مهرالدین مشید

 

تحمیل حکومت بیمار و رهبر بیمار بر مردم افغانستان

پاکستان مداخله در افغانستان را با دسیسه های رنگارنگ آذین می بندد

 

با گذشت هر روز از حکومت وحدت ملی دشواری های آن شایع تر و عمیق تر و گسترده گی توطیه تقلب های انتخاباتی آشکار تر می شود. این حکومت قربانی تیوری توطیه شده است؛ دسیسه یی که یک رویداد حاضر یا تاریخی را نتیجۀ برنامۀ مخفیانۀ گروهی توطیه گر می داند. هرچند این توطیه از بسا جهات متفاوت تر از سایر دسیسه ها است؛ زیرا  سرنخ این دسیسه در دست خارجی ها ودم آن بدست پادوهای آنان در کمیسیون های انتخاباتی و سایرمهندسان تقلب در بیرون از کمیسیون قرار داشت و هنوز هم به نحوی کشتی این توطیه را یدک کشی می کنند. امریکا در تبانی با پاکستان و حلقه های معلوم الحال در ارگ پیشین و نوکران شناخته شده شان به رهبری رییسان کمیسیون های انتخابات افغانستان به گونه عمدی و سازمان یافته انتخابات ریاست جمهوری را به تقلب بردند. این محور شیطانی از همان اغاز می فهمیدند که تقلب سرنوشت حکومت و مردم افغانستان را به کجا می برد و اهداف شیطانی خویش را در آن به وضوح پیشبین بودند. هرچند این انتخابات  با راه اندازی رقابت های در ظاهر انتخاباتی آغاز شد و اما با استفاده از پول های میلیون ها دالری سعودی و ایران و پاکستان وابسته به شبکه های استخباراتی شد. این وابستگی به مثابه داغی ننگین حالا بر پیکر این حکومت بیمار و رهبر بیمار آن به گونه افتاب می درخشد

واشنگتن زیر پوشش حکومت وحدت ملی توطیه خطرناکی را بر ضد مردم افغانستان راه اندازی کرده است. این حکومت نه تنها به کمترین وعده های خود عمل نکرده بلکه آرای مردم افغانستان را نیزبه بازی گرفته است. امریکا با تشکیل و تایید این حکومت سلاح ها را از افغانستان بیرون و همه را در اختیار پاکستان قرار داد، کشوری که لانه و آموزشگاه و مرکز صدور تروریزم جهانی است و امریکا می دانست که بخشی این اسلحه در اختیار طالبان قرار می گیرد. زیرا که بار ها مقام های ارشد امریکا به شمول لوی درستیز پیشین آن شبکه حقانی را بازوی استخبارات پاکستان خوانده بودند و تاکید نموده بودند که استخبارات پاکستان در تمویل تجهیز و آموزش و تهیه و تدارک های شبکه حقانی دست دارد. اما امریکا بر رغم اظهارات مقام های ارشد اش و گمانه زنی ها در این مورد به ارزش هفت میلیارد دالر اسلحه بیرون شده از افغانستان را به این کشور تحویل داد و پاکستان هم بخشی از آنها را در اختیار طالبان قرار داد تا حمله های شان را در افغانستان افزایش بدهند. پس شرایط و ناامنی های کنونی در افغانستان ساخته پاکستان به رهبری امریکا است. سند هایی که شبکه ویکی لیکس و سایر منابع افشا کرده اند . انها نیز حکایت از حمایت مشترک امریکا و پاکستان از شبکه حقانی دارند و از این پیوند پنهان پرده برداشته اند. این افشار گری نشان می دهد که امریکا، در یک توافق مخفی با پاکستان و طالبان نیرو هایش را برای مدارا با شبکۀ حقانی دستور داده است تا بیشتر برضد حامیان ملاعمر بجنگند. سازش های نیرو های امریکایی در پکتیا و پکتیکا و خوست به گفته شماری ترجمان ها این موضوع را تایید می کند. اکنون هم در حالی که نظامیان پاکستان به گونه مستقیم در صف طالبان بر ضد نیرو های افغانستان می جنگند و طالبان را رهبری می کند؛ اما امریکا در برابر این مداخلۀ بی شرمانه پاکستان لب به سکوت نهاده است و حتا به بهانه بدتر شدن اوضاع منطقه نمی گذارد تا افغانستان از مداخله پاکستان در شورای امنیت شکایت کند. این رویکر امریکا به گونه واضح نشان می دهد که هدف آن از  تشکیل حکومت بیمار کنونی چه بوده  است و حالا که رهبرش را بیماری شدید تهدید می کند و بحران سیاسی در کشور فربه تر می شود که  بیشتر به نفع پاکستان هم پیمان ستراتیژیک امریکا سنگینی می کند. از همین رو است که بحران در افغانستان به نفع پاکستان فربه تر می شود و امریکا به گونه ماهرانه آن را یدک کشی می کند.

