خوشه چین

 

درجلسات نهضت میهنی

جناب محترم  محمد بشیر((بغلانی)) همیش اسرار میکرد که نهضت میهنی یک تفکراست نه تشکل،ما راه دراز درپیش داریم که درمقابل این تصمیم ((بن اول))بوی ازاشغال کشور به مشام میرسد.هیچ فردی ازوطن دوستان ووطن پرستان که درقضایای جاری وگذشته انسانی می اندیشند. ازتفکرنهضت میهنی بیرون نمانند.هنوزکه دیرنشده است،نهضت را ازفرهنگ میهنی بیرون کشیدند.به فرهنگ محلی بردند.چارۀ جزدوباره رجعت به فرهنگ میهنی وباروحیۀ خود آگاهی ملی نیست.مجور هستی که اشتباه کردی به ملتت جفا کردی،توبه همان خود خواهی هایت وفا کردی.بازگشت کنی درمحفل عیاران فرهنگ((بخشش))فراوان است.

برخیززجای 

برخیززجای که نگویم به تونمک حرام،ازنام جنبش مترقی شدی صاحب مقام،جنرال شدی،والی شدی،رهبرشدی،قهرمان ازکران تا به کران،کنون پشت خوده دور،دادی،درپای دشمن مردم،دشمن آزادی،دشمن روشنایی،تحت عناوین مختلف سجده ماندی آنهم منحیث دستمال کاغذی برای پاک  کاری،تحت عنوان مشاورومجاور،ازت کارگرفت.

عیاران دشمن را درجه بندی می کنند.

بخاطریکه زورمردم را باخود به همراه دارند.

دشمن درجه اول:انسانهای بافهم درخدمت بیگانه،دشمن درجه دوانسانها بافهم که نوکران بیگانه را حمایت می کنند.دشمن درجه سوم موجودیت قوای بیگانه درکشور.ما اول بادشمن درجه اول ودوم تسویۀ حساب مینماییم وبعد با دشمن درجه سه.بدین حساب.رونده به سفرهستیم ازهیچ کس توقع هم نداریم ولی مسؤلیت ما همین است که بگوییم وباخبر بسازیم که کاروان به سرعت میرود.همین قدر بس است که عقب ماندیم چنین نباش((شادی را شکارچی چه وقت به دام خود می افگند،زمانی درسوراخ درخت چهارمغزانداخت،زمانی که شادی چهارمغزرا گرفت،دست همواربه مشت مبدل می گردد،مشت ازسوراخی درآمده بود دوباره برنمی آید.چهارمغزرا رها نمی کند.بناً دستش بند می ماند.ودرگیر می افتد))حاکمیت سیاسی دیروز چنین یک حالتی بود.دعوا کردن که توملامت بودی دررها کردن درتقسیم کردن ونادیده گرفتن دیگران اسیرماندن به این حرف وشنیدنها چشمانت کورگشته،گوشهایت گشته کر،ازعلایم پیری وناتوانی.مشهود است.بی خبرهستی.

عیاران نوین پاچه وآستین برزده اند برای عمل

تنهاکارمن نیست ازتوهم درمیدان شویــم مکمل

درودروازۀ وطنم را کثیف ساخته کاروان غرب

 آمریت دفتروشعبه ومکتب مدرسه ما شده چتل

اگرنروی درپاک کاری،گویند،تورا ای نمک حرام

ازوطن پرست تابه شاگردان ترکی،بدخشی کارمل

یک مرد جنگی به از200 هزار،ازپکتیا تابه مزار

دروقت قدرت فراوان آیند وچاپلوسان دزدو دغل

عیاران پاک بازاند دارای نیات صاف،راست کار

((خوشه چین))ها ندارنددرامتیازبارفیق جنگ وجدل 

عیاران نوین،قطرات باران فراری ازوحشت ابرهای سیاه،ریخته برزمین،درهمگرایی وباهمی،چون دریای خروشان رونده متحرک سیال به سوی آینده مسیرسیلان خویش را سبزوشاد می گردانند.(گذشته را صرف وقایع تاریخی می پندارند))به این معنی که آینده های ما باید تاریخ بخوانند.تاکه بیاموزند وبیاموزند وبیاموزند.مصروف بودن به گذشته آب استاده گنده میشود.میخواهند که خانوادۀ جنبش وطن پرستان را ازگندگی ها بیرون بکشند.

ازعیاران نوین افغانستان بشنوید.

همه روزه درافغانستان(وطن) آبایی ما مردم ما کشته میشوند.چرا؟مردم ماره یهود ونصارا نیامده اند که بکشند.مگرمی کشند.کشته بودند وخواهندکشت.توسط خود مسلمانهای ماچرا؟درطرف دولت ببین مسلمان،درجانب مقابل ببین مسلمان این کشتن مسلمان توسط مسلمان تا به چه وقت؟اما که انسان هستیم بنده گان خدا هستیم همین قدرمیدانیم که خدا برای ما حنجره داده است که صدای خودرا بلند وبلند وبلند یکجا بلند بسازیم آخر تا به چه وقت،ساعت،روز،ماه وسال،سالهای دیگر؛با عیاران نوین صدای تان را شریک بسازید چون شال تند طوفان خلق برپا کنیم این قاتلان انسان سرزمین مارا ذریعۀ طوفان آهنگ ازصحنه بروبیم.ورنه اینها به همت ویاری دشمنان انسان وانسانیت تا محو نسل افغان برای انسان کشی خویش ادامه میدهند.

مصالحۀ ملی

تنظیم های جهادی اساساً ازجانب امریکا، برای ویرانگری وتخریب ایجاد گردیده بودند نه برای اعماروآبادانی کشور.

شواهد وقراین ودلایل حکم مینماید که در رأس سازمان دهی وایجاد طالبان آقای کرزی درسطح ملی دست اول داشته است وقتل های زنجیروی آدرس میدهد به شخص خودآقای کرزی.

مصالحۀ ملی یعنی دارای کشورآزاد مستقل،درمناسبات بین المللی غیروابسته،درسطح ملی تمامی طرف های درگیر،همکار،یارو یاور همدیگر،به حیث یک همشهری دارای احساس مسؤلیت پذیری طبق استعداد وتوان مندی درادارۀ کشورسهم فعال داشته باشند.طبعن که اگر این روحیه جنبۀ عملی می گرفت.ازلحاظ نظامی افغانستان درمنطقه یکی از بزرگترین قدرت نظامی بود.یعنی دولت(ثابت)دررأس همچو یک قدرت نظامی ولو هرکسی که می آمدآقایون((مجددی،ربانی،حکمت یار))دلیلی برای رشد طالب نبود.اما آنچه که جانب مقابل((ایالات متحدۀ امریکای پیروزمند درمیدان جنگ سرد)) به آن درافغانستان علاقه مندی داشت ((دولت ضعیف بی کفایت وناتوان))تابتواند طبق پلان زمان بندی شده خود درصحنه حضورخودرا بیابد.قاعدتاً کشورهای متعرض((امپریالیزم& سوسیالیزم))نهال ازقبل برای چیدن میوه غرس مینمودند،آن نهال های غرس شده((تنظیم های جهادی منحیث پاروبرای رشد نهال))آقای کرزی ((شاشجاع قرن بیست ویک وآقای اشرف غنی عبد الرحمن خان قرن بیست ویک))مدنظرگرفته شده بودند.روی هموین منظورزنده بودن داکترنجیب،درداخل ویا خارج ازکشور،درد سری سری بود برای ایالات متحدۀ امریکا،پاکستان وایران.بدین لحاظ دردرون خانۀ ملل هیچ برایش نشد.قدرت بسیچ وسازماندهی اودرهمان چهارراهی آریانا ثابت شده بود.بناًاورا به حیث دشمن درجه به انتقام شکست جنگ جلال آباد به درچهار راهی آریا نا به دار آویختند.دیگراینکه درافغانستان هیچ علاقه مندی وجود نداشت سیاست ضد بیگانه شعارش بالا شود وهکت استقلالیت سیاسی نماید((منطق احمدشاه مسعود درتخت استالف گوای نپذیرفتن طوق غلامی برگردن بوده است وهکذا عبد العلی مزاری این را حق نداشت بگوید ریسمان تنها برسر شانۀ هزاره نمی زیبد.اگرمقدس است باید همه ازان مستفید شود.بادرنظرداشت این تحلیل کوتاه تقاضای من ازهموطنان این است که نمیتوانیم آب رفته دوباره به جوی بیاوریم بلکه همین آبی که ازمغزها وذهنیت های انسانی ترواش میکند باید که مزرعۀ عقلانیت خودرا سیراب بسازیم وبه خودبیاییم.ما باید شکایت خودرا ازنقد داشته باشیم تابه قرض.

 

امنیت ملل متحد

هموطنان عزیز وشریف،نهادهای جامعۀ مدنی،احزاب سیاسی،گروها وحلقه های مماثل،شخصیت معزز وقابل قدروصاحب نظران،مااخیرن شورای امنیت ملل متحد واقعۀ دلخراش حملۀ انتحاری شهرکابل را که منجربه قتل عدۀ زیادی ملکی ونظامی پیروجوان واطفال گردید.محکوم کرد وتقاضا نمود که امکانات لوژستیکی وغیره ضروریات طالبان باید قطع شود.مرجع که بتواند این پرونده را تا به آخر دنبال نماید.ازتوان دولت موجود نیست.مگربهترین بهانه است. برای شما که ازجا برخیزید این پرونده را تا به آخر دنبال نمایید،کاریست انسانی عقلانی اگربگوییم انگیزۀ است برای کارمشترک وازمیان برداشتن کدورت ها.

سرزمینم 

سرزمینم دیگرمیدان تطبیقات اسلحه نیست.سرزمینم دیگرمیدان زورگویی ابرقدرت ها نیست،سرزمینم دیگر محل تطبیقات ایدیولوژی((افراط گرایی))نیست.سرزمینم سرزمین آزاد است به اندازۀ شعاع اندیشۀ مولانای بزرگ،عمرخیام،فردوسی بزرگ،ابن سینای بزرگ وچهرصد شاعر دربار سلطان محمود غزنوی((مردان میدان مقابل انگلیس))میدان آزادی به اندازۀ توان وشهامت امیرابومسلم خراسانی،یعقوب لیث صفارورستم وسهراب زمان.مادیگرنیازبه امریکای دشمن بشریت نداریم،ما دیگرنیازبه روسهای نامرد نداریم که دوستان خودرا همیش درمیدان رها می کنند ومیروند.ما نیازبه جوشش مردم خود،به هردین ومذهبی که هستند ودرافغانستان تولد یافته اند.به هرلسانی که تکلم مینمایند.نیازداریم.

هموطنان عزیز

هموطنان عزیزوشریف من،افتخاراین را دارم که ازآغازطفولیت تمامی رنج ومحنت،یتیم بچگی،نامرادی،توهین وتحقیرهم سن وسیال خودرا دربعضی موارد دیدم ولی،دانسته بودم که مراحل گذراهست وتو درمنزل مقصود میرسی،با پاهای برهنه با تمامی موانع مکتب خودرا خواندم،دانسته بودم که جزازهمین شیوه(مکتب خواندن)به جایی نمی رسی،دربهترین مواقع وجاهای مناسب آن وزمان عرق ریختم،با دل شاد وپیشانی ولبان پرازخنده نخواستم که خم ابروازببیند.بی خانگی هارا دیدم،احتیاجیهارا دیدم،بهترین نزدیک هایم بنابرفقری که دامن گیرم بود،بانظرحقارت طرفم میدیدند.به جزهمان حلقۀ((عیاران))درهیچ دروازۀ دق  الباب نکردم،حتی درشرایط وحشت ودهشت دوران جنگ میهنی بین چپ وراست.بندی گریهارا دراثراشتبا هات دیگران دیدم،مورال((ارادۀ))خودرا ازدست ندادم.تا اینکه گذشت زمان((طلا))ازمیان خاک جوهرخودرا بیرون می بیند.درردیف شمارکودپلماتیک قرارمیگیرم.خدارا شکرهمان طوریکه درموقف ضعیف بی ارداده نشدم،ازموقف قوی هم درک میکردم((میوه))ازدرخت برزمین می افتد.کبررا به خودراراه ندادم،ازهمان آغازسقوت حاکمیت حزب دموکراتیک افغانستان((حزب وطن))مردان وارچون ملیون ها هموطنم درروی زمین،درلب دریای کابل مصروف خرید وفروش شدم.یعنی درحالت فقرونامرادی چون مردمان هرزه به خودفروشی رو نیاوردم وازموقف قدرت دستان دراز داشتم برای بلند کردن.درمدت اقامت خویش دراروپا حبه ودینار،به حساب کمک ندیده ام هرآنقدرکه امرارحیات میشوم((همت فرزندان خودم))است.به شما هم توصیه میکنم  با اراده بشید وبا ایمان فردا انسانیت دراثرسعی وتلاش شما تحقق می یابد.

همه دردها

همه دردها،راه علاج دارند.مگردردخجالت((عذاب وجدان))بسیارسخت است.اگرمیخواهید حریف را به شدید ترین درد مبتلا بسازید.حریف را اگردست به جنایت نزده باشد.ببخشید.

آیا مردم افغانستان انسان نیستند؟

دوزدن ها دشنام دادن ها تغیری وتبدیلی اشخاص وافراد درد را دوا نمی کند مشروط براینکه آغازاینجا:جامعۀ جهانی،به شما مراجعه مینماییم بگویید که آیا مردم افغانستان انسان نیستند؟قصرسفید وقصرکرملن،لندن،بروکسل شما لطف فرموده بگویید آیا مردم اففغانستان انسان نیستند.؟ رایاض،اسلام آباد،تهران شما علم برداران جهان اسلام هستید آیا وقواعد اسلامی اجازه میدهد که مردم افغانستان را بهدرمقابلا چنین یک حالت فجیع وضد انسانی واسلامی قصابی مینمایید.چرا؟به شما احزاب،سازمانهای سیاسی،انجمن ها وفدراسیون ومراجع دفاع ازحقوق انسان وانسانیت مراجعه مینمایم به این شرح ازشما تمنا مینماییم که حق داد خواهی قضایای افغانستان به مراتب با ارزش تراست ازبرنامه ومرام نامه تووتا بلاید صاحب کشورباامن شوی،بعدازان خواستاربرنامه واساس نامه است باشی،همه با هم صدای دادخواهانۀ خودرا واحد میسازم درتمامی مراجع تصمیم گیری ناله وفریاد میکشیم مردمان خیرخواه جامعۀ ملل را برای دفاع خود طلب مینماییم اگرموافق هسید یکی ازاجمنها ویا فدراسوین ها مسؤلیت این حرکت انسانی را به عهده بگیرد دیگران اعم ازپیرجوان،زن ومرد،پروفیسور،بیسواد این حرکت را حمایه وپشتیبانی مینماییم.

مطلب جدی است

احزاب وسازمان های سیاسی،انجمن ها،فدراسیونها  وحلقات مماثل آن چه درداخل کشور وچه درخارج کشور،قضایای جاری وگذشتۀ افغانستان خون آلود ودودآلود،وموضع گیریهای جهان سرمایه وکشورهای هم جوار،درمدت چهل سال باید برای همه آموختانده باشد.هرآن تغیری وحادثۀ که درکشورما بوقوع پیوسته همه اش صادراتی بوده به ضرر وزیان ما تمام ریاضشده است.درتمام این رقابت ها باخت اساسی را خود مردم ما کرده اند.درمدت زمانی که سپری شد به خود نیامدیم فقط خود دربازوی خود دندان انداختیم.اگرخاموش نشینی عذر بد ترازگناه است.درمقابل سفارت خانه های امریکا،روسیه وانگلیس مظاهره وتحسن دوام دار کرد.این دولت را باید به اثراعتراضات مدنی وخیابانی وقیام مردمی  کنارزد،دولت عبوری را تحت نظرسازمان ملل متحد ایجاد کرد((بربنیاد بینش ودانش))نخبگان فرهیخته چه درداخل وازخارج به همرای سازمان های منسجم وتحول پسند،دولت عبوری را تا شرایط حاکمیت قانون بربنیاد مردم سالاری بوجود آورد.

کتاب شوم

بُرده است سرانجام بُرده است،کسی که تکیه به آموختن کرده است. آموختن از بی ادبان،آموختن ازاحمقان،آموختن ازوطن فروشان،آموختن ازخود خواهان،آموختن ازخطاها،آموختن ازاشتباهات.آموختن ازبه زمین خوردنها ،آموختن ازناکامیها آموختن ازبزرگان، آموختن ازدانشمندان،آموختن ازکهنه کاران درعرصۀ سیاست،فرهنگ هنر،جنگ ونبرد.سرانجام با این شیوه وروش میدان را بُرده است.عیاران نوین  باکسی مسابقه نمی کنند.بلکه میگویند ومی نویسند این شیوۀ کارما ست که بیاموزیم،با لاخره حقیقت دراختییارما قرار میگیرد.جهالت عمرش کوتاه معیاد تاریخش هرچه زود تر می گذرد. همان گفتۀ بزرگ مرد فرهنگی که گفته است.آب میشوم که سرآب شوم،سرآب میشوم که حباب شوم وبعداً سقوط درآب بحرمیشوم،با آموزش ازمحتویات فوق صداقت به خرچ میدهم که کتاب شوم.باجمع ازدوستان، یاران ورفقا به منظوربدست آوردن خوشبختی همسفرشدیم.گفتیم که خیلی زیاد فلسفه بافی کردیم،به نتیجه رسیدیم که ما درمدت زیاده ازبیست سال درهمانجای که افتیده بودیم درهمانجا هستیم بعد زمان بیست سال ازعمرمارا بیهوده گرفت.کنون متوجه شدیم متحدانه ازجا خاسته ایم روبه سفر،درین سفرمسؤل انتقال،شل وکوروکرشدیم،راه طولانی است گفتیم رفقا ودوستان عزیز.گذشته های ما خوبیهای داشت،خوبیهایش را توسعه رشد وانکشاف میدهیم،بدیهایش را،درپای درختها وکشتزارها به حیث پاروبکارمی گیریم.

قابل توجه وطن پرستان اصیل(چپ)اگردیروز چنان بود دعوا سویتیزم وماویزم وضعیت هموطنان مارا(بهترین هارا)درمصاف هم قرارداد.تلفات بی شماری را هم از طریق برخورد های شلیکی وهم ازمواضع دولتی متقبل شدیم.کنون سویتزم (سوسیال) امپریالیزم به دولت روسیه سرمایه داری مبدل گشته است ودولت خلق چین بزرگترین سرمایه جهانی را رهبری می کند.یعنی نیروی اساسی تغیر وتحول ازلحاظ ذهنی درشرایط موجود کشورباید جای پا برای خویش بازنمایند.

 

گذشتۀ ما تاریخ زنده است

گذشتۀ ما تاریخ زنده است برای مطالعۀ نسل های بعدی،بیان خوب وبدش ازصلاحیت مانیست،بگذارید که نسل های فردای ما پیرامون وقایع وحوادث، تحقیق کنند بخوانند وبنویسند،افتخارکنند،انتباه بگیرند.اما درمرحلۀ موجود خودرا مصروف نگه کردن،خودرا بری الزمه نشان دادن برف بام خودرا برسربام همسایه ریختاندن نمیشود که چون کبک سرخودرا دربرف گورکرد گویا که عقاب اورا ندیده باشد.

آنچه که عمده است.چه را باید از اشتباه آموخت انکشاف ورشد داد وثبوت کرد که ما نشکسته ایم فقط وقت کمایی کرده ایم برای انجام وظایف باقی مانده وبه سر رسانیدن وظایف پیش رو.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت