سنجر غفاری

 

سال۲۰۱۶ برای افغانها بدتر از۲۰۱۵ میباشد

بازی استخباراتی مهره هایش رادراین سال تعویض ، تاکتیک جنگ تعغیرمینماید.

بدون شک بازیگران جنگ استخباراتی افغانستان  چنان تصور می نمایند که مردم ماعاری ازهرگونه تشخیص وتحلیل ،محروم ازذکاوت سیاسی ،استخباراتی ،نظامی، اقتصادی و اجتماعی هستند .  چهاردهه تحمیل  جنگ و خشونت ، بنام آزادی و نجات افغانستان بوسیله اجیران خارجی بیان واقعیتی  است که کشورهای متحد درجنگ باتروریزم ،یگانه حامی و مشوق تند روان افراطی اسلامی بودند ،نقش و اتحاد امریکا با متحدین شان در جنگ سرد علیه شوروی وقت ، انسجام باند گروپها ی، تروریستی ،حمایت  مالی و تسلحاتی ایشان تلاشی بود که ادامه اش  تظمین حضور نظامی امریکارا درکشور ما ومنطقه پس از ظهور طالبان و تشکیل القاعده در اتحاد مشترک با تمامی سازمانهای بنیاد گرای بین المللی که کشور پاکستان به مرکز حمایت و ترافیک اسلحه ، مواد مخدر ، صدور تروریزم بین المللی  مبدل گردید واقعیتی است که نمیتوان ازآن چشم پوشی نمود  بنآ برای مردم افغانستان گران است تا بازیگران،سناریستهای این بازی بزرگ را درسرنوشت کشور شان ملامت ندانست و همچنان دشوار است تا برائت داد، مگر واقعیت چنین است که ملت ما قربانی اهداف غیر، درگرو منافع ملی خویش مصیبت ها را تحمل دارند ، اما در عیوض اتحاد استخباراتی کشورهای ذینفع در این بازی تلاش دارند تا افغانها متفرق و ازهم دور باشند ، به پارچه های متخاصم درمقابل همدیگر قرار بگیرند ،اتحادملی ،وحدت همگانی ملیت ها باهم برادرتآ مین نگردد تا این که دشمنان ما نابودی حتمی شان را در تشکیل حاکمیت ملی و دفاع قاطع و متحدانه در برابر هرگونه  اجنبی بوجود نیاورند و همیشه باهم بخاطر بیگانه ها درجنگ و خشونت قرار بگیرند .  حوادث و رخداد های سیاسی ، نظامی و اقتصادی  درسال ۲۰۱۵ بیان این واقعیت بود که همه ای ساکنان خانه ای مشترک ما دریافتند که دوست ودشمن افغانستان کیست ؟ درسال پیش رو مردم افغانستان سرنوشت ملی شان رادرقید این بحران ها مینگرند: اول : جنگ و مقابله با طالبان و داعش که در قید و گرو اهداف استخباراتی و استراتیژیکی پاکستان و امریکا قرار دارند و این واقعیت ثابت و قابل توضع و تشریح نیست .

دوم : بحران مدیریت ونظام فاقد اراده ملی ، که متکی براساسات قانون اساسی کشورنبوده ، مردم افغانستان در گرو اهداف غیر اسیر و استقلال و تمامیت ارضی کشور در معرض تجاوز اشکار پاکستان و چریک های تحت حمایت سازمان استخباراتی آن کشور قرار داشته ، تظمین عدم مداخله و صدور باند گروپهای مسلح و تخریبکار از آن سوی دیورند به قوت اش باقیست و پاکستان در حمایت و تشویق از تروریزم « طالبان و داعش » دست باز داشته و تخریب اساسات  حیات ملی ما بوسیله نظامیان و استخبارات پاکستان به قوت اش باقیست .

  سوم : در موجودیت توافقنامه ای امنیتی با ایالات متحده امریکا و تعهدات اش به مردم افغانستان  هنوز هم تصمیم جدی در زمینه ای مبارزه قاطع جهت نابودی کامل تروریزم ، رهبران و پایگاه ها،  مراکز آموزشی  ، مخفی گاه ها ، تسلحات ، سوقیات و سایر خدمات لوژستیکی ، صحی ، اکمالاتی ، نشرات و تبلیغات طالبان و داعش که در انطرف دیورند، در حمایت اشکارای .ای.اس.ای قرار دارد  جدی و همه جانبه اجراات و پلان توقف و نابودی آن وجود ندارد ، چشم پوشی صورت می گیرد .

  چهارم: تلاش  جدی بر خلاف خواست زمان ،تصمیم و اراده اکثریت قاطع مردم افغانستان  تحت نام و برنامه ای مذاکره و صلح با طالبان  ادامه داشته در حالی که طالبان اجیر و سرباز منافع پاکستان علیه مردم و منافع ملی مردم افغانستان قرار گرفته و میباشد ، طالبان و داعش عامل همه خشونت ها و مصیبت های ملی مردم ما بوده و است ، این اردوی اجانب چگونه میتواند تا به سمبول صلح و آزادی که خود معنقد برآن نیستند و تعریف صلح و ثبات ملی را نمیدانند و همیشه از جنگ و کشتار و سقوط نظام در کشور حرف دارند و اعمال شان یکسره قتل و ویرانگریست ، چگونه باید اطمینان داشت که سال پیش رو برای مردم ما ،در جهت صلح و ثبات ملی میشود اطمینان داشت تا همه این عوامل موجوده که پیگیر کننده اهداف ضد منافع ملی مردم افغانستان میباشد ، سمبول صلح گردند .

 پنجم : عوامل خارجی و منطقوی بحران افغانستان واضع مشخص است ، افغانستان میان استراتیژی قدرت های بزرگ جهانی ، روسیه ، امریکا ، اتحادیه اروپا ، انگلیس و چین از یک جانب ، مثلث استراتیژیکی  هند ، ایران و روسیه از جابن دیگر ، اتحاد استخباراتی  پاکستان ، سعودی ،امریکا و انگلیس در پیوند منافع مشترک در وجود طالبان و استراتیژی شان جهت رسیدن به جمهوریت های آسیای میانه و میان استراتیژی  و رقابت های خونین میانم هندوستان و پاکستان از جانب دیگر و برعلاوه حل موضوع دیورند با پاکستان ، حل موضوع کشمیر با هندوستان که مسهله تجزیه پاکستان را نتیجه میدهد ، علل ادامه جنگ و خونریزی منطقوی و به خصوص حمایت از طالبان و داعش را در این بازی بشکل مرموز آن از طرف امریکا و پاکستان در گام نخست ، سعودی و متحدین اش هم از داعش و هم از طالبان  حتمی دانسته ، روسیه نیز در جهت رسیدن به اهداف اش در مقابل داعش با طالبان کنار آمده و فردا ها جنگ استخباراتی بسوی جمهوریت های آسیای میانه راه اش را باز گشوده می بیند چونکه شمال افغانستان به پایگاه دوم تروریزم بین المللی مبدل گردیده و قرار است بدین منظور تاکتیک جنگ و اهداف بعدی امریکا و ناتو در افغانستان و منطقه در گسترش نظامیان جدید و بیشتری با گشایش فصل خونین جنگ و آغاز بهار خونین در افغانستان در اشغال چند ولایت هم سرحد با پاکستان بوسیله داعش و طالبان ، تعغیر جدی در نظام کشوری  بنام وحدت ملی را حتمی نماید و صفحه ای مذاکره و دیالوگ بین طالبان و دولت افغانستان تاکتیک  دیگریست تا تروریزم بسوی اهداف بلندی تقرب نماید و افغانستان و مردم اش چون سالیان گذشته هیزم تنور اهداف بیگانه بوده و است . تدویر نشست چهار جانبه روی حل بحران افغانستان که در اوایل ماه جنوری ۲۰۱۶با اشتراک  امریکا ، چین ، پاکستان و افغانستان صورت می گیرد فقط فریب و انحراف افکار عمومی مردم افغانستان و کشور های منطقه و جهان بوده ، واقعیت این است که دشوارمیدانند تا بیان نمایند و تصمیم بگیرند که پاکستان مرکز تروریزم بین المللی است باید نخست تحت ضربات نظامی قرار بگیرد و بعدآ  موضوع صلح افغانستان با اشتراک همه نیروهای سالم و روشنفکر ، روحانیون مترقی و سران قبایل که اراده ای شان ملی است و اهداف شان فرا منطقوی  باید حل موضوع آغازش را از این معادله بگیرد که نمی گیرد چونکه هدف حضور نظامی و جنگ باتروریزم بین المللی نابودی نه بلکه گسترش و توسعه تروریزم به سوی جمهوریت های آسیای میانه و شکست استراتیژی و قدرت درحال رشد و توسعه نظامی روسیه در منطقه و جهان میباشد .  ضرور و به جاست تا بگویم : -

  سیاست  بدست   کسانی  خطاست .

که از دست شان دست ها بر خداست .

 آرزومدم تا  سال ۲۰۱۶  به همه مردم رنجدیده و مصیبت بار افغانستان و سایر ملل جهان سال ختم دروغ و بازی های کاذب استخباراتی جهانی باشد ، تا فرصت تصمیم گیری برای نیروهای مطرح ملی و بین المللی که هدف شان نابودی کامل تروریزم بین المللی است مساعد گردد. سال نوتبریک.      سنجر غفاری

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت