خوشه چین

 

آنچه که

 

آنچه که تجلیــل کردی مایــه ای افتخارنیست

درسروگـــردن انسان  کمــترازافسـارنیست

در قـــرن وبیست ویــک افتخاردیگــراست

درخــانه اگــــرکس است حاجت گفتارنیست

انســـان محوری فلسفۀ دیگردارد یـــارعزیز

اعتـــراف به اشتباه انتخـــاب راه عارنیست

درجهان دیگرتجلیل ازپیش رفت افتخاراست

درکشورمن به جزکشتن چوروبردن وخوردن

برای سازنده گی وبالندگی کسی رایارنیست  

قانون جنگل حکم میراند،شیرنظاره گرقانون

دادوستدمعاملات فقط بین مـارواژدهارنیست

گردیزی نامش فراموش مردان دیگرهم چنان

حتی نامی ازجامـــی ومولانای مزار نیست    

درآخرین تحلیل بدان یاربی کسان خداست

محرومان یتیمان بینوایان بی یارنیست

دشمن

دشمـــن شش منـــزله آبـــادکــــرد

پختــه ضـــد زلــــزلــه آبـــاد کــرد

موادخــامـــــش تعصب وخـــرافات

مطابق امــــرنهـــی قبیله آبـــاد کرد

لین برق وتلفـــون را کنــدند وبـردند

درعوض اریکین فتیـــله آبـــاد کــــرد

معلم وانجنیرطبیب حقوق دان راکشتند

باجمع افراد وابسته خیله وبیله آباد کرد

تهـــداب اول جــــوانـــان تا القــــاعده

مکتب ازمـــــرمـــی پرسلـــه آبادکرد

آبـــادی را رنــــگ ورونـــق بخشیــد

جــــوهرش ذریعه دوس دله آباد کرد

درجهــــان مسخرگی نصیب ما گشت

بینی چپ بریده،قلب با حوصله آبادکرد

کورنمــکان تسلیم شــــدند به سرمایه

برای حمایت خــود کوتلـــه آبـــاد کرد

 

کنون جبهه

کنون جبهـــه جنگ تغیـــــــــــرکرده

جبهـــــه دیــــروز مــــــــارا پیرکرده

فرازونشیب وشکـــست وریخــــــت

همـــــــه را نـــان پخــته ازفطیر کرده

آن چـــپ((تاجــک&پشتون))برغلــــط

بدانندزمانه«خوشه»رامسؤل ومیرکرده  

خبرآمد

خبرآمد ازوطن به گفتند چند سخن،هوشمندان،هزاره مردم مزاروقطغن،خواندن طوره هنوز درگوشها طنین می اندازد.حرف عبد العلی مزاری فراموش ما نشده است.احمدشاه مسعود گفته بود که ازکلاه خود دفاع مینمایم.هریک میگفتن که ما فرزندان جلند خان تتمدره ای هستیم،میر مسجدی خان ومیربچه خان را هرگزفراموش نمی کنیم.ملا مشک عالم زبان زد تاریخ است.

مدیریت وحدت ویگانگی قیام را جمع عیاران وکاکه ها ی سراسروطن به عهده میگیرند.این ارگ نشینان را دردریای گنگا وجمنا روانه میداریم.

ریزه  

ازریزه بلا خیزد،کلۀ پخته ازمیان کلا خیزد،ازین کله هزاران تیوری ضد طالب وملا خیزد.ازده پایین ازده بالا خیزد.کارد ازگوشت به استخوان رسید.قصه به گوش ازظلم عبد الرحمن نادرخان رسید.این درخت کهن ظلم وستم را طوفان برپا کنید ازتمامی قراء وقصبات باتمامی ریشه وشاخ وبرگش بیرون ازدرکنید.الی که مگرتوبه کنند.  

آنانی که

بتو میگویم او؟؟؟؟؟ فکر تان باشد که بازمحمد قهرمان میرود فاتح هرمیدان میشود.چرا به خود نمی آیید که حریف تان درداخل خانه ات به اصطلاح((سرناف))کارمیزند.

آنانی که فکر تجزیۀ افغانستان را درسر می پرورانند((انگلیس وامریکا)) بدانند که ((صافیان))قوم واحد وبسته به پیمان،گربزپکتیا،کنرولغمان وننگرهار،تگاب کوه صافی سیدخیل کوهستان تابه خان آباد ومزارمانع این برنامه میشوند.وحلقات که سیاست برتری جویی در سر می پرورانند شاید قفاق دردهن بخورند.

صاحب خرمن

صاحب خرمن میگه من خوشه،خوشه جمع کردم،ازروزی خود لقمه ای نان کم کردم،این کاررا سالها پیوسته هردم کردم.دانه های اصیل را  بسته میان تناب((گندی))گفتمش یک +دو+سه+چهار+خرمن کردم.

گاومالش کردم وچغل مال نان پاک وحلال به خانواده کارگرودهقان آماده گردانیدم

درین جای شک نیست که ((خوشه چین))ویارانش یک بازی گرسیاسی کوره دیده،وپخته کار،درانتخاب شیوه وطریق برای تطبیق اهداف انسانی  همه موانع که به ضررمردم وجامعه مبدل می گردد علیهش مبارزه مینما یند.اختیارخویش رابه دست هرناکس نمیدهد.

سیاست پشتونیزه سازی جامعۀ مارا عملن به طرف بحران کشانید طلفات انسانی فراوان دامنگیرما شده است.    

جنگ صافی هنوز درخاطره ها است

قوم صافی اصیل ترین قوم آریایی است که دردامنه های سلسله کوه هندوکش می زیسته،هنگام حملات سلطان محمود غزنوی متواری درکوه ها ودره ها تابه درۀ سوات پاکستان متواری شداندودرهرمحل ومحیطی که زنده گی دارند با همان زبان رفع مشکل مینمایند.  

صاحب خرمن از خوشه چین پرسید که تو به شکل اخطاریه گفتی اگرگردانندگان سیاست داخلی افغانستان که حمایۀ بیگانگان را باخود دارند.درسیاست خود تغیر نیاورند.ملت مارا به حساب قومی تقسیم بندی نمایند خودشان درجمله((تک وتک مار))سهم مشترک ازلحاظ منافع بگیرند.

من هم به نوبۀ خود داعیۀ حقوق قوم((صافی))شورای صافیان سهم((پشتون،هزاره،تاجک،ازبک))را بلند مینمایم.قومی که درزمان ظاهرخان سرکوب گردید.  

منطق آینده

مـــن نماینده گـــی ازچــــپ میکنم

همـــه را آمـــاده به گـــپ میکنـــم

دروازه هــــارا دق البـــاب کــــرده

ناراحــــت هــــاراتـــپ تــــپ میکنم

برخــــیز که زمـــان امتحـــان کـــرد

فـــــرق بیــــــن ایـــن وآن کــــــرد

بـــه توصیـــف آن پرداخـــت(خوب)

ایـــن را ازکـــرده پشیمــان کــــرد

گفــت آنهاباقلــــم ونقشـــه آمـــدند

اینها همراه تفنگ کلنـــگ آمــــدند

درذهن آنها کلمۀ انســـان حک بود

درذهن اینها کشتن چپاول حک بود

 آنها ازامتحان خــــوب به درآمده اند

اینـــــــها ازآمتـــحان به درآمده اند

آنهاکامیاب اند:

 درصحنه می آورم آنها را بـــاردیگر

آینها ناکام اند:

ازصحنه میرانمشان به عصرحجر 

من خودم

حزب دموکوکراتیک خلق افغانستان((حزب وطن))

هیچ حق ندارد که کسی را ملامت کند.

خودش خودرا به خود کشی داده بود.ورنه هیچ کس توان کشتن اورا ندا شت.کنون که مردۀ ای ازقبر دعوا نکن به افراد اتهام نبند.