 از این رو هر روزی که از عمر این حکومت می گذرد، پرده از توطیه امریکا برضد مردم افغانستان برداشته می شود. امریکا نه تنها حکومت بیمار بلکه با تبلیغات دروغین رهبر بیمار را نیز برای مردم افغانستان تحمیل کرد و این بیماری مضاعف نه تنها به بیماری مزمن امنیتی سراسری در کشور مبدل شده بل سرنوشت مردم افغانستان را دردبارتر از هر زمانی نیز به ابهام کشانده است. سر و صدا های تشکیل حکومت موقت و بیماری نگران کننده رییس جمهور و افزایش ناامنی ها فساد اداری و غارت های دارایی های عامه همه وهمه گواه بر توطیۀ مضاعف پاکستان و امریکا بر ضد مردم افغانستان است که به بهانه مبارزه با تروریزم از چهارده سال بدین سو باشدت ادامه دارد. یکه تازی ها و مداخله های بی شرمانه پاکستان در افغانستان معنای این را دارد که پاکستان مربی یی مانند امریکا دارد وبه قول معروف مداخلۀ شیطانی در افغانستان برایش به مربایی لذت بخش بدل شده است. امریکا در خفا با پاکستان بر سر موضوع افغانستان معامله کرده است و مردم افغانستان را قربانی این معامله قبول کرده است. بنا بر این مداخله پاکستان در افغانستان بازی مشترک سی آی ای با آی اس آی است که پس از تهاجم شوروی به افغانستان اغاز شده و تا کنون ادامه دارد. البته با تفاوت این که پاکستان در تبانی با امریکا مداخله خود در افغانستان را بصورت دوامدار از طریق تمویل و اموزش و تجهیز طالبان و گاهی هم با دخالت مستقیم نظامیانش و زمانی هم با راکت پرانی های وحشت افرین در ولایت های شرقی بویژه کنر و ننگرهار ادامه می دهد. پاکستان به هوای سال های خروج شوروی از فغانستان بار دیگر بعد از خروج بخش اعظم نیرو های امیریکایی و اروپایی از این کشور سرنگونی نظام در کابل را زمزمه می کرد و از همین رو بود که طالبان را برای حمله های شدید در افغانستان بسیج نمود. پاکستان هر از گاهی مداخله خود در افغانستان را  با دسیسه های رنگارنگ آذین می بندد و سازماندهی می کند و حتا گاهی با راه اندازی عملیات خودی استخباراتی خواسته افغانستان را متهم به مداخله در پاکستان کند و روی آنها مارک پشتیبانی هند را بزند. حمله اخیر بده ببره از همین ترفند های پاکستان اب می خورد.

ازاین که پاکستان در این اواخر دخالت بی شرمانه خود در افغانستان را بیش از هر زمانی افزایش داده است و حال می خواهد با دسیسه چینی ها بر روی دخالت های آفتابی خود پرده بکشد . پاکستان هر از گاهی با به فریب کشاندن کابل مداخله خود در افغانستان را رنگ های گووه گون می دهد.  حالا اسلام آباد زیر پوشش زمینه سازی مذاکرات میان حکومت افغانستان و طالبان توطیه خطرناکی را راه اندازی کرده است تا بدین وسیله کابل را فریب بدهد و با این گونه وقت کشی ها فرصت های ارایه کردن اسناد مداخله پاکستان در افغانستان را بگیرد. حال با حکومت کابل است تا با اظهارات دروغین مشاور امنیت پاکستان فریب نخورد. زیرا پاکستان این بار با فریب تازه مداخله مسثقیم خود در افغانستان را می خواهد پنهان کند.

پاکستان بیماری مزمن حکومت را درک کرده و از دو دستگی و چند دستگی ان اگاهی دارد و می داند که در سیاستگذاری های داخلی و خارجی خود نیز دچار چند دستگی است و از ونداشتن تصمیم های جدی و یگانه در حوزه های داخلی وخارجی رنج می برد. از گفته های آقای کرزی در تلویزیون طلوع معلوم می شود که امریکا بیشتر مشتاق آن بوده تا زعیمی در کابل زمام امور را در دست بگیرد که پیمان امنیتی را با آن امضا کند و حتا حاضر به قربانی کردن دموکراسی در کابل بود. به گفته آقای کرزی هرگاه او حاضر به معامله با امریکا می شد . امریکا او را در ساختار یک حکومت موقت دوباره در قدرت ابقا می کرد و از به درازا رفتن به تقلب بردن انتخابات معلوم می شود که آقای کرزی و امریکا بر سر کنار امدن با یکدیگر در چانه زنی موفق نشدند . ورنه هر دو پروای قانون اساسی افغانستان را نداشتند و ندارند.چنانکه قربانی هم کردند. از این رو بر موضع گیری تند آقای کرزی بر ضد امریکا و پاکستان نمی توان باور کرد. این موضعگیری ها فصلی بوده و بر بنیاد منافع دوگانه و شخصی آقای کرزی صورت گرفته است. افشای پشتیبانی آقای کرزی از عدم عملیات به یک مرکز کلان طالبان در زرغون شهر ولسوالی محمد اغه لوگر پرده های ابهام را بیشتر از سیمای نیم رخ آقای کرزی بر می دارد. افتضاح لوگر از نیمه رخ آقای کرزی پرده هایی را افگنده است و این نشان می دهد که بسیار چیز هایی ناگفته و ناافشا شده هنوز باقی مانده است.

در هر حال، اکنون که کشتی توفان زدۀ مردم افغانستان در اسارت پاکستان رفته است و امریکا هم با بازی های دوگانه و خطرناک و یدک کشی های فریب آلود به شمار دروازه ها و قفل و زنجیر های آن می افزاید. حال بر رهبران حکومت است که چه رویکردی را در برابر سیاست های افغانستان فریب و پاکستان پرور امریکا و حکومت و نظامیان پاکستان اتخاذ می کنند. مانند گذشته چشم بین امریکا باقی می مانند تا باشد که در برابر سخاوت بخشی حکومت وحدت ملی با میانجیگری جان کری ادای دین کرده باشند  و یا این که آستین ها را بر زده و پاچه ها را بلند کرده و به اختلافات و جنگ های زرگری پایان بدهند. به سریال سرپرستی ها یا قصه دنباله دار سرپرستان به شمول دادستانی و وزارت دفاع و ده ولایت پایان بدهند و به چانه زنی های بر سرگزینش مقام های ارشد پایان بدهند.  برای ایجاد اصلاحات گسترده کمرهمت می بندند، بر ناکارایی ها و ناکرده گی های گذشته بدرود بگویند و با شروع تازه و عزم استوار مصلحت های شخصی و گروهی و جناجی را کنار بگذارند  تا  باشد که برای حکومت داری خوب دست به اصلاحات جدی بزنند و دیگر با واژه ها بازی نکنند و در عمل صادقانه برای رفاۀ مردم و محو جنگ و ایجاد امنیت برنامه های بنیادی را ارایه و عملی کنند. یاهو

 

 


بالا
 
بازگشت