محمدعوض نبی زاده

 

فاجعۀ ی دهمزنگ نمادی ازضد بشری ترین عمل تروریستی

جامعه ی هزاره‌ کشتارجمعی و قتل عام ها را بارها تجربه کرده که هزاره ستيزي' وسياست پاكسازي هزاره ها از افغانستان , نسل كشي، اخراج اجباري از سرزمين اصلي، در تفكر تماميت خواهي قبیله ی حاکم در طول تاريخ با ابزار ها ی متفاوت علیه هزاره ها  اجرا شده است؛ هزاره ها براي شكستن اين روايت  خونین بايد شهامت ويران كردن تاريخ ستم و جرئت عصيان عملي با ساختارستم راداشته باشد که نفاق داخلی میان نخبګان ونا اميدي اختياركردن هزاره ها , تحكيم شدن پايه هاي استبداد و سست شدن گرايشات دموكراتيك درسياست افغانستان ، را تقویت وبه سياست تبعيض وستم مشروعيت خواهد داد. هزاره ها اگر براي مبارزه با ظلم تاريخي و ستم ساختاري آمادګی نداشته باشند، آينده وحشتناك تر از اكنون خواهد داشت.

از آنجاییکه جنبش های مردمی، در صورت ، استمرار ومدیریت درست اغلب با موفقیت همراه است و تنها عاملی که کمر خیزش ها و قیام های مردمی را می شکند معامله وپا پس کشیدن رهبران آنان است.چون مردم یعنی اکثریت خاموش جامعه  اعتراضات مدنی خویش را در برابر بیعدالتی حکومتها از طریق راه پیماییها وتظاهرات انجام میدهند ودرین راه قربانی هم میدهند اما چند تن از رهبران ,اکثریت خاموش جامعه  در ګفتګو با حکومت امتیازات عمومی و شخصی را صاحب شده و در چانه زنیها برای خود ها از حکومت امتیازات ومقام راکسب میکنند و خواسته های اکثریت خاموش جامعه  را فراموش مینمایند که جنبش روشنایی نیز نمیتواند ازین امر مستثنی باشد .ګرچه جنبش روشنایی درآغاز مردمی ترین حرکت مدنی مردم هزاره، برای درخواست اجرای عدالت به حساب می آمد قسمی که تمامی رهبران سیاسی هزاره  در حمایت از آن برای عبور لین برق 500 کیلو ولت از مسیر بامیان – وردک را خط قرمز شان اعلام نمودند.

اما بعد معلوم شد که مدعیان رهبری سیاسی هزاره ، به جای همکاری با همدیگر رقابت می کنند؛آنها دچار لغزش تاریخی و خطای استراتژیک شدند وحکومت فعلی و اقای کرزی نیز با بهره برداری از چنین وضعیت با وعده های پوچ ,برخی از رهبران هزاره را از صف جنبش جدا ساختند اما به رغم مخالفت های انان جنبش به حرکت خود ادامه داد و تظاهرات میلیونی در مرحله اول برگزار شد که یکی از موفق ترین حرکت مدنی در تاریخ افغانستان به حساب آمد.ولی در مرحله دوم اعتراضات مدنی تندروی های نخبگان جوان و محافظه کاری نخبگان پیر، جزایجاد یاس وناامیدی برای مردم بخاطررسیدن به خواسته های عدالتخواهانه و حس بی اعتمادی نسبت به همه ی نخبگان، دستآورد دیگری نداشته است. زیراهنګامیکه مردم هزاره مورد بی مهری رهبران سنتی هزاره و بی اعتنایی ارگ ریاست جمهوری قرار ګرفت بیش ازده ها کشته وصدها  زخمی چوک دهمزنگ را خون الود ساخت ؛ که فاجعه ی خونین دهمزنگ را میتوان نمادی ازضد بشری ترین عمل تروریستی  وقربانی تبعیض و بیدادګری دانست.

ګرچه فاجعۀ ی دهمزنگ هرچند جگر سوز و شوک آور بود؛ مگر نشان داد که گفتمان انتقادی میان نسل «پیر» و «جوان» برسر سازۀ رهبری سیاسی در میان هزاره  ها با آهنگی شتابنده تر و ادبیات کمتر دپلوماتیک، در حال سربرآوردن است؛ که جامعه ی  هزاره، درحالت  گذار از معبر موقعیت کهنه ی سیاسی به سوی دیدگاه های شفاف تر و چالش آفرین تر قرار دارد. تبعات جنبش روشنایی هنوز هم در جامعه سیاسی هزاره افغانستان استمرار دارد، که اکنون، دامنه این ناآرامی و بی ثباتی تنش زا ، به کلیت رهبری هزاره های افغانستان، کشیده شده است. با این حال، آسیب پذیری رهبران سیاسی جوان ونوظهور هزاره ، افتادن در دام تندروی، بدون نرمش واختلافات داخلی ازیکطرف ومبارزه برعلیه ؛ تشکیلات سنتی رهبری هزاره وتفکرسنتی قدرت قومی در ارگ و سپیداررابرای آنها دشوارو پور از چالش  میسازدکه در صورت عدم موفقیت درین سه جبهه خطر متلاشی شدن جنبش روشنایی را تهدید خواهد نمود .

