محمد علی مهرزاد

 

پاکستان؛کانون تهدیدات امنیتی برای منطقه وجهان؟!

موجودیت پاکستان با مراکزتصمیم گیری های متعدد ،ازآغازبوجود آوردن در نقشه جغرافیایی منطقه وبخصوص در جوار افغانستان توسط بریتانیا، نه تنها این کشوررا به بحرانهای اقتصادی،سیاسی، وقومگرای مواجه ساخته ، بلکه تهدیدات را برای کشورهای منطقه وحتی حامیان ان کشوررا سخت نگران ساخته است. اکنون کا رشناسان سیاسی خود پاکستان با لاخره به این نتیجه رسیده اندکه پاکستان را هیچ خطری خارجی تهدید نمی کند ؛ بر عکس به این باور ند که خود بزرگترین خطر علیه خودش قرار گرفته است.سازمان استخبارات ، نظامیان ، ودولت مردان خنثی هرکدام بحیث مراکزتصمیم گیری روی هم سواراند، واینده این کشوررا فوق العاده پرچالش می دانند. تفوق طلبی سازمان (ا- اس- آی)، نظامیگران،وسران اقوام مختلف نسبت به یک دیگر برسر تقسیم غنایم جنگی درتقابل قرار گرفته اند ، که این امر بدون شک زنگ خطری است که از درون روزبروزبه شکل از اشکال بروز نموده ؛ وتا حالا پا سخی برای حل معضلات داخلی نیافته اند، ودرعوض مصروف حادثه افرینی درمنطقه وباج گیری ازحامیان طبعی خود ومشکلات داخلی خودرا با کشورهای حامی گره زده است . بزرگتری چالش را این صاحب نظران پاکستان در چند دستگی در جا معه، نا برابری و  روزبروزتاثیروفعالیت های سازمان استخباراتی آن کشوررا وادارساخته است تا بخاطرجلوگیری ازفعا لیت های احتما لی ، دست به ایجاد جنایت های سازمان یافته وهمبستگی با گروهای شورشی داخلی وخارجی ؛ ازجمله القاعده، داعش که هرکدام ازبطن طالبان تولد شده اند خطرات را برای خود ودیگران در سطح منطقه وجهان بوجود آورده است.انفجارات که درین ا واخردرافغا نستان و پاکستان توسط  گروهای تروریستی بوقوع پیوسته نشان دهنده موج جد ید ازعملیات جنایت کارانه سازمان استخبارات آن کشورکه درتعلیم وتربیه این ادم کشان قرن 21 صورت گرفته ؛ عاقبت بلای جان خودشان خواهد شد. با اینکه امریکا ودیگرحامیان پاکستان ازاین همه فعالیتهای تخریبی که صلح منطقه وجهانرا به خطربا لفعل مواجه ساخته کاملاً اگاه است ؛ اما درین میان امریکا از جمله دوهدف را درپاکستان دنبال می کند: اولاً کنترول ومهار گروهای شورشی نه محوشان بصورت کل، واستفاده افزاری از انها در آینده در مقابل قدرت های نوظهوردرمنطقه وجهان. ودرقدم دوم جلوگیری از دست رسی به نیروی اتمی پاکستان بدست گروهای د حشت افگنان .  حالا که خطراین تروریستان که درخاک پاکستان آموزش تروریستی می بینند وازدید امریکا مخفی نگهداشته می شوند ، وعلیه منافع امریکا بکارگرفته می شوند ؛ دفترتحقیقات فدرال امریکا نسبت به جنایت سازمان یافته درسرزمین پاکستان برای مردم امریکا هشدارداده است تا سفربه این کشورخود داری وحتی ویزا مسافرت به پاکستان را محدود وکسانیکه ازین کشوربه هر عنوانی دیدن کرده اند سخت مورد تعقیب سازمان ( اف-بی- ای) امریکا قرارمی گیرند. سفارت های امریکا در تمام کشورها بعد از حادثه 11 سیپتامبر2001 میلادی برای ممانعت ازصدورویزا واز امدن شان به امریکا جداً جلوگیری می شود ؛ ولی تا اکنون این تلاش های امریکا همراه با موفقیت نبوده، وزیادترموجب نگرانی امریکا را فراهم کرده است، چرا سازمان استخبارات پاکستان از ادرس کشورهای دیگربه شکل تقلبی زمینه سفراتباع خودرا به غرب مساعد می سا زد. سفارت امریکا درپاکستان حقایقی جدیدی را از گروهای تروریستی که درحال فعالیت اند می خواهند دامنه فعالیت خودرا گسترش بدهند وهرروزاین سازمان های جنایت کا رریشه دارترشده وتوسط پاکستان زمینه فعالیت شان درخارج مساعد می شود. وهمچنان درگزارش سفارت امریکا درین اواخربه نشر سپرده شده است، که دران یک سلسله گزارشا ت را نیزبه اطلاع متحدان اروپایی خود نیز رسانیده است؛ که این امکان وجود دارد که نفوذ بعضی ازین گروها از کنترول پاکستان خارج شود.جنایت سازمان یافته وروابط آنها با مهره های برجسته نظامی پاکستان ودیگرسازمانهای تروریستی بنیاد گرایی ریشه دوانیده است. نظربه تحقیقات که امریکا ئیان در پاکستان بعد از حادثه 11سیپتامبربعمل آورده اند،سازمان های جنایت کارسازما ن یافته با سازمان جها نی مافیایی مواد مخدر ، وپولشویی وحتی روسپی گیری برای معامله با شیخ های خلیج نیز داشته است. گروپ های جنایت کار سازمان یافته معاش ماهانه دارند، سرپرست هرگروه اعضای صفوف خودرا اداره می کنند،ونظامیان ارشد پاکستان مسئول عملیات واجرای دستورات سرپرست خود می باشند ودرعین زمان حفظ اموال وعملیا ت پلشویی ومسئول تامین وساختن بمب ها ومجهز کردن سلاح واموزش اعضای گروهای تروریستی درپاکستان می باشند ودر امد این خانواده های جنایت کاربه ملیاردها دالر میرسد. اردوی پاکستان تا مین کننده اصلی ابزارهای جنگی این گروها ی تروریستی نه تنها در داخل بلکه در خارج توسط مافیایی مواد مخدر وفروشنده گان اسلحه برای عملیات تروراز ان استفاده می کنند.اکنون اکثریت مردم پاکستان نگران افزایش تعداد انفجارات تروریستی در داخل کشورخود شده اند ،این موضوع درین اواخرموجب احساس نا امنی در منا زل وسرکها شده است، ومردم خوب می دانند که این بمب ها از گدام های اردوی پاکستان به شکل ماهرانه در اختیار این گروها گذاشته می شود ، واکثرسربازان وعساکروصاحب منصبان اردوی پاکستان مقدارازین مواد انفجاری را سرقت می کنند وبه بازارهای سیاه جنا یت کاران سازمان یافته بفروش می رسانند .وبرای هرعملیات تروریستی وبمب گذاری در   حد ود 50 هزار دالر داده می شود که غالباً از طریق کارگذاشتن بمب وماین در سرک وپل وموترجای سازی می شود پرداخته می شود. امریکا وپاکستانی ها می دانند که بر اثراین حملات تروریستی وانتحاری که در افغانستان وپاکستان صورت می گیرد ، مردم دچار چه مشکلات شده ومی شوند،وچه تبعات جبران ناپذیری به بارخواهد امد. با این وجود دائم ادعا می کنند که قصد کشتن مردم را نداشته اند. اگر برای یک لحظه سعی کنیم که با عینک جهان واقعی به دنیا نگاه کنیم خواهیم دید که جنایتکاران وتروریستها ی واقعی در منطقه وجهان چه کسا نی هستند. افغانستان دراین برهه زمانی،حد فاصل بین حق وباطل ، ستم وعدالت، وبا لاخره ظالم ومظلوم قرارداده شده است. منظره های دردنا ک که ازخشونت وپدیده انتحاری از آن طرف سرحد جنوبی ما از ادرس اسلام جریان دارد، جنگهای خونین وغیرعادلانه که درسه دهه اخیردر کشورما براه انداخته شده ؛ قلب هرانسان با وجدان را خونین ترمی سازد.