عبدالغفور امینی

 

دولت مزدور

ای وطنداران دِگرباهم شوید ازجان ودل

بَرکَنید ازبیخ وبُن این دولتِ مزدور را

زخمِ ناسوری شدند اینها برای ملتم

راهِ دیگرکَی بُوَد این زخم واین ناسوررا

نیست دستبردار اینها ازتظلم های شان

مرگِ شان در راه ومی پالند راهِ گور را

ازغرور وقدرتِ شان پَر کشیدند همچو مور

بِه که ازقدرت بِاَندازیم ما این مور را

هست اوشان عاشقِ یک ملِیت با یک زبان

زیرورو سازیم ما این دولتِ مغرور را

دایم ازخود کشتن ودرخدمتِ بیگانگان

بَرکَنیم ازریشه ما این رسم واین دستوررا

چون برادر ملیتها بیشترباهم شویم

بیش نگذاریم به قدرت هرکَل وهرکور را

کَی مرامِ من ز(کور) افرادِ نا بینا بُوَد

کورِ مغز وکورِ قلب وشخصِ وجدان کور را

دستِ شان کوته کنید ازدستبازی دروطن

دشمنِ نزدیک وبعد ا دشمنانِ دور را

ثور۱۳۹۵

 

+++++++++++++

 

نمک ناشناس

نمک ناشناس ها بهرِ وطن چون دشمن اند امروز

که نامردانه حاضر برفروشِ میهن اند امروز

ندانند اینکه میهن مادر ومادرچو ناموس است

ازین ناموس فروشان بیش وصدها درجن اند امروز

همه ازیادبرده فرض ومسوولیتِ شان را

برای قدرت وزر نوکرِ اهریمن اند امروز

فراموش کرده اند این ها که (مادر) زاده اوشان را

خودِ شان لاشعوری درخشونت برزن اند امروز

بجای آنکه میهن را زنابودی بیرون آرند

به صدها افتخار حامیی دَهشت افگن اند امروز

غلامِ افتخاری بهرِ امریکا وپاکستان

ولیکن دشمنِ سرسخت باهم میهن اند امروز

برای انتحاری ها رفیق ورهنما هستند

سراسر بی خیال ازقتل وآدم کُشتن اند امروز

زدستِ طالبان ملت نه شب نی روزِ خوش دارند

واینها شاهدِ صدقتل وصدها شیون اند امروز

برای ضدیت با یک زبانِ ملیی کشور

دوصد وحدت شکن توظیف دربد گفتن اند امروز

لوایح را بدون فارسی هرلحظه می خواهند

به انگلیسی به جایش راضی ازجان وتن اند امروز

به پاکستان وپاکستانیان بیش است خوشبینی

به جانِ فارسی گویان به سانِ دشمن اند امروز

چه شد آن غیرتِ افغانی ازآن شمله ودستار

که با بیگانه خویش اند وبه ما چون دشمن اند امروز

ثور1395

 

 

 


بالا
 
بازگشت