محمد علی مهرزاد

 

تجاوزگستاخانه پاکستان وتهاجم دیپلماسی امریکا!

انچه دیپلماسی وصلح منطقه وجهان را بی اثرساخته است ، چگونگی به وجود اوردن کشورهای است که سابقه استقلال طلبی نداشته ، صرف روی پلان های استخباراتی درنقشه جهان برای تامین منافع اقتصادی وتسلط برکشورهای مجاوربوجود آوردند؛ از ان جمله پاکستان را درکنارافغانستان وهندوستان واسرائیل را در خاورمیانه ایجاد کردند. البته نباید ایجاد این دوکشوررا صرف جنبه مذهبی ودینی داد، بلکه عامل سیاسی وژئوپولیتیک واقتصادی در ان نقش داشته است. اکنون که بحرانات اقتصادی چون جرقه های اتش افروزبه شکل پنهان واشکاردربین کشورهای غنی وفقیرتضادهای طبقاتی را در تمام کشورها شعله ور ساخته است ، حل مسایل سیاسی از عهده وتوان تهاجمات دیپلماسی برآورده نیست ، بلکه عامل اصلی همه بحرانات که درنیم قرن اخیر تشدید یافته توسط این دوکشوردست نشانده براه   اند اخته شده است. تاریخ شاهد وگواه است که پاکستان روی مصلحت سیاسی صرف با استفاده ازدیپلماسی فریب ونیرنگ بریتانیا ، بدون انکه سابقه مبارزاتی استقلال طلبانه داشته باشدایجاد شد. روی همین اصل تاریخی است که پاکستان امروزاصلاً مفهوم وارزش آزادی واسقلال را ندانسته به حریم مقدس کشورهای همسایه به تجاوزخود ادامه می دهد. حالاکه بارک اوبا ما رئیس جمهورامریکا برای حل مسایل اقتصادی وسیاسی به دیپلماسی تهاجمی پناه برده است، اختلافات جغرافیایی که درتعین سرحدات اکثرکشورها توسط بریتانیا بعد ازجنگ جهانی دوم ایجادشد؛ به حیث نیروی باز دارنده درحل قضایای بین المللی تبارزنموده ، ودر اخیراختلافات مذهبی را نیزبراختلافات گذشته افزوده است.درین اواخرحوادثی که در جنوب سرحدات افغانستان می گذرد ، پاکستان به حیث مجری دستورات اجرایی قدرت های بزرگ استعماری دیروزو امروزقرارگرفته است؛ حتی گستاخانه امریکارا به مبارزه طلبیده است.! این یک پدیده شوم ونامیمون ناشی ازسیاست استعماری بریتانیا بود که درقاره هند وقلب اسیا یعنی افغانستان بوقوع پیوست. همان طوریکه برای تسلط کشورهای نفت خیزخاورمیانه تجزیه امپراطوری عثمانی در سال 1899 میلادی برنامه ریزی وتوطئه چینی شد ، صرف برای حاکمیت برقاره هند وجلوگیری ازنفوذ شوروی سابق به ابهای گرم جنوب وبه تلافی شکست های پی هم بریتانیا توسط مردم افغانستان ، دست به تجزیه قاره هند را بنام وبهانه ای جدایی مسلمانان از بدنه هند به وعده های دروغین وفریب کارانه وایجاد کشوری بنام پاکستان را به وجود آوردوازین طریق مسلما نان را اغفال ومنت مضاعف   با لای مسلمانان گذاشت.! حوادث امروزکه در افغانستان بوقوع می پیوندد ، تداوم پلان های استعماری برتانیا در کشورما ذریعه پاکستان است که سالها قبل طرح ریزی شده بود واکنون ثمره انرا به قیمت خون مردم بی گناه ما به حیث دست آوردخود بحساب می اورد ؛وما طعم تلخ انرا می چشیم. تعجب درین نکته نهفته است، هنوز که هنوزاست با این همه فرازوفرود وعهد شکنی های تاریخی برتانیا که در وجود پاکستان تداوم یافته است؛ بازهم دولت مردان دیروز وامروزازتاریخ نیا موخته ونمی اموزند وچشم انتظاراز دیپلماسی وشعارهای انتخاباتی ( تغیر) اوباما دارند تا معجزه ای درحل قضایای که خود افریده اند از خودنشان بدهد. ایا این امکان وجود دارکه این دوکشور یعنی پاکستان واسرائیل که یکی از ادرس اسلام ودیگری از برتری مذهب یهودیت درسیاست خارجی خود نسبت به افغانستان ومردم فلسطین تجدیدنظرکنند.؟؟ ایا امریکا می تواند خارج از صلاحیت ونفوذ اسرائیل وحامیان پاکستان مستقلانه در استراتیژی امنیتی که دربین افغانستان وامریکا مراحل نهایی خودرا طی نموده وتا اکنون مظاهرآن درعمل دیده نشده ؛ ضمانت اجرای نسبت به عدم مداخله در افغانستان وتهدیداتی که متوجه صلح منطقه وجهان است جلوگیری کند.؟ اگرامریکا نتواند جلوی فعالیت شبکه های استخباراتی (موساد) اسرائیل واستخبارات ( آی-اس-ای) پاکستان را مهارکند ، به قول یکی از صاحب نظران امریکایی که گفته بود :( امریکا اکنون به حیث مجری دستورات اجرایی خارج ازقانون امریکا توسط بانکداران یهود وگروهای ماجراجوی صهونیزم بین المللی نسبت به ظلمی که به مردم فلسطین روا می دارد وتجاوزوکشتارمردم بی گناه در افغانستان که توسط استخبارات ونظامیگران پاکستان که شاخه ای ازاستخبارات (موساد) اسرائیل وانتلجنت سرویس انگلستان قرار گرفته است.)، جای هیچ نوع شک وتردید را نخواهد بود که توسط دیپلماسی نیرنگ وفریب بدون اعلان ودرسه دهه اخیرعلناً جبهه جنگ را علیه مردم وکشورما گستا خانه براه انداخته است. حوادث نیم قاره هندنشانگراین واقعیت دردناک است که بعد از جدا شدن یک قسمت از خاک هند وستان به نام کشور پا کستان وبخش عظیمی از خاک کشورافغانستان توسط انگلستان به این معنی نبود که برتانیا به حال مسلمانان هند دل سوختانده باشد؛ بلکه ازین طریق تمام کشورهای اسلامی  را اغفال نمود. چرا بریتانیا نگران بود که نشود توسط فرزندان راستین افغانستان از جمله سید جما ل الدین افغان وبه همکاری نزدیک اقبال لاهوری که وحدت اسلامی وملی را در پرتوارزشهای والای نجات بخش اسلامی را به خاطرمبارزه علیه استعمارانگلیس به راه انداخته بودند ادامه پیداکند ، درمقابل انگلیس حساسیت وخطری که متوجه منافع خود درقاره هند می دید ، دست به دسیسه وفتنه گری جدید زد ، تا همیشه کشورهای اسلامی را درحال منازعه وکشمکش در مقابل کشورهای مجاورقراردهد، از طرفدیگرافغانستان را به حیث سپردرمقابل تهاجم وپیشرفت احتمالی شوروی سابق به طرف ابهای گرم جنوب طرح ریزی کرد، روی همین انگیزه استخبارات امریکا پای شوروی رادرافغانستان کشاند . چون در ان مقطع زمانی جنبش های چپ و راست در حال شکل گیری بود. استخبارات غرب نخواست تا این جنبش ها مسیر اصلی ومردمی خودرا طی کند.  بهترین گزینه غرب برای شکست شوروی تقویه وحمایه اسلام بنیادگرایی بود ؛ تا از یک طرف نهضت های چپ را تضعیف واز طرف دیگراندیشه کمونیزم شوروی را درتقابل با اندیشه ای اسلام بنیاد گرایی ماهرانه قرارداد، تا نشود این حرکت در اینده بدیلی به حیث قدرت در مقابل منافع غرب عرض اندام کند.؟ با تاسف این پلان استخباراتی غرب برای افغانستان نهایت فاجعه باربود ؛ ولی شکست شوروی توسط مردم افغانستان برای غرب بزرگترین دست آورد را بمیان آورد؛ ولی پیامد ان موجب بحرانات بعدی توام با خون ریزیهای غیر قا بل تصوررا از خود بجا گذاشت.  

بحران کنونی پاکستان ،سهمناک ترین کشمکش است که تا اکنون درمیان نهادهای آن حکومت وجود داشته ، وبه مرورزمان به ایجاد بن بست های جدی در اداره امورکشورمنجرشده است . اگرچه در ظاهرنظامیان پاکستان وسازمان استخبارات آن روی عمل کرد خود در منطقه خودرا پیشتازمی دانند ، ولی معامله گری وعدم صداقت با دین ودنیا شوخی بردارنیست؛ زود است که اربابان کهنه کاربرای ابرقدرت جدیدو تازه نفس یعنی امریکا اجازه بدهد تا درانتخاب مزدوران که در لباس مذهب تا اکنون برای شان کارمی کردند تجدید نظرکند، وازگستاخی های که حادثه آفرین است، جلوگیری شود . بحرانات کنونی پاکستان امریکارا وادار می سازد تا نسبت به سیاست خود به پاکستان تجدید نظرکند واین تجدیدنظر اثرات انکارناپذیرخواهد گذاشت. ازانجاییکه اردوی پاکستان تمرین براه انداختن کودتا های متعدد را در گذشته به تجربه گرفته است، ولی این کودتا ها جز تعویض مهره ها وارضای قدرت دست آوردی نداشته است. اما اردوی امروزی پاکستان صرف یک نهاد که نظم وامنیت را در داخل تامین کند نیست ؛ بلکه می توان ادعا کرد که به حیث یک شرکت اقتصادی وصنعتی به معنی واقعی تبدیل شده است.موقعیت اقتصادی وکاری جنرالهای اردوی پاکستان طوری است که میزان کسب وکارآنان چندین برابرمیزان کسب وکارهای غیرنظامیان است. همین منافع اقتصادی است که حقوق وامتیازهای بخصوص سیاسی ، حفظ قدرت تسلط برشاخه های قدرت دولتی برانان به حکم هوای است که برای زنده ماندن به ان نیاز دارند. روی این اصل می توان ادعا کرد که نظامیان به عنوان یک طبقه به هیچ عنوان نمی توانند زیرباراین امربروند که دولتی غیرنظامی بخواهد مستقل از نظرموافق ومساعد نیروهای مسلح امورکشوررا در دست داشته باشند، از طرف دیگردر میان این کسب وکارهای فروان اردوی پاکستان غیرصادرات وواردات وصنایع گونا گون ((جهاد)) هم یکی از اساسی ترین عرصه های سود آوری است که طی سالهای طولانی فعالیت ( حدود چهل سال) زیر چطرحمایتی انگلیس وقدرتهای مطرح جهان ، حیطه کارخودرا به میزان زیادی گسترش ورشد داده است.نتیجتاً تقریباً گفته می توانیم که جنرالهای پنج ستاره در مدت جهاد مردم افغانستان علیه شوروی سابق ملیا ردرشدند.وحتی در رده های پائین ترصاحب منصبان هم تقریباً همه در یک مدت کوتاهی صاحب مال ومنال شدند. درهم چواوضاع واحوال اوباما می خواهد تا برای حل وفصل مسئله افغانستان راهی بیابد تا شاید هزینه های سرسام اورخودرا درپاکستان کاهش بدهد ؛وازطرف دیگرامریکا درین اقدام خود نهایت امید وار بودکه بانصب یک دوست  سازشکار ومصلحت گرا د ر کابل بتوانددراین کار موفق شود ولی ساختار وترکیب غیرمتجانس حکومت که به دستور خودشان دربن المان سرهم بندی شده بود برای امریکا مشکلات غیر قابل پیش بینی را ایجاد کرد . مداخله پاکستان توسط داعش فصل دیگری از توسعه طلبی وتطبق پلانهای کشورهای حامی پاکستان در افغانستان را می توان تلقی کرد، اوضاع را پاکستان طوری کارگردانی کرد که امریکا ومتحدین ان به این نتیجه رسیده اند که نیروهای ناتو وبخصوص امریکا درجنگی موسوم به تروریزم درافغانستان زمینگیرشده باشند، وازراه نظامی شکست شورشیان در کوتا مدت بعید به نظراید. ازآغازتا این دم کارشناسان سیاسی داخلی وخارجی که حوادث افغانستانرا تعقیب می کنند به این سوال پاسخ نگرفته اند که چرا امریکا از اوایل با لای پاکستان که لانه تروریزم دران کشورایجاد، تربیه وتمویل میشد فشاروارد نمی کرد؟ اگرچه بعدازتهاجم امریکا علیه القاعده در افغانستان کسینجربا نشریک مقاله در واشنگنتن پست وهرالدتریبیون بین المللی توصیه ودیدگاهش را برای اوباما در مورد ساختن یک استراتیژی جدید برای افغانستان وهم چنان برخورد با پاکستان به چاپ رسانیده بود، جای دارد تا نکات برجسته ان راکه در باره پاکستان است چنین استنباط کرد: کیسنجرریشه مشکلات امنیتی افغانستان وهندوستانرا در بازی پاکستانی ها وسرمایه گذاری برسرتروریزم بحیث ابزاردرراستای سیا ست های منطقوی این کشور می بیند،وبرای استراتیژیست سازان دولت اوباما توصیه می کند که باید خطرپاکستان راجدی بگیرند! رفتارپاکستان بسیارحیاتیست باید برای رهبران پاکستان واضح ساخته شودکه تداوم پناه دهی  به تروریستان ویا تداوم این بی تفاوتی کشورشان را رودرروی خشم جامعه جهانی قرارخواهند داد، اگرتروریستان درافغا نستان غالب شوند مطمیناً پاکستان هدف بعدی انها خواهد بود، طوریکه حوادث  درسوات نزدیک اسلام اباد بوضاحت نشان داد،اگر چنین اتفاقی بیفتد کشورهای متاثر، نیازمندمشورت با یک دیگردر زمینه جلو گیری ازافتیدن سلاح زروی پاکستان بدست تروریستان خواهد داشت، درین صورت پاکستان باید تصمیم بگیرد، درغیر ان موقعیت پاکستان برای دهه ها در عرصه جهانی متا ثر وفاجعه بار خواهدشد. آنچه در استراتیژی جدی دربین امریکا وافغانستان برعلاوه محتوای آن که از چه مفاهیم برخورداراست باید هرراهبردرا که انها درین استراتیژی گنجا نیده اند با قاطعیت انرا تعقیب کنند، چه این امکان وجود دارد که هرنوع بی میلی در تطبیق اهداف این استراتیژی اوضاع ازین حالت بدتروبدترخواهدشد. نتیجتاً باید یاد آورشد؛ از انجاییکه در ساختاردولت دیروزوامروزافغانستان امریکا نقش فعال داشته است ، نباید با این همه هزینه انسانی ومالی یکباردیگرافغانستان را چون دوران شکست شوروی تنها گذاشت ؛ باید میان امنیت وباز سازی اقتصادی  رابطه منطقی بوجود اید ، چرا درین سی سال جنگ تحمیلی شیرازه اقتصاد افغانستان ویران شده است. امریکا باید مطابق پیمان امنیتی واستراتیژیک به همکاری کشورهای منطقه وشورای امنیت ملل متحد جلوی تجاوزپاکستان را بگیرد. مردم افغانستان درین اواخرسخت نگران ودرعین حال منتظراند که با فعالیت های جدید که در امورافغانستان  ا غازنموده  با جدیت بیشتر عمل کند؛ چه درغیران حیثیت واعتبارامریکا نه تنها در افغانستان مورد سوال قرارخواهد گرفت، بلکه متحدین امریکا نیز بعد ازین با لای امریکا  بی اعتماد نخواهند کرد.   

 

   


بالا
 
بازگشت