فراموش نباید کرد آن روزهارا که درجنب جوش مبارزات تمامی طرف ها برای جانب مقابل مرگ میخواستیم چیزی که میخواستیم به دربار خدا مستجاب گردید.ازهمان تاریخ به این طرف مرگهای قبل ازوقت اطفال جوانان زنان پیران مارا تحویل گرفته روان است.

راه برگشت دست دوستی دادن است.

رهبران سیاسی ((چپ وراست میانه))لطفن مواضع تان رامطابق به خواست ونیاززمان تغیربدهید.کنون وقت آن رسیده که ازمقابله دست بردارید ازطریق رقابت برای سازندگی دست به عمل شوید

من خودم درسالهای 1345الی 1350 شاید بهترین معلم ریاضی وفزیک خوب درلیسه های مکاتب بودم.

ولی امروز(خودم) آن بهترین معلم باقی نمانده ام،زمان عوض شد،متود های جدید درمبادی تعلیم وتربیه بوجود آمد.شاید امروزنسبت به معلمان جدید ازجمله بیسوادان محاسبه شوم.

اگراخلاق داریم بیایید که اعتراف واقرارکنیم.

گروه های راست خودشان باید اول میان خودشان اخلاقن به خاطرنجات انسان((کشورشان))سردرگریبان بکنند.

اگررهبری سنترکمیتۀ مرکزی حزب دموکراتیک خلق((حزب وطن))سراسیمه ووارخطا نمیشدند.زمینه های نشست سران تنظیم هارا برای وفاق ملی آماده می گردانیدند.عجالتن تقاضای چهل فیصد نمیکردند. شرایط بعدی احتیاج به منظوراداره ومشوره به آنها مراجعه صورت می گرفت.

بدبختانه که همین استعداد وجود نداشت.

آنوقت نشد که نشد

بعد متفقن با نیروهای چپ ازراه مفاهمه مشکل کشوری را نه(( قومی مذهبی))بلکه ازطریق ریخت یک سیستم،سیستمی که چون در((آینه)) همه کس خودرا ببیند.حل وفصل نمایند.

ادیسن ثبوت کرده بود که اتوم ازذرات خورد دیگری ساخته شده اند.

بعدش فیلسوفان دیگر به این نتیجه رسیدند که درداخل هستۀ یک اتوم 10(10)ذرات درگردش است.تیوریسن ها رفتند.مابعدش تنها دروصف تیوریسن ها توقف نکردند.

اورفت تیوری خودرا با خود نبردیگران که آمدند،صرف ادیسین باقی نماندند.تیوری اورا انکشاف دادند.ازمسیرتیوری«فارادی»برق راکشف کرد.دیگرانش آمدند،جریانات مسلسل موازی را نام گذاری کردند.انکشاف درانکشاف مسیرتکامل.

نیوتن دراثرسقوت سیب ازدرخت برفرق خودش قانون جاذبه را کشف کرد.این کشف قانون جازبه را نیوتن باخود به گورنبرد.دانشمندان بعدی اش آمدند.تنها نیوتن جان نگفتند.تیوری اش انکشاف دادند تا مرحلۀ ازتکامل،انشتین ازین استیژ برمراحل خیلی بلند،یعنی که دیگربه گادی واسپش نیاز نیست.دربه ایجاد تیوری نسبیت تیوری نیوتن ماتحت الشعاع قرارگرفت.

کارمل صرف به حیث نماد احترام قرارگرفت.اورفت اندیشه اش به توگذاشت به جزازتوصیفش تا به الحال درانکشاف اندیشه ای او چه وظیفه ای را انجام دادی.

همین قسم دزطرف شخصیت های دیگر جنبش مترقی فورمول تازۀ ایجاد نگردید.فقط برای توصیف خود وحلقۀ مربوط به خانوادۀ خود مصروف شدند زمینه رابرای غیراز یگان شب نشینی کدام فورمولی را برای فهم نسل آینده نداده اید.

پس ایجاب میکند که وظیفۀ اصلی خودرا ((انجام رسالت))برای وحدت ویک پارچگی جنبش جپ بکارر گیرید بعد ازهمان طریق وفاق ملی را سازمان دهید.

صلحی که پیاده میشود ختمش به نام شهید داکترنجیب باشد.

چراکه آغازگرش خودش و((حزبش))بود.

به مناسبت پنجم میزان روزشهادت(بزرگ مرد تاربخ)شهید داکتر نجیب الله.مسلمان صرف به خاطر ازین دربهشت نمی رود که هرلحظه هرساعت روز وماه وسال حمد بگوبد وثنا بلکه به خاطر انجام اعمالی که بالایش فرض گردیده است ادا نماید.

زمانی که درقبر ازش پرسیده میشود چه خوردی در جواب میگوید که شیر خام .چه پوشیدی تار خام.

دیگرجواب هایش مربوط به اعمالش است.

انسان در جامعه نظر به اعمال انسانی اش به حیث شخصیت طرف قبول عام معرفی میشود.

داکترموسی وردک به خاطر وردکی بودنش شخصیت معروف نشده بود.

بخاطریکه طبیب خوب بود دلسوزانه تداوی میکرد.

داکتر شریف بخاطر شمالی وال بودنش معروف نبود بلکه او معروف داکتر گوش گلون خوب بود.

گل بدین حکمت بار به خاطر قندزی بودنش شخصیت پیدا نکرده بود.بلکه اوازهمان آغاز جوانی به حیث چاقو کش درجه یک معروف بود.

هنگام جنگ ونبرد درمقابل عساکر شوروی درقتل وقتال معلمین شاگردان مکاتب ودردادن مکاتب هزارویک نوع تخریب وانفجارات منحیث شخصیت خیلی خطرناک مبدل گشت.میگوبند که نام رستم به از رستم اگرچنان نمی بود چرا کنون به آمدنش عکس العمل جدی صورت میگیرد.شاید که فعلن چنان سخنانی نباشد.ولی ترس ازان وجود دارد که نغمه(پشتون &تاجک)اورا درمیدان بازی کشانیده باشد.

مثلث اشرف غنی حنیف اتمر وگل بدبن برای فاجعه انسانی رابه را ه انداخته باشند.

شهید داکتر نجیب به خاطر پکتباوال بودنش معروف نبود وبا مادرش از سرایخواجه بود.دروجود داکتر نجیب (دی ان ای)عیاری به مشاهده میرسید.ملاقات با مردم کوهدامن زمبنه ساز مسایل بسا معضلات حل ناشده بود.

شخصیت مرحوم شهید داکتر نجیب اول به حیث یک سخن ران طراز یک وشخص با اتوریته از آغاز جوانی رو به رشد بود.بعدش درمقام ریاست جمهوری کشورازجمله درتاربخ افغانستان جایگاه خاصی را درامر صلح وختم جنگ اختبار کرد.

کاری که جهان درمقابلش سخت جفا نمود.صلح گفت بخاطر صلح جان را فدا کرد.

وبه حیث زعیم خیر خواه ومصلح درتاریخ ثبت شد.

مرحوم داکترنجیب بالای ما دوحق دارد.

اول .به حیث نماد احترام تاربخی.

دوم. صلحی که آغاز گرش بود باید پباده نماییم.

تطبیق صلح را به نامش ثبت نمود.

مکتب کابل

تحت نظر((عیاران نوین انقلابی))به منظورایجاد فضا ومحیط انسانی،معلم های خردمند می آورد،ودانشمند.چنانی مدرسین باشرف با اخلاق،که جامعۀ قومی گری ما مبدل گردد به جامعۀ انسان نگری.این همه معلم ها ازتمامی ولایات کشورمان((انسان اندیشان وانسان نگران))ازباغ گل انسانستان بوی انسان وانسانیت به بیرون پرتاب می گردد.