 باوجود آن هم  راهپیمایی دوم ماه اسد نشان داد که جنبش روشنایی قادر است که حد‌اقل چند هزار نفر را به خیابان بیاوردومردم هزاره  به نسل نو وسیاست گران جدید, آغوش باز نمودند وهزاره ها حل بحران و بن‌بست‌های تاریخی را نه در توسل به خشونت، بلکه در شکیبایی و پایداری مدنی و با استفاده از ظرفیت‌های قانونی و حقوقی امکان‌پذیر میداند. هزاره ها درک نمودند که عبور از روستا به شهر و از قومیت و قبیله به شهروند ی و از خشونت و بدویت به مدنیت و مناسبات انسانی است .اگر نخبگان پیر و جوان باهم اهداف مشترک سیاسی را تعریف نکنند و در فرایند مبارزه از افراط گری و تفریط پرهیز نه نمایند، هیچ حرکتی راه بجایی نخواهد برد.به نظر می‌رسد ، نهاد رهبری جامعۀ هزارۀ افغانستان،  دچار بحران شـده ودودسته‌گی شدید بر فضای سیاسی جامعۀ هزارۀ افغانستان، شکاف‌های عمیق و ناخواسته‌یی را ایجاد کرده که ترمیم، آن  به هوشیاری سیاسی نخبګان هزاره  نیاز دارد.

چون مخالفان اتحاد و همبستګی هزاره ها در سالهای اخیر تلاش نمودند تا نفاق  رادر داخل جامعه هزاره تشدید نمایند زیرا انها  یک پارچګی و انسجام مردم هزاره را  که در طی مدت سه دهه اخیر شکل ګرفته است غیر قابل تحمل میدانند. روی هم رفته با وجود اختلافات سياسى و اجتماعى، هزاره ها يك قوم واحد  و همبسته است  نباید نخبګان هزاره اعم از جوان وپیر هيچ وقت به اين گونه با يك ديگر دشمنى نمایند .در طول تاریخ خونبارکشور, دشمنى هاى نخبګان هزاره هميشه در سياست بوده و هيچ وقت جان يك هزاره از طرف هزاره ديگر تهديد نمي شده است. حالا رسالت نخبګان هزاره اینست که صدای  همراه با درد و عذاب وارثان  قربانیان فاجعه دهمزنګ ومطالبات برحق و عدالت خواهانه ی اکثریت خاموش جامعه ی هزاره  را بشنوند و  این رهبران جوان و پیر بخاطر مصالح بزرګ مردم شان با همدیګر کنار ایند وتلاشهای نفاق افګنانه ی مخالفان هزاره را به یاس  و نا امیدی مبدل نمایند.

ګرچه حکومت ها برای ایجاد امنیت و رفاه مردم به وجود آمده اند و حکومت های دموکراتیک با حرکت های مدنی وصلح آمیز تعریف می شوند و حکومت مکلف است که از حرکت های مدنی مردم حمایت و امنیت راهپیمایی ها و تظاهرات را تضمین کند که حکومت افغانستان نیزاز این قاعده مستثنی نیست. اگر حكومت مستقيما در فاجعه خونین دهمزنگ نقش نداشته باشد، حكومت در تأمين امنيت مردم سهل انگاري كرده؛ نيروهاي امنيتي در هنگام تظاهرات براي تأمين امنيت فعال نبودند ویکتعداد از شهدا با گلوله شهيد شده اند. بی توجهی به خواسته های مدنی و انسانی این حرکت و روی گردانی از مذاکره و تفاهم، به خاطر لجاجت و بی توجهی حکومت به مطالبات این حرکت اعتراضی ,فاجعه هولناک دهمزنګ  به وجود آمد. دولت نمي تواند در قبال فاجعه دهمزنگ از خود رفع مسوليت كند .چون دولت دچارِ خبطی بزرگ در سنجش‌ها و برآوردهای خود شده بود و نتوانست ، بحرانِ به وجود آمده را مدیریت کند.

 حکومت می‌تواند با رویکردِ ملی و به دور از علایقِ سمتی و تباری، کارِ انتقالِ برقِ ترکمنستان را از مسیری که در آن خیرِ بیشـتری برای مردم افغانستان متصور است، پی گیرد. حالا لازم است تا  رهبران این جنبش چه سنتی و چه جدید و تمام کسانی که مسوولیت این جنبش را دارند باید با دولت افغانستان نشست کنند تا به راه حل منطقی برسند. زیرا برای این حادثه نمی توان مقصران صد در صد پیدا شود که غفلت از سوی چه کسانی بوده است و هر کسی چقدر مقصر است بایدمسوولان حکومت آن را پیگیری کنند. حکومت و اعضای جنبش روشنایی با مسوولیت‌پذیری مشترک باید تلاش کنند به این جدال و تقابل خاتمه بخشند. گفتگو‌های مثبت و سازنده می‌تواند به‌عنوان یک گزینه ی بهتر مطرح باشد.

                                                    - سی و یکم - ماه – جولای – سال –2016  میلادی

 

 


بالا
 
بازگشت