مهرالدین مشید

 

استخبارات پاکستان، تشدید حمله های طالبان و گفت و گو های صلح

هنوز زود است که به گفتگوهای صلح امید وار بود

طالبان در حالی حمله های انتحاری شان را در شهر های کشور افزایش داده اند که تلاش ها برای گفت و گو های صلح از سر گرفته شده است. قرار است نشست چهار جانبه پس از  یازدهم جنوری در اسلام آباد ، روز دوشنبه در کابل برگزار شود .هدف از این نشست ها جستجوی  نقشۀ را برای گفت و گو های صلح افغانسنان است.  

هرچند طالبان حمله های شان را با آغاز بهار زیر نام "ضرب عزم" در سراسر کشور به گونۀ بی پیشینه یی افزابس دادند، حمله های شدیدی را در ولایت های مختلف در برابر نیرو های امنیتی کشور انجام دادند و توانستند در شماری از ولایت ها پیشروی هایی نیز داشته باشند و بسیاری از ولسوالی ها به استثنای مرکز آن تحت تصرف طالبان قرار دارند. موفقیت های مخالفان مسلح در شماری موارد تعلل و ندانم کاری های مقام های امنیتی ذکر شده که گفته می شود، با مخالفان رابطه و همدردی دارند. در سال های گذشته حمله های طالبان با رسیدن زمستان و سردی هوا کاهش پیدا می کرد و بیشتر فرماندهان طالبان به پاکستان می رفتند؛ اما در سال روان گزارش هایی به نشر رسید که آی اس آی برای طالبان دستور داده که و زمستان سال روان افغانسنان را نرک نکنند و به جنگ بر ضد حکومت افغانسنان ادامه بدهند. از این فهمیده می شود که جنگ نیابتی پاکستان در افغانستان یک پروژۀ کلان استخباراتی است که از سوی کشور های خلیج و ایران به مدیریت پاکستان تمویل می شود. از همین رو است که در سال روان مرکز های شان را در افغانستان ترک نکردند و به نبرد با نیرو های افغان ادامه می دهند؛ اما طالبان پس از گرم شدن گفت و گو های صلح با پادرمیانی پاکستان و نظارت امریکا و چین و نشست چهارجانبه در اسلام آباد حمله های شان را در شهر های مزار، کابل و جلال آباد افزایش دادند که دو حملۀ آنان متوجه قنسلگری های هند در مزار شریف و جلال آباد بود. بعید نیست که طالبان به دستور استخبارات پاکستان حمله های شان را در آستانۀ آغاز گفت و گو ها شدت بخشیده اند تا امتیاز بیشتری را نصیب پاکستان کنند.

گفت و گو های تازۀ صلح  پس از آن دوباره جان گرفت که مذاکرات میان حکومت افغانستان و طالبان پس از نشست مری در اسلام آباد بعد از افشای درگذشت ملاعمر بوسیلۀ استخبارات پاکستان متوقف شد. در حالی که در همان زمان رهبری طالبان را در این گفت و گو ها مولوی اختر منصور به عهده داشت. پس از آن در نتیچۀ مداخلۀ پاکستان و افزایش حمله های انتحاری طالبان در شهر کابل روابط میان کابل و اسلام آباد به تیره گی گرایید و گروۀ طالبان هم به چندین شاخه مبدل شدند. از سویی هم اسلام آباد در آن زمان در حالی مرگ ملاعمر را افشا کرد که از تبعات آن خوب آگاهی داشت که افشای آن از راز های پشت پرده و پیوند های پنهان اسلام آباد با طالبان نیز پرده برداشت. پس از افزایش فشار های جهانی و بویژه امریکا اسلام آباد تلاش هایش را برای از سرگیری گفت و گو ها با کابل برای احیای گفت و گو ها با طالبان درباره آغاز کرد. اسلام آباد با فرستادن هیآت احزاب خیبر پشتونخواه به رهبری اسفندیار ولی رهبر حزب عوامی ملی رییس جمهور غنی را برای گفت و گو ها با نخست وزیر پاکستان در جرمنی ترغیب کرد و دیدار آقای غنی در جرمنی با نواز شریف سبب شد تا آقای غنی در کنفرانس قلب آسیا در اسلام آباد اشتراک کند. گفت و گو های آفایان غنی و شریف در حاشیۀ نشست این کنفرانس زمینه را برای سفر راحیل شریف رییس عمومی ستاد ارتش پاکستان به کابل فراهم کرد. هرچند جزییات گفت و گو های شریف در ارگ چندان به رسانه ها درز نکرد و اما در همان زمان خواست ده ماده یی پاکستان از افغانسنان به رسانه ها درز کرد که بوسبلۀ سرتاج عزیز در هنگام سفرش به کابل سپرده شده بود. هرچه بود، از واکنش ها در اسلام آباد معلوم می شود که گفت و گو های رییس ستاد ارتش پاکستان با مقام ها در کابل جدی بوده و نکات مهمی را در بر داسته است؛ زیرا که مولانا فضل رحمان پشتیبان شناخنه شدۀ طالبان در پاکستان در نشست پارلمان این کشور  لب به انتقاد از حکومت اسلام آباد گشود و گفت که حکومت مجلس پاکستان را در جریان گفت و گو های راحیل شریف با کابل قرار نداده است. وی در ضمن افزود که نخست وزیر پاکستان از موضوع آگاهی دارد. از اظهارات وی فهمیده می شود که او نگران است تا مبادا میان جکومت ملکی و ارتش قدرتمند پاکستان بر سر طالبان معامله یی صورت گرفته باشد. هرچند این مولانا مانند سمع الحق از افراد خیلی نزدیک و وابسته به شبگۀ أی اس آی است؛ اما ترسیده است که در معرض معامله یی انجام شده قرار نگیرد؛ زیرا استخبارات پاکسنان از شیطانی ترین شبکه هایی است که قدرت بیشتر مانور سیاسی و نظامی را برای حفظ منافع خود دارد. از این رو نگرانی های مولانا هم چندان ناموجه نیست.

هنوز زود است که به این گفت و گو های صلح امید وار بود؛ زیرا صلح زمانی در افغانستان نامین می شود که کابل پبش از هر نوع توافق با طالبان باید با پاکستان صلح بکند. این در حالی است که حکومت اجندای روشن برای صلح با پاکستان ندارد؛ بلکه می خواهد با موش و پشک بازی های خود فریبانه و با خاک افگندن در چشم مردم با پاکستان وارد معامله شود؛ معامله یی که نه تنها صلح را در کشور تامین کرده می تواند، بلکه جنگ زا پیچیده تر و دندان ها استخبارات پاکستان را برای خون ریزی های بیشتر در افغاتستان تیزتر می کند؛ زیرا موصع حکومت در پیوند به خط دیورند و عمق ستراتیژی پاکسنان و تقلیل روابط دیپلوماتیک با هند در برابر پاکستان واضح نیست. در حالی که جنگ روان ریشه در خواست های یادشده دازد و بدون حل آن ها آرزوی رسیدن به صلح در افغانستان را ناممکن می نماید. با این حال جنگ طالبان در افغانسنان جنگ نیابتی پاکسنان است و پروژۀ ستراتیژیک پاکسنان است. پس در ابن صورت چقدر می توان برای ایجاد صلح در کشور به تصمیم مستقل طالبان دل بست. از این رو نمیتوان به نتبجۀ مطلوب گفت و گو های صلح باورمند بود؛ژیرا طالبان پیش قراول جنگ پاکستان در افغانستان هستند و واصح است که حرف اول برای صلح را از سوی طالبان باید پاکستان بگوید. این در حالی است که کابل با نوعی خود فریبی از مطرح کردن موضوع اساسی مورد اختلاف با پاکسنان طفره می رود؛ پس با این حال هیچ گاهی با گفت و گو هایی که با اجندای نامشخص و نامدون و فاقد ستراتیژیک در حال اجرا است، هرگز نمی توان دل بست. زیرا نه پاکسنان ارادۀ واقعی برای تامین صلح در افغانستان دارد ونه کابل حاضر است نا با آماده گی های لازم دیپلوماتیک به مصاف اسلام آباد برود. اسلام آباد با برگزاری نشست ها زیر نام صلح فرصت کشی کرده و باامتیازگیری از کابل دوباره عقب نشینی می کند. همین اکنون دیده می شود که چگونه اسلام آباد در آسنانۀ نلاس ها برای صلح، طالبان را برای حمله های شدبد فربه کرده است. هرگاه پاکستان ارادۀ واقعی برای نامین صلح در افغانستان داشته باشد. از رویکرد کنونی خود در آستانۀ گفت و گو های صلح خودداری مبکرد و با به خویشتن داری خواندن طالبان فضا را برای مصالحه مساعدتر می گردانبد. در حالی که همه جبز برعکس است و پاکستان برای امتیازگیری های بیشتر از گفت و گو ها در صدد آشفته کردن و به بحران بردن اوضاع است که گفت و گو های صلح را از لحاظ روانی و سیاسی برای رسیدن به هرنوع نتیجۀ مطلوب به ابهام می کشاند. از سویی هم پیچیده شدن جنگ افغانستان و تبدیل شدن آن به پروژۀ ببن المللی، این جنگ را از محدودۀ منطقه یی آن به بازی کلان بین المللی مبدل کرده است.

این جنگ هر روز پای قدرت های منطقه و جهانی را به خود بیشتر می کشاند. از همین رو است که این جنگ هر روز گروه ها، جنگاوران و پشتیبانان جدید منطقه یی و جهانی پیدا میکند و بیس از یک دهه چرخ آن را طالبان به رهبری آی اس آی به پیس بردند و حالا بخشی از آن بدوش نیرو های دیگری زیر نام داعش نهاده شده است. هرگاه صلح با طاابان به کمک پاکستان ممکن شود، صلح با داعش را کی تضمین خواهد کرد. داعشی که گفته می شود، پروژۀ جهانی پس از طالبان است و از سوی اسراییل و امریکا و سعودی حمایت می شود و در افغانستان نیز دوستان و همدردانی دارد. پس روند صلح افغانستان دشوارتر از آن است که پایانش را به این زودی پیش بین بود. بدون تردید طالبان یک جناخ مصالحه با دولت است گذشته از این که حالا چند پارچه شده اند و در ضمن تصمیم گیرنده پاکستان است و حرف اول را باید آی اس آی بگوید؛ زیرا مثلی که در گذشته رهبران گروه های جهادی ابزاری در دست آی اس آی بود. امروز هم مخالفان حکومت در چنگال آن قرار دارد. بنابرای دراز راۀ صلح افغانستان درست است که از اسلام آباد می گذرد و اما جادۀ عبور آن مانند گذشته هموار نیست و تنها تشدید و کاهش یافتن حمله های طالبان هم برای گشودن گرۀ کور آن بسنده نیست؛ بلکه حالا طالبان چند پارچه شده اند و داعش جوان تازه قدرت نمایی دارد و ابعاد جنگ افغانستان جهانی تر شده است و پای پوتین را بحیث بازیگر جدید وارد میدان کرده است. حالا نه تنها روسیه از طالبان بر ضد داعش پشتیبانی می کند؛ بلکه ایران هم پیمان نزدیک روسیه نیز برای طالبان اسلحه و تسهیلات جنگی فراهم می کند. یاهو

 

 

 


بالا
 
بازگشت