مایۀ شرمساری است

صحبت های آقای کرزی

صحبت های اخیر،آقای کرزی نمونۀ ازدیوانگی است.اوازدائرۀ تعقل بیرون جسته است.نزد طبیب مکتب زمانه برده شود،مصاب به مرض ساری است.مرض ساری که چون امراض سه دشمن سفید بشریت((روغن،نمک وبوره))در((کنفرانس بن اول))وارد خون جامعه شده بود.ازین سبب است که کشورمان درسطح جهان یکی ازکثیف ترین دولت ازلحاظ فساد اداری معروف شده است.این غدۀ تولید شده هرچه زود ترتحت عمل جراحی قرار گیرد.علاقه مندان وگروه سیاسی اش خودرا ازاین انسان مریض درقرنطینه قراردهند تاکه سبب انتقال این مرض به دیگران نگردند.((بازنگری درتصمییم جامعۀ جهانی))شرط اساسی است.چراکه جریان روبه تزاید فاجعه ازهمان موقع آغازگردیده است وبرای جامعۀ جهانبی مایۀ شرمساری است.

رعیت 

بیایید که زشت بگوییم تاکه شنونده تکان بخورد.

ما باید رعیت به کسی باشیم که او انسان باشد.بیایید که انسان شویم مانند انسان زندگی کنیم ودرپایان عمر انسان بمیریم.

انسان شویم چطور؟زمانی که تو انسان آزادی خودرا گرفتی آنوقت انسان گفته میشوی.انسان آزاد ازخود جوهر اخلاقی تبارز میدهد.آداب سلام دادن آداب طعام خوردن آداب لباس پوشیدن آداب دوستی ورفاقت.آداب مسولیت پذیری وآداب خدمت گذاری.

عیاران نوین انقلابی فریاد می زنند.

فریاد میزنند ازستم ستم کاران این ستم کاران تحت عنوان (پشتون&تاجک)(شیعه&سونی)(فارسی زبان&پشتوزبان)

(شمال&جنوب)(زن&مرد).اخیرن تعدادی از شرف باختگان (حزب دموکتراتیک خلق)( حزب وطن) درین پروسه پیوسته اند.شرایط را برای تداوم اشغال وطن طولانی ترمیسازند.فریاد عیار ا زحلقوم عیار برای بیداری وجدان ها بلند می گردد.وجدانهای بیدار درک می کنند که ماهیت انسان درآزادی معرفی میگردد.

اسارت 

اسارت یعنی تن دادن به حقارت تن دادن به حقارت (پستی ضناعت)رسیدن به اهداف شوم ورذیلانه با هروسیله ای خلاف ارزشهای اجتماعی فدا ساختن (آزادی).وظیفه است که سگان حلقه درگردن را درلب درب ارباب قدرت می بینیم.

عیاران

عیاران حریف خودرا با مدارا برزمین میزنند.عیاران حریف خودرا با گذشت وعفوه برزمین می زنند.عیاران تملق پذیر نیستند.انسان متملق را خیلی خطرناک ازدشمن رودر رو میشناسند.عیاران متملقین را درنقش( کته) درپیش پای تازی میشناسند.

تیزس عیاران نوین انقلابی بربنباد (خود آگاهی ملی) شکل میگیرد.

کالبد جامعه ما روح بیگانه را نمی پزیرد.

تیزس عیاران نوین انقلابی

جانشین تمامی مکاتب فلسفی

به خاطرخیروفلاح بشریت

صلحی که پیاده میشود ختمش به نام شهید داکترنجیب وحزب وطن باشد.

چرا؟

درطول تاریخ افغانستان اولین مرتبه صلح ازمواضع قدرت،سازش بامردم،رسمن ازجانب((حزب وطن))منحیث جهان بینی اعلان گردید.قبل برآن حاکمیت هااز مواضع دیکتا توری((شاهی مطلقه،جمهوری خانوا دگی،دیکتاتوری اید یالوژی))اعمال،هرگونه انتقاد،اعتراض،مبنی برحقوق وآزادیهای فردی همراه باخون وآتش سرکوب میگردید.

مصالحۀ ملی

تکه نیست که کهنه شود،آب استاده نیست که گنده شود.مصالحه هوای تازۀ است که ازخرد،انسان منبع میگیرد،روابط نیک وحسنه بین انسانها ودادن محبت به همدیگرازجهان انسانیت را پیرامون محیط زندگی پخش مینماید

این امانت را((عیاران نوین انقلابی))به نسلهای بعدی انتقال وتا تطبیق اهداف والای انسانی اش به طرف جانب مقابل با دسته های گل انتقال میدهندودشمنان صلح را با ضربات نوک قلم،وارایۀ منطق وریزش اشک یتیم وبیوزن،بالاخره عادت می بخشند.

با این نوع خدا دادگان ستیزه کنید.

با خدا دادگان ستیزه مکن که خدا داده را خدا داده

خدای که ما به آن عقیده داریم.برای بنده گانش هیچ مادی را برایش مفت ورایگان نگذاشته است.آن چیری را که خدا برای بندگانش بخشیده است. احساس پنج گانه را همراه بادرک وشعور که خوب از بد تمیز شود.

درضمن برای بندگانش درانجام عمل حد ومرز تعین کرده است.مطابق به نوع عمل(گناه وثواب)وروز آخرت.

ازینکه انسان را خلیفه ای روی زمین انتخاب کرده است برای نظم جامعه انسانها برای (اداره خودی)قوانین وضع مینمایند.

این قانون ایجاد شده ای انسان (آزادی انسان) توسط انسان برای زنده گی بهترانسان است.

اما درکشورمان فرعونها ونمرود های امروز خودرا جا نشین خدا کرده اند.مافوف تمامی قوانین شرعی ومدنی مستقلانه عمل مینمایند چور وچپال دستبرد به دارایی های عامه را غنیمت پنداشته واظهار میدارند که با خدا دادگان ستیزه مکن خدا داده را خدا داده.با کسانی که بیگانه را خدای خویش پذیرفته وخدایش ازاو حمایت میکند.برخیزید.شما را فروخته اند.آرادی تان که حق تان است بدست بیاورید.

گفت که 

ازشهری به شهری به سواری چه میروی ؟

گفت که اگراسپ پیداشد به سواری اسپ میروم اگر موتر پیدا شد به سواری موتر میروم اگر ریل به سواری ریل وتیاره به سواری تیاره در آخرین نبود به سواری خر.

برای اشغال یک کشور به سواری چه میروی؟ گفت خیلی ساده به سواری کسانی که مادرشان را وناموس شان را در اختیارمان قرار میدهند.وما برای شان پول میدهیم ازشان حمایت میکنیم آنها مارا خدای خود می پذیرند.

بعد می گویند که با خدا دادگان ستبزه مکن که خدا داده را خدا داده است.

شاگردان

شاگردان مکتب کابل مربوط به عیاران نوین انقلابی،زمانی که شهادت نامه به دست می آورند.

میگویند:مادرین مکتب آموختیم که انسان مخلوق خدا،زاده شده است آزاد،درهرجای ومکانی،قصروبنگله وسرشتر،همه معصوم وبی گناه هنگام اولین قدم به روی زمین آهنگ گریه سرداده است.بدین معنی که درین جهان پرآشوب عاقبت سرنوشتم چه گونه خواهد شد.؟برایش خداوند متعال هیچ جایی هیچ مکانی ومقام منزلتی را بنامش ثبت نکرده است.فقط بابخشش((آزادی))انسان خلیفۀ روی زمین دارای حس پنجگانه ((عقل وشعور))موجود افزارساز.بادست بگیردباچشم ببیند،شکل بدهد وفورم،زیبا بسازد،بسنجد ومحاسبه بکند.همه دست آوردهای علمی فنی وهنری خویش را درخدمت هم نوع خود((انسان))قراربدهد.شاگردان فردا فارغ شده ازمکتب کابل مربوط به عیاران نوین انقلابی.ازین به بعد تصمیم میگیرند.به آنانی که بیگانگان را((خدای خود))پذیرفته اند. ومیگویند که با خدادادهگان ستیزه مکن که خداداده راخدا داده است.

