برکسیت

 

منبع: ستراتفور(Stratfor)

برگردان: خلیل

 

نخستین از یک سری تهدیدات رفراندومی برای اتحادیه اروپا 

                           

تصمیم فوق العاده مهم، 23 جون رای دهندگان بریتانوی به "برکسیت" از اتحادیه ی اروپا فقط یکی ازچندین رفراندوم هائیست درسرتاسراروپا که تنها پروژه ی اروپائی درسال 2016 را متآثر می سازند. این امراستفاده مستقیم دموکراسی ازسوی دولت های اعضای اتحادیه ی اروپائی است با پیامد ضمنی بد شگون برای این اتحادیه.  

رای دهنده های خشمگین از تلاطم های اقتصادی و احزاب سیاسی عنعنوی رفراندوم را به یک وسیله خیلی جذاب برای سیاست مداران می سازند تا با استفاده ازآن رای دهندگان متآثرناشده را جذب نمایند. درسالیان آینده، رفراندوم ها از سوی سه منبع مهم پیشنهاد خواهند شد- - حکومات ملی، گروپ های اپوزیسیون و سازمان های جامعه مدنی- - و این رفراندوم ها درمورد طیف وسیعی ازسوالات مرتبط با اتحادیه ی اروپا تدویرخواهند شد.

 

یک پرادوکس دلچسپ

 

اتحادیه ی اروپا سرگذشت پرتب وتابی بارفرندوم ها دارد. حکومات اروپائی چندین تصامیم سرنوشت سازو مؤثر برحاکمیت ملی را بدون مشورت با عوام الناس اتخاذ کرده اند. اعضای بنیان گذارجامعه اقتصادی اروپا(سلف اتحادیه ی اروپا) حینی که این سازمان فرا ملیتی در سال 1957 ایجاد شد، رنفراندومی تدویر نه کردند.  چها ردهه بعد، اعضای اصلی حوزه اویرو از رای دهنده گان نظرشان راقبل ازایجاد پول رایج اتحادیه نه پرسیدند. تنها دنمارک وسویدن رفرندوم هائی را مبنی بر واردشدن درحوزه اویرو دایرکردند، که مردم رای به عدم یکجا شدن دادند.  سلطنت متحده (بریتانیا) به نوبه خود، گزینه ی عدم شمولیت دراویورو را با همتاهایش در اتحادیه اروپا مورد مذاکره قرار داد. 

 

وقتی ملت ها با شهروندان شان به مشورت پرداختند، نتیجه چندین مرتبه علیه ادغام اروپا گرایش پیداکرد. ایرلندی ها اساسآ علیه پیمانهای نیس(2001) و لیزبن(2008)، که اقتدار بیشتری را ازحکومات ملی به مؤسسات اتحادیه ی اروپا منتقل کرد، رای دادند.در هردو مورد، دوبلین قبل از تدویر رفراندوم های دومی، درگرفتن امتیازاتی ازاتحادیه اروپا به توافق رسید، که منجربه نتایج آرای دلخواه برای پیمانها شد. در دنمارک، پیمان ماستریخت، که اتحادیه اروپا را ایجاد کرد، بعد ازآنکه مردم علیه آن در یکسال قبل رای داده شد، برای تصویب آن ایجاب یک رفراندوم دومی را در 1993میکرد.

 

چه بسا که مهمترین رفراندوم های شناخته شده اتحادیه ی اروپا درفرانسه وهالند درسال 2005 تدویر شدند، وقتی که مردم علیه طرحی برای وضع کردن یک قانون اساسی برای اتحادیه اورپا رای دادند. چنین مردود سازی های مردمی در دو عضو مؤسس اتحادیه ی اروپا موجب گردید تا بلاک پروژه را لغو نماید. 

اینکه آیا اتحادیه اروپا برطبق اصول دموکراتیک مشروعیت دارد برای سالها مورد بحث بوده است. با آگاهی از اینکه انتقال حاکمیت ملی به تکنوکرات های نا منتخب در بروسلز رای دهندگان را نا خشنود می سازد،حکومات ملی تصمیم گرفتند تا نقش پارلمان اروپا، این یگانه سازمان بین المللی اروپائی که اعضایش از طریق حق رای همگانی برگزیده شده اند، را بهبود به بخشند. اعتقاد براین بود که با دادن سهم بیشتر به پارالمان اروپا درفرایند تصمیم گیری در این قاره، اتحادیه اروپا بیشتر دموکراتیک خواهد گردید. 

امابحرانهای اقتصادی وسیاسی گفتمان روی مشروعیت دموکراتیک بلاک راشدیدترکرده،ودرپاسخ بدان حکومات بطور روزافزونی ملیت گرا می گردند. با تدویر رفراندوم"بریکسیت"،سلطنت متحده(بریتانیا) نهائی ترین حد نمونه ی این تمایل-- ونخستین درخواست برای برگشت به مراحل اولی درفرایند ادغام اتحادیه اروپا بوده است. اما احتمال دارد تا سایر کشورها مطالبات مشابهی را در آینده مطرح نمایند. موضوع رفراندوم یک تناقض دلچسپی را مطرح می نماید:  پرسیدن از رای دهندگان برای سبک و سنگین کردن موضوعات اروپائی مثل اینکه دموکراتیک ترین شیوه اصلاح اتحادیه ی اروپا- ازنظراستدلالی یک نهاد دموکراتیک- خواهد بود. درحالیکه وضعیت معمولآ چنین بوده است، اما کارها طوری ساده نیستند که اساسآ به نظرمی آیند، و درحقیقت جریان عمل می تواند بلاک را فراتر ازدرمان ضعیف سازد.    

 

پیچ درپیچ بودن لایه ها

درظاهر،رفراندومهاعبارت ازمهمترین وسیله پرابهت دموکراسی اند،که برای رای دهندگان شانس ابرازنظر مستقیم راجع به مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را میدهند. رفراندوم ها به مردم اجازه باز- پرداختن             بافرایند های سیاسی را داده و برای حکومات یک اختیارنامه ی مردمی ای فراهم می کنند که ایجاب اتفاق    نظرهمگانی وسیعی را می نماید. این امر واضح می سازد که چرا رفراندوم ها بار- بار در مورد اصلاح قوانین         اساسی یا تصمیمگری راجع به مسایل حساس اجتماعی و سیاسی( مانند سقط جنین یا جزای اعدام) مورد استفاده            قرار می گیرند.

 

اما منتقدین رفراندوم ها استدلال می نمایند که این(رفراندوم) ها رای دهندگان را مجبورمی نمایند تا راجع به موضوعات مغلقی تصمیم بگیرند که در مورد آنان شاید معلومات مکملی نداشته باشند. رفراندوم ها میل دارند تا این توهم را ایجاد نمایند که موضوعات مغلق را می توان با عبارات ساده ارایه کرد؛ رای اغلب اوقات تاحد جواب"بلی" یا "نه" ساده ساخته می شود.  رفراندومهاهمچنان بطورمعنی داری با وضعیت های سیاسی محلی مرتبط اند. تعداد زیادی از شهروندان واحزاب سیاسی میل دارند به رفراندوم به حیث رای درمورد حکومت وقت نگاه نمایند تا راجع به موضوع موردبحث، بدین ترتیب است که نتایج اغلبآ توسط وضعیت اقتصادی یا محبوبیت حکومات وقت مشخص می گردند. (این بخودی خود برای رهبران مؤسس اتحادیه ی اروپا،فرانسه و جرمنی دلسرد کننده است، که درسال 2017 با انتخابات رو برو بوده و رای دهندگان بطور روز افزونی ازاحزاب برسراقتدارنا دل خوش اند).

 حکومت فرا ملیتی اروپا یک لایه اضافی پیچیدگی را ایجاد می نماید. موضوعات مربوط به اتحادیه اروپابرای درک ازسوی رای دهندگان نسبت به موضوعات ملی مشکل تر می نمایند، و رای دهندگان تمایل بیشتری برای شناسائی نزدیک تر باآنها داشته و در رابطه با موضوعات ملی نسبت به موضوعات فراملیتی احتیاط می کنند. این بدان معنی است که رای دهندگان اغلبآ در رفراندوم های اتحادیه اروپا برمبنای شرایط سیاسی و اقتصادی ملی تصمیم میگیرند.

شمارزیادی آرای فرانسوی بطورمثال، علیه قانون اساسی اتحادیه اروپا عملآ رای دادن علیه  ژاک شیراک رئیس جمهور پیشین بود. عین مثال در مورد انتخابات برای پارالمان اروپا رخداد؛ اکثر احزاب سیاسی تمایل به راه اندازی کارزار ها در مورد موضوعات ملی را دارند تا راجع موضوعات اروپائی. بدین تریب، نتایج انتخابات پارالمان اروپا وسیعآ همچون بارومتری(فشارسنجی) درک می شود در مورد محبوبیت حکومات ملی.