اندوهی که درجوهره خونین خود خشم عمیق را پرورش می دهد ؛ خشمی که عاقبت در زمان نه چندان دورومناسب برسرتیکه داران ومعامله گران دین ودنیا ،چون پاکستان این مزدوران استعمار در لباس مذهب وارد خواهد ساخت. امروزآنچه در افغا نستان می گذرد ساده لوحانه خواهد بود که از سازمان جهنمی پاکستان وسپاه پاسداران ایران انتظارداشت که ارزشهای اسلامی وحقوق بشررا بصورت کل وفاجعه خونبارکه در طول بوجود آمدن این کشورها در افغانستان براه انداخته است بصورت اخص ، نقطه پایان گذاشت.دولت های که بنیاد شان روی کودتا های نظامی وفساد غیر قابل تصوروگسترده قاچاق مواد مخدروباج گیری از اربابان دیروز وامروزخود گذاشته شده باشد ، وکشوری که بنیاد ان روی تعصبات مذهبی درسرحدات غربی ما همیشه از پشت بما خنجرزده، بدون تردید نمی تواند نگران نقض حقوق بشروکشتارهای دسته جمعی در ایران وافغا نستان توسط اجیران داخلی وخارجی براه انداخته باشد. ازجانب دیگرهمواره عدم ثبات عوامل جغرافیایی دربین افغانستان وپاکستان ازبدوبوجود اوردن پاکستان در جوار افغا نستان موجب دگرگونی عوامل اجتماعی ، فرهنگی، سیاسی، واقتصادی ،ماهیت وعملکرد هردو نظام این دوکشوررا بحرانی ساخته است، بلکه زمینه نفوذ ومداخله قدرتهای خارجی را وفرا منطقوی را مساعد ساخته است. وضع اقتصادی و تجارتی دربین این دوکشور گاهی بمراتب بدتروتاریکتر از وضع سیاسی در نوسان قراردارد. شعله ورساختن تنورجنگ واختلافات در حاشیه سرحدات جنوبی ما ، یک چالش بزرگ ویک آزمون نهایت هشدار دهنده با پیامد ناگوار دربرابر دولت وحدت ملی قراردارد، چرا پاکستان ازین طریق توانسته نه تنها دولت های گذشته افغانستان را زمین گیر کند؛ بلکه دولت وحدت ملی را که به کارگردانی امریکا ایجاد شده وتوسط توافقنامه امنیتی تمامیت ازضی افغانستان نیز تضمین شده بازهم توسط پاکستان بمارزه طلبیده شده است.؟! آنچه مایه تاسف وابهام قرارداده شده وبرای بعضی قابل درک نیست ، فریب خوردن انبوهی مخالفان ومنتقدان دولت جمهوری اسلامی افغانستان است که با وجود زخمهای مشترک که از طرف پاکستان وایران وگروهای غیرمسئول داخلی وارد شده ؛ بازهم آب دراسیایی دشمن می اندازند. حسرت شکوه ادوار اسلامی از دست رفته وداغ جدا شدن بخشی عظیم از خاک افغانستان در حکم روان گردانی است که می تواند هربازی را از قواعد خود تهی کند . این ارمان گرایی های عده ای موجب شده تا ما افغانان برای چندین با راز متن جهان پیشرفته به حاشیه پرتاپ شویم ؛ وگاهی در احساس حقارت گرفتارمی شویم . با درد ودریغ که در جامعه ما همه می خواهند بزرگ باشند ؛ بدون انکه به این فکرباشند که چقد ردر جامعه موثرومفید و درنهایت برای اعتلای وطن چه کاری کرده می توانند ،صرف به چراها اکتفا می کنند ودرپی چگونگی رهای وحل این همه مصیبت ها وعقب مانده گیها نیستند، ایجاد این وضع هدیه وتحفه ای بود که از طرف کارگردانان خارجی ومزدوران داخلی که درخدمت زر وزورکه در جبهات شخصیت سازی کاذب همسایگان جنوبی وغربی ساخته وبافته شده بودند، وعملکردشان به سهمناکترین کشمکش تا اکنون در میان نهادهای حکومت وجود داشته وبه مرورزمان به ایجاد بن بست ها ی جدی در اداره امورکشورمنجرشده است.نظامیان پاکستان واستخبارات ان روی عملکرد خود درافغانستان و منطقه خودرا پیشتاز می دانند ، ولی معامله گری وعدم صداقت با دین اسلام شوخی پذیرنیست ، بعید نیست که ارباب کهنه کار برای ابرقدرت تازه نفس اجازه دهد تا در انتخاب مزدوران که درلباس مذهب تا اکنون برای شان کارمی کرد تجد ید نظر، واز گستا خی های حادثه آفرین جلوگیری کند وبرای پاکستان شا ید تفهیم شود که( بازی بازی با ریش بابا هم بازی) دوراز نوکرمنشی است. عوامل واقعی وبنیادی که دربحران کنونی پاکستان اثرات انکار ناپذیرخواهد گذاشت عبارت اند از: اردوی پاکستان تمرین کودتاها ی متعد درا درطول بوجود امدن ان کشوربه تجربه گرفته است؛ ولی این کوتاها جزتعویض مهرها وا رضای قدرت دست آوردی  نداشته است، اما اردوی فعلی پا کستان دیگرصرف یک نهاد که نظم وامنیت را تا مین کند نیست ، بلکه می توان ادعا  کردکه به حیث یک شرکت اقتصادی سهامی وصنعتی به معنای واقعی تبدیل شده است ، موقعیت اقتصادی وکاری جنرالهای اردوی پاکستان طوری است که میزان کسب وکارانا ن چندین برابرمیزان کسب وکارهای غیرنظامیان نه تنها درداخل پاکستان بلکه مدتی است که به حیث چترحمایه وی برای عربستان وکشورهای خلیج دربدل پول اجیری می کند ، وحفظ قدرت وتسلط بر شاخه های قدرت دولتی برانان در حکم هوای است که برای زنده ما ندن به ان نیاز دارند. روی این اصل می توان ادعا کرد که نظامیان ، به عنوان یک طبقه به هیچ وجه نمی توانند زیربا راین امربروند که دولتی غیر نظامی بخواهد مستقل از نظرموافق ومساعد نیروهای مسلح امورکشوررا دردست بگیرد، از طرف دیگردرمیان این کسب وکارهای فراوان اردو ، غیر از صادرات وواردات وصنایع گوناگون (( جهاد)) هم یکی از اساسی ترین عرصه های سود آوری است که طی سالهای طولانی فعالیت ( حدود چهل سال) زیرچطرحمایتی انگلیس وقدرتهای مطرح جهان ، حیطه کارخودرا به میزان زیادی گسترش داده ورشد یافته است. نتیجتاً تقریباً گفته می توانیم که همه جنرالهای پنج ستاره ای درمدت زمان کوتاهی ملیارد   د رشد ند، ودر رده های پائین تر صاحب منصبان هم تقریباً درقطارملیونرها خودرا رسانده اند؛ درهم چواوضاع واحوال امریکا می خواهد تا برای حل وفصل مسئله افغانستان راهی بیابد تا شاید هزینه های سرسام اوروباج دهی برای پاکستان را کاهش دهد، امریکا درین اقدام خود نهایت امید واربود که با نصب یک دوست مصالحه گردر کابل بتواند دراین کا رموفق شود، درین صورت این بدین معنا بود که جنرالهای پاکستانی سودهای سرشاری را که از جریان ((جهاد)) می برند از دست بدهند، درحالیکه تجربه گویا است که جنرالهای به هر وسیله ای متوصل می شوند تا وضعیت سابق را در افغانستان حفظ کنند تا سوداگری حاصل از ((جهاد)) را بتوانند ادامه دهند، همه تحلیل گران وکارشناسان سیاسی به این عقیده اند که دولت کنونی پاکستان در ظاهر، تا حد زیادی ، سیاستی را دنبال می کند که هم خوان وهماهنگ با سیاست امریکا باشد ؛ تحولات سه دهه اخیر در ماورای سرحدات ما نشان داد که در ایران وپاکستان( سیا ست بی پدر ومادر ) شده است ، تامین منافع ملی از خود تعریف ومرزها ی شناخته شده دارد،تجاوزومداخله را درحریم دیگران را نه اسلام می پذیرد ونه هم حقوق بین الدول ، پاکستان در عین حال ، تقابل وتضاد جدی وعمیقی نیز میان نظامیان ودولت غیر نظامی برسررابطه با هندستان دارد، دولت به اصطلاح غیر نظامی پاکستان در ظاهر علاقه مند وتمایل به عادی سازی روابط با هندستان دارد که درنقطه مقابل خط مشی اساسی جنرالها قراردارند،جنرالها در پی انند که مسئله کشمیروتهدید امنیتی دروغین از سوی هندستان رابه هرقیمتی شده زنده نگهدارند ، در حالیکه معضله خط فرضی ( دیورند) را شامل مرورزمان به زعم خود می پندارد، وبا ایجاد تشنج در منطقه افکار مردم افغانستان وجهان را ازین امر منحرف می سازند،برعکس موضوع کشمیررا نه بخاطرتمامیت ارضی بلکه ازین طریق نیاز به افزایش مداوم وبی رویه بودجه نظامی وتقویت افراد اردو را توجیه کنند.جنرالهای پاکستان برای حفظ منافع مادی خود برای مردم این مفکوره را به اجبارتلقین می کند که گویا ، تنها از طریق تقویت نقش نهادهای نظامی است که می توان امنیت وموقعیت پاکستان را تامین وتضمین کرد.پاکستان درطول روابط خود با امریکا از مراکزتعددقدرتها ی چون کاخ سفید از یک طرف واز جانب دیگرحلقاتی در پنتاگون بهره برده در داخل پاکستان دومرکز قدرت شکل گرفته است: یکی ریاست جمهوری است، که از سوی مجلس نماینده گان ، نیروهای نسبتاً ترقی خواه ، لیبرالهای- دموکرات حمایت می شود، دیگری حلقه نظامیگران است، که از سوی قوه قضایی ( دیوان عالی پاکستان) وگروهای بنیاد گرای مذهبی به طور گسترده حمایت می شود که یگانه مرکز تجمع نیروهای راست گرای افراطی کشوراست.

کارشناسان سیاسی افغانستان ازین هراس دارند که نشود از طریق شرکت طالبان در اداره دولت یکباردیگر همان طوریکه بعد از شکست شوروی ، افغانستان وجریان جهاد را علیه شوروی به پاکستان سپرد ، ونخواست که درافغانستان یک دولت با ثبات ایجاد واز ان حمایه کند . فکرمی کنند سپردن افغانستان تکرارتاریخ نباشد؟چرا ازاین نوع بازیها سیاسی درین سرزمین زیاد بکار برده شده است .واز طرف دیگرنگرانی زاید الوصفی که درین سالها اخیر مردم افغانستان دارند وکمتربه ان ترتیب اثرداده شده ، سکوت وخاموشی وحالت پسیف وغیر فعال ونظاره گری مسئولین وزارت خارجه وتمام دیپلوماتان افغانی در مورد قضایایی است که در منطقه وجهان نسبت به افغانستان در حال تشکل وسازماندهی است ؛ البته این وضع امروزوزارت خارجه ضرورت به تجدید نظر عاجل را می طلبد تا از کادرهای مسلکی که درفن وآداب دیپلماسی بهره کافی داشته باشند ، واز همه مهمترآشنای با تاریخ دیروزوامروزکشورخودوهم اگاهی از طرح (( خاورمیانه بزرگ)) که افغانستان نیزدرین طرح گنجانیده شده است  . بحرانات که فعلاً در خاورمیانه وشاخ افریقا براه انداخته شده ، دامنه ان بدون شک در منطقه ما به شکل وشمایل دیگراز طریق پاکستان درحال سازماندهی است .لازم است تا درین بازی بزرگ دیپلوماتان ما درمتن قضایا خودرا وارد سازند.عدم توجه به این امر تمام پلان های دولت وحدت ملی را به خطر مواجه خواهد ساخت.حساسیت ها وقضایای که در سرحدات جنوبی وغربی ما ایجادشده ایجاب می کند تا ازین فرصت ها ی بی نظیربه همکاری کشورهاییکه توافقنامه استراتیژیک امضا شده آخرین میخ را بر تابوت اعمال این مداخله گران همسایه جنوبی وغربی بکوبیم ؛ تا ارمانهای شهیدان راه ازادی این کشوررا براورده سازیم، چه درغیر ان هرگونه بی تفاوتی وعدم بازنگری دقیق در مورد نیروهای امنیتی، ودیپلماسی فعال ، در مقابل سیاست های مکارانه ودو گانه ای سردمداران پاکستان وایران تا ابد برده ووابستگی را بدوش خواهیم کشید.  

 

 


بالا
 
بازگشت