خدای ازینها((امریکاییها))درحمایت ازینها قرارگرفته است.چون زمان شاهان دیکتاتوری مطلقه تحت نظارت خدای خودشان((انگلیس)) نسل کشی کردند.مال وداراییهای مردم را به خود خانه وکاشانۀ شان را به خود گرفتند.تجاوزبه ناموس مردم را جزء لذت زندگی خویش قراردادند.

کنون پانزده سال تعرض نظامی ایالات متحدۀ امریکا درپیشاپیش تعرض((آقای کرزی))برای محو طالب شریک القاعده این حلقۀ دشمن بشریت کرۀ زمین.

زمینه را به سسیتم مدرنش،این مزدوران وبندگان قدرت،طوری آماده کردند که به تاراج گرودشمن آزادی مردم صلاحیت میدهد که بگوید دست تان خلاص با خدا دادگان ستیزه مکن که خدا داده را خدا داده است.

یعنی درمقابل خواست دست به عمل خشن وضد انسانی میزند.ازقبیل ترورواختناق.درچنین یک وضع هیچ گاهی به اهل خرد وخرداندیشان وقیه گذاشته نمیشود.آنچه که روی صحنه می آید دروغ برسرحقیقت سایه می اندازد.

ماکارگران وکارآفرینان ایجاد گرا وخلاقان،نوع موبل فرنچیرنمی سازیم که این مستبدین وظالمان قرن بیست به کارگران به حیث محکوم بنگرند.

ما تکه بافان ورنگریزان،ورسمان وویزان پردزان دیگرتکه نمی بافیم که معتبران ازان لباس مقبول تیارکنند.طرف ناتوانان به نظرحقارت بنگرند.

ما شاعران وقصه پردازان دیگراشعار با وزن قافیۀ زیبا نمی سراییم،که هنرآفرینان دیگرآن را ازحنجره های طلایی شان بلند بکشند.همه را درمحفل شادیانۀ شاهانه برقصانند.وناتوانان توهین وتحقیرنمایند.همین طورفراوان مطالب دیگر.

بلی!

دعوای پادشاهی می کنیم

مارمردم افغانانیم درنامردی وطن فروشی مشهور جهانیم.

ما همه افغانیم،مزدور بیگانه میشویم،اجیرجنگی میشویم،خودرا می کشیم ،برادرخودرا کور می کنیم،پسرخودرا در بندی خانه می اندازیم،برادرخودرا کور می کنیم،پدرخودرا می کشیم،علیه بچه کاکا قیام می کنیم،مردم خودرا قتل عام می کنیم به نسل کشی دست میزنیم،مال ودارایی سرزمین شان را میگیریم بیگانه راخوش میسازیم مرد واری ناموس خودر در اختیارش میگذاریم.

دعوای پادشاهی هم میکنیم.

این را می گویند فورمول به قدرت رسیدن.

 

 

 

 

++++++++++++++++++++

 

گفت که

به اشرف غنی بگویید با ملت هستی یا با دشمن ملت موضع خودرا روشن بکن.؟؟

فرمانت را پس بگیر.

کابل نام با مسما برای مردم مایک تاریخ است

کرزی دراین نام (ننگ) چون گاو پراز(ریخ) است

هر مسافری که میرود ومی آید درشهر کابل 

با دیدن نام سرلوح میدان درجگرش سیخ است

ازآموزه های مکتب کابل.

عیاران نوین انقلابی نه پیداشده اند ونه میخواهند که پیدا شوند.فقط مصروف ساختن خود هستند که فردا دیده شوند.

گفت که 

ازشهری به شهری به سواری چه میروی ؟

گفت که اگراسپ پیداشد به سواری اسپ میروم اگر موتر پیدا شد به سواری موتر میروم اگر ریل به سواری ریل وتیاره به سواری تیاره در آخرین نبود به سواری خر.

برای اشغال یک کشور به سواری چه میروی؟ گفت خیلی ساده به سواری کسانی که مادرشان را وناموس شان را در اختیارمان قرار میدهند.وما برای شان پول میدهیم ازشان حمایت میکنیم آنها مارا خدای خود می پذیرند.

بعد می گویند که با خدا دادگان ستبزه مکن که خدا داده را خدا داده است.

 

با این نوع خدا دادگان ستیزه کنید.

با خدا دادگان ستیزه مکن که خدا داده را خدا داده

خدای که ما به آن عقیده داریم.برای بنده گانش هیچ مادی را برایش مفت ورایگان نگذاشته است.آن چیری را که خدا برای بندگانش بخشیده است.احساس پنج گانه را همراه بادرک وشعور که خوب از بد تمیز شود.

درضمن برای بندگانش درانجام عمل حد ومرز تعین کرده است.مطابق به نوع عمل(گناه وثواب)وروز آخرت.

ازینکه انسان را خلیفه ای روی زمین انتخاب کرده است برای نظم جامعه انسانها برای (اداره خودی)قوانین وضع مینمایند.

این قانون ایجاد شده ای انسان (آزادی انسان) توسط انسان برای زنده گی بهترانسان است.

اما درکشورمان فرعونها ونمرود های امروز خودرا جا نشین خدا کرده اند.مافوف تمامی قوانین شرعی ومدنی مستقلانه عمل مینمایند چور وچپال دستبرد به دارایی های عامه را غنیمت پنداشته واظهار میدارند که با خدا دادگان ستیزه مکن خدا داده را خدا داده.با کسانی که بیگانه را خدای خویش پذیرفته وخدایش ازاو حمایت میکند.برخیزید.شما را فروخته اند .آرادی تان که حق تان است بدست بیاورید..

تیزس عیاران نوین انقلابی بربنباد (خود آگاهی ملی) شکل میگیرد.

کالبد جامعه ما روح بیگانه را نمی پزیرد.

تیزس عیاران نوین انقلابی

جانشین تمامی مکاتب فلسفی

به خاطرخیروفلاح بشریت

صلحی که پیاده میشود ختمش به نام شهید داکترنجیب وحزب وطن باشد.

چرا؟

درطول تاریخ افغانستان اولین مرتبه صلح ازمواضع قدرت،سازش بامردم،رسمن ازجانب((حزب وطن))منحیث جهان بینی اعلان گردید.قبل برآن حاکمیت هااز مواضع دیکتا توری((شاهی مطلقه،جمهوری خانوا دگی،دیکتاتوری اید یالوژی))اعمال،هرگونه انتقاد،اعتراض،مبنی برحقوق وآزادیهای فردی همراه باخون وآتش سرکوب میگردید.

مصالحۀ ملی

تکه نیست که کهنه شود،آب استاده نیست که گنده شود.مصالحه هوای تازۀ است که ازخرد،انسان منبع میگیرد،روابط نیک وحسنه بین انسانها ودادن محبت به همدیگرازجهان انسانیت را پیرامون محیط زندگی پخش مینماید

این امانت را((عیاران نوین انقلابی))به نسلهای بعدی انتقال وتا تطبیق اهداف والای انسانی اش به طرف جانب مقابل با دسته های گل انتقال میدهندودشمنان صلح را با ضربات نوک قلم،وارایۀ منطق وریزش اشک یتیم وبیوزن،بالاخره عادت می بخشند.

عیاران

عیاران حریف خودرا با مدارا برزمین میزنند.عیاران حریف خودرا با گذشت وعفوه برزمین می زنند.عیاران تملق پذیر نیستند.انسان متملق را خیلی خطرناک ازدشمن رودر رو میشناسند.عیاران متملقین را درنقش( کته) درپیش پای تازی میشناسند.

