395 را آورده ام تا ببینید و برای بهسازی آینده‌ی فرزندان خویش دست همت بالا زده و کسانی ‌راکه نتوانستند برای شما در عرصه دانش اندوزی زمینه سازی کنند برکنارکنید و به جای آن‌ها آدمان دل‌سوز و دانش آموخته را هم‌کاری کنید تا داخل سیستم های مدیریتی معارف شده و این‌گونه شمار بیش‌تری از جوانان و فرزندان شما به دانشگاه‌های کشور راه یابند و بیش‌تر ازین حق‌شان پای‌مال بی‌خردی، تنبلی، بی‌توجهی و ناتوانی آدمان بی‌مسئولیت نشود.

1-      از لیسه ابوطلحه  51 نفر امتحان داده که تنها13 نفر به تحصیلات عالی راه یافته اند

2-      از لیسه ایونیک 63 نفر امتحان داده که تنها 11 نفر به تحصیلات عالی راه یافته اند

3-      از لیسه شمس الحق شهید 16نفر امتحان داده که تنها 8 نفر به تحصیلات عالی راه یافته اند

4-      از لیسه عبدالجبارخان 43 نفر امتحان داده که تنها 7 نفر به تحصیلات عالی راه یافته اند

5-      از لیسه ذکور محمودان 41 نفر امتحان داده که تنها 6 نفر به تحصیلات عالی راه یافته است

6-      از لیسه ذکورحمیدی 27 نفر امتحان داده که تنها 5 نفر به تحصیلات عالی راه یافته اند

7-      از لیسه بنات المسلمین36  نفر امتحان داده که تنها 5 نفر به تحصیلات عالی راه یافته اند

8-      از لیسه نسوان حمیدی 36 نفر امتحان داده که تنها 3 نفر به تحصیلات عالی راه یافته اند

9-      از لیسه زین الدین شهید 27 نفر امتحان داده است که تنها 3 نفر در تحصیلات عالی راه یافته اند

10-  از لیسه نسوان بی بی میسره 31 نفر امتحان داده که تنها 2 نفر به تحصیلات عالی راه یافته اند

11-  از لیسه نسوان جویبار 61 نفر امتحان داده که تنها 1 نفر به تحصیلات عالی راه یافته است

12-  از لیسه نسوان محمودان 27 نفر امتحان داده که تنها 1 نفر به تحصیلات عالی راه یافته است

13-  از لیسه نسوان رابعه بلخی نمبر2 هم تاکنون چیزی پیدا نشد

نمودار بالا نشان می‌دهدکه شمارِ مکتب‌ها کم‌تر توانسته اند به کانکور امسال شاگرد معرفی کنند، البته از یک‌سو فقر مسلط برجامعه و ازسوی دیگر نارسایی و دوردستی‌ها زمینه ساز بی‌اقبالی آن‌ها شده است، اما در لیسه زین الدین شهیدکه لیسه مرکزی شهرستان شهدا است این وضع شرم آور است. در یک سال معاشی‌که برای آموزگاران و مدیران آن داده می‌شود طور اوسط مبلغ2265888 افغانی می‌شود و در 12 سال معاش و مصرف آن‌ها مبلغ 27190656.... می‌شود و نتیجه این همه مصرف و زمان‌سوزی این می‌شود که پس از 12 سال سه نفر به تحصیلات عالی کشور معرفی کنند. واقعا خجالت آور است برای کسی‌که اندک ننگی داشته باشد. نه برای این‌که تنها کاربران و کارکنان این مکتب ناکام اند بلکه مکتب های دیگری هم به این ناکامی مواجه اند اما این لیسه یکی از لیسه های مرکزی است و زمینه های خوبی‌ برای آموزاندن دارد، امکانات خوبی دراختیار دارد، ساختمان بزرگ با چوکی‌ها و امکانات و امتیازات دیگر دارد. چشم‌داشت مردم هم ازین لیسه منحیث یک لیسه مرکزی خیلی بالا بود اما نتیجه تقریبا هیچ است. باپوزش از آموزگارانی که واقعا زحمت می‌کشند و شب و روزشان را صرف آموزش و پرورش در آن مکتب کرده اند.

برای این‌که نهال معارف ما به بالنده‌گی برسد، نیاز است خیلی بی‌طرفانه در این راستا گام برداریم و کوشش کنیم عقده‌ها، باورهای فردی و حزبی خویش را در ذهن شاگردان و کودکان تزریق نکنیم. بگذاریم آن‌ها به‌دور از دغدغه های واهی سیاسی و حزبی و مذهبی و به دور از همه‌ی عقده ها دانش بیاموزند و خویش را از راهِ دانش دریابند و برسند به‌چیزی که خدا می‌خواهد و مردم و کشور نیاز دارند.

کابل                 نصرالله نیکفر

 

 

 


بالا
 
بازگشت