صدراعظم افغانستان سردار محمد داوود خان
دورهء پیشرفت و رویاروییها
داکتر خلیل وداد
برگردان و تحشیه از دکتر خلیل وداد:
نوشتهء دکتر سمیع الله پویا
فصل دوم
سیاست خارجی صدراعظم محمد داوود
2-1. اوضاع بین المللی در زمان صدارت محمد داوود خان
پس از جنگ جهانی دوم ایالات متحده امریکا در عرصه جهانی دارای موقف مسلطی شد. از یکسو ایالات متحده خسارات ناچیزی را در زمان جنگ متقبل شده بود و از سوی دیگر در امریکا رشد سریع اقتصاد و صنایع آغاز شده و با تهیهء سلاح اتمی ایالات متحدهء امریکا به ابر کشوری مبدل شد.
اتحادشوروی نیز پس از پیروزی بر آلمان فاشیستی عرصهء نفوذش را بکشورهای بالکان و اروپای شرقی گسترش داد. در پاسخ به این دولتهای غربی در اپریل 1949 پیمان (بلوک) نظامی- سیاسی ناتو را بنیانگذاری کردند. این بلوک از سوی سازماندهندگان آن بمثابهء پیمان منطقوی برای «دفاع جمعی خودی» تفسیر شد. جالب است که وزیر خارجهء امریکا آ. دالِس بوضاحت پذیرفت که رهبران ایالات متحده و کشورهای اروپای غربی با ایجاد ناتو به خطری گویا از جانب اتحادشوروی باور نداشتند.[1]
بتاریخ 5 مارچ 1953 یوسِف استالین فوت کرد و محمد داوود در رأس هیات حکومتی افغانستان در مراسم تشییع و تدفین جنازه وی اشتراک کرد. با مردن استالین و با بقدرت رسیدن رهبری نو در اتحادشوروی رژیم حاکم (شوروی) نرمتر از گذشته شد.
در سال 1954 دولت اتحادشوروی از ناتو تقاضا کرد تا آنکشور را نیز به عضویت ناتو بپذیرد. البته که به این پیشنهاد اتحادشوروی پاسخ منفی داده شد. مگر مراد از این تقاضا آن بود تا به جهان جهتگیری ضدشوروی این بلوک نشان داده شود. بتاریخ 5 می 1955 توافقات پاریس و همزمان با آن معاهدهء بن بمثابهء جزء متشکلهء آن مبنی برعضویت آلمان فدرال در ناتو نافذ شد[2]. در این رابطه در شهر وارسا نشست نمایندگان اتحادشوروی، آلمان دموکراتیک، پولند، چکوسلواکیا، هنگری، رومانیا و بلغاریا دایر شد که در آن بتاریخ 14 می 1955 معاهدهء دوستی، همکاری و کمک متقابل این دولتها امضأ شد که سپس بنام سازمان پیمان وارسا مسما شد.[3]
مگر افغانستان که در اینزمان با بیش از40 کشور مناسبات دیپلماتیک داشت، با گذشت زمان با بازتاب منافع مردم «بپایش میایستاد». در اینزمان محمد داوود خان بحیث رییس حکومت آمادگی اش را به گسترش روابط بین المللی با همه کشورها صرف نظر از ساختار اجتماعی- اقتصادی آنها منجمله استقرار مناسبات دیپلماتیک با دولتهای سوسیالیستی را با حفظ اصول عدم انسلاک ابراز میداشت.[4] این اقدامات محمد داوود خان در عرصهء سیاست بین المللی لغو تمایل یکجانبهء حکومات گذشته به سمت دول غربی و نقطهء چرخشی بسوی همکاری با اتحادشوروی بود که افغانستان پسانها ازینکشور کمکهای بزرگ مالی- اقتصادی را بدست آورد.[5]
حاکمیت محمد داوود خان در افغانستان با تغییر رهبری اتحادشوروی و هند همراه بود. در سال 1951 در نتیجهء نخستین انتخابات سراسری هندوستان کنگرس ملی هند (ای. ان. ثی.) برنده شد. رهبر این حزب جواهر لعل نهرو بحیث صدراعظم کشور برگزیده شد. هند از آغاز موجودیت مستقلانهء خویش در سیاست خارجی مشی ج. نهرو را که بر پنج اصل (پنچه شیلا) همزیستی مسالمت آمیز و همسویی با افغانستان و اتحادشوروی و ضدیت با پیمانهای نظامی مانند سیاتو که در ماه سپتامبر 1954 در مانیلا باشتراک ایالات متحده امریکا، بریتانیا، فرانسه، زیلاند جدید، آسترالیا، تایلند، فلیپین، پاکستان و همچنان سنتو با شرکت بریتانیا، ترکیه، ایران و پاکستان، استوار بود، را پیش میبرد.[6]
سیاست خارجی پاکستان در منطقه در مخالفت با منافع اتحاد شوروی، هند و افغانستان قرار داشت، چونکه از یکسو پاکستان عضویت بلوک نظامی- سیاسی سنتو و سیاتو را داشت و از سوی دیگر افغانستان و هند نسبت به آنکشور ادعاهای ارضی داشتند. موقف افغانستان و هند مبنی براصول بیطرفی و عدم انسلاک و نه پیوستن به بلوکهای نظامی، به نفع اتحادشوروی بود.
مناسبات اتحاد شوروی- هند فقط پس از سفر ج. ل. نهرو در سال 1955 به اتحاد شوروی فعالتر شدند. هند حمایت محسوس اتحادشوروی در امر کشمیر در هنگام سفر ن. آ. بولگانین و ن. س. خروشچف را حاصل کرد.[7]
بتاریخ 10 دسامبر 1955 هنگام سفر به هند صدر هیأت رییسه شورای عالی اتحاد شوروی بولگانین و رییس حکومت شوروی ن. خروشچف از ایالت کشمیر هند بازدید کردند. هنگام پذیرآیی صدراعظم کشمیر غ. م. بخشی، ن. س. خروشچف دربارهء کشمیر بیانه داده و موقف دولت شوروی را پیرامون این مسأله بیان کرد. او ازجمله گفت: «جمهوری مستقل و آزاد هند- یک دولت جوان و رشد یابنده است. مسایل درونی هردولت- امری مربوط به مردم هر کشور است. مسأله کشمیر بمثابهء یکی از ایالات جمهوری هند توسط خود مردم کشمیر فیصله شده است. ما در چهرهء جمهوری هند متحد خویش را در مبارزه بخاطر صلح و برای حل مسالمت آمیز مسایل مورد منازعه میبینیم، شوربختانه چنین چیزی را دربارهء پاکستان نمیتوان گفت».[8]
هنگامیکه ن.س. خروشچف به مناسبات اتحادشوروی با پاکستان تماس گرفت، تالار با شنیدن صحبتش بشور آمد. او منجمله گفت: «پاکستان نیز دولت جوان است. مگر سیاست محافل حاکمهء این دولت باعث نگرانی ما است. واقعیتها بیانگر آنند که سیاست آنان بر منافع اصلی مردم و دولت خویش استوار نبوده بلکه توسط محافل انحصاری کشورهای دیگر دیکته میشود. حکومت کنونی پاکستان علناً نزدیکی خودرا با محافل انحصاری امریکایی تبلیغ میکند».[9]
مطبوعات افغانستان بیانهء رهبر شوروی پیرامون جابجایی پایگاههای نظامی امریکایی در خاک پاکستان برمبنای پیمان بغداد را بطور گسترده مورد تحلیل و تبصره قرار دادند. چنانچه این گفته های رهبر شوروی چنین اقتباس شده بودند: «حکومت پاکستان یکی از نخستین اشتراک کنندگان ویکی از مبتکران پکت نامنهاد بغداد بود که برای اهداف صلح آمیز ایجاد نشده است. این دولت اجازه میدهد درخاکش در نزدیکی مرزهای اتحادشوروی پایگاههای امریکایی ایجاد شود. ما بصراحت میگوییم، ایجاد پایگاههای امریکایی در ساحهء پاکستان نمیتوانند مارا نگران نسازند».[10]
جراید رسمی افغانستان تأکید ویژه یی بالای نگرانی ن.س. خروشچف به امر پیوستن ایران به پیمان بغداد نموده و همبستگی حکومت افغانستان را با بیاناتش ابراز نمودند: «ما بطور روشن میگوییم که هیچگاهی از اشتراک کنندگان پیمان بغداد، همانند هر گروهبندی دیگر ضد اتحادشوروی پشتیبانی نمیکنیم. برخوردی دیگر ازجانب ما بمعنی نابینایی سیاسی میباشد. برای همه هویدا است که پیمان بغداد برضد اتحادشوروی و دیگر کشورهای صلحدوست است. بنابراین تضعیف این اتحاد جنگ طلب و یکی از منابع ماجراجویی های ممکن وظیفهء ما میباشد».[11]
دررابطه به عکس العمل منفی پاکستان به سفر رهبری شوروی به افغانستان، خروشچف تأکید کرد: «افغانستان همسایهء نیک ما است که با آن ما مناسبات دیرینه داریم. ما میخواهیم این روابط را تحکیم بخشیده و گسترش دهیم و امیدوارم سفر ما به افغانستان دراین راستا یاری رساند».[12]
او پیرامون روابط اتحادشوروی و پاکستان خاطرنشان کرد: «ما بسیار میخواهیم تا چنین مناسبات دوستانه را با پاکستان نیز داشته باشیم، و این تقصیر ما نیست که تاکنون چنین روابطی ایجاد نشده اند. مگر ما با پیگیری برای بهبود این روابط بخاطر امر صلح تلاش خواهیم کرد».[13]
مناسبات افغانستان و هند در آینده بارها از بوتهء آزمایش بدر آمدند. چنانچه در سال 1962 حکومت چین به تحریکات نظامی در مرز هند و تبت دست زد که در نتیجه هند بخشی از خاکش را از دست داد. در رابطه به این رویداد حکومت هند از ایالات متحده تقاضای کمک نظامی نموده و حتی از دادن ساحه یی نه چندان بزرگ برای پایگاه نظامی شان ابراز امادگی کرد. در همان سال در پاکستان «قول اردوی صلح» به فعالیت اغاز کرد.[14] بااینهمه رویدادها، هند به ادامهء سیاست باصطلاح «مشی نهرو» ادامه داد. و مناسبات میان افغانستان و هند برشالودهء همین سیاست ادامه مییافت.
2.2. روابط افغانستان باکشورهای منطقه
در درازنای تاریخِ مناسباتِ مردمان افغانستان و هند روابط نزدیک دوطرف همواره برجستگی داشته اند. افغانستان برای هند همچون همسایه پاکستان از ارزش بزرگی برخوردار بوده و است، چونکه مخالفت با پاکستان وجه مشترک آنان بشمار میرود. هند و افغانستان همیشه علاقمند جدی حفظ تمامیت ارضی خویش بودند. بنابراین زمامداران هند از موقف کابل پیرامون مسأله پشتونستان و «خط دیورند» پشتیبانی میکردند.
دراین میان در درازنای سالهای 60 در نظم جهانی دوقطبی «درزهایی» بمیان آمد. چنانچه ورود جنبش عدم انسلاک به عرصهء بین المللی از اهمیت زیادی برخوردار شد.
هند و افغانستان در جنبش عدم انسلاک شرکت فعال داشته و به این ترتیب به پاکستان همانند کشور وابسته به بلوک نظامی و تهدید کنندهء آنان فشار میآوردند. ستراتیژی هند بر شالودهء همکاری با افغانستان چیزی که پاکستان نمیخواست، استوار بود. هند تلاش میکرد تا افغانستان توانایی مقابله با پاکستان که همه جانبه میکوشید افغانستان را تضعیف نماید را داشته باشد.
در چوکات کمکهای هند به بازرگانان افغانی در مواقع دشواری که در عرصهء تجارتی و ترانزیتی میان افغانستان و پاکستان بمیان میآمد، آنکشور تسهیلاتی نوی را فراهم میکرد.
همچنان هیأت شرکت هوانوردی «ایندین ایر لاینس کورپوریشن» برای بحث پیرامون مسایل مربوط به انتقال اموال صادراتی و وارداتی افغانی توسط هواپیماهای این شرکت به کابل آمد.[15] درنتیجه همکاری در عرصه هوانوردی دوطرف بنیاد شرکت مشترک هوایی «دآریانا افغان هوایی شرکت» را گذاشتند که 51 درصد آن مربوط حکومت افغانستان و 49 درصد مربوط به شرکت مختلط امریکایی هندی «ایند اَمر» بود.[16] پس از یکسال این شرکت پروازهایش را میان کابل و دهلی آغاز کرد.[17] برعلاوه برای گسترش همکاریهای تخنیکی رییس ادارهء هوانوردی ملکی هند گوپتا بکابل آمد.[18]
در چوکات همکاریهای تخنیکی در ماه فبروری سال 1956 هیأت صنایع افغانستان جهت آشنایی با تولیدات پیشه وری، مؤسسات نساجی و مکاتب تخنیکی هند به آن کشور سفر کرد. در جریان این سفر قرارداد کمک تخنیکی هند به افغانستان بخاطر انکشاف صنایع نساجی امضأ شد. هیأت افغانی همچنان با انکشاف اجتماعات روستایی هند آشنا شد.[19]
همچنان همکاریهای دوکشور در عرصه نظامی نیز گسترش مییافتند. در ماه اپریل 1956 هیات نظامی افغانستان از هند دیدن نمود که در جریان آن قرارداد همکاری در عرصهء آموزش کادرهای نظامی برای اردوی افغانستان نیز امضأ شد.[20]
درماه فبروری سال 1957 هند نخستین نیروگاه اتمی اش را به بهره برداری سپرد. در مراسم گشایش آن معاون وزیر معادن و صنایع افغانستان سید عبدالاحد اشتراک نموده بود.[21]
همچنان همکاریهای دوجانبه درعرصهء فرهنگی منجملهء صنعت سینما و آموزش تاریخ باستان افغانستان که هردوکشور را سخت بهم پیوند میداد، را نیز دربر میگرفت. دانشمندان هندی تاریخ باستانی رام هند را درکابل مورد پژوهش قرار داده و باستانشناسان و کارشناسان هندی با موزیم کابل همکاری نموده و کاوشهایی را در افغانستان انجام دادند.[22]
در ماه فبروری 1956 محمد داوود با هیأت همراهانش از هند دیدار کرد. برمبنای خبر روزنامهء حکومتی اصلاح،[23] در جریان مذاکرات دوطرف به همسویی و همخوانی منافع شان پیرامون مسایل مهمی چون لزوم اتکأ به اصول روابط همکاری و همزیستی میان همه مردمان بمثابهء شالودهء حفظ صلح جهانی تأکید ورزیدند. درجریان ملاقات محمد داوود خان با جواهر لعل نهرو اولی طی بیانه یی منجمله خاطر نشان ساخت که در همهء گوشه و کنار آسیا و افریقا تغییراتی بوقوع میپیوندند و یکی از فاکتورهای صلح در زمان حاضر و گذشته بیداری ملیونها نفر از مردمان آسیا و افریقا میباشد. همچنان رهبر هند گفت: «...کشورهای ما در رفع تشنج بین المللی موجود موقف بیطرفانه گرفته و در هیچ جنگ سردی و هیچ پیمان و بلوک نظامی اشتراک نمیورزند. موقفهای نامبرده مطابق منافع مشترک ما که عامل نزدیکی دوکشور است، میباشند».
محمد داوود متقابلاً صحبت کرده و موضع رسمی حکومت ومردم افغانستان را پیرامون حکومت و مردم هند بیان داشت. ازجمله او گفت: «مردم افغانستان صمیمانه علاقمند نزدیکی روابط آینده با ملت کبیر هند میباشد. تاریخ گواه مبارزه مشترک ما است، زمانیکه مردم افغانستان، هند و کشورهای دیگر این گوشهء دنیا برضد استعمار میرزمیدند. در روزهای دشوارِ هندوستان مردم افغانستان همیشه احساس دوستی نسبت به مردم هند داشتند. مردم هند بنوبه خود نسبت به مردم افغانستان درروزهای مبارزه بخاطر استقلال احساس همدردی میکردند». در رابطه به پیمانهای نظامی محمد داوود چنین گفت: « افغانستان همیشه سیاست بیطرفی و تبادلهء آزاد افکار را پیش میبرد. این مشی اساس سیاست ما را تشکیل میدهد... پیشبرد مشی بیطرفی افغانستان و هند مطابقت نقاط نظر دو حکومت در مسایل بین المللی عامل نزدیکی افغاستان و هند است...»[24]
مطبوعات افغانستان سفر محمد داوود به هند را طور گسترده بازتاب دادند. چنانچه روزنامه دولتی اصلاح در شماره مورخ 12 فبروری 1959 خویش نوشت: «سردار محمد داوود یک هفته است که در هند است. او به شهرهای دهلی، چندریگر، آگره و به ایالات پنجاب وبیهار رفته و از مؤسسات صنعتی دیدن نموده و با پلانهای جدید انکشاف هند آشنا شد.»[25]
مناسبات افغانستان با هند به همکاریهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی محدود نمیشد. دوطرف فعالانه اطلاعات استخباراتی شان را پیرامون پاکستان تبادله میکردند. برای این منظور هند امکانات پولی را در اختیار ادارهء استخبارات خارجی افغانستان برای کار در میان پشتونها قرار میداد.
در دوره صدارت محمد داوود گامهای مثبت و بیشماری در مناسبات میان افغانستان و ایران بوجود آمدند. این کشور بطور عنعنوی در شرق میانه نقش مهمی را بازی کرده و میتوانست به حکومت افغانستان در راستای مدرنیزه ساختن اقتصاد کمک مالی نماید.
در سالهای 50- 60 اوضاع در ایران متشنج بود. رقابت میان امریکا و انگلیس بخاطر نفوذ در اینکشور ادامه داشت. بتاریخ 19 اگست 1953 در تهران با اشتراک سی. آی. ای. کودتای دولتی رخ داد. در نتیجه جنرال زاهدی نخست وزیر شد. پس از این کودتا ایران بشکل روشن از بیطرفی فاصله گرفته و سیاست اتحاد نظامی با ایالات متحده امریکا و داشتن روابط اقتصادی منحصر با دولتهای غربی را در پیش گرفت. چنانچه مذاکرات با انگلستان و ایالات متحده پیرامون نفت آغاز شدند. روابط دیپلماتیک قطع شده در خزان 1952 در دسامبر 1953 احیأ شدند. کنسرسیومهای بین المللی نفت به استخراج گستردهء نفت آغاز کردند. چنانچه پیشتر گفته شد، ایران در سال 1955 به پیمان بغداد شامل شد، درحالیکه افغانستان به حفظ سیاست بیطرفی اش ادامه میداد.
مگر بدون درنظرداشت تفاوتها در شیوههای سیاست خارجی و دگرگونیها در اوضاع درونی سیاسی افغانستان و ایران، دوطرف تلاش میکردند مواضع مشترکی برای استقرار مناسبات همسایگی نیک دریابند.
در همین زمان مناسبات دوکشور همسایه فعالتر شدند. در ماه جولای 1954 سفیر ایران در افغانستان محمود صلاحی با سرپرست وزارت اقتصاد ملی عبدالرووف ملاقات کرد که در جریان آن اساس احیأی مناسبت اقتصادی گسیخته میان دوکشور گذاشته شد.[26]
در ماه دسامبر همانسال به سفیر پیشین افغانستان در فرانسه جنرال محمد عمر اگریمان انتصاب به سفارت ایران داده شد.[27]
در اینزمان مناسبات دوکشور بخاطر موضع ایران در رابطه به اسراییل کمی تیره بود. شاه ایران محمد رضا پهلوی از جمله نخستین رهبران کشورهای اسلامی بود که تصمیم به برقراری روابط دیپلماتیک با اسراییل گرفت. افغانستان از موضع انتقادی روحانیت رادیکال ایران که شاه را «وسیلهء سیاست صیهونیستها» میدانستند، حمایت میکرد.
افغانستان ایران را همچنان متهم به وفاداری به سیاست بریتانیا و فرانسه پیرامون کانال سویز میکرد. در این رابطه سفیر ایران محمود صلاحی کنفرانس مطبوعاتی دایر کرده و در جریان آن از حل عادلانه معضل کانال سویز به نفع مصر ابراز خرسندی کرد. او همچنان شایعات پخش شده در مطبوعات خارجی مبنی بر امکان برسمیت شناختن حکومت اسراییل را رد کرد.[28]
مناسبات افغانستان و ایران تحت شعاع نحوهء استفاده از آب رودخانه هلمند نیز قرار داشت. در ماه جون 1955 وزیر خارجه افغانستان محمد نعیم به تهران رفت تا با اعضای حکومت ایران روی حل معضلات بمیان آمده پیرامون استفاده معقول از آب رودخانه هلمند گفتگو کند. مگر طوریکه پسانها معلوم شد، دوطرف بعلت مواضع متقابل پیرامون این مسأله به کدام پیشرفتی در این راستا دست نیافتند.[29] همزمان ایران در سال 1955 بدون توضیحِ علت خط پرواز تهران- زاهدان- قندهار- کابل را بست.[30]
مگر از سال 1956 مناسبات دوکشور بشکل عادی برگشتتند. چنانچه معاون وزیر امور خارجه محمد هاشم میوندوال بحیث نمایندهء پادشاه افغانستان و نصرالله بِهنام همچون نماینده شاه ایران معاهدهء درازمدت میان ایران و افغانستان را پیرامون کمیساریهای مرزی امضأ نمودند.[31] در سال 1956 شرکت هوا پیمایی آریانا پرواز بین المللی میان کابل- تهران را آغاز کرد.[32] و حتی بمثابهء نشانهء نیک روابط دوکشور برادر شاه ایران شهزاده شاهپور عبدالرضا پهلوی به کابل آمد.[33]
همزمان عضویت ایران در سازمان سنتو واکنش منفی اتحاد شوروی را ببار آورد. ایران همواره تلاش میکرد اثبات کند که عضویت اش در سنتو بهیچوجه علیه اتحاد شوروی نمیباشد. از آنجاییکه افغانستان نیز با بدبینی به عضویت همسایگانش به عضویت سنتو میدید، در این رابطه مواضع کابل و مسکو نزدیک بودند. در این میان مطبوعات افغانستان بطور گسترده به بازتاب و تحلیلِ آغاز مذاکرات میان ایران و اتحادشوروی پیرامون معاهدهء عدم تعرض پرداختند.[34]
روزنامه اصلاح خبر کوتاهی با عنوان «انتقادِ تاس» را که در آن تذکر رفته بود که آژانس تلگرافی شوروی (تاس) رهبری ایران را بدلیل اینکه مذاکرات چند روز پیش آغاز شده در تهران میان هیات شوروی و حکومت ایران بی نتیجه شدند را انتقاد میکند، بازتاب داده بود. تاس خبر داده بود که با وجود آنکه هردو طرف آمادگی شان را برای عقد معاهدهء عدم تعرض نشان داده بودند، حکومت ایران موافقه نکرد تا از بلوکهای نظامی خارجی که برعلیه اتحاد شوروی اند، بیرون شود. بر مبنای اطلاعات دیگر رییس جمهور امریکا د. آیزنهاور هنگام اقامت هیأت شوروی به شاهنشاه ایران پیامی فرستاد که در آن خواست تا وی بدنیای غرب متکی بماند.
روزنامه انیس[35] با اتکأ به اطلاعات آژانسهای خبری خارجی خبر داد که حکومت شوروی به ایران پیشنهاد آتی را داده است: اگر حکومت ایران موافقات نظامی شان با کشورهای غربی را لغو کند، در آنصورت اتحاد شوروی حاضر است با آنکشور معاهده عدم تعرض را برای پنجاه سال بسته و به ایران کمک گسترده اقتصادی را اعطا نماید. پس از چند روز این آژانسها بازهم خبر دادند که مذاکرات در اینمورد متوقف شده اند. همزمان خبر دیگری پخش شد که هیأت ترکی برای پیشبرد مذاکرات با حکومت ایران پیرامون کمکهای نظامی و اقتصادی ایالات متحده امریکا به ایران وارد شده است.[36]
در آغاز سال 1959 طرح پروژه یی میان ایران و ایالات متحده امریکا آماده شد که برمبنای آن در صورت تعرض کشور سومی بالای یکی از طرفین کمک متقابل دو سوی ارائه میشد. این سوال برای حکومت محمد داوود خان از اهمیت بزرگی برخوردار بود. در ماه فبروی سال 1959 روزنامهء اصلاح در بخش «خبرهای مهم 24 ساعت» آگهی تحریک کننده یی را نشر کرد که طی آن آمده بود که بنابر اطلاع آژانس خبری «اسوشیتد پرس» از واشگتن آخرین موانع بمیان آمده هنگام عقد معاهده میان ایران و ایالات متحده امریکا رفع شده اند. پیشبینی میشد که در همان ماه بستن رسمی این عهد نامه صورت بگیرد. بر اساس اطلاع همان آژانس، ایران به دریافت کمک امریکا در حالت تهدید کشورهای کمونیستی پافشاری میکرد. ایالات متحده خبر داد که ایننوع معاهدات فقط پس از تصویب مجلس سنا نافذ میشوند.[37]
همزمان آژانس نامبرده پیشبینی میکرد که حکومت ایالات متحده امریکا نمیتواند با همه خواسته های ایران موافقت کند.
در این زمان اوضاع ایران به نسبت رویارویی اپوزیسیون و رژیم شاه بغرنج شد. در سال 1963 شاه بیک برنامهء گستردهء اصلاحات بنیادی اقتصادی- اجتماعی که بنام «انقلاب سفید» شهره شد، دست یازید. این برنامه شامل اصلاحات زمین (ارضی) که در جریان آن حکومت از درآمد های حاصله از فروش نفت قطعات زمین را از فیودالان خریده و به کشورزان مشغول به آن به بهای %30 پایینتر از نرخ بازار بفروش میرساند، بود.
در حالیکه ایالات متحده از موقف محمد داوود خان پیرامون پشتونستان حمایت نمیکرد، همسایهء غربی آن ایران با درخواست جانب افغانی ملاقات نمایندگان دو طرف (پاکستان و افغانستان، سمیع الله پویا) را سازماندهی کرد.[38] در ماه جولای 1962 شاه ایران محمد رضا پهلوی با برداشتن گامهای نخستین در راستای عادی شدن روابط افغانستان- پاکستان طی سفر رسمی از کابل دیدن کرد. ایران رسماً اعلام کرد که میتواند میانجی دوطرف باشد. هردو کشور این پیشنهاد را پذیرفتند. در سال 1963 در اسامبله عمومی ملل متحد وزیر خارجه ایران عباس آرام توانست وزیران خارجهء دوسو را به میز مذاکره بنشاند.[39]
تلاشهای ایران در آغاز بنابر موقف سختگیرانهء دوطرف مؤفقانه نبودند. در آنزمان صدراعظم محمد داوود خان برای آنکه راه حل اوضاع بمیان آمده و انکشاف روابط با کشورهای دیگر را پیدا کند، مصرانه در نامه هایش از ظاهرشاه میخواست تا بوی صلاحیتهای بیشتر بدهد، مگر پادشاه از حالت اقتصادی کشور نگران بوده و بناً به درخواستهای صدراعظم پاسخ نداد. در ماه مارچ 1963 ظاهر شاه استعفای رییس دولت محمد داوود خان بر اساس اینکه سیاست وی با پاکستان باعث بحران اقتصادی در کشور شده است، را خواست. [40]
بجاست که یادآوری نماییم که حتی در سال 1958 شاه ایران محمد رضا پهلوی به افغانستان و پاکستان طرح پروژهء سه جانبه باصطلاح «اتحاد آریایی» را پیشنهاد کرد.[41] با این طرح شاه میپنداشت که چنین یک اتحادی برای کابل میتواند در حل معضلات پشتونستان کمک کند. برعلاوه افغانستان در این راستا میتوانست کمک کشورهای سنتو را کمایی کند. همزمان، رییس جمهور ترکیه نیز هنگام سفر به کابل از ایجاد فدراسیون کشورهای مسلمان غیر عرب یاد کرد. هردوی این پیشنهادها به ابتکار ایالات متحده امریکا برای جلب افغانستان به سیستم بلوکهای نظامی طرحریزی شده بودند، مگر همهء این تلاشها ناکام شدند.
همزمان در اوج گسترش تشنج میان افغانستان و پاکستان حجم روابط اقتصادی و گردش کالاها با اتحاد شوروی افزایش یافت. این امر باعث نگرانی ایالات متحده امریکا شد که از ورود افغانستان به ساحهء نفوذ اتحاد شوروی میهراسید.
پس از این ابتکار تلاش برای عادی سازی مناسبات راولپندی (مرکز سیاسی آنزمان پاکستان) و کابل را دوباره شاه ایران محمد رضا پهلوی گرفت. مگر تلاش جدید نیز ناکام شد، چون هیچ یک از طرفین نمیخواست به سازش تن دهد. کابل پشتیبانی مسکو را در مسأله پشتونستان استفاده میکرد، مگر این حمایت نتایج واقعی را ببار نمیآورد. ازسویی، بیشترینه سیاستمداران افغانی از وابستگی افزایندهء اقتصادی و همچنان سیاسی افغانستان به اتحاد شوروی نگران بودند.
اپوزیسیون روبه افزایش مذهبی در ایران برضد سیاست «انقلاب سفید» که تلاشی برای سمتدهی ایران بشیوه غربی انکشاف کشور بود، قد علم کرد. این اپوزیسیون مذهبی توسط آیت الله خمینی رهبری میشد.
همزمان در کشور دیگر همسایه افغانستان- چین نیز دگرگونیهایی در جریان بود. پس از پایان جنگ دوم جهانی ارتش مردمی- آزدیبخش چین زیر رهبری مائوتسه دون اردوی چان کای شی را شکست داد. در نتیجه در سال 1949 جمهوری مردم چین ایجاد شد. رییس این دولت مائوتسه دون بود.
در سال 1955 میان حکومت جمهوری مردم چین و افغانستان موافقتی پیرامون برقراری مناسبات دیپلماتیک برقرار شد، چنانچه صدراعظم ج.م. چین چوئن لای و محمد نعیم به این مناسبت تلگرامهای تبریکی شانرا مبادله نموده و همزمان سفارتهای دو طرف در کشورهایشان گشایش یافت.[42]
همچنان دوطرف برای برقراری مناسبات فرهنگی نیز تلاشهای شان را آغاز کردند. چنانچه برای آشنایی با مؤسسات آموزشی چین هیأت فرهنگی افغانی به آنکشور رفت. در ترکیب هیأت رییس تعلیمات ابتدایی وزارت معارف داکتر محمد اکرم، معاون انجمن تاریخ داکتر عبدالرحیم و مدیر مطبوعات ولایت قطغن میراحمد انصاری عضویت داشتند.[43]
در ماه جولای 1956 رییس حکومت افغانستان محمد داوود دعوت صدراعظم جمهوری مردم چین چوئن لای را پذیرفته و قرار گذاشت سال بعد به چین سفر کند.[44] در ماه نوامبر همانسال محمد داوود از همتای چینی اش دعوت کرد تا از افغانستان بازدید کند. چنانچه در ماه جنوری 1957 او از مهمانش پذیرایی کرد.[45] چوئن لای در هنگام سفرش مبلغ 500 هزار افغانی را به جمیعت هلال احمر افغانی بخشید. و در ماه دسامبر 1957 محمد داوود سفر متقابلش را به چین انجام داده[46] و هنگام سفرش در چین مبلغ 2000 دالر را به جمیعت هلال احمر آنکشور بخشید.[47]
در سال 1959 بنابر تجاوز نیروهای چینی به تبت و فرار دالای لاما به هندوستان، مناسبات میان جمهوری مردم چین و هند بوخامت گرایید. در سال 1962 حکومت چین دوباره به عملیات جنگی علیه هند در تبت دست زد، که از این زاویه نزدیکی مناسبات چین و پاکستان آغاز شده و این امر باعث نارضایتی مسکو، دهلی و هم کابل شد. همچنان مناسبات کابل و پیکن بسردی گراییدند.
در سال 1954 جمال عبدالناصر در مصر بقدرت رسید. بسال 1956 او ملی شدن کانال سویز را اعلام کرد.[48] اندیشه های محمد داوود و رهبر مصر ناصر در مسایل سیاست داخلی و خارجی بیشتر همسو بودند. این امر باعث رشد سریع روابط همه جانبه میان افغانستان و مصر شد.
نظر به دستور رییس حکومت افغانستان وزیر خارجه محمد نعیم خان به مصر سفر نموده و با رییس جمهور پیشین آنکشور نقیب، صدر اعظم جمال عبدالناصر، وزیر خارجه، اعضای شورای انقلابی و و گردانندگان روزنامه ها ملاقات کرد. در قاهره محمد نعیم از برخی کارخانه های نظامی و مکتب چتربازان (پراشوتیستها) بازدید کرد. در گفتگو با نماینده آژانس باختر محمد نعیم با آب و تاب از پیشرفت مصر یاد کرد. نظر به اطلاع روزنامه انیس[49] از تاریخ 21 نوامبر سال 1954 در مصر از وزیر امور خارجه بگرمی پذیرآیی شد. مطبوعات مصری گویا از موضع افغانستان در معضل پشتونستان و دادن استقلال به آن حمایت میکردند. در این رابطه روزنامه خبر داده بود که در آیندهء نزدیک صدراعظم مصر جمال عبدالناصر در راه سفر به جاکارتا از افغانستان دیدن میکند. برعلاوه روزنامه آرزومند بود که او از پشتونستان نیز بازدید کند.
در هنگام اقامت در مصر محمد نعیم خان پیرامون برخی مسایل سیاست خارجی کشور و ازجمله روابط افغانستان و جهان عرب نیز توضیحاتی داد. چنانچه م. نعیم خان در مصاحبه با مدیر مسوول روزنامه «الاخبار» بتاریخ 22 اکتوبر خاطر نشان ساخت که افغانستان در کنفرانس کشورهای مسلمان آسیا و افریقا در جاکارتا اشتراک مینماید. وزیر امور خارجه افغانستان بدون بیان نظراش پیرامون پیوستن افغانستان به بلوک «نیروی سوم» اشاره نمود که «اگر اتحادی از «نیروی سوم» ساخته شود، در آنصورت باید این نیرو غیر متعهد بوده و نباید به پیمانهای شرقی و غربی تمایل داشته و همچنان به هیچ یک از بلوکهای نامبرده ارجحیت قایل شود. در اینصورت میشود نه به نفع دیگران بلکه به نفع خویش و بخاطر آینده خویش خدمت کرد».[50] در رابطه به مناسبات اعراب و اسراییل محمد نعیم خان تأکید کرد که «سیاست افغانستان که در راستای محبت به اعراب متمرکز بوده و آنها را در همهء مسایل مربوط به اوطان شان پشتیبانی میکند، با سیاست عربها و بویژه مصر در رابطه با اسراییل مطابقت دارد.»
در ماه اپریل سال 1955 وزیر دولت و عضو شورای انقلابی مصر محمد انورالسادات به کابل آمد. در میدان هوایی از وی رییس دفتر مطبوعانی وزارت خارجه، محمد هاشم میوندوال، والی کابل، یک مأمور وزارت خارجه، سفیران مصر، هند، فرستادهء عربستان سعودی و کاردار سفارت عراق پیشواز گرفتند. در همانروز محمد انورالسادات با محمدظاهرشاه و صدراعظم محمد داوود ملاقات کرد.[51] در ماه اکتوبر همانسال محمد هاشم میوندوال به قاهره رفت تا مسأله ایجاد نمایندگی مطبوعاتی افغانستان در کشورهای خاورمیانه در قاهره را بررسی کند.[52]
بزرگترین اقدام تهاجمی لندن در رابطه به فیصله حکومت مصر در راستای ملی شدن کمپنی سراسری کانال سویز در زمان پس از جنگ در بهار سال 1956 صورت گرفت. پس از چند سال آ. ایدن در خاطراتش نوشت که آمادگی برای اقدام نظامی از سوی حکومت انگلیس دفعتاً پس از دریافت اطلاع مربوط به ملی شدن آن کمپنی صورت گرفت. «رؤسای ستاد ارتش دستور یافتند تا اگر شیوههای دیگر ممکن نباشند، پلان و گرافیک اجرای عملیاتی که هدفش اشغال کانال وبرقراری امنیت آن باشد، را آماده نمایند.»[53]
در هنگام بحران کانال سویز در اتحادیه کشورهای کامنولت انشعاب واضح بوجود آمد.[54] در جلسه اسامبله عمومی ملل متحد مورخ 2 نوامبر سال 1956 برعلیه فیصلهء نامهء ملل متحد برای قطع تجاوز انگلیس- فرانسه و اسراییل همراه با کشورهای مهاجم نامبرده فقط آسترالیا و زیلاند جدید رأی دادند. بیشترینه کشورهای کامنولت از بریتانیا حمایت نکرده و هند و سیلون موضع قاطع دفاع از مصر را گرفتند. جواهر لال نهرو پسانها میگفت، درست در رابطه با بحران کانال سویز نخستین بار موضوع امکان خروج هند از کامنولت بمیان آمد. همچنان بیانهء وزیر خارجه کانادا ل. پریسون نیز بیانگر آن بود که «کانال سویز نخستین بار کامنویلت انگلیس را در آستانهء انشعاب قرار داد».
در سال 1956 ظاهرشاه در مراسم جشن استقلال کشور اعلام کرد که مردم و حکومت افغانستان از اقدامات مصر در جهت ملی شدن کانال سویز حمایت میکنند. بدین مناسب اتحدیه کشورهای عرب از شاه افغانستان سپاسگذاری کرد.[55] مسأله تجاوز بالای مصر در جلسه فوق العاده شورای وزیران زیر رهبری رییس آن محمد داوود بررسی شد. شورای وزیران درباره حدت اوضاع مصر خواستار توجه جدی ملل متحد و سرمنشی آن شد.[56]
در همانروز حکومت محمد داوود خان سفیر مصر را در رابطه به اقدامات متجاوزانه انگلستان، فرانسه و اسراییل برضد مصر پذیرفت، چنانکه سفیر مذکور به صدراعظم افغانستان درخواست رهبری مصر پیرامون اعطای کمک لازم به آنکشور را به وی رساند. محمد داوود به وی دربارهء موقف افغانستان که همانا پشتیبانی از مصر است، آگاهی داده[57] و اعلام کرد که حکومت افغانستان کمک به اینکشور را یکی از وجایب اخلاقی و دینی خویش میپندارد.[58] محمد داوود همچنان از طریق رادیوی کابل نیز پیرامون رویدادهای پسین مصر بیانیه یی ایراد کرد.[59]
در این رابطه همچنان نماینده دایمی افغانستان در ملل متحد عبدالحمید عزیز از اسامبله عمومی ملل متحد تقاضا کرد، تصمیمی پیرامون آتش بس و خروج تمام واحدهای متجاوزان از خاک مصر اتخاذ کند.[60] پس از آن رییس جمهور مصر از مردم و حکومت افغانستان بخاطر همدردی و پشتیبانی صادقانه سپاسگذاری کرد.[61]
بتاریخ 25 دسامبر 1956 شاه و صدراعظم افغانستان پیام سپاسگذاری را رییس جمهور جمال عبدالناصر دریافت کردند.[62]
در همانروز رییس هلال احمر افغانی به سفیر مصر چکی به مبلغ 200 هزار دالر را که از اعانهء مردم برای کمک به مصر جمع آوری شده بود، اهدأ کرد.[63]
در ماه می سال 1957 صدراعظم محمد داوود نظر به دعوت حکومت مصر با سفر حسن نیتی به قاهره رفت.[64]
در ماه نوامبر 1957 صدراعظم افغانستان محمد داوود به جمال عبدالناصر بمناسبت انتخابش بحیث ریسس جمهور جمهوری متحدهء عربی (مصر و سوریه) پیام تبریکی فرستاد.[65]
در نیمه های دهه پنجاه با بقدرت رسیدن جمال عبدالناصر در مصر یک مثلث جالبی متشکل از سه رهبر: ناصر- نهرو- داوود- بمیان آمد. آنان اشتراک کنندگان فعال کنفرانس باندونگ کشورهای آسیا و افریقا در سال 1955 بوده با توافق هم سیاست خارجی شان را پیرامون مسایل منطقوی و جهانی همآهنگ میکردند. از 18- 24 اپریل همانسال در باندونگ هیأتهای افغانستان، مصر، هند و همچنان پاکستان، سیلون و برما حضور بهم رساندند.[66] وزیر خارجه افغانستان محمد نعیم رهبری هیأت افغانی (که متشکل از عبدالملک رحیمزی، محمد هاشم میوندوال، سفیر افغانستان در لندن داکتر نجیب الله، عبدالهادی داوی، عبدالرحمان پژواک، محمد غوث علیزی و سید قاسم رشتیا بود)[67] را بعهده داشت. او در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران روزنامه های پایتخت پیرامون نتایج کنفرانس باندونگ گفت که این کنفرانس «رویداد تاریخی» برای کشورهای آسیا و افریقا میباشد. وی همچنان اعلام کرد، که با وجود تفاوت نظریات، اشتراک کنندگان کنفرانس به نتیجه واحد رسیده و تصامیمی که پاسخگوی منافع جهان است را اتخاذ نمودند. وی همچنان خاطرنشان کرد که هیأت افغانی بالای تحکیم روابط فرهنگی و اقتصادی میان کشورهای آسیا و افریقا وملل دیگر صلحدوست جهان تأکید ورزیده و از پیشنهادهایی که در راستای تحکیم چنین مناسبات ارائه شدند، پشتیبانی میکند.[68]
در ماه سپتامبر 1961 در شهر بلگراد نخستین کنفرانس جنبش عدم انسلاک گشایش یافت. این کنفرانس در بیشترینه جهات ادامهء عنعنات بنیانگذاران کنفرانس کشورهای آسیا- افریقا در باندونگ بود. رهبران غیر رسمی این جنبش هند و یوگوسلاویا بودند. در این جنبش بطور فعال افغانستان، مصر، اندونیزیا، غنا (گانا)، برما و کشور های بسیار دیگر اشتراک داشتند. مرام جنبش عدم انسلاک تلاش برای دوری از کشورهای شرق و غرب نه بلکه دوری از رویارویی های متقابل آنان اعلام شد. کشورهای غیر منسلک مکلف شدند، سیاست مستقلی را پیش برده و به اتحادیه های نظامی ایکه این یا آن ابر قدرت شامل است، نپیوسته، از ایجاد پایگاه نظامی در خاک خویش جلوگیری نموده، طرفدار همزیستی مسالمت آمیز بوده و از جنبشهای آزادیبخش حمایت کنند.[69] اصول اساسی مندرج در اسناد نهایی کنفرانس باندونگ سال 1955 و جنبش عدم انسلاک عبارت بودند از:[70]
1. احترام متقابل به تمامیت ارضی و استقلال یکدیگر،
2. عدم تعرض،
3. عدم مداخله در امور داخلی،
4. مساوات و سود متقابل،
5. همزیستی مسالمت آمیز.
2.3 مناسبات افغانستان با کشورهای غربی
در مرحلهء نخستین حکومت محمد داوود افغانستان و آلمان غرب فعالانه بهم نزدیک شدند. در سال 1954 در لندن میان سفارتهای دو کشور تبادله نامه ها پیرامون برقراری مناسبات دیپلماتیک صورت گرفت. در ماه سپتامبر 1954 حکومت افغانستان اگریمان سفیر جمهوری فدرال آلمان هِرمان کیورینگ را صادر کرد.[71] همچنان پس از نیم سال حکومت آلمان غرب اگریمان وزیر صحت عامه غلام فاروق را که بحیث سفیر افغانستان در بن تعیین شده بود، نیز صادر کرد.[72] بقول روزنامه انیس در ماه دسامبر سال 1954 سرپرست وزارت اقتصاد عبدالرووف هنگام سفر به آلمان غرب طی یک کنفرانس مطبوعاتی از گسترش همکاریهای اقتصادی میان افغانستان و آلمان فدرال در عرصه های پلانگذاری و ساختمان مؤسسات صنعتی، راهها، ساختارهای آبرسانی وغیره پروژهها در ولایات شمال افغانستان سخن زد.[73]
در ماه اکتوبر سال 1955 سرپرست وزارت مالیه عبدالملک و رییس ادارهء تجارت وزارت اقتصاد ملی محمد سرور به آلمان غرب برای یک سفر کاری رفتند.[74]
همچنان در اکتوبر 1955 وزارت فواید عامه افغانستان با شرکت آلمانی «کوکس» قراردادی را در بارهء کارههای پژوهشی و آماده سازی طرح پروژه آبیاری امضأ نمودند.[75] در همانسال برمبنای قرارداد عقد شده با کمپنی «کوکس»، نخستین گروه انجینیران آلمان غربی برای طرح پروژه ساختمان میدان هوایی به کابل آمدند.[76] برعلاوه وزارت فواید عامه قرارداد دیگری را با شرکت آلمانی زیمنس دربارهء ساختمان عمارت نو مهمانخانه کابل و ساختمان جدید با تجهیزات نو تیلفونخانه مرکزی را عقد نمود.[77] همچنان با شرکت نامبردهء زیمنس قرارداد ساختمان خط تیلفون میان کابل- مزار شریف[78] و تمدید خط تیلفون- تلگراف میان کابل- قندهار- سپین بولدک بسته شد.[79]
در سال 1957 به منظور گسترش همکاریهای تخنیکی، اقتصادی و بازرگانی هیأت اقتصادی آلمان فدرال به کابل آمد.[80]
در ماه می همان سال نیروگاه برق سروبی که بهمکاری شرکت زیمنس ساخته شده و برق کابل را تأمین میکرد، به بهره برداری سپرده شد. در مراسم گشایش این نیروگاه رییس شرکت پیتر فون زیمنس شخصاً اشتراک کرده بود.[81] در همانسال شهرداری (شاروالی) کابل قراردادی را با شرکت نامبرده برای تأمین تجهیزات برقی و دستگاههای سینمایی[82]، تنویر شهر و همچنان تهیهء دستگاههای رادیویی موج کوتاه بست.[83] علاوه بر این میان شاروالی کابل و شرکت آلمانی دیگر موسوم به «هاینمان» نیز قراردادی پیرامون ساختمان مرکزگرمی آبی مسجد جامع پل خشتی امضأ شد. [84]
در سال 1957 میان افغانستان و آلمان فدرال معاهدهء تأمین وسایل سیستم کانالیزاسیون کابل و همچنان میان شرکت کوکس و وزارت فواید عامه قراردادی پیرامون ساختمان و بازسازی دانشگاه (پوهنتون) کابل عقد شد. [85]
آلمان غرب به افغانستان در آموزش قطعات و واحدهای وزارت داخله کمک فعال رساند. در سال 1957 بنابه دعوت قوماندانی عمومی ژاندارم و پولیس مشاور آلمانی در امور ژاندارم آلبرت ویزیل به کابل آمد.[86]
بکمک آلمان غرب در کابل مکتب میخانیکی ساخته شد که مدیر آن کارشناس آلمانی هِرمان دیتریخ بود. پسانها کاردار سفارت آلمان فدرال از مکتب میخانیکی بازدید کرده و به رییس تعلیمات تخنیکی و وزیر معارف محمد حیدر مواد آموزشی بصریِ تخنیکی را با تجهیزات لابراتواری بخشید.[87]
طوریکه از نمونه های بالا برمیآید، محمد داوود علاقمندی اش را به آلمانها پنهان نکرده و در زمان صدارتش بطور همه جانبه میکوشید تا این مناسبات را گسترده ترساخته و تحکیم بخشد.
مناسبات افغانستان با کشور بزرگ دیگر غربی- فرانسه بنابر سیاست سرکوبگرانهء حکومت آنکشور در الجزایر و مراکش (مغرب) بدلیل انکه حکومت افغانستان از تلاشهای مردم مسلمان اینکشور برای استقلال پشتیبانی میکرد، تیره بود. در ماه سپتامبر 1955 وزارت خارجه افغانستان به سفیرانش در فرانسه، انگلستان و ایالات متحده امریکا دستور داد که به حکومات اینکشورها نگرانی حکومت افغانستان بعلت رویدادهای شمال افریقا را بیان نمایند.[88] در سال 1956 صدراعظم هند ج. لعل نهرو پیشنهادی را مبنی بر حل صلح آمیز مسأله الجزایر طرح کرد، که هدف آن پشتیبانی از دولتهای شمال افریقا برای استقلال شان بود. افغانستان ازین ابتکار حمایت کلی اش را اعلام کرد.
مگر صرفنظر از موضع جدی حکومت محمد داوود خان در برابر سیاست استعماری فرانسه در مراکش و الجزایر و پشتیبانی کابل از موضع مصر در مسأله کانال سویز، افغانستان میکوشید با فرانسه مناسباتش را گسترده سازد. بتاریخ 6 جنوری سال 1959 نخستین قرارداد بازرگانی و همکاری تخنیکی میان افغانستان و فرانسه عقد شد. این قرار داد را ازسوی افغانستان وزیر تجارت شیرزاد و از طرف فرانسه سفیر فرانسه در کابل کریستیان بِل امضأ نمودند.[89]
تا اینزمان افغانستان در درازنای سالیان زیاد بصورت عنعنوی مناسبات گرم با فرانسه داشت، بویژه در عرصه های تخنیکی، فرهنگی و علمی. آموزگاران، طبیبان و باستانشناسان فرانسوی در افغانستان کار کرده و به افغانها در بخشهای گوناگون کمک میکردند. بسیاری از دانشجویان افغانی و منجمله شخص ظاهرشاه و صدراعظم محمد داوود همانسانیکه پیشتر یادآوری شد در فرانسه آموزش دیده بودند.[90] آنها از نزدیک با فرهنگ و رسوم فرانسه آشنایی داشتند که در امر داشتن مناسبات دوستانه میان دوکشور مؤثر بود.
در هنگام صدارت محمد داوود مسأله انکشاف مناسبات متقابلاً مفید میان افغانستان و فرانسه وعقد قراردادی برای همکاریهای بازرگانی و تخنیکی بمیان آمد.[91] عقد قرارداد یاد شده بتاریخ 6 جنوری سال 1959 گام مهمی در راستای تحکیم روابط میان دو کشور بود. با بستن این قرارداد، افغانستان امکان آنرا بدست آورد تا نه تنها کمکهای تخنیکی را بدست آورد، بلکه میتوانست به فرانسه، مواد خام مانند پشم، پنبه، قره قل، پوستهای حیوانات دیگر، میوهای خشک، نباتات دارویی و دانه های روغنی که فرانسه به آنها ضرورت داشت و از آنجا فرآوردههای صنعتی فرانسوی مانند تجهیزات و وسایل ساختمان بند و انهار، ابزار برقی، سامانها و ماشینها برای پیشبرد کارهای عام المنفعه، وسایل تخنیکی برای کشف و استخراج نفت، تجهیزات و وسایل لازمی برای امور کشاورزی، مخابرات، هوانوردی، وسایل لازمی برای کشف معادن، تجهیزات برای صنایع نساجی، موترها، ظروف چینی، رابر، مواد کیمیاوی و خوراکی را وارد نماید.[92]
در زمانیکه نزخ فرانک پول رایج فرانسوی کاهش یافته بود، این قرار داد عامل مؤثری در افزایش خریداری کالاهای فرانسوی شد که افغانستان هم به این فراوردهها و هم فروش کالاهای افغانی سخت ضرورت داشت.
در آنروزها در بسیاری از کشورهای جهان از رهبر کاریزماتیک فرانسه جنرال دوگل به نیکی یاد میکردند. زمانیکه او بقدرت رسید حکومت محمد داوود خان امیدوار بود که مسأله الجزایر حل و فصل خواهد شد. در آنوقت مردم الجزایر برضد تسلط فرانسه مبارزه میکرد. زمانی که جنرال دوگل پست نو اش را احراز کرد، مبارزه در الجزایر حادتر از گذشته شد.[93] حکومت محمد داوود همانند کشورهای بیشمار اسلامی نگران آن بود که رهبر نو فرانسه کدام مشی را پیشرو خواهد گرفت. گرچه رهبری فرانسه در آنزمان به فعالیتش برضد جنبش آزادیبخش الجزایر ادامه داد، مگر محمد داوود امیدوار بود که حکومت فرانسه به اقدامات عاقلانه یی برای حل این معضل دست یازد. در نتیجه این مسأله مطابق خواست مردم الجزایر حل و فصل شده و آندولت استقلالش را بدست آورد.[94]
2.4 روابط افغانستان با ابرقدرتها
حتی در پایان سالهای 40 در کابل از تلاشهای متجاوزانهء مسکو میهراسیدند. در اینباره عبدالمجید زابلی وزیر اقتصاد هنگام سفر سال 1948 اش که تلاش داشت قرضه یی باندازهء 118 ملیون دالر را بدست آورد، یادآوری کرده بود. وزیر نامبرده همچنان تقاضای کمک نظامی را برای امنیت داخلی درصورت شورش ممکن قبایل کرده بود. مگر واشنگتن به یک تهدید دیگر توانمند شوروی علاقمند بود. و این موضوع را عبدالمجید زابلی بخوبی درک میکرد، چنانچه او گفته بود که افغانستان میتواند در یک جنگ احتمالی علیه شوراها نقش مثبتی را بازی کند: «افغانستانِ خوب تسلیح شده و مورد حمایت ایالات متحده امریکا میتواند، از پیشروی شورویها بسوی هندوکش جلوگیری کند و این امر سهمی به پیروزی نیروهای مسلح غرب است... البته، زمانیکه جنگ آغاز شود، افغانستان میتواند، شکست بخورد و اشغال شود. مگر روسها توان آنرا نخواهند داشت تا اینکشور را مطیع خود سازند. افغانستان میتواند و توانایی آنرا دارد تا یک جنگ پارتیزانی (چریکی) را در درازمدت به پیش ببرد».[95]
مگر ادارهء ترومن علاقه یی به برداشتهای احساساتی و امکانات توانمند افغانستان که توسط وزیر افغان بیان شدند، نشان نداد. برای ایالات متحده امریکا معضلات هند و پاکستان اولویت داشته و افغانستان در آنزمان برایشان کدام ارزش ویژه و یا استراتیژیکی را نداشت.
ادارهء واشنگتن به افغانستان توصیه کرد، درصورت جنگ با اتحادشوروی موقف بیطرفی اش را حفظ کند. همزمان امریکا نمیخواست با افغانستان بسیار نزدیک شود، چون میهراسیدند هر نوع فعالیت غرب در اینکشورِ شاهی باعث تحریک اقدامات شورویها برای استقرار کنترول شان شود، چون از نگاه جیوپولیتیکی اتحادشوروی بمراتب نزدیکتر به افغانستان بود.
درسالهای 50 سفارت ایالات متحده در کابل شرایطی را به حکومت افغانستان پیشنهاد کرد که درصورت قبول آنها اینکشور اسلحه امریکایی را بدست میآورد: جلوگیری از نفوذ اتحاد شوروی؛ برقراری مناسبات دوستانه با امریکا؛ تامین امنیت داخلی در کشور و جستجوی راههای حل معضلهء رویارویی افغانستان- پاکستان.[96]
گرچه ایالات متحده و افغانستان پیش از ایجاد پاکستان روابط شان را برقرار کرده بودند، پس از ایجاد آن ایالات متحده امریکا علاقمند انکشاف فعال همکاری با افغانستان بویژه در عرصهء نظامی نبود. پاکستان برای ایالات متحده امریکا به نزدیکترین متحد در منطقه تبدیل شد، بنابرآن امریکا به اینکشور کمکهای فزاینده یی ازجمله در امر تقابل فزایندهء آن با افغانستان روی مسأله «خط دیورند» و پشتونستان ارائه میکرد.
در سال 1949 در زمانیکه بحران سیاسی میان افغانستان و پاکستان پیرامون معضله پشتونستان بوجود آمد، کابل نگران توان نظامی اش بود. در گام نخست محمد نعیم خان بوسیلهء سفیرش در واشنگتن از ایالات متحده خواستار کمک شد. همچنان محمد داوود خان که در آنزمان در کابینه شاه محمود خان وزیر دفاع بود، از ایالات متحده امریکا تقاضای خرید اسلحه را کرد. پیش از این در سال 1947 زمانیکه صدراعظم شاه محمود خان سفر کاری به ایالات متحده داشته، از امریکا خواستار کمک نظامی شده بود، واشنگتن علاقمند دادن کمک نشده و برای ارائه آن یکسلسله شرایط سختی را پیشکش نمود: 100 درصد پیش پرداخت خریداری اسلحه، انتقال آنها با امکانات خودی تا افغانستان و دادن ضمانت از سوی ملل متحد که اسلحه نامبرده فقط به اهداف دفاعی بکار خواهد رفت.[97]
خودداری ایالات متحده از دادن اسلحه به افغانستان نشان داد که باوجود آرزومندی افغانستان آنکشور علاقمند انکشاف همکاری نظامی نیست. بدون همکاری ایالات متحده افغانستان نمیتواست، ترانزیت اسلحه امریکایی را از طریق بندر کراچی و یا انتقال آن از راه ایران ممکن سازد. هویدا بود که امریکاییها بخاطر همسویی روابط شان با پاکستان نمیخواستند به افغانستان کمک کنند.
در سال 1950 ایالات متحده با گسیل نمایندهء شان به کابل نقش میانجیگیر در رویارویی افغانستان و پاکستان را بعهده گرفتند. برعلاوه اهداف استراتیژیک واشنگتن فراتر از معضل پشتونستان بود. با تشویق کابل به اینکه به تقاضای پاکستان پاسخ مثبت دهد، امریکا حتی در آنزمان میخواست افغانستان را به بلوک نظامی ساخته و پرداختهء خودش که قرار بود، ساحهء یی را «از باسفور تا کشمیر» شامل ترکیه، ایران، افغانستان و پاکستان را دربر گیرد، بکشاند. مگر کابل به امر پیوستن به برنامه های استراتیژیک غرب در منطقه آمادگی نشان نداد، چون امیدوار پشتیبانی ایالات متحده از داعیهء پشتونستان نبود.[98]
در سال 1953 صدراعظم محمد داوود خان از خطر همکاری یکجانبه ایالات متحده و پاکستان که بی ثباتی و برتری نظامی پاکستان نسبت به افغانستان را دربر داشت، گفته و از امریکا خواست با افغانستان نیز همکاری نماید. مگر امریکاییها بازهم از پذیرش این درخواست به بهانهء مسأله ناحل پشتونستان خودداری کردند.
در ماه دسامبر 1953 معاون رییس جمهور امریکا ریچارد نیکسُن از کابل بازدید کرد.[99] درجریان مذاکرات طرفین مسأله کمک اقتصادی به افغانستان را بحث نمودند. با تماس به معضله افغانستان- پاکستان، نیکسن پیشنهاد کرد، بهتر است، افغانستان با خودداری ازخواستهایش پیرامون پشتونستان به رفع تشنج میان دوکشور کمک کند. این موضع نیکسن برای محمد داوود غیر قابل پذیرش بوده و اورا وداشت بزودی برای جلب کمک به اتحادشوروی مراجعه کند. نیکسن در مصاحبه با آمر آژانس باختر سید قاسم رشتیا در برابر سوالش که منافع ایالات متحده در افغانستان چیست، پاسخ داد: «افغانستان خیلی از ما دور است. برای ما دشوار است در اینکشور منافع داشته باشیم».[100]
«شما از افغانمستان بازدید کردید و میدانید که این کشور آزادیخواه است که توانسته از استعمار جهانی استقلالش را بدست آورد. پندار شما دربارهء اینکشور چیست؟». «این برایم رومانتیک است، مگر ما از تلاش افغانستان برای استقلال پشتیبانی میکنیم».
در پاسخ به آخرین پرسش مبنی بر اینکه آیا ایالات متحده امریکا حاضر است در اینکشور سرمایه گذاری کند، نیکسن گفت:«ما نمیتوانیم در کشوری سرمایه گذاری کنیم که قوانین اش را نمیدانیم. تا زمانیکه ضمانتهای لازم را نداشته باشیم، نمیتوانیم سرمایه گذاری کنیم». این موضوع را پسانها کارمند برجستهء ادارهء دولتی ایالات متحده امریکا و کارمند پیشین سفارت امریکا در کابل لیون پولادا نیز تأیید کرد.[101]
در سالهای 60 در اسناد محرم وزارت خارجه امریکا که پسانها علنی شدند، دیپلمات امریکایی در افغانستان اگنوس وان وارد[102] به حکومتش توصیه میکرد در امر برقراری مناسبات عادی میان افغانستان و پاکستان همکاری کرده و همچنان در عرصهء نظامی به افغانستان کمک کند چونکه به نظرش کمک نظامی به افغانستان به حل رویارویی با پاکستان کمک میکند. مگر رهبری واشنگتن مشورههایش را نادیده گرفت. در آنسالها افغانستان بارها برای جلب کمک نظامی به ایالات متحده مراجعه کرد، مگر شرط امریکا برای این کمک چشمپوشی افغانستان از داعیه پشتونستان بود. با اینهم مذاکرات با ایالات متحده در سطوح گوناگون پیشبرده میشدند. مگر شرایط اعطای کمک نظامی همچنان برای افغانستان غیر قابل پذیرش بودند.[103]
ایالات متحده با دقت مراقب روابط کابل و کراچی (پایتخت آنزمان پاکستان. مترجم) پیرامون پشتونستان بود. به این منظور در کابل چهرههای رسمی و غیر رسمی ایالات متحده حاضر شدند. چنانچه وان اِنگِرت عضو انجمن دوستان شرق میانه و فرستادهء پیشین ایالات متحده امریکا در افغانستان به کابل آمد.[104] همچنان بتاریخ 24 جون 1954 نیکولس ج. تیتچر کارمند ادارهء دولتی ایالات متحده برای بررسی حجم کمکهای ممکن امریکا از کابل دیدن کرد.[105] در ماه جولای 1954 مقاله یی در روزنامهء انیس[106] نشر شد که در آن خبر داده شده بود، نویسندهء امریکایی دوناد ویلبر که سه سال پیش ازآن به اینکشور آمده و کتابی و یک سلسله مقالات در بارهء افغانستان نوشته است، دوباره آمده است. اینبار وی گویا برای پژوهش تاریخ و اتنوگرافی پشتونستان آمده بود. پس از یکماه ادارهء عملیات خارجی ایالات متحده شش نفر کارشناسش را برای کمک تخنیکی و اجرای پروژه وادی هلمند گسیل کرد.[107]
بتاریخ 25 اکتوبر 1954 ویلیام سپین عضو سازمان خاورمیانه (فوند فورد) وابسته به دانشگاه کولمبیا و انتوگراف که مسأله پشتونستان را تحقیق میکرد، به کابل آمد.[108]
درماه اکتوبر سال 1954 بازهم افغانستان از ایالات متحده تقاضای کمک تسلیحاتی کرده و به این منظور محمد داوود برادرش محمد نعیم خان را از کابل فرستاد، تا وی با وزیر خارجه ایالات متحده جورج فوستر دالِس درینباره مذاکره کند. پس از دوماه بالآخره امریکاییها به جانب افغانی و همچنان سفیر پاکستان در واشنگتن از نتیجهء گفتگوهاچنین خبر دادند: «پس از بررسی همه جانبه دربارهء کمک نظامی ایالات متحده به افغانستان تصمیم گرفته خواهد شد. ولی دالِس روی خودداری افغانستان از داعیه پشتونستان پافشاری میکرد. افغانستان ازسوی خود نارضایتی جدی اش را بخاطر افشای مواد مذاکرات پیرامون تحویل اسلحه اعلام کرد.[109]
در ماه نوامبر سال 1954 نماینده ادارهء شهرداریهای امریکا روبرت کلیفورد[110] به کابل آمد. همچنان نمایندگان ویژهء رییس جمهور و وزیر خارجه امریکا مانند جیسینت، ماکگی و ریچارد برای مذاکرات و مشوره با رهبران افغانستان به کابل آمدند تا آنها را معتقد سازند مسأله پشتونستان را از اجندای شان بردارند، چون پاکستان یگانه دهلیز رساندن انواع گوناگون کالاها از ایالات متحده امریکا بود.
ریچاردز جیمز[111] با مقامات رسمی افغانستان پیرامون دکترین آیزنهاور مذاکراتی را پیرامون کمک مستقیم به افغانستان در صورت تهدید کمونیستی پیش میبرد. برای بحث روی این دکترین محمد داوود جلسه شورای وزیران را دایر کرد. در نتیجه فیصله شد، که افغانستان درصورتی پیشنهاد ایالات متحده را میپذیرد که از آن واژهء «خطر کمونیستی» برداشته شود، چون افغانستان را نه اتحادشوروی و نه چین تهدید نمیکنند. پس از آن امریکاییها با درک نزاکت مسأله از پیشبرد بیشتر مذاکرات خودداری کردند.[112]
مرام نمایندگان نامبرده امریکایی آن بود که افغانستان را تطمیع نمایند تا دکترین آیزنهاور را با اصول همکاریهای اقتصادی آن بپذیرد.
محمد داوود سیاست بیطرفی را حفظ کرده و تلاش میکرد مناسبات عادی را با ایالات متحده برقرار کند. او میپنداشت که با پیشبرد سیاست عدم انسلاک میتوان به همکاری اقتصادی هردو ابر قدرت امیدوار بود. محمد داوود همانند سلف اش شاه محمود برای پیشبرد مؤفقانه سیاست اقتصادی و بویژه مدرنیزه کردن اردو میخواست از امریکا کمک بگیرد، مگر بقول برادر زاده اش عزیز نعیم، ایالات متحده درخواستهایش را برای دفاع از منافع ملی افغانستان نپذیرفته و به وی پیشنهاد کرد تا بعضویت پیمان بغداد درآید.[113] واشنگتن با درک بیهودگی تلاشهایش بویژه پس از تدویر لویه جرگه سال 1955 که بدوام بیطرفی افغانستان تأکید کرد، بتدریج از فشارش بالای اینکشور کاست مگر تلاشهایش برای کشاندن افغانستان به ساحهء نفوذش را ادامه داد.[114]
درسال 1955 میان دوکشور یک اختلاف نظر دیگر نیز پدید آمد. افغانستان مخالف جدی برسمیت شناختن اسراییل بود. پیرامون این مسأله مبارزهء شدید سیاسی درگرفت. در ماه جنوری حکومت افغانستان به حکومات انگلستان و امریکا بخاطر دادن اعتماد نامه سفیران شان جهت کار در اسراییل احتجاج کرد.[115] سپس فعال سیاسی امریکایی خانم او. لورد به کابل آمد و با وزیر امور خارجه و اعضای دیگر حکومت ملاقات کرد. او. لورد با آنها مسایل مربوط به روابط امریکا افغانستان را بحث کرده و بنابر بعضی منابع در گفتگوها با محمد نعیم خان این خانم موضع ایالات متحده نسبت به اسراییل را توضیح داد.[116] همچنان یک گروه از اعضای کنگره امریکا به کابل آمده و با صدراعظم ملاقات کردند.[117] وکلای امریکایی سپس برای مذاکرات بعدی راهی دهلی شدند.[118]
در ماه نوامبر سال 1955 سفیر ایالات متحده در کابل انگوس اوورد با محمد ظاهر شاه ملاقات کرده و مواضع امریکا را پیرامون پشتونستان و اسراییل توضیح داد.[119] بقول یک کارمند سفارت امریکا در افغانستان که نخواسته نامش افشأ شود، اگنوس اوورد، «داوود را نفرین کرده، اورا آدم محیل، نا مطمئن و بیپروا میپنداشت»، و «دفتر سی. آی. ای. در کابل که بالای اوورد تأثیر بزرگی داشت، همراه با همکاران پاکستانی اش و مخالفان خانوادهء شاهی دست به توطئه میزد تا رژیم داوود را «بیثبات» سازند. بقول پروفیسور ل. پولادا «انچنین اقداماتِ آمریت دفتر سی. آی. ای. بازیگوشی ناشی از دایم الخمری و کراکتر کاوبایی نبوده»[120] بلکه کلاً مطابق مشی رسمی ادارهء امریکا در رابطه به افغانستان بود.
در سال 1956 زمانیکه آ. اوورد در ملاقات تودیعی پیش از برگشت به وطنش با لحن آمرانه به محمد داوود توصیه کرد از کمکهای تخنیکی- اقتصادی و نظامی شوروی خودداری نماید، داوود به همصحبتش با تعقل و منطق از خودداری امریکا برای دادن چنین کمکها یادآوری کرده و باقاطعیت توصیه های خودخواهانهء آنرا همچون «هیستری امریکایی» رد کرد.
م. داوود از واقعیت دلایل اقدامات ایالات متحده نسبت به افغانستان بخوبی آگاه بود. مگر همزمان او نمیتوانست به تحقیر و ذلت به آدرسش از هر جانبی که میبود، تن دهد و کسی را که چنین کاری میکرد با عمل همانند پاسخ میداد. مگر برخورد امریکا نسبت به معضله پشتونستان برای افغانستان همچنان مهمترین مشکل بود. زمانیکه تمام تلاشهای امریکا برای کشاندن افغانستان به بلوکهای نظامی ناکام مانده و پاکستان عضو سیاتو و پیمان بغداد بود، ایالات متحده از پاکستان در امر ایجاد «ایالت واحد پاکستان غربی» حمایت کرد.[121]
بتاریخ 21 دسامبر 1955 واشنگتن دوباره آمادگی خویش را برای میانجیگیری در رویارویی پاکستان و افغانستان نشان داد. بتاریخ 6 مارچ 1956 سازمان نظامی سنتو که پاکستان عضو اش بود، اعلام کرد خط دیورند را همچون مرز رسمی دوکشور برسمیت میشناسد.[122]
در اینزمان پاکستان دوباره مرزش با افغانستان را بست. این امر باعث ترانزیت کالاهای افغانستان از طریق خاک اتحادشوروی شد. حکومت شوروی به این کار موافقت کرد. افغانستان با ایالات متحده امریکا معاهده یی داشت برای کمکهای اقتصادی. مگر این کمک را نمیشد از طریق خاک اتحادشوروی انتقال داد، بنابرآن امریکا برای انتقال ترانزیت کالاهایش از خاک ایران دست بکار شد.
ایالات متحده با ادامهء وعدهء کمک به افغانستان از اینکشور تقاضا میکرد تا از داعیه اش در مقابل پاکستان برای پشتونستان بگذرد. بتاریخ 9 فبروری 1957 دیپلمات بانفوذ امریکایی چیستر بوولّز که درگذشته سفیر امریکا در هند بود، تلاش نمود تا در مسأله ترانزیت کالاهای امریکایی و هندی از خاک پاکستان به افغانستان میانجیگری کند. به این منظور او به کابل آمد. بدنبال وی مسوول ادارهء همکاریهای بین المللی هالستر بکابل آمد.[123] همچنان نمایندهء ویژهء رییس جمهور امریکا ریچاردز به کابل آمده، با شاه و صدراعظم ملاقات کرده و از آنجا به پیشاور رفت.[124] در اعلامیه مشترک نشرشده در کابل از طرف ایالات متحده اعلام شده بود، که آنکشور از«استقلال افغانستان حمایت میکند».
در مقابلِ سفر ریچاردز پادشاه افغانستان از کاکایش شاه محمود خان صدارعظم پیشین خواست تا به امریکا سفر کرده و با شخص رییس جمهور آیزنهاور ملاقات کند. و در ماه فبروری سال 1958 صدراعظم محمد داوود دعوتنامهء د. آیزنهاور را برای بازدید از واشنگتن بدست آورد. بتاریخ 24 جون 1958 محمد داوود به امریکا سفر کرد.[125] او با رییس جمهور د. آیزنهاور و وزیر خارجه آ. داِلِس و رییس بانک صدارات و واردات امریکا س. اووگ گفتگو کرده، در کنگره امریکا و سنای آن بیانه داده و با دالِس قرارداد همکاریهای فرهنگی را امضأ کرد.[126]
در ماه اکتوبر سال 1961 در اوج تشنج نوبتی مناسبات افغانستان و پاکستان رییس جمهور امریکا جان کنیدی کمک میانجیگرانه اش را پیشکش نمود.[127] پیشنهاد وی پذیرفته شده و بتاریخ 2 نوامبر نماینده ادارهء ایالات متحده لیوینگستون میرچانت[128] از پایتختهای هردو کشور بازدید کرد. مگر عادی سازی روابط دوکشور عملی نشد. حکومت افغانستان برای این منظور بازنمودن مرزها را همچون پیش شرط طرح کرد، مگر حکومت پاکستان به این امر تن نداد. قابل یاددهانی است که باوجود علاقمندی به عادی سازی روابط افغانستان و پاکستان امریکا اینبار نیز از موضع پاکستان دفاع کرده و افغانستان را ترغیب مبکرد تا از داعیه اش پیرامون خط دیورند بگذرد.
در سال 1962 وزیر خارجه افغانستان محمد نعیم خان از واشنگتن دیدار کرد. در ملاقات با رییس جمهور جان کنیدی او تقاضای گشودن راه ترانزیت از ایران را کرد. مگر امریکاییها به این درخواست وقعی نگذاشتند. با اینهم در سال 1962 معاهده یی دربارهء انتقال ترانزیت کالاها از خاک ایران به افغانستان میان حکومات افغانستان و ایران امضأ شد.[129]
با نتیجه گیری از اینها میتوان گفت، پشتیبانی یکجانبه ایالات متحده امریکا از پاکستان در قضیهء پشتونستان باعث شد تا این بحران دوکشور همسایه بغرنجتر شود. جالب است که پاکستان از این معضله توانست به نفعش بهره برداری کرده و مؤفقانه روابطش با ایالات متحده امریکا را گسترش دهد، در حالیکه افغانستان که نقش مدافع خلق پشتونستان را داشت، قربانی سیاست ناسنجیدهء خود شد. ایالات متحده از سوی خود نیز نمیخواستند به افغانستان افغانستان نزدیک باشند، چون هراس داشت که هرنوع فعالیت غرب در افغانستان میتواند با اقدامات متقابل شوروی بخاطر کنترول این کشور مواجه شود، زیرا اتحاد شوروی ازنگاه جیوپولیتیک بسیار نزدیکتر به افغانستان بود.
خودداری کابل از پذیرش «دکترین آیزنهاور» شانس افغانستان را برای بدست آوردن کمک ناچیز اقتصادی و نظامی از امریکا در آنزمان کمتر ساخت. بهر حال، پسانها، بادرنظرداشت کمکهای نظامی شوروی به افغانستان، روابط پهناور آن با اتحادشوروی و باهراس از اینکه مواضع بی آنهم ضعیف خویش را در آنکشور از دست میدهد، واشنگتن به همکاری با کابل بویژه در عرصه های معارف، کشاورزی، معادن و صنایع تن داد.
مهمترین پروژه همکاری با واشنگتن در تمام دوران صدارت محمد داوود خان قرارداد ساختمان سیستم آبیاری وادی هلمند بود، که هنوز در سال 1946 با شرکت امریکایی «موریسن نادسن» امضأ شده بود.
در سال 1954 مجلس سنا و پادشاه افغانستان توافقنامه با بانک امریکایی صادرات و واردات را پیرامون دادن قرضه یی به اندازهء 18،5 ملیون دالر برای ادامهء ساختمان جاده ها و سیستم آبیاری در وادی رودخانه های هلمند و ارغنداب تأیید کردند.[130] در ماه نوامبر همانسال بخاطر بازتاب جریان کار سیستم آبیاری یک گروه ژورنالیستان و مستند سازان امریکایی در رأس لویل توماس به قندهار آمد، که در آنجا آنان با سیستم آبیاری آشنا شده و از آن فیلمبرداری کردند. پیرامون سفر این گروه به افغانستان روزنامهء انیس نوشت، که افغانها به آمریکاییان علاقمندی داشته و میخواهند که در کتابها و فیلمهای شان تغییرات بمیان آمده در افغانستان در 35 سال گذشته بازتاب یابند.[131]
در ماه دسامبر سال 1955 در سه شمارهء خبرنامه مطبوعاتی سفارت ایالات متحده در کابل گذارشی پیرامون حجم کمکهای اقتصادی امریکا به افغانستان در سه سال گذشته پخش شد. در اینگذارش چنین ارقام آمده بودند: ادارهء عملیات خارجی ایالات متحده برای کمک تخنیکی به اینکشور 6،9 ملیون دالر و به وزارت زراعت افغانستان کمکی بلغ بر 1.123 هزار دالر اعطا کرده است.[132]
در ماه فبروری سال 1956 میان ریاست پروژه آبیاری هلمند و ادارهء کمکهای بین المللی امریکا به ادامهء قراردادهای گذشتهء موافقتنامهء تفصیلی یی برای کمک تخنیکی در ساختمان کانالها، بهبود آبیاری، انکشاف زراعت، صحت عامه و بهداشت و پرورش کادرهای پیداگوژی عقد شد.[133]
مگر استفاده از آب رودخانهء هلمند همچنان در روابط با کشور همسایهء ایران نقطهء اختلاف نظر پنداشته میشد. ایالات متحده امریکا در حل اختلاف نظر پیرامون استفاده از هلمند به میانجیگری پرداخت، چونکه خود در آن بعلت پروژه امریکایی ساختمان کانال هلمند ذینفع بود. امریکا را موقف ایران مبنی بر اینکه اجرای این پروژه به حق آنکشور در استفاده از آب رودخانه هلمند ضرر میرساند، نگران ساخته بود. بتاریخ 13 مارچ سال 1956 برای اشتراک در مذاکرات پیرامون این مسأله هیأت افغانستان به واشنگتن رفت که در ترکیب آن این افراد شامل بودند: سفیر افغانستان در واشنگتن محمد کبیر لودین (رییس هیأت)، عبدالمجید زابلی، مدیر شعبهء اول سیاسی وزارت خارجه فضل امحد شیرزاد، سرپرست مدیریت سوم سیاسی وزارت خارجه عبدالحکیم طبیبی (مشاور در امور حقوقی) و میر محمد رضا (مشاور مسایل تخنیکی).[134]
در ماه جون سال 1956 در کابل میان ریاست پروژه وادی هلمند و نمایندگی همکاریهای بین المللی امریکا یک موافقتنامه اضافی برای کمک 500 هزار دالری برای افغانستان جهت پیشبرد امور مراقبت و کنترول ساختارهای آبیاری، خرید تجهیزات و پرورش انجنیران آبیاری بسته شد.[135] برای آشنایی با این پروژه گروه بزرگی از کارشناسان امریکایی وارد افغانستان شده و برداشتهایش را با رییس پروژه آبیاری هلمند درمیان گذاشت.[136]
در ماه جون سال 1957 میان اداره کمکهای بین المللی امریکا و حکومت افغانستان قرارداد همکاری پیرامون اعطای کمک 5،75 ملیون دالری بدولت شاهی افغانستان برای پیشبرد پروژهء آبیاری هلمند امضأ شد.[137] در همانسال کارشناسان بزرگ آبیاری مانند د. ب. فوروز و دکتر بریگس مدیر کالج کشاورزی دانشگاه وایومینگ ایالات متحده جهت آشنایی با حجم کارهای انجام شده ایالات متحده و سرمایه گذاریها برای آبیاری هلمند و پرورش کادرها برای این پروژه در خود افغانستان به آن کشور آمدند.[138] واشنگتن برای آمادگی کادرها در افغانستان مبلغ اضافی 2،8 ملیون دالر را تخصیص داد.[139]
برای تأمین انرژی برق پروژه هلمند برای ساختمان نیروگاه برق دیزلی باتوان 1000 کیلووات قراردادی میان دوکشور بسته شد.[140] بدنبال این بخاطر تحقق پروژه آبیاری هلمند و ارغنداب میان وزیر مالیه عبدالملک و آمر ادارهء همکاریهای بین المللی ایالات متحده سپایدر موافقتنامهء اضافی یی برای اعطای قرضه یی برای این پروژه به افغانستان عقد شد.[141]
باوجود کارهای مداوم برای این پروژهء حیاتی برای افغانستان محمد داوود خان بار بار برخی جوانب کمک امریکاییها برای آبیاری وادی هلمند از جمله بدرازا کشیدن آن وغیر مؤثریت سیستم آبیاری وادی هلمند که ساختمان آنرا کمپنی امریکایی پیش میبرد، را منفی ارزیابی میکرد. بقول محمد داوود خان این پروژه به «نماد شرمندگی امریکا» در افغانستان تبدیل شد.[142] البته علت چنین حرفهای تند صدراعظم به آدرس ایالات متحده در وجود خود امریکاییها نهفته بود. بر اساس برآوردهای نخستین انجام شده در سال 1946 اجرای این پروژه توسط شرکت امریکایی «موریسن نادسن» باید به افغانستان بالغ به 17 ملیون دالر تمام میشد، که از حساب ذخایر پوست قره قل افغانی به ارزش 20 ملیون دالر تمویل میشد. این ذخایر افغانستان در دوسال نخستین آن خرچ شده و بحکومت محمد داوود یک پروژهء ناتکمیل به ارث رسید.[143] برای انجام این پروژه قرضه یی اضافی به ارزش 21 ملیون دالر از بانک صادرات و واردات امریکا گرفته شد.
ایالات متحده تا حدودی در تحویلی غله نیز به افغانستان کمک میکرد. در ماه اکتوبر سال 1956 سفیر افغنستان در واشنگتن محمد کبیر لودین و آمر ادارهء کمکهای بین المللی امریکا هالستر قراردادی را برای خرید 40 هزار تن گندم امضآ کردند.[144] در خبرنامه سفارت امریکا در کابل خبری نشر شده بود مبنی بر اینکه بنابه درخواست حکومت افغانستان ایالات متحده امریکا به افغانستان 50 هزار تن اضافه تر گندم را تحویل میدهد، تا کمکی به رفع کمبود غله بعلت خشکسالی در اینکشور باشد. در بولتن خبری آمده بود که این مقدار غله به افغانستان طور اعانه داده شده میشود، مگر پول بدست آمده از درک فروش آن بحساب خاصی برای استفاده در تمویل پروژههای ساختمانی بکار خواهد رفت. در خبرنامه همچنان تذکر رفته بود که ایالات متحده برای سومین بار به درخواست افغانستان جهت رفع مشکلات ناشی از کمبود غله بعلت خشکسالیهای اخیر پاسخ مثبت داد. در سال 1958 همانند 1956 بازهم به افغانستان 40 هزار تن گندم تحویل داده شد.[145]
ادارهء کمکهای بین المللی امریکا در سالهای 50 میلادی به ایران جهت انکشاف روستاهایش کمک میکرد. ایالات متحده همچنان به کارشناسان افغان مشورههایی را در جهت بهبود امور روستاها بویژه برنامه انکشاف دهات میداد. به اینمنظور در ماه نوامبر 1956 امریکاییها رییس انکشاف دهات افغانستان نورالحق را به تهران برای آشنایی با شیوهء کار ادارهء کمکهای بین المللی امریکا در ایران دعوت کردند.[146] پسانها این موسسه به افغانستان 116 هزار دالر را جهت پرورش کارشناسان اندازه گیری زمین تخصیص داد.[147]
صنایع معدنی نیز یکی از بخشهای همکاری با افغانستان بود. حتی در سال 1953 تا 1955 وزارت معادن و صنایع افغانستان از طریق اداره عملیات بین المللی خارجی ایالات متحده امریکا کمکی باندازهء 270 هزار دالر را بدست آورد.[148] و در سال 1956 از طریق همین ادارهء عملیات بین المللی خارجی ایالات متحده امریکا مبلغی به ارزش 2،5 ملیون دالر کمک شد.[149] در ماه اپریل سال 1958 نظر به درخواست وزارت معادن و صنایع کارشناسان امور قانونگذاری معادن و همکاریهای بین المللی امریکا هریک میلر و سِرکول به کابل آمدند. آنها در عرصه ترتیب قوانین امور معادن و سروی نفت،[150] همکاری نموده و در ماه جولای همانسال میان معاون وزارت معادن و صنایع و رییس ادارهء همکاریهای بین المللی ایالات متحده سپایدر قراردادی پیرامون دادن قرضهء 200 هزار دالری امریکایی برای انجام امور عکاسی هوایی خاک افغانستان امضأ شد.[151]
امریکا همچنان به افغانستان در انکشاف هوانوردی ملکی کمک میکرد. به این منظور بدولت شاهی افغانستان قرضهء قابل ملاحظه یی اعطا شد. در ماه جون سال 1956 در کابل قرارداد همکاری میان حکومتهای افغانستان و ایالات متحده امضأ شده که بر شالودهء آن ادارهء همکاریهای بین المللی امریکا به افغانستان 14،5 ملیون دالر کمک کرد، که از جمله 5 ملیون دالر این مبلغ بشکل قرضهء درازمدت و بقیه همانند کمک اقتصادی برای رشد هوانوردی ملکی تخصیص داده شده بود.[152] در اجلاس خزانی ولسی جرگه و سنا این موافقتنامه تصویب شد و در ماه نوامبر سال 1956 افغانستان مبلغ وعده داه شده را بدست آورده و همزمان هیأت نماینده گی شرکت امریکایی «پان امریکن» برای مذاکره با شرکت هوانوردی آریانا به کابل آمد.[153]
نمایندگی همکاریهای بین المللی ایالات متحده در ماه جون 1957 به شرکت آریانا 3،2 ملیون دالر را برای خرید هواپیماهای نو تحویل داد.[154] برای بررسی چگونگی کمکهای تخنیکی در عرصهء هوانوردی ملکی آمر بخش همکاریهای بین المللی ایالات متحده چارلز کِروود نیز بکابل رفت.[155] او نیز قراردادی را با وزارت فواید عامه پیرامون همکاری مبلغ 300 هزار دالری کمک تخنیکی امضأ نمود.[156] پس از سه ماه طرفین بازهم قراردادی را برای رشد ترانسپورت هوایی افغانستان ازجمله ساختمان میدان هوایی بین المللی در قندهار، بستند. جهت امضای این موافقتنامه رییس هوانوردی ملکی عبدالکریم حکیم به واشنگتن رفت.[157] همچنان طرفین موافقتنامه یی را برای کمک اضافی 3 ملیون دالری برای اجرای این پروژه امضأ نمودند.[158] کار برای ساختمان میدان هوایی را همان شرکت «موریسن- نادسون» پیش میبرد.[159] برعلاوه دراین زمان میان ریاست ترانسپورت افغانستان و ادارهء همکاریهای بین المللی امریکا یک قرارداد دیگر دربارهء ساختمان دو ترمیمگاه موتر در شهرهای کابل و قندهار امضأ شد.[160]
همچنان امریکا به افغانستان در ساختمان جاده ها کمک میکرد. چنانچه در ماه جولای سال 1958 میان وزیر فواید عامه محمد کبیر لودین و آمر اداره همکاریهای بین المللی ایالات متحده سپایدر در کابل قرارداد ساختمان جادهء کابل- قندهار- سپین بولدک- قندهار بامضأ رسید. مصارف ساختمان این جاده بارزش 18 ملیون و 993 هزار از حساب ادارهء همکاریهای بین المللی ایالات متحده تمویل میشد.[161]
حکومت محمد داوود خان از ایالات متحده خواست که در آمادگی کادرهای ملی به افغانستان همکاری کند. در سال 1954 بنابه دعوت وزارت معارف پرفیسوروان دانشگاه کولمبیا میلدرت فایرچایلد، کنیت اوین و ویلارد یاکوبسون به افغانستان آمده و بحیث مشاوران در وزارت معارف بکارپرداختند.[162] برای هماهنگ سازی فعالیتهای دانشمندان امریکایی در کابل عضو انجمن دوستان خاور میانه امریکا و سفیر پیشین ایالات متحده در افغانستان نیز بکابل آمد.[163]
قابل یاددهانی است که در آنزمان افغانستان کشور جالبی بوده و از حساب توریزم عواید چشمگیری داشت. در سال 1954 رییس دفتر امریکایی جهانگردی لوس آنجلس هایفل نیز به افغانستان آمد تا آنکشور را به جمع ممالک شامل سفرهای جهانی جلب کند.[164] همچنان آمر بخش توریزم اداره همکاریهای بین المللی کووارگ هم بکابل رفت.[165]
ایالات متحده کارمندان وزارت معارف را جهت تبادل تجارب در عرصهء فرهنگ، آموزش و رسانه ها نیز به امریکا دعوت مینمودند. ازجمله در سال 1955 رییس تعلیمات متوسطه وزارت معارف محمد اکرم به امریکا برای آشنایی با سیستم تعلیمات آنجا رفت.[166] برای آشنایی با کار کتابخانه های امریکا بنا به دعوت «ایشیا فوندیشن» ایالات متحده مدیر مسوول مجلهء افغانستان محمد نبی کهزاد از آنجا دیدار کرد.[167]
ایالات متحده کتابهای تخنیکی را نیز در اختیار موسسات تعلیمی افغانستان قرار میداد. برشالودهء آگهی خبرنامهء امریکایی در سال 1955 بخش اطلاعاتی سفارت امریکا در کابل به لیسهء تخنیک ثانوی حدود 200 جلد کتاب گونه گون را بخشید.[168]
تبادله تجارب در عرصهء تعلیمات کشاورزی نیز صورت میگرفت. در سال 1955 مدیر مکتب زراعت وابسته به دانشگاه وایومینگ ایالات متحده هیلتون بریگس بکابل آمد تا هممسلکان افغانی را با شیوهء تدریس دانشگاه مذکور آشنا نموده و همچنان آنان را با پیشبرد کارهای پژوهشی- علمی در عرصهء زمینداری کمک نماید.[169]
همچنان از پوهنتون کابل نیز برخی دانشگاههای امریکا سرپرستی میکردند. چنانچه در سال 1955 گروهی از دانشجویان دانشگاه کمبریج برای پیشبرد کارهای علمی و پژوهشی بکابل آمدند.[170] در سال 1957 کارشناس حقوق جنایی دکتور بارت، کارشناس حقوق اداری دکتور میتاشن و متخصص حقوق مدنی دکتور وینسِنت برای تدریس در دانشگا کابل به افغانستان آمدند.[171] همچنان دکتور هارینگ فرستادهء ادارهء همکاریهای بین المللی ایالات متحده جهت آشنایی با فاکولتهء طب و دادن مشوره به آنجا برای تهیهء برنامه های درسی بکابل آمد.[172]
برعلاوه میان وزارت فواید عامه و معارف از یکسو و ادارهء همکاریهای بین المللی امریکا از سوی دیگر موافقتنامه یی جهت اعطای کمک برای بهبود و ارتقای ظرفیتهای فاکولته طب کابل به ارزش 6،1 ملیون دالر عقد شد.[173] همچنان 4 پروفیسور که کارشناسان رشته های علوم طبیعی، ادبیات تجارت و جغرافیای اقتصادی بودند، نیز برای کار به پوهنتون (دانشگاه) کابل آمدند.[174]
امریکایی ها به افغانستان در عرصهء رادیو نیز همکاری میکردند. چنانچه مدیر برنامه های رادیویی ایالت میریلند ایالات متحده جوزف بیگنر برای کمک به کارمندان رادیوی کابل در بخش نشرات رادیویی مدت یکماه در کابل بود.[175] برشالوده توافق میان دفتر خدمات اطلاعاتی و سفارت آنکشور در کابل فیلمساز امریکایی وانزِل به آنجا رفت تا در تهیهء فیلم سریال مستند کمک نماید.[176] دفتر خدمات اطلاعاتی ایالات متحده امریکا به کتابخانه ریاست مطبوعات افغانستان 100 جلد کتاب را با محتوای گونه گون علمی و اجتماعی بخشید.[177]
همینسان بخاطرتبادل تجارب در عرصه های علوم و آموزش نمایشگاههایی سازماندهی میشدند، چنانچه سفارت امریکا در کابل نمایشگاه «استفادهء انرژی اتومی برای اهداف صلح آمیز» را تدویر کرد.[178]
باید گفت که آمدن هر شهروند امریکایی صرف نظر از پیشه و مقامش مورد توجه رسانه های افغانی بود. طور نمونه آمدن نویسندهء مشهور امریکایی میچِنِر در سال 1955 که جهت جمعآوری مواد پیرامون افغانستان برای کتابش به آنجا رفته بود،[179] از نظر باز نماند، یا آمدن خبرنگار مجلهء «لایف» دیوید دوگلاس دونکان بکابل،[180] یا بازدید مؤرخ و زندگینامه نویس هارولد لِمبو که برای جمآوری مواد برای کتابش پیرامون بابر بنیانگذار سلسلهء مغلهای اعظم از پایتخت افغانستان بازدید کرد،[181] یا سفر خبر نگار روزنامه امریکایی «میلووکی جورنال» جان ریدین بکابل جهت آشنایی با افغانستان،[182] و همچنان سفر خبرنگار روزنامه امریکایی «بالتیمور سان» فیلیپ پاتِر[183] همه بازتاب گسترده یافتند.
همچنان خبر بخشش فیلم مستند رنگه پیرامون افغانستان از سوی مدیر کتابخانه سفارت ایالات متحده در کابل بالاندز[184] و دادن کاپی شش حلقه فیلم سینمایی امریکایی به ریاست مطبوعات افغانستان از توجه رسانه های افغانی بدور نماندند.[185]
باید گفت که تا سال 1956 کمک امریکا به افغانستان بصورت عموم بشکل کمک تخنیکی ارائه میشد.[186] دلیل آن این بود، افغانستان در این زمان از ایالات متحده مکم پولی ازحساب برنامه های «کمکی» برای انکشاف اقتصادی اش دریافت نمیکرد، به پندار اقتصاد دان امریکایی پ. فرانک: «گرچه بیطرفی در دروان جنگ سرد رسماً مانعی برای دریافت کمک خارجی اعلام نشده بود...مگر افغانستان از ایالات متحده برای امنیت نظامی اش بدلایل سیاسی کمکی دریافت نکرد».[187]
«ازآنجاییکه نفوذ شوروی در خاورمیانه و هند درحال گسترش بود، ایالات متحده باید طوری عمل میکرد، تا مشی سیاسی افغانستان را از راستای منافع شوروی بدور سازد»[188]. «کمک» امریکا به افغانستان برای گسترش نفوذ ایالات متحده در افغانستان و تضعیف روابط اقتصادی اتحادشوروی با افغانستان بود. مگر امیدواریها برای دریافت کمک اقتصادی ایالات متحده امریکا تحقق نیافته [189] و محمد داوود بیشتر به همکاری شورویها متمیل شد. بویژه پس از کنگره 20 حزب کمونیست اتحادشوروی که در آن دوجهت نو در عرصه بین المللی مشخص شدند:
1. درک گزینه های بیشتر اعمار سوسیالیزم (با تأیید اصل «انترناسیونالیزم پرولتری»، یعنی کمک به احزاب کمونیست و کشورهای سوسیالیستی)؛
2. اهمیت مشی همزیستی مسالمت آمیز دولتها با ساختارهای متفاوت اجتماعی.
با بستن نخستین قرارداد همکاری درازمدت تخنیکی- اقتصادی اتحادشوروی با افغانستان آنکشور همکاری منظم را جهت رشد اقتصاد افغانستان آغاز کرد.[190] در سال 1955 اتحاد نظامی- سیاسی کشورهای جدید سوسیالیستی- یعنی سازمان پیمان وارسا بشکل قطعی تشکل یافت. در آنزمان رهبری شوروی از افغانستان و هند همچون بنیانگذاران جنبش عدم انسلاک حمایتش را اعلام کرد. در سال 1955 قرارداد انتقالات ترانزیت افغانستان- شوروی امضأ شد که برای افغانستان امکان استفاده از خاک اتحاد شوروی جهت گذار کالاهایش به کشورهای سومی را مساعد میساخت.[191] در سالهای 1957- 1963 در شهر مسکو مذاکراتی پیرامون همکاری با رهبران بیش از 20 کشور رو به رشد دایر شد. به این منظور با 20 کشور قراردادهای مربوطه عقد شد. به بسیاری از کشورها (مانند افغانستان، جمهوری متحد عربی و هند) کمکهای بزرگ مادی پیشکش میشد تا رشد آنهارا در راستای سوسیالیزم سمت دهند. البته محمد داودد دراین امر مرامهای خودش - مبنی بر بدست آوردن هرچه بیشتر کمک از اتحادشوروی در همه عرصه ها از تسلیح و تجهیز ارتش تا پرورش کادرهای نظامی و ملکی در رشته های گونه گون در اتحادشوروی، را دنبال میکرد.
در سال 1956 توافقنامه همکاریهای نظامی بسته شد که برشالودهء آن به افغانستان کریدتی بالغ به 32 ملیون دالر با شرایط مناسب جهت خرید تسلیحات و تخنیک حربی داده شده، در ساختمان مؤسسات نظامی کمک شده، و در آمادگی کادرهای ملی در محلات و مؤسسات تحصیلات عالیِ وزارت دفاع اتحادشوروی همکاری میشد.[192] درست درهمین سالها دوره همکاریهای مثمر نظامی- تحنیکی دوکشور آغاز شد. از سال 1956 به بعد ارتش افغانستان با سلاح و تخنیک حربی شوروی مجهز شده و در واحدها و قطعات اردوی افغانستان کارشناسان و مشاوران شوروی بکار پرداختند. همچنان بکمک اتحادشوروی تعداد بسیاری از کارشناسان افغان منجمله نظامیان تعلیم یافتند.[193]
چنانچه درتسلیحات اردوی افغانستان زرهپوش «ب. تِ. ار. 40» و «بِ.تِ. ار. 152»، تانکِ تِ-34 ، ت-54، تِ-54آ، تِ-55، جنگنده های سو-7، میگ-17، میگ- 19، هواپیماهای شکاری تعلیمی میگ- 15، طیارات بمباردمان ال-28، چرخبالهای جنگی و ترانسپورتی می-4 و می-18 و طیارات ترانسپورتی ایل-14، هواپیمای آموزشی یاک-18، طیارههای ترانسپورتی یاک- 18 و دیسانتی ان-2، شامل شدند. باید گفت که بخشی ازاین تخنیک حربی و تسلیحات در خود ارتش شوروی مورد استفاده قرار داشته و بخشی دیگر در ذخایر آن قرار دادشتند.از سال 1956 تا سال 1977 مبلغ کل کمک نظامی شوروی به افغانستان بالغ به 600 ملیون دالر بالغ شد.[194]
درست درهمین سالها بکمک تخنیکی- اقتصادی اتحادشوروی شالودهء زیر ساختهای اقتصادی کشور هِشته شد. محمد داوود مرامهای بلند پروازانه یی داشت: بهمکاری اتحادشوروی باید جهش اقتصاد را ممکن ساخته و اردوی رزمنده و منظم کشور را برای دستیابی به هدف مهم- تامین استقلال و تمامیت ارضی افغانستان که ضامن مهمی در معضلهء پشتونستان با پاکستان باشد، را بسازد . صدراعظم میخواست میخواست از رقابت آنزمان دو ابرقدرت که هرکدام میخواستند، افغانستان را بسوی خویش بکشانند، استفاده نماید. او می پنداشت که با پیشبرد سیاست بیطرفی مثبت، افغانستان میتواند، از هرد جانب کمک لازم را بدست آورد.
با این دلیل حکومت افغانستان از اتحادشوروی درخواست کرد، به آنکشور در عرصه های تخنیکی و اقتصادی و ازجمله ساختمان مؤسسات گونه گون همکاری کند. از جملهء این موسسات که توسط حکومت افغانستان پیشنهاد اعمار آنها شده بود، از فابریکه فلز (میتالوژی) و ذخیره گاه انتقال نفت، برخی مؤسات آبیاری و غیره میتوان نام برد. برشالودهء این تقاضا موافقتنامه همکاریهای اقتصادی دوکشور تدوین شد.
مطبوعات افغانستان توجه گسترده یی به مسایل کمک اقتصادی و تخنیکی اتحادشوروی که براساس توافقات 27 جنوری و 5 اکتوبر سال 1954 به افغانستان صورت میگرفتند، مبذول داشتند. این توافقات ساختمان دو سیلو با آسیاب و کارخانهء نانیپزی مربوطه را به ارزش 3 ملیون دالر و قیرریزی خیابانهای کابل را به مبلغ 2،1 ملیون دالر ممکن میساخت.
جریان ساختمان سیلو، کارخانه نانپزی و ذخیرهگاه نفت مورد توجه جامعه افغانی و محافل حاکمه بود. ازجمله از محل ساختمان کارخانهء نانپزی بارها شخص شاه، صدراعظم و سرپرست وزارت مالیه بازدید کردند. ساختمان سیلو برای افغانستان ارزش بزرگی داشت: با اکمال ساختمان سیلو امکان ذخیرهء گندم که واردات آن افزایش یافته بود، میسر شد.
برای انجام کارهای ساختمانی و اسفالت جادههای کابل گروه بزرگی از کارشناسان از اتحادشوروی آمدند. به این منظور در وزارت مالیه مراسم عقد موافقتنامه مربوط به تحویلدهی قیر، ماشینهای راهسازی و ساختمانی، وسایل لابراتواری و وسایط موتردار به ارزش 1،2 ملیون دالر جهت قیرریزی جادههای کابل و حومه آن برگزار شد.
در ماه اکتوبر سال 1954 نخستین بخش تجهیزات و ماشینهای راهسازی و ساختمانی به شهر مزار شریف مواصلت کرد. با ارزشدهی سود قرارداد نامبرده روزنامه اصلاح بتاریخ 26 اکتوبر همانسال در سرمقاله اش نوشت که «عقد این قرارداد برای افغانستان از نقطه نظر اقتصادی ومالی اقدام خیلی مفیدی میباشد».
در ماه دسامبر همانسال بکمک کارشناسان شوروی در نزدیکی شهر کابل در سیاه سنگ فابریکهء تولید قیر ساخته شد.[195]
در سال 1954 ساختمان ذخیرهگاه مرکزی نفت آغاز شد. اتحادشوروی برای ساختمان این ذخیره گاهها در کابل، هرات و مزار شریف به افغانستان 450 هزار دالر پرداخت.[196]
در ماه دسامبر سال 1954 در وزارت اقتصاد ملی افغانستان مراسم عقد یک پرُتوکل مهم دیگر مبادله کالا میان اتحادشوروی و افغانستان برای سال چهارم قرارداد، برگزار شد.[197] برای پیشبرد مذاکرات برای عقد قرارداد ترانزیت میان اتحادشوروی و افغانستان هیأت افغانستان که در ترکیب آن رییس دافغانستان بانک حبیب الله رییس شعبهء تجارت وزارت اقتصاد ملی عبدالله یفتلی و سفیر افغانستان در اتحاد شوروی غلام یحیی طرزی شامل بودند، به مسکو رفت. درماه جولای همانسال این قرارداد امضأ شد.[198]
برعلاوه مناسبات دوکشور در عرصهء فرهنگی نیز گسترش مییافت. در ماه دسامبر سال 1955 هیأت فرهنگیان شوروی به کابل آمد. در میدان هوایی کابل از این هیأت رییس دانشگاه (پوهنتون) کابل محمد انس و روسای برخی فاکولته ها و نمایندگان مطبوعات استقبال کردند.[199]
همکاریهای دوکشور در عرصه بهداشت نیز گسترش مییافت. از 7 تا 25 اکتوبر 1954 در کابل کنفرانس یازدهم افغان- شوروی برای قرنطین و حفاظت نباتات دایر شد، که با امضای پرتوکلهای مربوطه پایان یافت. مطبوعات افغانستان منظماً اخبار این کنفرانس را بازتاب میدادند.
در سال 1955 سیلوی پلخمری یکی از نخستین پروژههای همکاری تخنیکی- اقتصادی افغان- شوروی ساخته شد.[200] همزمان در کابل قراداد همکاری در عرصهء تبادلهء پست میان افغانستان و اتحادشوروی امضأ شد.[201]
مرحلهء نوین مناسبات دوکشور با سفر دوستانهء 15 دسامبر سال 1955 رییس شورای عالی ن. آ. بولگانین و رییس شورای وزیران اتحاد جماهیر شوروی ن. س. خروشچف آغاز شد.[202] این سفر واقعاً یک رویداد برجسته در مناسبات میان دو دولت بود.
در میدان هوایی کابل هیأت را بشکل تشریفاتی صداراعظم محمد داوود، اعضای حکومت، سران نمایندگیهای کوردیپلماتیک، سفیر اتحادشوروی در افغانستان م. دِگتیار پیشواز گرفتند. همچنان در فرودگاه کابل م. ا. بولگانین نطق کوتاهی را چنین ایراد کرد: «[203]با رسیدن به خاک افغانستانِ دوست، من و دوستم نیکیتا سرگیویچ خروشچف خوشحالیم تا پیامها و تمنیات نیک ما به مردم افغانستان، که با آنها مردم شوروی از گذشته ها پیوندهای محکم همسایه گی دارند، را برسانیم.... مردمان شوروی به احترام و علاقمندی ژرف با مردم دلیر و زحمتکش افغانستان نگریسته و به تلاش پیگیر شان برای صلح و حفظ استقلال شان ارزش بالایی قایل اند. اتحادشوروی و افغانستان همهء شرایط لازمه برای رشد مناسبات دوستانه بر شالودهء برابری و احترام متقابل به منافع یکدیگر را دارند».
در تمام راه میدان هوایی تا کاخِ ارگ دانشجویان، شاگردان مکاتب، کارمندان دولت و نمایندگان اقشار دیگر اجتماعی کابل با گلها و شعارهای خوش آمدید به رهبران شوروی صف بسته بودند.[204]
اقامت مهمانان شوروی در پایتخت افغانستان از نگاه ملاقاتهای گونه گون و اقدامات دیگر از دیگر هیأتها بکلی متفاوت بود. مهمانان بالای گور محمد نادرشاه پدر ظاهرشاه اکلیل گل گذاشته،[205] از موزیم کابل دیدن نموده و با صدراعظم محمد داوود دیدار کرددند. از جزئیات ملاقاتها خبر داده نمیشد.[206] ن.آ. بولگانین و ن. س. خروشچف بحضور ظاهرشاه پذیرفته شدند. همچنان بافتخار مهمانان عالیقدر پذیرایی گرمی سازماندهی شده بود.
در محفل ناهار رسمی که بافتخار هیأت شوروی ترتیب شده بود، صدراعظم محمد داوود و ن. آ. بولگانین صحبتهای متقابل نمودند. مهمان شوروی معاهدهء 28 فبروری سال 1921 و معادهء بیطرفی و عدم تعرض مورخ 24 جون سال 1931 را در امر تحکیم مناسبات دوستانه میان دوکشور باارزش خوانده و تأکید کرد که رشد مناسبات بازرگانی میان اتحادشوروی و افغانستان زمینهء عقد موافقتنامهء تبادلهء کالاها و انجام پرداختها را در سال 1950 مساعد ساخت.
او اعلام کرد که «اتحادشوروی در مناسباتش با افغانستان برشالوده اصول احترام به تمامیت ارضی و استقلال، خودداری از تجاوز، عدم مداخله در امور داخلی، برابری و بهره متقابل، همزیستی مسالمت آمیز و همکاری اقتصادی عمل میکند.
ما امیدواریم که تماسهای شخصی، برقرارشده میان ما و رهبران افغانستان، باعث انکشاف بعدی و تحکیم مناسبات شوروی- افغانستان خواهند شد.
ما با همدردی به سیاست افغانستان به حل معضله پشتونستان مینگریم. اتحادشوروی طرفدار حل عادلانه این مشکل که بدون درنظرداشت منافع حیاتی مردمان باشندهء پشتونستان ممکن نیست، است. ما میپنداریم که سیاست بیطرفی و عدم اشتراک در پیمانها به بهترین صورتی ضامن تأمین امنیت مردمان، حفظ استقلال ملی شان بوده و در راستای تحکیم صلح کمک میکند».[207]
ن. آ. بولگانین و ن. س. خروشچف هنگام سفرشان از فاکولته طب[208] دانشگاه کابل و مکتب حربی نیز بازدید نمودند.
ن. آ. بولگانین هنگام بیانیه در ضیافت دایر شده بافتخار هیأت شوروی در کلوپ افسران اعلام کرد که «به نشانهء دوستی فزاینده و استحکام یابنده میان خلقهای اتحادشوروی و افغانستان» صلاحیت دارد به حکومت افغانستان 15 عراده بس برای شهر کابل و تجهیزات برای شفاخانه نظامی 109 بستر را ببخشد.[209]
مهمانان شوروی در جشن ورزشی در استادیوم غازی اشتراک کردند. ن. س. خروشچف در برابر حضار بیانیهء گرمی داد. او یادآوری کرد که «میان اتحادشوروی و افغانستان صرفنظر از سیستمهای متفاوت دولتی و سیاسی مناسبات دوستانه یی وجود دارد، که موفقانه رشد مییابد».[210]
هیات شوروی ازسوی خود ضیافتی را در اقامتگاهش در کابل ترتیب داد. در این ضیافت اعضای حکومت افغانستان در رأس صدراعظم محمد داوود، مأموران عالیرتبه دولتی و رؤسای سفارتها و نمایندگیهای دیپلماتیک مقیم کابل اشتراک ورزیده بودند. در محفل ن. آ. بولگانین بیانیه یی ایراد کرده و سفر هیأت شوروی به افغانستان را چنین ارزیابی کرد: «ما با رضایت کامل میتوانیم خاطرنشان سازیم که حکومت شاهی افغانستان و اتحادشوروی نقاط نظر مشترک بسیاری چه در رابطه به اوضاع بین المللی و چه پیرامون راههای حل معضلات بغرنج بین المللی، دارند.
ما وفاداری خویش به پنج اصل همزیستی مسالمت آمیز که باید شالودهء خلل ناپذیر روابط میان دوکشور ما را بسازند، اعلام نمودیم.
با اتکأ به روحیهء صلحدوستی و بخاطر تحکیم مناسبات همسایگی نیک میان کشورهای ما، امروز ما همچنان پروتوکلی را پیرامون تمدید معاهده بیطرفی و عدم تعرض متقابل را امضأ نمودیم. این سند فوق العاده یی است که برشالودهء آن اکنون 25 سال مناسبات همسایگی نیک میان کشورهای ما بنا یافته اند.
اینها بودند، نتایج سفر ما به افغانستان. مگر نتیجه مهم اینست که ما یکدیگر را بیشتر و نزدیکتر شناختیم و ما پیرامون مسایل بیشماری تفاهم کامل و اتحاد نظر داشته و دارای برنامهء واضح همکاری میباشیم. همهء اینها ما را به رشد مناسبات همسایگی نیک و تحکیم دوستی میان خلقهای اتحادشوروی و افغانستان کمک مینماید».[211]
در پایان سفر وزیر امور خارجه محمد نعیم کنفرانس مطبوعاتی دایر کرد. در پاسخ به پرسشی پیرامون مذاکرات با رهبران شوروی، او خاطرنشان کرد که گفته های ن. آ. بولگانین پیرامون پشتونستان با اهداف سیاست افغانستان مطابقت دارد.[212]
باید گفت که زمامداران پاکستانی سخنان ن. س. خوشچف و ن. آ. بولگانین پیرامون پشتونستان را همچون پشتیبانی از اندیشهء پیوستن پشتونهای افغانستان به پاکستان تعبیر کرده بودند. چنانچه وزیر امور خارجه پاکستان منظور قادراعلام کرده بود: «ممکن است و منطقی گفتهء مبنی بر اینکه پشتونهای ساکن در خاک پاکستان و افغانستان که ریشه های مشترک داشته و درواقع یک ملت بوده و میخواهند زیر یک پرچم زندگی کنند. این میتواند درفش افغانستان و یا درفش پاکستان باشد. برای اینکه به ارادهء شان پی برد، باید از آنها پرسید. ازآنجایی که چنین سوالی از پشتونهای پاکستان قبلاً پرسیده شده و آنها تصمیم به ماندن در پاکستان را گرفتند، پس اکنون باید به پشتونهای ساکن در خاک افغانستان این پرسش را مطرح کرد و احتمال بزرگ وجود دارد که آنها بخواهند به پاکستان ملحق شوند».[213]
با ارزیابی نتایج سفر هیأت شوروی باید گفت که درنتیجه تبادل نظر میان طرفین تفاهمات زیر بدست آمده بود[214]:
● حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و حکومت شاهی افغانستان تصمیم گرفتند که روابط دوستانهء سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را میان دوکشور که هردو دولت به آن علاقمند اند، را گسترش دهند.
● حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شوروی و حکومت شاهی افغانستان معتقد اند که خلقها و ملتهایی که هنوز از حق آزادی و استقلال ملی محروم اند، حق دارند که برمبنای منشور ملل متحد سرنوشت خویش را بدون فشار از خارج تعیین کنند.
● حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و حکومت شاهی افغانستان اعلام میدارند که به پنج اصل- احترام متقابل به تمامیت ارضی، عدم تعرض، عدم مداخله در امور درونی یکدیگرکه برشالودهء های دلایل اقتصادی، سیاسی صورت بگیرد و بر اصول برابری، بهره متقابل و همزیستی مسالمت آمیز استوار باشد، وفادار اند. این اصول که با تقاهم نظر کلی اشتراک کنندگان کنفرانس کشورهای آسیا و افریقا در باندونگ پذیرفته شده اند، بنیان تأمین صلح و تفاهم متقابل میان مردمان جهان را ساخته و با مرامها و اصول سازمان ملل متحد مطابقت دارد.
● حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و حکومت شاهی افغانستان میپندارند، که اوضاع کنونی و تشنجات در مناطق شرق دور خطری برای امنیت و آرامش جهانی است. آنان معتقد اند که همهء مسایل بغرنج در شرق دور باید برای امر صلح حل گردند. مسایل مربوط به چین، باید بادرنظرداشت حقوق مردم چین حل شده ومنجمله جمهوری خلق چین باید جایگاهش را درسازمان ملل متحد، بگیرد.[215]
همچنان آنها یک اعلامیه مشترک پیرامون همکاریهای اقتصادی را بتصویب رساندند. حکومات دو کشور همچنان از گسترش روزافزون مناسبات بازرگانی و اقتصادی ابراز رضایت کردند. همچنان موافقنامه افغان- شوروی دربارهء مسایل ترانزیتی امضأ شد که از اهمیت بسیاری برای رشد روابط بازرگانی خارجی افغانستان و تحکیم عدم وابستگی اقتصادی آن به پاکستان از اهمیت بسیاری برخوردار بود. این موافقتنامه به سرمایهء تجاری افغانستان امکانات گسترده یی را برای رهیابی به بازارهای خارجی مهیا میساخت[216]
همزمان رهبران هردوکشور به یک نتیجه واحد مبنی بر لزوم رشد بیشتر روابط شان بخاطر منافع متقابلاً مفید کشورهایشان رسیدند.
به این منظور حکومتهای اتحادشوروی و افغانستان اهمیت انجام کارهای آمادگی نمایندگان باصلاحیتشان بخاطر برررسی اشکال متقابلا مفید همکاریهای اقتصادی و تخنیکی را در راستای عقد موافقتنامه های مربوطه درک مینمایند.
تفاهم شد که نمایندگان باصلاحیت نامبرده در جمله مسایل مربوطه همکاریهای کشاورزی، ساختمان نیروگاههای برق آبی، سیستمهای آبیاری و ترمیمگاههای موتر در افغانستان و همچنان بازسازی فرودگاه کابل را برررسی مینمایند.
حکومت اتحادشوروی آمادگی اصولی اش را در امر کمک تخنیکی و مالی به شکل کریدت برای
تحقق برنامه های مطروحه در راستای رشد کشور شاهی افغانستان ابراز داشت.
حجم کریدت، پیشکش شده توسط اتحادشوروی به این منظور که طویل المدت بود، بالغ بر 100 ملیون دالر میشد. شرایط اعطای این قرضه در مذاکرات بعدی طرفین معین شدند.[217]
این کریدت برای 30 سال با درنظرداشت %2 پرداخت سالانه، پس از 8 سال بعد از استفاده از بخش معین کریدت مطابق سهمیه سالانه، در درازنای 22 سال با صدور کالاهای افغانی به اتحادشوروی باید تسویه میشد.
پس از سفر رهبران شوروی به افغانستان جو مناسبات دوکشور طور چشمگیر گرمتر شده و بیدرنگ تحقق مسوولیتهای قبول شدهء اتحادشوروی آغاز شد. در آغاز سال 1956 مراسم بخشش هواپیمای «ایل 14» که به شاه افغانستان از جانب ن. آ. بولگانین و ن. س. خروشچف هنگام سفر ماه دسامبر سال 1955 شان به کابل وعده داده شده بود، برگزار شد. سپس مراسم بخشیدن 15 عراده بس و تجهیزات برای شفاخانه 100 بستر نظامی صورت گرفت. [218]
در سال 1956 در افغانستان از 35 مین سالگرد عقد معاهده دوستی میان اتحادشوروی و افغانستان تجلیل بعمل آمد. در این رابطه روزنامه های رسمی سرمقاله هایی پیرامون محفل بزرگداشت دایر شده در مسکو را بنشر رساندند. و سفارت اتحادشوروی در کابل نمایشگاه عکسی پیرامون دوستی اتحادشوروی و افغانستان با محفل وسیعی را دایر کرد.[219]
در ماه مارچ سال 1956 موافقتنامه اعطای کمک تخنیکی برای رشد اقتصادی افغانستان امضأ شد.[220] همچنان ساختمان 16 پروژه گوناگون در چوکات پلان پنجساله در نظر گرفته شده بود. در آنجمله ساختمان نیروگاههای نغلو و پلخمری، کارخانه ترمیم موتر «جنگلک»، فابریکهء تولید کود کیمیاوی در مزار شریف، سه بند در سیستم آبیاری جلال آباد، میدانهای هوایی در کابل و بگرام، شاهراه موتر رو از طریق کوه هندوکش (منجمله کوتل سالنگ- مترجم)، بندر رودخانه یی قزل قلعه (شیرخان بندر قندز- مترجم) وغیره شامل بودند.[221]
همزمان هیأت شوروی در رأس رییس ادارهء هواپیمایی ملکی اتحادشوروی جهت مذاکرات برای عقد موافقتنامه پیرامون ارتباطات هوایی دوکشور به کابل آمد. موافقتنامه امضأ شده و در ماه جون 1956 ولسی جرگه افغانستان آنرا تصویب کرد.[222]
در ماه می 1956 کابل مهماندار هیات کارمندان پزشکی در رأس آمر دیپارتمنت جراحی عمومی انستیتوت شماره دوم طبی مسکو پروفیسور زایتسِف و عضو هیات رهبری اکادمی علوم طبی پروفیسور سپیرانسکی، آمر دیپارتمنت بیماریهای چشم انستیتوت طب شر کویبیشف پروفیسور ایریشوفسکی و آمر دیپارتمنت امراض نسایی و ولادی انستیتوت شماره اول طب مسکو پروفیسور بودیاژنی بود که جهت آشنایی با مؤسسات طبی کابل و خواندن لکچرها به آنجا رفتند.[223] در پاسخ هیأت پزشکان افغان نیز بشهرهای اتحادشوروی رفته و با سیستم بهداشت اتحادشوروی آشنا شد.
در همانسال هیات کشاورزی اتحادشوروی نیز به افغانستان رفته و با شیوه پرورش گوسفند قره قل و کشت پنبه آشنا شد.[224]
به ادامهء موافقتنامه های عقد شده در اول مارچ 1956، قراردادی برای کمک تخنیکی به افغانستان در امر مراقبت و خدمات جاده پلخمری- کابل، ساختمان فابریکه کود کیمیاوی مزار شریف و لابراتورهای فزیک و کیمیا از حساب قرضهء اتحاد شوروی در وزارت معادن و صنایع عقد شد.[225]
در عرصهء سیاست خارجی مشی بیطرفی افغانستان اهمیت بسیاری داشت. در ماه جون سال 1956 ولسی جرگه پروتوکل معاهده بیطرفی و عدم تعرض متقابل از 18 دسامبر سال 1955 را که توسط وزیران خارجه افغانستان محمد نعیم و ا. ا. گرومیکو امضأ شده بود، برای دهسال دیگر تمدید کرد.[226] در این پروتوکل خاطر نشان شده بود که معاهده سال 1931 «پاسخگوی منافع حیاتی جانبین» بوده و در راستای«استحکام و گسترش روابط دوستانه و همسایگی نیک موجود میان مردمان اتحادشوروی و افغانستان» مفید است.[227]
از سوی خویش افغانستان نیز از سیاست همسایگی نیک با اتحادشوروی استقبال میکرد. گام مهم در دوره های بعدی سفر رسمی صدراعظم محمد داوود به مسکو در ماه اکتوبر سال 1957 بود.[228] از وی در پایتخت اتحاد شوروی بگرمی استقبال شد. در تالار کلونی کاخ اتحاد شوروی میتنگی به افتخار دوستی اتحادشوروی و افغانستان دایر شد، که درآن صدر هیأت رییسه شورای عالی اتحادشوروی ک. وروشیلوف و صدراعظم م. داوود بیانهء های متقابلی را ایراد نمودند.[229]
در ماه فبروری سال 1957 رادیوی مسکو نشراتش را بزبان پشتو آغاز کرد.[230] باین مناسبت روزنامه انیس متنهای بیانات وزیر فرهنگ اتحاد شوروی ن. میخایلوف وکاردار سفارت افغانستان در مسکو عبدالقیوم را پیرامون گسترش روابط فرهنگی میان افغانستان و اتحادشوروی بنشر رساند.[231] بخاطر تأمین ارتباطات با کمیته دولتی رادیوی اتحادشوروی هیأت افغانی در رأس گل پاچا الفت رییس «پشتو تولنه» به مسکو سفر کرد.[232] همچنان در چوکات توافقنامه همکاریهای فرهنگی سفیر اتحادشوروی در کابل م. و. دِگتیار کاپی 15 حلقه فیلم شوروی را در بارهء افغانستان به رییس مطبوعات افغانستان سید قاسم رشتیا بخشید. [233]
در افغانستان بدقت مراقب رویدادهای سیاسی، احتماعی- اقتصادی و فرهنگی در کشور همسایه بودند. چنانچه در ماه نوامبر 1957 از 40 مین سالگرد انقلاب اکتوبر تجلیل بعمل آمد. در سفارت شوروی در افغانستان باین مناسبت محفل بزرگی برگذار شده بود که دربارهء آن جراید انیس و اصلاح خبرداده بودند. در اجلاس افتخاری شورای عالی اتحادشوروی به مناسبت 40 مین سالگرد انقلاب در مسکو ن. س. خروشچف بیانهء مبسوطی ایراد کرد که در پنج شماره روزنامه های اصلاح و انیس بنشر رسید. در جشن نامبرده در مسکو در ترکیب هیأت افغانی س. ق. رشتیا و محمد قاسم وجد اشتراک داشتند که مقالهء مربوطهء آن بنام «سیزده روز در مسکو» در یکی از شمارههای انیس نشر شد.[234]
در همانسال اتحاد شوروی نخستین قمر مصنوعی را بفضا پرتاب کرد. روزنامه های انیس و اصلاح در چندین شماره خویش خبر مربوط به گشایش نمایشگاه عکس «زندگی مردم شوروی» را که در لیسه حبیبیه گشایش یافته و درباره همین رویداد بود، بازتاب دادند.[235] به افتخار پیروزیهای شوروی در امر تسخیر کیهان انجمن دانشمندان دانشگاه کابل عنوانی اکادمی علوم اتحاد شوروی تلگرام تبریکیه یی فرستاد.[236]
همزمان میان دوکشور روابط تخنیکی- اقتصادی گسترش مییافت. برشالوده قرارداد اصلی پیرامون کمک تخنیکی شوروی میان وزارت مخابرات افغانستان و شرکت «وستوک اینتورگ»، توافق بعمل آمد تا مواد و سامانه های لازم برای خط تلگراف کابل- مزار شریف و کابل- قندهار[237] تهیه شود، همچنان پسانتر وزارت مخابرات افغانستان از وستوک اینتورگ تجهیزات تیلفونی را بارزش426633 دالر بدست آورد.[238] برعلاوه مطابق اطلاعیه آژانس باختر از جولای 1957 برشالودهء تفاهم نامهء 30 جولای 1957 میان وزارت معادن و صنایع افغانستان و شرکت تِخنو اکسپورت اتحادشوروی نیز قراردادی برای جستجوی نفت در نواحی شمالی افغانستان عقد شده [239] و برای این منظور پروفیسور شوروی توایف بحیث مشاور امور تفحص نفت در شمال افغانستان به کابل آمد. به این خاطر قرارداد مربوط به عکاسی هوایی ترتیب شده و نقشه تخنیکی برای مناطق باقیماندهء شمال افغانستان تهیه شد.[240]
یک رویداد با ارزش در مناسبات دوکشور در سال 1957 دعوت ظاهرشاه از صدر هیأت رییسه شورای عالی اتحاد شوروی ک. ای. وروشیلوف برای بازدید از افغانستان بود[241]، که در ماه اکتوبر سال 1958 با یک سفر حسن نیت به این کشور رفت.[242] او در هنگام اقامت در کابل به دانشگاه کابل 1500 جلد کتاب علمی- تخنیکی را بخشید. شوربختانه که جزئیات این سفر بطور گسترده توسط رسانه ها بازتاب نیافتند. مگر در جریان سفر تصمیم گرفته شد معاون صدراعظم افغانستان بزودی به مسکو سفر کند.
در ماه دسامبر 1958 وزیر امور خارجه افغانستان محمد نعیم با سفری کاری به مسکو رفت. در میدان هوایی معاون رییس شورای وزیران اتحادشوروی آ. ن. کاسیگین، وزیر خارجه اتحادشوروی آ.آ. گرومیکو وغیره شخصیتهای برجسته حکومت شوروی ازوی پیشواز گرفتند.[243]
مطبوعات افغانستان سفر محمد نعیم را بطور گسترده بازتاب دادند. روزنامه های انیس، اصلاح و هیواد[244] ابراز امیدواری میکردند که چنین تماسها و تبادلهء نظر پیرامون خاور میانه گویای علاقمندی جانبین در امر تحکیم امنیت این منطقه و کل جهان و اعتماد ژرف و متقابل طرفین میباشد.
وزیر خارجه هنگام برگشت به وطن با روزنامه نگار آلمانی فون شتوکهاوزِن مصاحبه نمود که محتوای آن چنین بود:
«پرسش: والاحضرت، در بیانیهء منتشرهء چندی پیش دربارهء مذاکرات تدویر یافته در مسکو آمده است که اتحادشوروی نه تنها کمکهایش به افغانستان را ادامه میدهد، بلکه آنها را گسترش خواهد داد. مفهوم این جمله در چه نهفته است، آیا شما میتوانید درین مورد توضیحات دهید؟
پاسخ: بخشی از پلان انکشافی کشور که از حساب کریدت 1334 (1955م.) اجرا میشود، توسط دولت دوست و همسایه ما اتحادشوروی باشرایط خیلی مناسب در اختیار ما قرار داده میشود. طوریکه شما در اعلامیه میبینید، در نتیجه مذاکرات من در مسکو پروگرام فوق الذکرِ کمک ادامه داده شده و توسعه خواهد یافت. گسترش این برنامه باید در آینده توسط هردو طرف تأیید شود، مگر بصورت عموم این امر مربوط به پروژههای مواصلاتی خواهد شد.
پرسش: آیا مذاکرات چندی پیش دایر شده در سیاست خارجی افغانستان، ازجمله روی معضل پشتونستان مؤثر خواهند بود؟
پاسخ: مفهوم اعلامیه نامبرده هویدا است. در آن تاکید شده که، وزیر خارجه افغانستان بازهم سیاست بیطرفی و صلحجویانه را تأیید کرد. در مورد معضله پشتونستان سیاست ما بدون تغییر باقی میماند. ما همواره میشنویم که اشخاص مسوول یک کشور میگویند، که پشتونها و وطن شان پشتونستان جزء جدایی ناپذیر مملکت شان استند. مگر باید فراموش نکرد که این مسأله و مسایل همانند آن با طرح اظهار نظرهای یکجانبه نمیتواند، حل گردد. افغانستان همیشه طرفدار آن بوده که مسأله پشتونستان با توافق خود پشتونها و بادر نظرداشت حق خود ارادیت شان حل و فصل گردد. این راه که درستترین شیوه است باعث تقویت صلح در منطقه ما میشود».[245]
یک واقعیت جالب: هنگام سفر محمد نعیم خان در مسکو شهزاده محمد نادر در آنجا مشغول درمان بود. البته تا آغاز سالهای 50 اعضای خانواده شاهی طور عنعنوی به آلمان میرفتند، ولی از پایان سالهای 50 آنها به دوکتوران شوروی اعتماد میکردند.
در آغاز سالهای 60 دوستی و همکاری دوکشور برجسته تر شدند. روزنامه های افغانی ازآن ببعد مقالاتی دربارهء دستآوردهای مردم شوروی، پیرامون نخستین قمر مصنوعی همچون دستآوردی بینظیر، عملی و مهم دانش بشری مینوشتند. بقول روزنامه های افغانستان با پرتاب راکت فضایی بسوی مهتاب بتاریخ 2 جنوری سال 1959 که به مدار زمین رسید، اتحادشوروی به پیروزی یی دست یازید که در تاریخ علوم در جهان سابقه نداشت. رسانه های افغانستان خبر میدادند که در سال 1957 اتحلد شوروی راکت قاره پیمای بالستیکی را که قادر بود سر گلوله اتمی را تا خاک ایالات متحده انتقال دهد، مؤفقانه آزمایش کرد. به اینترتیب دوری ایالات متحده از صحنهء عملیات جنگی اروپا دیگر ضامن امنیت آنکشور نبود. روزنامه های افغانی تأکید میکردند که بکمک این نوع راکتها نخستین قمر مصنوعی زمین پرتاب شده است.[246]
مهمترین لحظه در مناسبات افغانستان- اتحادشوروی بنیانگذاری انجمن دوستی و روابط فرهنگی افغانستان- شوروی[247] بتاریخ 28 اکتوبر سال 1959 بود. رییس این انجمن رییس انستیتوت اتنوگرافی اکادمی علوم اتحادشوروی پروفیسور س. پ. تولساوف بود. در ترکیب رهبری انجمن دوستی شوروی- افغانستان چهره های نامور اجتماعی و دولتی شوروی شامل بودند که با اتوریتهء لازم ارزش این سازمان اجتماعی را بالا برده و در بسیاری موارد با همکاران افغانی شان روابط مستقیم و کاری برقرار میکردند. [248]
کار بخشهای انجمن دوستی که در پروژههای بزرگ افغان- شوروی تطبیق میشد، خیلی مؤثر بودند. پروژه کامپلکس آبیاری جلال آباد و فارمهای زراعتی حومهء جلال آباد نمونه هایی ازینجمله بودند. ببرکت راه اندازی این پروژه که در آن بیشتر از 11 هزار نفر کار میکردند، مشکلات تأمین انرژی و آب آشامیدنی شهر جلال آباد بکمک بهره برداری نیروگاه آبی نغلو (با توان 67 هزار کیلو وات)[249] و سروبی (باتوان 22 هزار کیلو وات)[250] رفع شده و تولیدات فارمهای کشاورزی «غازی آباد» و «هده» بیشتر از تقاضای بازار داخلی بوده و حتی صادر میشد.
انجمن دوستی افغانستان- شوروی که در سال 1960 بنیان هِشته شد، سازمان همکار انجمن دوستی شوروی- افغانستان شد. ریسس نخستین این انجمن وزیر عدلیه افغانستان محمد اصغر بود. ایجاد این انجمن محصول بهبود روابط افغانستان- شوروی پس از سفر رهبران دوکشور ن.س. خروشچف و محمد ظاهرشاه به کشورهای یکدیگر بود.[251]
مناسبات دو کشور در عرصه فرهنگی نیز رشد مینمودند. نخستین بار در سال 1961 نامه های ماکسیم گورکی در بارهء ادبیات بزبان پشتو چاپ شد که شاعر مشهور افغان گل پاچا الفت آنرا همچون «نمونه تقریظ، نقد ادبی و رهنمای نیکو برای نویسندگان» ارزیابی کرد. برعلاوه شخصیت گورکی خود برای افغانها جالب بوده و آنها وی را محترم میشمردند. نویسندگان نامور افغان چون سید قاسم رشتیا، ظاهر افق، ص. رشتین. س. شپون، ن. تره کی وغیره[252] مقالاتی را پیرامون کارنامه های این نویسندهء روس نوشته بودند.
با ارزیابی مناسبات افغانستان- شوروی در سالهای صدارت محمد داوود خان، بجا ست گفته شود که حتی در سال 1955 در زمان تدویر لویه جرگه هنگام پذیرش اصول اساسی سیاست خارجی داوود خان ازجمله اصل همکاری همه جانبه افغانستان و اتحادشوروی تصویب شد. ببرکت کمکهای سخاوتمندانه تخنیکی و اقتصادی اتحادشوروی محمد داوود توانست در دوره صدارتش از سال 1953 تا 1963 ثبات نسبی سیاسی را درکشور تأمین کند.
سیاستی که شالودهء آن همکاری با اتحادشوروی بود، به پندار رییس حکومت (افغانستان) نزدیکی افغانستان با اتحادشوروی باعث نگرانی ایالات متحده و غرب شده و در نهایت محمد داوود تصمیم داشت در موقف واشنگتن نسبت به حمایت از پاکستان تغییر بمیان آید. مگر انکشاف بعدی خوادث نشلن دادند که ایالات متحده نه تنها سیاست دفاع از پاکستان اشرا پیرامون پشتونستان دگرگون نه کرد بلکه با تقویه حمایت نظامی آنرا تحکیم هم بخشید.
تا امروزه روز کارشناسان، سیاستشناسان و تاریخنگاران در مورد اینکه آیا سیاست عدم انسلاک افغانستان و نپیوستن به پیمانهای نظامی، رویارویی با پاکستان روی معضله پشتونستان و همکاری نظامی با اتحادشوروی، به نفع افغانستان بوده یانه، اختلاف نظر دارند. برخی دلایلی که افغانستان نمیتوانست به پیمانهای نظامی بپیوندد، ناشی از معاهده بیطرفی و عدم تعرض عقد شده در جون 1931 بودند. چنانچه مطابق فصل 4 و 5 این معاهده، افغانستان مکلف بود از پیوستن به بلوکهای نظامی ضد اتحادشوروی خودداری کند. در مورد موقف ایالات متحده امریکا، نیکیتا سرگیویچ خروشچف در خاطراتش مینویسد: «امریکا تظاهر میکرد که به افغانستان کمک اقتصادی میکند، مگر در واقعیت آنها منافع خویش را دنبال میکردند. هنگام سفرم به افغانستان به ما هویدا شد که امریکاییها مرام واضحی مبنی بر ایجاد پایگاه نظامی در افغانستان دارند. امکاناتی را که ما دادیم، بهدر نرفتند. ما دوستی و اعتماد افغانها را کمایی کردیم و آنها بدام امریکاییان نیافتادند. پولهای خرچ شده در افغانستان- در مقایسه با مصارف دفاع احتمالی ما از پایگاه امریکایی قطره هایی در بحر اند. شما میتوانید آن مصارفی را که اجباراً ما برای تحکیم مرزهای ما با افغانستان متقبل میشدیم، تصور کنید».[253]
افسانه ایجاد پایگاهها توسط نظامیان امریکایی در خاک افغانستان که در مغز رهبران شوروی جاگرفته بود، تا زمانی نامعلوم رشد نموده، ماندگار شده و ازجمله یکی از دلایل تجاوز اتحادشوروی در دسامبر سال 1979 به افغانستان شد.
در این میان اتحادشوروی با حمایت از سیاست پشتونستانِ افغانستان آنکشور را به ساحهء نفوذ خویش کشاند که بتدریج وابستگی آنکشور در عرصه های گونه گون از جمله اجتماعی- اقتصادی و نظامی- سیاسی بیشتر شد. صباح الدین کشکی مؤرخ مشهور درمورد مناسبات شوروی- افغانستان چنین گفته است:«پرواضح بود، چرا شورویها از سردارمحمد داوود و سیاستش در قبال پشتونستان حمایت میکردند. شوریها میدانستند، که این امر باعث فاصله افغانستان از غرب و درنهایت وابستگی بیشتر به اتحادشوروی میشود».[254]
با آغاز کمکهای شوروی ایالات متحده با تأخیر آشکار به همکاری اقتصادی به افغانستان آغازید، مگر پهنای این کمکها محدود بود. چنانچه از سال 1955 تا 1978 اتحادشوروی به اقتصاد و ضروریات ارتش افغانستان 5،2 ملیارد دالر کمک کرد، درحالیکه کمک ایالات متحده 9،532 ملیون دالر بود.[255]
مناسبات کابل و مسکو با گذشت هرروز بطور آشکارا گسترش یافته و باعث نزدیکی هرچه بیشتر دوکشور میشد. داکتر غنی احمدزی درست میپندارد که یکی از دلایل همکاری دوکشور آن بود که اتحادشوروی نمیخواست در مرزهایش پایگاههای نظامی خارجی را ببیند و افغانستان به گسترش کمکهای اقتصادی نیاز داشت.[256]
محمد داوود میخواست با ایالات متحده نزدیک شود، مگر زمانیکه برای امریکا انتخاب میان افغانستان و پاکستان بمیان آمد، گزینه کشور اخیرالذکر جای نخست را گرفت. در آنزمان اتحادشوروی به افغانستان علاقمندی فزاینده پیدا کرد. برای محمد داوود سیاست پاکستان از یکسو خطر جنگی پنداشته میشد و او میخواست به اسلحه شوروی دسترسی داشته و از سوی دیگر اصلاحات اقتصادی را که به تمویل آنها سخت ضرورت داشت، پیش ببرد. در این شرایط صدراعظم افغانستان مجبور بود برای جلب کمک به اتحادشوروی و کشورهای اروپای شرقی مراجعه کند چون آنها کمکهای شان را وابسته به هیچنوع شرط و امتیاز از جانب افغانستان نمیساختند. شرایط دشوار سیاسی افغانستان را مجبور ساختند تا به ساحل شوروی نزدیک شده ولی به آن لنگر نیندازد.
در چرخش داوود به سوی اردوگاه سوسیالیستی برخوردهای سخت، دور نا اندیشانه، غیر محتاطانه و بیشتر خشن و توهین آمیز دیپلماسی امریکایی با افغانستان آنروزه و شخص محمد داوود نقش عمده را داشتند.[257] باوجود تلاش مخالفان محمد داوود در درون کشور و خارج از آن که به وی برچسپ «سردار سرخ» ویا حتی بیشتر از آن رهبر سیاسی که بدون قید وشرط به اتحادشوروی وابسته بوده و به «شورویها تمام عرصه های زندگی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی افغانها را داده است»، را زدند، در واقعیت او بمثابه میهندوست حقیقی مشی پیگیرانه، خلل ناپذیر و بکلی مستقلانه را که پاسخگوی منافع ملی کشور در عرصه سیاست داخلی و خارجی بود، پیشبرده و هیچگاهی شخص هوادار شوروی و بویژه «سرخ» نبود.
صدراعظم داوود با برقراری مناسبات نیکو با اتحادشوروی پیش از همه میخواست توانمندی (پوتنسیال) نظامی- سیاسی همسایهء نیرومند شمال را به حل معضلهء پشتونها جلب کند. چنانچه محمد داوود در جریان مذاکرات رسمی و غیررسمی مخفی و گفتگوهایش بارها به جانب شوروی کمک مشورتی شان را پیرامون راه اندازی و پیشبرد جنگ پارتیزانی در مناطق قبایل پشتون در خاک پاکستان را مطرح میکرد. او در این موارد نیتش را مبنی بر مجبور ساختن پاکستان به پذیرش شرایط کابل پیرامون قضیه پشتونستان، پنهان نمیکرد.[258]
جانب شوروی در همهء مراحل طرح این مسأله همواره از دادن کمک بطور قاطع خودداری میکرد. چنانچه در جریان سفر ماه اکتوبر سال 1961 هیأت عالیرتبهء شوروی به کابل در رأس مارشال و.د. سوکولوفسکی به محمد داوود مستقیماً خاطرنشان شد که تأکید وی برای حل نظامی معضله پشتونستان نتیجه یی ببار نیآورده و تلاشهایش برای دردادن جنگ پارتیزانی درخاک پاکستان که عضو پیمان سیاتو است، باعث کشاندن پای اتحادشوروی به جنگ پهناور در منطقه که میتواند به جنگ سوم جهانی بیانجامد، شود.[259] همچنان به درخواست محمد داوود برای تدریس شیوهها و اشکال جنگ پارتیزانی برشالودهء تجارب جنگ کبیر مهینی شوروی بادرنظر داشت مشخصات جغرافیایی منطقه به افسران افغان توسط آموزگاران شوروی پاسخ قاطع رد داده شد.
با تذکرموارد نامبرده بی پایگی پندارنویسندهء امریکایی ج. کولینز پیرامون اهداف سفر مارشال سوکلوفسکی به کابل که تحت تأثیر فضای «جنگ سرد» ابراز شده هویدا میشود. برشالودهء پروندهء جاسوس امریکایی دگروال او. پنکوفسکی، کولینز مینویسد که هنگام سفر سوکولوفسکی گویا مسأله «امکانات گسیل قطعات شوروی به افغانستان در زمان معین برای اشتراک در عملیات مشترک برعلیه پاکستان»[260] نیز با رهبری افغانستان مطرح شده بود. ما به هیچ سند آرشیفی که گواه طرح این مسأله از سوی محمد داوود و یا مارشال و.د. سوکلوفسکی باشد، برنخوردیم. آنچه به برخورد اتحادشوروی با قضیه پشتونستان مربوط است، باید گفت که دراوایل رهبری شوروی موقف بیطرفانه داشت، مگر پسانها این امر دگرگون شد.
چنانچه این امر در گذارش ن. آ. بولگانین در اجلاس هیأت رییسه شورای عالی اتحادشوروی بازتاب یافت. او طی این گذارش گفت که باشندگان پشتونستان قبایل مستقل افغان اند.وی تأکید میکرد: «این منطقه توسط امپراتوری بریتانیا در سال 1893 غصب شده و در سال 1947 برخلاف منافع قبایل باشندهء پشتونستان به ترکیب پاکستان شامل گردیده است. ما از خواست عادلانه افغانستان پیرامون اینکه به باشندگان منطقهء سرحدی پشتونستان حق آزادانه انتخاب و خود ارادیت داده شود، پشتیبانی میکنیم.».[261]
و ن. س. خروشچف رییس شورای وزیران اتحاد جماهیر شوروی چنین موضع شوروی را پیرامون معضل پشتونستان فرمولبندی کرد:« ما درخواست افغانستان در مورد دادن حق بیان آزاد ارادهء خلق پشتون پیرامون انتخاب همه پرسی آزاد که از آنان پرسان شود، آیا وی میخواهد در مرزهای دولت پاکستان باقی بماند و یا میخواهد دولت نو مستقل خویش را تشکیل داده و یا به افغانستان بپیوندند، درست میپنداریم.»[262]
و به اینترتیب در دورهء زمانی 1953- 1963 صدراعظم افغانستان محمد داوود خان توانست تاحد معینی موضع افغانستان را در عرصهء بین المللی تحکیم بخشد.
افغانستان در این زمان به عضو فعال جنبش عدم انسلاک که دربرابر بلوکهای نظامی- سیاسی سنتو و سیاتو ایجاد شده بود، مبدل شد.
افغانستان در سالهای 1950-1960 روابط دیپلماتیک را با بیش از 40 کشور برقرار نموده بود. آنچه مربوط به ابرقدرتها میشود، باید گفت که در دورهء زمانی یادشده این مناسبات همگون نبودند. از نگاه سیاسی و ایدیولوژیکی کابل به هیچیک از اینها وابستگی نداشت، گرچه محمد داوود خان تلاش مینمود هم از واشنگتن و هم از مسکو کمک بدست آورد. مگر ایالات متحده کمک به افغانستان را به قبول پیش شرطهای معینش مبنی بر شمولیت در بلوکهای نظامی سنتو و سیاتو و خودداری از داعیهء پشتونستان مشروط میساخت. داوود خان نه تنها خواستار کمکهای مادی و نظامی- تخنیکی از ایالات متحده و اتحادشوروی بود، بلکه پشتیبانی آنان را در امر سیاستش پیرامون پشتونستان نیز میخواست که فقط از سوی اتحادشوروی محسوس بود.
******
فصل دوم
سیاست خارجی صدراعظم محمد داوود
2-1. اوضاع بین المللی در زمان صدارت محمد داوود خان
پس از جنگ جهانی دوم ایالات متحده امریکا در عرصه جهانی دارای موقف مسلطی شد. از یکسو ایالات متحده خسارات ناچیزی را در زمان جنگ متقبل شده بود و از سوی دیگر در امریکا رشد سریع اقتصاد و صنایع آغاز شده و با تهیهء سلاح اتمی ایالات متحدهء امریکا به ابر کشوری مبدل شد.
اتحادشوروی نیز پس از پیروزی بر آلمان فاشیستی عرصهء نفوذش را بکشورهای بالکان و اروپای شرقی گسترش داد. در پاسخ به این دولتهای غربی در اپریل 1949 پیمان (بلوک) نظامی- سیاسی ناتو را بنیانگذاری کردند. این بلوک از سوی سازماندهندگان آن بمثابهء پیمان منطقوی برای «دفاع جمعی خودی» تفسیر شد. جالب است که وزیر خارجهء امریکا آ. دالِس بوضاحت پذیرفت که رهبران ایالات متحده و کشورهای اروپای غربی با ایجاد ناتو به خطری گویا از جانب اتحادشوروی باور نداشتند.[263]
بتاریخ 5 مارچ 1953 یوسِف استالین فوت کرد و محمد داوود در رأس هیات حکومتی افغانستان در مراسم تشییع و تدفین جنازه وی اشتراک کرد. با مردن استالین و با بقدرت رسیدن رهبری نو در اتحادشوروی رژیم حاکم (شوروی) نرمتر از گذشته شد.
در سال 1954 دولت اتحادشوروی از ناتو تقاضا کرد تا آنکشور را نیز به عضویت ناتو بپذیرد. البته که به این پیشنهاد اتحادشوروی پاسخ منفی داده شد. مگر مراد از این تقاضا آن بود تا به جهان جهتگیری ضدشوروی این بلوک نشان داده شود. بتاریخ 5 می 1955 توافقات پاریس و همزمان با آن معاهدهء بن بمثابهء جزء متشکلهء آن مبنی برعضویت آلمان فدرال در ناتو نافذ شد[264]. در این رابطه در شهر وارسا نشست نمایندگان اتحادشوروی، آلمان دموکراتیک، پولند، چکوسلواکیا، هنگری، رومانیا و بلغاریا دایر شد که در آن بتاریخ 14 می 1955 معاهدهء دوستی، همکاری و کمک متقابل این دولتها امضأ شد که سپس بنام سازمان پیمان وارسا مسما شد.[265]
مگر افغانستان که در اینزمان با بیش از40 کشور مناسبات دیپلماتیک داشت، با گذشت زمان با بازتاب منافع مردم «بپایش میایستاد». در اینزمان محمد داوود خان بحیث رییس حکومت آمادگی اش را به گسترش روابط بین المللی با همه کشورها صرف نظر از ساختار اجتماعی- اقتصادی آنها منجمله استقرار مناسبات دیپلماتیک با دولتهای سوسیالیستی را با حفظ اصول عدم انسلاک ابراز میداشت.[266] این اقدامات محمد داوود خان در عرصهء سیاست بین المللی لغو تمایل یکجانبهء حکومات گذشته به سمت دول غربی و نقطهء چرخشی بسوی همکاری با اتحادشوروی بود که افغانستان پسانها ازینکشور کمکهای بزرگ مالی- اقتصادی را بدست آورد.[267]
حاکمیت محمد داوود خان در افغانستان با تغییر رهبری اتحادشوروی و هند همراه بود. در سال 1951 در نتیجهء نخستین انتخابات سراسری هندوستان کنگرس ملی هند (ای. ان. ثی.) برنده شد. رهبر این حزب جواهر لعل نهرو بحیث صدراعظم کشور برگزیده شد. هند از آغاز موجودیت مستقلانهء خویش در سیاست خارجی مشی ج. نهرو را که بر پنج اصل (پنچه شیلا) همزیستی مسالمت آمیز و همسویی با افغانستان و اتحادشوروی و ضدیت با پیمانهای نظامی مانند سیاتو که در ماه سپتامبر 1954 در مانیلا باشتراک ایالات متحده امریکا، بریتانیا، فرانسه، زیلاند جدید، آسترالیا، تایلند، فلیپین، پاکستان و همچنان سنتو با شرکت بریتانیا، ترکیه، ایران و پاکستان، استوار بود، را پیش میبرد.[268]
سیاست خارجی پاکستان در منطقه در مخالفت با منافع اتحاد شوروی، هند و افغانستان قرار داشت، چونکه از یکسو پاکستان عضویت بلوک نظامی- سیاسی سنتو و سیاتو را داشت و از سوی دیگر افغانستان و هند نسبت به آنکشور ادعاهای ارضی داشتند. موقف افغانستان و هند مبنی براصول بیطرفی و عدم انسلاک و نه پیوستن به بلوکهای نظامی، به نفع اتحادشوروی بود.
مناسبات اتحاد شوروی- هند فقط پس از سفر ج. ل. نهرو در سال 1955 به اتحاد شوروی فعالتر شدند. هند حمایت محسوس اتحادشوروی در امر کشمیر در هنگام سفر ن. آ. بولگانین و ن. س. خروشچف را حاصل کرد.[269]
بتاریخ 10 دسامبر 1955 هنگام سفر به هند صدر هیأت رییسه شورای عالی اتحاد شوروی بولگانین و رییس حکومت شوروی ن. خروشچف از ایالت کشمیر هند بازدید کردند. هنگام پذیرآیی صدراعظم کشمیر غ. م. بخشی، ن. س. خروشچف دربارهء کشمیر بیانه داده و موقف دولت شوروی را پیرامون این مسأله بیان کرد. او ازجمله گفت: «جمهوری مستقل و آزاد هند- یک دولت جوان و رشد یابنده است. مسایل درونی هردولت- امری مربوط به مردم هر کشور است. مسأله کشمیر بمثابهء یکی از ایالات جمهوری هند توسط خود مردم کشمیر فیصله شده است. ما در چهرهء جمهوری هند متحد خویش را در مبارزه بخاطر صلح و برای حل مسالمت آمیز مسایل مورد منازعه میبینیم، شوربختانه چنین چیزی را دربارهء پاکستان نمیتوان گفت».[270]
هنگامیکه ن.س. خروشچف به مناسبات اتحادشوروی با پاکستان تماس گرفت، تالار با شنیدن صحبتش بشور آمد. او منجمله گفت: «پاکستان نیز دولت جوان است. مگر سیاست محافل حاکمهء این دولت باعث نگرانی ما است. واقعیتها بیانگر آنند که سیاست آنان بر منافع اصلی مردم و دولت خویش استوار نبوده بلکه توسط محافل انحصاری کشورهای دیگر دیکته میشود. حکومت کنونی پاکستان علناً نزدیکی خودرا با محافل انحصاری امریکایی تبلیغ میکند».[271]
مطبوعات افغانستان بیانهء رهبر شوروی پیرامون جابجایی پایگاههای نظامی امریکایی در خاک پاکستان برمبنای پیمان بغداد را بطور گسترده مورد تحلیل و تبصره قرار دادند. چنانچه این گفته های رهبر شوروی چنین اقتباس شده بودند: «حکومت پاکستان یکی از نخستین اشتراک کنندگان ویکی از مبتکران پکت نامنهاد بغداد بود که برای اهداف صلح آمیز ایجاد نشده است. این دولت اجازه میدهد درخاکش در نزدیکی مرزهای اتحادشوروی پایگاههای امریکایی ایجاد شود. ما بصراحت میگوییم، ایجاد پایگاههای امریکایی در ساحهء پاکستان نمیتوانند مارا نگران نسازند».[272]
جراید رسمی افغانستان تأکید ویژه یی بالای نگرانی ن.س. خروشچف به امر پیوستن ایران به پیمان بغداد نموده و همبستگی حکومت افغانستان را با بیاناتش ابراز نمودند: «ما بطور روشن میگوییم که هیچگاهی از اشتراک کنندگان پیمان بغداد، همانند هر گروهبندی دیگر ضد اتحادشوروی پشتیبانی نمیکنیم. برخوردی دیگر ازجانب ما بمعنی نابینایی سیاسی میباشد. برای همه هویدا است که پیمان بغداد برضد اتحادشوروی و دیگر کشورهای صلحدوست است. بنابراین تضعیف این اتحاد جنگ طلب و یکی از منابع ماجراجویی های ممکن وظیفهء ما میباشد».[273]
دررابطه به عکس العمل منفی پاکستان به سفر رهبری شوروی به افغانستان، خروشچف تأکید کرد: «افغانستان همسایهء نیک ما است که با آن ما مناسبات دیرینه داریم. ما میخواهیم این روابط را تحکیم بخشیده و گسترش دهیم و امیدوارم سفر ما به افغانستان دراین راستا یاری رساند».[274]
او پیرامون روابط اتحادشوروی و پاکستان خاطرنشان کرد: «ما بسیار میخواهیم تا چنین مناسبات دوستانه را با پاکستان نیز داشته باشیم، و این تقصیر ما نیست که تاکنون چنین روابطی ایجاد نشده اند. مگر ما با پیگیری برای بهبود این روابط بخاطر امر صلح تلاش خواهیم کرد».[275]
مناسبات افغانستان و هند در آینده بارها از بوتهء آزمایش بدر آمدند. چنانچه در سال 1962 حکومت چین به تحریکات نظامی در مرز هند و تبت دست زد که در نتیجه هند بخشی از خاکش را از دست داد. در رابطه به این رویداد حکومت هند از ایالات متحده تقاضای کمک نظامی نموده و حتی از دادن ساحه یی نه چندان بزرگ برای پایگاه نظامی شان ابراز امادگی کرد. در همان سال در پاکستان «قول اردوی صلح» به فعالیت اغاز کرد.[276] بااینهمه رویدادها، هند به ادامهء سیاست باصطلاح «مشی نهرو» ادامه داد. و مناسبات میان افغانستان و هند برشالودهء همین سیاست ادامه مییافت.
2.2. روابط افغانستان باکشورهای منطقه
در درازنای تاریخِ مناسباتِ مردمان افغانستان و هند روابط نزدیک دوطرف همواره برجستگی داشته اند. افغانستان برای هند همچون همسایه پاکستان از ارزش بزرگی برخوردار بوده و است، چونکه مخالفت با پاکستان وجه مشترک آنان بشمار میرود. هند و افغانستان همیشه علاقمند جدی حفظ تمامیت ارضی خویش بودند. بنابراین زمامداران هند از موقف کابل پیرامون مسأله پشتونستان و «خط دیورند» پشتیبانی میکردند.
دراین میان در درازنای سالهای 60 در نظم جهانی دوقطبی «درزهایی» بمیان آمد. چنانچه ورود جنبش عدم انسلاک به عرصهء بین المللی از اهمیت زیادی برخوردار شد.
هند و افغانستان در جنبش عدم انسلاک شرکت فعال داشته و به این ترتیب به پاکستان همانند کشور وابسته به بلوک نظامی و تهدید کنندهء آنان فشار میآوردند. ستراتیژی هند بر شالودهء همکاری با افغانستان چیزی که پاکستان نمیخواست، استوار بود. هند تلاش میکرد تا افغانستان توانایی مقابله با پاکستان که همه جانبه میکوشید افغانستان را تضعیف نماید را داشته باشد.
در چوکات کمکهای هند به بازرگانان افغانی در مواقع دشواری که در عرصهء تجارتی و ترانزیتی میان افغانستان و پاکستان بمیان میآمد، آنکشور تسهیلاتی نوی را فراهم میکرد.
همچنان هیأت شرکت هوانوردی «ایندین ایر لاینس کورپوریشن» برای بحث پیرامون مسایل مربوط به انتقال اموال صادراتی و وارداتی افغانی توسط هواپیماهای این شرکت به کابل آمد.[277] درنتیجه همکاری در عرصه هوانوردی دوطرف بنیاد شرکت مشترک هوایی «دآریانا افغان هوایی شرکت» را گذاشتند که 51 درصد آن مربوط حکومت افغانستان و 49 درصد مربوط به شرکت مختلط امریکایی هندی «ایند اَمر» بود.[278] پس از یکسال این شرکت پروازهایش را میان کابل و دهلی آغاز کرد.[279] برعلاوه برای گسترش همکاریهای تخنیکی رییس ادارهء هوانوردی ملکی هند گوپتا بکابل آمد.[280]
در چوکات همکاریهای تخنیکی در ماه فبروری سال 1956 هیأت صنایع افغانستان جهت آشنایی با تولیدات پیشه وری، مؤسسات نساجی و مکاتب تخنیکی هند به آن کشور سفر کرد. در جریان این سفر قرارداد کمک تخنیکی هند به افغانستان بخاطر انکشاف صنایع نساجی امضأ شد. هیأت افغانی همچنان با انکشاف اجتماعات روستایی هند آشنا شد.[281]
همچنان همکاریهای دوکشور در عرصه نظامی نیز گسترش مییافتند. در ماه اپریل 1956 هیات نظامی افغانستان از هند دیدن نمود که در جریان آن قرارداد همکاری در عرصهء آموزش کادرهای نظامی برای اردوی افغانستان نیز امضأ شد.[282]
درماه فبروری سال 1957 هند نخستین نیروگاه اتمی اش را به بهره برداری سپرد. در مراسم گشایش آن معاون وزیر معادن و صنایع افغانستان سید عبدالاحد اشتراک نموده بود.[283]
همچنان همکاریهای دوجانبه درعرصهء فرهنگی منجملهء صنعت سینما و آموزش تاریخ باستان افغانستان که هردوکشور را سخت بهم پیوند میداد، را نیز دربر میگرفت. دانشمندان هندی تاریخ باستانی رام هند را درکابل مورد پژوهش قرار داده و باستانشناسان و کارشناسان هندی با موزیم کابل همکاری نموده و کاوشهایی را در افغانستان انجام دادند.[284]
در ماه فبروری 1956 محمد داوود با هیأت همراهانش از هند دیدار کرد. برمبنای خبر روزنامهء حکومتی اصلاح،[285] در جریان مذاکرات دوطرف به همسویی و همخوانی منافع شان پیرامون مسایل مهمی چون لزوم اتکأ به اصول روابط همکاری و همزیستی میان همه مردمان بمثابهء شالودهء حفظ صلح جهانی تأکید ورزیدند. درجریان ملاقات محمد داوود خان با جواهر لعل نهرو اولی طی بیانه یی منجمله خاطر نشان ساخت که در همهء گوشه و کنار آسیا و افریقا تغییراتی بوقوع میپیوندند و یکی از فاکتورهای صلح در زمان حاضر و گذشته بیداری ملیونها نفر از مردمان آسیا و افریقا میباشد. همچنان رهبر هند گفت: «...کشورهای ما در رفع تشنج بین المللی موجود موقف بیطرفانه گرفته و در هیچ جنگ سردی و هیچ پیمان و بلوک نظامی اشتراک نمیورزند. موقفهای نامبرده مطابق منافع مشترک ما که عامل نزدیکی دوکشور است، میباشند».
محمد داوود متقابلاً صحبت کرده و موضع رسمی حکومت ومردم افغانستان را پیرامون حکومت و مردم هند بیان داشت. ازجمله او گفت: «مردم افغانستان صمیمانه علاقمند نزدیکی روابط آینده با ملت کبیر هند میباشد. تاریخ گواه مبارزه مشترک ما است، زمانیکه مردم افغانستان، هند و کشورهای دیگر این گوشهء دنیا برضد استعمار میرزمیدند. در روزهای دشوارِ هندوستان مردم افغانستان همیشه احساس دوستی نسبت به مردم هند داشتند. مردم هند بنوبه خود نسبت به مردم افغانستان درروزهای مبارزه بخاطر استقلال احساس همدردی میکردند». در رابطه به پیمانهای نظامی محمد داوود چنین گفت: « افغانستان همیشه سیاست بیطرفی و تبادلهء آزاد افکار را پیش میبرد. این مشی اساس سیاست ما را تشکیل میدهد... پیشبرد مشی بیطرفی افغانستان و هند مطابقت نقاط نظر دو حکومت در مسایل بین المللی عامل نزدیکی افغاستان و هند است...»[286]
مطبوعات افغانستان سفر محمد داوود به هند را طور گسترده بازتاب دادند. چنانچه روزنامه دولتی اصلاح در شماره مورخ 12 فبروری 1959 خویش نوشت: «سردار محمد داوود یک هفته است که در هند است. او به شهرهای دهلی، چندریگر، آگره و به ایالات پنجاب وبیهار رفته و از مؤسسات صنعتی دیدن نموده و با پلانهای جدید انکشاف هند آشنا شد.»[287]
مناسبات افغانستان با هند به همکاریهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی محدود نمیشد. دوطرف فعالانه اطلاعات استخباراتی شان را پیرامون پاکستان تبادله میکردند. برای این منظور هند امکانات پولی را در اختیار ادارهء استخبارات خارجی افغانستان برای کار در میان پشتونها قرار میداد.
در دوره صدارت محمد داوود گامهای مثبت و بیشماری در مناسبات میان افغانستان و ایران بوجود آمدند. این کشور بطور عنعنوی در شرق میانه نقش مهمی را بازی کرده و میتوانست به حکومت افغانستان در راستای مدرنیزه ساختن اقتصاد کمک مالی نماید.
در سالهای 50- 60 اوضاع در ایران متشنج بود. رقابت میان امریکا و انگلیس بخاطر نفوذ در اینکشور ادامه داشت. بتاریخ 19 اگست 1953 در تهران با اشتراک سی. آی. ای. کودتای دولتی رخ داد. در نتیجه جنرال زاهدی نخست وزیر شد. پس از این کودتا ایران بشکل روشن از بیطرفی فاصله گرفته و سیاست اتحاد نظامی با ایالات متحده امریکا و داشتن روابط اقتصادی منحصر با دولتهای غربی را در پیش گرفت. چنانچه مذاکرات با انگلستان و ایالات متحده پیرامون نفت آغاز شدند. روابط دیپلماتیک قطع شده در خزان 1952 در دسامبر 1953 احیأ شدند. کنسرسیومهای بین المللی نفت به استخراج گستردهء نفت آغاز کردند. چنانچه پیشتر گفته شد، ایران در سال 1955 به پیمان بغداد شامل شد، درحالیکه افغانستان به حفظ سیاست بیطرفی اش ادامه میداد.
مگر بدون درنظرداشت تفاوتها در شیوههای سیاست خارجی و دگرگونیها در اوضاع درونی سیاسی افغانستان و ایران، دوطرف تلاش میکردند مواضع مشترکی برای استقرار مناسبات همسایگی نیک دریابند.
در همین زمان مناسبات دوکشور همسایه فعالتر شدند. در ماه جولای 1954 سفیر ایران در افغانستان محمود صلاحی با سرپرست وزارت اقتصاد ملی عبدالرووف ملاقات کرد که در جریان آن اساس احیأی مناسبت اقتصادی گسیخته میان دوکشور گذاشته شد.[288]
در ماه دسامبر همانسال به سفیر پیشین افغانستان در فرانسه جنرال محمد عمر اگریمان انتصاب به سفارت ایران داده شد.[289]
در اینزمان مناسبات دوکشور بخاطر موضع ایران در رابطه به اسراییل کمی تیره بود. شاه ایران محمد رضا پهلوی از جمله نخستین رهبران کشورهای اسلامی بود که تصمیم به برقراری روابط دیپلماتیک با اسراییل گرفت. افغانستان از موضع انتقادی روحانیت رادیکال ایران که شاه را «وسیلهء سیاست صیهونیستها» میدانستند، حمایت میکرد.
افغانستان ایران را همچنان متهم به وفاداری به سیاست بریتانیا و فرانسه پیرامون کانال سویز میکرد. در این رابطه سفیر ایران محمود صلاحی کنفرانس مطبوعاتی دایر کرده و در جریان آن از حل عادلانه معضل کانال سویز به نفع مصر ابراز خرسندی کرد. او همچنان شایعات پخش شده در مطبوعات خارجی مبنی بر امکان برسمیت شناختن حکومت اسراییل را رد کرد.[290]
مناسبات افغانستان و ایران تحت شعاع نحوهء استفاده از آب رودخانه هلمند نیز قرار داشت. در ماه جون 1955 وزیر خارجه افغانستان محمد نعیم به تهران رفت تا با اعضای حکومت ایران روی حل معضلات بمیان آمده پیرامون استفاده معقول از آب رودخانه هلمند گفتگو کند. مگر طوریکه پسانها معلوم شد، دوطرف بعلت مواضع متقابل پیرامون این مسأله به کدام پیشرفتی در این راستا دست نیافتند.[291] همزمان ایران در سال 1955 بدون توضیحِ علت خط پرواز تهران- زاهدان- قندهار- کابل را بست.[292]
مگر از سال 1956 مناسبات دوکشور بشکل عادی برگشتتند. چنانچه معاون وزیر امور خارجه محمد هاشم میوندوال بحیث نمایندهء پادشاه افغانستان و نصرالله بِهنام همچون نماینده شاه ایران معاهدهء درازمدت میان ایران و افغانستان را پیرامون کمیساریهای مرزی امضأ نمودند.[293] در سال 1956 شرکت هوا پیمایی آریانا پرواز بین المللی میان کابل- تهران را آغاز کرد.[294] و حتی بمثابهء نشانهء نیک روابط دوکشور برادر شاه ایران شهزاده شاهپور عبدالرضا پهلوی به کابل آمد.[295]
همزمان عضویت ایران در سازمان سنتو واکنش منفی اتحاد شوروی را ببار آورد. ایران همواره تلاش میکرد اثبات کند که عضویت اش در سنتو بهیچوجه علیه اتحاد شوروی نمیباشد. از آنجاییکه افغانستان نیز با بدبینی به عضویت همسایگانش به عضویت سنتو میدید، در این رابطه مواضع کابل و مسکو نزدیک بودند. در این میان مطبوعات افغانستان بطور گسترده به بازتاب و تحلیلِ آغاز مذاکرات میان ایران و اتحادشوروی پیرامون معاهدهء عدم تعرض پرداختند.[296]
روزنامه اصلاح خبر کوتاهی با عنوان «انتقادِ تاس» را که در آن تذکر رفته بود که آژانس تلگرافی شوروی (تاس) رهبری ایران را بدلیل اینکه مذاکرات چند روز پیش آغاز شده در تهران میان هیات شوروی و حکومت ایران بی نتیجه شدند را انتقاد میکند، بازتاب داده بود. تاس خبر داده بود که با وجود آنکه هردو طرف آمادگی شان را برای عقد معاهدهء عدم تعرض نشان داده بودند، حکومت ایران موافقه نکرد تا از بلوکهای نظامی خارجی که برعلیه اتحاد شوروی اند، بیرون شود. بر مبنای اطلاعات دیگر رییس جمهور امریکا د. آیزنهاور هنگام اقامت هیأت شوروی به شاهنشاه ایران پیامی فرستاد که در آن خواست تا وی بدنیای غرب متکی بماند.
روزنامه انیس[297] با اتکأ به اطلاعات آژانسهای خبری خارجی خبر داد که حکومت شوروی به ایران پیشنهاد آتی را داده است: اگر حکومت ایران موافقات نظامی شان با کشورهای غربی را لغو کند، در آنصورت اتحاد شوروی حاضر است با آنکشور معاهده عدم تعرض را برای پنجاه سال بسته و به ایران کمک گسترده اقتصادی را اعطا نماید. پس از چند روز این آژانسها بازهم خبر دادند که مذاکرات در اینمورد متوقف شده اند. همزمان خبر دیگری پخش شد که هیأت ترکی برای پیشبرد مذاکرات با حکومت ایران پیرامون کمکهای نظامی و اقتصادی ایالات متحده امریکا به ایران وارد شده است.[298]
در آغاز سال 1959 طرح پروژه یی میان ایران و ایالات متحده امریکا آماده شد که برمبنای آن در صورت تعرض کشور سومی بالای یکی از طرفین کمک متقابل دو سوی ارائه میشد. این سوال برای حکومت محمد داوود خان از اهمیت بزرگی برخوردار بود. در ماه فبروی سال 1959 روزنامهء اصلاح در بخش «خبرهای مهم 24 ساعت» آگهی تحریک کننده یی را نشر کرد که طی آن آمده بود که بنابر اطلاع آژانس خبری «اسوشیتد پرس» از واشگتن آخرین موانع بمیان آمده هنگام عقد معاهده میان ایران و ایالات متحده امریکا رفع شده اند. پیشبینی میشد که در همان ماه بستن رسمی این عهد نامه صورت بگیرد. بر اساس اطلاع همان آژانس، ایران به دریافت کمک امریکا در حالت تهدید کشورهای کمونیستی پافشاری میکرد. ایالات متحده خبر داد که ایننوع معاهدات فقط پس از تصویب مجلس سنا نافذ میشوند.[299]
همزمان آژانس نامبرده پیشبینی میکرد که حکومت ایالات متحده امریکا نمیتواند با همه خواسته های ایران موافقت کند.
در این زمان اوضاع ایران به نسبت رویارویی اپوزیسیون و رژیم شاه بغرنج شد. در سال 1963 شاه بیک برنامهء گستردهء اصلاحات بنیادی اقتصادی- اجتماعی که بنام «انقلاب سفید» شهره شد، دست یازید. این برنامه شامل اصلاحات زمین (ارضی) که در جریان آن حکومت از درآمد های حاصله از فروش نفت قطعات زمین را از فیودالان خریده و به کشورزان مشغول به آن به بهای %30 پایینتر از نرخ بازار بفروش میرساند، بود.
در حالیکه ایالات متحده از موقف محمد داوود خان پیرامون پشتونستان حمایت نمیکرد، همسایهء غربی آن ایران با درخواست جانب افغانی ملاقات نمایندگان دو طرف (پاکستان و افغانستان، سمیع الله پویا) را سازماندهی کرد.[300] در ماه جولای 1962 شاه ایران محمد رضا پهلوی با برداشتن گامهای نخستین در راستای عادی شدن روابط افغانستان- پاکستان طی سفر رسمی از کابل دیدن کرد. ایران رسماً اعلام کرد که میتواند میانجی دوطرف باشد. هردو کشور این پیشنهاد را پذیرفتند. در سال 1963 در اسامبله عمومی ملل متحد وزیر خارجه ایران عباس آرام توانست وزیران خارجهء دوسو را به میز مذاکره بنشاند.[301]
تلاشهای ایران در آغاز بنابر موقف سختگیرانهء دوطرف مؤفقانه نبودند. در آنزمان صدراعظم محمد داوود خان برای آنکه راه حل اوضاع بمیان آمده و انکشاف روابط با کشورهای دیگر را پیدا کند، مصرانه در نامه هایش از ظاهرشاه میخواست تا بوی صلاحیتهای بیشتر بدهد، مگر پادشاه از حالت اقتصادی کشور نگران بوده و بناً به درخواستهای صدراعظم پاسخ نداد. در ماه مارچ 1963 ظاهر شاه استعفای رییس دولت محمد داوود خان بر اساس اینکه سیاست وی با پاکستان باعث بحران اقتصادی در کشور شده است، را خواست. [302]
بجاست که یادآوری نماییم که حتی در سال 1958 شاه ایران محمد رضا پهلوی به افغانستان و پاکستان طرح پروژهء سه جانبه باصطلاح «اتحاد آریایی» را پیشنهاد کرد.[303] با این طرح شاه میپنداشت که چنین یک اتحادی برای کابل میتواند در حل معضلات پشتونستان کمک کند. برعلاوه افغانستان در این راستا میتوانست کمک کشورهای سنتو را کمایی کند. همزمان، رییس جمهور ترکیه نیز هنگام سفر به کابل از ایجاد فدراسیون کشورهای مسلمان غیر عرب یاد کرد. هردوی این پیشنهادها به ابتکار ایالات متحده امریکا برای جلب افغانستان به سیستم بلوکهای نظامی طرحریزی شده بودند، مگر همهء این تلاشها ناکام شدند.
همزمان در اوج گسترش تشنج میان افغانستان و پاکستان حجم روابط اقتصادی و گردش کالاها با اتحاد شوروی افزایش یافت. این امر باعث نگرانی ایالات متحده امریکا شد که از ورود افغانستان به ساحهء نفوذ اتحاد شوروی میهراسید.
پس از این ابتکار تلاش برای عادی سازی مناسبات راولپندی (مرکز سیاسی آنزمان پاکستان) و کابل را دوباره شاه ایران محمد رضا پهلوی گرفت. مگر تلاش جدید نیز ناکام شد، چون هیچ یک از طرفین نمیخواست به سازش تن دهد. کابل پشتیبانی مسکو را در مسأله پشتونستان استفاده میکرد، مگر این حمایت نتایج واقعی را ببار نمیآورد. ازسویی، بیشترینه سیاستمداران افغانی از وابستگی افزایندهء اقتصادی و همچنان سیاسی افغانستان به اتحاد شوروی نگران بودند.
اپوزیسیون روبه افزایش مذهبی در ایران برضد سیاست «انقلاب سفید» که تلاشی برای سمتدهی ایران بشیوه غربی انکشاف کشور بود، قد علم کرد. این اپوزیسیون مذهبی توسط آیت الله خمینی رهبری میشد.
همزمان در کشور دیگر همسایه افغانستان- چین نیز دگرگونیهایی در جریان بود. پس از پایان جنگ دوم جهانی ارتش مردمی- آزدیبخش چین زیر رهبری مائوتسه دون اردوی چان کای شی را شکست داد. در نتیجه در سال 1949 جمهوری مردم چین ایجاد شد. رییس این دولت مائوتسه دون بود.
در سال 1955 میان حکومت جمهوری مردم چین و افغانستان موافقتی پیرامون برقراری مناسبات دیپلماتیک برقرار شد، چنانچه صدراعظم ج.م. چین چوئن لای و محمد نعیم به این مناسبت تلگرامهای تبریکی شانرا مبادله نموده و همزمان سفارتهای دو طرف در کشورهایشان گشایش یافت.[304]
همچنان دوطرف برای برقراری مناسبات فرهنگی نیز تلاشهای شان را آغاز کردند. چنانچه برای آشنایی با مؤسسات آموزشی چین هیأت فرهنگی افغانی به آنکشور رفت. در ترکیب هیأت رییس تعلیمات ابتدایی وزارت معارف داکتر محمد اکرم، معاون انجمن تاریخ داکتر عبدالرحیم و مدیر مطبوعات ولایت قطغن میراحمد انصاری عضویت داشتند.[305]
در ماه جولای 1956 رییس حکومت افغانستان محمد داوود دعوت صدراعظم جمهوری مردم چین چوئن لای را پذیرفته و قرار گذاشت سال بعد به چین سفر کند.[306] در ماه نوامبر همانسال محمد داوود از همتای چینی اش دعوت کرد تا از افغانستان بازدید کند. چنانچه در ماه جنوری 1957 او از مهمانش پذیرایی کرد.[307] چوئن لای در هنگام سفرش مبلغ 500 هزار افغانی را به جمیعت هلال احمر افغانی بخشید. و در ماه دسامبر 1957 محمد داوود سفر متقابلش را به چین انجام داده[308] و هنگام سفرش در چین مبلغ 2000 دالر را به جمیعت هلال احمر آنکشور بخشید.[309]
در سال 1959 بنابر تجاوز نیروهای چینی به تبت و فرار دالای لاما به هندوستان، مناسبات میان جمهوری مردم چین و هند بوخامت گرایید. در سال 1962 حکومت چین دوباره به عملیات جنگی علیه هند در تبت دست زد، که از این زاویه نزدیکی مناسبات چین و پاکستان آغاز شده و این امر باعث نارضایتی مسکو، دهلی و هم کابل شد. همچنان مناسبات کابل و پیکن بسردی گراییدند.
در سال 1954 جمال عبدالناصر در مصر بقدرت رسید. بسال 1956 او ملی شدن کانال سویز را اعلام کرد.[310] اندیشه های محمد داوود و رهبر مصر ناصر در مسایل سیاست داخلی و خارجی بیشتر همسو بودند. این امر باعث رشد سریع روابط همه جانبه میان افغانستان و مصر شد.
نظر به دستور رییس حکومت افغانستان وزیر خارجه محمد نعیم خان به مصر سفر نموده و با رییس جمهور پیشین آنکشور نقیب، صدر اعظم جمال عبدالناصر، وزیر خارجه، اعضای شورای انقلابی و و گردانندگان روزنامه ها ملاقات کرد. در قاهره محمد نعیم از برخی کارخانه های نظامی و مکتب چتربازان (پراشوتیستها) بازدید کرد. در گفتگو با نماینده آژانس باختر محمد نعیم با آب و تاب از پیشرفت مصر یاد کرد. نظر به اطلاع روزنامه انیس[311] از تاریخ 21 نوامبر سال 1954 در مصر از وزیر امور خارجه بگرمی پذیرآیی شد. مطبوعات مصری گویا از موضع افغانستان در معضل پشتونستان و دادن استقلال به آن حمایت میکردند. در این رابطه روزنامه خبر داده بود که در آیندهء نزدیک صدراعظم مصر جمال عبدالناصر در راه سفر به جاکارتا از افغانستان دیدن میکند. برعلاوه روزنامه آرزومند بود که او از پشتونستان نیز بازدید کند.
در هنگام اقامت در مصر محمد نعیم خان پیرامون برخی مسایل سیاست خارجی کشور و ازجمله روابط افغانستان و جهان عرب نیز توضیحاتی داد. چنانچه م. نعیم خان در مصاحبه با مدیر مسوول روزنامه «الاخبار» بتاریخ 22 اکتوبر خاطر نشان ساخت که افغانستان در کنفرانس کشورهای مسلمان آسیا و افریقا در جاکارتا اشتراک مینماید. وزیر امور خارجه افغانستان بدون بیان نظراش پیرامون پیوستن افغانستان به بلوک «نیروی سوم» اشاره نمود که «اگر اتحادی از «نیروی سوم» ساخته شود، در آنصورت باید این نیرو غیر متعهد بوده و نباید به پیمانهای شرقی و غربی تمایل داشته و همچنان به هیچ یک از بلوکهای نامبرده ارجحیت قایل شود. در اینصورت میشود نه به نفع دیگران بلکه به نفع خویش و بخاطر آینده خویش خدمت کرد».[312] در رابطه به مناسبات اعراب و اسراییل محمد نعیم خان تأکید کرد که «سیاست افغانستان که در راستای محبت به اعراب متمرکز بوده و آنها را در همهء مسایل مربوط به اوطان شان پشتیبانی میکند، با سیاست عربها و بویژه مصر در رابطه با اسراییل مطابقت دارد.»
در ماه اپریل سال 1955 وزیر دولت و عضو شورای انقلابی مصر محمد انورالسادات به کابل آمد. در میدان هوایی از وی رییس دفتر مطبوعانی وزارت خارجه، محمد هاشم میوندوال، والی کابل، یک مأمور وزارت خارجه، سفیران مصر، هند، فرستادهء عربستان سعودی و کاردار سفارت عراق پیشواز گرفتند. در همانروز محمد انورالسادات با محمدظاهرشاه و صدراعظم محمد داوود ملاقات کرد.[313] در ماه اکتوبر همانسال محمد هاشم میوندوال به قاهره رفت تا مسأله ایجاد نمایندگی مطبوعاتی افغانستان در کشورهای خاورمیانه در قاهره را بررسی کند.[314]
بزرگترین اقدام تهاجمی لندن در رابطه به فیصله حکومت مصر در راستای ملی شدن کمپنی سراسری کانال سویز در زمان پس از جنگ در بهار سال 1956 صورت گرفت. پس از چند سال آ. ایدن در خاطراتش نوشت که آمادگی برای اقدام نظامی از سوی حکومت انگلیس دفعتاً پس از دریافت اطلاع مربوط به ملی شدن آن کمپنی صورت گرفت. «رؤسای ستاد ارتش دستور یافتند تا اگر شیوههای دیگر ممکن نباشند، پلان و گرافیک اجرای عملیاتی که هدفش اشغال کانال وبرقراری امنیت آن باشد، را آماده نمایند.»[315]
در هنگام بحران کانال سویز در اتحادیه کشورهای کامنولت انشعاب واضح بوجود آمد.[316] در جلسه اسامبله عمومی ملل متحد مورخ 2 نوامبر سال 1956 برعلیه فیصلهء نامهء ملل متحد برای قطع تجاوز انگلیس- فرانسه و اسراییل همراه با کشورهای مهاجم نامبرده فقط آسترالیا و زیلاند جدید رأی دادند. بیشترینه کشورهای کامنولت از بریتانیا حمایت نکرده و هند و سیلون موضع قاطع دفاع از مصر را گرفتند. جواهر لال نهرو پسانها میگفت، درست در رابطه با بحران کانال سویز نخستین بار موضوع امکان خروج هند از کامنولت بمیان آمد. همچنان بیانهء وزیر خارجه کانادا ل. پریسون نیز بیانگر آن بود که «کانال سویز نخستین بار کامنویلت انگلیس را در آستانهء انشعاب قرار داد».
در سال 1956 ظاهرشاه در مراسم جشن استقلال کشور اعلام کرد که مردم و حکومت افغانستان از اقدامات مصر در جهت ملی شدن کانال سویز حمایت میکنند. بدین مناسب اتحدیه کشورهای عرب از شاه افغانستان سپاسگذاری کرد.[317] مسأله تجاوز بالای مصر در جلسه فوق العاده شورای وزیران زیر رهبری رییس آن محمد داوود بررسی شد. شورای وزیران درباره حدت اوضاع مصر خواستار توجه جدی ملل متحد و سرمنشی آن شد.[318]
در همانروز حکومت محمد داوود خان سفیر مصر را در رابطه به اقدامات متجاوزانه انگلستان، فرانسه و اسراییل برضد مصر پذیرفت، چنانکه سفیر مذکور به صدراعظم افغانستان درخواست رهبری مصر پیرامون اعطای کمک لازم به آنکشور را به وی رساند. محمد داوود به وی دربارهء موقف افغانستان که همانا پشتیبانی از مصر است، آگاهی داده[319] و اعلام کرد که حکومت افغانستان کمک به اینکشور را یکی از وجایب اخلاقی و دینی خویش میپندارد.[320] محمد داوود همچنان از طریق رادیوی کابل نیز پیرامون رویدادهای پسین مصر بیانیه یی ایراد کرد.[321]
در این رابطه همچنان نماینده دایمی افغانستان در ملل متحد عبدالحمید عزیز از اسامبله عمومی ملل متحد تقاضا کرد، تصمیمی پیرامون آتش بس و خروج تمام واحدهای متجاوزان از خاک مصر اتخاذ کند.[322] پس از آن رییس جمهور مصر از مردم و حکومت افغانستان بخاطر همدردی و پشتیبانی صادقانه سپاسگذاری کرد.[323]
بتاریخ 25 دسامبر 1956 شاه و صدراعظم افغانستان پیام سپاسگذاری را رییس جمهور جمال عبدالناصر دریافت کردند.[324]
در همانروز رییس هلال احمر افغانی به سفیر مصر چکی به مبلغ 200 هزار دالر را که از اعانهء مردم برای کمک به مصر جمع آوری شده بود، اهدأ کرد.[325]
در ماه می سال 1957 صدراعظم محمد داوود نظر به دعوت حکومت مصر با سفر حسن نیتی به قاهره رفت.[326]
در ماه نوامبر 1957 صدراعظم افغانستان محمد داوود به جمال عبدالناصر بمناسبت انتخابش بحیث ریسس جمهور جمهوری متحدهء عربی (مصر و سوریه) پیام تبریکی فرستاد.[327]
در نیمه های دهه پنجاه با بقدرت رسیدن جمال عبدالناصر در مصر یک مثلث جالبی متشکل از سه رهبر: ناصر- نهرو- داوود- بمیان آمد. آنان اشتراک کنندگان فعال کنفرانس باندونگ کشورهای آسیا و افریقا در سال 1955 بوده با توافق هم سیاست خارجی شان را پیرامون مسایل منطقوی و جهانی همآهنگ میکردند. از 18- 24 اپریل همانسال در باندونگ هیأتهای افغانستان، مصر، هند و همچنان پاکستان، سیلون و برما حضور بهم رساندند.[328] وزیر خارجه افغانستان محمد نعیم رهبری هیأت افغانی (که متشکل از عبدالملک رحیمزی، محمد هاشم میوندوال، سفیر افغانستان در لندن داکتر نجیب الله، عبدالهادی داوی، عبدالرحمان پژواک، محمد غوث علیزی و سید قاسم رشتیا بود)[329] را بعهده داشت. او در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران روزنامه های پایتخت پیرامون نتایج کنفرانس باندونگ گفت که این کنفرانس «رویداد تاریخی» برای کشورهای آسیا و افریقا میباشد. وی همچنان اعلام کرد، که با وجود تفاوت نظریات، اشتراک کنندگان کنفرانس به نتیجه واحد رسیده و تصامیمی که پاسخگوی منافع جهان است را اتخاذ نمودند. وی همچنان خاطرنشان کرد که هیأت افغانی بالای تحکیم روابط فرهنگی و اقتصادی میان کشورهای آسیا و افریقا وملل دیگر صلحدوست جهان تأکید ورزیده و از پیشنهادهایی که در راستای تحکیم چنین مناسبات ارائه شدند، پشتیبانی میکند.[330]
در ماه سپتامبر 1961 در شهر بلگراد نخستین کنفرانس جنبش عدم انسلاک گشایش یافت. این کنفرانس در بیشترینه جهات ادامهء عنعنات بنیانگذاران کنفرانس کشورهای آسیا- افریقا در باندونگ بود. رهبران غیر رسمی این جنبش هند و یوگوسلاویا بودند. در این جنبش بطور فعال افغانستان، مصر، اندونیزیا، غنا (گانا)، برما و کشور های بسیار دیگر اشتراک داشتند. مرام جنبش عدم انسلاک تلاش برای دوری از کشورهای شرق و غرب نه بلکه دوری از رویارویی های متقابل آنان اعلام شد. کشورهای غیر منسلک مکلف شدند، سیاست مستقلی را پیش برده و به اتحادیه های نظامی ایکه این یا آن ابر قدرت شامل است، نپیوسته، از ایجاد پایگاه نظامی در خاک خویش جلوگیری نموده، طرفدار همزیستی مسالمت آمیز بوده و از جنبشهای آزادیبخش حمایت کنند.[331] اصول اساسی مندرج در اسناد نهایی کنفرانس باندونگ سال 1955 و جنبش عدم انسلاک عبارت بودند از:[332]
1. احترام متقابل به تمامیت ارضی و استقلال یکدیگر،
2. عدم تعرض،
3. عدم مداخله در امور داخلی،
4. مساوات و سود متقابل،
5. همزیستی مسالمت آمیز.
2.3 مناسبات افغانستان با کشورهای غربی
در مرحلهء نخستین حکومت محمد داوود افغانستان و آلمان غرب فعالانه بهم نزدیک شدند. در سال 1954 در لندن میان سفارتهای دو کشور تبادله نامه ها پیرامون برقراری مناسبات دیپلماتیک صورت گرفت. در ماه سپتامبر 1954 حکومت افغانستان اگریمان سفیر جمهوری فدرال آلمان هِرمان کیورینگ را صادر کرد.[333] همچنان پس از نیم سال حکومت آلمان غرب اگریمان وزیر صحت عامه غلام فاروق را که بحیث سفیر افغانستان در بن تعیین شده بود، نیز صادر کرد.[334] بقول روزنامه انیس در ماه دسامبر سال 1954 سرپرست وزارت اقتصاد عبدالرووف هنگام سفر به آلمان غرب طی یک کنفرانس مطبوعاتی از گسترش همکاریهای اقتصادی میان افغانستان و آلمان فدرال در عرصه های پلانگذاری و ساختمان مؤسسات صنعتی، راهها، ساختارهای آبرسانی وغیره پروژهها در ولایات شمال افغانستان سخن زد.[335]
در ماه اکتوبر سال 1955 سرپرست وزارت مالیه عبدالملک و رییس ادارهء تجارت وزارت اقتصاد ملی محمد سرور به آلمان غرب برای یک سفر کاری رفتند.[336]
همچنان در اکتوبر 1955 وزارت فواید عامه افغانستان با شرکت آلمانی «کوکس» قراردادی را در بارهء کارههای پژوهشی و آماده سازی طرح پروژه آبیاری امضأ نمودند.[337] در همانسال برمبنای قرارداد عقد شده با کمپنی «کوکس»، نخستین گروه انجینیران آلمان غربی برای طرح پروژه ساختمان میدان هوایی به کابل آمدند.[338] برعلاوه وزارت فواید عامه قرارداد دیگری را با شرکت آلمانی زیمنس دربارهء ساختمان عمارت نو مهمانخانه کابل و ساختمان جدید با تجهیزات نو تیلفونخانه مرکزی را عقد نمود.[339] همچنان با شرکت نامبردهء زیمنس قرارداد ساختمان خط تیلفون میان کابل- مزار شریف[340] و تمدید خط تیلفون- تلگراف میان کابل- قندهار- سپین بولدک بسته شد.[341]
در سال 1957 به منظور گسترش همکاریهای تخنیکی، اقتصادی و بازرگانی هیأت اقتصادی آلمان فدرال به کابل آمد.[342]
در ماه می همان سال نیروگاه برق سروبی که بهمکاری شرکت زیمنس ساخته شده و برق کابل را تأمین میکرد، به بهره برداری سپرده شد. در مراسم گشایش این نیروگاه رییس شرکت پیتر فون زیمنس شخصاً اشتراک کرده بود.[343] در همانسال شهرداری (شاروالی) کابل قراردادی را با شرکت نامبرده برای تأمین تجهیزات برقی و دستگاههای سینمایی[344]، تنویر شهر و همچنان تهیهء دستگاههای رادیویی موج کوتاه بست.[345] علاوه بر این میان شاروالی کابل و شرکت آلمانی دیگر موسوم به «هاینمان» نیز قراردادی پیرامون ساختمان مرکزگرمی آبی مسجد جامع پل خشتی امضأ شد. [346]
در سال 1957 میان افغانستان و آلمان فدرال معاهدهء تأمین وسایل سیستم کانالیزاسیون کابل و همچنان میان شرکت کوکس و وزارت فواید عامه قراردادی پیرامون ساختمان و بازسازی دانشگاه (پوهنتون) کابل عقد شد. [347]
آلمان غرب به افغانستان در آموزش قطعات و واحدهای وزارت داخله کمک فعال رساند. در سال 1957 بنابه دعوت قوماندانی عمومی ژاندارم و پولیس مشاور آلمانی در امور ژاندارم آلبرت ویزیل به کابل آمد.[348]
بکمک آلمان غرب در کابل مکتب میخانیکی ساخته شد که مدیر آن کارشناس آلمانی هِرمان دیتریخ بود. پسانها کاردار سفارت آلمان فدرال از مکتب میخانیکی بازدید کرده و به رییس تعلیمات تخنیکی و وزیر معارف محمد حیدر مواد آموزشی بصریِ تخنیکی را با تجهیزات لابراتواری بخشید.[349]
طوریکه از نمونه های بالا برمیآید، محمد داوود علاقمندی اش را به آلمانها پنهان نکرده و در زمان صدارتش بطور همه جانبه میکوشید تا این مناسبات را گسترده ترساخته و تحکیم بخشد.
مناسبات افغانستان با کشور بزرگ دیگر غربی- فرانسه بنابر سیاست سرکوبگرانهء حکومت آنکشور در الجزایر و مراکش (مغرب) بدلیل انکه حکومت افغانستان از تلاشهای مردم مسلمان اینکشور برای استقلال پشتیبانی میکرد، تیره بود. در ماه سپتامبر 1955 وزارت خارجه افغانستان به سفیرانش در فرانسه، انگلستان و ایالات متحده امریکا دستور داد که به حکومات اینکشورها نگرانی حکومت افغانستان بعلت رویدادهای شمال افریقا را بیان نمایند.[350] در سال 1956 صدراعظم هند ج. لعل نهرو پیشنهادی را مبنی بر حل صلح آمیز مسأله الجزایر طرح کرد، که هدف آن پشتیبانی از دولتهای شمال افریقا برای استقلال شان بود. افغانستان ازین ابتکار حمایت کلی اش را اعلام کرد.
مگر صرفنظر از موضع جدی حکومت محمد داوود خان در برابر سیاست استعماری فرانسه در مراکش و الجزایر و پشتیبانی کابل از موضع مصر در مسأله کانال سویز، افغانستان میکوشید با فرانسه مناسباتش را گسترده سازد. بتاریخ 6 جنوری سال 1959 نخستین قرارداد بازرگانی و همکاری تخنیکی میان افغانستان و فرانسه عقد شد. این قرار داد را ازسوی افغانستان وزیر تجارت شیرزاد و از طرف فرانسه سفیر فرانسه در کابل کریستیان بِل امضأ نمودند.[351]
تا اینزمان افغانستان در درازنای سالیان زیاد بصورت عنعنوی مناسبات گرم با فرانسه داشت، بویژه در عرصه های تخنیکی، فرهنگی و علمی. آموزگاران، طبیبان و باستانشناسان فرانسوی در افغانستان کار کرده و به افغانها در بخشهای گوناگون کمک میکردند. بسیاری از دانشجویان افغانی و منجمله شخص ظاهرشاه و صدراعظم محمد داوود همانسانیکه پیشتر یادآوری شد در فرانسه آموزش دیده بودند.[352] آنها از نزدیک با فرهنگ و رسوم فرانسه آشنایی داشتند که در امر داشتن مناسبات دوستانه میان دوکشور مؤثر بود.
در هنگام صدارت محمد داوود مسأله انکشاف مناسبات متقابلاً مفید میان افغانستان و فرانسه وعقد قراردادی برای همکاریهای بازرگانی و تخنیکی بمیان آمد.[353] عقد قرارداد یاد شده بتاریخ 6 جنوری سال 1959 گام مهمی در راستای تحکیم روابط میان دو کشور بود. با بستن این قرارداد، افغانستان امکان آنرا بدست آورد تا نه تنها کمکهای تخنیکی را بدست آورد، بلکه میتوانست به فرانسه، مواد خام مانند پشم، پنبه، قره قل، پوستهای حیوانات دیگر، میوهای خشک، نباتات دارویی و دانه های روغنی که فرانسه به آنها ضرورت داشت و از آنجا فرآوردههای صنعتی فرانسوی مانند تجهیزات و وسایل ساختمان بند و انهار، ابزار برقی، سامانها و ماشینها برای پیشبرد کارهای عام المنفعه، وسایل تخنیکی برای کشف و استخراج نفت، تجهیزات و وسایل لازمی برای امور کشاورزی، مخابرات، هوانوردی، وسایل لازمی برای کشف معادن، تجهیزات برای صنایع نساجی، موترها، ظروف چینی، رابر، مواد کیمیاوی و خوراکی را وارد نماید.[354]
در زمانیکه نزخ فرانک پول رایج فرانسوی کاهش یافته بود، این قرار داد عامل مؤثری در افزایش خریداری کالاهای فرانسوی شد که افغانستان هم به این فراوردهها و هم فروش کالاهای افغانی سخت ضرورت داشت.
در آنروزها در بسیاری از کشورهای جهان از رهبر کاریزماتیک فرانسه جنرال دوگل به نیکی یاد میکردند. زمانیکه او بقدرت رسید حکومت محمد داوود خان امیدوار بود که مسأله الجزایر حل و فصل خواهد شد. در آنوقت مردم الجزایر برضد تسلط فرانسه مبارزه میکرد. زمانی که جنرال دوگل پست نو اش را احراز کرد، مبارزه در الجزایر حادتر از گذشته شد.[355] حکومت محمد داوود همانند کشورهای بیشمار اسلامی نگران آن بود که رهبر نو فرانسه کدام مشی را پیشرو خواهد گرفت. گرچه رهبری فرانسه در آنزمان به فعالیتش برضد جنبش آزادیبخش الجزایر ادامه داد، مگر محمد داوود امیدوار بود که حکومت فرانسه به اقدامات عاقلانه یی برای حل این معضل دست یازد. در نتیجه این مسأله مطابق خواست مردم الجزایر حل و فصل شده و آندولت استقلالش را بدست آورد.[356]
2.4 روابط افغانستان با ابرقدرتها
حتی در پایان سالهای 40 در کابل از تلاشهای متجاوزانهء مسکو میهراسیدند. در اینباره عبدالمجید زابلی وزیر اقتصاد هنگام سفر سال 1948 اش که تلاش داشت قرضه یی باندازهء 118 ملیون دالر را بدست آورد، یادآوری کرده بود. وزیر نامبرده همچنان تقاضای کمک نظامی را برای امنیت داخلی درصورت شورش ممکن قبایل کرده بود. مگر واشنگتن به یک تهدید دیگر توانمند شوروی علاقمند بود. و این موضوع را عبدالمجید زابلی بخوبی درک میکرد، چنانچه او گفته بود که افغانستان میتواند در یک جنگ احتمالی علیه شوراها نقش مثبتی را بازی کند: «افغانستانِ خوب تسلیح شده و مورد حمایت ایالات متحده امریکا میتواند، از پیشروی شورویها بسوی هندوکش جلوگیری کند و این امر سهمی به پیروزی نیروهای مسلح غرب است... البته، زمانیکه جنگ آغاز شود، افغانستان میتواند، شکست بخورد و اشغال شود. مگر روسها توان آنرا نخواهند داشت تا اینکشور را مطیع خود سازند. افغانستان میتواند و توانایی آنرا دارد تا یک جنگ پارتیزانی (چریکی) را در درازمدت به پیش ببرد».[357]
مگر ادارهء ترومن علاقه یی به برداشتهای احساساتی و امکانات توانمند افغانستان که توسط وزیر افغان بیان شدند، نشان نداد. برای ایالات متحده امریکا معضلات هند و پاکستان اولویت داشته و افغانستان در آنزمان برایشان کدام ارزش ویژه و یا استراتیژیکی را نداشت.
ادارهء واشنگتن به افغانستان توصیه کرد، درصورت جنگ با اتحادشوروی موقف بیطرفی اش را حفظ کند. همزمان امریکا نمیخواست با افغانستان بسیار نزدیک شود، چون میهراسیدند هر نوع فعالیت غرب در اینکشورِ شاهی باعث تحریک اقدامات شورویها برای استقرار کنترول شان شود، چون از نگاه جیوپولیتیکی اتحادشوروی بمراتب نزدیکتر به افغانستان بود.
درسالهای 50 سفارت ایالات متحده در کابل شرایطی را به حکومت افغانستان پیشنهاد کرد که درصورت قبول آنها اینکشور اسلحه امریکایی را بدست میآورد: جلوگیری از نفوذ اتحاد شوروی؛ برقراری مناسبات دوستانه با امریکا؛ تامین امنیت داخلی در کشور و جستجوی راههای حل معضلهء رویارویی افغانستان- پاکستان.[358]
گرچه ایالات متحده و افغانستان پیش از ایجاد پاکستان روابط شان را برقرار کرده بودند، پس از ایجاد آن ایالات متحده امریکا علاقمند انکشاف فعال همکاری با افغانستان بویژه در عرصهء نظامی نبود. پاکستان برای ایالات متحده امریکا به نزدیکترین متحد در منطقه تبدیل شد، بنابرآن امریکا به اینکشور کمکهای فزاینده یی ازجمله در امر تقابل فزایندهء آن با افغانستان روی مسأله «خط دیورند» و پشتونستان ارائه میکرد.
در سال 1949 در زمانیکه بحران سیاسی میان افغانستان و پاکستان پیرامون معضله پشتونستان بوجود آمد، کابل نگران توان نظامی اش بود. در گام نخست محمد نعیم خان بوسیلهء سفیرش در واشنگتن از ایالات متحده خواستار کمک شد. همچنان محمد داوود خان که در آنزمان در کابینه شاه محمود خان وزیر دفاع بود، از ایالات متحده امریکا تقاضای خرید اسلحه را کرد. پیش از این در سال 1947 زمانیکه صدراعظم شاه محمود خان سفر کاری به ایالات متحده داشته، از امریکا خواستار کمک نظامی شده بود، واشنگتن علاقمند دادن کمک نشده و برای ارائه آن یکسلسله شرایط سختی را پیشکش نمود: 100 درصد پیش پرداخت خریداری اسلحه، انتقال آنها با امکانات خودی تا افغانستان و دادن ضمانت از سوی ملل متحد که اسلحه نامبرده فقط به اهداف دفاعی بکار خواهد رفت.[359]
خودداری ایالات متحده از دادن اسلحه به افغانستان نشان داد که باوجود آرزومندی افغانستان آنکشور علاقمند انکشاف همکاری نظامی نیست. بدون همکاری ایالات متحده افغانستان نمیتواست، ترانزیت اسلحه امریکایی را از طریق بندر کراچی و یا انتقال آن از راه ایران ممکن سازد. هویدا بود که امریکاییها بخاطر همسویی روابط شان با پاکستان نمیخواستند به افغانستان کمک کنند.
در سال 1950 ایالات متحده با گسیل نمایندهء شان به کابل نقش میانجیگیر در رویارویی افغانستان و پاکستان را بعهده گرفتند. برعلاوه اهداف استراتیژیک واشنگتن فراتر از معضل پشتونستان بود. با تشویق کابل به اینکه به تقاضای پاکستان پاسخ مثبت دهد، امریکا حتی در آنزمان میخواست افغانستان را به بلوک نظامی ساخته و پرداختهء خودش که قرار بود، ساحهء یی را «از باسفور تا کشمیر» شامل ترکیه، ایران، افغانستان و پاکستان را دربر گیرد، بکشاند. مگر کابل به امر پیوستن به برنامه های استراتیژیک غرب در منطقه آمادگی نشان نداد، چون امیدوار پشتیبانی ایالات متحده از داعیهء پشتونستان نبود.[360]
در سال 1953 صدراعظم محمد داوود خان از خطر همکاری یکجانبه ایالات متحده و پاکستان که بی ثباتی و برتری نظامی پاکستان نسبت به افغانستان را دربر داشت، گفته و از امریکا خواست با افغانستان نیز همکاری نماید. مگر امریکاییها بازهم از پذیرش این درخواست به بهانهء مسأله ناحل پشتونستان خودداری کردند.
در ماه دسامبر 1953 معاون رییس جمهور امریکا ریچارد نیکسُن از کابل بازدید کرد.[361] درجریان مذاکرات طرفین مسأله کمک اقتصادی به افغانستان را بحث نمودند. با تماس به معضله افغانستان- پاکستان، نیکسن پیشنهاد کرد، بهتر است، افغانستان با خودداری ازخواستهایش پیرامون پشتونستان به رفع تشنج میان دوکشور کمک کند. این موضع نیکسن برای محمد داوود غیر قابل پذیرش بوده و اورا وداشت بزودی برای جلب کمک به اتحادشوروی مراجعه کند. نیکسن در مصاحبه با آمر آژانس باختر سید قاسم رشتیا در برابر سوالش که منافع ایالات متحده در افغانستان چیست، پاسخ داد: «افغانستان خیلی از ما دور است. برای ما دشوار است در اینکشور منافع داشته باشیم».[362]
«شما از افغانمستان بازدید کردید و میدانید که این کشور آزادیخواه است که توانسته از استعمار جهانی استقلالش را بدست آورد. پندار شما دربارهء اینکشور چیست؟». «این برایم رومانتیک است، مگر ما از تلاش افغانستان برای استقلال پشتیبانی میکنیم».
در پاسخ به آخرین پرسش مبنی بر اینکه آیا ایالات متحده امریکا حاضر است در اینکشور سرمایه گذاری کند، نیکسن گفت:«ما نمیتوانیم در کشوری سرمایه گذاری کنیم که قوانین اش را نمیدانیم. تا زمانیکه ضمانتهای لازم را نداشته باشیم، نمیتوانیم سرمایه گذاری کنیم». این موضوع را پسانها کارمند برجستهء ادارهء دولتی ایالات متحده امریکا و کارمند پیشین سفارت امریکا در کابل لیون پولادا نیز تأیید کرد.[363]
در سالهای 60 در اسناد محرم وزارت خارجه امریکا که پسانها علنی شدند، دیپلمات امریکایی در افغانستان اگنوس وان وارد[364] به حکومتش توصیه میکرد در امر برقراری مناسبات عادی میان افغانستان و پاکستان همکاری کرده و همچنان در عرصهء نظامی به افغانستان کمک کند چونکه به نظرش کمک نظامی به افغانستان به حل رویارویی با پاکستان کمک میکند. مگر رهبری واشنگتن مشورههایش را نادیده گرفت. در آنسالها افغانستان بارها برای جلب کمک نظامی به ایالات متحده مراجعه کرد، مگر شرط امریکا برای این کمک چشمپوشی افغانستان از داعیه پشتونستان بود. با اینهم مذاکرات با ایالات متحده در سطوح گوناگون پیشبرده میشدند. مگر شرایط اعطای کمک نظامی همچنان برای افغانستان غیر قابل پذیرش بودند.[365]
ایالات متحده با دقت مراقب روابط کابل و کراچی (پایتخت آنزمان پاکستان. مترجم) پیرامون پشتونستان بود. به این منظور در کابل چهرههای رسمی و غیر رسمی ایالات متحده حاضر شدند. چنانچه وان اِنگِرت عضو انجمن دوستان شرق میانه و فرستادهء پیشین ایالات متحده امریکا در افغانستان به کابل آمد.[366] همچنان بتاریخ 24 جون 1954 نیکولس ج. تیتچر کارمند ادارهء دولتی ایالات متحده برای بررسی حجم کمکهای ممکن امریکا از کابل دیدن کرد.[367] در ماه جولای 1954 مقاله یی در روزنامهء انیس[368] نشر شد که در آن خبر داده شده بود، نویسندهء امریکایی دوناد ویلبر که سه سال پیش ازآن به اینکشور آمده و کتابی و یک سلسله مقالات در بارهء افغانستان نوشته است، دوباره آمده است. اینبار وی گویا برای پژوهش تاریخ و اتنوگرافی پشتونستان آمده بود. پس از یکماه ادارهء عملیات خارجی ایالات متحده شش نفر کارشناسش را برای کمک تخنیکی و اجرای پروژه وادی هلمند گسیل کرد.[369]
بتاریخ 25 اکتوبر 1954 ویلیام سپین عضو سازمان خاورمیانه (فوند فورد) وابسته به دانشگاه کولمبیا و انتوگراف که مسأله پشتونستان را تحقیق میکرد، به کابل آمد.[370]
درماه اکتوبر سال 1954 بازهم افغانستان از ایالات متحده تقاضای کمک تسلیحاتی کرده و به این منظور محمد داوود برادرش محمد نعیم خان را از کابل فرستاد، تا وی با وزیر خارجه ایالات متحده جورج فوستر دالِس درینباره مذاکره کند. پس از دوماه بالآخره امریکاییها به جانب افغانی و همچنان سفیر پاکستان در واشنگتن از نتیجهء گفتگوهاچنین خبر دادند: «پس از بررسی همه جانبه دربارهء کمک نظامی ایالات متحده به افغانستان تصمیم گرفته خواهد شد. ولی دالِس روی خودداری افغانستان از داعیه پشتونستان پافشاری میکرد. افغانستان ازسوی خود نارضایتی جدی اش را بخاطر افشای مواد مذاکرات پیرامون تحویل اسلحه اعلام کرد.[371]
در ماه نوامبر سال 1954 نماینده ادارهء شهرداریهای امریکا روبرت کلیفورد[372] به کابل آمد. همچنان نمایندگان ویژهء رییس جمهور و وزیر خارجه امریکا مانند جیسینت، ماکگی و ریچارد برای مذاکرات و مشوره با رهبران افغانستان به کابل آمدند تا آنها را معتقد سازند مسأله پشتونستان را از اجندای شان بردارند، چون پاکستان یگانه دهلیز رساندن انواع گوناگون کالاها از ایالات متحده امریکا بود.
ریچاردز جیمز[373] با مقامات رسمی افغانستان پیرامون دکترین آیزنهاور مذاکراتی را پیرامون کمک مستقیم به افغانستان در صورت تهدید کمونیستی پیش میبرد. برای بحث روی این دکترین محمد داوود جلسه شورای وزیران را دایر کرد. در نتیجه فیصله شد، که افغانستان درصورتی پیشنهاد ایالات متحده را میپذیرد که از آن واژهء «خطر کمونیستی» برداشته شود، چون افغانستان را نه اتحادشوروی و نه چین تهدید نمیکنند. پس از آن امریکاییها با درک نزاکت مسأله از پیشبرد بیشتر مذاکرات خودداری کردند.[374]
مرام نمایندگان نامبرده امریکایی آن بود که افغانستان را تطمیع نمایند تا دکترین آیزنهاور را با اصول همکاریهای اقتصادی آن بپذیرد.
محمد داوود سیاست بیطرفی را حفظ کرده و تلاش میکرد مناسبات عادی را با ایالات متحده برقرار کند. او میپنداشت که با پیشبرد سیاست عدم انسلاک میتوان به همکاری اقتصادی هردو ابر قدرت امیدوار بود. محمد داوود همانند سلف اش شاه محمود برای پیشبرد مؤفقانه سیاست اقتصادی و بویژه مدرنیزه کردن اردو میخواست از امریکا کمک بگیرد، مگر بقول برادر زاده اش عزیز نعیم، ایالات متحده درخواستهایش را برای دفاع از منافع ملی افغانستان نپذیرفته و به وی پیشنهاد کرد تا بعضویت پیمان بغداد درآید.[375] واشنگتن با درک بیهودگی تلاشهایش بویژه پس از تدویر لویه جرگه سال 1955 که بدوام بیطرفی افغانستان تأکید کرد، بتدریج از فشارش بالای اینکشور کاست مگر تلاشهایش برای کشاندن افغانستان به ساحهء نفوذش را ادامه داد.[376]
درسال 1955 میان دوکشور یک اختلاف نظر دیگر نیز پدید آمد. افغانستان مخالف جدی برسمیت شناختن اسراییل بود. پیرامون این مسأله مبارزهء شدید سیاسی درگرفت. در ماه جنوری حکومت افغانستان به حکومات انگلستان و امریکا بخاطر دادن اعتماد نامه سفیران شان جهت کار در اسراییل احتجاج کرد.[377] سپس فعال سیاسی امریکایی خانم او. لورد به کابل آمد و با وزیر امور خارجه و اعضای دیگر حکومت ملاقات کرد. او. لورد با آنها مسایل مربوط به روابط امریکا افغانستان را بحث کرده و بنابر بعضی منابع در گفتگوها با محمد نعیم خان این خانم موضع ایالات متحده نسبت به اسراییل را توضیح داد.[378] همچنان یک گروه از اعضای کنگره امریکا به کابل آمده و با صدراعظم ملاقات کردند.[379] وکلای امریکایی سپس برای مذاکرات بعدی راهی دهلی شدند.[380]
در ماه نوامبر سال 1955 سفیر ایالات متحده در کابل انگوس اوورد با محمد ظاهر شاه ملاقات کرده و مواضع امریکا را پیرامون پشتونستان و اسراییل توضیح داد.[381] بقول یک کارمند سفارت امریکا در افغانستان که نخواسته نامش افشأ شود، اگنوس اوورد، «داوود را نفرین کرده، اورا آدم محیل، نا مطمئن و بیپروا میپنداشت»، و «دفتر سی. آی. ای. در کابل که بالای اوورد تأثیر بزرگی داشت، همراه با همکاران پاکستانی اش و مخالفان خانوادهء شاهی دست به توطئه میزد تا رژیم داوود را «بیثبات» سازند. بقول پروفیسور ل. پولادا «انچنین اقداماتِ آمریت دفتر سی. آی. ای. بازیگوشی ناشی از دایم الخمری و کراکتر کاوبایی نبوده»[382] بلکه کلاً مطابق مشی رسمی ادارهء امریکا در رابطه به افغانستان بود.
در سال 1956 زمانیکه آ. اوورد در ملاقات تودیعی پیش از برگشت به وطنش با لحن آمرانه به محمد داوود توصیه کرد از کمکهای تخنیکی- اقتصادی و نظامی شوروی خودداری نماید، داوود به همصحبتش با تعقل و منطق از خودداری امریکا برای دادن چنین کمکها یادآوری کرده و باقاطعیت توصیه های خودخواهانهء آنرا همچون «هیستری امریکایی» رد کرد.
م. داوود از واقعیت دلایل اقدامات ایالات متحده نسبت به افغانستان بخوبی آگاه بود. مگر همزمان او نمیتوانست به تحقیر و ذلت به آدرسش از هر جانبی که میبود، تن دهد و کسی را که چنین کاری میکرد با عمل همانند پاسخ میداد. مگر برخورد امریکا نسبت به معضله پشتونستان برای افغانستان همچنان مهمترین مشکل بود. زمانیکه تمام تلاشهای امریکا برای کشاندن افغانستان به بلوکهای نظامی ناکام مانده و پاکستان عضو سیاتو و پیمان بغداد بود، ایالات متحده از پاکستان در امر ایجاد «ایالت واحد پاکستان غربی» حمایت کرد.[383]
بتاریخ 21 دسامبر 1955 واشنگتن دوباره آمادگی خویش را برای میانجیگیری در رویارویی پاکستان و افغانستان نشان داد. بتاریخ 6 مارچ 1956 سازمان نظامی سنتو که پاکستان عضو اش بود، اعلام کرد خط دیورند را همچون مرز رسمی دوکشور برسمیت میشناسد.[384]
در اینزمان پاکستان دوباره مرزش با افغانستان را بست. این امر باعث ترانزیت کالاهای افغانستان از طریق خاک اتحادشوروی شد. حکومت شوروی به این کار موافقت کرد. افغانستان با ایالات متحده امریکا معاهده یی داشت برای کمکهای اقتصادی. مگر این کمک را نمیشد از طریق خاک اتحادشوروی انتقال داد، بنابرآن امریکا برای انتقال ترانزیت کالاهایش از خاک ایران دست بکار شد.
ایالات متحده با ادامهء وعدهء کمک به افغانستان از اینکشور تقاضا میکرد تا از داعیه اش در مقابل پاکستان برای پشتونستان بگذرد. بتاریخ 9 فبروری 1957 دیپلمات بانفوذ امریکایی چیستر بوولّز که درگذشته سفیر امریکا در هند بود، تلاش نمود تا در مسأله ترانزیت کالاهای امریکایی و هندی از خاک پاکستان به افغانستان میانجیگری کند. به این منظور او به کابل آمد. بدنبال وی مسوول ادارهء همکاریهای بین المللی هالستر بکابل آمد.[385] همچنان نمایندهء ویژهء رییس جمهور امریکا ریچاردز به کابل آمده، با شاه و صدراعظم ملاقات کرده و از آنجا به پیشاور رفت.[386] در اعلامیه مشترک نشرشده در کابل از طرف ایالات متحده اعلام شده بود، که آنکشور از«استقلال افغانستان حمایت میکند».
در مقابلِ سفر ریچاردز پادشاه افغانستان از کاکایش شاه محمود خان صدارعظم پیشین خواست تا به امریکا سفر کرده و با شخص رییس جمهور آیزنهاور ملاقات کند. و در ماه فبروری سال 1958 صدراعظم محمد داوود دعوتنامهء د. آیزنهاور را برای بازدید از واشنگتن بدست آورد. بتاریخ 24 جون 1958 محمد داوود به امریکا سفر کرد.[387] او با رییس جمهور د. آیزنهاور و وزیر خارجه آ. داِلِس و رییس بانک صدارات و واردات امریکا س. اووگ گفتگو کرده، در کنگره امریکا و سنای آن بیانه داده و با دالِس قرارداد همکاریهای فرهنگی را امضأ کرد.[388]
در ماه اکتوبر سال 1961 در اوج تشنج نوبتی مناسبات افغانستان و پاکستان رییس جمهور امریکا جان کنیدی کمک میانجیگرانه اش را پیشکش نمود.[389] پیشنهاد وی پذیرفته شده و بتاریخ 2 نوامبر نماینده ادارهء ایالات متحده لیوینگستون میرچانت[390] از پایتختهای هردو کشور بازدید کرد. مگر عادی سازی روابط دوکشور عملی نشد. حکومت افغانستان برای این منظور بازنمودن مرزها را همچون پیش شرط طرح کرد، مگر حکومت پاکستان به این امر تن نداد. قابل یاددهانی است که باوجود علاقمندی به عادی سازی روابط افغانستان و پاکستان امریکا اینبار نیز از موضع پاکستان دفاع کرده و افغانستان را ترغیب مبکرد تا از داعیه اش پیرامون خط دیورند بگذرد.
در سال 1962 وزیر خارجه افغانستان محمد نعیم خان از واشنگتن دیدار کرد. در ملاقات با رییس جمهور جان کنیدی او تقاضای گشودن راه ترانزیت از ایران را کرد. مگر امریکاییها به این درخواست وقعی نگذاشتند. با اینهم در سال 1962 معاهده یی دربارهء انتقال ترانزیت کالاها از خاک ایران به افغانستان میان حکومات افغانستان و ایران امضأ شد.[391]
با نتیجه گیری از اینها میتوان گفت، پشتیبانی یکجانبه ایالات متحده امریکا از پاکستان در قضیهء پشتونستان باعث شد تا این بحران دوکشور همسایه بغرنجتر شود. جالب است که پاکستان از این معضله توانست به نفعش بهره برداری کرده و مؤفقانه روابطش با ایالات متحده امریکا را گسترش دهد، در حالیکه افغانستان که نقش مدافع خلق پشتونستان را داشت، قربانی سیاست ناسنجیدهء خود شد. ایالات متحده از سوی خود نیز نمیخواستند به افغانستان افغانستان نزدیک باشند، چون هراس داشت که هرنوع فعالیت غرب در افغانستان میتواند با اقدامات متقابل شوروی بخاطر کنترول این کشور مواجه شود، زیرا اتحاد شوروی ازنگاه جیوپولیتیک بسیار نزدیکتر به افغانستان بود.
خودداری کابل از پذیرش «دکترین آیزنهاور» شانس افغانستان را برای بدست آوردن کمک ناچیز اقتصادی و نظامی از امریکا در آنزمان کمتر ساخت. بهر حال، پسانها، بادرنظرداشت کمکهای نظامی شوروی به افغانستان، روابط پهناور آن با اتحادشوروی و باهراس از اینکه مواضع بی آنهم ضعیف خویش را در آنکشور از دست میدهد، واشنگتن به همکاری با کابل بویژه در عرصه های معارف، کشاورزی، معادن و صنایع تن داد.
مهمترین پروژه همکاری با واشنگتن در تمام دوران صدارت محمد داوود خان قرارداد ساختمان سیستم آبیاری وادی هلمند بود، که هنوز در سال 1946 با شرکت امریکایی «موریسن نادسن» امضأ شده بود.
در سال 1954 مجلس سنا و پادشاه افغانستان توافقنامه با بانک امریکایی صادرات و واردات را پیرامون دادن قرضه یی به اندازهء 18،5 ملیون دالر برای ادامهء ساختمان جاده ها و سیستم آبیاری در وادی رودخانه های هلمند و ارغنداب تأیید کردند.[392] در ماه نوامبر همانسال بخاطر بازتاب جریان کار سیستم آبیاری یک گروه ژورنالیستان و مستند سازان امریکایی در رأس لویل توماس به قندهار آمد، که در آنجا آنان با سیستم آبیاری آشنا شده و از آن فیلمبرداری کردند. پیرامون سفر این گروه به افغانستان روزنامهء انیس نوشت، که افغانها به آمریکاییان علاقمندی داشته و میخواهند که در کتابها و فیلمهای شان تغییرات بمیان آمده در افغانستان در 35 سال گذشته بازتاب یابند.[393]
در ماه دسامبر سال 1955 در سه شمارهء خبرنامه مطبوعاتی سفارت ایالات متحده در کابل گذارشی پیرامون حجم کمکهای اقتصادی امریکا به افغانستان در سه سال گذشته پخش شد. در اینگذارش چنین ارقام آمده بودند: ادارهء عملیات خارجی ایالات متحده برای کمک تخنیکی به اینکشور 6،9 ملیون دالر و به وزارت زراعت افغانستان کمکی بلغ بر 1.123 هزار دالر اعطا کرده است.[394]
در ماه فبروری سال 1956 میان ریاست پروژه آبیاری هلمند و ادارهء کمکهای بین المللی امریکا به ادامهء قراردادهای گذشتهء موافقتنامهء تفصیلی یی برای کمک تخنیکی در ساختمان کانالها، بهبود آبیاری، انکشاف زراعت، صحت عامه و بهداشت و پرورش کادرهای پیداگوژی عقد شد.[395]
مگر استفاده از آب رودخانهء هلمند همچنان در روابط با کشور همسایهء ایران نقطهء اختلاف نظر پنداشته میشد. ایالات متحده امریکا در حل اختلاف نظر پیرامون استفاده از هلمند به میانجیگری پرداخت، چونکه خود در آن بعلت پروژه امریکایی ساختمان کانال هلمند ذینفع بود. امریکا را موقف ایران مبنی بر اینکه اجرای این پروژه به حق آنکشور در استفاده از آب رودخانه هلمند ضرر میرساند، نگران ساخته بود. بتاریخ 13 مارچ سال 1956 برای اشتراک در مذاکرات پیرامون این مسأله هیأت افغانستان به واشنگتن رفت که در ترکیب آن این افراد شامل بودند: سفیر افغانستان در واشنگتن محمد کبیر لودین (رییس هیأت)، عبدالمجید زابلی، مدیر شعبهء اول سیاسی وزارت خارجه فضل امحد شیرزاد، سرپرست مدیریت سوم سیاسی وزارت خارجه عبدالحکیم طبیبی (مشاور در امور حقوقی) و میر محمد رضا (مشاور مسایل تخنیکی).[396]
در ماه جون سال 1956 در کابل میان ریاست پروژه وادی هلمند و نمایندگی همکاریهای بین المللی امریکا یک موافقتنامه اضافی برای کمک 500 هزار دالری برای افغانستان جهت پیشبرد امور مراقبت و کنترول ساختارهای آبیاری، خرید تجهیزات و پرورش انجنیران آبیاری بسته شد.[397] برای آشنایی با این پروژه گروه بزرگی از کارشناسان امریکایی وارد افغانستان شده و برداشتهایش را با رییس پروژه آبیاری هلمند درمیان گذاشت.[398]
در ماه جون سال 1957 میان اداره کمکهای بین المللی امریکا و حکومت افغانستان قرارداد همکاری پیرامون اعطای کمک 5،75 ملیون دالری بدولت شاهی افغانستان برای پیشبرد پروژهء آبیاری هلمند امضأ شد.[399] در همانسال کارشناسان بزرگ آبیاری مانند د. ب. فوروز و دکتر بریگس مدیر کالج کشاورزی دانشگاه وایومینگ ایالات متحده جهت آشنایی با حجم کارهای انجام شده ایالات متحده و سرمایه گذاریها برای آبیاری هلمند و پرورش کادرها برای این پروژه در خود افغانستان به آن کشور آمدند.[400] واشنگتن برای آمادگی کادرها در افغانستان مبلغ اضافی 2،8 ملیون دالر را تخصیص داد.[401]
برای تأمین انرژی برق پروژه هلمند برای ساختمان نیروگاه برق دیزلی باتوان 1000 کیلووات قراردادی میان دوکشور بسته شد.[402] بدنبال این بخاطر تحقق پروژه آبیاری هلمند و ارغنداب میان وزیر مالیه عبدالملک و آمر ادارهء همکاریهای بین المللی ایالات متحده سپایدر موافقتنامهء اضافی یی برای اعطای قرضه یی برای این پروژه به افغانستان عقد شد.[403]
باوجود کارهای مداوم برای این پروژهء حیاتی برای افغانستان محمد داوود خان بار بار برخی جوانب کمک امریکاییها برای آبیاری وادی هلمند از جمله بدرازا کشیدن آن وغیر مؤثریت سیستم آبیاری وادی هلمند که ساختمان آنرا کمپنی امریکایی پیش میبرد، را منفی ارزیابی میکرد. بقول محمد داوود خان این پروژه به «نماد شرمندگی امریکا» در افغانستان تبدیل شد.[404] البته علت چنین حرفهای تند صدراعظم به آدرس ایالات متحده در وجود خود امریکاییها نهفته بود. بر اساس برآوردهای نخستین انجام شده در سال 1946 اجرای این پروژه توسط شرکت امریکایی «موریسن نادسن» باید به افغانستان بالغ به 17 ملیون دالر تمام میشد، که از حساب ذخایر پوست قره قل افغانی به ارزش 20 ملیون دالر تمویل میشد. این ذخایر افغانستان در دوسال نخستین آن خرچ شده و بحکومت محمد داوود یک پروژهء ناتکمیل به ارث رسید.[405] برای انجام این پروژه قرضه یی اضافی به ارزش 21 ملیون دالر از بانک صادرات و واردات امریکا گرفته شد.
ایالات متحده تا حدودی در تحویلی غله نیز به افغانستان کمک میکرد. در ماه اکتوبر سال 1956 سفیر افغنستان در واشنگتن محمد کبیر لودین و آمر ادارهء کمکهای بین المللی امریکا هالستر قراردادی را برای خرید 40 هزار تن گندم امضآ کردند.[406] در خبرنامه سفارت امریکا در کابل خبری نشر شده بود مبنی بر اینکه بنابه درخواست حکومت افغانستان ایالات متحده امریکا به افغانستان 50 هزار تن اضافه تر گندم را تحویل میدهد، تا کمکی به رفع کمبود غله بعلت خشکسالی در اینکشور باشد. در بولتن خبری آمده بود که این مقدار غله به افغانستان طور اعانه داده شده میشود، مگر پول بدست آمده از درک فروش آن بحساب خاصی برای استفاده در تمویل پروژههای ساختمانی بکار خواهد رفت. در خبرنامه همچنان تذکر رفته بود که ایالات متحده برای سومین بار به درخواست افغانستان جهت رفع مشکلات ناشی از کمبود غله بعلت خشکسالیهای اخیر پاسخ مثبت داد. در سال 1958 همانند 1956 بازهم به افغانستان 40 هزار تن گندم تحویل داده شد.[407]
ادارهء کمکهای بین المللی امریکا در سالهای 50 میلادی به ایران جهت انکشاف روستاهایش کمک میکرد. ایالات متحده همچنان به کارشناسان افغان مشورههایی را در جهت بهبود امور روستاها بویژه برنامه انکشاف دهات میداد. به اینمنظور در ماه نوامبر 1956 امریکاییها رییس انکشاف دهات افغانستان نورالحق را به تهران برای آشنایی با شیوهء کار ادارهء کمکهای بین المللی امریکا در ایران دعوت کردند.[408] پسانها این موسسه به افغانستان 116 هزار دالر را جهت پرورش کارشناسان اندازه گیری زمین تخصیص داد.[409]
صنایع معدنی نیز یکی از بخشهای همکاری با افغانستان بود. حتی در سال 1953 تا 1955 وزارت معادن و صنایع افغانستان از طریق اداره عملیات بین المللی خارجی ایالات متحده امریکا کمکی باندازهء 270 هزار دالر را بدست آورد.[410] و در سال 1956 از طریق همین ادارهء عملیات بین المللی خارجی ایالات متحده امریکا مبلغی به ارزش 2،5 ملیون دالر کمک شد.[411] در ماه اپریل سال 1958 نظر به درخواست وزارت معادن و صنایع کارشناسان امور قانونگذاری معادن و همکاریهای بین المللی امریکا هریک میلر و سِرکول به کابل آمدند. آنها در عرصه ترتیب قوانین امور معادن و سروی نفت،[412] همکاری نموده و در ماه جولای همانسال میان معاون وزارت معادن و صنایع و رییس ادارهء همکاریهای بین المللی ایالات متحده سپایدر قراردادی پیرامون دادن قرضهء 200 هزار دالری امریکایی برای انجام امور عکاسی هوایی خاک افغانستان امضأ شد.[413]
امریکا همچنان به افغانستان در انکشاف هوانوردی ملکی کمک میکرد. به این منظور بدولت شاهی افغانستان قرضهء قابل ملاحظه یی اعطا شد. در ماه جون سال 1956 در کابل قرارداد همکاری میان حکومتهای افغانستان و ایالات متحده امضأ شده که بر شالودهء آن ادارهء همکاریهای بین المللی امریکا به افغانستان 14،5 ملیون دالر کمک کرد، که از جمله 5 ملیون دالر این مبلغ بشکل قرضهء درازمدت و بقیه همانند کمک اقتصادی برای رشد هوانوردی ملکی تخصیص داده شده بود.[414] در اجلاس خزانی ولسی جرگه و سنا این موافقتنامه تصویب شد و در ماه نوامبر سال 1956 افغانستان مبلغ وعده داه شده را بدست آورده و همزمان هیأت نماینده گی شرکت امریکایی «پان امریکن» برای مذاکره با شرکت هوانوردی آریانا به کابل آمد.[415]
نمایندگی همکاریهای بین المللی ایالات متحده در ماه جون 1957 به شرکت آریانا 3،2 ملیون دالر را برای خرید هواپیماهای نو تحویل داد.[416] برای بررسی چگونگی کمکهای تخنیکی در عرصهء هوانوردی ملکی آمر بخش همکاریهای بین المللی ایالات متحده چارلز کِروود نیز بکابل رفت.[417] او نیز قراردادی را با وزارت فواید عامه پیرامون همکاری مبلغ 300 هزار دالری کمک تخنیکی امضأ نمود.[418] پس از سه ماه طرفین بازهم قراردادی را برای رشد ترانسپورت هوایی افغانستان ازجمله ساختمان میدان هوایی بین المللی در قندهار، بستند. جهت امضای این موافقتنامه رییس هوانوردی ملکی عبدالکریم حکیم به واشنگتن رفت.[419] همچنان طرفین موافقتنامه یی را برای کمک اضافی 3 ملیون دالری برای اجرای این پروژه امضأ نمودند.[420] کار برای ساختمان میدان هوایی را همان شرکت «موریسن- نادسون» پیش میبرد.[421] برعلاوه دراین زمان میان ریاست ترانسپورت افغانستان و ادارهء همکاریهای بین المللی امریکا یک قرارداد دیگر دربارهء ساختمان دو ترمیمگاه موتر در شهرهای کابل و قندهار امضأ شد.[422]
همچنان امریکا به افغانستان در ساختمان جاده ها کمک میکرد. چنانچه در ماه جولای سال 1958 میان وزیر فواید عامه محمد کبیر لودین و آمر اداره همکاریهای بین المللی ایالات متحده سپایدر در کابل قرارداد ساختمان جادهء کابل- قندهار- سپین بولدک- قندهار بامضأ رسید. مصارف ساختمان این جاده بارزش 18 ملیون و 993 هزار از حساب ادارهء همکاریهای بین المللی ایالات متحده تمویل میشد.[423]
حکومت محمد داوود خان از ایالات متحده خواست که در آمادگی کادرهای ملی به افغانستان همکاری کند. در سال 1954 بنابه دعوت وزارت معارف پرفیسوروان دانشگاه کولمبیا میلدرت فایرچایلد، کنیت اوین و ویلارد یاکوبسون به افغانستان آمده و بحیث مشاوران در وزارت معارف بکارپرداختند.[424] برای هماهنگ سازی فعالیتهای دانشمندان امریکایی در کابل عضو انجمن دوستان خاور میانه امریکا و سفیر پیشین ایالات متحده در افغانستان نیز بکابل آمد.[425]
قابل یاددهانی است که در آنزمان افغانستان کشور جالبی بوده و از حساب توریزم عواید چشمگیری داشت. در سال 1954 رییس دفتر امریکایی جهانگردی لوس آنجلس هایفل نیز به افغانستان آمد تا آنکشور را به جمع ممالک شامل سفرهای جهانی جلب کند.[426] همچنان آمر بخش توریزم اداره همکاریهای بین المللی کووارگ هم بکابل رفت.[427]
ایالات متحده کارمندان وزارت معارف را جهت تبادل تجارب در عرصهء فرهنگ، آموزش و رسانه ها نیز به امریکا دعوت مینمودند. ازجمله در سال 1955 رییس تعلیمات متوسطه وزارت معارف محمد اکرم به امریکا برای آشنایی با سیستم تعلیمات آنجا رفت.[428] برای آشنایی با کار کتابخانه های امریکا بنا به دعوت «ایشیا فوندیشن» ایالات متحده مدیر مسوول مجلهء افغانستان محمد نبی کهزاد از آنجا دیدار کرد.[429]
ایالات متحده کتابهای تخنیکی را نیز در اختیار موسسات تعلیمی افغانستان قرار میداد. برشالودهء آگهی خبرنامهء امریکایی در سال 1955 بخش اطلاعاتی سفارت امریکا در کابل به لیسهء تخنیک ثانوی حدود 200 جلد کتاب گونه گون را بخشید.[430]
تبادله تجارب در عرصهء تعلیمات کشاورزی نیز صورت میگرفت. در سال 1955 مدیر مکتب زراعت وابسته به دانشگاه وایومینگ ایالات متحده هیلتون بریگس بکابل آمد تا هممسلکان افغانی را با شیوهء تدریس دانشگاه مذکور آشنا نموده و همچنان آنان را با پیشبرد کارهای پژوهشی- علمی در عرصهء زمینداری کمک نماید.[431]
همچنان از پوهنتون کابل نیز برخی دانشگاههای امریکا سرپرستی میکردند. چنانچه در سال 1955 گروهی از دانشجویان دانشگاه کمبریج برای پیشبرد کارهای علمی و پژوهشی بکابل آمدند.[432] در سال 1957 کارشناس حقوق جنایی دکتور بارت، کارشناس حقوق اداری دکتور میتاشن و متخصص حقوق مدنی دکتور وینسِنت برای تدریس در دانشگا کابل به افغانستان آمدند.[433] همچنان دکتور هارینگ فرستادهء ادارهء همکاریهای بین المللی ایالات متحده جهت آشنایی با فاکولتهء طب و دادن مشوره به آنجا برای تهیهء برنامه های درسی بکابل آمد.[434]
برعلاوه میان وزارت فواید عامه و معارف از یکسو و ادارهء همکاریهای بین المللی امریکا از سوی دیگر موافقتنامه یی جهت اعطای کمک برای بهبود و ارتقای ظرفیتهای فاکولته طب کابل به ارزش 6،1 ملیون دالر عقد شد.[435] همچنان 4 پروفیسور که کارشناسان رشته های علوم طبیعی، ادبیات تجارت و جغرافیای اقتصادی بودند، نیز برای کار به پوهنتون (دانشگاه) کابل آمدند.[436]
امریکایی ها به افغانستان در عرصهء رادیو نیز همکاری میکردند. چنانچه مدیر برنامه های رادیویی ایالت میریلند ایالات متحده جوزف بیگنر برای کمک به کارمندان رادیوی کابل در بخش نشرات رادیویی مدت یکماه در کابل بود.[437] برشالوده توافق میان دفتر خدمات اطلاعاتی و سفارت آنکشور در کابل فیلمساز امریکایی وانزِل به آنجا رفت تا در تهیهء فیلم سریال مستند کمک نماید.[438] دفتر خدمات اطلاعاتی ایالات متحده امریکا به کتابخانه ریاست مطبوعات افغانستان 100 جلد کتاب را با محتوای گونه گون علمی و اجتماعی بخشید.[439]
همینسان بخاطرتبادل تجارب در عرصه های علوم و آموزش نمایشگاههایی سازماندهی میشدند، چنانچه سفارت امریکا در کابل نمایشگاه «استفادهء انرژی اتومی برای اهداف صلح آمیز» را تدویر کرد.[440]
باید گفت که آمدن هر شهروند امریکایی صرف نظر از پیشه و مقامش مورد توجه رسانه های افغانی بود. طور نمونه آمدن نویسندهء مشهور امریکایی میچِنِر در سال 1955 که جهت جمعآوری مواد پیرامون افغانستان برای کتابش به آنجا رفته بود،[441] از نظر باز نماند، یا آمدن خبرنگار مجلهء «لایف» دیوید دوگلاس دونکان بکابل،[442] یا بازدید مؤرخ و زندگینامه نویس هارولد لِمبو که برای جمآوری مواد برای کتابش پیرامون بابر بنیانگذار سلسلهء مغلهای اعظم از پایتخت افغانستان بازدید کرد،[443] یا سفر خبر نگار روزنامه امریکایی «میلووکی جورنال» جان ریدین بکابل جهت آشنایی با افغانستان،[444] و همچنان سفر خبرنگار روزنامه امریکایی «بالتیمور سان» فیلیپ پاتِر[445] همه بازتاب گسترده یافتند.
همچنان خبر بخشش فیلم مستند رنگه پیرامون افغانستان از سوی مدیر کتابخانه سفارت ایالات متحده در کابل بالاندز[446] و دادن کاپی شش حلقه فیلم سینمایی امریکایی به ریاست مطبوعات افغانستان از توجه رسانه های افغانی بدور نماندند.[447]
باید گفت که تا سال 1956 کمک امریکا به افغانستان بصورت عموم بشکل کمک تخنیکی ارائه میشد.[448] دلیل آن این بود، افغانستان در این زمان از ایالات متحده مکم پولی ازحساب برنامه های «کمکی» برای انکشاف اقتصادی اش دریافت نمیکرد، به پندار اقتصاد دان امریکایی پ. فرانک: «گرچه بیطرفی در دروان جنگ سرد رسماً مانعی برای دریافت کمک خارجی اعلام نشده بود...مگر افغانستان از ایالات متحده برای امنیت نظامی اش بدلایل سیاسی کمکی دریافت نکرد».[449]
«ازآنجاییکه نفوذ شوروی در خاورمیانه و هند درحال گسترش بود، ایالات متحده باید طوری عمل میکرد، تا مشی سیاسی افغانستان را از راستای منافع شوروی بدور سازد»[450]. «کمک» امریکا به افغانستان برای گسترش نفوذ ایالات متحده در افغانستان و تضعیف روابط اقتصادی اتحادشوروی با افغانستان بود. مگر امیدواریها برای دریافت کمک اقتصادی ایالات متحده امریکا تحقق نیافته [451] و محمد داوود بیشتر به همکاری شورویها متمیل شد. بویژه پس از کنگره 20 حزب کمونیست اتحادشوروی که در آن دوجهت نو در عرصه بین المللی مشخص شدند:
1. درک گزینه های بیشتر اعمار سوسیالیزم (با تأیید اصل «انترناسیونالیزم پرولتری»، یعنی کمک به احزاب کمونیست و کشورهای سوسیالیستی)؛
2. اهمیت مشی همزیستی مسالمت آمیز دولتها با ساختارهای متفاوت اجتماعی.
با بستن نخستین قرارداد همکاری درازمدت تخنیکی- اقتصادی اتحادشوروی با افغانستان آنکشور همکاری منظم را جهت رشد اقتصاد افغانستان آغاز کرد.[452] در سال 1955 اتحاد نظامی- سیاسی کشورهای جدید سوسیالیستی- یعنی سازمان پیمان وارسا بشکل قطعی تشکل یافت. در آنزمان رهبری شوروی از افغانستان و هند همچون بنیانگذاران جنبش عدم انسلاک حمایتش را اعلام کرد. در سال 1955 قرارداد انتقالات ترانزیت افغانستان- شوروی امضأ شد که برای افغانستان امکان استفاده از خاک اتحاد شوروی جهت گذار کالاهایش به کشورهای سومی را مساعد میساخت.[453] در سالهای 1957- 1963 در شهر مسکو مذاکراتی پیرامون همکاری با رهبران بیش از 20 کشور رو به رشد دایر شد. به این منظور با 20 کشور قراردادهای مربوطه عقد شد. به بسیاری از کشورها (مانند افغانستان، جمهوری متحد عربی و هند) کمکهای بزرگ مادی پیشکش میشد تا رشد آنهارا در راستای سوسیالیزم سمت دهند. البته محمد داودد دراین امر مرامهای خودش - مبنی بر بدست آوردن هرچه بیشتر کمک از اتحادشوروی در همه عرصه ها از تسلیح و تجهیز ارتش تا پرورش کادرهای نظامی و ملکی در رشته های گونه گون در اتحادشوروی، را دنبال میکرد.
در سال 1956 توافقنامه همکاریهای نظامی بسته شد که برشالودهء آن به افغانستان کریدتی بالغ به 32 ملیون دالر با شرایط مناسب جهت خرید تسلیحات و تخنیک حربی داده شده، در ساختمان مؤسسات نظامی کمک شده، و در آمادگی کادرهای ملی در محلات و مؤسسات تحصیلات عالیِ وزارت دفاع اتحادشوروی همکاری میشد.[454] درست درهمین سالها دوره همکاریهای مثمر نظامی- تحنیکی دوکشور آغاز شد. از سال 1956 به بعد ارتش افغانستان با سلاح و تخنیک حربی شوروی مجهز شده و در واحدها و قطعات اردوی افغانستان کارشناسان و مشاوران شوروی بکار پرداختند. همچنان بکمک اتحادشوروی تعداد بسیاری از کارشناسان افغان منجمله نظامیان تعلیم یافتند.[455]
چنانچه درتسلیحات اردوی افغانستان زرهپوش «ب. تِ. ار. 40» و «بِ.تِ. ار. 152»، تانکِ تِ-34 ، ت-54، تِ-54آ، تِ-55، جنگنده های سو-7، میگ-17، میگ- 19، هواپیماهای شکاری تعلیمی میگ- 15، طیارات بمباردمان ال-28، چرخبالهای جنگی و ترانسپورتی می-4 و می-18 و طیارات ترانسپورتی ایل-14، هواپیمای آموزشی یاک-18، طیارههای ترانسپورتی یاک- 18 و دیسانتی ان-2، شامل شدند. باید گفت که بخشی ازاین تخنیک حربی و تسلیحات در خود ارتش شوروی مورد استفاده قرار داشته و بخشی دیگر در ذخایر آن قرار دادشتند.از سال 1956 تا سال 1977 مبلغ کل کمک نظامی شوروی به افغانستان بالغ به 600 ملیون دالر بالغ شد.[456]
درست درهمین سالها بکمک تخنیکی- اقتصادی اتحادشوروی شالودهء زیر ساختهای اقتصادی کشور هِشته شد. محمد داوود مرامهای بلند پروازانه یی داشت: بهمکاری اتحادشوروی باید جهش اقتصاد را ممکن ساخته و اردوی رزمنده و منظم کشور را برای دستیابی به هدف مهم- تامین استقلال و تمامیت ارضی افغانستان که ضامن مهمی در معضلهء پشتونستان با پاکستان باشد، را بسازد . صدراعظم میخواست میخواست از رقابت آنزمان دو ابرقدرت که هرکدام میخواستند، افغانستان را بسوی خویش بکشانند، استفاده نماید. او می پنداشت که با پیشبرد سیاست بیطرفی مثبت، افغانستان میتواند، از هرد جانب کمک لازم را بدست آورد.
با این دلیل حکومت افغانستان از اتحادشوروی درخواست کرد، به آنکشور در عرصه های تخنیکی و اقتصادی و ازجمله ساختمان مؤسسات گونه گون همکاری کند. از جملهء این موسسات که توسط حکومت افغانستان پیشنهاد اعمار آنها شده بود، از فابریکه فلز (میتالوژی) و ذخیره گاه انتقال نفت، برخی مؤسات آبیاری و غیره میتوان نام برد. برشالودهء این تقاضا موافقتنامه همکاریهای اقتصادی دوکشور تدوین شد.
مطبوعات افغانستان توجه گسترده یی به مسایل کمک اقتصادی و تخنیکی اتحادشوروی که براساس توافقات 27 جنوری و 5 اکتوبر سال 1954 به افغانستان صورت میگرفتند، مبذول داشتند. این توافقات ساختمان دو سیلو با آسیاب و کارخانهء نانیپزی مربوطه را به ارزش 3 ملیون دالر و قیرریزی خیابانهای کابل را به مبلغ 2،1 ملیون دالر ممکن میساخت.
جریان ساختمان سیلو، کارخانه نانپزی و ذخیرهگاه نفت مورد توجه جامعه افغانی و محافل حاکمه بود. ازجمله از محل ساختمان کارخانهء نانپزی بارها شخص شاه، صدراعظم و سرپرست وزارت مالیه بازدید کردند. ساختمان سیلو برای افغانستان ارزش بزرگی داشت: با اکمال ساختمان سیلو امکان ذخیرهء گندم که واردات آن افزایش یافته بود، میسر شد
برای انجام کارهای ساختمانی و اسفالت جادههای کابل گروه بزرگی از کارشناسان از اتحادشوروی آمدند. به این منظور در وزارت مالیه مراسم عقد موافقتنامه مربوط به تحویلدهی قیر، ماشینهای راهسازی و ساختمانی، وسایل لابراتواری و وسایط موتردار به ارزش 1،2 ملیون دالر جهت قیرریزی جادههای کابل و حومه آن برگزار شد.
در ماه اکتوبر سال 1954 نخستین بخش تجهیزات و ماشینهای راهسازی و ساختمانی به شهر مزار شریف مواصلت کرد. با ارزشدهی سود قرارداد نامبرده روزنامه اصلاح بتاریخ 26 اکتوبر همانسال در سرمقاله اش نوشت که «عقد این قرارداد برای افغانستان از نقطه نظر اقتصادی ومالی اقدام خیلی مفیدی میباشد».
در ماه دسامبر همانسال بکمک کارشناسان شوروی در نزدیکی شهر کابل در سیاه سنگ فابریکهء تولید قیر ساخته شد.[457]
در سال 1954 ساختمان ذخیرهگاه مرکزی نفت آغاز شد. اتحادشوروی برای ساختمان این ذخیره گاهها در کابل، هرات و مزار شریف به افغانستان 450 هزار دالر پرداخت.[458]
در ماه دسامبر سال 1954 در وزارت اقتصاد ملی افغانستان مراسم عقد یک پرُتوکل مهم دیگر مبادله کالا میان اتحادشوروی و افغانستان برای سال چهارم قرارداد، برگزار شد.[459] برای پیشبرد مذاکرات برای عقد قرارداد ترانزیت میان اتحادشوروی و افغانستان هیأت افغانستان که در ترکیب آن رییس دافغانستان بانک حبیب الله رییس شعبهء تجارت وزارت اقتصاد ملی عبدالله یفتلی و سفیر افغانستان در اتحاد شوروی غلام یحیی طرزی شامل بودند، به مسکو رفت. درماه جولای همانسال این قرارداد امضأ شد.[460]
برعلاوه مناسبات دوکشور در عرصهء فرهنگی نیز گسترش مییافت. در ماه دسامبر سال 1955 هیأت فرهنگیان شوروی به کابل آمد. در میدان هوایی کابل از این هیأت رییس دانشگاه (پوهنتون) کابل محمد انس و روسای برخی فاکولته ها و نمایندگان مطبوعات استقبال کردند.[461]
همکاریهای دوکشور در عرصه بهداشت نیز گسترش مییافت. از 7 تا 25 اکتوبر 1954 در کابل کنفرانس یازدهم افغان- شوروی برای قرنطین و حفاظت نباتات دایر شد، که با امضای پرتوکلهای مربوطه پایان یافت. مطبوعات افغانستان منظماً اخبار این کنفرانس را بازتاب میدادند.
در سال 1955 سیلوی پلخمری یکی از نخستین پروژههای همکاری تخنیکی- اقتصادی افغان- شوروی ساخته شد.[462] همزمان در کابل قراداد همکاری در عرصهء تبادلهء پست میان افغانستان و اتحادشوروی امضأ شد.[463]
مرحلهء نوین مناسبات دوکشور با سفر دوستانهء 15 دسامبر سال 1955 رییس شورای عالی ن. آ. بولگانین و رییس شورای وزیران اتحاد جماهیر شوروی ن. س. خروشچف آغاز شد.[464] این سفر واقعاً یک رویداد برجسته در مناسبات میان دو دولت بود.
در میدان هوایی کابل هیأت را بشکل تشریفاتی صداراعظم محمد داوود، اعضای حکومت، سران نمایندگیهای کوردیپلماتیک، سفیر اتحادشوروی در افغانستان م. دِگتیار پیشواز گرفتند. همچنان در فرودگاه کابل م. ا. بولگانین نطق کوتاهی را چنین ایراد کرد: «[465]با رسیدن به خاک افغانستانِ دوست، من و دوستم نیکیتا سرگیویچ خروشچف خوشحالیم تا پیامها و تمنیات نیک ما به مردم افغانستان، که با آنها مردم شوروی از گذشته ها پیوندهای محکم همسایه گی دارند، را برسانیم.... مردمان شوروی به احترام و علاقمندی ژرف با مردم دلیر و زحمتکش افغانستان نگریسته و به تلاش پیگیر شان برای صلح و حفظ استقلال شان ارزش بالایی قایل اند. اتحادشوروی و افغانستان همهء شرایط لازمه برای رشد مناسبات دوستانه بر شالودهء برابری و احترام متقابل به منافع یکدیگر را دارند».
در تمام راه میدان هوایی تا کاخِ ارگ دانشجویان، شاگردان مکاتب، کارمندان دولت و نمایندگان اقشار دیگر اجتماعی کابل با گلها و شعارهای خوش آمدید به رهبران شوروی صف بسته بودند.[466]
اقامت مهمانان شوروی در پایتخت افغانستان از نگاه ملاقاتهای گونه گون و اقدامات دیگر از دیگر هیأتها بکلی متفاوت بود. مهمانان بالای گور محمد نادرشاه پدر ظاهرشاه اکلیل گل گذاشته،[467] از موزیم کابل دیدن نموده و با صدراعظم محمد داوود دیدار کرددند. از جزئیات ملاقاتها خبر داده نمیشد.[468] ن.آ. بولگانین و ن. س. خروشچف بحضور ظاهرشاه پذیرفته شدند. همچنان بافتخار مهمانان عالیقدر پذیرایی گرمی سازماندهی شده بود.
در محفل ناهار رسمی که بافتخار هیأت شوروی ترتیب شده بود، صدراعظم محمد داوود و ن. آ. بولگانین صحبتهای متقابل نمودند. مهمان شوروی معاهدهء 28 فبروری سال 1921 و معادهء بیطرفی و عدم تعرض مورخ 24 جون سال 1931 را در امر تحکیم مناسبات دوستانه میان دوکشور باارزش خوانده و تأکید کرد که رشد مناسبات بازرگانی میان اتحادشوروی و افغانستان زمینهء عقد موافقتنامهء تبادلهء کالاها و انجام پرداختها را در سال 1950 مساعد ساخت.
او اعلام کرد که «اتحادشوروی در مناسباتش با افغانستان برشالوده اصول احترام به تمامیت ارضی و استقلال، خودداری از تجاوز، عدم مداخله در امور داخلی، برابری و بهره متقابل، همزیستی مسالمت آمیز و همکاری اقتصادی عمل میکند.
ما امیدواریم که تماسهای شخصی، برقرارشده میان ما و رهبران افغانستان، باعث انکشاف بعدی و تحکیم مناسبات شوروی- افغانستان خواهند شد.
ما با همدردی به سیاست افغانستان به حل معضله پشتونستان مینگریم. اتحادشوروی طرفدار حل عادلانه این مشکل که بدون درنظرداشت منافع حیاتی مردمان باشندهء پشتونستان ممکن نیست، است. ما میپنداریم که سیاست بیطرفی و عدم اشتراک در پیمانها به بهترین صورتی ضامن تأمین امنیت مردمان، حفظ استقلال ملی شان بوده و در راستای تحکیم صلح کمک میکند».[469]
ن. آ. بولگانین و ن. س. خروشچف هنگام سفرشان از فاکولته طب[470] دانشگاه کابل و مکتب حربی نیز بازدید نمودند.
ن. آ. بولگانین هنگام بیانیه در ضیافت دایر شده بافتخار هیأت شوروی در کلوپ افسران اعلام کرد که «به نشانهء دوستی فزاینده و استحکام یابنده میان خلقهای اتحادشوروی و افغانستان» صلاحیت دارد به حکومت افغانستان 15 عراده بس برای شهر کابل و تجهیزات برای شفاخانه نظامی 109 بستر را ببخشد.[471]
مهمانان شوروی در جشن ورزشی در استادیوم غازی اشتراک کردند. ن. س. خروشچف در برابر حضار بیانیهء گرمی داد. او یادآوری کرد که «میان اتحادشوروی و افغانستان صرفنظر از سیستمهای متفاوت دولتی و سیاسی مناسبات دوستانه یی وجود دارد، که موفقانه رشد مییابد».[472]
هیات شوروی ازسوی خود ضیافتی را در اقامتگاهش در کابل ترتیب داد. در این ضیافت اعضای حکومت افغانستان در رأس صدراعظم محمد داوود، مأموران عالیرتبه دولتی و رؤسای سفارتها و نمایندگیهای دیپلماتیک مقیم کابل اشتراک ورزیده بودند. در محفل ن. آ. بولگانین بیانیه یی ایراد کرده و سفر هیأت شوروی به افغانستان را چنین ارزیابی کرد: «ما با رضایت کامل میتوانیم خاطرنشان سازیم که حکومت شاهی افغانستان و اتحادشوروی نقاط نظر مشترک بسیاری چه در رابطه به اوضاع بین المللی و چه پیرامون راههای حل معضلات بغرنج بین المللی، دارند.
ما وفاداری خویش به پنج اصل همزیستی مسالمت آمیز که باید شالودهء خلل ناپذیر روابط میان دوکشور ما را بسازند، اعلام نمودیم.
با اتکأ به روحیهء صلحدوستی و بخاطر تحکیم مناسبات همسایگی نیک میان کشورهای ما، امروز ما همچنان پروتوکلی را پیرامون تمدید معاهده بیطرفی و عدم تعرض متقابل را امضأ نمودیم. این سند فوق العاده یی است که برشالودهء آن اکنون 25 سال مناسبات همسایگی نیک میان کشورهای ما بنا یافته اند.
اینها بودند، نتایج سفر ما به افغانستان. مگر نتیجه مهم اینست که ما یکدیگر را بیشتر و نزدیکتر شناختیم و ما پیرامون مسایل بیشماری تفاهم کامل و اتحاد نظر داشته و دارای برنامهء واضح همکاری میباشیم. همهء اینها ما را به رشد مناسبات همسایگی نیک و تحکیم دوستی میان خلقهای اتحادشوروی و افغانستان کمک مینماید».[473]
در پایان سفر وزیر امور خارجه محمد نعیم کنفرانس مطبوعاتی دایر کرد. در پاسخ به پرسشی پیرامون مذاکرات با رهبران شوروی، او خاطرنشان کرد که گفته های ن. آ. بولگانین پیرامون پشتونستان با اهداف سیاست افغانستان مطابقت دارد.[474]
باید گفت که زمامداران پاکستانی سخنان ن. س. خوشچف و ن. آ. بولگانین پیرامون پشتونستان را همچون پشتیبانی از اندیشهء پیوستن پشتونهای افغانستان به پاکستان تعبیر کرده بودند. چنانچه وزیر امور خارجه پاکستان منظور قادراعلام کرده بود: «ممکن است و منطقی گفتهء مبنی بر اینکه پشتونهای ساکن در خاک پاکستان و افغانستان که ریشه های مشترک داشته و درواقع یک ملت بوده و میخواهند زیر یک پرچم زندگی کنند. این میتواند درفش افغانستان و یا درفش پاکستان باشد. برای اینکه به ارادهء شان پی برد، باید از آنها پرسید. ازآنجایی که چنین سوالی از پشتونهای پاکستان قبلاً پرسیده شده و آنها تصمیم به ماندن در پاکستان را گرفتند، پس اکنون باید به پشتونهای ساکن در خاک افغانستان این پرسش را مطرح کرد و احتمال بزرگ وجود دارد که آنها بخواهند به پاکستان ملحق شوند».[475]
با ارزیابی نتایج سفر هیأت شوروی باید گفت که درنتیجه تبادل نظر میان طرفین تفاهمات زیر بدست آمده بود[476]:
● حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و حکومت شاهی افغانستان تصمیم گرفتند که روابط دوستانهء سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را میان دوکشور که هردو دولت به آن علاقمند اند، را گسترش دهند.
● حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شوروی و حکومت شاهی افغانستان معتقد اند که خلقها و ملتهایی که هنوز از حق آزادی و استقلال ملی محروم اند، حق دارند که برمبنای منشور ملل متحد سرنوشت خویش را بدون فشار از خارج تعیین کنند.
● حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و حکومت شاهی افغانستان اعلام میدارند که به پنج اصل- احترام متقابل به تمامیت ارضی، عدم تعرض، عدم مداخله در امور درونی یکدیگرکه برشالودهء های دلایل اقتصادی، سیاسی صورت بگیرد و بر اصول برابری، بهره متقابل و همزیستی مسالمت آمیز استوار باشد، وفادار اند. این اصول که با تقاهم نظر کلی اشتراک کنندگان کنفرانس کشورهای آسیا و افریقا در باندونگ پذیرفته شده اند، بنیان تأمین صلح و تفاهم متقابل میان مردمان جهان را ساخته و با مرامها و اصول سازمان ملل متحد مطابقت دارد.
● حکومت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و حکومت شاهی افغانستان میپندارند، که اوضاع کنونی و تشنجات در مناطق شرق دور خطری برای امنیت و آرامش جهانی است. آنان معتقد اند که همهء مسایل بغرنج در شرق دور باید برای امر صلح حل گردند. مسایل مربوط به چین، باید بادرنظرداشت حقوق مردم چین حل شده ومنجمله جمهوری خلق چین باید جایگاهش را درسازمان ملل متحد، بگیرد.[477]
همچنان آنها یک اعلامیه مشترک پیرامون همکاریهای اقتصادی را بتصویب رساندند. حکومات دو کشور همچنان از گسترش روزافزون مناسبات بازرگانی و اقتصادی ابراز رضایت کردند. همچنان موافقنامه افغان- شوروی دربارهء مسایل ترانزیتی امضأ شد که از اهمیت بسیاری برای رشد روابط بازرگانی خارجی افغانستان و تحکیم عدم وابستگی اقتصادی آن به پاکستان از اهمیت بسیاری برخوردار بود. این موافقتنامه به سرمایهء تجاری افغانستان امکانات گسترده یی را برای رهیابی به بازارهای خارجی مهیا میساخت[478]
همزمان رهبران هردوکشور به یک نتیجه واحد مبنی بر لزوم رشد بیشتر روابط شان بخاطر منافع متقابلاً مفید کشورهایشان رسیدند.
به این منظور حکومتهای اتحادشوروی و افغانستان اهمیت انجام کارهای آمادگی نمایندگان باصلاحیتشان بخاطر برررسی اشکال متقابلا مفید همکاریهای اقتصادی و تخنیکی را در راستای عقد موافقتنامه های مربوطه درک مینمایند.
تفاهم شد که نمایندگان باصلاحیت نامبرده در جمله مسایل مربوطه همکاریهای کشاورزی، ساختمان نیروگاههای برق آبی، سیستمهای آبیاری و ترمیمگاههای موتر در افغانستان و همچنان بازسازی فرودگاه کابل را برررسی مینمایند.
حکومت اتحادشوروی آمادگی اصولی اش را در امر کمک تخنیکی و مالی به شکل کریدت برای
تحقق برنامه های مطروحه در راستای رشد کشور شاهی افغانستان ابراز داشت.
حجم کریدت، پیشکش شده توسط اتحادشوروی به این منظور که طویل المدت بود، بالغ بر 100 ملیون دالر میشد. شرایط اعطای این قرضه در مذاکرات بعدی طرفین معین شدند.[479]
این کریدت برای 30 سال با درنظرداشت %2 پرداخت سالانه، پس از 8 سال بعد از استفاده از بخش معین کریدت مطابق سهمیه سالانه، در درازنای 22 سال با صدور کالاهای افغانی به اتحادشوروی باید تسویه میشد.
پس از سفر رهبران شوروی به افغانستان جو مناسبات دوکشور طور چشمگیر گرمتر شده و بیدرنگ تحقق مسوولیتهای قبول شدهء اتحادشوروی آغاز شد. در آغاز سال 1956 مراسم بخشش هواپیمای «ایل 14» که به شاه افغانستان از جانب ن. آ. بولگانین و ن. س. خروشچف هنگام سفر ماه دسامبر سال 1955 شان به کابل وعده داده شده بود، برگزار شد. سپس مراسم بخشیدن 15 عراده بس و تجهیزات برای شفاخانه 100 بستر نظامی صورت گرفت. [480]
در سال 1956 در افغانستان از 35 مین سالگرد عقد معاهده دوستی میان اتحادشوروی و افغانستان تجلیل بعمل آمد. در این رابطه روزنامه های رسمی سرمقاله هایی پیرامون محفل بزرگداشت دایر شده در مسکو را بنشر رساندند. و سفارت اتحادشوروی در کابل نمایشگاه عکسی پیرامون دوستی اتحادشوروی و افغانستان با محفل وسیعی را دایر کرد.[481]
در ماه مارچ سال 1956 موافقتنامه اعطای کمک تخنیکی برای رشد اقتصادی افغانستان امضأ شد.[482] همچنان ساختمان 16 پروژه گوناگون در چوکات پلان پنجساله در نظر گرفته شده بود. در آنجمله ساختمان نیروگاههای نغلو و پلخمری، کارخانه ترمیم موتر «جنگلک»، فابریکهء تولید کود کیمیاوی در مزار شریف، سه بند در سیستم آبیاری جلال آباد، میدانهای هوایی در کابل و بگرام، شاهراه موتر رو از طریق کوه هندوکش (منجمله کوتل سالنگ- مترجم)، بندر رودخانه یی قزل قلعه (شیرخان بندر قندز- مترجم) وغیره شامل بودند.[483]
همزمان هیأت شوروی در رأس رییس ادارهء هواپیمایی ملکی اتحادشوروی جهت مذاکرات برای عقد موافقتنامه پیرامون ارتباطات هوایی دوکشور به کابل آمد. موافقتنامه امضأ شده و در ماه جون 1956 ولسی جرگه افغانستان آنرا تصویب کرد.[484]
در ماه می 1956 کابل مهماندار هیات کارمندان پزشکی در رأس آمر دیپارتمنت جراحی عمومی انستیتوت شماره دوم طبی مسکو پروفیسور زایتسِف و عضو هیات رهبری اکادمی علوم طبی پروفیسور سپیرانسکی، آمر دیپارتمنت بیماریهای چشم انستیتوت طب شر کویبیشف پروفیسور ایریشوفسکی و آمر دیپارتمنت امراض نسایی و ولادی انستیتوت شماره اول طب مسکو پروفیسور بودیاژنی بود که جهت آشنایی با مؤسسات طبی کابل و خواندن لکچرها به آنجا رفتند.[485] در پاسخ هیأت پزشکان افغان نیز بشهرهای اتحادشوروی رفته و با سیستم بهداشت اتحادشوروی آشنا شد.
در همانسال هیات کشاورزی اتحادشوروی نیز به افغانستان رفته و با شیوه پرورش گوسفند قره قل و کشت پنبه آشنا شد.[486]
به ادامهء موافقتنامه های عقد شده در اول مارچ 1956، قراردادی برای کمک تخنیکی به افغانستان در امر مراقبت و خدمات جاده پلخمری- کابل، ساختمان فابریکه کود کیمیاوی مزار شریف و لابراتورهای فزیک و کیمیا از حساب قرضهء اتحاد شوروی در وزارت معادن و صنایع عقد شد.[487]
در عرصهء سیاست خارجی مشی بیطرفی افغانستان اهمیت بسیاری داشت. در ماه جون سال 1956 ولسی جرگه پروتوکل معاهده بیطرفی و عدم تعرض متقابل از 18 دسامبر سال 1955 را که توسط وزیران خارجه افغانستان محمد نعیم و ا. ا. گرومیکو امضأ شده بود، برای دهسال دیگر تمدید کرد.[488] در این پروتوکل خاطر نشان شده بود که معاهده سال 1931 «پاسخگوی منافع حیاتی جانبین» بوده و در راستای«استحکام و گسترش روابط دوستانه و همسایگی نیک موجود میان مردمان اتحادشوروی و افغانستان» مفید است.[489]
از سوی خویش افغانستان نیز از سیاست همسایگی نیک با اتحادشوروی استقبال میکرد. گام مهم در دوره های بعدی سفر رسمی صدراعظم محمد داوود به مسکو در ماه اکتوبر سال 1957 بود.[490] از وی در پایتخت اتحاد شوروی بگرمی استقبال شد. در تالار کلونی کاخ اتحاد شوروی میتنگی به افتخار دوستی اتحادشوروی و افغانستان دایر شد، که درآن صدر هیأت رییسه شورای عالی اتحادشوروی ک. وروشیلوف و صدراعظم م. داوود بیانهء های متقابلی را ایراد نمودند.[491]
در ماه فبروری سال 1957 رادیوی مسکو نشراتش را بزبان پشتو آغاز کرد.[492] باین مناسبت روزنامه انیس متنهای بیانات وزیر فرهنگ اتحاد شوروی ن. میخایلوف وکاردار سفارت افغانستان در مسکو عبدالقیوم را پیرامون گسترش روابط فرهنگی میان افغانستان و اتحادشوروی بنشر رساند.[493] بخاطر تأمین ارتباطات با کمیته دولتی رادیوی اتحادشوروی هیأت افغانی در رأس گل پاچا الفت رییس «پشتو تولنه» به مسکو سفر کرد.[494] همچنان در چوکات توافقنامه همکاریهای فرهنگی سفیر اتحادشوروی در کابل م. و. دِگتیار کاپی 15 حلقه فیلم شوروی را در بارهء افغانستان به رییس مطبوعات افغانستان سید قاسم رشتیا بخشید. [495]
در افغانستان بدقت مراقب رویدادهای سیاسی، احتماعی- اقتصادی و فرهنگی در کشور همسایه بودند. چنانچه در ماه نوامبر 1957 از 40 مین سالگرد انقلاب اکتوبر تجلیل بعمل آمد. در سفارت شوروی در افغانستان باین مناسبت محفل بزرگی برگذار شده بود که دربارهء آن جراید انیس و اصلاح خبرداده بودند. در اجلاس افتخاری شورای عالی اتحادشوروی به مناسبت 40 مین سالگرد انقلاب در مسکو ن. س. خروشچف بیانهء مبسوطی ایراد کرد که در پنج شماره روزنامه های اصلاح و انیس بنشر رسید. در جشن نامبرده در مسکو در ترکیب هیأت افغانی س. ق. رشتیا و محمد قاسم وجد اشتراک داشتند که مقالهء مربوطهء آن بنام «سیزده روز در مسکو» در یکی از شمارههای انیس نشر شد.[496]
در همانسال اتحاد شوروی نخستین قمر مصنوعی را بفضا پرتاب کرد. روزنامه های انیس و اصلاح در چندین شماره خویش خبر مربوط به گشایش نمایشگاه عکس «زندگی مردم شوروی» را که در لیسه حبیبیه گشایش یافته و درباره همین رویداد بود، بازتاب دادند.[497] به افتخار پیروزیهای شوروی در امر تسخیر کیهان انجمن دانشمندان دانشگاه کابل عنوانی اکادمی علوم اتحاد شوروی تلگرام تبریکیه یی فرستاد.[498]
همزمان میان دوکشور روابط تخنیکی- اقتصادی گسترش مییافت. برشالوده قرارداد اصلی پیرامون کمک تخنیکی شوروی میان وزارت مخابرات افغانستان و شرکت «وستوک اینتورگ»، توافق بعمل آمد تا مواد و سامانه های لازم برای خط تلگراف کابل- مزار شریف و کابل- قندهار[499] تهیه شود، همچنان پسانتر وزارت مخابرات افغانستان از وستوک اینتورگ تجهیزات تیلفونی را بارزش426633 دالر بدست آورد.[500] برعلاوه مطابق اطلاعیه آژانس باختر از جولای 1957 برشالودهء تفاهم نامهء 30 جولای 1957 میان وزارت معادن و صنایع افغانستان و شرکت تِخنو اکسپورت اتحادشوروی نیز قراردادی برای جستجوی نفت در نواحی شمالی افغانستان عقد شده [501] و برای این منظور پروفیسور شوروی توایف بحیث مشاور امور تفحص نفت در شمال افغانستان به کابل آمد. به این خاطر قرارداد مربوط به عکاسی هوایی ترتیب شده و نقشه تخنیکی برای مناطق باقیماندهء شمال افغانستان تهیه شد.[502]
یک رویداد با ارزش در مناسبات دوکشور در سال 1957 دعوت ظاهرشاه از صدر هیأت رییسه شورای عالی اتحاد شوروی ک. ای. وروشیلوف برای بازدید از افغانستان بود[503]، که در ماه اکتوبر سال 1958 با یک سفر حسن نیت به این کشور رفت.[504] او در هنگام اقامت در کابل به دانشگاه کابل 1500 جلد کتاب علمی- تخنیکی را بخشید. شوربختانه که جزئیات این سفر بطور گسترده توسط رسانه ها بازتاب نیافتند. مگر در جریان سفر تصمیم گرفته شد معاون صدراعظم افغانستان بزودی به مسکو سفر کند.
در ماه دسامبر 1958 وزیر امور خارجه افغانستان محمد نعیم با سفری کاری به مسکو رفت. در میدان هوایی معاون رییس شورای وزیران اتحادشوروی آ. ن. کاسیگین، وزیر خارجه اتحادشوروی آ.آ. گرومیکو وغیره شخصیتهای برجسته حکومت شوروی ازوی پیشواز گرفتند.[505]
مطبوعات افغانستان سفر محمد نعیم را بطور گسترده بازتاب دادند. روزنامه های انیس، اصلاح و هیواد[506] ابراز امیدواری میکردند که چنین تماسها و تبادلهء نظر پیرامون خاور میانه گویای علاقمندی جانبین در امر تحکیم امنیت این منطقه و کل جهان و اعتماد ژرف و متقابل طرفین میباشد.
وزیر خارجه هنگام برگشت به وطن با روزنامه نگار آلمانی فون شتوکهاوزِن مصاحبه نمود که محتوای آن چنین بود:
«پرسش: والاحضرت، در بیانیهء منتشرهء چندی پیش دربارهء مذاکرات تدویر یافته در مسکو آمده است که اتحادشوروی نه تنها کمکهایش به افغانستان را ادامه میدهد، بلکه آنها را گسترش خواهد داد. مفهوم این جمله در چه نهفته است، آیا شما میتوانید درین مورد توضیحات دهید؟
پاسخ: بخشی از پلان انکشافی کشور که از حساب کریدت 1334 (1955م.) اجرا میشود، توسط دولت دوست و همسایه ما اتحادشوروی باشرایط خیلی مناسب در اختیار ما قرار داده میشود. طوریکه شما در اعلامیه میبینید، در نتیجه مذاکرات من در مسکو پروگرام فوق الذکرِ کمک ادامه داده شده و توسعه خواهد یافت. گسترش این برنامه باید در آینده توسط هردو طرف تأیید شود، مگر بصورت عموم این امر مربوط به پروژههای مواصلاتی خواهد شد.
پرسش: آیا مذاکرات چندی پیش دایر شده در سیاست خارجی افغانستان، ازجمله روی معضل پشتونستان مؤثر خواهند بود؟
پاسخ: مفهوم اعلامیه نامبرده هویدا است. در آن تاکید شده که، وزیر خارجه افغانستان بازهم سیاست بیطرفی و صلحجویانه را تأیید کرد. در مورد معضله پشتونستان سیاست ما بدون تغییر باقی میماند. ما همواره میشنویم که اشخاص مسوول یک کشور میگویند، که پشتونها و وطن شان پشتونستان جزء جدایی ناپذیر مملکت شان استند. مگر باید فراموش نکرد که این مسأله و مسایل همانند آن با طرح اظهار نظرهای یکجانبه نمیتواند، حل گردد. افغانستان همیشه طرفدار آن بوده که مسأله پشتونستان با توافق خود پشتونها و بادر نظرداشت حق خود ارادیت شان حل و فصل گردد. این راه که درستترین شیوه است باعث تقویت صلح در منطقه ما میشود».[507]
یک واقعیت جالب: هنگام سفر محمد نعیم خان در مسکو شهزاده محمد نادر در آنجا مشغول درمان بود. البته تا آغاز سالهای 50 اعضای خانواده شاهی طور عنعنوی به آلمان میرفتند، ولی از پایان سالهای 50 آنها به دوکتوران شوروی اعتماد میکردند.
در آغاز سالهای 60 دوستی و همکاری دوکشور برجسته تر شدند. روزنامه های افغانی ازآن ببعد مقالاتی دربارهء دستآوردهای مردم شوروی، پیرامون نخستین قمر مصنوعی همچون دستآوردی بینظیر، عملی و مهم دانش بشری مینوشتند. بقول روزنامه های افغانستان با پرتاب راکت فضایی بسوی مهتاب بتاریخ 2 جنوری سال 1959 که به مدار زمین رسید، اتحادشوروی به پیروزی یی دست یازید که در تاریخ علوم در جهان سابقه نداشت. رسانه های افغانستان خبر میدادند که در سال 1957 اتحلد شوروی راکت قاره پیمای بالستیکی را که قادر بود سر گلوله اتمی را تا خاک ایالات متحده انتقال دهد، مؤفقانه آزمایش کرد. به اینترتیب دوری ایالات متحده از صحنهء عملیات جنگی اروپا دیگر ضامن امنیت آنکشور نبود. روزنامه های افغانی تأکید میکردند که بکمک این نوع راکتها نخستین قمر مصنوعی زمین پرتاب شده است.[508]
مهمترین لحظه در مناسبات افغانستان- اتحادشوروی بنیانگذاری انجمن دوستی و روابط فرهنگی افغانستان- شوروی[509] بتاریخ 28 اکتوبر سال 1959 بود. رییس این انجمن رییس انستیتوت اتنوگرافی اکادمی علوم اتحادشوروی پروفیسور س. پ. تولساوف بود. در ترکیب رهبری انجمن دوستی شوروی- افغانستان چهره های نامور اجتماعی و دولتی شوروی شامل بودند که با اتوریتهء لازم ارزش این سازمان اجتماعی را بالا برده و در بسیاری موارد با همکاران افغانی شان روابط مستقیم و کاری برقرار میکردند. [510]
کار بخشهای انجمن دوستی که در پروژههای بزرگ افغان- شوروی تطبیق میشد، خیلی مؤثر بودند. پروژه کامپلکس آبیاری جلال آباد و فارمهای زراعتی حومهء جلال آباد نمونه هایی ازینجمله بودند. ببرکت راه اندازی این پروژه که در آن بیشتر از 11 هزار نفر کار میکردند، مشکلات تأمین انرژی و آب آشامیدنی شهر جلال آباد بکمک بهره برداری نیروگاه آبی نغلو (با توان 67 هزار کیلو وات)[511] و سروبی (باتوان 22 هزار کیلو وات)[512] رفع شده و تولیدات فارمهای کشاورزی «غازی آباد» و «هده» بیشتر از تقاضای بازار داخلی بوده و حتی صادر میشد.
انجمن دوستی افغانستان- شوروی که در سال 1960 بنیان هِشته شد، سازمان همکار انجمن دوستی شوروی- افغانستان شد. ریسس نخستین این انجمن وزیر عدلیه افغانستان محمد اصغر بود. ایجاد این انجمن محصول بهبود روابط افغانستان- شوروی پس از سفر رهبران دوکشور ن.س. خروشچف و محمد ظاهرشاه به کشورهای یکدیگر بود.[513]
مناسبات دو کشور در عرصه فرهنگی نیز رشد مینمودند. نخستین بار در سال 1961 نامه های ماکسیم گورکی در بارهء ادبیات بزبان پشتو چاپ شد که شاعر مشهور افغان گل پاچا الفت آنرا همچون «نمونه تقریظ، نقد ادبی و رهنمای نیکو برای نویسندگان» ارزیابی کرد. برعلاوه شخصیت گورکی خود برای افغانها جالب بوده و آنها وی را محترم میشمردند. نویسندگان نامور افغان چون سید قاسم رشتیا، ظاهر افق، ص. رشتین. س. شپون، ن. تره کی وغیره[514] مقالاتی را پیرامون کارنامه های این نویسندهء روس نوشته بودند.
با ارزیابی مناسبات افغانستان- شوروی در سالهای صدارت محمد داوود خان، بجا ست گفته شود که حتی در سال 1955 در زمان تدویر لویه جرگه هنگام پذیرش اصول اساسی سیاست خارجی داوود خان ازجمله اصل همکاری همه جانبه افغانستان و اتحادشوروی تصویب شد. ببرکت کمکهای سخاوتمندانه تخنیکی و اقتصادی اتحادشوروی محمد داوود توانست در دوره صدارتش از سال 1953 تا 1963 ثبات نسبی سیاسی را درکشور تأمین کند.
سیاستی که شالودهء آن همکاری با اتحادشوروی بود، به پندار رییس حکومت (افغانستان) نزدیکی افغانستان با اتحادشوروی باعث نگرانی ایالات متحده و غرب شده و در نهایت محمد داوود تصمیم داشت در موقف واشنگتن نسبت به حمایت از پاکستان تغییر بمیان آید. مگر انکشاف بعدی خوادث نشلن دادند که ایالات متحده نه تنها سیاست دفاع از پاکستان اشرا پیرامون پشتونستان دگرگون نه کرد بلکه با تقویه حمایت نظامی آنرا تحکیم هم بخشید.
تا امروزه روز کارشناسان، سیاستشناسان و تاریخنگاران در مورد اینکه آیا سیاست عدم انسلاک افغانستان و نپیوستن به پیمانهای نظامی، رویارویی با پاکستان روی معضله پشتونستان و همکاری نظامی با اتحادشوروی، به نفع افغانستان بوده یانه، اختلاف نظر دارند. برخی دلایلی که افغانستان نمیتوانست به پیمانهای نظامی بپیوندد، ناشی از معاهده بیطرفی و عدم تعرض عقد شده در جون 1931 بودند. چنانچه مطابق فصل 4 و 5 این معاهده، افغانستان مکلف بود از پیوستن به بلوکهای نظامی ضد اتحادشوروی خودداری کند. در مورد موقف ایالات متحده امریکا، نیکیتا سرگیویچ خروشچف در خاطراتش مینویسد: «امریکا تظاهر میکرد که به افغانستان کمک اقتصادی میکند، مگر در واقعیت آنها منافع خویش را دنبال میکردند. هنگام سفرم به افغانستان به ما هویدا شد که امریکاییها مرام واضحی مبنی بر ایجاد پایگاه نظامی در افغانستان دارند. امکاناتی را که ما دادیم، بهدر نرفتند. ما دوستی و اعتماد افغانها را کمایی کردیم و آنها بدام امریکاییان نیافتادند. پولهای خرچ شده در افغانستان- در مقایسه با مصارف دفاع احتمالی ما از پایگاه امریکایی قطره هایی در بحر اند. شما میتوانید آن مصارفی را که اجباراً ما برای تحکیم مرزهای ما با افغانستان متقبل میشدیم، تصور کنید».[515]
افسانه ایجاد پایگاهها توسط نظامیان امریکایی در خاک افغانستان که در مغز رهبران شوروی جاگرفته بود، تا زمانی نامعلوم رشد نموده، ماندگار شده و ازجمله یکی از دلایل تجاوز اتحادشوروی در دسامبر سال 1979 به افغانستان شد.
در این میان اتحادشوروی با حمایت از سیاست پشتونستانِ افغانستان آنکشور را به ساحهء نفوذ خویش کشاند که بتدریج وابستگی آنکشور در عرصه های گونه گون از جمله اجتماعی- اقتصادی و نظامی- سیاسی بیشتر شد. صباح الدین کشکی مؤرخ مشهور درمورد مناسبات شوروی- افغانستان چنین گفته است:«پرواضح بود، چرا شورویها از سردارمحمد داوود و سیاستش در قبال پشتونستان حمایت میکردند. شوریها میدانستند، که این امر باعث فاصله افغانستان از غرب و درنهایت وابستگی بیشتر به اتحادشوروی میشود».[516]
با آغاز کمکهای شوروی ایالات متحده با تأخیر آشکار به همکاری اقتصادی به افغانستان آغازید، مگر پهنای این کمکها محدود بود. چنانچه از سال 1955 تا 1978 اتحادشوروی به اقتصاد و ضروریات ارتش افغانستان 5،2 ملیارد دالر کمک کرد، درحالیکه کمک ایالات متحده 9،532 ملیون دالر بود.[517]
مناسبات کابل و مسکو با گذشت هرروز بطور آشکارا گسترش یافته و باعث نزدیکی هرچه بیشتر دوکشور میشد. داکتر غنی احمدزی درست میپندارد که یکی از دلایل همکاری دوکشور آن بود که اتحادشوروی نمیخواست در مرزهایش پایگاههای نظامی خارجی را ببیند و افغانستان به گسترش کمکهای اقتصادی نیاز داشت.[518]
محمد داوود میخواست با ایالات متحده نزدیک شود، مگر زمانیکه برای امریکا انتخاب میان افغانستان و پاکستان بمیان آمد، گزینه کشور اخیرالذکر جای نخست را گرفت. در آنزمان اتحادشوروی به افغانستان علاقمندی فزاینده پیدا کرد. برای محمد داوود سیاست پاکستان از یکسو خطر جنگی پنداشته میشد و او میخواست به اسلحه شوروی دسترسی داشته و از سوی دیگر اصلاحات اقتصادی را که به تمویل آنها سخت ضرورت داشت، پیش ببرد. در این شرایط صدراعظم افغانستان مجبور بود برای جلب کمک به اتحادشوروی و کشورهای اروپای شرقی مراجعه کند چون آنها کمکهای شان را وابسته به هیچنوع شرط و امتیاز از جانب افغانستان نمیساختند. شرایط دشوار سیاسی افغانستان را مجبور ساختند تا به ساحل شوروی نزدیک شده ولی به آن لنگر نیندازد.
در چرخش داوود به سوی اردوگاه سوسیالیستی برخوردهای سخت، دور نا اندیشانه، غیر محتاطانه و بیشتر خشن و توهین آمیز دیپلماسی امریکایی با افغانستان آنروزه و شخص محمد داوود نقش عمده را داشتند.[519] باوجود تلاش مخالفان محمد داوود در درون کشور و خارج از آن که به وی برچسپ «سردار سرخ» ویا حتی بیشتر از آن رهبر سیاسی که بدون قید وشرط به اتحادشوروی وابسته بوده و به «شورویها تمام عرصه های زندگی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی افغانها را داده است»، را زدند، در واقعیت او بمثابه میهندوست حقیقی مشی پیگیرانه، خلل ناپذیر و بکلی مستقلانه را که پاسخگوی منافع ملی کشور در عرصه سیاست داخلی و خارجی بود، پیشبرده و هیچگاهی شخص هوادار شوروی و بویژه «سرخ» نبود.
صدراعظم داوود با برقراری مناسبات نیکو با اتحادشوروی پیش از همه میخواست توانمندی (پوتنسیال) نظامی- سیاسی همسایهء نیرومند شمال را به حل معضلهء پشتونها جلب کند. چنانچه محمد داوود در جریان مذاکرات رسمی و غیررسمی مخفی و گفتگوهایش بارها به جانب شوروی کمک مشورتی شان را پیرامون راه اندازی و پیشبرد جنگ پارتیزانی در مناطق قبایل پشتون در خاک پاکستان را مطرح میکرد. او در این موارد نیتش را مبنی بر مجبور ساختن پاکستان به پذیرش شرایط کابل پیرامون قضیه پشتونستان، پنهان نمیکرد.[520]
جانب شوروی در همهء مراحل طرح این مسأله همواره از دادن کمک بطور قاطع خودداری میکرد. چنانچه در جریان سفر ماه اکتوبر سال 1961 هیأت عالیرتبهء شوروی به کابل در رأس مارشال و.د. سوکولوفسکی به محمد داوود مستقیماً خاطرنشان شد که تأکید وی برای حل نظامی معضله پشتونستان نتیجه یی ببار نیآورده و تلاشهایش برای دردادن جنگ پارتیزانی درخاک پاکستان که عضو پیمان سیاتو است، باعث کشاندن پای اتحادشوروی به جنگ پهناور در منطقه که میتواند به جنگ سوم جهانی بیانجامد، شود.[521] همچنان به درخواست محمد داوود برای تدریس شیوهها و اشکال جنگ پارتیزانی برشالودهء تجارب جنگ کبیر مهینی شوروی بادرنظر داشت مشخصات جغرافیایی منطقه به افسران افغان توسط آموزگاران شوروی پاسخ قاطع رد داده شد.
با تذکرموارد نامبرده بی پایگی پندارنویسندهء امریکایی ج. کولینز پیرامون اهداف سفر مارشال سوکلوفسکی به کابل که تحت تأثیر فضای «جنگ سرد» ابراز شده هویدا میشود. برشالودهء پروندهء جاسوس امریکایی دگروال او. پنکوفسکی، کولینز مینویسد که هنگام سفر سوکولوفسکی گویا مسأله «امکانات گسیل قطعات شوروی به افغانستان در زمان معین برای اشتراک در عملیات مشترک برعلیه پاکستان»[522] نیز با رهبری افغانستان مطرح شده بود. ما به هیچ سند آرشیفی که گواه طرح این مسأله از سوی محمد داوود و یا مارشال و.د. سوکلوفسکی باشد، برنخوردیم. آنچه به برخورد اتحادشوروی با قضیه پشتونستان مربوط است، باید گفت که دراوایل رهبری شوروی موقف بیطرفانه داشت، مگر پسانها این امر دگرگون شد.
چنانچه این امر در گذارش ن. آ. بولگانین در اجلاس هیأت رییسه شورای عالی اتحادشوروی بازتاب یافت. او طی این گذارش گفت که باشندگان پشتونستان قبایل مستقل افغان اند.وی تأکید میکرد: «این منطقه توسط امپراتوری بریتانیا در سال 1893 غصب شده و در سال 1947 برخلاف منافع قبایل باشندهء پشتونستان به ترکیب پاکستان شامل گردیده است. ما از خواست عادلانه افغانستان پیرامون اینکه به باشندگان منطقهء سرحدی پشتونستان حق آزادانه انتخاب و خود ارادیت داده شود، پشتیبانی میکنیم.».[523]
و ن. س. خروشچف رییس شورای وزیران اتحاد جماهیر شوروی چنین موضع شوروی را پیرامون معضل پشتونستان فرمولبندی کرد:« ما درخواست افغانستان در مورد دادن حق بیان آزاد ارادهء خلق پشتون پیرامون انتخاب همه پرسی آزاد که از آنان پرسان شود، آیا وی میخواهد در مرزهای دولت پاکستان باقی بماند و یا میخواهد دولت نو مستقل خویش را تشکیل داده و یا به افغانستان بپیوندند، درست میپنداریم.»[524]
و به اینترتیب در دورهء زمانی 1953- 1963 صدراعظم افغانستان محمد داوود خان توانست تاحد معینی موضع افغانستان را در عرصهء بین المللی تحکیم بخشد.
افغانستان در این زمان به عضو فعال جنبش عدم انسلاک که دربرابر بلوکهای نظامی- سیاسی سنتو و سیاتو ایجاد شده بود، مبدل شد.
افغانستان در سالهای 1950-1960 روابط دیپلماتیک را با بیش از 40 کشور برقرار نموده بود. آنچه مربوط به ابرقدرتها میشود، باید گفت که در دورهء زمانی یادشده این مناسبات همگون نبودند. از نگاه سیاسی و ایدیولوژیکی کابل به هیچیک از اینها وابستگی نداشت، گرچه محمد داوود خان تلاش مینمود هم از واشنگتن و هم از مسکو کمک بدست آورد. مگر ایالات متحده کمک به افغانستان را به قبول پیش شرطهای معینش مبنی بر شمولیت در بلوکهای نظامی سنتو و سیاتو و خودداری از داعیهء پشتونستان مشروط میساخت. داوود خان نه تنها خواستار کمکهای مادی و نظامی- تخنیکی از ایالات متحده و اتحادشوروی بود، بلکه پشتیبانی آنان را در امر سیاستش پیرامون پشتونستان نیز میخواست که فقط از سوی اتحادشوروی محسوس بود.
******
[1]
-
История внешней политики
СССР 1917-1980. Т. 2./ Под ред. А.А. Громыко, Б.Н.
Понома- рева. - М., 1981. С. 110.
- تاریخ سیاست خارجی اتحادشوروی، زیر نظر آ. آ. گرومیکو، ب. ن.
پاناماریوف. مسکو سال 1981، ص. 142.
[2]همانجا، ص. 191 -
[3]-История
внешней политики СССР 1917-1980. Т. 2./ Под ред. А.А. Громыко, Б.Н.
Понома- рева. - М., 1981. С. 142.
همانجا، ص. 192
[4]
-Теплинский
Л.Б.
История советско-афганских отношений(1919-1987). - М., 1988.
С.160.
- تیپلینسکی ال. ب. تاریخ روابط افغانستان- شوروی (1919-1987) – مسکو.
سال 1980، ص. 160.
[5] -Гуревич Н.М. Внешняя торговля Афганистана. - М., 1981. С. 90.
گوریویچ ن.م. تجارت خارجی افغانستان. مسکو سال 1981. ص. 90.
[6]
-История
внешней политики СССР 1917-1980. Т. 2. / Под ред. А.А. Громыко, Б.Н.
Пономарева. - М., 1981. С. 146.
- تاریخ سیاست خارجی اتحادشوروی، زیر نظر آ. آ. گرومیکو، ب. ن.
پاناماریوف. مسکو سال 1981، ص. 146.
[7]
-Белокреницкий
В.Я., Москаленко В.Н.
История Пакистана.
XX
век. - М., 2008. С. 121.
- بیلو کورینسکی و. یا.، موسکالینکو و.ن. تاریخ پاکستان در قرن 20.
مسکو، سال 2008، ص. 121.
[8]
-
Н.А. Булганин, Н.С. Хрущев.
Речи во время пребывания в Индии, Бирме и
Афганистане. –М., 1955. С. 106.
-ن.آ. بولگانین، ن.س. خروشچف. بیانات هنگام سفر به هند، برما و
افغانستان- مسکو، سال 1955. ص. 106.
[9] - همانجا. ص. 106.....-
[10]- - همانجا. ص. 106...
[11] -- همانجا. ص. 107.... -
[12] - همانجا. ص. 107.... -
[13] همانجا. ص. 107..... -
[14]--Белокреницкий
В.Я., Москаленко В.Н.
История Пакистана.
XX
век. - М., 2008. С. 121.
-بیلو کورینسکی و. یا.، موسکالینکو و.ن. تاریخ پاکستان در قرن 20.
مسکو، سال 2008، ص.186. -
[15] - АВП РФ. Ф. 042. Оп. 66б. Пор. 1. П. 88. آرشیف وزارت خارجه اتحاد شوروی:
[16] - АВП РФ. Ф. 042. Оп. 66б. Пор. 1. П. 88. همانجا:...
قابل یاداوریست که پسانها هواپیمایی آریانا با پان امریکن ایالات متحده شریک شده و سهم 49 درصدی خودرا به آنشرکت واگذار کرد (مترجم). جهت معلومات بیشتر سایتهای زیر مربوط به بی بی سی فارسی و سایت وزارت ترانسپورت و هوانوردی ملکی دیده شوند:
http://www.bbc.com/persian/afghanistan/story/2007/12/071207_s-afghan-aviation.shtml
http://motca.gov.af/fa/page/5884/5904
[17]- Анис, 14.10.1956 روزنامه انیس مورخ 14 اکتوبر سال 1956 میلادی:.-
[18] - Ислах, 5.09.1957. روزنامه اصلاح مورخ 5 سپتامبر 1957 1957 میلادی:.-
[19] -Ислах, 11.02.1956. روزنامه اصلاح مورخ 11 فبروری سال 1956 میلادی:.-
[20] -Ислах, 7.04.1956.- . روزنامه اصلاح مورخ7 اپریل سال 1956 میلادی
[21] - Анис, 7.02.1957. روزنامه انیس مورخ 7 فبروری سال 1957 میلادی:.
[22] -Ислах, 17.05.1956. . روزنامه اصلاح مورخ 17 می سال 1956 میلادی
[23]
-Ислах,
12.02.1959. .
روزنامه اصلاح مورخ 12 فبروری سال 1959 میلادی
[24] -Ислах, 12.02.1959. . روزنامه اصلاح مورخ 12 فبروری سال 1959 میلادی
[25]... همانجا، روزنامه اصلاح مورخ 12 فبروری سال 1959 میلادی
[26] - همانجا، روزنامه اصلاح مورخ 12 فبروری سال 1959 میلادی... -
[27] -Анис, 12.12.1954 انیس مورخ 12 دسامبر سال1954 .-
[28]- Ислах, 2.08.1954. اصلاح شماره مورخ 2 اگست 1954-
[29] - Анис, 12.06.1955 انیس مورخ 12 جون سال1955 .-
[30] Анис, 29.05.1955 انیس مورخ 29 می سال1955 .
[31]- Ислах, 27.06. اصلاح شماره مورخ 27 جون 1956. 1956
[32] - Анис24.09.1956. انیس مورخ 24 می سال 1956.
[33] -Анис.17.08.1957.انیس مورخ 17 اگست 1975 -
[34] - Ислах, 14.02.1959.- اصلاح شماره مورخ 14 فبروری سال 1959.
[35] -Анис, 13.02.1959. انیس مورخ 13 فبروری 1959
[36] - Анис, 12.02.1959. انیس مورخ 12 فبروری 1959 -
[37]- Ислах, 14.02.1959اصلاح شماره مورخ 20 فبروری سال 1959.
[38]
-
Вахид Можда.
отношения Ирана и Афганистана в
XX
веке. - Кабул, 2010. С.81.
وحید مژده. روابط سیاسی ایران و افغانستان در قرن بیستم. کابل سال
2010. ص. 81.
[39] -همانجا وحید مژده. روابط سیاسی ایران و افغانستان در قرن بیستم. کابل سال 2010. ص. 83. -
[40] - Fraser-Tytler W.K. Afghanistan. 3d edition. - New York; - Toronto, 1967. С. 326
[41]-محمد اکرام اندیشمند. ما و پاکستان . سال 2007، ص. 139. -
[42]- АВП РФ. Ф. 042. Оп. 67a. Пор. 1. П. 88. آرشیف وزارت خارجه اتحاد شوروی... -
[43] - Анис, 10.06.1956- انیس مورخ 10 اکتوبر سال 1956.
[44] - Анис, 14.07.1956. انیس مورخ 14 جولای 1956. -
[45] - Анис, 18.01.1957. انیس مورخ 18 جنوری سال 1957 -
[46] - АВП РФ. Ф. 042. Оп. 44. Пор. 3. Инв. 178, 210. П. 59. آرشیف وزارت خارجه اتحاد شوروی...
[47] - Ислах, 9.11.1957.- اصلاح مورخ 9 نوامبر سال 1957
[48] - Ислах, 13.11.1956.- اصلاح مورخ 13 نوامبر سال 1956.
[49] - Анис, 21.11.1954 روزنامه انیس مورخ 21 نوامبر سال 1954.-
[50]- Анис, 17.11.1954.- روزنامه انیس مورخ 17 نوامبر سال 1954.
[51] - Анис, 7.04.1955.- انیس مورخ 7 اپریل سال 1955.
[52] - Анис, 6.10.1955. - انیس مورخ 6 اکتوبر سال 1955 م.
[53] - http://works.tarefer.ru/54/100120/index.html -
[54]
- http://dic.academic.ru/dic.nsf/ruwiki/87.
Добровольное межгосударственное
объединение независимых государств, в которое входят Великобритания
и почти все
её бывшие доминионы, колонии и протектораты.
- اتحادیه دواطلبانهء دول مستقلی که در گذشته مستعمره، نیمه مستعمره و
یا تحت الحمایهء انگلستان بودند.
[55] -АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в.Д. 2. П. 88.- آرشیف وزارت خارجه روسیه:...
[56] - همانجا-
[57] - همانجا-
[58] -همانجا-
[59] - همانجا-
[60] - همانجا-
[61] - همانجا-
[62] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69.Д. 1. П. 83.-
[63] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69.Д. 1. П. 83.-
[64] - АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в. Д. 2. П. 88.-
[65] - همانجا...-
[66] - Ислах, 13.02.1955, Анис, 16.04.1955. روزنامه اصلاح مورخ 13 فبروری 1955 و انیس مورخ 16 اپریل 1955 م.
[67] -Даридз А. Афганистан в XX веке. -Пешавар, 2007. С. 368-
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. 2007 م. ص. 368.
[68] - АВП РФ. Ф. Посольства СССР в Афганистане, 1956. Оп. 68. Пор 2. П. 88.
آرشیف وزارت خارجه روسیه. فوند سفارت شوروی در افغانستان، سال 1956:
Оп. 68. Пор 2. П. 88. شماره:
[69] - http://www.diphis.ru/vozniknovenie_dvijeniya_neprisoedineniya-a1395.html -
[70] - http://ru.wikipedia.org/wiki/-
[71] - Ислах, 11.09.1954. روزنامه اصلاح مورخ 11 سپتامبر 1992 م.-
[72] - Анис, 9.02.1955. انیس مورخ 9 فبروری سال 1955 م.-
[73] - Анис, 20.12.1954.- روزنامه انیس مورخ 20 دسامبر سال 1954 م.
[74] - Ислах 24.10.1955.- روزنامه اصلاح مورخ 24 اکتوبر سال 1955 م.
[75] - Анис, 30.10.1955.- روزنامه انیس مورخ 30 اکتوبر سال 1955 م.
[76] - Ислах, 31.10.1955.- روزنامه اصلاح مورخ 31 اکتوبر سال 1955 م.
[77] - Ислах, 27.02.1956. روزنامه اصلا مورخ 27 فبروری سال 1956 م. -
[78] - Анис, 26.10.1955.- روزنامه انیس مورخ 26 اکتوبر سال 1955 م.
[79] - Ислах, 15.02.1956. روزنامه اصلاح 15 فبروری سال 1956م. -
[80] - Анис, 8.05.1957- انیس مورخ 8 می سال 1957 م.
[81] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69.Д. 1. П. 83.- آرشیف وزارت خارجه روسیه:..
[82] - همانجا -
[83]- همانجا-
[84] -همانجا-
[85] - همانجا-
[86] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69.Д. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه:..-
[87] - همنجا-
[88] - Ислах, 8.09.1955.- روزنامه اصلاح مورخ 8 سپتامبر 1955 م.
[89] - یادداشت مترجم:
قابل یاد آوریست که در دورهء صدارت سردار محمد داوود مناسبات افغانستان با کشورهای دیگر اروپایی نیز آغاز شده و یا تحکیم یافتند.
چنانچه در پایان سال ۱۹۵۴ سفیر افغانستان در انگلستان نجیب الله (توروایانا) از همتای هالندی اش در لندن وزیر پیشین امور خارجه آقای د. ا. ستیکر درخواست نمود ببیند، آیا دولت هالند آماده است روابط متقابل دیپلماتیک با افغانستان را ایجاد کند. نجیب الله در مذاکرات سال ۱۹۵۰ با لامپینگ سهیم بوده بناً پیشبردِ طرحهای قبلاً ارایه شده را پیشنهاد میکرد. او در نظر داشت همزمان بحیث سفیر غیر مقیم در دِنهاگ (لاهه) ایفای وظیفه کند.
در ماه جولای ۱۹۵۵ جلسهء نهایی دیپارتمنت جنرال سکرتری (وزارت امور خارجه) تصمیم نهایی را گرفته و فیصله نمود که به دهلی جدید مأموریت نمایندگی غیر مقیم در کابل نیز واگذار شود. بدلایل سیاسی گزینه اینکه سفارت کراچی نمایندگی هالند را کند، رد شده و طرح تهران بعلل عملی و بویژه فقدان راه مناسب مواصلاتی غیر معقول پنداشته شد. بناً گزینهء دهلی بمثابهء بازیگر بزرگ سیاسی در این عرصه با درنظرداشت اینکه افغانها خود دهلی نو را ترجیح میدادند مطرح شد.
بالآخره هلیب (سفیر هالند در دهلی)، در سال ۱۹۵۶ بکار آغاز کرده و در ماه اکتوبر همانسال به کابل رفت تا اعتماد نامه اش را بحیث سفیر غیر مقیم تقدیم حکومت افغانستان کند. این در واقع آغاز عملی روابط سیاسی و قونسلی افغانستان و هالند بود.
پسانها جانشین هیلب یونکر خ. بیلایرتس فان بلوکلاند در ماه اپریل ۱۹۶۱ در کابل پس از ۱۱ روز انتظار قادر شد، اعتمادنامه اش را بحیث سفیر (غیرمقیم) به شاه افغانستان تقدیم کند. دیده شود: فراز و فرودِ تاریخی، مناسباتِ دوجانبهء افغانستان- هالند، اثر آ. ث. فان دِر زوان، ترجمهء خلیل وداد سایت کابل ناته:
http://www.kabulnath.de/Sal-e-Nohum/Shoumare_201/Dr.Khalil%20Wadad.html
[90] - Даридз А. Афганистан в XX веке. Пешавар, 2007. С. 304-
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. 2007 م. ص. 304.
[91] - Ислах 8.01.1959. روزنامه اصلاح، مورخ 8 جنوری 1959 م. -
[92] - Ислах 8.01.1959. همانجا: روزنامه اصلاح، مورخ 8 جنوری 1959 م. -
[93] -Ислах, 13.01.1959- روزنامه اصلاح مورخ 13 جنوری سال 1959 م.
[94] - Бюллетень афганской прессы, 13.01.1959, №9.- خبرنامهء مطبوعاتی افغانستان مورخ 13 جنوری سال 1959 شماره 9. -
[95] - Даридз А. Афганистан в XX веке. Пешавар, 2007. С. 338-
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. 2007 م. ص. 338.-
[96] -Даридз А. Афганистан в XX веке. Пешавар, 2007. С. 301
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. 2007 م. ص. 301.-
[97] - Мухаммад Екрам Андейшманд. Мы и Пакистан.- Б.м., 2007. С.262.-
- محمد اکرام اندیشمند، ما و پاکستان سال 2007 م. ص. 262.
[98] - Коргун В.Г. История Афганистана XX век. - М., 2004. С. 301.-
کارگون و. گ. تاریخ افغانستان در قرن بیست. م. سال 2004. ص. 301.
[99] - Анис, 14.12.1954. روزنامه انیس مورخ 14 دسامبر سال 1954 م.-
[100] -Танин З. Афганистан в XX веке (1900-1996 гг.). - Тегеран, 2004. С. 105.-
ظاهر طنین. افغانستان در قرن بیستم. (1900-1996)، تهران سال 2004م. ص. 105.
[101] -Poullada, Leon B. Afghanistan and the United States: the Crucial Years // The Middle East Journal.- Spring 1981. Vol. 35, №2. С. 184.
[102] -Agnus van Ward-
[103] -Даридз А. Афганистан в XX веке. -Пешавар. 2007. С. 338
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پیشاور 2007.ص. 338
[104] - АВП РФ. Ф. 042. 1954. Оп. 66б.Д. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه اتحاد شوروی:..
[105] - همانجا...-
[106] - همانجا...-
[107] -خبرنامه سفارت امریکا در کابل 24 جولای سال 1954.-
[108] - همانجا...--
[109] --Даридз А. Афганистан в XX веке. -Пешавар. 2007. С. 339
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پیشاور 2007.ص. 339 -
[110] - Анис, 2.11.1954 انیس مورخ 2 نوامبر سال 1954 م. -
[111] -Richards James-
[112] -Даридз А. Афганистан в XX веке. -Пешавар. 2007. С. 345
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پیشاور 2007.ص. 345
[113] -Танин З. Афганистан в XX веке (1900-1996 гг.). - Тегеран, 2004. С. 104.
- ظاهر طنین. افغانستان در قرن بیستم. (1900-1996)، تهران سال 2004م. ص. 104.
[114] - Арунова М.Р. Афганская политика США в 1945-1999 гг. - М., 2000. С. 7.
[115] -Ислах, 13.01.1955. روزنامه اصلاح مورخ 13 جنوری سال 1955م.
[116] -Анис, 11.01.1955. روزنامه انیس، مورخ 11 جنوری سال 1955م. -
[117] -АВП РФ. Ф. 042. 1954. Оп. 66б. Д. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه...
[118] -Анис, 13.11.1955. روزنامه انیس مورخ 13 نوامبر سال 1955م. -
[119] - Анис, 26.11.1955. روزنامه انیس مورخ 26 نوامبر سال 1955 م.
[120]- Poullada, Leon B. Afghanistan and the United States: the Crucial Years // The Middle East Journal. - Spring 1981. Vol. 35, №2. С.184. -
[121] - Губар М.Г.М. Афганистан на пути истории. - Кабул, 1967. С. 328.
غبار . میرغلام محمد افغانستان در مسیر تاریخ. کابل، 1967، ص. 328
[122] - Коргун В.Г. История Афганистана XX век. - М., 2004. С. 320. -
[123] -Анис, 18.02.1957. روزنامه انیس مورخ 18 فبروری سال 1957 م.-
[124] -Анис, 31.03.1957, 3.04.1957. روزنامه انیس از 31 مارچ 1957 و 3 اپریل 1957 م. -
[125] -Ислах, 25.02.1958.- روزنامه اصلاح مورخ 25 فبروری سال 1958 م.
[126]-Ghaus, Abdul Samad. The Fall of Afghanistan. Pergamon-Brasseey’s Defense Publishers. - Virginia, USA. 1988. С. 87-
[127]-Adamec L.W. Historical dictionary of Afghanistan. 2d edition. - Lanham, London, 1997. С. 360-
[128] -Livingston Merchant-
[129] -Коргун В.Г. История Афганистана. XX век. - М., 2004. С. 321-
[130] - Ислах, 18.09.1954 اصلاح، مورخ 18 سپتامبر 1954م. -
[131] Анис, 3.11.1954روزنامه انیس مورخ 3 نوامبر سال 1954م.
[132] - Пресс-бюллетень посольства США в Афганистане. Декабрь 1955 г.
بولتن مطبوعاتی سفارت ایالات متحده امریکا در کابل. دسامبر سال 1955 م.
[133] -همانجا. بولتن مطبوعاتی سفارت ایالات متحده امریکا در کابل. دسامبر سال 1955 م-
[134]. Ислах, 13.03.1956 روزنامه اصلاح مورخ 13 مارچ سال 1956 م.
[135] - АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в. Д. 2. П. 88- آرشیف وزارت خارجه روسیه:.
[136] -همانجا...-
[137] - Ислах, 01.07.1957 اصلاح 1 جولای سال 1957 م. -
[138] - Анис, 23.07.1957. روزنامه انیس مورخ 23 جولای سال 1957 م. -
[139] - Анис, 23.07.1957 همانجا: -
[140] - Анис, 19.09.1957. روزنامه انیس مورخ 19 سپتامبر 1957 م.-
[141] - Ислах, 3.07.1958.- روزنامه اصلاح مورخ 3 جولای سال 1958 م.
[142] - Poullada, Leon B. Afghanistan and the United States: the Crucial Years // The Middle East Journal. - Spring 1981. Vol. 35, №2. С. 184.-
[143] - Губар М.Г.М. Афганистан на пути истории. - Кабул, 1967. С. 222.-
غبار م. غ. م. افغانستان در مسیر تاریخ، کابل سال 1967، ص. 222.
[144] - Ислах, 7.10.1956اصلاح 7 اکتوبر سال 1965 م..-
[145] - بولتن مطبوعاتی سفارت ایالات متحده امریکا در کابل. سال 1958 م.-
[146] - Анис, 29.11.1956. روزنامه انیس مورخ 29 نوامبر سال 1956 م. -
[147] - Анис, 3.07.1957 روزنامه انیس مورخ 3 جولای سال 1957.م. -
[148] - بولتن مطبوعاتی سفارت ایالات متحده امریکا در کابل. از تاریخ 14 دسامبر سال 1955 م
[149] - Ислах, 19.02.1956. روزنامه اصلاح مورخ 19 نوامبر سال 1956 م.-
[150] - Ислах, 10.04.1958. روزنامه اصلاح مورخ 10 اپریل سال 1958 م.-
[151] - Анис, 1.07.1958. روزنامه انیس مورخ 1 جولای سال 1958 م. -
[152] - АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в. Пор. 2. П. 88. آرشیف وزارت خارجه روسیه:...-
[153] -همانجا....-
[154] - Анис, 10.06.1957. روزنامه انیس، مورخ 10 جون سال 1957 م. -
[155] - Бюллетень агентства «Бахтар» от 17.06.1957 خبرنامهء آژانس اطلاعاتی باختر مورخ 17 جون 1957 م. -
[156] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Пор. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه:..
[157] - همانجا....-
[158] - همانجا....-
[159] - همانجا....-
[160] - همانجا....-
[161] - Анис, 2.07.1958. روزنامه انیس مورخ 2 جولای سال 1958 م. -
[162] - Бюллетень посольства США в Кабуле от 19.05.1954.
بولتن مطبوعاتی سفارت ایالات متحده امریکا در کابل. از تاریخ 19 می سال 1954 م.-
[163] -Ислах, 6.06.1954.- روزنامه اصلاح مورخ 4 دسامبر سال 1954 م.
[164] - Анис 4.12.1954.- روزنامه انیس مورخ 4 دسامبر سال 1954 م.
[165] - خبرنامهء آژانس اطلاعاتی باختر مورخ 20 مارچ سال 1958. م. -
[166] - Анис, 16.01.1955.- روزنامه انیس مورخ 16 جنوری سال 1955 م.
[167]- Ислах, 18.01.1955.- روزنامه اصلاح مورخ 18 جنوری سال 1955 م.
[168] - Американский информационный бюллетень от 25.05.1955.- بولتن اطلاعاتی امریکا مورخ 25 می سال 1955 م.
[169]- Американский информационный бюллетень от 16.06.1955.- بولتن اطلاعاتی امریکا مورخ 16 جون سال 1955 م. -
[170] - Ислах, 23.07.1955 اصلاح مورخ 23 جولای سال 1955 م.-
[171] - Анис, 25.05.1957. انیس مورخ 25 می سال 1957 م.-
[172] - Анис, 17.06.1957. انیس مورخ 17 جون سال 1957 م.-
[173] - Ислах, 27.06.1957. اصلاح مورخ 27 جون سال 1957 م.-
[174] - Ислах, 18.03.1958.-اصلاح مورخ 18 مارچ سال 1958 م.
[175] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Д. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه: -
[176]- АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Д. 1. П. 83. همانجا:
[177] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Д. 1. П. 83. همانجا: -
[178] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Д. 1. П. 83. همانجا: -
[179] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Д. 1. П. 86. آرشیف وزارت خارجه روسیه:
[180] - همانجا...-
[181] - Американский информационный бюллетень, 8.12.1955. بولتن اطلاعاتی امریکا مورخ 18 دسامبر سال 1955 م. -
[182] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Пор. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه:...
[183] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Пор. 1. П. 83. همانجا:...
[184] - АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в. Пор. 2. П. 88. آرشیف وزارت خارجه روسیه:...
[185] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Пор. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه:..
[186] - Бюллетень американского посольства в Кабуле от 4 августа 1959 г.
- خبرنامه سفرات امریکا در کابل: مورخ 4 اگست سال 1959 م.
[187] - Frank P. Afghanistan between East and West. - Washington, 1960. P. 44.
[188] -همانجا...ص. 14 -
[189] - Гуревич Н.М. Внешняя торговля Афганистана в новейшее время.- М., 1981. С. 90.
گوریویچ. تجارت خارجی افغانستان در عصر نوین. مسکو. سال 1981. ص. 90. -
[190] - Никитиенко Е.Г. Афганистан: от войны 80-х до прогноза новых войн. - М., 2004. С. 4.
نیکیتنکو ای. گ. افغانستان از جنگ در سالهای 80 تا پیشبینی جنگهای جدید. م. سال 2004 م. -
[191] - همانجا....-
[192]
-
Никитиенко Е.Г.Афганистан:от
войны 80-х до прогноза новых войн. - М., 2004. С.4
نیکیتنکو ای. گ. افغانستان از جنگ در سالهای 80 تا پیشبینی جنگهای
جدید. م. سال 2004 م. ص. 4
-
[193]
-
Ляховский А.А.
Трагедия и доблесть Афгана / А.А. Ляховский.- 2-е изд., перераб. и
доп.- Ярославль, 2004. С.36.-
[194] -Кашани Насер Мастури
- کاشانی ناصر مستوری، افغانستان. دیپلوماسی دوچرخه. تهران سال 1992 ص. 42.
[195] - РГАНИ. Ф. 5. Оп. 28 р. 5/27. Д. 251. آرشیف دولتی روسیه، بخش تاریخ سیاست خارجی...
[196] - همانجا...
[197]- همانجا...-
[198] - Ислах, 2.07.1955. روزنامه اصلاح مورخ 2 جولای سال 1955 م. -
[199] -- قابل یاددهانی است که مناسبات فرهنگی و تبادلهء گروههای هنری میان افغانستان و جمهوریتهای آسیای میانه بویژه با تاجیکستان دراین دوره نیز صورت میگرفت. چنانچه در سال 1959 حکومت افغانستان میهماندار هیات فرهنگی- هنری تاجیکستان در رأس نویسنده و شاعر نامور تاجیک عبدالسلام دهاتی در مراسم جشن چهل سالگی استرداد استقلال افغانستان بود. او سپس خاطراتش را ازین سفر در کتابی بنام «پیامهای دوستی» نوشت که در سال 1959 در شهر استالین آباد (دوشنبه امروز) نوشت. یادوارههای این نویسنده را نگارندهّ بازنویسی و اصلاح نموده و در سایتهای گونه گون افغانی نشر نموده ام. جهت معلومات بیشتر سایت کابل ناته دیده شود:
http://www.kabulnath.de/Salae_Haftom/Shoumare_155/Dr.Khalil%20wadad/Dr.K.Wadad.html
[200] - Ислах, 21.07.1955.- اصلاح مورخ 21 جولای سال 1955 م.
[201] - Ислах, 18.08.1955.- اصلاح مورخ 18 اگست سال 1955 م.
[202] - Adamec L.W. Afghanistan's Foreign Affairs to the Mid-Twentieth Century. - Arisona, 1974. P. 266-
[203]
-
Н.А. Булганин, Н.С. Хрущев. Речи во время пребывания в Индии, Бирме
и
Афганистане. - М., 1955. С. 183.-
[204] - از مواد مصاحبه مولف با سلیمان لایق.-
[205] - روزنامه اصلاح مورخ 17 دسامبر سال 1955 م.
[206] -همانجا...
[207]
-
Н.А. Булганин, Н.С. Хрущев. Речи во время пребывания в Индии, Бирме
и
Афганистане. - М., 1955 г. С. 185-186.-
[208] - Анис, 18.12.1955. روزنامه انیس مورخ 18 دسامبر سال 1955 م. -
[209] - همانجا....-
[210] - اصلاح مورخ 19 دسامبر سال 1955 م. -
[211]
-
Н.А. Булганин, Н.С. Хрущев. Речи во время пребывания в Индии, Бирме
и
Афганистане. - М., 1955 г. С. 192-196.
م.آ. بولگانین، ن.س. خروشچف. سخنرانیها در سفرهای هند، برما و
افغانستان...
[212] - Анис, 19.12.1955. روزنامه انیس مورخ 19 دسامبر سال 1955 م. -
[213] - Pathans. The people of Pakistan. - Karachi. 1962. P.. 119.-
[214]
-АВП
РФ. Ф. Посольства СССР в Афганистане. Оп. 62а. Д. 2. П. 86.
-
آرشیف وزارت خارجه روسیه، اسناد سفارت اتحادشوروی در کابل:..-
[215]
-
АВП РФ. Ф. Посольства СССР в Афганистане. Оп. 62а. Д. 2. П. 86.
-
همانجا: آرشیف وزارت خارجه روسیه، اسناد سفارت اتحادشوروی در کابل.--
[216] - همانجا....-
[217] - Анис, 19.12.1955.- روزنامه انیس، مورخ 19 دسامبر سال 1955م.
[218] - Ислах, 28.02.1956. روزنامه اصلاح، مورخ 28 فبروری سال 1956 م.-
[219] - Ислах, Анис 26-28.02.1956. روزنامه های اصلاح و انیس، مورخ 26 – 28 فبروری سال 1956م. -
[220] - Ислах 26..02.1956 روزنامه اصلاح مورخ 26 فبروری سال 1956 م.
[221] - Ислах, 19.06.1956. روزنامه اصلاح مورخ 19 جون سال 1956 م. -
[222] - Ислах, 4.05.1956. روزنامه اصلاح مورخ 4 می سال 1956 م.
[223] - همانجا....
[224] - Анис, 30.09.1956. انیس مورخ 30 سپتامبر سال 1956 م.
[225] - Анис, 19.06.1956.-روزنامه انیس مورخ 19 جون سال 1956 م.
[226] - АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в. Пор. 2. П. 88. آرشیف وزارت خارجه روسیه: ...
[227]
-
Независимый Афганистан. Сборник статей. / Отв. ред. Р.Т. Ахрамович.
- М., 1958.
С. 31.
افغانستان مستقل. مجموعه مقالات. تحت نظر ر. ت. اخراموویچ... م. سال 1958 م.
[228]- АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в.Д. 2. П. 88.آرشیف وزارت خارجه روسیه: ...
[229] - АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в.Д. 2. П. 88. همانجا: ...
[230] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69.Д. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه:..
[231] - Анис, 11.02.1957. روزنامه انیس مورخ 11 فبروری سال 1957 م.
[232] - Ислах, 18.05.1957. روزنامه اصلاح مورخ 18 می سال 1957 م.
[233] - Анис, 30.05.1957. روزنامه انیس مورخ 30 می سال 1957 م.
[234] - Анис, Ислах, 1,7,19.11.1957. روزنامه های انیس و اصلاح از تاریخهای 1،7 و 19 نوامبر سال 1957 م.
[235] - Анис, Ислах, 6.11.1957. روزنامه اصلاح و انیس مورخ 6 نوامبر سال 1957 م.
[236] - Анис, 11.11.1957. روزنامه انیس مورخ 11 نوامبر سال 1957 م.
[237]-Анис, 27.02.1957. – روزنامه انیس مورخ 27 فبروری سال 1957 م.
[238] - Информационный бюллетень агентства «Бахтар» от 27.07.1957.
خبرنامه آژانس اطلاعاتی باخترمورخ 27 جولای سال 1957 م. -
[239] - Ислах, 8.01.1958. – روزنامه اصلاح مورخ 8 جنوری سال 1958 م.
[240] - Сводка агентства «Бахтар» от 22.11.1958 - خبرنامه آژانس اطلاعاتی باخترمورخ 22 نوامبر 1958 م.
[241] - Анис, Ислах, 29.05.1957. روزنامه انیس مورخ 29 می سال 1957 م.-
[242] - 7 АВП РФ. 1958. Ф. Посольства СССР в Афганистане. Оп. 70. П. 88.
.Оп. 70. П. 88. آرشیف وزارت خارجه روسیه، بخش سفارت اتحادشوروی در کابل:.. -.
[243] - Анис, 01.01.1959. – روزنامه انیس مورخ 1 جنوری سال 1959.م.
[244] - Анис, Ислах, Хейвад, 16-18.12.1958. انیس، اصلاح و هیواد مورخ 16 تا 18 دسامبر سال 1958 م. -
[245] - Ислах, 24.01.1959. روزنامه اصلاح، مورخ 24 جنوری سال 1959م.
[246]- АВП РФ. Ф. Посольства СССР в Афганистане. Оп. 62а. Пор. 2. П. 86.
آرشیف وزارت خارجه روسیه، بخش سفارت شوروی در افغانستان:.. -
[247] - Adamec L. Historical dictionary of Afghanistan. 2d edition. - London, 1997. С. 357. -
[249]- Гуревич Н.М. Внешняя торговля Афганистана. - М. 1981. С. 161.
گوریویچ، سیاست خارجی افغانستان، مسکو، 1981. ص. 161.. قابل یادآوریست که توان کلی بند برق نغلو 100 میگاوات بود (مترجم).
[250] - Теплинский Л.Б. История советско-афганских отношений 1919-1987. - М., 1988. С. 67-
تپلینسکی ل. ب. تاریخ مناسبات افغانستان- شوروی. مسکو سال 1988. ص. 67.
[251] - Авдеев. Россия - Афганистан. Ч. 1., - М., С.10-11. – اودییف. روسیه و افغانستان. بخش یکم، مسکو. ص.ص. 10-11
[252] - Герасимова А.С. Россия – Афганистан.- М., С. 94 -گراسیمووا آ. س. روسیه و افغانستان مسکو. ص. 94.
[253] - АВП РФ. Ф. 071.1956. Оп. 67а.Д. 2. П. 86.
[254] Танин З. Афганистан в XX веке (1900-1996 гг.). - Тегеран, 2004. С. 106.
- ظاهر طنین. افغانستان در قرن 20 ، چاپ تهران. 2004 ص. 106. - .119. ص.1111 / Танин З. Афганистан в XX веке (1900-1996 гг.). - Тегеран, 2004. С. 106.
[255] - Bradsher Henry S. Afghanistan and the Soviet Union. - USA, Duke University Press, 1983, С.18. -
[256]- Танин З. Афганистан в XX веке (1900-1996 гг.). - Тегеран, 2004. С. 106. –
ظاهر طنین، افغانستان در قرن بیست، ....ص. 106.
[257] - http://afg-hist.ucoz.ru/publ/8-1-0-12 -
[258] - http://afg-hist.ucoz.ru/publ/8-1-0-12 همانجا-
[259] - http://www.afghanistan.ru/doc/11223.html -
[260] - 5 Collins J.J. The Soviet Invasion of Afghanistan. A Study in the Use of Force in Soviet Foreign Policy. - Toronto, 1986. P. 23. -
[261] - Н.А. Булганин, Н.С.Хрущев. Речи во время пребывания в Индии, Бирме и Афганистане. - М., 1955. С. 225. ن.آ. بولگانین، ن. س. خروشچف. بیانیات هنگام سفر به هند، برما و افغانستان. مسکو. 1955، ص. 225 -
[262] - همانجا...-
[263]
-
История внешней политики
СССР 1917-1980. Т. 2./ Под ред. А.А. Громыко, Б.Н.
Понома- рева. - М., 1981. С. 110.
- تاریخ سیاست خارجی اتحادشوروی، زیر نظر آ. آ. گرومیکو، ب. ن.
پاناماریوف. مسکو سال 1981، ص. 142.
[264]همانجا، ص. 191 -
[265]-История
внешней политики СССР 1917-1980. Т. 2./ Под ред. А.А. Громыко, Б.Н.
Понома- рева. - М., 1981. С. 142.
همانجا، ص. 192
[266]
-Теплинский Л.Б.
История
советско-афганских отношений(1919-1987). - М., 1988.
С.160.
- تیپلینسکی ال. ب. تاریخ روابط افغانستان- شوروی (1919-1987) – مسکو.
سال 1980، ص. 160.
[267] -Гуревич Н.М. Внешняя торговля Афганистана. - М., 1981. С. 90.
گوریویچ ن.م. تجارت خارجی افغانستان. مسکو سال 1981. ص. 90.
[268]
-История внешней
политики СССР 1917-1980. Т. 2. / Под ред. А.А. Громыко, Б.Н.
Пономарева. - М., 1981. С. 146.
- تاریخ سیاست خارجی اتحادشوروی، زیر نظر آ. آ. گرومیکو، ب. ن.
پاناماریوف. مسکو سال 1981، ص. 146.
[269]
-Белокреницкий
В.Я., Москаленко В.Н.
История Пакистана.
XX
век. - М., 2008. С. 121.
- بیلو کورینسکی و. یا.، موسکالینکو و.ن. تاریخ پاکستان در قرن 20.
مسکو، سال 2008، ص. 121.
[270]
-
Н.А. Булганин, Н.С.
Хрущев. Речи во
время пребывания в Индии, Бирме и
Афганистане. –М., 1955. С. 106.
-ن.آ. بولگانین، ن.س. خروشچف. بیانات هنگام سفر به هند، برما و
افغانستان- مسکو، سال 1955. ص. 106.
[271] - همانجا. ص. 106.....-
[272]- - همانجا. ص. 106...
[273] -- همانجا. ص. 107.... -
[274] - همانجا. ص. 107.... -
[275] همانجا. ص. 107..... -
[276]--Белокреницкий
В.Я., Москаленко В.Н.
История Пакистана.
XX
век. - М., 2008. С. 121.
-بیلو کورینسکی و. یا.، موسکالینکو و.ن. تاریخ پاکستان در قرن 20.
مسکو، سال 2008، ص.186. -
[277] - АВП РФ. Ф. 042. Оп. 66б. Пор. 1. П. 88. آرشیف وزارت خارجه اتحاد شوروی:
[278] - АВП РФ. Ф. 042. Оп. 66б. Пор. 1. П. 88. همانجا:...
قابل یاداوریست که پسانها هواپیمایی آریانا با پان امریکن ایالات متحده شریک شده و سهم 49 درصدی خودرا به آنشرکت واگذار کرد (مترجم). جهت معلومات بیشتر سایتهای زیر مربوط به بی بی سی فارسی و سایت وزارت ترانسپورت و هوانوردی ملکی دیده شوند:
http://www.bbc.com/persian/afghanistan/story/2007/12/071207_s-afghan-aviation.shtml
http://motca.gov.af/fa/page/5884/5904
[279]- Анис, 14.10.1956 روزنامه انیس مورخ 14 اکتوبر سال 1956 میلادی:.-
[280] - Ислах, 5.09.1957. روزنامه اصلاح مورخ 5 سپتامبر 1957 1957 میلادی:.-
[281] -Ислах, 11.02.1956. روزنامه اصلاح مورخ 11 فبروری سال 1956 میلادی:.-
[282] -Ислах, 7.04.1956.- . روزنامه اصلاح مورخ7 اپریل سال 1956 میلادی
[283] - Анис, 7.02.1957. روزنامه انیس مورخ 7 فبروری سال 1957 میلادی:.
[284] -Ислах, 17.05.1956. . روزنامه اصلاح مورخ 17 می سال 1956 میلادی
[285]
-Ислах, 12.02.1959. .
روزنامه اصلاح مورخ 12 فبروری سال 1959 میلادی
[286] -Ислах, 12.02.1959. . روزنامه اصلاح مورخ 12 فبروری سال 1959 میلادی
[287]... همانجا، روزنامه اصلاح مورخ 12 فبروری سال 1959 میلادی
[288] - همانجا، روزنامه اصلاح مورخ 12 فبروری سال 1959 میلادی... -
[289] -Анис, 12.12.1954 انیس مورخ 12 دسامبر سال1954 .-
[290]- Ислах, 2.08.1954. اصلاح شماره مورخ 2 اگست 1954-
[291] - Анис, 12.06.1955 انیس مورخ 12 جون سال1955 .-
[292] Анис, 29.05.1955 انیس مورخ 29 می سال1955 .
[293]- Ислах, 27.06. اصلاح شماره مورخ 27 جون 1956. 1956
[294] - Анис24.09.1956. انیس مورخ 24 می سال 1956.
[295] -Анис.17.08.1957.انیس مورخ 17 اگست 1975 -
[296] - Ислах, 14.02.1959.- اصلاح شماره مورخ 14 فبروری سال 1959.
[297] -Анис, 13.02.1959. انیس مورخ 13 فبروری 1959
[298] - Анис, 12.02.1959. انیس مورخ 12 فبروری 1959 -
[299]- Ислах, 14.02.1959اصلاح شماره مورخ 20 فبروری سال 1959.
[300]
- Вахид Можда.
отношения Ирана и
Афганистана в XX
веке. - Кабул, 2010. С.81.
وحید مژده. روابط سیاسی ایران و افغانستان در قرن بیستم. کابل سال
2010. ص. 81.
[301] -همانجا وحید مژده. روابط سیاسی ایران و افغانستان در قرن بیستم. کابل سال 2010. ص. 83. -
[302] - Fraser-Tytler W.K. Afghanistan. 3d edition. - New York; - Toronto, 1967. С. 326
[303]-محمد اکرام اندیشمند. ما و پاکستان . سال 2007، ص. 139. -
[304]- АВП РФ. Ф. 042. Оп. 67a. Пор. 1. П. 88. آرشیف وزارت خارجه اتحاد شوروی... -
[305] - Анис, 10.06.1956- انیس مورخ 10 اکتوبر سال 1956.
[306] - Анис, 14.07.1956. انیس مورخ 14 جولای 1956. -
[307] - Анис, 18.01.1957. انیس مورخ 18 جنوری سال 1957 -
[308] - АВП РФ. Ф. 042. Оп. 44. Пор. 3. Инв. 178, 210. П. 59. آرشیف وزارت خارجه اتحاد شوروی...
[309] - Ислах, 9.11.1957.- اصلاح مورخ 9 نوامبر سال 1957
[310] - Ислах, 13.11.1956.- اصلاح مورخ 13 نوامبر سال 1956.
[311] - Анис, 21.11.1954 روزنامه انیس مورخ 21 نوامبر سال 1954.-
[312]- Анис, 17.11.1954.- روزنامه انیس مورخ 17 نوامبر سال 1954.
[313] - Анис, 7.04.1955.- انیس مورخ 7 اپریل سال 1955.
[314] - Анис, 6.10.1955. - انیس مورخ 6 اکتوبر سال 1955 م.
[315] - http://works.tarefer.ru/54/100120/index.html -
[316]
-
http://dic.academic.ru/dic.nsf/ruwiki/87.
Добровольное
межгосударственное
объединение независимых государств, в которое входят Великобритания
и почти все
её бывшие доминионы, колонии и протектораты.
- اتحادیه دواطلبانهء دول مستقلی که در گذشته مستعمره، نیمه مستعمره و
یا تحت الحمایهء انگلستان بودند.
[317] -АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в.Д. 2. П. 88.- آرشیف وزارت خارجه روسیه:...
[318] - همانجا-
[319] - همانجا-
[320] -همانجا-
[321] - همانجا-
[322] - همانجا-
[323] - همانجا-
[324] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69.Д. 1. П. 83.-
[325] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69.Д. 1. П. 83.-
[326] - АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в. Д. 2. П. 88.-
[327] - همانجا...-
[328] - Ислах, 13.02.1955, Анис, 16.04.1955. روزنامه اصلاح مورخ 13 فبروری 1955 و انیس مورخ 16 اپریل 1955 م.
[329] -Даридз А. Афганистан в XX веке. -Пешавар, 2007. С. 368-
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. 2007 م. ص. 368.
[330] - АВП РФ. Ф. Посольства СССР в Афганистане, 1956. Оп. 68. Пор 2. П. 88.
آرشیف وزارت خارجه روسیه. فوند سفارت شوروی در افغانستان، سال 1956:
Оп. 68. Пор 2. П. 88. شماره:
[331] - http://www.diphis.ru/vozniknovenie_dvijeniya_neprisoedineniya-a1395.html -
[332] - http://ru.wikipedia.org/wiki/-
[333] - Ислах, 11.09.1954. روزنامه اصلاح مورخ 11 سپتامبر 1992 م.-
[334] - Анис, 9.02.1955. انیس مورخ 9 فبروری سال 1955 م.-
[335] - Анис, 20.12.1954.- روزنامه انیس مورخ 20 دسامبر سال 1954 م.
[336] - Ислах 24.10.1955.- روزنامه اصلاح مورخ 24 اکتوبر سال 1955 م.
[337] - Анис, 30.10.1955.- روزنامه انیس مورخ 30 اکتوبر سال 1955 م.
[338] - Ислах, 31.10.1955.- روزنامه اصلاح مورخ 31 اکتوبر سال 1955 م.
[339] - Ислах, 27.02.1956. روزنامه اصلا مورخ 27 فبروری سال 1956 م. -
[340] - Анис, 26.10.1955.- روزنامه انیس مورخ 26 اکتوبر سال 1955 م.
[341] - Ислах, 15.02.1956. روزنامه اصلاح 15 فبروری سال 1956م. -
[342] - Анис, 8.05.1957- انیس مورخ 8 می سال 1957 م.
[343] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69.Д. 1. П. 83.- آرشیف وزارت خارجه روسیه:..
[344] - همانجا -
[345]- همانجا-
[346] -همانجا-
[347] - همانجا-
[348] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69.Д. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه:..-
[349] - همنجا-
[350] - Ислах, 8.09.1955.- روزنامه اصلاح مورخ 8 سپتامبر 1955 م.
[351] - یادداشت مترجم:
قابل یاد آوریست که در دورهء صدارت سردار محمد داوود مناسبات افغانستان با کشورهای دیگر اروپایی نیز آغاز شده و یا تحکیم یافتند.
چنانچه در پایان سال ۱۹۵۴ سفیر افغانستان در انگلستان نجیب الله (توروایانا) از همتای هالندی اش در لندن وزیر پیشین امور خارجه آقای د. ا. ستیکر درخواست نمود ببیند، آیا دولت هالند آماده است روابط متقابل دیپلماتیک با افغانستان را ایجاد کند. نجیب الله در مذاکرات سال ۱۹۵۰ با لامپینگ سهیم بوده بناً پیشبردِ طرحهای قبلاً ارایه شده را پیشنهاد میکرد. او در نظر داشت همزمان بحیث سفیر غیر مقیم در دِنهاگ (لاهه) ایفای وظیفه کند.
در ماه جولای ۱۹۵۵ جلسهء نهایی دیپارتمنت جنرال سکرتری (وزارت امور خارجه) تصمیم نهایی را گرفته و فیصله نمود که به دهلی جدید مأموریت نمایندگی غیر مقیم در کابل نیز واگذار شود. بدلایل سیاسی گزینه اینکه سفارت کراچی نمایندگی هالند را کند، رد شده و طرح تهران بعلل عملی و بویژه فقدان راه مناسب مواصلاتی غیر معقول پنداشته شد. بناً گزینهء دهلی بمثابهء بازیگر بزرگ سیاسی در این عرصه با درنظرداشت اینکه افغانها خود دهلی نو را ترجیح میدادند مطرح شد.
بالآخره هلیب (سفیر هالند در دهلی)، در سال ۱۹۵۶ بکار آغاز کرده و در ماه اکتوبر همانسال به کابل رفت تا اعتماد نامه اش را بحیث سفیر غیر مقیم تقدیم حکومت افغانستان کند. این در واقع آغاز عملی روابط سیاسی و قونسلی افغانستان و هالند بود.
پسانها جانشین هیلب یونکر خ. بیلایرتس فان بلوکلاند در ماه اپریل ۱۹۶۱ در کابل پس از ۱۱ روز انتظار قادر شد، اعتمادنامه اش را بحیث سفیر (غیرمقیم) به شاه افغانستان تقدیم کند. دیده شود: فراز و فرودِ تاریخی، مناسباتِ دوجانبهء افغانستان- هالند، اثر آ. ث. فان دِر زوان، ترجمهء خلیل وداد سایت کابل ناته:
http://www.kabulnath.de/Sal-e-Nohum/Shoumare_201/Dr.Khalil%20Wadad.html
[352] - Даридз А. Афганистан в XX веке. Пешавар, 2007. С. 304-
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. 2007 م. ص. 304.
[353] - Ислах 8.01.1959. روزنامه اصلاح، مورخ 8 جنوری 1959 م. -
[354] - Ислах 8.01.1959. همانجا: روزنامه اصلاح، مورخ 8 جنوری 1959 م. -
[355] -Ислах, 13.01.1959- روزنامه اصلاح مورخ 13 جنوری سال 1959 م.
[356] - Бюллетень афганской прессы, 13.01.1959, №9.- خبرنامهء مطبوعاتی افغانستان مورخ 13 جنوری سال 1959 شماره 9. -
[357] - Даридз А. Афганистан в XX веке. Пешавар, 2007. С. 338-
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. 2007 م. ص. 338.-
[358] -Даридз А. Афганистан в XX веке. Пешавар, 2007. С. 301
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. 2007 م. ص. 301.-
[359] - Мухаммад Екрам Андейшманд. Мы и Пакистан.- Б.м., 2007. С.262.-
- محمد اکرام اندیشمند، ما و پاکستان سال 2007 م. ص. 262.
[360] - Коргун В.Г. История Афганистана XX век. - М., 2004. С. 301.-
کارگون و. گ. تاریخ افغانستان در قرن بیست. م. سال 2004. ص. 301.
[361] - Анис, 14.12.1954. روزنامه انیس مورخ 14 دسامبر سال 1954 م.-
[362] -Танин З. Афганистан в XX веке (1900-1996 гг.). - Тегеран, 2004. С. 105.-
ظاهر طنین. افغانستان در قرن بیستم. (1900-1996)، تهران سال 2004م. ص. 105.
[363] -Poullada, Leon B. Afghanistan and the United States: the Crucial Years // The Middle East Journal.- Spring 1981. Vol. 35, №2. С. 184.
[364] -Agnus van Ward-
[365] -Даридз А. Афганистан в XX веке. -Пешавар. 2007. С. 338
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پیشاور 2007.ص. 338
[366] - АВП РФ. Ф. 042. 1954. Оп. 66б.Д. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه اتحاد شوروی:..
[367] - همانجا...-
[368] - همانجا...-
[369] -خبرنامه سفارت امریکا در کابل 24 جولای سال 1954.-
[370] - همانجا...--
[371] --Даридз А. Афганистан в XX веке. -Пешавар. 2007. С. 339
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پیشاور 2007.ص. 339 -
[372] - Анис, 2.11.1954 انیس مورخ 2 نوامبر سال 1954 م. -
[373] -Richards James-
[374] -Даридз А. Афганистан в XX веке. -Пешавар. 2007. С. 345
امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پیشاور 2007.ص. 345
[375] -Танин З. Афганистан в XX веке (1900-1996 гг.). - Тегеран, 2004. С. 104.
- ظاهر طنین. افغانستان در قرن بیستم. (1900-1996)، تهران سال 2004م. ص. 104.
[376] - Арунова М.Р. Афганская политика США в 1945-1999 гг. - М., 2000. С. 7.
[377] -Ислах, 13.01.1955. روزنامه اصلاح مورخ 13 جنوری سال 1955م.
[378] -Анис, 11.01.1955. روزنامه انیس، مورخ 11 جنوری سال 1955م. -
[379] -АВП РФ. Ф. 042. 1954. Оп. 66б. Д. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه...
[380] -Анис, 13.11.1955. روزنامه انیس مورخ 13 نوامبر سال 1955م. -
[381] - Анис, 26.11.1955. روزنامه انیس مورخ 26 نوامبر سال 1955 م.
[382]- Poullada, Leon B. Afghanistan and the United States: the Crucial Years // The Middle East Journal. - Spring 1981. Vol. 35, №2. С.184. -
[383] - Губар М.Г.М. Афганистан на пути истории. - Кабул, 1967. С. 328.
غبار . میرغلام محمد افغانستان در مسیر تاریخ. کابل، 1967، ص. 328
[384] - Коргун В.Г. История Афганистана XX век. - М., 2004. С. 320. -
[385] -Анис, 18.02.1957. روزنامه انیس مورخ 18 فبروری سال 1957 م.-
[386] -Анис, 31.03.1957, 3.04.1957. روزنامه انیس از 31 مارچ 1957 و 3 اپریل 1957 م. -
[387] -Ислах, 25.02.1958.- روزنامه اصلاح مورخ 25 فبروری سال 1958 م.
[388]-Ghaus, Abdul Samad. The Fall of Afghanistan. Pergamon-Brasseey’s Defense Publishers. - Virginia, USA. 1988. С. 87-
[389]-Adamec L.W. Historical dictionary of Afghanistan. 2d edition. - Lanham, London, 1997. С. 360-
[390] -Livingston Merchant-
[391] -Коргун В.Г. История Афганистана. XX век. - М., 2004. С. 321-
[392] - Ислах, 18.09.1954 اصلاح، مورخ 18 سپتامبر 1954م. -
[393] Анис, 3.11.1954روزنامه انیس مورخ 3 نوامبر سال 1954م.
[394] - Пресс-бюллетень посольства США в Афганистане. Декабрь 1955 г.
بولتن مطبوعاتی سفارت ایالات متحده امریکا در کابل. دسامبر سال 1955 م.
[395] -همانجا. بولتن مطبوعاتی سفارت ایالات متحده امریکا در کابل. دسامبر سال 1955 م-
[396]. Ислах, 13.03.1956 روزنامه اصلاح مورخ 13 مارچ سال 1956 م.
[397] - АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в. Д. 2. П. 88- آرشیف وزارت خارجه روسیه:.
[398] -همانجا...-
[399] - Ислах, 01.07.1957 اصلاح 1 جولای سال 1957 م. -
[400] - Анис, 23.07.1957. روزنامه انیس مورخ 23 جولای سال 1957 م. -
[401] - Анис, 23.07.1957 همانجا: -
[402] - Анис, 19.09.1957. روزنامه انیس مورخ 19 سپتامبر 1957 م.-
[403] - Ислах, 3.07.1958.- روزنامه اصلاح مورخ 3 جولای سال 1958 م.
[404] - Poullada, Leon B. Afghanistan and the United States: the Crucial Years // The Middle East Journal. - Spring 1981. Vol. 35, №2. С. 184.-
[405] - Губар М.Г.М. Афганистан на пути истории. - Кабул, 1967. С. 222.-
غبار م. غ. م. افغانستان در مسیر تاریخ، کابل سال 1967، ص. 222.
[406] - Ислах, 7.10.1956اصلاح 7 اکتوبر سال 1965 م..-
[407] - بولتن مطبوعاتی سفارت ایالات متحده امریکا در کابل. سال 1958 م.-
[408] - Анис, 29.11.1956. روزنامه انیس مورخ 29 نوامبر سال 1956 م. -
[409] - Анис, 3.07.1957 روزنامه انیس مورخ 3 جولای سال 1957.م. -
[410] - بولتن مطبوعاتی سفارت ایالات متحده امریکا در کابل. از تاریخ 14 دسامبر سال 1955 م
[411] - Ислах, 19.02.1956. روزنامه اصلاح مورخ 19 نوامبر سال 1956 م.-
[412] - Ислах, 10.04.1958. روزنامه اصلاح مورخ 10 اپریل سال 1958 م.-
[413] - Анис, 1.07.1958. روزنامه انیس مورخ 1 جولای سال 1958 م. -
[414] - АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в. Пор. 2. П. 88. آرشیف وزارت خارجه روسیه:...-
[415] -همانجا....-
[416] - Анис, 10.06.1957. روزنامه انیس، مورخ 10 جون سال 1957 م. -
[417] - Бюллетень агентства «Бахтар» от 17.06.1957 خبرنامهء آژانس اطلاعاتی باختر مورخ 17 جون 1957 م. -
[418] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Пор. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه:..
[419] - همانجا....-
[420] - همانجا....-
[421] - همانجا....-
[422] - همانجا....-
[423] - Анис, 2.07.1958. روزنامه انیس مورخ 2 جولای سال 1958 م. -
[424] - Бюллетень посольства США в Кабуле от 19.05.1954.
بولتن مطبوعاتی سفارت ایالات متحده امریکا در کابل. از تاریخ 19 می سال 1954 م.-
[425] -Ислах, 6.06.1954.- روزنامه اصلاح مورخ 4 دسامبر سال 1954 م.
[426] - Анис 4.12.1954.- روزنامه انیس مورخ 4 دسامبر سال 1954 م.
[427] - خبرنامهء آژانس اطلاعاتی باختر مورخ 20 مارچ سال 1958. م. -
[428] - Анис, 16.01.1955.- روزنامه انیس مورخ 16 جنوری سال 1955 م.
[429]- Ислах, 18.01.1955.- روزنامه اصلاح مورخ 18 جنوری سال 1955 م.
[430] - Американский информационный бюллетень от 25.05.1955.- بولتن اطلاعاتی امریکا مورخ 25 می سال 1955 م.
[431]- Американский информационный бюллетень от 16.06.1955.- بولتن اطلاعاتی امریکا مورخ 16 جون سال 1955 م. -
[432] - Ислах, 23.07.1955 اصلاح مورخ 23 جولای سال 1955 م.-
[433] - Анис, 25.05.1957. انیس مورخ 25 می سال 1957 م.-
[434] - Анис, 17.06.1957. انیس مورخ 17 جون سال 1957 م.-
[435] - Ислах, 27.06.1957. اصلاح مورخ 27 جون سال 1957 م.-
[436] - Ислах, 18.03.1958.-اصلاح مورخ 18 مارچ سال 1958 م.
[437] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Д. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه: -
[438]- АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Д. 1. П. 83. همانجا:
[439] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Д. 1. П. 83. همانجا: -
[440] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Д. 1. П. 83. همانجا: -
[441] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Д. 1. П. 86. آرشیف وزارت خارجه روسیه:
[442] - همانجا...-
[443] - Американский информационный бюллетень, 8.12.1955. بولتن اطلاعاتی امریکا مورخ 18 دسامبر سال 1955 م. -
[444] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Пор. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه:...
[445] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Пор. 1. П. 83. همانجا:...
[446] - АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в. Пор. 2. П. 88. آرشیف وزارت خارجه روسیه:...
[447] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69. Пор. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه:..
[448] - Бюллетень американского посольства в Кабуле от 4 августа 1959 г.
- خبرنامه سفرات امریکا در کابل: مورخ 4 اگست سال 1959 م.
[449] - Frank P. Afghanistan between East and West. - Washington, 1960. P. 44.
[450] -همانجا...ص. 14 -
[451] - Гуревич Н.М. Внешняя торговля Афганистана в новейшее время.- М., 1981. С. 90.
گوریویچ. تجارت خارجی افغانستان در عصر نوین. مسکو. سال 1981. ص. 90. -
[452] - Никитиенко Е.Г. Афганистан: от войны 80-х до прогноза новых войн. - М., 2004. С. 4.
نیکیتنکو ای. گ. افغانستان از جنگ در سالهای 80 تا پیشبینی جنگهای جدید. م. سال 2004 م. -
[453] - همانجا....-
[454]
-
Никитиенко Е.Г.Афганистан:от
войны 80-х до прогноза новых войн. - М., 2004. С.4
نیکیتنکو ای. گ. افغانستان از جنگ در سالهای 80 تا پیشبینی جنگهای
جدید. م. سال 2004 م. ص. 4
-
[455]
-
Ляховский А.А.
Трагедия и доблесть Афгана /
А.А. Ляховский.- 2-е изд., перераб. и
доп.- Ярославль, 2004. С.36.-
[456] -Кашани Насер Мастури
- کاشانی ناصر مستوری، افغانستان. دیپلوماسی دوچرخه. تهران سال 1992 ص. 42.
[457] - РГАНИ. Ф. 5. Оп. 28 р. 5/27. Д. 251. آرشیف دولتی روسیه، بخش تاریخ سیاست خارجی...
[458] - همانجا...
[459]- همانجا...-
[460] - Ислах, 2.07.1955. روزنامه اصلاح مورخ 2 جولای سال 1955 م. -
[461] -- قابل یاددهانی است که مناسبات فرهنگی و تبادلهء گروههای هنری میان افغانستان و جمهوریتهای آسیای میانه بویژه با تاجیکستان دراین دوره نیز صورت میگرفت. چنانچه در سال 1959 حکومت افغانستان میهماندار هیات فرهنگی- هنری تاجیکستان در رأس نویسنده و شاعر نامور تاجیک عبدالسلام دهاتی در مراسم جشن چهل سالگی استرداد استقلال افغانستان بود. او سپس خاطراتش را ازین سفر در کتابی بنام «پیامهای دوستی» نوشت که در سال 1959 در شهر استالین آباد (دوشنبه امروز) نوشت. یادوارههای این نویسنده را نگارندهّ بازنویسی و اصلاح نموده و در سایتهای گونه گون افغانی نشر نموده ام. جهت معلومات بیشتر سایت کابل ناته دیده شود:
http://www.kabulnath.de/Salae_Haftom/Shoumare_155/Dr.Khalil%20wadad/Dr.K.Wadad.html
[462] - Ислах, 21.07.1955.- اصلاح مورخ 21 جولای سال 1955 م.
[463] - Ислах, 18.08.1955.- اصلاح مورخ 18 اگست سال 1955 م.
[464] - Adamec L.W. Afghanistan's Foreign Affairs to the Mid-Twentieth Century. - Arisona, 1974. P. 266-
[465]
-
Н.А. Булганин, Н.С.
Хрущев. Речи во время пребывания в Индии, Бирме и
Афганистане. - М., 1955. С. 183.-
[466] - از مواد مصاحبه مولف با سلیمان لایق.-
[467] - روزنامه اصلاح مورخ 17 دسامبر سال 1955 م.
[468] -همانجا...
[469]
-
Н.А. Булганин, Н.С. Хрущев.
Речи во время пребывания в Индии, Бирме и
Афганистане. - М., 1955 г. С. 185-186.-
[470] - Анис, 18.12.1955. روزنامه انیس مورخ 18 دسامبر سال 1955 م. -
[471] - همانجا....-
[472] - اصلاح مورخ 19 دسامبر سال 1955 م. -
[473]
-
Н.А. Булганин, Н.С. Хрущев. Речи во время пребывания в Индии, Бирме
и
Афганистане. - М., 1955 г. С. 192-196.
م.آ. بولگانین، ن.س. خروشچف. سخنرانیها در سفرهای هند، برما و
افغانستان...
[474] - Анис, 19.12.1955. روزنامه انیس مورخ 19 دسامبر سال 1955 م. -
[475] - Pathans. The people of Pakistan. - Karachi. 1962. P.. 119.-
[476]
-АВП РФ. Ф. Посольства
СССР в Афганистане. Оп. 62а. Д. 2. П. 86.
-
آرشیف وزارت خارجه روسیه، اسناد سفارت اتحادشوروی در کابل:..-
[477]
-
АВП РФ. Ф. Посольства СССР в
Афганистане. Оп. 62а. Д. 2. П. 86.
-
همانجا: آرشیف وزارت خارجه روسیه، اسناد سفارت اتحادشوروی در کابل.--
[478] - همانجا....-
[479] - Анис, 19.12.1955.- روزنامه انیس، مورخ 19 دسامبر سال 1955م.
[480] - Ислах, 28.02.1956. روزنامه اصلاح، مورخ 28 فبروری سال 1956 م.-
[481] - Ислах, Анис 26-28.02.1956. روزنامه های اصلاح و انیس، مورخ 26 – 28 فبروری سال 1956م. -
[482] - Ислах 26..02.1956 روزنامه اصلاح مورخ 26 فبروری سال 1956 م.
[483] - Ислах, 19.06.1956. روزنامه اصلاح مورخ 19 جون سال 1956 م. -
[484] - Ислах, 4.05.1956. روزنامه اصلاح مورخ 4 می سال 1956 م.
[485] - همانجا....
[486] - Анис, 30.09.1956. انیس مورخ 30 سپتامبر سال 1956 م.
[487] - Анис, 19.06.1956.-روزنامه انیس مورخ 19 جون سال 1956 م.
[488] - АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в. Пор. 2. П. 88. آرشیف وزارت خارجه روسیه: ...
[489]
-
Независимый Афганистан. Сборник
статей. / Отв. ред. Р.Т. Ахрамович. - М., 1958.
С. 31.
افغانستان مستقل. مجموعه مقالات. تحت نظر ر. ت. اخراموویچ... م. سال 1958 م.
[490]- АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в.Д. 2. П. 88.آرشیف وزارت خارجه روسیه: ...
[491] - АВП РФ. 1956. Ф. 042. Оп. 68в.Д. 2. П. 88. همانجا: ...
[492] - АВП РФ. 1957. Ф. 042. Оп. 69.Д. 1. П. 83. آرشیف وزارت خارجه روسیه:..
[493] - Анис, 11.02.1957. روزنامه انیس مورخ 11 فبروری سال 1957 م.
[494] - Ислах, 18.05.1957. روزنامه اصلاح مورخ 18 می سال 1957 م.
[495] - Анис, 30.05.1957. روزنامه انیس مورخ 30 می سال 1957 م.
[496] - Анис, Ислах, 1,7,19.11.1957. روزنامه های انیس و اصلاح از تاریخهای 1،7 و 19 نوامبر سال 1957 م.
[497] - Анис, Ислах, 6.11.1957. روزنامه اصلاح و انیس مورخ 6 نوامبر سال 1957 م.
[498] - Анис, 11.11.1957. روزنامه انیس مورخ 11 نوامبر سال 1957 م.
[499]-Анис, 27.02.1957. – روزنامه انیس مورخ 27 فبروری سال 1957 م.
[500] - Информационный бюллетень агентства «Бахтар» от 27.07.1957.
خبرنامه آژانس اطلاعاتی باخترمورخ 27 جولای سال 1957 م. -
[501] - Ислах, 8.01.1958. – روزنامه اصلاح مورخ 8 جنوری سال 1958 م.
[502] - Сводка агентства «Бахтар» от 22.11.1958 - خبرنامه آژانس اطلاعاتی باخترمورخ 22 نوامبر 1958 م.
[503] - Анис, Ислах, 29.05.1957. روزنامه انیس مورخ 29 می سال 1957 م.-
[504] - 7 АВП РФ. 1958. Ф. Посольства СССР в Афганистане. Оп. 70. П. 88.
.Оп. 70. П. 88. آرشیف وزارت خارجه روسیه، بخش سفارت اتحادشوروی در کابل:.. -.
[505] - Анис, 01.01.1959. – روزنامه انیس مورخ 1 جنوری سال 1959.م.
[506] - Анис, Ислах, Хейвад, 16-18.12.1958. انیس، اصلاح و هیواد مورخ 16 تا 18 دسامبر سال 1958 م. -
[507] - Ислах, 24.01.1959. روزنامه اصلاح، مورخ 24 جنوری سال 1959م.
[508]- АВП РФ. Ф. Посольства СССР в Афганистане. Оп. 62а. Пор. 2. П. 86.
آرشیف وزارت خارجه روسیه، بخش سفارت شوروی در افغانستان:.. -
[509] - Adamec L. Historical dictionary of Afghanistan. 2d edition. - London, 1997. С. 357. -
[511]- Гуревич Н.М. Внешняя торговля Афганистана. - М. 1981. С. 161.
گوریویچ، سیاست خارجی افغانستان، مسکو، 1981. ص. 161.. قابل یادآوریست که توان کلی بند برق نغلو 100 میگاوات بود (مترجم).
[512] - Теплинский Л.Б. История советско-афганских отношений 1919-1987. - М., 1988. С. 67-
تپلینسکی ل. ب. تاریخ مناسبات افغانستان- شوروی. مسکو سال 1988. ص. 67.
[513] - Авдеев. Россия - Афганистан. Ч. 1., - М., С.10-11. – اودییف. روسیه و افغانستان. بخش یکم، مسکو. ص.ص. 10-11
[514] - Герасимова А.С. Россия – Афганистан.- М., С. 94 -گراسیمووا آ. س. روسیه و افغانستان مسکو. ص. 94.
[515] - АВП РФ. Ф. 071.1956. Оп. 67а.Д. 2. П. 86.
[516] Танин З. Афганистан в XX веке (1900-1996 гг.). - Тегеран, 2004. С. 106.
- ظاهر طنین. افغانستان در قرن 20 ، چاپ تهران. 2004 ص. 106. - .119. ص.1111 / Танин З. Афганистан в XX веке (1900-1996 гг.). - Тегеран, 2004. С. 106.
[517] - Bradsher Henry S. Afghanistan and the Soviet Union. - USA, Duke University Press, 1983, С.18. -
[518]- Танин З. Афганистан в XX веке (1900-1996 гг.). - Тегеран, 2004. С. 106. –
ظاهر طنین، افغانستان در قرن بیست، ....ص. 106.
[519] - http://afg-hist.ucoz.ru/publ/8-1-0-12 -
[520] - http://afg-hist.ucoz.ru/publ/8-1-0-12 همانجا-
[521] - http://www.afghanistan.ru/doc/11223.html -
[522] - 5 Collins J.J. The Soviet Invasion of Afghanistan. A Study in the use of Force in Soviet Foreign Policy. - Toronto, 1986. P. 23. -
[523] - Н.А. Булганин, Н.С.Хрущев. Речи во время пребывания в Индии, Бирме и Афганистане. - М., 1955. С. 225. ن.آ. بولگانین، ن. س. خروشچف. بیانیات هنگام سفر به هند، برما و افغانستان. مسکو. 1955، ص. 225 -
[524] - همانجا...-
´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´
۱.۲. دورهء صدارت عظمی محمد داوود خان
در ماه سپتامبر سال ۱۹۵۳ حکومت شاه محمود خان استعفأ کرد. تصمیم روز ۶ سپتامبر ۱۹۵۳ مقامات حاکمه مبنی بر توظیف محمد داوود خان بحیث صدراعظم، گواه درک لزوم تغییر مشی سیاسی درکشور بود.
محمد داوود از نفوذ گسترده در اردو برخوردار بود. ادارات استخبارات، ژاندارم و پولیس در دست او بودند، چون وی همزمان وزیر امور داخله نیز بود. با قرار گرفتن در اهرم حاکمیت محمد داوود به «تصفیه» ارتش پرداخته و کسانی را که مخالفش میپنداشت به احتیاط گسیل کرد. او در پستهای وزارتخانه ها دست نشاندگانش را که عموماً فعالان جوان افغان بودند، گماشت. محمد داوود و اعضای حکومتش بخاطر کسب پشتیبانی جامعه از کارهای خویش گذارش داده و در مطبوعات بودجه ها و برنامه های اقتصادی را معرفی میکردند که در گذشته در افغانستان بیسابقه بود.
صدراعظم نو به محض رسیدن بقدرت از تعهدات کاکایش (شاه محمود خان، مترجم) مبنی بر گسترش دموکراسی در کشور پرهیز کرد. سیاست وی بر اصل شالوده یی- اجرای اقتصاد رهبری (پلان) شده ازسوی دولت و حل معضلات پشتونستان استوار بود. مسوولیت اساسی اجرای این برنامه ها به عهدهء شخص محمد داوود، برادرش محمد نعیم و همکار نزدیک صدراعظم عبدالملک عبدالرحیمزی وزیر مالیه بود.[1] همچنان محمد داوود مسوولیت وزارت دفاع و محمد نعیم سرپرستی امور وزارت خارجه و معاونیت دوم صدارت عظمی در امور سیاست خارجی را به عهده داشتند.
نخست وزیر نو مشی باصطلاح اقتصاد «رهبری شده» که مرام آن را تسهیل و تسریع رشد سرمایه داری درکشور، دادن سهم فعال به سرمایه گذاران در زندگی اقتصادی کشور، استفادهء پهناور از کمکهای گستردهء خارجی، دادن امکانات مناسب به سرمایه داران ملی، ازجمله متوسط و خرده، برای شرکت در امر رشد اقتصاد و انکشاف نیروهای تولیدی کشور، اعلام کرد.[2]
رشد کشور بر اساس پلانهای پنجساله درنظر گرفته شده بود. بنابراین در سختار کابینه وزارت پلانگذاری ایجاد شد که شالودهء کارش را ترتیب استراتیژی برنامه ریزی کشور تشکیل میداد.
این ارگان در اوایل از یک وزیر و معاون (معین) اش- عبدالحی عزیز که همچنان از خانوادهء شاهی بود، دو رییس از اداره های پلانگذاری و احصاییه و مدیران ۲۲ شعبه که در هرکدام یک نفر بحیث سرپرست شعبه کار میکردند، تشکیل یافته بود. در سالهای نخست وزارت پلان و دفتر صدارت عظمی در یک ساختمان واقع شده بودند. محمد داوود با همآهنگی سه وظیفه بکارش تا سال ۱۹۵۴ ادامه داد. او در این زمان قادر به انجام کارهای بسیاری شد. با آمدن وی در رأس قدرت برگ نوینی در تاریخ کشور گشوده شد.
نظر به ماهیت و مشخصات خویش برخی اقدامات وی ادامهء سیاست امان الله خان بودند. نخستین بار در تاریخ کابینهء دولت، باستثنای محمد علیخان[3] که مانند گذشته عهده دار پست معاونیت اول صدارت بود، تغییر کلی یافت. اینبار افراد نو و فرهیخته و عموماً جوان مانند داکتر یوسف[4]، داکتر علی احمد پوپل[5]، داکتر عبدالله ملکیار[6]، و عبدالرووف سرپرست وزارت اقتصاد ملی که به مشی اقتصادی طرح شدهء حکومت مخالفت کرده و در ماه جنوری محمد داوود استعفا اش را پذیرفت ، در رأس قدرت قرار گرفتند.[7]
در سال ۱۹۵۶ محمد داوود ترکیب کابینه اش را تغییر داد. نظر به پیشنهاد صدراعظم و با موافقه شاه چنین دگرگونی بعمل آمد: وزیر فواید عامه عبدالحکیم (شاه عالمی، مترجم) وزیر داخله شد. سید عبدالله[8] قوماندان و والی کابل بحیث سرپرست وزارت عدلیه، عبدالملک سرپرست وزارت مالیه، محمد یوسف سرپرست وزارت معادن و صنایع، محمد مرید سرپرست وزارت مخابرات در وزارت های مربوط برگزیده شدند و محمد هاشم میوندوال رییس مطبوعات بحیث معین وزارت امور خارجه احراز وظیفه کرد. همچنان معین وزارت صحت عامه عبدالظاهربحیث سرپرست وزارت صحت عامه ومعین فواید عامه محمد کبیر منحیث سرپرست آن وزارت گماشته شدند. [9]
همزمان دگرگونیهایی در پستهای دیگر دولتی نیز رخ داد: عبدالستار شالیزی بحیث معاون رییس مستقل مطبوعات (که عملاً کار رییس کل اداره را انجام میداد) و والی میمنه میر عبدالعزیز بحیث والی و رییس تنظیمهء ولایت کابل تعیین شده و جایش را به غلام حیدر[10] داد.
نظر به پیشنهاد وزیر معارف، شورای وزیران شاعر مشهور گل پاچا الفت[11] را بحیث رییس «پشتو تولنه» یا اکادمی علوم افغانستان بجای صدیق رشتین که پست مشاوری وزارت معارف را احراز کرده بود، تعیین کرد.[12]
محمد داوود جوانان و تحصیلکردگان را بکار های دولتی و اداری جلب نموده و از دانشجویان پوهنتون (دانشگاه) کابل خواست از برنامه هایش حمایت کنند. برای کسب اعتماد دانشجویان داوود خان فارغ التحصیلان فاکولتهء حقوق را مستقیماً بحیث رؤسا در شهرداریهای کابل و ولایات مقرر کرده و همزمان از وزارتخانه ها و ادارات میخواست به مسأله اشغال و کاریابی کارشناسان جوان توجه نمایند. او همچنان پنجاه نمره زمین را برای ساختمان مسکن های ارزان قیمت برای نادارترین فارغان مطابق برنامهء بانک رهنی و تعمیراتی تخصیص داد. به اینگونه او توانست توجه قشر تحصیلکرده را به دگرگونیهای نوین جلب نموده و زمینهء اشتراک آنها را در تحقق برنامه های اقتصادی حکومت عملی سازد.[13]
۱.۳ سیاست نوین اقتصادی محمد داوود خان
(۱۹۵۶- ۱۹۶۱)
در سال ۱۹۵۶ محمد داوود خان مشی سیاسی «اقتصاد رهبری شده» را درپهلوی اقتصاد بازار آزاد اعلام کرد. سیاستِ «اقتصاد رهبری شده» باعث گسترش شالودههای اجتماعی رژیم شد.[14]
در سالهای ۵۰- ۶۰ م. با تلاشهای رژیم محمد داوود نقش سکتور دولتی در زندگی اقتصادی کشور گسترش یافت. در این راستا به عرصه های راهسازی، ایجاد مؤسسات صنعتی، گسترش شالودهء انرژییتیکی کشور، پژوهش و استخراج معادن، تقویه سیستم کریدتدهی کشور و پرورش کادرهای ملی توجه ویژه میشد. گرچه رهبری دولتی اقتصاد در شرایط افغانستان بشکل قسمی عملی میشد، مگر با اینهم تاحدودی باعث ارتقای تولید، بهبود وضعیت مادی و مالی کشور و بهتر شدن اشتغال مردم میشد.[15] در دورهء صدارت محمد داوود یکسلسله اصلاحات اجتماعی- اقتصادی عملی شدند.
در زمان حکومت نامبرده بنیان انکشاف ترانسپورت عصری، انرژی و صنایع کیمیاوی، فلزکاری هِشته شده و برنامه درازمدت اصلاحات زمین (ارضی) ترتیب شد. درین زمان دهها هزار افغان تخصص کاری آموخته و برخی هم بخارج جهت آموزش فرستاده شدند.
درسال ۱۹۵۴عملاً تحقق مشی نوین اقتصادی آغاز شد. گام نخست دراین راستا سرشماری نفوس کابل بود. نظر به این سرشماری تعداد باشندگان پایتخت به ۲۰۹۴۷۶ نفر میرسید. نظر به ارقام بدست آمده دربرابر هر ۱۰۰۰ نفر ۳۰ تن بدنیا میآمد و از هر ۱۰۰۰ نفر ۱۰ تن میمرد.[16] گام دوم کنترول صعود قیم و تثبیت بهای محصولات اساسی و کالاها بود. همچنان قانون جدید کار ترتیب شد. نظر به این سند زمان کاری هفته وار ۴۵ ساعت بود که در برابر اضافه کاری باید پول پرداخت شده، حد اقلِ دستمزد دوبرابر بیشترگردیده، همچنان زمان رخصتی درازتر شده و پرداختهای اجتماعی و تقاعد (بازنشستگی) بیشتر شدند.
در سال ۱۹۵۴ ترتیب و آماده نمودن پلانهای انکشاف اقتصادی کشور که توسط عبدالملک رحیم زی پیشکش شده بود، آغاز گردید. چون وزیر نامبرده در ترکیه که شالوده نظام مالی دولت آنرا اقتصاد نظامی و مشی اتاتیزم[17] تشکیل میداد، تحصیل نموده بود، میخواست، عین مودل را در افغانستان عملی نماید. دراینزمان همهء شرایط برای تحقق اندیشه های وی آماده شده بود، چنانچه ساختار حکومت بازسازی شده، تنظیم پلانهای اقتصادی کشور آغازگردیده، از کمکهای خارجی برای سرمایه گذاری استفاده شده، کارشناسان خارجی برای همکاری و امور ساختمانی دعوت شده و برای تقویه اردو اقداماتی رویدست گرفته شده بود.
در همین زمان در شورای ملی برای نخستین بار عبدالملک (عبدالرحیمزی) وزیر مالیه دربارهء بودجهء سال ۱۹۵۴-۱۹۵۵ بیانیه یی را ایراد کرد. او به نمایندگان بیان کرد که مجموع مصارف دولت ۱٬۱۴۱٬۰۰۸٬۶۱۲ افغانی پیشبینی شده و نظر به مصارف بودجهء پیشین ۴۸۶٬۸۳۳٬۹۱۲ افغانی بیشتر میباشند. مصارف امور اجتماعی (عامه) به۹٬۴۰۸٬۵۴۷ افغانی افزایش یافته و به صحت عامه ۲۵٬۷۴۲٬۳۴۲ افغانی بیشتر هزینه شده بود. دراین اجلاس عبدالرحیم دربارهء مصارف نظامی اعلام کرد: «بادرنظرداشت برخی پندارها ما نمیتوانیم بیشتر از ۲۰ درصد کلی بودجه را به بخش نظامی تخصیص دهیم.[18] یکسال پس روزنامهء انیس[19] متن بیانهء عبدالملک را که در شورای ملی دربارهء بودجه سال ۱۹۵۵- ۱۹۵۶ ارائه کرده بود نشر کرد. برمبنای ارقام مذکور بخش مصارف بودجه متشکل از ۱.301.102.162 افغانی بود که از عواید دولت ۶.414.288 بیشتر بود. همچنان بخش مصارف بودجه سال ۱۹۵۵-۱۹۵۶ نظر به بودجه سال گذشته افزایش ۱۶۰٬۰۱۳٬۵۴۹ افغانی را نشان میداد.
مطابق اطلاع روزنامه انیس مورخ ۱۴ دسامبر[20] آمادگی برای ترتیب برنامه های انکشاف اقتصادی کشور آغاز شد. بدینمنظور در چوکات وزارت مالیه شورای مشورتی ایجاد شد که در ترکیب آن کارشناسان اقتصاد، بازرگانی، مالیات و امور تخنیکی در زیر رهبری جنرال عبدالملک رحیمزی معاون صدارت و وزیر مالیه شامل بودند. پس از بررسیهای طولانی وضعیت اقتصادی کشور و مشوره های گونه گون در وزارت مالیه چندین کمیته ایجاد شدند: کمیته های مالیات، تجارت، صنایع و معدن، زراعت، ترانسپورت و مخابرات. این کمیته ها وظیفه داشتند پیشنهادات معینی را برای تکمیل برنامه عمومی انکشاف اقتصادی پیشکش نمایند.
روزنامه اصلاح مورخ ۱۱ دسامبر [21]۱۹۵۴ چالشهایی را که برای رفع آنها این کمیته ها مؤظف شده بودند، بازتاب داد: کمیته زراعت باید مسأله افزایش حاصلات، بهبود زمینهای کشاورزی، ایجاد کوپراتیفهای زراعتی و انکشاف پیله وری را بررسی میکرد. کمیته امور ترانسپورتی باید مسایل بهبود ترانسپورت کشور، بهبود کارِ«شرکت سرویس» بمثابه مؤسسه مرکزی سهامی ترانسپورتی، ایجاد مؤسسه دولتی برای کنترول امور ترانسپورت، ترتیب پلانهای مربوط به گسترش ترانسپورت هوایی و ایجاد راههای مواصلاتی را بررسی مینمودند. به کمیته امور بانکی پیشنهاد میشد تا بهبود مدیریت سیستم کریدت با ایجاد کنترول بر عواید اسعاری، تعیین مشی بانکها و ترتیب قوانین بانکی را مد نظر داشته باشد. کمیته امور صنایع مکلف به تعیین اهداف مربوط به انکشاف صنعت، تعیین امتیازات برای صنایع و استقرار کنترول بالای آن بود. و کمیته استخراج معادن مؤظف به سروی و تعیین مقدار ذخایر معدنی، ترتیب پیشنهادها به حکومت برای تمویل پروژهها و جلب کارشناسان و تمویل کنندگان خارجی در عرصه های مناسب استخراج معادن شدند.
در اپریل سال ۱۹۵۴ حکومت داوود خان قانون سرمایه گذاری خارجی را تصویب کرد که در آن دسترسی سرمایه گذاران خارجی در همه عرصه های اقتصاد افغانستان پیشبینی شده بود.
بخاطر مؤثریت بیشتر برنامه های اقتصادی عبدالملک رحیمزی وزیر مالیه در اگست سال ۱۹۵۴ همزمان مسؤلیت اداره وزارت اقتصاد ملی را نیز عهده دار شد.[22] او فعالیتش را از ریفورم سیستم بانکی آغاز کرد. در سال ۱۹۵۴- ۱۹۵۵ در کابل دو بانک جدید- بانک رهنی و تعمیراتی و بانک انکشاف زراعتی[23] بنیانگذاری شده و محدودیتها برای ورود ۱۰۱ قلم جنس لوکس ازمیان برداشته شدند. [24]
در ماه سپتامبر همانسال عبدالملک رحیمزی در حضور اعضای اتاق تجارت کابل در وزارت اقتصاد بیانه یی داد که طی آن از حلقات بازرگانی کشور درخواست نمود به حکومت در راستای اقدامات تجارتی همکاری نموده و در تثبیت قیمتها در مغازههای خصوصی کمک کنند.[25] در جریان سال ۱۹۵۴ وزارت اقتصادملی اقدامات معین تشکیلاتی را برای ایجاد بانک «دِ پشتنی تجارتی بانک» انجام داد. چنانچه روزنامهء انیس[26] مورخ ۴ دسامبر گذارش داد که سرپرست وزارت مالیه عبدالملک ازاین بانک دیدن کرده و توصیه کرد «که هرچه عاجل باید برای گشایش این مؤسسه که نقش مهمی را در سهولت امور بازرگانان خواهد داشت، اقدام شود.» بنابر اطلاع روزنامهء انیس[27] مورخ ۱۱ دسامبر ۱۹۵۴ قانون تجارت که دارای ۹۴۴ ماده بوده و مسوولیتهای محاکم تجارتی و بازرگانان را مشخص کرده، مسایل مربوط به رشد تجارت خارجی و استفاده کشور از سرمایه گذاری خارجی را نیز معین نموده بود، نافذ شد.
در ماه نوامبر سال ۱۹۵۵ عبدالملک در بیانه اش خاطر نشان کرد: «زمانیکه حکومت به ایجاد بانکها و پیشبرد اقدامات برای تنظیم فعالیتهای ادارات تجارتی آغاز کرد، صداهایی بگوش میرسید که گویا حکومت کار تجارتِ خصوصی را نابود کرده و کار بازرگانی را خود بعهده میگیرد... آیا حکومت هیچ اقدامی را برای جلوگیری از حوادث نامطلوب درپیش نگیرد؟ آیا حکوت برای تجارت و تقویه اقتصاد کشور نباید راههای بیرون رفت را جستجو کند؟». عبدالملک ازجمله بیان کرد که در طی سالیان گذشته به دهقانانی که مشغول کشت پخته اند، همکاری نشد، درنتیجه وضعیت این کشاورزان بدتر شده، کشت پنبه کاهش یافته و به اقتصاد کشور ضربهء سهمگینی وارد شد.»[28]
بانک دولتی «دِافغانستان بانک» به انحصار گسترده در عرصهء عملیات اسعاری و بخشهای تجارت و صنایع کشور دست یازید. پس از آن این بانک تمام اسعار خارجی را که در نتیجهء صادرات و بویژه فروش پشم و پنبه عاید، میشد ثبت نموده و آنها را به نگهداری این عواید در بانک مؤظف میکرد. تا ۴۰٪اسعار خارجی را بانک به ۲۱ افغانی دربرابر هر دالر و ۶۰٪ را به ۳۰ افغانی از هر دالر محاسبه میکرد.
در ماه جولای ۱۹۵۵ افغانستان به عضویت بانک بین المللی بازسازی، توسعه و صندوق بین المللی پول شامل شد.[29]
در ماه سپتامبر ۱۹۵۵ پارلمان کشور تفاهم نامهء منعقده ۲۲ جون ۱۹۵۵ با بانک بین المللی بازسازی توسعه و صندوق بین المللی پول را در کنفرانس ملل متحد در بریتون وُدس (ایالات متحده) تأیید کرد.[30]
در سرمقالهء روزنامهء انیس مورخ ۱۷ نوامبر پیرامون عضویت افغانستان در بانک بین المللی بازسازی، توسعه و صندوق بین المللی پول آمده بود:« ماامیدواریم که بتوانیم از بانک بین المللی کریدتهایی را برای رشد صنایع افغانستان و انکشاف تولیدات زراعتی بدست آوریم. زمانیکه سرمایه گذاران خارجی به کشور ما توجه نمایند، سرمایه ها نیز بکشور وارد شده و درآنصورت میشود، نتایج کمک بانک بین المللی را ارزیابی کرد».[31]
وزیر اقتصاد ملی افغانستان عبدالرووف هنگام سفرش به ایالات متحده از مسوولان بانک بین المللی بازسازی و توسعه و صندوق بین المللی پول خواستار کمک به اقتصاد افغانستان شد. او همچنان از تصویب قانون سرمایه گذاری خارجی و امتیازاتی که به سرمایه گذاران خارجی مطابق این قانون داده میشد، معلومات داد.
در ماه دسامبر سال ۱۹۵۵ در کابل بانک رهنی و تعمیراتی با سرمایهء ۶۰ ملیون افغانی ایجاد شد. مهمترین اهداف این بانک اعطای قرضه های گوناگون برمبنای رِهن (گرو) دارییهای منقول، دادن وامهای کوتاه مدت برمبنای ضمانت اسهام شرکتها و بانکها، اجرای عملیات گونه گون بانکی در امور ساختمانی، کمک به شرکتها و مؤسسات ساختمانی شاغل در امر صادرات کالاهای ساختمانی و همچنان واردات چنین اجناس از خارج؛ اعلام شد. همچنان فیصله شد، کریدتهای کوتاه مدتِ با ۶٪ سود بانکی به صادرکنندگان قره قل برای خرید پوست داده شود.[32]
گشایش رسمی بانک بتاریخ ۵ جنوری سال ۱۹۵۵ صورت گرفت. به این مناسبت وزیر اقتصاد عبدالملک بیانیه یی ایراد کرده و طی آن خاطر نشان ساخت، که او «تلاش زیادی برای ایجاد این مؤسسه که بزرگترین گام در راستای تحکیم اقتصاد و بهبود وضعیت تاجران است، نموده است».
درجنوری همان سال او در اتاقهای تجارت کابل بیانیه یی پیرامون برنامه های اقتصادی دولت ایراد نمود. ازجمله وی گفت که حکومت قصد ندارد، تجارت را بدست خود گیرد. عبدالملک از بازرگانان درخواست کرد، با وزارت اقتصاد ملی برای تحقق برنامه های نو اقتصادی همکاری نزدیک نمایند.[33]
باوجود یک سلسله اقدامات بهای مواد مورد ضرورت اولیه افزایش یافت. بنابراین وزارت اقتصادملی مجبور شد، باصطلاح حد اعظم قیمتها را معین سازد که برشالودهء آن وارد کنندگان محصولات وارداتی تا ۱۰٪ و فروشندگان تا ۷٪ حق مفاد را داشتند. مگر بیشترینهء بازرگانان برخلاف فیصلهء حکومت به افزایش بهای کالاهایشان ادامه میدادند، که با اقدامات شدید دولت مواجه میشدند. چنانچه روزنامهء اصلاح بتاریخ ۲ اکتوبر ۱۹۵۵ نوشت، «تاجرانی که نمیخواستند، قیمتهای محصولات را مناسب سازند، جریمه شدند و مغازه های یکعده تاجر توسط کمیسیون تفتیش برای مدت معین بسته شد».
اجرای یکسلسله اقدامات مهم اقتصادی مصارف قابل ملاحظه یی را میخواست و بنابراین حکومت تلاش مینمود مالیات اضافی را عملی کند. در ماه اکتوبر سال ۱۹۵۵ شورای ملی پیشنویس جدید قانون مالیه از بازرگانان، کارمندان، کارگران، پیشه وران و غیره اصناف را به بررسی گرفت. برمبنای پیشنویس این قانون اندازهء مالیات درنظر گرفته شده نظر به گذشته افزایش می یافت. هویدا بود که فشار اصلی پرداخت مالیه بازهم متوجه مردم عادی که بی آنهم درشرایط دشواری زیست مینمودند، بود.
بتاریخ ۹ نوامبر ۱۹۵۵ وزارت اقتصادملی کمیسیون پلانگذاری اقتصادی را سازماندهی کرد که در تشکیل آن معین وزارت زراعت غلام صدیق، رییس دِ افغانستان بانک حبیب الله، رییس بانک انکشاف زراعتی م. اکبر پامیر، رییس انحصارت دولتی موسوم به «دیپو» احمدالله کریمی و یکعده رؤسای وزارت نامبرده عضویت داشتند.[34] به کار کمیسیون برخی کارشناسان عرصه های گوناگون اقتصاد نیز جلب شدند. عبدالملک طی یک گذارش در جلسه کمیسیون نامبرده که متن آن در روزنامهء اصلاح [35] نشر شد، در پایان سال ۱۹۵۵ اعلام کرد که وظیفه اساسی کمیسیون اینست که در آینده نزدیک پلان انکشاف عرصه های مختلف اقتصاد کشور را ترتیب نماید.
در روزنامه انیس[36] مورخ ۴ دسامبر مقاله یی زیر عنوان «بانکها نظارت امور سرمایه های خصوصی را بعهده میگیرند»، نشر شد. برمبنای این نبشته، پشتنی تجارتی بانک «بخاطر بهبود امور، گسترش تشکیل اش، یافتن راههای درست فعالیت با شرکت سرمایه های خصوصی، باید کارهایش را تنظیم میکرد. فعالیت سرمایه داران خصوصی در بانک تجارتی نامبرده باعث تحکیم وضعیت مالی- اقتصادی کشور شده و منافع سکتور خصوصی با ضروریات اقتصادی دولت را منطبق خواهد ساخت».
در نیمهء نخست دسامبر سال ۱۹۵۵شیوهء پرداختهای شرکتهایی که حق انحصاری صدور قره قل را داشتند، تغییر خورد. در گذشته آنها در برابر هر جلد پوست باکیفیتِ قره قل ۵ افغانی و در برابر پوست دیگرِ قره قل موسوم به «بغنه» ۳ افغانی و در برابر پوست بره ۱ افغانی پول به حساب شرکت نساجی واریزمیکردند. مگر مطابق مقررهء جدید این شرکتها مؤظف بودند پرداختهایشان را بحساب بانک انکشاف زراعتی انجام دهند.[37]
روزنامه انیس مورخ ۱۶ دسامبر ۱۹۵۵ خبری را پیرامون فیصلهء حکومت و تصویب پادشاه برای لغو مالیهء جنسی محصولات زمین و پرداخت پول بجای آن، نشر کرده بود.
اقدامات نامبردهء حکومت افغانستان در عرصهء سیستم بانکی و تجارتی باهدف برقراری کنترول و ازدیاد حجم محصولات بازرگانی صادراتی بود. البته برخی ازاین دگرگونیها (مانند تغییر مالیهء جنسی محصولات زمین به مالیهء پولی) باعث رشد مناسبات بازار آزاد در کشور میشدند.
عرصهء اصلی اقتصاد افغانستان زراعت بود که ۷۰٪ عاید اسعاری ملی کشور را تأمین میکرد. باوجود این سطح رشد کشاورزی همچنان پایین بود. گرچه ۸۰٪ نفوس مملکت مشغول زراعت بود، با آنهم کشاورزی نمیتوانست کشور را با محصولات لازمی خوراکی و مواد خام تأمین کند. کشاورزی از سه عرصه تشکیل شده بود، که عبارت بودند از: زمینداری، مالداری و باغداری.
در عرصهء زمینداری تولید محصولات خوراکی (گندم، برنج و جواری) و در عرصهء محصولات تخنیکی (کشت پنبه و لبلبو) بخش اساسی را تشکیل میدادند. چنانچه صدور پنبه ۲۰ تا ۲۵ درصد صادرات کشور را تشکیل میداد.[38]
در عرصهء مالداری پرورش گوسفند منجمله گوسفند قره قل که ۲۵٪ عاید سالانهء صادرات کشور را تشکیل میداد، جایگاه عمده را داشت.
در عرصهء باغداری بیشتر مرکبات (مالته و لیمو)، میوههای سر درختی (سیب، ناک و انار) و انگور تولید میشدند. صادرات این کالاها سالانه به کشور تا ۴۰٪عاید اسعاری را ببار میآورد.
به علت سطح پایین تخنیک کشاورزی تولید میوه های نامبرده چندان زیاد نبود. چنانچه در جریان پنجسال (۱۹۵۴- ۱۹۵۸) حد اوسط حاصلات زراعتی از هر هکتار چنین بود: گندم ۹- ۱۰ کیلوگرام، جواری ۱۶- ۱۸ کیلوگرام، برنج ۱۵ کیلو، پنبه ۷- ۹ کیلوگرام و لبلبو ۶۰- ۸۰ کیلوگرام. بقول وزیر مالیه عبدالملک در سال ۱۹۵۴ در کشور ۲ ملیون تُن گندم، ۳۰ هزار تن پنبه، ۹۰ هزار تن محصولات تخنیکی دیگر و۵ هزار تن شکر تولید شده و ۲،۲ ملیون جلد پوست قره قل جمعآوری شده بود.[39]
میانگین محصول ناخالص زراعتی سالانه در کشور (بحساب هزار تن) چنین بود: گندم- ۲۲۳۵، جو- ۲۸۰، برنج- ۳۱۶، کچالو- ۱۰۸، جواری- ۷۲۹، ترکاری و محصولات فالیزی- ۱۰۰، انواع میوه- ۶۷۶، پنبه- ۶۵، تنباکو- ۲۲، لبلبو- ۳۸، نیشکر- ۱۱۶ و نباتات روغندار- ۵۰.
قابل یاددهانی است، در سال ۱۹۵۹ در جاهایی که از تکنالوژی زراعتی استفاده میشد، حاصل بیشتری نسبت به مقدار میانه کشور بدست میآمد: گندم از 30 تا 35 کیلوگرام از هکتار، جواری از 40 تا 45 کیلوگرام از هکتار، پنبه از 25 تا ۳۰ کیلوگرام از هکتار، لبلبو درحدود ۲۰۰ کیلو از هکتار، که این ارقام شاهد امکانات گسترده در امر ارتقای حاصلدهی کشاورزی در افغانستان که مساحت آن برابر به ۶۵۲ هزار کیلومتر مربع و یا ۶۵ ملیون هکتار است، میباشد.
تقسیمبندی زمینهای افغانستان از جدول زیر واضح میگردد[40]:
٪ آن بتناسب مساحت کل
|
ملیون هکتار |
مشخصات |
۷۶ |
۵،۴۹ |
۱. زمینهای غیر قابل کشت (کوهها، محلات ساختمانی و راهها) |
۵ |
۳٬۲ |
۲. چراگاهها و مرغزارها |
۱٬۵ |
۱ |
۳. جنگلزارها |
۱۴ |
۹ |
۴. کشتزارها |
۳٬۵ |
۲٬۳ |
۵. زمینهای قابل استفاده یی که مورد کشاورزی قرار ندارند |
۱۰۰٪ |
۶۵ |
جمع کل |
زمینهای کشاورزی بنوبه خود به بخشهای زیر تقسیم میشدند[41]:
ملیون هکتار |
مشخصات |
۳۱،۵ |
زمینهای کشاورزی |
۳٬۳۸ ۰۶،۱ ۸۷،۰ |
شیوهء آبیاری این زمینها: الف) توسط آب رودخانه ها ب)بوسیله آب کاریزها پ) توسط آب چشمه ها |
۴۹،۲ |
۲. زمینهای للمی |
۲،۱ |
۳. زمینهای للمی که استفاده نمیشوند |
۹ |
جمع کل |
برعلاوه حدود ۳،۲ ملیون هکتار زمین قابل کشت همچون زمین بایر بیحاصل همانند چراگاه استفاده میشد. از جمله۳۱،۵ ملیون هکتار زمین زراعتی نیم آن بعلت نبود آب استفاده نمیشد. این زمینها از ۱ تا ۲سال به آیش «بوره»[42] گذاشته شده و پس از آن کشت میشدند، و آن قطعات زمین را که ۱ تا دوسال کشت کرده بودند، میگذاشتند یک- دو سال «آیش» (بوره) کند. این بدان معنی بود که بیشترینه زمینهای آبی همانند للمی هرساله کشت نمیشد.[43] بنابراین در افغانستان سالانه مقدار قابل ملاحظه زمین استفاده نمیشد. ارقام پایینی گواه این گفته ها اند.
به قول وزارت زراعت در سال ۱۹۵۷/ ۵۸ ساحه زمین بذری (به هزار هکتار) چنین بود[44]:
۳۱۹۲
۲۲۲۵ ۴۰۵ ۳۵۰ ۲۱۰ ۲ |
۱.غله ازجمله گندم جواری جو برنج ارزن |
۱۲۶۲
۱۵۰ ۱۲
۱۰۰ |
2. اقلام دیگر بذری ازجمله حبوبات کچالو سبزیها و محصولات فالیزی |
۱۰۰۰ |
انگور و میوههای دیگر |
۲۵۵ ۸۰ ۲۲ ۲٬۹ ۱۴۴ |
۳. حاصلات تخنیکی ازجمله پنبه تنباکو لبلبو نیشکر نباتات روغندار |
۶۰
|
علوفه |
۴۷۶۹ |
جمعاً |
به اینترتیب از ۹ ملیون هکتار زمین قابل کشت بیشتر از ۴۲۳۰ هکتار آن سالانه استفاده نشده آیش و یا و به اصطلاح «بوره» میکرد وبه اینترتیب روند بدون بذر ادامه مییافت.
از نمونه های یادآوری شده برمیآید که بطور تقریبی به اندازه ۱ هکتار زمین قابل کشاورزی بحساب سرانهء ملی میرسید، که ازجمله نیم هکتار زمین قابل آبیاری بود. این مقدار زمین درصورت استفادهء درست میتوانست باعث رشد زراعت و تولید مقدار لازمی حاصلات و مواد خام شود. ازسویی رشد ضعیف کشاورزی نمیتوانست شرایط لازم برای انکشاف مالداری را ببار آورد. عدم موجودیت امکانات برای تأمین علوفه باعث بازدهی پایین آن میشد. چنانچه جمعآوری سالانه شیر بحساب یک رأس گاو ۵،۱- ۲ هزار کیلوگرام بود. شرایط نابسامان نگهداری حیوانات اهلی علت بیماریهای حیوانی و مرگ آنها بود. حد میانهء مرگ ومیر حیوانات در مرحلهء نامبرده به ۲۰ درصد میرسید.
درسال ۱۹۵۹ در کشور تعداد کلی مواشی چنین بود: [45]
۲ ملیون
|
گاو
|
۴۳ ملیون |
گوسفند |
۸ ملیون |
بز |
۶۷۰ هزار |
خر |
۲۲۰ هزار |
شتر |
۱۹۰ هزار |
اسپ |
دوران کالایی در عرصهء کشاورزی بسیار پایین بود. بصورت عموم تمام محصولاتیکه توسط مردم تولید میشد، توسط خود آنان نیز مصرف میشد. البته پنبه، قره قل، پوست، پشم (کرک) بز و شتر، غله، نباتات روغندار، میوهها و انگور که بخشی از آنها به سفارش شرکتها تولید گردیده و به خارج صادر میشدند، از این میان سوا بودند. در سال ۱۹۵۵/۱۹۵۶ دو شرکت صادراتی میوه بنام «میوه» (در کابل با سرمایهء ۵،۷ملیون افغانی) و «میوه» (در قندهار با سرمایهء ۷ ملیون افغانی) و همچنان شرکت صادرات دانه های روغنی «حبوبات» (در مزار شریف با سرمایهء ۷ ملیون افغانی) و شرکت «کنجد و زغر» (در کابل با سرمایهء ۵،۲ ملیون افغانی) وغیره بکار آغاز نمودند.[46]
همچنان سطح میکانیزه شدن کشاورزی خیلی پایین بود. در سال ۱۹۵۹ بصورت کل در سطح کشور ۱۴ ماشین بذر افشانی، ۷۲ عراده تراکتور، ۲۴ عراده تراکتور شخم زنی، ۳۱ واسطه قلبه، ۹ عدد اسپار اسپی، ۳۶ وسیلهء درو و ۲۴ عدد واسطهء علف دروی، موجود بود.[47]
وسیلهء اساسی بذر زمین قلبه (گاوآهن)[48] بود که تعداد کل آن در سالهای ۵۰ میلادی به ۹۱۴ هزار میرسید. از اینجمله ۴۶۴ هزار آن با اسپار فلزی و ۴۵۰ هزار دیگر چوبی بودند. «ماله» وسیلهء اصلی تسطیح زمین که یک تخته چوبی ضخیم بود، بشمار میرفت. وسیلهء عمدهء دروِ حاصل داس بود. تعداد کل داس در کشور ۱۸۷۲ هزار دانه بود که از جمله ۱۴۵۰ هزار آن امریکایی و ۴۲۲ هزار آن اتریشی بودند.[49]
عرابهء دو چرخی وسیلهء اصلی ترانسپورت بود، که فقط در اختیار کشاورزان دارا قرار داشت. بیشترینه دهقانان بارهای شان را بوسیلهء حیوانات بارکش انتقال میدادند.
در عرصه کشاورزی کمبود جدی کارشناسان چون انجنیران زراعتی، کارشناسان پرورش حیوانات (زو تخنیک)، وترنران و غیره احساس میشد. در سال ۱۹۶۰ در این عرصه بصورت کل ۲ نفر کارشناس داخلی با تحصیلات عالی کار میکردند. بنابراین افغانستان مجبور بود کارشناسان کشاورزی را ازکشورهای دیگر دعوت کند. در سال ۱۹۶۰ در سیستم زراعت افغانستان ۵۳ کارشناس از ۱۳ کشور مشغول کار بودند. از آنجایی که بیشترینهء آنان برای کوتاه مدت (تا ۱ سال) به اینجا میآمدند، میتوان با اطمینان گفت که کشور از وجود کارشناسان خارجی در عرصهء کشاورزی سود لازم را نمیبرد. بادرنظرداشت ویژه گیهای زراعتی افغانستان لازم بود که تعداد کمتر متخصصان خارجی برای مدت درازتر چون ۲- ۳سال دعوت شده و همزمان مکاتب زراعتی برای آماده نمودن کادرهای ملی فعال شوند.[50]
همانطوریکه گفته شد، حکومت محمد داوود خان بانک انکشاف زراعتی را بنیانگذاری کرد که کار گسترده یی را در اعطای قرضه های بانکی برای رشد پیشه وری و انکشاف روستاها انجام میداد. بخش ناچیز دهقانان نیز از دولت قطعات زمین را دریافت میکرد. همچنان اعلام شد که اصلاحات ارضی عملی شده و قطعات اضافی زمین در برابر پول به کشاورزان داده خواهد شد. به این منظور بانک انکشاف زراعتی از تاریخ ۲۲ اگست تا ۱۱ دسامبر ۱۹۵۴ کریدتهایی را به مبلغ ۵.415.593 افغانی اعطا کرد.[51] در روزنامه انیس[52] مورخ ۱۵ دسامبر همانسال مقاله یی جابجا شده بود پیرامون اینکه به دهقانان ولایات شمال کشور قرضه (وام) هایی برای آغاز سال ۱۹۵۴ جهت کشت پنبه به ارزش ۵۰ هزار تن پنبه داده شده است.
بروز ۳ جنوری سال ۱۹۵۶ پروژه انکشاف دهات ترتیب و آماده شد که یکی از مهمترین و مؤثرترین اقدامات حکومت محمد داوود بود. در این پروژه یک سلسله اقدامات جهت ارتقای سطح زندگی روستاییان، بهبود و انکشاف اقتصاد روستاها، کشاورزی، معارف و صحت عامه در دهات وغیره درنظر گرفته شده بودند. آشنایی مردم با شیوه های نوین زندگی با استفاده از دستاوردهای علم و تخنیک، کمک مالی، استعمال وسایل و ابزار جدید از جملهء وظایف پروژه انکشاف دهات پنداشته میشدند. همزمان مبارزه با فقر، نادانی و بیماریها و بهبود شرایط زندگی روستاییان از وظایف اصلی حکومت اعلام شدند. در سال ۱۹۵۶ ریاست انکشاف دهات ایجاد شد. در سالهای آینده این اداره گسترش یافته و اقدامات گونه گونی برای بهبود سطح زندگی روستاهای کمری، بگرامی، ولایتی، بینی حصار، چهار آسیاب و وادی لوگر عملی شده وهمچنان برای انکشاف دههای شیوه کی و پروان طرحهایی آماده شدند.
در آغاز کار گروه کوچکی از کارمندان این اداره مشغول انتخاب منطقه یی در پروان برای پیشبرد آزمایشی «پروژه انکشاف دهات» شد. درنظر بود تا ناحیه ایکه همراه با شرایط دیگر دارای حد اقل ۶۰ هزار باشنده باشد، انتخاب گردد. به ریاست انکشاف دهات بودجه یی ۱۵ ملیون افغانیگی تخصیص داده شد. در ساختار اداره انکشاف دهات حدود ۴۰۰ نفر کار نموده و فعالیتهایش به همکاری مؤسسات و برخی سازمانهای بین المللی اجرأ میشد.[53]
در چوکات این اداره در سال ۱۹۵۶ کورسهای سواد آموزی بزرگسالان (اکابر) دایر شده و اقداماتی برای بهبود شرایط کار زنان پیشه ور عملی شد. همچنان در عرصه های معارف، صحت عامه و زمینداری پیشرفتهایی صورت گرفت.[54]
عوامل اصلی حمایت (حکومت) از کشاورزی عبارت بودند از[55]:
۱. موجودیت مناسبات نیمه فیوالی که برمبنای آن حدود نیم دهقانان بیزمین که مجبور بودند آنرا از زمینداران بزرگ اجاره گیرند. و این در حالی بود که مدت اجاره زمین در بیشتر موارد میان ۱ تا ۲ سال را دربر میگرفت، باعث علاقمندی کشاورزان بخاطر بهبود زمین و بازدهی بیشتر آن نمیشد. اینها همه باعث کاهش حاصلدهی کشت میگردید که در همینسالها بوضوح در کشور دیده میشد. نبود مهارتهای نوین کشاورزی و استفاده از ابزارهای ابتدایی باعث آن بود که زمینداران بزرگ نتوانند از زمینهای شان (با تخنیک موجود زراعتی) بهره برداری درست کنند، بنابراین آنهارا با شرایط ۲/۱، ۳/۱، ۴/۱ و ۵/۱ حاصل مطابق به کیفیت زمین اجاره میدادند. از سویی مناسبات بازار آزاد در زراعت بسیار بکندی رخنه میکرد.[56] و این نفوذ از راههای زیر صورت میگرفت:
الف) ایجاد شرکتهای تهیه و فروش مواد خامِ محصولات کشاورزی و مالداری ؛
ب) اعطای قرضه ها به زمینداران بزرگ برای استفاده آنها در امور زمینداری؛
پ) خرید وسایل تخنیکی کشاورزی (تراکتورها و ماشینهای دیگر زراعتی)، ساختمان مؤسسات برای پروسس محصولات کشاورزی.
۲. استفاده از شیوههای کهن بهره برداری از زمین.
در شرایط نبود تخنیک مدرن کشاورزی و حیوانات بذری همانطوریکه پیشتر یادآوری شد، برمبنای شیوهء کهن فقط نیم زمینهای آبی و للمی استفاده شده و نیمهء دیگر باصطلاح «بوره» یا دمگیری میکرد. همچنان بدلیل استفاده از اسپارهای کوچک و ناتوان ۱۰- ۱۲ سانتیمتری بذر دانه ها عمیق نبود. آبیاری کشتها بطور تصادفی و بدون درنظرداشت نورم و ضرورت به آب صورت میگرفت. بسیاری از مواد (مانند پنبه، جواری و لبلبو) بجای آنکه طور منظم و ردیف شده بذر شوند، بصورت پاشان و با دست کشت میشدند.[57]
اینها همه باعث بیحاصلی و هرزگی زمین شده شرایط لازم را برای افزایش بهره دهی زمین و حاصلدهی بهتر مهیا نمیساخت.
۳. استفاده بیرویه و بی برنامه کریدتهای دولتی از طریق بانک انکشاف زراعتی، که بجای افزایش بازدهی محصولات کشاورزی و مواد خام برای بخشهای سود آور دیگر مانند تجارت وغیره استفاده میشدند.
۴. بهای تصادفی و خودانگیخته محصولات کشاورزی و مواد خام باعث آن میشد که دهقانان دیگر علاقمند تولید محصولاتی مهم چون پنبه و لبلبو نباشند زیرا قیمت گندم بیشتر ازینها بود.
۵. نبود کادرهای ورزیده و فرهیخته در عرصهء کشاورزی.
البته تعیین وظایف مربوط به انکشاف کشاورزی[58] وظیفه حکومت افغانستان و وزارت زراعت که مسوولیت ادارهء این عرصهء خطیر تولید اجتماعی در آنزمان را بعهده داشتند، بود.
بادرنظر داشت ضروریات کشور و امکانات رفع آنها برنامه تأمین خودی اهالی با گندم وغیره محصولات خوراکی و در عرصهء صنایع تهیهء مواد خام خودی همزمان با گسترش تولیدات تخنیکی و کالاهای دیگربرای صادرات تصویب شد.
درستی و معقولیت این مسأله در تصامیم آتی بازتاب یافته بود: افزایش تولید غله از ۴۰ تا ٪۵۰ از طریق ارتقای حاصلات گندم و گسترش کشت جواری طوریکه تولید گندم سالانه به 3 ملیون تن و جواری به ۵،۱ ملیون تن رسیده و باعث بهبود مالداری در کشور شوند.[59]
افزایش بهره دهی گندم ازراههای زیر ممکن بود:[60]
الف) کشت گندم بهاری را فقط پس از شخم پاییزی و کشت تیرماهی (خزانی) را در زمینهای خوب آماده شده پس از جمعاوری حاصلات جواری، علف، حبوبات، کچالو، پنبه وغیره انجام داد؛
ب) تعیین دقیق زمانهای کشت در هر «حکومتی» بادرنظرداشت اینکه بذر گندم نه در مدت 2 تا 2 ونیم ماه بلکه در درازنای ۱۰ تا ۱۵ روز صورت گیرد؛
پ) تشخیص اصولهای مفید کشت برای هر منطقهء اقلیمی بذری و جاگزینی شیوههای های بهتر بذر غله؛
ت) انتخاب انواع پرحاصل تخمهای بذری و تولید منظم آنها؛
ث) افزایش کیفیت دانه های بذری؛
ج) گزینش شیوههای مؤثر مبارزه با بیماریهای نباتی و حشرات مزمن برای کشاورزی.
افرایش کشت بیشتر جواری به ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار هکتار باعث افزایش تولید غله در سطح کشور به اندازه ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تن (درصورت حاصل ۲۷۰۰ کیلو گرام از هکتار) میشد که از آن همچون دانه بذری و هم آذوقه میشد استفاده کرد.
مگر افزایش بهره دهی جواری تا اندازه ۲۵۰۰ تا ۲۷۰۰ کیلو از هکتار از راه های زیر ممکن بود[61]:
۱) کشت جواری بشکل ردیف وار با تعیین ساحهء مشخص تغذیهء نبات؛
۲) انجام بموقع کار خیشاوه و امور بذری درمیان ردیفها ۳- ۴ بار درهر تابستان؛
۳) تخصیص زمینهای بهتر برای کشت جواری؛
۴) استفادهء انواع نیکوی تخم بذری جواری با انتخاب ساقه های بهتر آن؛
۵) گسترش ساحهء کشت جواری از راه استفادهء زمینهای بکر و بایر با مقصد کشتِ جو.
در رابطه به بذر محصولات صنعتی درنظر گرفته شده بود، که تولید پنبه و لبلبو را به دوبرابر بوسیلهء عمدتاً ارتقای حاصلدهی و همچنان تاحدودی از راه گسترش ساحهء کشت آنها افزایش داد. برای اینکه تولید سالانه پنبه درسال تاحدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تن و لبلبو میان ۹۰ تا ۱۰۰ هزار تن افزایش یابد، لازم بود:[62]
الف) آبیاری درست را بشیوه میان ردیفی در دورهء رشد گیاهان نامبرده و همچنان بطور گسترده در تیرماه (خزان) و زمستان انجام داد؛
ب) انجام کارهای لازم و خیشاوه میان ردیفی با آبیاری آنها؛
پ) استفادهء انواع انواع پر حاصل تخمهای بذری؛
ت) استفادهء گسترده از کود کیمیاوی.[63]
درپهلوی گسترش کشت غلات و تولید محصولات زراعتی- صنعتی، بهبود و گسترش مالداری اعم از حیوانات بزرگ و کوچک اهلی نیز بمثابهء وظیفهء مهم در عرصهء کشاورزی معین شده بود. البته ارتقای سطح مالداری وابسته به تأمین شالودهء تغذیه (علوفه) چارپایان، بهبود سیستم درمان وترنری و شرایط نگهداری حیوانات بود.
شوربختانه که اینهمه پندارها در عمل پیاده نشده و در روی کاغذ ماندند.
البته افزایش سطح زراعت بدون آموزش ژرف همهء ویژهگیهای آن و استفادهء عملی و گسترده از دستآوردهای علوم ناممکن است. برای این منظور لازم بود:
الف) گسترش کار پژوهشی در امر مطالعه حیوانات و انواع نباتات؛
ب) در افغانستان باید انستیتوت علمی- تحقیقاتی زراعت که همهء فعالیتهای تجربی را در این عرصه نظارت کند، تأسیس کرد که مسؤلیت همآهنگی امور را نیزعهده دار باشد.[64]
این امر نیز وظیفهء غیر قابل دستیابی برای حکومت محمد داوود بود. برای اجرای این مأموریت نه امکانات مالی، نه شالوده های علمی- تخنیکی و نه کادرهای کارشناس موجود بودند.
برای انجام این وظایف که در راستای ارتقای فرهنگ کشاورزی صورت میگرفت بهبود ریشه یی و تمام عیارِ سیستمِ استفاده از زمین لازم بود.[65]
باید گفت که این پرابلمها در شرایط آنروزهء افغانستان بسیار بغرنج بوده حل آنها مخارج نسبتاً بزرگی را میطلبید. به همین منظور باید یکسلسله اقدامات مانند اینها رویدست گرفته میشد:
الف) تهیه ابزارهای ساده کشاورزی (قلبه، ماله، اسپار، داس وغیره)؛
ب) وارد نمودن وسایل عادی زراعت از کشور های دیگر؛
پ) تهیه تراکتور و وسایل دیگر کشاورزی بوسیلهء شرکتها، زمینداران و کشاورزان؛
ت) تعیین دورهء استفاده از ابزارهای نوِ کشاورزی برای کشت انواع ویژهء محصولات زراعتی (مانند لبلبو، پنبه، جواری وغیره)؛
ث) تبلیغ گستردهء دستآوردهای زراعتی و مساعد نمودن زمینه های تبادله تجارت میان پیشگامان عرصه کشاورزی.
چون برای رسیدن به این مرامها تعداد کارشناسان عرصهء کشاورزی ناکافی بود، بنابراین معقول بود تا شبکه یی از کورسهای کوتاه مدت (۴- ۶ ماهه) را برای پرورش متخصصان پیشه های همگانی (تخنیکران زراعتی، مالداران، ویترنرها، تراکتورچیان و رانندگان وسایط دیگر)، بادرنظرداشت این نکته که کادرهای محلی ویژه گیهای کشاورزی افغانستان را بهتر از متخصصان خارجی که از مناطق طبیعی و اقلیمهای دیگر به آنجا برای زمان کوتاه میآیند، میدانند، را راه اندازی کرد.[66]
رشد سریع زراعت افغانستان فقط در صورت برنامه ریزی درست آن در همه عرصه ها و توجه اساسی به آن در پلان پنجساله دوم انکشافی افغانستان باید بطور بنیادی مشخص میشدند. در این پلان برای هر ولایت وظایف معینی قید شده بود که همه در تطبیق آن مکلف میگردیدند.[67]
البته دشواریهای موجودِ سرِراه پیشرفت زراعت افغانستان هویدا بودند و بنابرآن هنگام اجرای برنامه های مطروحه باید در شرایط محلی بخاطر صرفه جویی درنظر گرفته میشدند. البته اقدامات برای حاصلدهی بیشتر گندم، جواری، لبلبو، پنبه که در بالا یاد شدند، مخارج بیشتر را نمی طلبیدند.
در سالهای حکومت محمد داوودخان برخی اقدامات بخاطر صنعتی شدن کشور درنظر گرفته شد. چنانچه در ماه فبروری سال ۱۹۵۵ قراردادی با چکوسلواکیا برای ساختمان فابریکه سمنت در جبل السراج امضأ شد. مطابق این تفاهم نامه برای تمویل آن به افغانستان قرضه یی به اندازهء ۵،۱ ملیون دالر از کریدت عمومی ۵ ملیون دالری که موعد پرداخت آن پس از ۸ سال پایان مییافت داده میشد.[68]
در ماه جولای ۱۹۵۵ قراردادی میان «شرکت پخته» و شرکت اتریشی «یونیماکس» برای آغاز کارهای ساختمانی این شرکت آغاز شد.[69]
کارشناسان آلمان غرب فابریکه نساجی گلبهار با حجم سالانهء ۳۵ ملیون متر تکه را ساختند. در همانزمان فابریکه نساجی پلخمری سالانه ۱۲ ملیون متر پارچه تولید میکرد.
رشد اقتصادی در سال ۱۹۶۰ تولید بیشتر انرژی برق را میطلبید. در سال ۱۹۶۲ بند برق آبی پلخمری با توان ۹ هزار کیلووات انرژی که بصورت عموم برای مصارف سیلوی جدید، معدن زغال سنگ کرکر و همچنان برای شهرهای بغلان و قندز بکار میرفت، ساخته شد. در پایان سالهای ۵۰ بکمک متخصصان آلمان غرب بند برق سروبی باتوان ۲۲ هزار کیلووات ساخته شد. بنابه دستور صدراعظم داوود در ماه جنوری ۱۹۵۶ وزیر مالیه عبدالملک همراه با رییس صنایع وزارت اقتصادملی سید احمدشاه معصومی از جریان ساختمان بندهای برق نامبرده وپسانتر خود شاه از آنها بازدید کردند.[70]
در چوکات برنامهء صنعتی سازی همچنان بالای رودخانه کابل بند برق نغلو (با توان ۱۰۰ هزار کیلوات)، بند ماهیپر (با توان ۶۶ هزار کیلووات)، بند درونته (با توان ۱۱ هزار کیلووات) ساخته شدند. در شمال افغانستان بند خان آباد (با توان ۱۴۰۰ کیلووات)، بند بغلان (با توان ۳۰۰ کیلووات) ساخته شده و در وادی هلمند و ارغنداب بندهای گرشک (با توان ۲۸۰۰کیلووات) و کجکی (باتوان ۳۳ هزار کیلووات) اعمار شدند.
در شهر مزار شریف بزرگترین فابریکهء برق حرارتی و تولید کود کیماوی (با توان ۴۸ هزار کیلو وات) و در شهرکابل نیروگاه برق حرارتی (باتوان ۱۰۰ هزار کیلووات) بفعالیت پرداختند. همچنان بند برق آبی چک وردک با توان (۴۰۰۰ کلیووات) بکار آغاز نمود.[71]
در سالهای ۵۰ در حومهء کابل (بگرامی) کارخانهء نساجی با ظرفیت ۱۲ ملیون متر پارچه در سال و در شهر مزار شریف فابریکهء نساجی بلخ (همچنان با توان ۱۲ ملیون متر پارچه در سال) ساخته شدند. همچنان در شهرهای کابل و قندهار در حدود ۲۴ کارخانه کوچک تولید الیاف مصنوعی فعال بودند. برعلاوه تکه های پشمی در کارخانه های پشمینه بافی دولتی در قندهار (۱۴۰ هزار متر در سال) و پلچرخی حومهء کابل (تا ۱ ملیون متر در سال) که در آنجاها نخ قالین نیز تولید میشد، فعال بودند. از سال ۱۹۶۰ به بعد تولید محصولات کشباف (جاکت، جوراب و غیره) نیز گسترش یافت.
در فبروری سال ۱۹۵۷ نمایندهء افغانستان در ملل متحد اساسنامه آژانس بین المللی استفادهء صلح آمیز از انرژی اتمی را امضأ کرد.[72] هنوز در سالهای ۵۰ میلادی نتایج پژوهشهای معدن شناسان فرانسوی نشان دادند که عناصر رادیو اکتیف منجمله اورانیوم در ولایت بدخشان موجود میباشند. بصورت عموم در ۳ ناحیه- در خاننشین (هلمند)، پنجشیر و واخان (بدخشان) موجودیت عناصر رادیو اکتیف تثبیت شدند. در آنزمان حکومت محمد داوود تصمیم گرفت درچوکات پلان پنجساله دوم انکشافی استقرارنخستین نیروگاه آزمایشی اتمی را نیز شامل سازد. برای ساختمان نیروگاه هسته یی معاهدهء ویژه یی با اتحادشوروی نیز امضأ شد. مخارج ساختمان و آموزش کارشناسان افغان در اتحادشوروی و افغانستان را حکومت افغانستان میخواست بعهده آژانس بین المللی انرژی هسته یی ملل متحد واگذارد. در نظر بود که این پروژه در سال ۱۹۶۵ بکار آغازد. مگر بزودی پس از کناره گیری صدراعظم داوود این پروژه بکلی متوقف شده و از سرنوشت بعدی آن خبری نشد.[73]
در همین زمان کارهای گستردهء جیولوژیکی برای تفحص نفت و گاز، آهن، مس، باریت، فلوریت، زغال سنگ و دیگر عناصر انجام یافت. چنانچه گاز کشف شده برای فابریکه تولید برق حرارتی و کود کیمیاوی مزار شریف بکار میرفت.
در ماه جون ۱۹۵۵ وزارت معادن افغانستان قراردادی را با شرکت سویدنی «سوپسکای سویدن» پیرامون کارهای تفحصی در نزدیکی شهر سرپل بست.[74]
در ماه جون ۱۹۵۵ مؤسسه تفحصات نفت در مناطق شمالی افغانستان بنیانگذاری شد. درماه اگست همانسال سرپرست وزارت مالیه عبدالملک بحیث ریس شورای عالی این مؤسسه انتخاب شد.[75]
در ماه دسامبر ۱۹۵۵ معدن شناس و نفت شناس افغانی عبدالصمد در ترکیب یک هیأت جهت آشنایی با تجارب مربوطه به کشور های شرق دور رفته و همچنان به اتحادشوروی، انگلستان، فرانسه، سویدن، آلمان دموکراتیک و آلمان فدرال سفر کرد.[76]
نظربه فیصلهء شورای وزیران وزارت معادن پروژهء استخراج بریل (بریلیوم) را در ناحیهء دره نور ولایت مشرقی افغانستان آغاز کرد.
درماه فبروری سال ۱۹۵۶کمیسیون جیولوجی وزارت معادن و صنایع همراه با کارشناسان نمایندگی کمکهای تخنیکی سازمان ملل متحد به نواحی غزنی و گرشک و همچنان ولایت قندهار رفت.[77] در سال ۱۹۶۰ استخراج ذغال سنگ ازسه معدن «کرکر» (پلخمری)، «دره صوف» و «آش پشته» در نزدیکی دره شکاری آغاز شد. پسانها معدن ذغال سنگ «سبزک» در شرق هرات نیز کشف و تثبیت شد. همچنان در سال ۱۹۶۰ استخراج گاز از سه محل آماده شدهء خوجه گوگردک، یتیم تاق و جرقدوق (تا ۳ ملیون متر مکعب در سال) آغاز گردید. گاز استخراج شده پس از تصفیه بوسیلهء یک پایپ لاین به کارخانهء کود کیمیاوی و نیروگاه برق حرارتی و از طریق پایپ لاین دیگر گاز به حجم ۸،۱- ۲ ملیارد مکعب در سال به اتحادشوروی- ترکمنستان و ازبکستان صادر میشد.
در آنزمان در کشور شاهراههای اصلی موتررو که پایتخت را با هرات از طریق قندهارو با ولایات شمال کشور از راه کوههای هندوکش و کوتل سالنگ وصل میکرد، نیز به بهره برداری سپرده شده بودند.[78]
وزارت فواید عامه اکمال کارهای ساختمانی شاهراههای: کابل- تورخم، کابل- چاریکار و همچنان بخش قزل قلعه (شیرخان بندر، مترجم)، دوشی و کلفت را بعهده گرفت.
قسمتهای یادشده به نیروی کارگران افغانستان اعمار میشدند. چنانچه کار آزمایشی قیرریزی قسمت ۱۵ کیلومتری میان کابل- چاریکار آغاز شده و پسانتر بخش ۵،۲ کیلومتری این جاده اسفالت شد.
همچنان کارهای تفحصی و سروی برای ساختمان برخی میدانهای هوایی، کار پژوهشی اولیه جهت ساختمان کانال ننگرهار، بند سرده و پَلتُو آغاز شد. برعلاوه کار ترمیم بند سرخاب در ولایت لوگر که باعث نگهداری سطع معین آب در ذخیره گاهش میشد، صورت گرفت.
برای ساختمان پروژههای بزرگ وزارت فواید عامه با شرکتهای خارجی مانند مؤسسه «هوخ تیف» آلمان و «اونیماک» اتریشی قراردادهایی بست.
سیاست بازرگانی خارجی افغانستان[79] به تناسب کشورهای دیگر از محدودیت کمتری برخوردار بود. فقط تورید برخی انواع محصولات، آنهم بصورت عموم بر اساس اعتقادات دینی (مانند نوشابه های الکُلی و گوشت خوک) ممنوع بود. کالاهای باارزش برای اقتصادملی، تجهیزات صنعتی، موترهای باربری و محصولات نفتی از پرداخت مالیه آزاد بودند. شرایط وارد نمودن این کالاها برای مؤسسات دولتی و خصوصی همسان بود. همزمان شرکتهای خصوصی در صدور و وارد نمودن کالاها از دایرهء انحصار فارغ بودند. مگر باگذشت زمان این وضع دگرگون شد.
تجارت خارجی مهمترین عرصهء اقتصادملی افغانستان بود. سود بدست آمدهء این سکتور در صنایع ملی سرمایه گذاری میشد. صدور اقلام کشاورزی مهمترین بخش تجارت خارجی افغانستان را تشکیل میداد که در آن میوهها و محصولات مالداری و همچنان پنبه از جایگاه مهمی برخوردار بودند.
در سالهای پایانی حکوت محمد داوود خان افزایش واضح ورود مواد ساختمانی، ماشینها و محصولات نفتی به نظر میرسید. در این زمان افغانستان بصورت عموم از نگاه رفع احتیاجات ارزاقی اش، به استثنای چای، شکر و مصالح خوراکی خودکفا بود. بیشترینه کالاهای افغانی در سالهای ۱۹۵۵/۱۹۵۶[80] بترتیب به هند، اتحادشوروی و ایالات متحده صادر میشدند. در همان سالها اتحادشوروی بزرگترین وارد کنندهء کالاها به افغانستان بود که پس از آن هند در جای دوم و پاکستان در جای سوم قرار داشتند. در سال ۱۹۵۵/۱۹۵۶ اتحاد شوروی در واردات به افغانستان جای نخست ودر صادرات آنجا جایگاه دوم را احراز کرد، در حالیکه در سال ۱۹۵۰/۱۹۵۱ اتحادشوروی جای سوم را در واردات و هم صادرات افغانستان داشت.[81]
در جریان ۶ سال نخست کار حکومت محمد داوود خان صادرات کشور دوبرابر افزایش یافته (٪۱۰۵) و واردات دو نیم برابر افزونی را نشان میداد (٪۱۵۱). در درازنای چهار سال از شش سال، باستثنای ۱۹۵۲/۱۹۵۳ و ۱۹۵۵/۱۹۵۶بیلانس نهایی صادرات و واردات مثبت بود. علت بیلانس منفی سال ۱۹۵۲/۱۹۵۳ چالشهای ترانزیتی از راه پاکستان، کاهش قیمتها که وابسته به جنگ کوریا و بحران عمومی تجارت بین المللی بود. برعلاوه در سال ۱۹۵۲/۱۹۵۳ صادرات به مقایسه سال گذشته تا ٪۹،۳ کاهش یافت. در عین زمان صادرات به پاکستان به ٪۳۰ (از ۸،۵۱ ملیون افغانی تا به ۳۶ ملیون افغانی) کاهش یافت.
همچنان یکی از عوامل عمده کمبود (کسر) بیلانس تجارتی سال ۱۹۵۵/۱۹۵۶ افزایش واردات ماشین آلات مطابق تصویب پلان پنجساله بود. در سال نامبرده واردات به ٪۲۹ افزایش یافت در حالیکه صادرات فقط تا ٪۱۰ گسترش یافته بود.[82] باوجود کمبود (کسر) همگانی در سال ۱۹۵۵/ ۱۹۵۶ بیلانس تجارت با ایالات متحده امریکا، انگلستان، چکوسلواکیا، هالند، پولند وعربستان سعودی مثبت بود. کمبود اصلی در بازرگانی با اتحادشوروی و پاکستان بچشم میخورد. چنانچه در سال۱۹۵۵/ ۱۹۵۶ گردش کالا با اتحاد شوروی فقط ۲۱٪ بود، در حالیکه این امر با کشورهای غربی به ٪۷۹ میرسید.[83]
در سال ۱۹۵۵/۱۹۵۶ صادرات افغانستان نسبت به سال گذشته در همه بخشها به استثنای میوه های خشک و قالین افزایش یافت. افزایش صادرات اقلام دیگر به علت صعود قیمتها و یا افزایش اندازه مجموعی کالاها (مانند، پنبه که حجم صادراتش بیشتر شده بود)، صورت میگرفت. حجم صادرات میوه های خشک نظر به ارزش آن تا به ۲۱٪ کاهش داشت در حالیکه صادرات آن ٪۹ کاهش را نشان میداد. البته این افت بدلیل کاهش قابل ملاحظه بهای میوه های خشک بود. همچنان در سال ۱۹۵۵/۱۹۵۶ صادرات به هند و جاپان نظر به سال گذشته کاهش یافت.[84] همزمان صادرات به اتحادشوروی به ٪۲۳ افزایش یافته بود. مگر پایین آمدن صاردات به هند از ارزش این کشور بمثابه وارد کنندهء اصلی کالاهای افغانی نمیکاست. در همانسال صادرات به چکوسلواکیا و انگلستان نیز رشد کرده و (به ترتیب به ۲۵٪ و ۲۲٪) و به هالند و آلمان (به ترتیب به ٪۵۶ و ٪۴۶) پایین آمد.
در سال ۱۹۵۵/ ۱۹۵۶ مهمترین اقلام وارداتی تکه های نخی (کتانی)، پارچه های ابریشم مصنوعی، شکر، چای و اجناس خرازی و پوشاک مردانه بودند. از آغاز ۱۹۵۳/ ۱۹۵۴ تمایلی در جهت کاهش واردات تکه های نخی (کتانی) پدید آمد، که دلیلش افزایش تولید پارچه های نخی وطنی و گسترش تقاضا برای استفاده از پارچه های مصنوعی و افزایش مداوم واردات آنها بود. در سال ۱۹۵۵/۱۹۵۶ در مقایسه با سال پار به اندازه ٪۱۳ کمتر تکه نخی وارد شد، در حالیکه ورود پارچه های ابریشم مصنوعی ٪۱۱ افزایش یافته بود. واردات شکر در همین زمان ۲ برابر افزایش را نشان داده و واردات پوشاک و اجناس خرازی نظر به ارزش عمومی آن ٪۷۸ صعود را نشان میداد. باید گفت که واردات از هند، پاکستان، جاپان و انگلستان[85] کاهش یافت، گرچه این کشورها صادر کنندگان مهم کالا به افغانستان پنداشته میشدند. در سال ۱۹۵۵/۱۹۵۶ واردات از اتحادشوروی به اندازه ٪۵۹ نظر به سال پارش افزایش یافت، که باعث احراز جای نخست در واردات افغانستان شد. همچنان واردات از ایالات متحده، انگلستان، آلمان و چکوسلواکیا افزایش یافت. دوکشور اخیرالذکر به افغانستان بصورت عموم تجهیزات صنعتی را وارد میکردند. همزمان واردات از جاپان و ایتالیا بترتیب به ۵۵ و ٪۳۷ کاهش یافتند.[86]
اگر رشد بازرگانی خارجی را با آغاز برنامهء انکشافی کشور پیوند دهیم، پس در مییابیم که اهمیت تجارت خارجی افغانستان که ارقام احصاییوی ثابت در ارزش و مقدار آن گواه آنند، نه تنها مشخصات اش را حفظ کرده بود، بلکه دگرگونیهای بزرگ ساختاری را عرصهء صادرات و واردات نیز متقبل گردیده بود. با افزایش صادرات، مسألهء گسترش بازارهای فروش انواع محصولات کتانی، پارچه های مصنوعی و ابریشمی بدلیل افزایش بازدهی کارخانه های نساجی پلخمری، فابریکه های پشمینه بافی قندهار و کابل و آغاز بهره برداری کارخانهء نساجی گلبهار و فابریکه های تولید تکه های مصنوعی در کابل بمیان آمد.[87]
با استفادهء مؤثر ذخایر انرژی کشور واردات مواد سوخت کاهش یافت، که در نتیجه بخشی از اسعار آزاد مانده و خرچ خرید ماشینها و تجهیزات لازمی برای صنایع کشور شدند. در سالهای پایانی کار حکومت محمد داوود خان کیفیت صادراتِ پوست منجمله قره قل به برکت برنامه دولتی حمایت از مالداری در کشور ارتقا یافت که بنوبهء خود باعث افزایش تقاضا برای این اقلام شد. همزمان با رشد باغداری و انگور داری و بویژه استفاده از زمینهای بکر و بایر در وادی هلمند تقاضا برای میوه های تازه و خشک در خارج از کشور افزایش یافت. برای بهبود انتقالات میوه های تازه از طریق ترانسپورت هوایی لزوم بسته بندیهای بهتر آنها (منجمله در فابریکه قندهار) بمیان آمد. در نتیجه، اقدامات عملی شدهء نامبرده باعث درآمد اضافی اسعاری کشور شدند.
حکومت محمد داوود تولید پنبه را تشویق کرده و با اقدامات گسترده از کاهش صدور پنبه که یکی از اقلام اساسی صادراتی کشور بود، جلوگیری میکرد. در این سالها تولید پشم افزایش یافته و این امر باعث گسترش قالینبافی شده و در نهایت صدور هردو کالا افزایش یافتند.
بصورت عموم برنامه محمد داوود خان با مرام ایجاد دولت صنعتی پیشرفته با شرایط اِتاتیزم محاسبه شده بود. قابل یادآوریست که بیشترینه مؤسسات صنعتی بزرگ ساخته شده در این دوره مربوط به سکتور دولتی بودند.
پلان پنجساله اول (سپتامبر ۱۹۵۶- سپتامبر ۱۹۶۱) سرموقع آماده شده، به تصویب پارلمان رسیده و از طرف شاه توشیح گردید. گرچه این پلان در موقع اجرأ اصلاحاتی را متقبل شد، مگر همزمان به نوعی آزمایشگاه برای نهادینه شدن مشی انکشافی کشور وپرورش کادرها (کارشناسان) مبدل شده بود.[88]
بدون شک نقش اساسی را در تسریع روند رشد کشور شخص صدراعظم محمد داوود داشت. او نماینده نسل نو سیاستمداران عملگرا (پراگماتیست) افغانِ وابسته به اشرافیت درباری بود که بجای نخست وزیرانی که کاکاهای شاه (ومنجمله کاکاهای خودش، مترجم) که کشور را تقریباً یک ربع قرن اداره میکردند، بقدرت رسید. صدراعظم (داوود) چنانکه پیشتر آمد، مشی باصطلاح «اقتصاد رهبری شده»[89] برای رشد سهل و سریع سرمایه داری در کشور بوسیلهء سهمگیری دولت در زندگی اقتصادی، بهرهء گسترده از کمکهای خارجی و دادن امکانات مناسب برای سرمایه داران ملی منجمله متشبثان خرده و متوسط در راستای انکشاف اقتصادی و نیروهای مؤلده را برگزید.
تقریباً تمام دهه (۱۹۵۳-۱۹۶۳) که ویژه گی آن پهنای انکشاف اقتصادی افغانستان است، با نام محمد داوود پیوند دارند. گرچه بقول مطبوعات افغانی در وضعیت اقتصادی و درون- سیاسی کشور با اینهم تغییرات ژرفی محسوس نبودند.
بصورت عموم صفحات مطبوعات مرکزی و ولایتی ازمواد اقتباس شده از رسانه های خارجی و عمدتاً امریکایی، آلمانی وترکی پر بودند. در مورد زندگی داخلی کشور در اینزمان در مطبوعات افغانی بیشتر مسایل مربوط به اجرای برخی اقدامات حکومت محمد داوود در عرصه های کشاورزی، بازرگانی و ترانسپورت که به نظر افغانها باعث رشد اقتصاد کشور و بالارفتن سطح زندگی مردم میشد، بازتاب مییافتند.
مگر سیاست محمد داوود برای برخی از اعضای هیأت حاکمه کشورهمواره قابل درک نبود که این امر باعث اختلافات شان میشد. ازجمله گروه تحت رهبری ظاهر شاه با برخی عرصه های سیاست محمد داوود خان با دید انتقادی مینگریست. این امر بویژه در گرفتن قرضه های بزرگ خارجی و عواقب ممکن سیاسی و مالی آن بمیان میآمد. همچنان در عرصهء گسترش سکتور دولتی در اقتصاد کشور که باعث کندی آهنگ سرمایه گذاری در سکتور خصوصی و تاحدی تضعیف نقش آن در اقتصاد مملکت میشد، تردیدهایی بمیان آمد. مبارزهء درونی هیأت حاکمه برای رشد آینده کشور در سال ۱۹۶۳ باعث کناره گیری محمد داوود از حکومت شد.[90]
[1] - РГАНИ. Ф. 5. Оп. 28, р. 5/54. Д. 347- آرشیف دولتی روسیه بخش تاریخ سیاست خارجی:...-
- عبدالملک در سال ۱۹۱۸ در لوگر در خانوادهء عبدالرحیم از طایفه عبدالرحیمزی بدنیا آمد. او در مکتب حربیه و در ترکیه تحصیل کرده بود. در سال ۱۹۵۳ وزیر مالیه شده و در سالهای ۱۹۵۶ و ۱۹۵۷ به ایالات متحده امریکا سفرهای رسمی نمود. در سال ۱۹۵۷ «بخاطر تلاش در سقوط حکومت بکمک یک کشور خارجی» زندانی شد. پس از کناره گیری محمد داوود از پست صدارت، وی خود از ترک زندان خودداری کرده و خواهان محاکمه خود شد. او پس از انقلاب ثور در سال ۱۹۷۸ از زندان آزاد شد، مگر همچنان بمثابهء یکی از منتقدان رژیم بشمار میرفت. او در سال۱۹۸۲ از دنیا رفت.
[2].- Теплинский Л.Б. История советско-афганских отношений.- М., 1988. С. 160-
تپلینسکی ل. ب. تاریخ روابط افغانستان- شوروی . مسکو سال ۱۹۸۸ ص. ۱۶۰.
[3] - РГАНИ. Ф. 5. Оп. 28, р. 5/54. Д. 347- آرشیف دولتی روسیه بخش تاریخ سیاست خارجی:...
محمد علیخان سالمند ترین سیاستمدار بود که ببرکت ویژگیهای شخصی اش چون کاردان بی همتا، توانایی سازماندهی، آموزش و وفاداری به دودمان سلطنتی به بالاترین مقام در میان محافل حاکمه دست یازیده بود. او از پشتیبانی گستردهء سران اقوام تاجک، ترکمن و ازبک برخوردار بود. نظر به اطلاع افراد آگاه علی محمد از اعتماد بزرگ شاه و اعضای دیگر خاندان سلطنتی برخوردار بود. وی درسال ۱۸۹۵به دنیا آمده بود، پدرش از ناموران تاجک از شغنان (پامیر افغانی) بود که زمان درازی در خدمت یکی از امیران افغانستان قرار داشت. علی محمد یگانه مأمور عالیرتبه کشور بود که به دودمان شاهی تعلق نداشت. او تحصیلاتش را در کابل به پایان رسانده بود. کار دولتی اش را در سال ۱۹۲۵ آغاز کرده و سپس در سال ۱۹۳۳ در مقامهای مسوول وزارت معارف و تجارت قرار داشت. وی همچنان بحیث مترجم در وزارت امور خارجه افغانستان کار میکرد. علی محمد از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۸ سفیر افغانستان در بریتانیا بوده، از سال ۱۹۳۸ تا ۱۹۵۰ وزیر امور خارجه و ازسال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ معاون صدر اعظم و وزیر خارجه کشور بود. او از ماه سپتامبر ۱۹۵۳ معاون اول صدراعظم در کابینه محمد داوود بود. علی محمد نظر به پندارهایش شخصی محافظه کار بود. او هوادار «مشی خشن» در برابر اپوزیسیون کشوربود. چنانچه در سال ۱۹۵۱ علی محمد زمانیکه مؤقتاً سرپرستی صدارت را بعهده داشت، جریده ندای خلق را که ارگان حلقات مترقی کشور بود، توقیف کرد. همچنان پسانها بسیاری از شهروندان دموکرات را بازداشت کرده و تمام نشرات ترقیخواه را مصادره نمود. علی محمد یک زمیندار بزرگ بوده و دارای چندین خانه در کابل بود. او سرمایه هایش را در بانکهای افغانستان نگهداری میکرد.
[4] - محمد یوسف در ماه جنوری سال ۱۹۱۴ در کابل زاده شد. او فرزند محمد حسن بود. در مکتب نجات درس خوانده و سپس به جمهوری فدرال- آلمان رفته در دانشگاه مونشن و گیتنگن دکترایش را در رشته فزیک بدست آورده، در سال (۱۹۴۴) پروفیسر، استاد و سپس رییس فاکولته علوم طبیعی (ساینس) دانشگاه کابل بود. در سال ۱۹۴۸ وی مدتی رییس تعلیمات تخنیکی و در سال (۱۹۴۹) معین وزارت معارف بود. در سال 1952 مسوولیت مرکز فرهنگی افغانستان را در مونشن بعهده داشت. سپس در سالهای ۱۹۵۳ - ۱۹۶۳ وزیر معدن و صنایع بود. در سالهای ۱۹۶۳- ۱۹۶۵ صدراعظم کشور بود (نخستین صدراعظمی بود که به خانواده سلطنتی تعلق نداشت). او سپس بدلیل کشته شدن چهار نفر مظاهره کننده توسط پولیس ناگذیر به استعفا شد. وی در میان سالهای ۱۹۶۶- ۱۹۷۳ سفیر افغانستان در آلمان فدرال بود. در آغاز سال ۱۹۷۳ او سفیر افغانستان در اتحاد شوروی بود. در ماه جولای ۱۹۷۳ او از مسکو خواسته شده و برکنار شد. پس از انقلاب ثور در خارج بسر میبرد. زبان مادری اش دری بود. -
[5] -- Ежов Г.П. Краткий биографический справочник.- М., 2004. С.228.
ایژوف گ. پ. معلوماتی کوتاه بیوگرافیکی. مسکو سال ۲۰۰۴، چاپ دوم، ص.۲۲۸-
علی احمد پوپل در سال ۱۹۱۷ در کابل بدنیا آمد. او در مکتب نجات آموزش دیده بود. درجهء دکترای فلسفه را از دانشگاه ایین (آلمان) بدست آورده بود. در سال ۱۹۴۲معلم جغرافیه و در سال ۱۹۴۶ مدیر لیسه نجات بود. در سالهای ۱۹۴۶-۱۹۴۹ مدیر دارالمعلمین کابل بود. در سالهای ۱۹۴۹-۱۹۵۱ رییس تدریسات وزارت معارف، در سالهای ۱۹۵۲- ۱۹۵۶ معین ودر سالهای ۱۹۵۶- ۱۹۶۴وزیر معارف و بعدها معاون دوم صدارت بود. وی در سالهای ۱۹۶۴- ۱۹۶۶ سفیرافغانستان در آلمان و در سالهای ۱۹۶۷- ۱۹۶۸ سفیر در ترکیه بود. در سال ۱۹۶۶- ۱۹۶۷ معاون صدارت عظمی و همزمان وزیر معارف بود. سپس (سالهای ۱۹۶۹-۱۹۷۴) سفیر در پاکستان و سفیر در اتحاد شوروی (۲۱ دسامبر ۱۹۷۷- ۱۵ می ۱۹۷۸) بود. او نویسندهء مقاله هایی زیادی در مطبوعات داخلی و خارجی بود. پس از انقلاب ثور در کابل زندگی میکرد.
[6]-Ежов Г.П. Краткий биографический справочник.- М., 2004. С.143.
ایژوف گ. پ. معلوماتی کوتاه بیوگرافیکی. مسکو سال۲۰۰۴ ، چاپ دوم، ص.۱۴۳-
عبدالله ملکیار فرزند عبدالاحمد در سال ۱۹۰۸ در غزنی بدنیا آمده بود. او از لیسه استقلال و انتستیتوت تهران فارغ شده بود. وی رییس هیأت دولتی برای خرید تجهیزات در اروپا با مرکزیت آلمان (۱۹۷۳) بود. همچنان او معاون دِ افغانستان بانک و همزمان معاون سوم و وزیر اقتصاد ملی بود. در سالهای ۱۹۴۴، ۱۹۴۹ والی هرات و در سال ۱۹۴۸ وزیر مخابرات بود. او در سال ۱۹۵۳ رییس پروژه آبیاری وادی هلمند شد. در سال ۱۹۵۷ وزیر تجارت و در سال ۱۹۵۸ وزیر مالیه بود. وی در سال ۱۹۶۳ معاون صدراعظم شد. در سال ۱۹۶۴ سفیر در در لندن ، در سال ۱۹۶۶ سفیر در واشنگتن و در سال ۱۹۷۶ سفیر در تهران بود. از سال ۱۹۸۰ به بعد در ایالات متحده امریکا میزیست.
[7]- - انیس شماره مورخ ۳ جنوری سال ۱۹۵۵
[8] - Ежов Г.П. Краткий биографический справочник.- М., 2004. С.250. –
ایژوف گ. پ. کتاب معلوماتی کوتاه بیوگرافیکی. مسکو سال۲۰۰۴، چاپ دوم، ص.۲۵۰
سید عبدالله فارغ لیسه حبیبیه بوده، معلم و کارمند وزارت معارف بود. پسانها مدیر لیسه حبیبه، معاون (معین) وزارت معارف (۱۹۴۲)، وزیر عدلیه (۱۹۵۶) و معین وزارت داخله بود (۱۹۵۷).
[9]-Ежов Г.П. Краткий биографический справочник.- М., 2004. С.250. همانجا:...
[10] -34- АВП РФ. 1954. Ф.042. Д. 1. П. 88. - آرشیف وزارت خارجه روسیه: ...-
[11] -28 Ежов Г.П. Краткий биографический справочник.- М., 2004. С.250.
ایژوف گ. پ. معلوماتی کوتاه بیوگرافیکی. مسکو سال ۲۰۰۴، ص.۲۹۷
گل پاچا الفت در سال ۱۹۰۹ در ولایت لغمان زاده شده و فرزند میر سید پاچا بود. او تعلیمات اسلامی را آموخته بود. در سال ۱۹۳۶مدیر مسوول روزنامهء انیس شد. همچنان به عضویت اکادمی «پشتو تولنه» و انجمن ادبی درآمد. در سال ۱۹۳۸ مدیر مسوول جریدهء زیری شد. در سال ۱۹۴۱ رییس بخش زبان و ادبیات پشتو در پشتو تولنه شد. وی محررجراید زیادی بود. او در سال ۱۹۴۹ آمر اداره قبایل ولایت ننگرهار بود. وی همچنان اشتراک کنندهء لویه جرگه سال ۱۹۵۶ و ۱۹۶۴ بود. در سال ۱۹۵۷ مدیر پشتو تولنه شد. سپس درسال ۱۹۶۳ رییس اداره قبایل شد. او وکیل شورا در دوره های ۷ و ۸ بود. همچنان او صاحب امتیاز و مدیر مسوول جریدهء «ولس» بود. الفت همچنان یکی از بنیانگذاران جریان «ویش زلمیان» پنداشته میشود. از قلم وی مقالاتی با مضامین اجتماعی و سیاسی نشر شده است. الفت یکی از مشهورترین شاعران زبان پشتو است. او بتاریخ ۲۰ دسامبر ۱۹۷۷ وفات کرد.
[12] روزنامه اصلاح، ۳۱ می سال ۱۹۶۵-
[13] - 307افغانستان در قرن بیستم. پشاور.سال ۲۰۰۷ ص. ، امین الله دریحء
[14]- Коргун В.Г. История Афганистана XX век. - М., 2004. С. 304. کارگون و. گ. افغانستان در قرن بیست، مسکو سال۲۰۰۴ ، ص.۳۰۴ .
[15]
-История
вооруженных сил Афганистана
1747-1977Отв.
ред. Ю.В. Ганковский. -
М.,
1985.
С.
. 107107.
تاریخ قوای مسلح افغانستان ازسال۱۷۴۷ تا.۱۹۷۷ با سرمحرری. و.
گانکوفسکی. مسکو۱۹۸۵. ص
[16] - روزنامه اصلاح مورخ ۲۸ اکتوبر ۱۹۵۴
[17] - Этатизм/ étatism
اِتاتیزم (ایتاتیسم) واژه فرانسوی است که از کلمهء دولت گرفته شده و ایدیولوژی است مبتنی بر نقش مطلق دولت بر جامعه و مداخلهء دولت در شئون اقتصادی و اجتماعی کشور و مردم.
اصول و اندیشه های اتاتیزم پسانها در قرن بیست مورد استفاده مصطفی کمال اتاترک قرار گرفته و نخست در برنامهء حزب مردمی جمهوریخواه (درسال ۱۹۳۱) و سپس در قانون اساسی جمهوری ترکیه (۱۹۳۷) همانند دکترین رسمی اقتصادی پذیرفته شدند. سیاست اتاتیزم باعث رشد سریع اقتصاد ملی ترکیه شد. پس از جنگ دوم جهانی دولت ترکیه از سیاست اتاتیزیم بخاطر نفوذ بوژوازی بزرگ فاصله گرفت. بتدریج جای دکترین اتاتیزم را در نهایت «اقتصاد مختلط» گرفت. درسالهای ۶۰ سدهء گذشته شعار «اِتاتیزم نوین» پیشکش شد. ( مترجم . خلیل وداد) http://iph.ras.ru/elib/3578.html
[18] - АВП РФ. 1954. Ф.042. Д. 1. П. 88. - آرشیف وزارت خارجه روسیه: ...
[19] -, 28.08.1955 – روزنامه انیس مورخ ۲۸ اگست سال م
[20] - 14.12.1954 روزنامه انیس مرخ م
[21] - 11.12.1954. روزنامه اصلاح مورخ
[22] - 28.08.1954- روزنامه اصلاح، مورخ.
[23]
--Гуревич
Н.М.
Экономическое развитие Афганистана/ Отв. ред. Ганковский Ю.В. -
М.,
1972.
С.
. 125.
- گوریویچ، رشد اقتصادی افغانستان . تحت نظر گانکوفسکی ی. و. مسکو
سال۱۹۷۲ ، ص۱۲۵-
[24] -, 28.08. - روزنامه اصلاح، مورخ
[25] - همانجا...-
[26] -, 4.12.1954.- روزنامه انیس مورخ
[27] -, 11.12.1954.- روزنامه انیس مورخ
[28] - АВП РФ. 1955. Ф. 042. Оп. 67а. Д. 2. П. 86. آرشیف وزارت خارجه فدارسیون روسیه:.. . -
[29] - همانجا - ۴۵-
[30] - همانجا -۴۶-
[31] - 1955.- روزنامه انیس مورخ 17 نوامبر
[32]- АВП РФ. 1955. Ф. 042. Оп. . 66б. Д. 1. П. 88.. آرشیف وزارت خارجه فدارسیون روسیه: . -
[33] - АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 66б. Д. 1. П. 88.. - همانجا، آرشیف وزارت خارجه فدارسیون روسیه:-
[34] - 10.11.1955. انیس مورخ: -
[35] - 10.11.1955. روزنامه اصلاح مورخ:-
[36] - 4.12.1955. انیس مورخ -
[37] - 16.12.1955.- روزنامه اصلاح مورخ 55:-
[38] - АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Пор. 1. П. 88. - .. آرشیف وزارت خارجه فدارسیون روسیه:
[39] -همانجا -
[40] -همانجا -
[41]--АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Пор. 1. П. 88.. - .. آرشیف وزارت خارجه فدارسیون روسیه -
[42] - آیش واژه قبول شده ادبیِ استراحت (یا باصطلاح دمراستی) زمین و بوره اصطلاح مروج ان در گویش دری است. (مترجم).
[43] -АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Пор. 1. П. 88.. - .. آرشیف وزارت خارجه فدارسیون روسیه --
[44] - همانجا... -
[45]
-
АВП РФ. Ф. 042. 1955.
Оп. 70. Д. 1. П. 88.
آرشیف وزارت خارجه روسیه:..
[46] - Гуревич Н.М. Очерки истории торгового капитала в Афганистане / Отв. ред. Ю.В. Ганковский. - М., 1967. С. 97.
گوریویچ ن.م. رسالهء سرمایهء بازرگانی افغانستان، تحت نظر گانکوفسکی،
ی. و. مسکو ۱۹۶۷. ص. ۹۷.
[47]
-
АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Пор. 1. П. 88. .
آرشیف وزارت خارجه روسیه: ...
[48] - درمتن اصلی روسی واژه «اوماچ» آمده است. (مترجم خلیل وداد.) -
[49]- همانجا-
[50] -АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Пор. 1. П. 88. .- آرشیف وزارت خارجه روسیه:
[51] -65 АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Д. 1. П. 88.- آرشیف وزارت خارجه روسیه:..
[52] -66 15.12.1954.- روزنامه انیس مورخ 54-
[53] -67 -АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Д. 1. П. 88. آرشیف وزارت خارجه اتحاد شوروی:
[54] -همانجا- ۶۸-
[55] -همانجا ۶۹-
[56] -АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Д. 1. П. 88.همانجا، آرشیف وزارت خارجه روسیه: -
[57] -АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Д. 1. П. 88.- همانجا:...
[58] -همانجا -
[59] -همانجا -
[60] همانجا -
[61] همانجا-
[62] - АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Д. 1. П. 88همانجا -
[63] - 88همانجا ...
[64] 78 -.- همانجا...
[65]- همانجا... 79 -
[66] -80-АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Д. 1. П. 88.- همانجا:... -
[67]-81 – همانجا
[68] - روزنامه اصلاح مورخ ۱۶ فبروری ۱۹۵۵- ۸۲-
[69]-۸۲- - روزنامه انیس مورخ۵ جولای ۱۹۵۵
[70] -АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Д. 1. П. 88همانجا.... -
[71] -АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Д. 1. П. 88.- همانجا:... -
[72]- -.- همانجا:.
[73] -87 Самеулла Пойя. Энергетический потенциал Афганистана. 2010. http://www.afghanistan.ru/doc/17834.html سمیع الله پویا . پوتنسیال انرژیتیک افغانستان سایت فارسی رو، مقاله شماره:
[74] -АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Д. 1. П. 88. - آرشیف وزارت خارجه اتحاد شوروی:
[75] - 12.07.1955, 18.08.1955 روزنامه اصلاح از تاریخهای: .-
[76] -, 11.12.1955 روزنامه اصلاح مورخ: . -
[77] - 19.02.1956. روزنامه انیس مورخ -
[78]- خبرنامه آژانس اطلاعاتی باختر بزبان انگلیسی، شماره ۴۷۱ مورخ ۸ جنوری ۱۹۵۸. -
[79]--نشریه سالانهء وزارت پلان افغانستان از سال ۱۹۵۸. -
[80]- مطابق گاهشمار (هجری شمسی) افغانستان که در اول نوروز مطابق ۲۱ مارچ آغاز میشود. -
[81] - همانجا، نشریه سالانهء وزارت پلان افغانستان از سال ۱۹۵۸. -
[82] -Гуревич Н.М. Внешняя торговля Афганистана. - М., 1981.٬ С. 99. گوریویچ ن.م. سیاست خارجی افغانستان، مسکو ٬سال.۱۹۸۱..- 99ص
[83] -. همانجا، گوریویچ ن.م. ...
[84] - همانجا، گوریویچ ن.م..ص. ۱۰۵. -
[85] - همانجا، گوریویچ ن.م. .. .ص. ۱۰۵. -
[86] - نشریه سالانهء وزارت پلان افغانستان از سال ۱۹۵۸. -
[87] -همانجا. ۱۰۱۲ -
[88] - - АВП РФ. Ф. 042. 1955. Оп. 70. Пор. 1. П. 88. - .. آرشیف وزارت خارجه فدارسیون روسیه -
[89]
-
Коргун В.Г.
История Афганистана
XX
век. - М., 2004. С. 304.
-
کارگون و.گ. تاریخ افغانستان در قرن ۲۰، مسکو، سال ۲۰۰۴، ص. ۳۰۴
[90] - .Гуревич Н.М. Афганистан. Некоторые особенности социально-экономического развития.1919-1977. - М., 1983. С.13.
گوریویچ ن. م. افغانستان. برخی ویژهگیهای رشد اجتماعی- اقتصادی از 1919-1977. مسکو.، سال 1983، ص. 13 -
´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´
صدراعظم افغانستان سردار محمد داوود خان
دورهء پیشرفت و رویاروییها
1953- 1963
چاپ سال 2014 مسکو
بخش یکم ترجمه
یادداشت ترجمان
دکتر سمیع الله پویا را از سالهای 80 م. هنگامیکه هردو مانند هزاران دانشجوی افغانستان در روسیه مشغول تحصیل بودیم، میشناسم. ما همدیگر را پس از سالهای دراز در سال 2013 در هالند زمانیکه او جهت تعطیل و دیدار خویشاوندانش آمده بود، دیدیم. او ضمن صحبتها از مونوگراف (رسالهء علمی) اش در بارهء صدارت محمد داوود خان گفت که سخت مورد دلچسپی ام واقع شد. من پیشنهاد کردم که این کتاب باید بدسترس خوانندگان قرار گیرد و من حاضرم، آنرا به فارسی- دری برگردان کنم. او بمن وعده داد که پس از چاپ کتاب بزبان روسی، یک نسخهء آنرا در اختیارم قرار دهد و به قولش در سال پار وعده نموده و آنرا برایم گسیل کرد.
وقتی کتاب را بمطالعه گرفتم، به ارزش بی نظیر آن پی برده و به ترجمهء آن آغازیدم. چون متن رساله خیلی جالب، مستند و عینی نوشته شده، برگردان کتاب نیز برایم، پرجذبه، آسان و هیجانی است. چون در هر برگ آن فاکتها، ارقام و اسناد ناشناخته و قبلاً محرم مانند مدارک آرشیف وزارت خارجه روسیه، بایگانی دولتی روسیه- بخش تاریخ سیاست خارجی و مقالات روزنامه های آنروز افغانستان مانند انیس، اصلاح وغیره استفاده شده و بازتاب یافته اند.
جذبهء کتاب باعث سهولت ترجمه و کارم شده و اصلاً فشار اضافی احساس نمیکنم. بقول کنفسیوس: «بمن کاری مناسب دهید، و در آنحالت لازم نیست تا کار کنم». و اکنون من بیش از نیم کتاب را برگردانده ام و میخواهم بخش- بخش آنرا در اختیار خوانندگان و بویژه علاقمندان تاریخ افغانستان و بویژه نسل جوان قرار دهم.
به این مرام از زندگینامهء دوست ورجاوندم سمیع الله پویا میآغازم، که در کتابش کوتاه چنین آمده است:
«سمیع الله پویا در سال 1961 در کابل بدنیا آمد. در سال 1979 از لیسه عالی امانی فارغ شده و در سال 1988 ماستری خود را از انستیتوت کیمیا و تکنالوژی مسکو در رشته انرژی برق بدست آورد. وی در سال 1992 از رسالهء دکتورایش در انستیتوت انرژی برق مسکو دفاع کرده و در سال 2012 دومین دکتورایش را در رشته تاریخ بدست آورد. پویا اکنون کارمند مرکز مطالعات افغانستان معاصر و مبصر سیاسی رادیوی اسپوتنیک روسیه میباشد».
گرچه برشالودهء گفتهء معروف: گل خوب آنست که با عطرش خود را نشان دهد، از پیشداوریها دوری میجویم مگر در بارهء شخص مرحوم محمد داوود خان و زمان حکومتش میخواهم چند نکته و برداشتم را درمیان گذاشته و نمونه هایی از ارزش کتاب را اینجا بیآورم.
سردار محمد داوود باوجود جاه طلبی و شیفتگی به مقام و قدرت، در زندگی شخصی بی آلایشترین و ساده ترین فرد در خانوادهء حاکم محمد زایی و طایفه یحیی خیل بود. او از زر اندوزی، عیاشی و مادی پرستی بدور بود. در حالیکه همهء خویشاوندان او که رده های حکومت را بدست داشتند، گوی سبقت را یکی از دیگر در مسابقهء ثروت اندوزی و مالپرستی می ربودند. در حالیکه مردم افغانستان بسختی یک وعده خوراک را برای خود و خانواده شان تهیه میکردند، کاکاها و کاکا زادهای داوود منجملهآ هاشم خان، شاه محمود خان، شاه ولیخان، سردار ولی برادرش سردار محمد نعیم در فکر بی وفقهء زراندوزی و کسب دارایی بودند. چنانچه در پاورقی کتاب حاضر مطابق اسناد آرشیفی شوروی در مورد سردار شاه محمود چنین آمده است:
«شاه محمود یکی از ثروتمندترینهای افغانستان بود: داراییهای او به اندازهء ۲ میلیارد افغانی ارزیابی میشدند. سرمایه های محفوظ در«دافغانستان بانک»، بانکهای انگلستان و ایالات متحده امریکا به او تعلق داشتند. شاه محمود صاحب زمینها و باغها در نواحی گوناگون افغانستان بوده و دارای چندین خانه در کابل بود. وی یکی از سهمداران بزرگ شرکت قره قل بود. او از نفوذ گسترده درمیان قبایل ولایات شرقی و جنوبی برخوردار بوده و ارتباطات پهناور داشت. برعکسِ محمد داوود که خواستار برخی اقدامات خشن در رابطه به قبایل بود، شاه محمود به برخورد «ملایم» با قبایل شهرت داشت. او با اتکأ به پشتیبانی رهبران قبایل شرقی و جنوبی افغانستان تلاش میکرد دوباره پست صدارت را اشغال کند. مگر نظر به اطلاع سفارت شوروی در کابل وی برای ریاست حکومت افغانستان شانس واقعی نداشت، چون خودرا باسیاست شدید غربی اش و رشوه ستانی بدنام کرده بود»[1].
و این در حالی بود که بودجه کل کشور در سال پایانی حکومت شاه محمد (1333 خورشیدی) به 1 میلیارد و 141 ملیون 88 هزار و 612 افغانی میرسید.[2]
محمد داوود خان در سیاست خارجی بویژه در آستانهء جنگ دوم جهانی طرفدار هیتلر و ایدیولوژی نازیزم بود. چنانچه در کتاب آمده است: درآستانهء جنگ دوم جهانی محمد داوود با برادرش محمد نعیم[3] و برخی از نخبه گان بارسوخ قشر جوان افغان هوادار مشی مناسبات نزدیک با آلمان بود. وی هواخواه هیتلر بوده و ازمشی ضدانگلیسی اش پشتیبانی میکرد. او در سال ۱۹۳۹ قوماندان قول اردوی مرکز و قوماندان مکتب حربیه شد. در سال ۱۹۴۲ حکومت هاشم خان با خطر واقعی برکناری توسط گروه هوادار آلمان در رأس محمد داوود مواجه شد.
آلمان در آستانه آمادگی به جنگ (جهانی) به افغانستان نقش مهمی را همچون تخته خیز نیروهای آلمانی برای حمله به هند قایل بود. آلمانیها میدانهای هوایی را در کابل و هرات اعمار نموده، جادهء قندهار به جنوب به مرز هند برتانوی را عصری تر ساخته، در آموزش افسران افغانی سهم گرفته و انواع گونه گون اسلحه را به افغانستان تحویل دادند. آلمان به افغانستان کریدت خیلی مناسب را برای خرید تجهیزات فابریکه های نساجی و بند برق داده و شرکت هوانوردی «لوفت هانزا» پروازهای منظمی را در مسیر برلین- کابل انجام میداد. همچنان دافغانستان بانک نمایندگی اش را در آلمان برای خدمات تجاری و کمکهای تخنیکی باز کرده بود. کارشناسان جرمنی که تعداد شان به ۳۰۰ نفر میرسید، نه تنها در عرصه های گوناگون مؤسسات افغانی چون بانک ملی، پولیس وبعضی عرصه های دیگر چون سرک سازی و پل سازی همکاری نموده و همچنان به تدریس هنرهای زیبا و زراعت در لیسه ها و آموزشگاههای افغانستان فعال بودند. مگر بیشتر آنان جاسوسان استخبارات آلمان بودند که زیر رهبری کارمندان سفارت آلمان در کابل فعالیت کرده و با اجنتهای ایتالیا و جاپان در افغانستان مشترکاً کار میکردند.»
در سیاست داخلی محمد داوود مترقیترین شخص هیأت حاکمه بوده و خواستار دگرگونیهای شدید و عاجل اجتماعی اقتصادی بود. او گرچه خود زبان پشتو را مانند افراد دیگر آل یحیی بلد نبود، ولی هوادار برتری قوم پشتون در افغانستان بود. چنانچه در متن کتاب آمده است: «هنگام کار در قندهار او استفاده از زبان پشتو را همانند یگانه زبان دولتی باوجود آنکه دری عموماً زبان گفتگوی افغانستان بود، تبلیغ میکرد.»
تمام دورهء صدارت و پسانها ریاست جمهوری محمد داوود زیر سایهء سنگین داعیهء پشتونستان گذشت. که در کتاب درینمورد بتفصیل پرداخته شده است. ولی جالبترین نکته در این پژوهش نزدیکی بیش از حد او با عبدالمجید زابلی چهرهء بانفوذ، ثروتمند و در عین زمان مرموز سیاسی بود. مجید زابلی سالهای طولانی در مسکو بسر برده و مشغول تجارت پوست و قالین از طریق روسیه با لندن و برلین بود. او در سالهای بیست قرن 20 در مسکو با سردار محمد هاشم که در آنزمان وزیر مختار افغانستان در مسکو و شخص رشوه خوری بود، رابطه محکم قایم نموده، در آینده ها از این پیوند برای اهداف جاه طلبانه و سیاسی و قومی اش استفادهء گسترده کرده و با داشتن تجربه، لیاقت و سرمایه تا مقام وزیر اقتصاد افغانستان ارتقأ کرد.
بجاست یادآوری شود که سیاست نزدیکی داوود خان با مسکو تاحدی از ناگذیری بوده و در آن مسایل ایدیولوژیکی و سیاسی دخیل نبوده اند که در کتاب به تفصیل و بگونه مستند در اینباره توضیح داده شده است.
بقول شادروان کارگون افغانستان شناس برجستهء شوروی و روسیه در سال 1994 برایم در انستیتوت خاورشناسی مسکو پیرامون مجید زابلی گفت که درسالهای پایانی جنگ داخلی دولت شوروی سیاست نوین اقتصادی را در رابطه به تشبثات خصوصی موسوم به «نِپ» پیشه نموده و افراد بیشمار روسی ازین مشی سود برده و ثروت اندوختند. یکی از کسانیکه با استفاده ازین امکانات و با استفاده از کالاهای بازرگانی افغانی سرمایه اندوخت، مجید زابلی بود که درآنوقت تابعیت شوروی را کس نموده، تخلص خانوادگی خکیموف را داشته و با یک خانم روسی ازدواج کرده بود.
زابلی پسانها مانند شاه محمود خان و سردار محمد داوود هوادار آلمان نازی شده در اواخر زندگی طرفدار غرب و امریکا شده و به آنجا رفت.
در بارهء زابلی در این کتاب از جمله آمده است: «بدون کمک عبدالمجید زابلی محمد داوود خان نمیتوانست در درازنای یکربع قرن به یکی از اثرگذارترین چهره های دولت افغانستان تبدیل شود. در ماه اپریل سال ۱۹۴۶ محمد داوود بحیث وزیر داخله تعیین شد. در اینزمان در کشور تمایلات اپوزیسیونی شکل گرفته و در سال ۱۹۴۷ نخستین جنبش مخالف (اپوزیسیونی) بنام جوانان بیدار«ویش زلمیان» عرض وجود کرد. بتاریخ ۱ مارچ سال ۱۹۵۰ نخستین شماره جریده «انگار» ارگان نشراتی این گروه به نشر رسید[4]. در این جریده که مدیر مسوول آن نورمحمد تره کی بود، مقالاتی با درخواستهای پیشبرد دگرگونیهای اجتماعی- اقتصادی اتشار مییافت.
حتی در پایان سالهای 40 در کابل از تلاشهای متجاوزانهء مسکو میهراسیدند. در اینباره عبدالمجید زابلی وزیر اقتصاد هنگام سفر سال 1948 اش که تلاش داشت قرضه یی باندازهء 118 ملیون دالر را بدست آورد، یادآوری کرده بود. وزیر نامبرده همچنان تقاضای کمک نظامی را برای امنیت داخلی درصورت شورشِ ممکن قبایل نموده بود. مگر واشنگتن به یک تهدید توانمند دیگرکه همانا تهدید شوروی بود، علاقمندی داشت. و این موضوع را عبدالمجید زابلی بخوبی درک میکرد، چنانچه او گفته بود که افغانستان میتواند در یک جنگ احتمالی علیه شوراها نقش مثبتی را بازی کند: «افغانستانِ خوب تسلیح شده و مورد حمایت ایالات متحده امریکا میتواند، از پیشروی شورویها بسوی هندوکش جلوگیری کند و این امر سهمی به پیروزی نیروهای مسلح غرب است... البته، زمانیکه جنگ آغاز شود، افغانستان میتواند، شکست بخورد و اشغال شود. مگر روسها توان آنرا نخواهند داشت تا اینکشور را مطیع خود سازند. افغانستان میتواند و توانایی آنرا دارد تا یک جنگ پارتیزانی (چریکی) را در درازمدت به پیش ببرد».[5]
و در مورد یک ویژه گی دیگر مرحوم محمد داوود خان: در زمستان سال 1393 خو رشیدی هنگام کار در اکادمی علوم افغانستان اکادمیسین سلیمان لایق برایم گفت که محمد داود از قوم هزاره خوشش نمیآمد. و هنگامیکه من دلیلش را پرسیدم، او گفت آنرا نمیداند. ولی پندار من اینست که در این امر جو سیاسی عبدالرحمان خانی حاکم آنزمان که همانا سرکوب و خشونت در مقابل هزاره ها بوده و بویژه قتل محمد نادر شاه بدست عبدالخاق هزاره متأثر بوده است.
در پایان این پیشگفته برای پویای گرانمایه پیروزیهای بیشتر و آفرینشهای تازه آرزومینمایم.
خلیل وداد اگست سال 2015 م.
شهر دنهاگ (لاهه) هالند
نویسنده : دوکتور سمیع الله پویا
صدارات سردار محمد داوود خان
(۱۹۵۳-۱۹۶۳)
دورهء پیشرفت و رویاروییها
برگردان و تحشیه: از دکتور خلیل الله وداد
مندرجات
.... پیشگفتار ..........................................................................ص
بخش یکم. صدراعظم داوود و سیاست داخلی اش.............................ص....
۱.۱ .چهره سیاسی محمد داوود خان.............................................ص...
۲.۱ .محمد داوود در مقام صدارت عظمی.................................... ص...
۳.۱. سیاست نوین اقتصادی م. داوود (۱۹۵۴-۱۹۶۳) ......................ص...
۴.۱. مشی سیاسی- اجتماعی م. داوود.....................................ص...
بخش دوم. سیاست خارجی صدراعظم داوود.................................ص...
۱.۲. اوضاع بین المللی در دورهء صدارت محمد داوود خان..............ص....
۲.۲. روابط افغانستان با کشورهای منطقه.......................ص.
۲.۳. روابط افغانستان با کشورهای غربی........................ص.
۴.۲. روابط افغانستان با ابرقدرتها......................................... ص...
بخش سوم. سیاست محمد داوود پیرامون پشتونستان ..................... ص....
۱.۳. ریشه های تاریخی معضل پشتونستان ................................ص....
۲.۳. رویاروییهای افغانستان- پاکستان (۱۹۵۱-۱۹۵۹) در رابطه به معضل پشتونستان ...................................................ص....
۳.۳. لویه جرگه سال ۱۹۵۵................................................. ص....
۴.۳. سفرهای متقابل رهبران افغانستان و پاکستان (۱۹۵۵-۱۹۶۰) .....ص....
۵.۳. گسستن روابط افغانستان- پاکستان (۱۹۶۱-۱۹۶۳) ................ص.....
نتیجه گیری ..................................................................... ص....
... فهرست منابع و رویکردها................................ .................. ص
پیشگفتار
در گسترهء شکل گیری دو سیستم متقابل جهانی در پایان سالهای ۴۰ افغانستان در تلاش بود تا جایگاهش را با موازین استراتیژی عنعنوی توازن میان دو ابر قدرتِ اتحادشوروی و ایالات متحده امریکا، که در واقع براصل عدم انسلاک استوار بود، برگزیند.
پس از پایان جنگ جهانی دوم اوضاع جهانی از ریشه دگرگون شد: جهان دوقطبی گردیده و امپراتوری استعماری بریتانیا ازهم پاشید، که در نتیجه در نیمقارهء هندوستان دولتهای پاکستان و هند پدید آمدند.
پدید آمدن دو دولت نامبرده نمیتوانست بدون رویاروییهای ارضی باشد. افغانستان نیز نمیتوانست پیرامون دگرگونیهای بمیان آمده بیتفاوت باقی بماند، معاهدهء «خط دیورند» منعقدهء سال ۱۸۹۳ شالودهء تیرگی روابط افغانستان با دولت تازه بمیان آمدهء پاکستان گردید.
همزمان در درون افغانستان نیز دورهء زمامداران جناح محافظه کار یعنی کاکاهای ظاهرشاه شامل هاشم خان، شاه محمودخان و شاه ولیخان بپایان رسید.
درصحنهء سیاسی کشور اعضای جوان دودمان شاهی مانند سردار محمد داوودخان، برادرش سردار محمد نعیم خان و عبدالولی خان – که افراد تند رو(رادیکال)، قدرت طلب و خواستار تأمین عدالت تاریخی بودند، عرض اندام کردند.
در آغاز سالهای۵۰ کشورهای همسایه شامل هند و اتحادشوروی نیز دستخوش دگرگونیها شده و در منطقه بلوکهای نظامی- سیاسی مانند «سیاتو» (۱۹۵۴)، «سیتو» (۱۹۵۵) و همچنان جنبش بین المللی عدم انسلاک (۱۹۵۵) پدید آمدند.
در چنین شرایطی در برابر صدراعظم افغانستان محمد داوود که درسال ۱۹۵۳ بقدرت رسیده بود، گزینه های دشواری در امر رشد بعدی کشور قرار داشت.
درست درسالهای ۵۰- ۶۰ م. سیاست خارجی افغانستان و مشی مربوطهء آن تکوین یافته و رشد نمود که بصورت عموم نقش و جایگاه بعدی آنرا در سیستم روابط بین المللی کشور و روابط با دولتهای منطقه و غربی معین کرد.
صدراعظم محمد داوود خواستار کمکهای خارجی منجمله نظامی بود.
غرب و در گام نخست ایالات متحده امریکا نمیخواستند به افغانستان کمک نمایند و میکوشیدند افغانستان را که بشکل عنعنوی بیطرف بود، به بلوکها و اتحادهای نظامی که خطری برای امنیت اتحادشوروی بودند، جلب کنند. درحالیکه کمکهای تخنیکی- اقتصادی اتحادشوروی به افغانستان برای حکومت محمد داوود امکان ایجاد شالودهء اقتصاد عصری و همچنان تحکیم مواضع بین المللی آنرا مساعد ساخت، همزمان نزدیکی چند جانبه با اتحادشوروی باعث وابستگی اقتصادی و تاحد معینی وابستگی سیاسی اینکشور به همسایهء شمالی اش شد.
سیاست خارجی داوود تاحد معینی برمسأله پشتونستان استوار بود. برهمین شالوده افغانستان درسالهای ۱۹۵۳-۱۹۶۳ مناسبات اش را با پاکستان و کشورهای دیگر منجمله ابرقدرتها معین میساخت. در عرصه سیاست داخلی محمد داوود توجه اش را به عصری ساختن (مدرنیزه نمودن) کشور متمرکز نموده بود. همزمان در پروسهء تشکل کابینه او به دودمان حاکم محمد زایی که نمایندگان آن زمان درازی در رأس قدرت قرارداشته و توانایی کشاندن کشور به شاهراه ترقی را نداشتند، اتکأ نکرد.
دورهء زمانی ۱۹۵۳-۱۹۶۳ ازنگاه کیفی سرآغاز مرحلهء نوین درافغانستان یعنی تعویض نسلها در درون اشرافیت حاکم و شروع مشی جدید اجتماعی- اقتصادی و سیاست خارجی بود. دورهء صدارت محمد داوود موضوع مورد توجه ژرف تاریخنگاران و نویسندگان افغانی است. درکتابهای درسی و درنشرات تاریخی پیرامون افغانستان م. داوود همچون شخصیت میهندوست و ملی گرا به تصویر کشیده شده که در دورهء زمامداری اش دگرگونیهای ژرف در عرصه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در جامعه افغانی پدید آمدند. داوود خان کشوری را با اقتصاد پسمانده وناتوان که در انزوای مطلق بین المللی بسر میبرد به ارث گرفت. با گزینش م. داوود به پست صدارت وی تلاش اعظمی نمود تاکشور را ازین حالت رکود نجات دهد. مگردرعرصهء سیاست خارجی او نتوانست یکی از بغرنجترین و دردآورترین پرابلمها یعنی معضله پشتونستان را که چندین بار به رویارویی ها تامرز جنگ با همسایهء جنوبی اش پاکستان انجامید، حل کند.
بخش یکم
صدراعظم محمد داوود خان و سیاست داخلی اش (۱۹۵۳-۱۹۶۳)
۱.۱. چهره سیاسی محمد داوود خان
محمد داوود خان در سال ۱۹۰۹ در کابل زاده شد. پدرش سردار محمد عزیز خان که در سال ۱۹۳۳ توسط سید کمال[6] کشته شد، برادر نادرشاه پادشاه افغانستان بود. منشأ فامیلی آنها به یکی از فرزندان پاینده محمد خان ٫ متعلق به گروهی از سرداران پشاور موسوم به یحیی خیل از دودمان شاهان محمدزایی میرسید.[7]
محمد داوود تعلیمات ابتدایی را در یگانه لیسهء معتبر آنزمان در کابل «حبیبیه» که در سال ۱۹۰۳ توسط امیر حبیب الله بنیانگذاری شده بود، آموخت. سپس از سال ۱۹۲۱ تا سال ۱۹۳۰ همراه با شاه آینده محمد ظاهر خان در فرانسه مشغول آموزش بود. محمد داوود در پاریس زمانی که پدرش سرپرست محصلان افغانی بود، به آموزش مهندسی پرداخت. در ماه اکتوبر همانسال محمد داوود به کابل برای کار در وزارت خارجه برگشت، زیرا بخوبی فرانسوی را بلد بوده و کمی هم انگلیسی میدانست.
درسال ۱۹۳۱ او کورسهای یکسالهء افسری را در تعلیمگاه حربی درمسلک پیاده آموخته ، در سال ۱۹۳۲ رتبهء برید جنرالی (نایب سالار) را بدست آورده و قوماندان عمومی قوای پکتیا شد. ارتقای سریع او به مقامهای بالا در وجودش ویژه گیهای خودخواهانه و خودبینی بیش از حد را ببار آورد. او درسال ۱۹۳۴ بحیث والی و قوماندان عمومی قطعات نظامی مشرقی (ولایات ننگرهار، لغمان، نورستان و کنر کنونی) انتصاب شده و پس از یکسال در پُست والی و قوماندان قطعات ولایات قندهار و فراه انتصاب شد.[8] به اینترتیب م. داوود قدرت پهناوری را در این ناحیهء بسیار مهم مرزی با هند برتانوی (پسانها پاکستان) بخود متمرکز ساخت، مناطقی که بیشتر قبایل پشتون بودوباش دارند.
وی درماه جون سال ۱۹۳۵به رتبهء جرنیلی (نایب سالاری) ترفیع کرد.
درسال ۱۹۳۸ م. داوود دوباره به ولایت مشرقی منصوب شده و فرماندهی قطعات مستقر در آنجا را بعهده گرفت.
درآستانهء جنگ دوم جهانی محمد داوود با برادرش محمد نعیم[9] و برخی از نخبه گان بارسوخ قشر جوان افغان هوادار مشی مناسبات نزدیک با آلمان بود. وی هواخواه هیتلر بوده و ازمشی ضدانگلیسی اش پشتیبانی میکرد. وی در سال ۱۹۳۹ قوماندان قول اردوی مرکز و قوماندان مکتب حربیه شد. در سال ۱۹۴۲ حکومت هاشم خان با خطر واقعی برکناری توسط گروه هوادار آلمان در رأس محمد داوود مواجه شد.[10]
محمد داوود نظر به پندارهایش فردی ملی گرا (ناسیونالیست) بود. در سالهای ۳۰ او گروه باصطلاح وزیران «جوان» را که هواداران آلمان بودند، رهبری میکرد. برادرش محمد نعیم که همنظر محمد داوود بود، هیأتهای افغانی در جلسات اسامبله عمومی ملل متحد و کنفرانسهای جهانی مانند کنفرانس کشورهای آسیا و افریقا در ماه اپریل ۱۹۵۵ در باندونگ را رهبری کرد. تا جنگ دوم جهانی او هواخواه نزدیکی با آلمان هیتلری بود. بقول منابع غیر رسمی مربوط به سال ۱۹۴۵ سفیر پیشین آلمان در افغانستان هانس پیلگر در اعترافاتش به ارگانهای مربوطهء شوروی دربارهء محمد نعیم چنین گفت: «در سال ۱۹۴۲ م. نعیم موافقت کرد که بمن بطور سیستماتیک اطلاعات مربوط به انگلیسها و همچنان اتحاد شوروی را بدهد».[11] محمد داوود چندین بار گفته بود که «آلمان باید پیروز شود»، و او از توانمندی نیروهای مسلح رژیم هیتلر ابراز خرسندی میکرد.[12]
آلمان در آستانه آمادگی به جنگ (جهانی) به افغانستان نقش مهمی را همچون تخته خیز نیروهای آلمانی برای حمله به هند قایل بود. آلمانیها میدانهای هوایی را در کابل و هرات اعمار نموده، جادهء قندهار به جنوب به مرز هند برتانوی را عصری تر ساخت، در آموزش افسران افغانی سهم گرفته و انواع گونه گون اسلحه را به افغانستان تحویل دادند. آلمان به افغانستان کریدت خیلی مناسب را برای خرید تجهیزات فابریکه های نساجی و بند برق داده و شرکت هوانوردی «لوفت هانزا» پروازهای منظمی را در مسیر برلین- کابل انجام میداد. همچنان دافغانستان بانک نمایندگی اش را در آلمان برای خدمات تجاری و کمکهای تخنیکی باز کرده بود. کارشناسان جرمنی که تعداد شان به ۳۰۰ نفر میرسید، نه تنها در عرصه های گوناگون مؤسسات افغانی چون بانک ملی، پولیس وبعضی عرصه های دیگر چون سرک سازی و پل سازی همکاری نموده و همچنان به تدریس هنرهای زیبا و زراعت در لیسه ها و آموزشگاههای افغانستان فعال بودند. مگر بیشتر آنان جاسوسان استخبارات آلمان بودند که زیر رهبری کارمندان سفارت آلمان در کابل فعالیت کرده و با اجنتهای ایتالیا و جاپان در افغانستان مشترکاً کار میکردند.
بسیاری از افغانها کمکهای جرمنی را نه همانند نفوذ سیاسی و نظامی آلمان فاشیستی به کشور بلکه همچون همیاری در امر عصری سازی اقتصاد افغانستان میدیدند. همچنان درصورت پیروزی آلمان فاشیستی پندارهایی مبنی بر برگشت سرزمینهای از دست رفته به هند برتانوی شامل بلوچستان، سند با بندر کراچی و پنجاب غربی و بعبارهء دیگر احیأ دولت افغانی زمان امپراتوری درانی نیز تبلیغ میشدند.
آلمان در آنزمان به یک حمله گسترده در سرزمین هند آمادگی میگرفت. در بهار سال ۱۹۴۱ آلمانیها گروپ ویژهء اوپراتیفی را مرکب از ۱۷ فرقه زیر نام شفری «افغانستان» که باید عملیات نظامی را برعلیه هند به کمک قبایل پشتون پیش میبرد، تشکیل دادند. فقط اشغال کشور همسایه ایران از طرف قوای متحد روس و انگلیس افغانها را وداشت تا مشی سیاسی خود را تغییر دهند. این امر باعث شد تا تفاضای اولتیماتوم ارائه شده از سوی حکومات بریتانیا و شوروی به کابل مبنی بر اخراج اجنت های آلمانی از افغانستان عملی شود.
در لویه جرگهء[13] ماه نوامبر سال ۱۹۴۱ افغانستان به مشی بیطرفی اش تأکید ورزیده و موافقه کرد که جواسیس آلمانی را ، باوجود آنکه محمد داوود و کاکای پادشاه شاه محمود[14] وزیر حربیه مخالف این تصمیم بودند، از افغانستان اخراج کند.
پیروزی متحدین، بویژه پیشروی قطعات شوروی در جبهات جنگ جهانی، افغانها را وداشت تا سیاست خارجی شان را بازنگری کنند. فقط پس از نبرد استالینگراد محمد داوود نخستین بار از سفارت شوروی بازدید کرد، گرچه صدراعظم هاشم خان اینکار را پیشتر انجام داده بود. قابل یادآوریست که حتی در سالهای ۴۰ محمد داوود به سازماندهی گروهی از ناراضییان خانوادهء سلطنتی بدورش به منظور مقابله با جناح محافظه کار در رأس مارشال شاه ولیخان[15] پرداخت.
در پایان سالهای ۴۰ سردار محمد داوود با کمک سخاوتمندانه سرمایه دار افغانی عبدالمجید زابلی «کلوپ ملی» را بنیان گذاشت.[16] داوود امیدوار بود، در چوکات این کلوپ بتواند عناصر فعال سیاسی و ملی- میهندوست از جملهء روشنفکران، کارمندان دولت، اشرافیهای سلطنتی و افسران ناراضی که اپوزیسیون حکومت شاه محمود خان بودند، را بسیج کند.
و او به این مرادش نایل شد. در میان هوادارنش نه تنها افراد ناسیونالیست پشتون بلکه طرفداران اندیشه های چپی نیز بودند. یکی از این کسان نورمحمد تره کی رهبر آیندهء چپی ها و (پسانها) رییس دولت بود. فعالیت «اپوزیسیونی» کلوپ که بیشتر به نکوهش و تضعیف حکومت شاه محمود متمرکز بود، بطور چشمگیری به اعتبار محمد داوود بمثابه عنصر ترقیخواه کشور مطابق روحیهء جامعه افغانی انجامید، مگر در سال ۱۹۵۰ کلوپ بخاطر نبود منابع مالی ازهم پاشید، زیرا تمویل کننده اصلی آن عبدالمجید زابلی بازنشسته شده و مدتی در امریکا مهاجر شد.[17]
بدون کمک عبدالمجید زابلی محمد داوود خان نمیتوانست در درازنای یکربع قرن به یکی از اثرگذارترین چهره های دولت افغانستان تبدیل شود. در ماه اپریل سال ۱۹۴۶ محمد داوود بحیث وزیر داخله تعیین شد. در اینزمان در کشور تمایلات اپوزیسیونی شکل گرفته و در سال ۱۹۴۷ نخستین جنبش مخالف (اپوزیسیونی) بنام جوانان بیدار«ویش زلمیان» عرض وجود کرد. بتاریخ ۱ مارچ سال ۱۹۵۰ نخستین شماره جریده «انگار» ارگان نشراتی این گروه به نشر رسید.[18] در این جریده که مدیر مسوول آن نورمحمد تره کی بود، مقالاتی با درخواستهای پیشبرد دگرگونیهای اجتماعی- اقتصادی اتشار مییافت.
بنابر اختلاف نظر با صدراعظم شاه محمود، محمد داوود بحیث سفیر در فرانسه و سفیر غیر مقیم سویس و بلژیک بخارج رفته و در آنجا در میان سالهای ۱۹۴۸- ۱۹۴۹ کار کرد. در سال ۱۹۴۸ م. داوود ریاست هیأت افغانی در اسامبله عمومی ملل متحد را که متشکل از وزیران: حربیه، داخله، مخابرات و ریاست مستقل قبایل بود، بعهده داشت. پس از برگشت به افغانستان سردار محمد داوود خان دوباره وزیر داخله (۱۹۴۹-۱۹۵۰) شده و همزمان مسوولیت ریاست مستقل قبایل را که مستقیماً امور نه تنها عشایر داخلی بلکه پشتونهای مستقر در پاکستان را پیش میبرد، بعهده داشت.
قابل یادآوری است که یک سازمان نیمه مخفی دیگر بنام «انجمن آزادی پشتونستان» زیر رهبری غلام حیدر عدالت نیز ایجاد شد که بنیانگذار عملی این جمیعت محمد داوود خان بود. یکی از اعضای این انجمن محصل دانشگاه کابل و در آینده یکی از رهبران چپ افغانستان ببرک کارمل بود. گرچه مرام این انجمن دفاع از حقوق حقهء پشتونها اعلام شده بود مگر در عمل هدف آن بقدرت رسیدن محمد داوود خان بود.[19] در سال ۱۹۵۱ در اوج گسترش جنبش بورژوا- دموکراتیک در افغانستان محمد داوود از پست وزارت استعفا داده و مدتی بدون داشتن کدام پست رسمی به فعالیتهای اجتماعی- سیاسی پرداخت.
در آنزمان وضعیت اقتصادی کشور بوخامت گرایید، تجارت خارجی کاهش یافت، عواید دولت تکافوی مخارج آنرا نمیکردند، در عرصهء زراعت ( که اساسی ترین بخش اقتصاد کشور بود) شیوه های مردود و کهن کشتِ زمین مروج بودند. چنین مینمود که کاکاهای شاه که مسوولیت صدارت کشور را در درازنای 20 سال بشیوهء قدیم بدست داشتند، از دگرگونیها در زندگی کهنِ سنتی در هراس بودند. شرایط بوجود آمده دگرگونیهای ژرف را میطلبیدند و محمد داوود همچون یکی از پیشگامان اجرای اصلاحات اقتصادی عرض اندام کرد.
محمد داوود خان یکی از قاطع ترین، با انرژی ترین و پیگیرترین عضو هیأت حاکمه شمرده میشد. او دارای توانمند یهای شایسته یی در عرصهء اداری و سازماندهی بود.[20] وی با ویژگی اش که مستقلانه مسایل بیشمار را بدون درنظرداشت نظر اعضای خانواده شاهی حل کند، از دیگران متمایز بود.همچنان او فوق العاده پرکار و با دسپلین بوده، خوش نداشت در پیرامونش کسانیکه با دیدگاه هایش مخالف باشند، قرار داشته باشد. اگر کسی با چنین ویژه گیها در اطرافش میبود، میکوشید بسرعت از آنها فاصله گیرد.[21]
چنین مینماید که محمد داوود طرفدار عصری شدن افغانستان بوده و برای بهبود زندگی مردم تلاش میکرد، مگر مسایل ناحل شده بیشماری وجود داشتند و رفع آنها آنقدر نیروی مادی و معنوی میطلبید که گاه حل آنها را نا ممکن مینمود. مگر در جامعه امکانات و جریانات نوینی براه افتاده و نمایندگان روشنفکران کشور در انجمنهای همفکرانی متحد شده بودند که بیشترینه پندارهایشان با نظرات و تبلیغات محافل حاکمه متفاوت بود.[22]
[1] -.۵ فوند. ۲۸ نسخه., ۳۴۷مبحث۵۴٬/ ۵.پرونده. آرشیف دولتی روسیه بخش تاریخ عصر نوین -
[2]، بکوشش محمد محسن صابر هروی، ص. 230 - - مجلهء آیینهء شوری، در دو جلد، جلد اول – دوره نهم
[3] -.. ۵.فوند نسخه۲۸,۵\۵ قسمت. ۳۴۷.دوسیه - آرشیف دولتی روسیه بخش تاریخ نوین:....
محمد نعیم پسرکاکای ظاهر شاه بود. او در سال ۱۹۱۰ در کابل زاده شد. در فرانسه در میان سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۹ و همچنان در پوهنتون کابل که آنرا بپایان نرساند، آموزش نموده بود. پس از مراجعت به افغانستان محمد نعیم رییس شعبهء سیاسی وزارت امور خارجه (سالهای ۱۹۳۱-۱۹۳۲) شد. درسالهای ۱۹۳۲-۱۹۳۴ وزیر مختار افغانستان در ایتالیا بود. پس از مراجعت به کابل محمد نعیم پست دستیار وزارت خارجه را احراز کرد. او از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۶ وزیر معارف و مدتی هم معاون صدراعظم بود و از ۱۹۴۶ تا ۱۹۴۸ وزیر مختار افغانستان در انگلستان و از ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۳ سفیر ایالات متحده امریکا بود. وی از سال ۱۹۵۳ معاون صدراعظم و وزیر خارجه بود. محمد نعیم شوهر خواهر شاه و بمثابهء عضو خانوادهء شاهی در مسایل اساسی سیاست داخلی و خارجی تأثیر گذار بود.
[4] - پلاستون و. ن. فعالیت سازمانها و نیروهای بنیادگرا در کشورهای خاور. چاپ شهر نوه سیبیرسک روسیه ، سال ۲۰۰۵، ص.۲۶۰
[5] - امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. 2007 م. ص. 338-
[6] - Ежов Г.П. Краткий биографический справочник.- М., 2004. С.251. -
-.۵۱. گ. پ. ایژوف معلومات کوتاه بیوگرافیکی. مسکو سال ۲۰۰۴، چاپ دوم، ص. -
سید کمال یک فرد هواخواه امان الله شاه و ضد انگلیس بود که در سال ۱۹۲۲ بحیث دانشجو به برلین رفت. اوبا شهزاده عبیدالله برادر امان الله و مادرش زندگی میکرد. وی بتاریخ ۶ جون متهم شناخته شده و بروز ۱۴ جنوری ۱۹۳۵ محکوم به اعدام شد.
[7]- Mohammad Ali. Progressive Afghanistan.- Lahore, 1933. P.. 73. -
۱۹۳۳. سال ۷۳ ص محمد علی. افغانستان مترقی٬ لاهور
از قول زندگینامه نگاران افغانی خانوادهء نادرشاه از نگاه خونی به دوشاخهء محمد زایی و سدوزایی تقسیم میشود. یک شاخهء آن ازسوی پدر به بنیانگذار طایفه سردار سلطان محمد طلایی فرزند سردار پاینده خان (سدوزایی) و دیگرش از سوی مادری به احمدشاه ابدالی بنیانگذار دولت افغانی در سال ۱۷۴۷ میرسید. نادرشاه فرزند نواسه سلطان محمد طلایی بود.
[8]افغانستان در قرن بیستم. پشاور. سال ۲۰۰۷، ص. ۳۰۵.- امین الله دریحء-
[9] - РГАНИ. Ф. 5. Оп. 28, р. 5/54. Д. 347
۵.فوند نسخه۲۸,۵\۵ قسمت. ۳۴۷ پرونده. - آرشیف دولتی روسیه بخش تاریخ نوین:....
محمد نعیم پسرکاکای ظاهر شاه بود. او در سال ۱۹۱۰ در کابل زاده شد. در فرانسه در میان سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۹ و همچنان در پوهنتون کابل که آنرا بپایان نرساند، آموزش دیده بود. پس از مراجعت به افغانستان محمد نعیم رییس شعبهء سیاسی وزارت امور خارجه (سالهای ۱۹۳۱-۱۹۳۲) شد. درسالهای ۱۹۳۲-۱۹۳۴ وزیر مختار افغانستان در ایتالیا بود. پس از مراجعت به کابل محمد نعیم پست دستیار وزارت خارجه را احراز کرد. او از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۶ وزیر معارف و مدتی هم معاون صدراعظم بود و از ۱۹۴۶ تا ۱۹۴۸ وزیر مختار افغانستان در انگلستان و از ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۳ سفیر ایالات متحده امریکا بود. وی از سال ۱۹۵۳ معاون صدراعظم و وزیر خارجه بود. محمد نعیم شوهر خواهر شاه و بمثابهء عضو خانوادهء شاهی در مسایل اساسی سیاست داخلی و خارجی شخص تأثیر گذاری بود.
[10]- Тиханов Ю.Н. Афганская война….. М., 2008. С. 403
-- تیخانوف یو. ن. جنگ افغانی استالین. نبرد برای آسیای میانه. مسکو سال.
. ۲۰۰۸ ص ۴۰۳. سال
[11] - همانجا، ص. ۱۵۵.-
[12] - همانجا، ص. ۳۹۹-
[13]- افغانستان در قرن بیستم. پشاور. سال ۲۰۰۷، ص. -۲۵۸ - امین الله دریحء-
[14] - РГАНИ. Ф. 5. Оп. 28, р. 5/54. Д. 347
.۵ فوند. ۲۸ نسخه., ۳۴۷مبحث۵۴٬/ ۵.دوسیه. - آرشیف دولتی روسیه بخش تاریخ عصر نوین.
شاه محمود یکی از ثروتمندترینهای افغانستان بود: داراییهای او به اندازهء ۲ ملیارد افغانی ارزیابی میشدند. سرمایه های محفوظ در «دافغانستان بانک»، بانکهای انگلستان و ایالات متحده امریکا به او تعلق داشتند. شاه محمود صاحب زمینها و باغها در نواحی گوناگون افغانستان بوده و دارای چندین خانه در کابل بود. وی یکی از سهمداران بزرگ شرکت قره قل بود. وی از نفوذ گسترده درمیان قبایل ولایات شرقی و جنوبی برخوردار بوده و ارتباطات پهناور داشت. برعکسِ محمد داوود که خواستار برخی اقدامات خشن در رابطه به قبایل بود، شاه محمود به برخورد «ملایم» با قبایل شهرت داشت. او با اتکأ به پشتیبانی رهبران قبایل شرقی و جنوبی افغانستان تلاش میکرد دوباره پست صدارت را اشغال کند. مگر نظر به اطلاع سفارت شوروی در کابل وی برای ریاست حکومت افغانستان شانس واقعی نداشت، چون خودرا باسیاست شدید غربی اش و رشوه ستانی بدنام کرده بود.
[15] - РГАНИ. Ф. 5. Оп. 28, р. 5/54. Д. 347-
-.۵ فوند. ۲۸ نسخه,۵۴/۵. دوسیه ۳۴۷، مبحث. - آرشیف دولتی روسیه بخش تاریخ عصرنوین:.
شاه ولیخان کاکای ظاهرشاه در سال ۱۸۸۷ زاده شده بود. او شوهر خواهر شاه پیشین امان الله خان بود. آموزشش را در هند دیده و به زبانهای فارسی، پشتو، اردو، فرانسوی و انگلیسی صحبت میکرد. رشد کاری شاه ولی از خدمت در گارد (رساله) شاهی آغاز شد. در سال ۱۹۰۵ او به رتبهء غند مشری (جگرنی) اردوی افغانی ارتقأ نموده و سپس قوماندان گارد شاهی شد. در سال ۱۹۱۹ شاه ولیخان در جنگ (سوم) افغان- انگلیس سهم گرفته و به مدالهایی مفتخر شد. پس از پایان جنگ و کسب استقلال او در مذاکرات مربوط به عقد معاهده ۱۹۱۹ با انگلیسها سهم د اشت. در سال ۱۹۲۰ شاه ولی به رتبه جنرالی (نایب سالاری) ارتقا نموده و فرمانده شخصی (سر اسپور خاص) شاه امان الله شد، مگر در سال ۱۹۲۶ کناره گیری نموده به فرانسه نزد برادرش و شاه آینده نادرخان رفته و او را در غصب قدرت در سال ۱۹۲۹ از رهبر قیام کنندگان «بچهء سقأ» کمک کرد. او که با برادرش به افغانستان برگشته بود، رهبری قبایل افغان ساکن مرزهای افغانستان- هند برتانوی را بعهده گرفته و لشکر حبیب الله «بچه سقأ» را شکست داد. سپس او به رتبهء مارشالی و لقب افتخاری «فاتح کابل» و «غازی» داده شد. شاه ولی از سال ۱۹۲۹ به بعد به کارهای دیپلماتیک سرگرم بوده و بترتیب وزیر مختار افغانستان در لندن، پاریس، وارسا، بروکسل و ژنیو (۱۹۲۹-۱۹۴۷) بوده و سپس سفیر افغانستان در کراچی و لندن بود.وی همچنان به گونه نوبتی به کابل آمده و سرپرستی وزارت حربیه و صدرات عظمی (۱۹۴۷) را بعهده داشت. شاه ولی پس از تقاعد کدام پست رسمی نداشته، در کابل کمتر بوده ولی همچون عضو خانواده شاهی در تصامیم مهم پیرامون سیاست داخلی و خارجی سهم میگرفت. افرادیکه شاه ولی را میشناسند، وی را یک دیپلمات ورزیده مگر شخص غیر فعال در اجرای مسوولیتهایش میدانند. در حلقات سیاسی کابل او را شخص بی اراده و «غیر مستقل» میدانستند. شاه ولی در گتگوهایش با کارمندان سفارت شوروی در پاریس و کابل با ابراز احساسات دوستانه نسبت به اتحادشوروی بارها گفته بود که از آلمانیها و انگلیسها خوشش نمیآید. از جمله در ملاقات با کارمند سفارت شوروی در کابل بتاریخ ۱۳ اگست ۱۹۵۵ شاه ولی اعلام کرد که «افغانستان به روابط دوستانهء گذشته با اتحاد شوروی ارزش بسیاری قایل بوده و خرسند است که اتحادشوروی این سیاست را در آینده نیز ادامه میدهد. افغانستان به نفع روسیه بیطرفی اش را حفظ کرد، و ما میدانیم، تا زمانیکه روابط افغانستان- شوروی دوستانه باشند، کسی جرأت نمیکند استقلال ما را خدشه دار سازد. بنا براین ما علاقمندیم که روابط دوستانه با اتحادشوروی را ادامه و گسترش دهیم». همزمان، بقول کاردار سفارت مصر در کابل که در جریان گفتگوی ماه مارچ ۱۹۵۳به کارمند سفارت شوروی بیان داشته بود، شاه ولی «از بیسار پیش در خدمت انگلیسها بود».
[16] - امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. سال ۲۰۰۷، ص. ۲۹۶ -
[17] - امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. سال ۲۰۰۷، ص. ۲۷۹-
[18] - Пластун В.Н. Деятельность экстремистских сил и организаций в странах Востока. -Новосибирск, 2005. С. 260
پلاستون و. ن. فعالیت سازمانها و نیروهای بنیادگرا در کشورهای خاور. چاپ شهر نوه سیبیرسک روسیه ، سال ۲۰۰۵، ص.۲۶۰
[19] - امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. سال ۲۰۰۷، ص.۲۷۹. -
[20] - امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. سال 2007، ص.306.-
[21] - فرهنگ، میر محمد صدیق . افغانستان در پنج قرن اخیر. جلد دوم. قم. سال 1347. ص. 701-
[22] - امین الله دریحء. افغانستان در قرن بیستم. پشاور. سال 2007، ص.307-