همچنان رفراندوم های مرتبط با اتحادیه ی اروپا بخاطر تآثیرات شان بر تصمیم گیری در اروپا مغلق اند. معاهدات قبل ازاجرائی شدن نیاز به تصویب توسط همه دولت های عضو دارند، که بدین معنی است درآن کشورهائی که نیازبه تصویب  یک معاهده به رفراندوم ضرورت است(مانند ایرلند ودنمارک) همه فرایند می تواندبخاطر تصمیم رای دهندگان دریک کشورمتوقف گردد. این کارشک و تردید های کلانی را راجع به معقولیت تصویب معاهدات ایجاد می کند، اما این کار همچنان بطورمؤقت به کشورها، فرصت میدهد تا به رغم قدرت قابل ملاحظه، وقتی که رای دهندگان نه بگویند بخاطرامتیازات به مذاکره متوسل شوند. بطور مثال، دنمارک، بعد از آنکه مردم اساسآ علیه معاهده ی ماستریخت رای دادند چندین معافیت ازمقتضیات اتحادیه اروپا بدست آورد.       

یک وسیله ی پرتوان برای گفتگو

نه هرکشوری دارای توانمندی تحصیل امتیازات از اتحادیه اروپاست طوریکه سلطنت متحده(بریتانیا) یا دنمارک بوده اند. 

در سال 2015، حکومت یونان از رفراندوم علیه ریاضت کشی برای فشار آوردن بر رهبران(اتحادیه اروپا) برای نرم ساختن شرایط موافقت نامه ی کمک مالی دولتی با موفقیت اندک استفاده کرد. درهنگری، حکومت ازاپوزیسیون مردمی بر ضد طرح کمیسیون اروپائی برای تغییرمکان دادن پناه جویان استفاده خواهد کرد تا رد کردن آن پلان دربروسلز را توجیه نماید و نیز محبوبیت خودش را در داخل بهتر سازد. مگر موضع هنگری قوی تر خواهد بود اگرعمل کردش رابا سایر کشورهای همفکرش درمنطقه هم آهنگ سازد.

اعضای بزرگتر اتحادیه ی اروپا آرزومندی بیشتری نسبت به همتاهای کوچک شان احساس خواهند کرد تا رفراندوم ها را تهدید نمایند، زیرا که این کشورها می توانند ضرر بیشتری را به اتحادیه اروپا وارد نمایند.  

احزاب اویرو- شکاک نیزاز رفراندوم به حیث بخشی ازکارزار های انتخاباتی شان استفاده خواهند کرد. رهبر ناسیونالیست حزب آزادی آستریا اخیرآ گفت برآستریا بایست" ازطریق رفراندوم ها حکومت شود" طوریکه درسویتزرلند می شود. جبهه ملی فرانسه تعهد سپرد تا درصورت برنده شدن در انتخابات سال 2017 ریاست جمهوری یک رای گیری را روی عضویت آن کشور در اتحادیه اروپا براه می اندازد. جنبش پنج ستاره ی ایتالیا گفته است که اگر انتخاب گردد یک رفراندومی را در مورد عضویت کشورش در حوزه اویرو راه اندازی خواهد کرد. مدنظر باید داشت که فرانسه و ایتالیا بالترتیب اقتصادهای دوم و سوم در حوزه اویرو اند، چنین رفراندوم ها بلاخره اتحادیه اروپا را به سرنوشت بدی دچارخواهند کرد. وعده سپردن برای برای گذاشتن موضوعات مرتبط با اتحادیه ی اروپا به این احزاب کمک می کند تا وجهه و محبوبیت شان را تعدیل نمایند، زیرا یک رفراندوم کمتر تهدید آمیز(وبیشتر دموکراتیک) می نماید، نسبت به تعهد عمل یک جانبه. بلاخره، گروپ های علاقمند و سازمان های غیر حکومتی می توانند تلاش نمایند تا اجنداهای شان را با یک شیوه مشابهی به پیش ببرند.اما بدیل های شان بیشتر محدود اند؛ فقط  مشتی ازاعضای اتحادیه اروپا دارای میکانیسم هائی اند که به شهروندان اجازه میدهد که رفراندوم هارا سازماندهی نمایند.  

در ایتالیا، رفراندوم های سازماندهی شده توسط شهروندان الزام آور اند، مگر فقط وقتی که نتیجه رای گیری بالاتر از 50 درصد باشد. اکثر رفراندوم های حمایت شده از سوی شهروندان در دو دهه گذشته بخاطر نتیجه رای گیری پائین بی نتیجه اعلام شده اند. درهالند، حدو مرز برای نتیجه رای گیری خیلی پائین(30 درصد) است، اما رفراندوم های سازماندهی شده عامه الزام آور نیستند. هرچند، مگرحتی آرای غیر الزام اور می توانند حکومات را دروضعیت ناخوش آیند قرار بدهند. درهالند حکومت در حال حاضر چشم براه شیوه هائی برای پذیرفتن وعده هایش درحرمت گذاری به نتایج رفراندوم ماه اپریل است که طی آن مردم از هاگ خواستند تا موافقت نامه مشارکت و همکاری بین اتحادیه اروپا و یوکراین را امضا نه کند. کشورهائی چون کرویشیا، لاتویا و هنگری نیز دارای میکانیسم هائی اند که به شهروندان موقع میدهد تا رفراندوم پیشنهاد نمایند.

بعضی کشورها دارای میکانیسم های دموکراسی مستقیم اند. درآستریا و فینلند، بطور مثال، مردم می توانند پارالمان های شان را مجبور نمایند موضوعات معینی را به مباحثه بگذارند در صورتی که آنها بتوانند امضا های کافی بدست بیاورند. در اواخر اپریل، پارالمان فینلند گفتمانی را راجع به عضویت آن کشور در حوزه-اویرو بعد ازآن برگزار کرد که یک گروپ از شهروندان امضاهائی را برله آن موضوع جمع آوری کردند. درحالیکه گفتمان الزام آور نبود، شهروندان به حکومت شان این پیام واضح را فرستادند که آنها در مورد تاثیر پول مشترک براقتصاد فینلند تشویش دارند. این مباحثات بخصوص وقتی می توانند نا راحت کننده باشند که، مانند مورد فینلند، یک حزب اویرو- شکاک عملآ یک عضو حکومت باشد ومجبورشود تا یک موازنه ای بین بیان نامه ی سیاسی خودش و تعهدات ائتلافش در یافت نماید. 

 

رای دادن های آینده

 

موضوعاتی در اروپا وجود دارند که می توانند در سالهای آینده توسط رفراندوم مشخص شوند.  با وجود آنکه یک معاهده جدید اتحادیه ی اروپا دراوضاع سیاسی جاری خیلی نا محتمل می نماید، هرگونه تلاشی برای تعدیل در چوکات قانونی بلاک موجب انگیزش یک طوفانی از رفراندومها در سرتاسر قاره خواهد شد. احزاب ایورو- شکاک و سازمان های واقع در اروپای جنوبی، و درعین حال حکومات بیشتر میانه رو،می توانند تهدید نمایند که عضویت شان را دراتحادیه اروپا یا حوزه ایورو را به رای گیری بگذارند تا که از بروسلزتقاضای امتیازات درموارد مختلف نمایند، به شمول اهداف مالیاتی و باز نگری ساختارهای بدیهی(قرضه)ها. نیروهای اویرو- شکاک در شمال اروپا می توانند برای رفراندوم ها برای مقاومت در برابر اقداماتی فشار وارد کنند که ثروت ملی شان را تضعیف می نماید. 

جنبش های جدائی طلب در نقاطی مانند کاتالونیا، سکاتلند و فلاندرز برای اصرار بررفراندومها بخاطر خودمختاری بیشتر یا برای استقلال تمام و کمال ادامه خواهد یافت. حکومات منطقوی یا درزون مرزی می توانند در برابر طرحهای اتحادیه اروپا برای تخصیص پناه جویان درقلمروهای شان از طریق گذاشتن این موضوع به رای مقاومت نمایند. یونانی های جنوب قبرس وترکی های شمال آن یک باردیکر برای اتحاد مجدد این جزیره مذاکره می نمایند، اما هرگونه موافقت نامه می بایست توسط هردوجانب در رفراندومی تائید گردد.(در سال 2004، قبرسی های یونانی یک طرح مورد تائید سازمان ملل را طی یک رفراندمی رد کردند).  

رفراندومها همچنان می توانند امور بین المللی در ورای اتحادیه اروپا را متاثر نمایند. فشارهای مردمی می توانند حکومات را در چندین ملت های اتحادیه اروپا برای تدویر رفراندوم  راجع به موافقت نامه هائی مانند تجارت فرا-اتلانتیک ومشارکت درسرمایه گذاری مجبور نمایند. کشورهائی مانند فینلند و سویدن غیرمحتمل است تا بدون رفراندوم به ناتو ملحق شوند، و آستریا وایرلند سرگرم طرح ریزی برای الحاق به این ائتلاف نظامی در زمانی نزدیک نیستند، ام اگراینهامصرف چنین طرحائی باشندهم، خود داری ازیک رفراندوم مشکل خواهد بود.

این رای گیری ها احتمالآ علیه پس زمینه های رو به رشد ناسیونالیسم و هراس از جهانی شدن برگزار خواهند شد. این رای گیری ها یقینآ توسط وضعیت های سیاسی و اقتصادی در حین برگزاری متآثر شده ودر معرض دستکاری های مردم باوراز سوی هردوی سازماندهندگان و مخالفین شان خواهند بود( چیزی که برای اکثریت انتخابات ها مصداق دارد). بنابراین، مساعی ادعا شده برای حل بحران نمایندگی اتحادیه ی اروپائی می تواند در تضعیف بلاک  دخیل باشد. ختم.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت