محمدعوض نبی زاده

 

تشدید اختلافات قومی پیش زمینه ی قدرت ګیری طالبان

 

دشمنان داخلی و خارجی افغانستان در طی مدت قریب به چهار دهه جنگ های داخلی ، بادامن زدن به تعصبات قومی و نژادی، سیاست تفرقه انداز و حکومت کن را در کشورپیاده وحاکمان قبیله گرا برای تحکیم ودوام حاکمیت شان ،توانستند ، با تشدیداختلافات قومی، اراده خود را بر مردم تحمیل نمایند. در حکومتهای مختلف ,سران قبایل حاکم  در کشور، قدرت قومی،را به آله سرکوب اقوام رانده شده از حاکمیت مبدل و  در جو  حاکم  مناسبات قبیله ای مجال ندادند تاهیچ قامت ملی درآن سر بالا کندو از جانب دیگر، حاکمان قبیله , با شعار امت اسلامی،انتر ناسیونالیزم کارگری، وحدت ملی و منافع ملی, اقوام رانده شده از قدرت را فریب داده و,در زیر سایه ی  قاموسها ی،ملت , منافع ملی و وحدت ملی وملی های دیگر,انحصار قدرت قومی شان را، تا هنوز پنهان میکنند . در حالیکه قبیله حاکم ,دین و ایدولوژی را برای اقتدار قومی شان استفاده کرده ومیکنند. در اثرتداوم این سیاست برتری خواهانه  ی قومی  پروژهء ابقای ګروه طالبان از جانب برخی از تمامیت خواهان قومی در حکومت به پیش کشیده شد. متاسفانه برخی از روشنفکران اقوام رانده شده از قدرت  اشاعه کننده ی فرهنگ فرسوده وغلبه جدالها بر منطق، پیروزی گفتار بر کردار، فرمانروایی لفظ بر اندیشه، بوده که مردم ما را به هبوط قبیله گرایی کرزی ها و احمدزی ها فرو کوفته است. آنچه از دموکراسی امریکایی به اقوام رانده شده از قدرت رسید، انتقال قدرت بیک قشر کوچک سیاسی وتیکه داران قومی  است، که نقش مردم درآن بزیر کشیده شده است.

 اکنون بازی های سیاسی حاکمیت قبیله ای با اقوام مختلف به وسیله ای امتیاز دهی سیاسی ،آنهارا به انزوای سیاسی برده است.قیادت سیاسی قبیله ای با  وسیله ای قرارگرفتن در بازیهای امریکا، انگلیس، پاکستان، عربستان و ترکیه در منطقه از طریق   گروه های تروریستی,مناطق سکونت اقوام رانده شده از قدرت را از دو مسیر مورد حمله  قرار میدهند:اول ــ پیشبرد ، قتل، انتحار و انفجار؛ دوم ــ تهاجم کوچی های پشتون تبارپاکستان به منظور تصاحب  زمین ها بر هم زدن ترکیب نفوس اجتماعی درین مناطق میباشد.باج دادن امریکا به حاکمیت سیاسی فدراسیون قبایل برای پیشبرد بازیهای سیاسی، نظامی و استخباراتی برای سلطه درمنطقه،  برگشتاندن شبکه های تروریستی اسلامی در افغانستان به قدرت، میخواهند با ترفند صلح خواهی! حریفان قومی شان را از پا بیاندازند وسلطه ای سیاسی و قومی شان را بیشترتوسعه دهند چون ازاولین سالهای به قدرت رسیدن حامد کرزی در کابل " سیاست ابقای طالبان آغاز گردید که آقایون کرزی، احمدزی، احدی وبرخی دیگر اعضای این تیم کوشید تا از طالبان قباحت زدایی" کنند. در آغاز آنها را به طالبان میا نه رو، تند رو تقسیم و بعدا "برادران ناراضی" و حالا هم آنها را " مخالفین سیاسی" خطاب میکنند.

از سوی دیګر پاکستان ، سربازان ارتش خویش را در جنگ با مردم افغانستان در لباس طالب  پشتون تبار می‌فرستد وجنگ و تعصب را میان  اقوام ګوناګون افغانستان دامن می‌زند. در حالیکه برای پاکستان؛ پشتون، تاجیک و هزاره وغیره هیچ فرقی ندارد، او همه را دشمن خویش می‌شناسد. بنا برین بهتر خواهد بود، برادران پشتون ما ، به هوشیاری گام بردارند، چون ، نه طالب برادر تو است و نه هم پاکستانی هم تبار تو، حالا دیگر در بند وابسته‌گی های قبیلوی نباید زیست .تبانی و نزدیکی  میان مقامات  دولت پاکستان باتیم حاکم ارگ  این فرصت را فراهم نموده که درآغازین سال تاسیس حکومت وحدت ملی، اقوام دیگر, عمدتا ازبکها و هزاره ها را از دایره ی اصلی تصمیم گیری ها کنار گذارد تا بتواند با خاطر آرام به سلاخی سیاسی بپردازد. افغانستان کارت های بازی متنوعی در اختیار بازیگران منطقه قرار داده که این بازیگران از داعش و طالبان، استفاده وافغانستان را صحنه نبردخودها ساخته اند. در استراتیژی های «بازی بزرگ»، ایالات متحدۀ امریکا، ناتو تلاش دارند که شمال افغانستان را بمثابه تختۀ خیز منافع شان در کشورهای آسیای مرکزی -ایران و جمهوری چین مورد استفاده قرار دهند،  چنین می نماید که طی جنگ نیابتی ، بهره گیری از جریان های افراط گرایانه( امارات اسلامی – خلافت اسلامی) به عنوان ابزار راهبردی ، درافغانستان  که  این کشوردر کانون رقابت قدرت های منطقه ای و جهانی،  باقی خواهد ماند .

تحولات افغانستان در مسیری قرار گرفته است که برنامه ” جایگزینی داعش به جای طالبان ” جهت جلوگیری از ثبات و صلح در افغانستان و منطقه ، مطرح است . سال پیش رو، یک گام استراتیژیک به سوی مدیریت نرم «جنوب» است چون جنگ درشمال تمرکز کرده که مرحله بعدی اش پُلی خواهد بود که آسیای جنوبی را به آسیای مرکزی پیوند میزند وبدین ترتیب امریکا می تواند جنگ را به سوی آسیای میانه انتقال بدهد.پاکستانی ها نیروهای افغانی حامی منافع پاکستان، را در محور منافع خویش بکار برده که شاید تقابل دوستم و عطا محمد نور میتواند آغاز موج جدید در تداوم «بازی بزرگ» باشد.قرارمعلوم تنش های بامیان  وبلخ توسط یک تیم خاص در ارگ ، سازماندهی شده که در جهت ایجاد اختلاف میان تاجیک ها و هزاره ها از یک سو, و میان ازبک ها و تاجیک ها در سوی دیگربوده  است. اکنون برای مردم بامیان معلوم ګردید ه که حرکتهای اخیر در بامیان, رادشمن سازماندهی کرد تا آتشی برافروخته شود، دو قوم هم سرنوشت باهم به نبرد برخیزند چون جسارتو نافرمانیانها منجر به سقوط سلطۀ چند قرنۀ شئونیسم قبیله  شد،حالا باید ارګ با قساوت و بی رحمی از انها انتقام بگیرند زیرا تشدید اختلافات قومی پیش زمینه ی رسیدن طالبان به قدرت است. ملاقات سری بین حامد کرزی و دکترغنی نیزبرای زمینه سازی جهت ائتلاف مجدد که ضرورت هم آوایی سیاسی بین انان پس از التهابات جنگی اخیر در «شمال» بین جنرال دوستم و والی بلخ، پر رنگ تر شده است.  با در نظر داشت شرایط موجود باید جنرال دوستم  وعطاء محمد نور آدرس توطيه را اشتباه نكنند ! به عوامل نفاق افكن و ستون پنجم دشمن فرصت ندهند.زیرا  ريشه فتنه درار ګ کابل و اسلام اباد مى باشد.

وزیر امور خارجه آمریکا، جان کری بعد از دو سال، به کابل آمد و در خصوص وضعیت انتخابات، دوام حکومت وحدت ملی و پیمان امنیتی کابل واشنگتن در پشت درهای بسته و به مدت هفت ساعت صحبت نمودو بعد از آن، اعلام کرد که: من اختلاف ها میان رهبران حکومت وحدت ملی را حل کردم، جان کری، در این دیدار، چند فتوا برای افغانستان صادر کرده است از جمله اینکه این حکومت تا سه سال و چهار ماه دیگر باقی خواهد ماند و مجلس بزرگان که قرار بود بعد از دوسال تشکیل شود، دایر نخواهد شد. زیرامردم افغانستان، مردمی گروگان گرفته شده هستند. می گویند هر آنکس که نان دهد فرمان دهد. آمریکا برای نیروهای امنیتی افغانستان، پول می دهد بنابراین فرمان هم می دهد. حالا در حکومت وحدت ملی، دو شخص با دو مفکوره متفاوت در کنار هم قرار گرفتند که ، آنقدر مصروف مشکلات داخلی و تقسیم قدرت و پست ها شدند که تاهنوز هیچ کاری انجام ندادند. در حالیکه دولت افغانستان باید برای تامین مشارکت عادلانه ای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی واقتصادی، بین اقوام، برپایی جامعه ای شهروندی، طرح روشن وهمه جانبه بریزد و بر محور آن جامعه را برای اعاده حقوق قانونی ودموکراتیک خود به اتحاد سیاسی واجتماعی برساند.          دهم - ماه –اپریل– سال – 2016

 


 


بالا
 
بازگشت