اسارت 

اسارت یعنی تن دادن به حقارت تن دادن به حقارت (پستی ضناعت)رسیدن به اهداف شوم ورذیلانه با هروسیله ای خلاف ارزشهای اجتماعی فدا ساختن (آزادی).وظیفه است که سگان حلقه درگردن را درلب درب ارباب قدرت می بینیم.

عیاران نوین انقلابی فریاد می زنند.

فریاد میزنند ازستم ستم کاران این ستم کاران تحت عنوان (پشتون&تاجک)(شیعه&سونی)(فارسی زبان&پشتوزبان)

(شمال&جنوب)(زن&مرد).اخیرن تعدادی از شرف باختگان (حزب دموکتراتیک خلق)( حزب وطن) درین پروسه پیوسته اند.شرایط را برای تداوم اشغال وطن طولانی ترمیسازند.فریاد عیار ا زحلقوم عیار برای بیداری وجدان ها بلند می گردد.وجدانهای بیدار درک می کنند که ماهیت انسان درآزادی معرفی میگردد.

رعیت 

بیایید که زشت بگوییم تاکه شنونده تکان بخورد.

ما باید رعیت به کسی باشیم که او انسان باشد.بیایید که انسان شویم مانند انسان زندگی کنیم ودرپایان عمر انسان بمیریم.

انسان شویم چطور؟زمانی که تو انسان آزادی خودرا گرفتی آنوقت انسان گفته میشوی.انسان آزاد ازخود جوهر اخلاقی تبارز میدهد.آداب سلام دادن آداب طعام خوردن آداب لباس پوشیدن آداب دوستی ورفاقت.آداب مسولیت پذیری وآداب خدمت گذاری.

مکتب کابل

تحت نظر((عیاران نوین انقلابی))به منظورایجاد فضا ومحیط انسانی،معلم های خردمند می آورد،ودانشمند.چنانی مدرسین باشرف با اخلاق،که جامعۀ قومی گری ما مبدل گردد به جامعۀ انسان نگری.این همه معلم ها ازتمامی ولایات کشورمان((انسان اندیشان وانسان نگران))ازباغ گل انسانستان بوی انسان وانسانیت به بیرون پرتاب می گردد.

 

عیاران نوین انقلابی

مکتب میسازند به نام((مکتب کابل))

مکتب کابل برای ساختن محیط انسانی.

چرا؟

به خاطریکه جنگهای دوام دار ومسلسل محیط انسانی را به محیط حیوانی مبدل کرده است.

مینویســم میگویــــم که راه مـــا دورودراز است

جادۀ مـــا فارغ ازپوست سیروپوست پیـــازاست

نه سیرخـــورده ایم نه دهن میدهد بو بی آزاریـــم

نعرۀ ((خلق))آوازش بلنــد،آینده تبلــــه نوازاست

باوجــــدان رامیکشاند درمیــدان وطن پرست راهم

((خوشه چین))میشنود((سُرولی))راباهم دمسازاست

پاکستان گوساله ای با شاخک های اتومی است.

نشود که این گوساله نا سره در زیر قلبه یاغی نشود.دست به استعمال نزد.بنا احتمالن چنین است که پاکستان به پنج کشور مستقل مبدل گردد.به از ضعیف شدن منابع که اورا درساختن سلاح اتومی کمک کردند.این سلاح را ازش تسلیم شوند.

طرف ما به هیچ وجه قسمت های شرقی خودرا وجنوب خودرا ملحق به پشتونستان نمیدانیم مگر حسن همجواری را به حیث همسایه نیک فراموش نمیکنیم.

شاگردان

شاگردان مکتب کابل مربوط به عیاران نوین انقلابی،زمانی که شهادت نامه به دست می آورند.

میگوین:مادرین مکتب آموختیم که انسان مخلوق خدا،زاده شده است آزاد،درهرجای ومکانی،قصروبنگله وسرشتر،همه معصوم وبی گناه هنگام اولین قدم به روی زمین آهنگ گریه سرداده است.بدین معنی که درین جهان پرآشوب عاقبت سرنوشتم چه گونه خواهد شد.؟برایش خداوند متعال هیچ جایی هیچ مکانی ومقام منزلتی را بنامش ثبت نکرده است.فقط بابخشش((آزادی))انسان خلیفۀ روی زمین دارای حس پنجگانه ((عقل وشعور))موجود افزارساز.بادست بگیردباچشم ببیند،شکل بدهد وفورم،زیبا بسازد،بسنجد ومحاسبه بکند.همه دست آوردهای علمی فنی وهنری خویش را درخدمت هم نوع خود((انسان))قراربدهد.شاگردان فردا  فارغ شده ازمکتب کابل مربوط به عیاران نوین انقلابی.ازین به بعد تصمیم میگیرند.به آنانی که بیگانگان را((خدای خود))پذیرفته اند. ومیگویند که با خدادادهگان ستیزه مکن که خداداده راخدا داده است.

خدای ازینها((امریکاییها))درحمایت ازینها قرارگرفته است.چون زمان شاهان دیکتاتوری مطلقه تحت نظارت خدای خودشان((انگلیس)) نسل کشی کردند.مال وداراییهای مردم را به خود خانه وکاشانۀ شان را به خود گرفتند.تجاوزبه ناموس مردم را جزء لذت زندگی خویش قراردادند.

کنون پانزده سال تعرض  نظامی ایالات متحدۀ امریکا درپیشاپیش تعرض((آقای کرزی))برای محو طالب شریک القاعده این حلقۀ دشمن بشریت کرۀ زمین.

زمینه را به سسیتم مدرنش،این مزدوران وبندگان قدرت،طوری آماده کردند که به تاراج گرودشمن آزادی مردم صلاحیت میدهد که بگوید دست تان خلاص با خدا دادگان ستیزه مکن که خدا داده را خدا داده است.

یعنی  درمقابل خواست دست به عمل خشن وضد انسانی میزند.ازقبیل ترورواختناق.درچنین یک وضع هیچ گاهی به اهل خرد وخرداندیشان وقیه گذاشته نمیشود.آنچه که روی صحنه می آید دروغ برسرحقیقت سایه می اندازد.

ماکارگران وکارآفرینان ایجاد گرا وخلاقان،نوع موبل فرنچیرنمی سازیم که این مستبدین وظالمان قرن بیست به کارگران به حیث محکوم بنگرند.

ما تکه بافان ورنگریزان،ورسمان وویزان پردزان  دیگرتکه نمی بافیم  که معتبران ازان لباس مقبول تیارکنند.طرف ناتوانان به نظرحقارت بنگرند.

ما شاعران وقصه پردازان دیگراشعار با وزن قافیۀ زیبا نمی سراییم،که هنرآفرینان دیگرآن را ازحنجره های طلایی شان بلند بکشند.همه را درمحفل شادیانۀ شاهانه برقصانند.وناتوانان توهین وتحقیرنمایند.همین طورفراوان مطالب دیگر.         

صحبت های آقای کرزی

صحبت های اخیر،آقای کرزی  نمونۀ ازدیوانگی است.اوازدائرۀ تعقل بیرون جسته است.نزد طبیب مکتب زمانه برده شود،مصاب به مرض ساری است.مرض ساری که چون امراض سه دشمن سفید بشریت((روغن،نمک وبوره))درخون جامعه داخل شده بود.ازین سبب است که کشورمان درسطح یکی ازکثیف ترین دولت ازلحاظ فساد اداری درجهان معروف شده است.این غدۀ تولید شده هرچه زود ترتحت عمل ،جراحی قرار گیرد.علاقه مندان وگروه سیاسی اش خودرا ازاین انسان مریض درقرنطینه قراردهند تاکه سبب انتقال این مرض به دیگران نگردد.   

تحت نظر((عیاران نوین انقلابی))به منظورایجاد فضا ومحیط انسانی،معلم های خردمند می آورد،ودانشمند.چنانی مدرسین باشرف با اخلاق،که جامعۀ قومی گری ما مبدل گردد به جامعۀ انسان نگری.این همه معلم ها ازتمامی ولایات کشورمان((انسان اندیشان وانسان نگران))ازباغ گل انسانستان بوی انسان وانسانیت به بیرون پرتاب می گردد.

عیاران نوین انقلابی

مکتب میسازند به نام((مکتب کابل))

مکتب کابل برای ساختن محیط انسانی.

چرا؟

به خاطریکه جنگهای دوام دار ومسلسل محیط انسانی را به محیط حیوانی مبدل کرده است.

مینویســم میگویــــم که راه مـــا دورودراز است

جادۀ مـــا فارغ ازپوست سیروپوست پیـــازاست

نه سیرخـــورده ایم نه دهن بومیدهد بی آزاریـــم

نعرۀ ((خلق))آوازش بلنــد،آینده تبلــــه نوازاست

باوجــــدان رامیکشاند درمیــدان وطن پرست راهم

((خوشه چین))میشنود((سُرولی))باهم دمسازاست  

 

 

تیزس عیاران نوین انقلابی

جانشین تمامی مکاتب فلسفی

به خاطرخیروفلاح بشریت

صلحی که پیاده میشود ختمش به نام شهید داکترنجیب وحزب وطن باشد.

چرا؟

درطول تاریخ افغانستان اولین مرتبه صلح ازمواضع قدرت،سازش بامردم،رسمن ازجانب((حزب وطن))منحیث جهان بینی اعلان گردید.قبل برآن حاکمیت هااز مواضع دیکتا توری((شاهی مطلقه،جمهوری خانوا دگی،دیکتاتوری اید یالوژی))اعمال،هرگونه انتقاد،اعتراض،مبنی برحقوق وآزادیهای فردی همراه باخون وآتش سرکوب میگردید.

مصالحۀ ملی

تکه نیست که کهنه شود،آب استاده نیست که گنده شود.مصالحه هوای تازۀ است که ازخرد،انسان منبع میگیرد،روابط نیک وحسنه بین انسانها ودادن محبت به همدیگرازجهان انسانیت را پیرامون محیط زندگی پخش مینماید

این امانت را((عیاران نوین انقلابی))به نسلهای بعدی انتقال وتا تطبیق اهداف والای انسانی اش به طرف جانب مقابل با دسته های گل انتقال میدهندودشمنان صلح را با ضربات نوک قلم،وارایۀ منطق وریزش اشک یتیم وبیوزن،بالاخره عادت می بخشند.

روسای جمهور

حمایت ازدشمن دولت،دشمنی که عملن،علیه دولت می جنگد.خیانت ملی است.وخاین ملی باید درچنگ قانون سپرده شود.  

روسای جمهوربرحال ومتقاعد اهل شعار نمیباشند.بلکه آنها مسؤلیت خدمت گذاری به ملت را دارند.درصورت ارایه شعار،ریس جمهوربرحال ویا بازنشسته مجرم شناخته میشودوپاسخگودرمقابل پارلمان.

به عقیدۀ من شخص((حامد کرزی)) مدافع ازدشمن وطن((طالب))دشمن مردم است.

من خودم

حزب دموکوکراتیک خلق افغانستان((حزب وطن))

هیچ حق ندارد که کسی را ملامت کند.

خودش خودرا به خود کشی داده بود.ورنه هیچ کس توان کشتن اورا ندا شت.کنون که مردۀ ای ازقبر دعوا نکن به افراد اتهام نبند.

فراموش نباید کرد آن روزهارا که درجنب جوش مبارزات تمامی طرف ها برای جانب مقابل مرگ میخواستیم چیزی که میخواستیم به دربار خدا مستجاب گردید.ازهمان تاریخ به این  طرف مرگهای قبل ازوقت اطفال جوانان زنان پیران مارا تحویل گرفته روان است.

راه برگشت دست دوستی دادن است.

رهبران سیاسی ((چپ وراست میانه))لطفن مواضع تان رامطابق به خواست ونیاززمان تغیربدهید.کنون وقت آن رسیده که ازمقابله دست بردارید ازطریق رقابت برای سازندگی دست به عمل شوید.  

من خودم درسالهای 1345الی 1350 شاید بهترین معلم ریاضی وفزیک خوب درلیسه های مکاتب بودم.

ولی امروز(خودم) آن بهترین معلم باقی نمانده ام،زمان عوض شد،متود های جدید درمبادی تعلیم وتربیه بوجود آمد.شاید امروزنسبت به معلمان جدید ازجمله بیسوادان محاسبه شوم.

اگراخلاق داریم بیایید که اعتراف واقرارکنیم.

گروه های راست خودشان باید اول میان خودشان اخلاقن به خاطرنجات انسان((کشورشان))سردرگریبان بکنند.

اگررهبری سنترکمیتۀ مرکزی حزب دموکراتیک خلق((حزب وطن))سراسیمه ووارخطا نمیشدند.زمینه های نشست سران تنظیم هارا برای وفاق ملی آماده می گردانیدند.عجالتن تقاضای چهل فیصد نمیکردند. شرایط بعدی احتیاج به منظوراداره ومشوره به آنها مراجعه صورت می گرفت.

بدبختانه که همین استعداد وجود نداشت.

آنوقت نشد که نشد.  

بعد متفقن با نیروهای چپ ازراه مفاهمه مشکل کشوری را نه(( قومی مذهبی))بلکه ازطریق ریخت یک سیستم،سیستمی که چون در((آینه)) همه کس خودرا ببیند.حل وفصل نمایند.

ادیسن ثبوت کرده بود که اتوم ازذرات خورد دیگری ساخته شده اند.

بعدش فیلسوفان دیگر به این نتیجه رسیدند که درداخل هستۀ یک اتوم 10(10)ذرات درگردش است.تیوریسن ها رفتند.مابعدش تنها دروصف تیوریسن ها توقف نکردند.

اورفت تیوری خودرا با خود نبردیگران که آمدند،صرف ادیسین باقی نماندند.تیوری اورا انکشاف دادند.ازمسیرتیوری«فارادی»برق راکشف کرد.دیگرانش آمدند،جریانات مسلسل موازی را نام گذاری کردند.انکشاف درانکشاف مسیرتکامل.

نیوتن دراثرسقوت سیب ازدرخت برفرق خودش قانون جاذبه را کشف کرد.این کشف قانون جازبه را نیوتن باخود به گورنبرد.دانشمندان بعدی اش آمدند.تنها نیوتن جان نگفتند.تیوری اش انکشاف دادند تا مرحلۀ ازتکامل،انشتین ازین استیژ برمراحل خیلی بلند،یعنی که دیگربه گادی واسپش نیاز نیست.دربه ایجاد تیوری نسبیت تیوری نیوتن ماتحت الشعاع قرارگرفت.

کارمل صرف به حیث نماد احترام قرارگرفت.اورفت اندیشه اش به توگذاشت به جزازتوصیفش تا به الحال درانکشاف اندیشه ای او چه وظیفه ای را انجام دادی.

همین شخصیت های دیگر جنبش مترقی نه فورمول تازۀ ایجاد کردید.فقط برای توصیف خود وحلقۀ مربوط به خانوادۀ خود.زمینه رابرای غیراز یگان شب نشینی کدام فورمولی را برای فهم نسل آینده داده اید.

پس ایجاب میکند که وظیفۀ اصلی خودرا ((انجام رسالت))برای وحدت ویک پارچگی جنبش جپ ازهمان طریق وفاق ملی را سازمان دهید.          

تیزس عیاران نوین انقلابی

جانشین تمامی مکاتب فلسفی

به خاطروخیرفلاح بشریت

امید که دولت موجود افغانستان آقای گل بدین حکمت یاررا با((حفظ سابقه اش)) درکنارخود به مثابۀ حربه وکشتاروایجا فاجعۀ انسانی اقوام دیگربه نفع بادارانش دعوت نکرده باشد.   

عیارکلمۀ مقدس است.کلمۀ(عیار)اززبان دانشمندان وفیلسوفان بیرون شده است.خردمندان واهل تفکرواندیشه به این نام اشاره داده اند.

عیاران به مثابۀ،اهل،درک،تفکرواندیشه((چشم،بینی،گوش،زبان،احساس))تیوری می آفرینند.

چون قلب وشش دراجتماع،هوای پاک((آزادی))می آوردوخون پاک ((محبت ودوستی))میدهد.هوای پاک را ازطریق دماغ((غروروهمت))خون را بادستان پاک.توزیع مینمایند.

مطلقن برمیخیزند ازشرایط نوین چون فردوسی،خیام،مولانا،اقبال،سعدی حافظ،جامی،وووووووووو،هگل،فیرباخ،مارکس انگلس،لینن،ماو،شرایط عصرکمپیوتر وانترنت.

اما دیروز ازموضع دشمنی مگرامروزبا ایجاد.

فورمول:

اوکسیجن حیات بخش((چپ))+هایدروجن سوزنده((راست))=آب حیات،سیلنده،آتش را خاموش((صلح))را پیاده ساخته خشکه وجزایررا،باریزش های قطرات خود نم آلود.

جای سیلان ما همه سبز،پرازگل وپروانه به بوی گل می خواند خیلی ازبلبل.     

عیاران نوین انقلابی

جریان روبه رشد وتکامل است که هرنوع حرکت ضد بشری(خود محوری برتری طلبی انواع تبعیض خیانت ملی خیانت بوطن) دگرگونی آن را درسرلوحه وظایف درجه اول خویش قرار داده اند.

سیاست های شب مانده

سیاست های شــب مانده را از ســربه دورکنیـــد

این پیشنهادمن است((همه ای تان))منظورکنیـــد

ابرسیا همان ابرتیره،گاهی شخ باران گاهی،امانته

درهمین هوای سردجروبحث را جمعن لب تنورکنید

دشمن قوی هیکل راباشمشیرادب نیش قلم کشته بینید

نعش این پلــید بو گرفته را دورازمســــکن گورکنــید.

زنان تن برهنه

خاین به ملت نوکر بیگانه دزدان اماکن وملکیت های عامه فریب کاران ازموقف(روحانیت)شیخ وعابد.درآینه عیاران نوین انقلابی چون زنان تن برهنه استاده درچوک وچهارراهی های عامه.به نظر میرسند.این وضعیت مخالف تمامی معیارهای پذیرفته مردم ما است.

بنا مردم اردیدن چنبن وضع به ستوه آمده اند.دارد که این برهنه تنان را سنگسار نمابند.

زنان تن برهنه

خاین به ملت نوکر بیگانه دزدان اماکن وملکیت های عامه فریب کاران ازموقف(روحانیت)شیخ وعابد.درآینه عیاران نوین انقلابی چون زنان تن برهنه استاده درچوک وچهارراهی های عامه.به نظر میرسند.این وضعیت مخالف تمامی معیارهای پذیرفته مردم ما است.

بنا مردم اردیدن چنبن وضع به ستوه آمده اند.دارد که این برهنه تنان را سنگسار نمابند.

برهنه تنان سرچوک

برهنه تنان سرچوک کیها اند؟

روحانیت وابسته به ارتجاع منطقه وجهان.

نشنلستهای وابسته به سیاست های قبیله گرایی که(خود آگاهی ملی)را درخود می بلعد.درهمکاری وهمگرایی اکستریمستها که تیزابی میشوند برای محو انسانیت.

این عیاران اند 

شیرازه نظم اجتماعی افغانستان که دارای عصاره ای((وجدان شرافت عزت حیثیت وقار وشرف ناموس پا س آب ونمک قول وقرار وفاداری صداقت شجاعت دلیر مردی جوانمردی گذشت ومدارا صبر وشکیبایی شکسته نفسی زرنگی هوشیاری وبیداری شرم وحیا دعاع ازمظلومین مقابله بر ضد استبداد))دراثر مداخلات قدرت های بزرگ همه از ریشه ویران گشت.

همانگونه که خوانده وفهمیده بودیم.مگر عیاران نوبن انقلابی مبخواهند ومصصم اند که عناصر را دوباره تنظیم نمایند تا شکل بامفهوم درنظام اجتماعی سروسامان یابد.

عیاران نوین انقلابی

هیچ گاهی نمیخواهند که دست به ماشه ببرند.ودستان خودرا آلوده به خون بسازند.

کفایت می کند که قصابان تاریخ دامنهای شان سرخ سفید است.وعیاران با لباس سفید وآبی به چهره های کثیف تف می اندارند.

تا دیگران بدانند که درآنجا کثافتی وجود دارد تابرای برداشتن کثافت همدست شوند

جهان بینی

جهان بینی عیاران نوین انقلابی((آزادی))است.بنأ حصول آزادی بدست آوردن حق انسانی است.

پس حق انسانی مردم افغانستان گرفته شده مردم افغانستان همین اکنون،((ناخواسته))توسط اجیران فروخته شده گوسفندوار ازدسترخوان دشمن تغذیه میگردد.

هیچ جهان بینی را بهترازجهان بینی((آزادی))نمی یابیم.بنأ جهان بینی آزادی است که منحیث مادر(جهان بینیهای))دیگری را می آفریند.ازینکه جهان بینی آزادی تابع هیچ مقررات سیرتکامل تکنالوژی نیست بلکه خود آزادی است که زمینه سیر تکامل آزادی را مهیاومرحله به مرحله زمان بندی مینماید.برای تطبیق اهداف خودش شخصیت می آفریند

سیاست های شــب مانده را از ســربه دورکنیـــد

این پیشنهادمن است((همه ای تان))منظورکنیـــد

ابرسیا همان ابرتیره،گاهی شخ باران گاهی،امانته

درهمین هوای سردجروبحث را جمعن لب تنورکنید

دشمن قوی هیکل راباشمشیرادب نیش قلم بکُشید

نعش پلــید بو گرفته را دورازمســــکن گورکنــید

ازیک چراغ هزار چراغ.

ذخیره آب های سرگردان درمیان( کاسه ها)دره های پرپیچ به بیرون ازمرزهای افغانستان درحکم جلوگیری فرار استعداد ها از کشوراست.

این استعداد به شما افلیم خوب می بخشد.بارانهای موسومی زیاد می باراند.اززخیره آب بندهای برق شکل میگیرد.ازبرکت فابریکه های خورد وبزرگ درچرخش می آید.از ذخیره ای آب زمین بارع زیر آب می آب می آیند اززمینهای آبی پنبه برای فابریکه تولید میگردد.فابریکه ها زمین های زراعتی کار گر تولیدی می آفریند.کارگران مراکز تجمع را سبب میشوند. مراکز تجمع شاروالی پولیس شفاخانه مکتب رفت وآمد وترانسپورت بازار معامله سرانجام فرهنگ همشهری را می آفریند.پس به عوض قوم پرستی به سوی خدمت پرستی گام بردارید که شما رابه چراغ افروران عشق به انسان بشناسند.نه جنگ افروران قوم ومذهب

صلحی که پیاده میشود ختمش به نام شهید داکترنجیب باشد.

چراکه آغازگرش خودش و((حزبش))بود.

به مناسبت پنجم میزان روزشهادت(بزرگ مرد تاربخ)شهید داکتر نجیب الله.

مسلمان صرف به خاطر ازین دربهشت نمی رود که هرلحظه هرساعت روز وماه وسال حمد بگوبد وثنا بلکه به خاطر انجام اعمالی که بالایش فرض گردیده است ادا نماید.

زمانی که درقبر ازش پرسیده میشود چه خوردی در جواب میگوید که شیر خام .چه پوشیدی تار خام.

دیگرجواب هایش مربوط به اعمالش است.

انسان در جامعه نظر به اعمال انسانی اش به حیث شخصیت طرف قبول عام معرفی میشود.

داکترموسی وردک به خاطر وردکی بودنش شخصیت معروف نشده بود.

بخاطریکه طبیب خوب بود دلسوزانه تداوی میکرد.

داکتر شریف بخاطر شمالی وال بودنش معروف نبود بلکه او معروف داکتر گوش گلون خوب بود.

گل بدین حکمت بار به خاطر قندزی بودنش شخصیت پیدا نکرده بود.بلکه اوازهمان آغاز جوانی به حیث چاقو کش درجه یک معروف بود.

هنگام جنگ ونبرد درمقابل عساکر شوروی درقتل وقتال معلمین شاگردان مکاتب ودردادن مکاتب هزارویک نوع تخریب وانفجارات منحیث شخصیت خیلی خطرناک مبدل گشت.میگوبند که نام رستم به از رستم اگرچنان نمی بود چرا کنون به آمدنش عکس العمل جدی صورت میگیرد.شاید که فعلن چنان سخنانی نباشد.ولی ترس ازان وجود دارد که نغمه(پشتون &تاجک)اورا درمیدان بازی کشانیده باشد.

مثلث اشرف غنی حنیف اتمر وگل بدبن برای فاجعه انسانی رابه را ه انداخته باشند.

شهید داکتر نجیب به خاطر پکتباوال بودنش معروف نبود وبا مادرش از سرایخواجه بود.دروجود داکتر نجیب (دی ان ای)عیاری به مشاهده میرسید.ملاقات با مردم کوهدامن زمبنه ساز مسایل بسا معضلات حل ناشده بود.

شخصیت مرحوم شهید داکتر نجیب اول به حیث یک سخن ران طراز یک وشخص با اتوریته از آغاز جوانی رو به رشد بود.بعدش درمقام ریاست جمهوری کشورازجمله درتاربخ افغانستان جایگاه خاصی را درامر صلح وختم جنگ اختبار کرد.

کاری که جهان درمقابلش سخت جفا نمود.صلح گفت بخاطر صلح جان را فدا کرد.

وبه حیث زعیم خیر خواه ومصلح درتاریخ ثبت شد.

مرحوم داکترنجیب بالای ما دوحق دارد.

اول:به حیث نماد احترام تاربخی.

دوم: صلحی که آغاز گرش بود باید پباده نماییم.

تطبیق صلح را به نامش ثبت نمود.من خودم

حزب دموکوکراتیک خلق افغانستان((حزب وطن))

هیچ حق ندارد که کسی را ملامت کند.

خودش خودرا به خود کشی داده بود.ورنه هیچ کس توان کشتن اورا ندا شت.کنون که مردۀ ای ازقبر دعوا نکن به افراد اتهام نبند.

فراموش نباید کرد آن روزهارا که درجنب جوش مبارزات تمامی طرف ها برای جانب مقابل مرگ میخواستیم چیزی که میخواستیم به دربار خدا مستجاب گردید.ازهمان تاریخ به این طرف مرگهای قبل ازوقت اطفال جوانان زنان پیران مارا تحویل گرفته روان است.

راه برگشت دست دوستی دادن است.

رهبران سیاسی ((چپ وراست میانه))لطفن مواضع تان رامطابق به خواست ونیاززمان تغیربدهید.کنون وقت آن رسیده که ازمقابله دست بردارید ازطریق رقابت برای سازندگی دست به عمل شوید

من خودم درسالهای 1345الی 1350 شاید بهترین معلم ریاضی وفزیک خوب درلیسه های مکاتب بودم.

ولی امروز(خودم) آن بهترین معلم باقی نمانده ام،زمان عوض شد،متود های جدید درمبادی تعلیم وتربیه بوجود آمد.شاید امروزنسبت به معلمان جدید ازجمله بیسوادان محاسبه شوم.

اگراخلاق داریم بیایید که اعتراف واقرارکنیم.

گروه های راست خودشان باید اول میان خودشان اخلاقن به خاطرنجات انسان((کشورشان))سردرگریبان بکنند.

اگررهبری سنترکمیتۀ مرکزی حزب دموکراتیک خلق((حزب وطن))سراسیمه ووارخطا نمیشدند.زمینه های نشست سران تنظیم هارا برای وفاق ملی آماده می گردانیدند.عجالتن تقاضای چهل فیصد نمیکردند. شرایط بعدی احتیاج به منظوراداره ومشوره به آنها مراجعه صورت می گرفت.

بدبختانه که همین استعداد وجود نداشت.

آنوقت نشد که نشد

بعد متفقن با نیروهای چپ ازراه مفاهمه مشکل کشوری را نه(( قومی مذهبی))بلکه ازطریق ریخت یک سیستم،سیستمی که چون در((آینه)) همه کس خودرا ببیند.حل وفصل نمایند.

ادیسن ثبوت کرده بود که اتوم ازذرات خورد دیگری ساخته شده اند.

بعدش فیلسوفان دیگر به این نتیجه رسیدند که درداخل هستۀ یک اتوم 10(10)ذرات درگردش است.تیوریسن ها رفتند.مابعدش تنها دروصف تیوریسن ها توقف نکردند.

اورفت تیوری خودرا با خود نبردیگران که آمدند،صرف ادیسین باقی نماندند.تیوری اورا انکشاف دادند.ازمسیرتیوری«فارادی»برق راکشف کرد.دیگرانش آمدند،جریانات مسلسل موازی را نام گذاری کردند.انکشاف درانکشاف مسیرتکامل.

نیوتن دراثرسقوت سیب ازدرخت برفرق خودش قانون جاذبه را کشف کرد.این کشف قانون جازبه را نیوتن باخود به گورنبرد.دانشمندان بعدی اش آمدند.تنها نیوتن جان نگفتند.تیوری اش انکشاف دادند تا مرحلۀ ازتکامل،انشتین ازین استیژ برمراحل خیلی بلند،یعنی که دیگربه گادی واسپش نیاز نیست.دربه ایجاد تیوری نسبیت تیوری نیوتن ماتحت الشعاع قرارگرفت.

کارمل صرف به حیث نماد احترام قرارگرفت.اورفت اندیشه اش به توگذاشت به جزازتوصیفش تا به الحال درانکشاف اندیشه ای او چه وظیفه ای را انجام دادی.

همین قسم دزطرف شخصیت های دیگر جنبش مترقی فورمول تازۀ ایجاد نگردید.فقط برای توصیف خود وحلقۀ مربوط به خانوادۀ خود مصروف شدند زمینه رابرای غیراز یگان شب نشینی کدام فورمولی را برای فهم نس.ل آینده نداده اید.

پس ایجاب میکند که وظیفۀ اصلی خودرا ((انجام رسالت))برای وحدت ویک پارچگی جنبش جپ بکارر گیرید بعد ازهمان طریق وفاق ملی را سازمان دهید.

تف ولعنت

ما که نسل امروزیم بدبختی ها ی مان را ازگذشته ها دروجود شاهان دیکتاتور وروحانیت دشمن ترقی وتحول میدانیم.ترس ما ازین است که با وجود دانستن ازگذشته ای شرایط نسل آینده بگوید شما وضعیت بد تری را برای ما انتقال دادید.تف ولعنت بگویند برطرف قبرهای ما تف پرتاب کنند.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت