محمدعوض نبی زاده

 

راهپیمایی عظیم وتاریخی مردم افغانستان

ازآنجائیکه جامعه ی هزاره همیشه قربانیان قتل عام و نسل کشیها بیش از یک قرن بوده  که در سالهای پایانی قرن نوزدهم میلادی سالهای کشتار گسترده ، به اسارت و بردگی گرفتن و اخراج اجباری هزاره های خاکران(خاک افغان)، دایچوپان، میانه شین، دهله، بخشهایی از دهراود و تیرین، تمامی چوره، گزو، ارزگان و اجرستان (دایه)و تصرف سرزمین های آنان مصداق نسل کشی و پاکسازی قومی هزاره ها  بوده اند،نسل کشی مردم هزاره بیش از صد سال قبل توسط حکومت های دست نشانده مانند امیر عبدالرحمان خان، گروه طالبان و دیگر رهبران انحصار طلب قومی عملی شده است که  اجرای پلان طرح شده مبنی بر نابودی هزاره  ها در افغانستان تا حال دوام دارد.در عقب این برنامة  های شوم, دست های از دور قرار دارند که بخاطر رسیدن به هدف شان مردم هزاره را که اکثریت آنها شیعه مذهب اند درافغانستان نابود کنند .

حالاگرداننده های این برنامه عناصری چون بنیادگرایان دینی وهابی، طالب و داعش را به مثابه افزارایجاد کرده اند که  این مخلوقات ، دستگاه های خون و آتش پاکستان و کشور های عربی  اند که به گونه روبت های گوشتی از آنها کار گرفته می شود.آخرین نمونة کشتارهزاره ها  ، سربریدن ده مسافر از اهالی باغچاردرخاص  ارزگان و سر بریدن ده ها تن از سر بازان پولیس محلی هزاره درولسوالی جلریز میدان وردک توسط افراد وابسته به طالبان که درجریان سالهای اخیر رخ داده است. همچنین تروریستان طالب   تقریبا ده ماه پیش در شاهراه کابل قندهار تنها مسافران هزاره را از موتر پایین و با خود بردند که جرم آنها فقط نژاد و مذهب شان بوده است.اما جنایت روز های اخیر،شکل جدیدی ازنسل کشی قومی در کشوراست که تروریستان بصورت بیرحمانه هفت تن ازگروگانان هزاره را سربریدند . زیرا سر بریدن زنان  و اطفال  در جامعه افغانستان تاهنوز بی  سابقه  بوده که این جنایت میتواند تداوم نسل کشی هزاره ها تعبیر گردد .

 ما در صورتی می توانیم بر این فجایع غالب آییم حسیکه به موجب آن دیگران درک کنند که رنج انسان هزاره در واقع رنج خود آنهاست.جنايات مشترك تروريستان وحلقات حكومتی براي قومي و مذهبي سأزي جنگ در أفغانستان با سربريدن هفت  تن كرو كان بي كناه هزاره در زابل و أزادي هشت تن از كروكانان هزاره نمونه ي زنده از شراكت حلقاتی در حكومت وحدت ملي با تروريستان را نشان ميدهد.  چون خطر جدي هزاره ها را از داخل حكومت كابل تهديد وجنایاتی بر ضد یک گروه قومی بخاطر نابودی آن اجرا میشود، کشتن نسل یا قوم وگروه های مذهبی و عقیدتی - نسل کشی وژینوساید گفته میشوند که سر بریدن  هفت تن هزاره در ولایت زابل نسل کشی با شدید ترین وقاحت آنست که با جنایات دیگر مرتبط می باشد.

این جرم و جنایت  با ابا ورزیدن حلقات حکومتی از وظیفه شان بخاطر رهایی اسیران تبارز کرده که حکومت کابل با عجله در مدت دو روز توانست هشت گروگان دیگر را آزاد کندوبه یقین که حکومت می توانست این اسیران دیگر را نیز آزاد کند، ولی در مدت نوماه این کار را نکرد. جنایت زابل به مثابه قتل عام، پاکسازی قومی و تبعیض علیه مردم هزاره دانسته میشود که نحوه ی انتخاب زمان و مکان و شیوه ی اجرای این عمل، درست چند روز از پس از ختم مذاکرات هیأت دوجانبه در جاغوری اتفاق می افتد. اقدام چند هفته پیش گروه طالبان با حمایت برخی از سران قومی و اهالی منطقه در جهت به محاصره در آوردن جاغوری و آمادگی جنگی برای حمله به دامرده، جاغوری سایه ی جنگ و وحشت را بر مناطق هزاره نشین غزنی افگنده بود که آمدن هیأتی از کابل ومشارکت میانجی گران محلی، با آزاد نمودن یکجانبه گروگان های جانب مقابل، خطر جنگ وهجوم براین مناطق بصورت موقت برطرف گردید.

ولی طالبان، و گروههایی از حامیان منطقه ای وسیاسی آن ها، درصدد آن هستند که با تحریک هزاره ها به اقدامات مقابله به مثل، زمینه ی شعله ور ساختن آتش جنگ های قومی و کینه توزی های منطقه ای ـ تباری را فراهم و، خاطرات تلخ تاریخی منازعه ی "پشتون ـ هزاره" را تجدید نمایند. راهپیمایی عظیم وتاریخی و بی سابقه روز چهارشنبه گذشته مردم افغانستان در کابل که یک روز بعد، به شهرهای هرات، مزار شریف، بدخشان و جلال آباد، و مراکز دیگر ولایات کشیده شد،یک نقطه عطف در تحولات معاصر این کشور به شمار می رود.رستاخیز همدلانه ی ملی  یازدهم نوامبر، "جنبش مدنی ارام را در گرایش شهروندان افغانستان کاشت و ادامه ی این رستاخیز، در خارج  و داخل کشورموجی از شور مدنی و شعور همسازگری ملی را فراهم کرده است.

 جمعیت چند صد هزار نفری خشمگین در این روز در خیابان های «کابل» به حرکت درآمد و تا پاسی از شب مقابل کاخ ریاست جمهوری نشست و خواستار تامین امنیت در ولایات مختلف و تدابیر دولت برای پایان دادن به گروگان گیری در کشور بویژه منطقه هزاره نشین شد .مبارزه ی مدنی باید با بهره گیری از ابزارهای دپلماتیک گستره ی قدرتمندی آنرا وسیع ترکند. زیراخوب سخن گفتن به معنی خوب سیاست کردن نیست، همانگونه خوب سخن نگفتن عمدتا به معنی بد سیاست کردن نمی باشد.گرچه  جناح حامد کرزی به متحدان بین المللی درباره یک غافلگیری خونبار هشدارداده اندو از سه ماه به این سو، جهت جلوگیری از خلاء قدرت، مباحثات و مشورت ها بین محافل سیاسی داخل با شرکای بین المللی درجریان است  اقای کرزی در جریان این راه پیمایی عظیم  میخواست برای سرنگونی حکومت کنونی بهره برداری کند که اوو متحدانش درین امر توفیق نیافته است .

 از انجائیکه افغانستان، کشوری ناشناخته و ستارۀ بخت قیام هایش برای چیدن میوه های قیام، ناپدیدار بوده است. تاریخ افغانستان به ما می گوید که جنگ، شورش، و انقلاب های مدیریت ناشده، سرانجام میوۀ خود را بر دامن دشمنان خود می اندازد. رهبران قیام باید اسیر سرعت حوادث ووعده های فریبنده درگیرودار تماس ها ، چانس قدرت کارساز حضور داغ مردم را از بین نبرند. اگر جهش اجتماعی کنونی به وسیلۀ مافیا و اصحاب فساد مصادره شود، یک دوره تاریک و طولانی دیگر فرا خواهد رسید.چنانچه  در اکثر موارد نمادهای اجتماعی در یک مقطع خاص بروز می کنندکه  به صورت پنهان در نفس جامعه وجود دارد، غالبا مردم » فقط برای « مشکلاتی بالفعل » قیام میکنند و دربرابر چالش های بالقوه می ایستد.  اما نسل نوهزاره منسجم تر و آگاه تر  در تظاهرات  ان روزعمل کردند و خود را در محوریت این تغییر قرار دادند. مردم ما این توان را دارند که به شیوهء شور انگیز « مدنی» مدیرانی از نسل نو بزاید که بتوانند انرژی مردم را به نیروی حرکت عقلانی خود تبدیل و معادله های سیاسی افغانستان را بر هم زنندو برای عدالت اجتماعی و آزادی های فردی برزمند واین وطن را بسازند.

جلوگیری ازمصادره شدن این جنبش به نفع یک تیم خاص، شخص خاص، گروه فکری خاص باید نمایندگان با صلاحیتی از نهادهای مدنی، اساتید دانشگاه، سیاستمداران صادق و روشنفکران از اقوام و گروه های اجتماعی وفکری مختلف در مدیریت جنبش سهم بگیرند.درراهپیمایی عظیم وتاریخی چند صد هزار نفری مردم کابل متشکل  از تمام اقوام وملیت ها, "سرهای بریده شهیدان زابل " را در تابوت حمل نموده وآنها را درپیش  دروازه های ارگ به زمین گذاشتند. مردم خواسته های معین,ومعقولی داشتند: راه پیمایان ده‌ها زنجیره انسانی سازمان‌یافته تشکیل دادند، صلح‌آمیز صدای اعتراض خود را بلند وسدهای امنیتی نگهبانان ریاست جمهوری را شکستند، دست کم ده نفر زخمی دادند و خود را پشت دفتر کار رئیس جمهوری اشرف غنی رساندند که عمدتا درمیان راهپیمایان دختر و پسر دانشجویان به چشم می خورد.که  ابتکار عمل به دست دسته‌های روشنفکری و جوانان دانشگاهی بود؛که یک حرکت بی بدیل در تاریخ کشور وبیداری نسل جدیدرا تبارز داد.

راه پیمایان ازحکومت کابل خواسته های ذیل  را مطالبه نمودند که دلجویی از وارثین شهدا  وهیات اعزامی حکومتی که قبلا  جهت حل و فصل قضیه به ولایت زابل اعزام شده بود جانبدارانه عمل کردند هرچه زودتر از وظایف دولتی شان سبکدوش  و به ارگانهای قضایی  و عدلی جهت پاسخگویی معرفی شوند. ولسوالی جاغوری را به ولایت جدید ارتقادهد و بنابر بی کفایتی سر پرست وزارت دفاع , وزیر  داخله  وریس امنیت ملی  که نتوانستند که امنیت شاهراه ها را تامین و بخاطر رهایی گروگانان در طی مدت بیش از نو ماه کار موثری را انجام  دهند وباید حکومت هرچه زود تر این سه مقام  مسول امنیتی را از  وزارت ها  وادارات   شان سبکدوش  و شورای نام نهاد صلح را لغو نماید. حکومت باید بخاطر تامین امنیت شاهراه ها  و بخصوص ولایات هزاره نشین  قول اردو ودیگر قطعات جدید امنیتی را برای  تامین امنیت ولایات هزاره نشین در مسیر شاهراه  ها و ولایات هزاره نشین کشور جا بجا کند تا بدین طریق امنیت جانی مردم هزاره در محل بود وباش و در مسیر شاهراه ها ی کشور تامین شده بتواند. ودر ضمن  دیدگا ه حکومت فعلی باید نسبت به برخی از اقوام وبخصوص هزاره ها تغییر نماید بیشتر ازین نباید  حکومت برخورد تبعیض امیز نسبت به این اقوام داشته باشد .

تظاهرات دادخواهانه ی هفته گذشته در کابل که بزرگ‌ترین راهپیمایی مسالمت‌آمیز و مدنی در تاریخ افغانستان  بود که  صدای  انان را حکومت و جهان شنیدند،  زیرا انان در پی نابودی نظام مبتنی بر قانون اساسی ، نبودندو نمی‌خواستند که دولت و حاکمیت دولتی تضعیف شود، بلکه خواهان گسترش حاکمیت دولتی هستند. چون بدیل حکومت فعلی در شرایط کنونی داعش و طالب است . رهبران دولت وحدت ملی باید راهپیمایی  بیست ماه عقرب را در جهت تقویت نظام بدانند چون مخالفان نظام در این سال‌ها علی‌رغم بی‌رحمی‌های فراوان در معرض فشار افکار عمومی نبود؛ اما حرکت وسیع مدنی کابل سبب می‌شود که حرکت‌های مدنی از این نوع مطالبات مدنی مردم را علیه کردارهای تروریستان اعم از، کشتار افراد ملکی به شمول کارکنان دولت، و کشتارهای هدفمند گروه‌های اقلیت، به دلایل نژادی و مذهبی قرار دهد و این چیزی است که دولت و ملت افغانستان در پیشبرد صلح و جنگ به آن نیاز دارد. هم‌چنین در این حرکت مردم خواهان فراگیر‌شدن حاکمیت دولتی و جلوگیری از وزیرستانی‌شدن مناطق‌ وسیع و به‌هم‌پیوسته از قندهار، زابل، ارزگان و غرنی بودند.

پانزدهم - ماه-  نوامبر – سال- 2015  میلادی

 

 


بالا
 
بازگشت