بصیرهمت

 

مذاکره با طالبان

از: مجله مسایل بین المللی

در این نوشته :

اعلام مرگ رهبر قبلی و گزینش رهبر جدید طالبان

نگاه کوتاهی بر پس منظر مذاکرات

طالبان چه میخواهند ، خواست امریکایی ها و دولت افغانستان از طالبان

کدام  ها اند ؟

مقدمه

  ملا اختر منصور بعد از اعلام رسمی  مرگ ملا عمر طی نشست داغ و جنجالی در شهر کویته با شرکت 20 تن از اعضا شورای کویته بحیث رهبر طالبان تحت کنترول شدید پاکستان انتخاب شد. ملا منصور 55 ساله اسحاق زی و از کندهار است و در مدرسه حقانیه پاکستان اموزش دیده در زمان حاکمیت طالبان وزیر هوانوردی بود.  طی سه سال اخیر که ملا برادر، معاون ملا عمر ،در زندان پاکستان بود منصور در عمل با استفاده از نام ملا عمر همه امور مربوط به طالبان را بدوش داشت. اخیرا پیام عید فطر که از نام ملا عمر به نشر رسید بامضا ملا منصور بود. دو معاون وی سراج الدین حقانی سرپرست شبکه تروریستی حقانی و هیبت الاه اخند زاده قاضی القضات طالبان اند. ملا عمر در سال 2013 در شفاخانه دانشگاه  اغا جان در کراچی فوت نموده است .بر اساس اسناد و مدارک معتبر دپلوماتیک که روزنامه واشنگتن پست بدست اورده است ریس انوقت  سی ای ای ،اقای لیون پانتا ، در اوایل سال 2011 ضمن دیدارش با اصف زرد اری ریس جمهور انوقت پاکستان اظهار نموده بود  که" امریکا از جریان بستر شدن ملا عمر در شفاخانه مذکور اطلاع دارد."

در حالیکه  منابع اگاه ملا منصور را فرد میانه رو و علاقمند به صلح و تحت تاثیر مستقیم پاکستان میدانند، از پیام صوتی که با صدای وی در اول آگست به نشر رسید وی مذاکرات صلح را "تبلیغات دشمنان"میداند وبه ادامه  جهاد الی استقرار یک "نظام اسلامی" تاکید دارد.این موضعگیری رهبرر جدید طالبان از دو حالت خالی نیست . یا اینکه نماینده گانی که قبلا چند بار بنام نماینده طالبان مذاکره نموده اند اصلا  از بدنه اصلی و مرکزی طالبان نماینده گی نداشتند و پاکستان میخواهد تنها حسن نیتش را نشان دهد و یا اینکه ملا اختر منصور با این موضعگیری شدیدش میخواهد جبهات جنگ را در این لحظه حساس گرم و مورال جنگی طالبان را بالا نگه دارد. در چنین حالتی که بحران اعتماد همه عرصه ها را فرا گرفته نمیتوان مشخص نمود و مطمین گردید که مذاکرت صلح اگر دیر یا زود هم از سر گرفته شود تا چه حد از حمایت قشر وسیع طالبان بر خوار خواهد بود و کسانی که  در این مذاکرات سهم میگیرند تا چه حد نماینده گی از طالبان دارند . تعدادی زیادی از رهبران طالبان بشمول  ملا یعقوب فرزند ملا عمر تا اکنون از انتخاب ملا منصور حمایت ننموده و چند پارچگی میان رهبران طالبان کاملا مشهود  است. 

هفته ها و شاید هم ماه های بعدی معلوم خواهد گردید که ایا ملا منصور و رهبری اعلام شده طالبان  تا چه حد قا در  خواهند بود تا یگپارچگی طالبان را حفظ نمایدو روند مذاکرت با دولت افغانستان چگونه به پیش خواهد رفت . ایا از این حالت جدید تا چه حد آب به اسیای داعش خواهد ریخت و از چند پارچگی طالبان دولت افغانستان تا چه حد بخاطر رسیدن به صلح با طالبان استفاده خواهد برد.

مذاکره با طالبان

یقینا مذاکره بخاطر صلح بخودی خود صلح نیست . طی چند ماه گذشته پاکستان ،افغانستان و گروه طالبان قدم های مهمی را بخاطر اغاذ مذاکرات برداشتند. در اوایل ماه می امسال تعدادی از اعضا طالبان با نماینده گان دولت افغانستان در قطر دیدار نمودند و در این دیدار علاقمندی شانرا جهت اغاز مذاکرات رسمی ابراز نمودند. از سال 2001 تا اکنون فرصت های جهت مذاکرات صلح فراهم امدو از دست رفت و بر خی اوقات بنا بر دلایل سیاسی متوقف گردید. در اوایل ایالات متحده با طالبان علاقمندی نشان نداد باری هم بنا بر عدم موجودیت یک اراده سیاسی جهت اغاز مذاکرات فرصت ها ضایع گردید. الی سال 2010 سیاستمداران امریکایی دقیقا اماده نبودند تا این واقعیت را بپذیرند که یگانه راه رسیدن به امنیت در افغانستان مذاکره با طالبان و کنار امدن با انها است. از جانب دیگر طالبان هم با غرور افراطی و اطمنان که از جانب نظامیان پاکستانی و آی اس آی داشتند رویای شکست دولت افغانستان را بعد از خروج قوت های خارجی از افغانستان میدیدند.

مگر حالا زمان متفاوت است .دولت افغانستان مذاکرات صلح با طالبان را در محور پالیسی خویش قرار داده است. پاکستان و چین بنا بر دلایل مبرم اماده اند تا در پروسه صلح همکاری نمایند . طالبان هم اماده گردیده اند تا از یکطرف جنگ را ادامه دهند و از جانب دیگر دروازه مذاکره را باز نمایند.

یقینا ،همه مذاکرات صلح نمیتوانند به نتایج مثبت برسند. ینا بر تحلیل یکتن از اگاهان در این مورد ، قفط 16% از جنگ های داخلی و شورش های ملیشایی درونی کشور ها توانسته اند با مذاکرات ، مستقیما حل گردند . باوجودیکه پروسه مذاکرات راه طولانی است، مگر بهترین گزینش برای دولت افغانستان و امریکا محسوب میگردد زیرا تکیه بر ادامه جنگ بحیث یگانه الترناتیف، افغانستان را به پرتگاه سقوط و بی ثباتی  بیشتر میکشاند و امریکایی ها اکنون بیشتر احساس می نمایند که دوام جنگ فشار اصلی را بالای بودجه ایالات متحده و دوستان بینالمللی اش وارد می نماید.

نگاه کوتاهی  بر پس منظر مذاکرات :

در ماه دسیمبر 2001 ، یک گروپ از افراد رده بالای طالبان با حامد کرزی دیدار نمودند. نماینده گان با صلاحیت طالبان اماده گی خود را با بزمین گذاشتن سلاح ابراز نمودند و به نماینده گی از رهبر طالبان نا مه ملا عمر را در مورد اینکه چگونه طالبان اماده اند سلاح شانرا بزمین گذارند و در صورت تضمین معافیت و مصیونیت شان به پروسه صلح بپیوندند، به حامد کرزی سپردند. امریکایی ها با غرور پیروزی از دادن معافیت و مصیونیت بر رهبران طالبان اجتناب ورزیدند و قوت های ایالت متحده با عجله بر شهر کندهار داخل شدند و ملاعمر با سایر رهبران طالبان بنا بر دلایل مختلف از کندهار فرار و روز دیگر دوباره به جنگ اغاز نمودند. این فرصت طلایی برای تامین صلح ضایع گردید.قصر سفید برهبری جورج دبلیو بوش که با وقوع حادثه یازدهم سیپتمبر با دیده نفرت با طالبان می دید و پیروزی ارتش امریکا در صحنه های نبرد بر علیه طالبان پالیسی سازان امریکا را مغرور ساخته بود، نخواست تا طالبان را در پروسه ایجاد دولت موقت در نظر گیرند و یا حد اقل اماده گی انانرا برای پیوستن به صلح نادیده نگیرند.

در 2002 ،تعدادی از نماینده گان با صلاحیت طالبان بار دیگر با کرزی دیدار نمودند .کرزی خواست طالبان را با قصر سفید در میان گذاشت، مگر مسیولین قصر سفید قویا نزدیکی دولت لفغانستان با طالبان را رد نمودند و در همان سال قوای امریکا وکیل احمد متوکل وزیر خارجه طالبان را زمانیکه وی به کابل امد تا با دولت افغانستان دیدار نماید، بزندان افگند.

در سال 2003، طالبان روی الترناتیف ادامه جنگ متمرکز نمودند تا ساحات معینی را بدست اورند. با اغاز سال 2006 حملات تهاجمی طالبان بیشتر و موثر تر گردید. در 2008 بخش کوچکی از طالبان معتدل بار دیگر به مذاکرت علاقمندی نشان دادند. طوریکه ملا عبدالغنی برادر معاون ملا عمر برای  تعدادی از طالبان معتدل اجازه داد تا با دولت افغانستان تحت توجه سعودی ها دیدار نمایند. ملا عبدالغنی برادر خودش نیز تماس های مستقیم را با اعضا فامیل کرزی اغاز نمود . تقریبا همزمان با ان یک نماینده طالبان در دوبی اغاز به مذاکره با نماینده خاص سازمان ملل در افغانستان کی اید  نمود. مگر این دیدو بازدید ها در فبروری 2010 زمانیک پاکستانی ها ملا برادر را در کراچی توقیف نمودند ، به تعویق افتید. زیرا پاکستانی ها بخصوص آی اس آی نمیخواست نماینده گان طالبان مستقیما با دولت افغانستان یا نماینده سازمان ملل ملاقات نماید . یکی از مسیولین خاص امنیتی پاکستان در 2010 به روزنامه نیویارک تایمز چنین میگوید " ما ملا بردادر را زندانی ساختیم ... زیرا طالبان میخواستند معامله ای را بدون ما انجام دهند . ما از طالبان دفاع نموده ایم و انها به ما مربوط اند."

ایدیای مذاکره با طالبان برای بار اول باامدن اوباما در قصر سفید توسط ریچارد هالبروک نماینده خاص انوقت اوباما در افغانستان و بر نیت رابن یکتن از مشاورین هالبروک بیشتر مطرح گردید. در ماه می 2010 حامد کرزی به واشنگتن رفت و اوباما پالیسی بر خلاف اداره بوش را اعلام نمود که پالیسی مذاکره با طالبان را شامل بود. حامد کرزی یک ماه بعد از بازگشتش از واشنگتن لویه جرگه را در کابل دایر نمود تا در جرگه چگونگی مذاکرات  صلح به بحث گداشته شود که بعد از تدویر این لویه جرگه شورای عالی صلح با عضویت 70 تن از قوماندانان مجاهدین و بر خی افراد سابق طالبان تحت رهبری بر هان الدین ربانی ایجاد گردید . در عین زمان با مساعی قصر سفید لخدر ابراهیمی سابق نماینده خاص سازمان ملل  در کابل و توماس پکرین سابق معاون وزیر خارجه امریکا در امور سیاسی را چهت بررسی امکانات صلح در افغانستان موظف نمود. این دو نفر یک گروپ از  دپلوماتهای بینالمللی را رهبری می نمودند که به پاکستان و افغانستان سفر نمودند و با نماینده گان ارشد سابق و حال طالبان دیدار و مذاکره نمودند، بعدا طی راپوری به واشنگتن از اماده گی طالبان در مورد مذاکرات صلح با ایالات متحده راپوری مشخصی ارایه داشتند.

در نوامبر 2010 تعدادی از دپلوماتها و نماینده گان طالبان برای اولین بار در جرمنی دیدار نمودند و در فبروری 2011 هیلاری کلنتن وزیر خارجه انوقت امریکا اعلام نمود که ایالات متحده کاملا اماده است تا مذاکرات صلح با طالبان را اغاز نماید مگر وی اعلام نمود که هرگونه توافق باید بر مبنای چند اصل استوار باشد.طالبان سلاح های شان را بزمین گذارند ،قانون اساسی افغانستان را مورد تایید قرار دهند و روابط شانرا با القاعده قطع نمایند.   بعد از مدتی تاخیر این مذاکرات دوباره در اوخر 2011 اغاز و تا ماه های اول 2012 ادامه یافت و بعدا نسبت اینکه طالبان خواست ایالات متحده مبنی بر اغاز مذاکرات مستقیم طالبان با دولت افغانستان رارد نمودند، دوباره قطع گردید.

طالبان اغاز مذاکره مستقیم با دولت کابل را مشروط بر رهایی تعدادی از رهبران شان از زندان گوانتانامو محول نمودند. امریکایی ها روی این درخواست طالبان محتاطانه بر خورد نمودند و موضوع میان سازمانهای استخباراتی و وزارت خارجه امریکا در مناقشه و تردد باقی ماند و در نتیجه وزارت خارجه امریکا با وزارت دفاع این کشور در زمینه به یک توافق عملی نایل نگردیدند.

طالبان در 2013 سگنالهای به امریکا دادند که بیانگر ان بود که طالبان میخواهند مذاکرات صلح را با امریکا اغاز نمایند و حتی با نماینده گان دولت افغانستان نیز دیدار نمایند. این اماده گی طالبان دروازه جدید  صلح را بار دیگر باز نمود و با میانجیگری کشور قطر طالبان پلان باز نمودن دفتر سیاسی خویش را در دوها مرکز قطر طرح نمودند. طالبان با استفاده از این فرصت در توافق با دولت قطر با بر افراشتن درفش " امارت اسلامی افغانستان"بر فراز دقتر خویش در دوها خواستند موجودیت سیاسی خویش را یک بار دیگر به جهان نشان دهند . مگر با واکنش شدید نهاد های ملی، مدنی و اجتماعی اففانستان و  دولت افغانستان روبرو گردید و از دولت قطر خواسته شد تا طالبان علامت و درفش خویشرا از فراز دفتر شان در دوها دور نمایند. طالبان بااعتراض به این عمل دفتز خویش در دوها را مسدود  و مذاکرات بار دیگر قطع گردید. در سال 2014 با میانجیگری دوباره قطر امریکا و طالبان به توافق رسیدند تا طالبان افسر نظامی امریکا بیرگدل را در بدل ازادی 5 تن از افراد خاص طالبان از زندان گوانتانامو ازاد نمایند و به کشور قطر فرستاده شوند. این توافق باعث مشاجره و مناشه شدید میان قصر سفید و رهبران اپوسیون در امریکا گردید و مشروعیت ازادی 5 تن از زندانیان طالب را در  رهایی صرف یکتن  افسر امریکایی مورد سوال قرار دادند.

بعد از ماه ها خاموشی فرصت تازه ای برای اغاز مذاکرات زمانی اغاز شد که در ماه فبروری امسال رییس ستاد ارتش پاکستان جنرال راحیل شریف به کابل سفر نمود و برای رییس جمهور اشرف غنی اظهار داشت که طالبان اماده خواهند بود تا دیدار خاص را با نماینده گان دولت افغانستان اغاز نمایند، و ادامه داد که دولت پاکستان برای طالبان اعلام نموده است که ادامه جنگ انها با دولت افغانستان دیگر برای پاکستان  قابل پذیرش نیست. بعد از سپری شدن چندین ماه و بعد از مناقشات جدی که میان رهبری گروپ های میانه رو و افراطی طالبان صورت گرفت بلاخره رهبری طالبان اماده گردید تا در اوایل ماه می تعدادی از نماینده گان خویشرا برای دیدار با تعدادی از اعضا شورای صلح افغانستان به قطر بفرستد.

 حامد کرزی که  در سالهای اخیر ریاست جمهوری اش رابطه دوستانه با قصر سفید نداشت ، با هر گونه ارتباط امریکایی ها با طالبان بد گمان بود و چنین می اندیشید که امریکایی ها میخواهند در هر اقدام جداگانه و مستقلانه در رابطه با نزدیکی با طالبان اعتبار دولت افغانستان را تضعیف نمایند. کرزی همچنان با تلاش های چند جانبه جاپان و فرانسه که میخواستند دیالوگ بینالافغانی را میان دولت افغانستان و طالبان باز نمایند نیز مخالف بود زیرا وی چنین می اندیشید که انها میخواهند حکومت وی را جانشین بخش های دیگری با ترکیب دیگری نمایند.

دولت جدید که تحت رهبری اشرف غنی و عبدالاه عبدالاه ایجاد گردیده در تلاش رسیدن به یک اجماع ملی و صلح با طالبان است. اشرف غنی ضمن سفرش به پکن در ماه اکتوبر سال 2014 از پکن و سایر کشور های ذینفوذ در منطقه و جهان خواست تا در مسیله افغانستان همکاری نمایند. بخصوص از چین خواست تا در این زمینه به مردم افغانستان کمک نماید. انکشاف امید وار کننده در رابطه با صلح با طالبان، وعده پاکستان به دولت افغانستان در مورد کمک عملی در جهت اوردن طالبان روی میز مذاکره است . زیرا از سال 2002 تا کنون پاکستان به بستر گرم و مطمین فعالیت های طالبان مبدل گردیده است وپاکستان بیش از یکدهه است که برای طالبان پناه گاه ها، مراکز تعلیم و تربیه فراهم می نماید و پناه گاه های مخفی را اماده می سازدو از شورای رهبری طالبان در کویته حمایت می نماید. پرویز مشرف که از سال 2001 تا 2008 رییس جمهور پاکستان بود،شخصا اعتراف نمود که دولت وی بخا طر منافع ملی پاکستان طالبان را کمک نموده پناه داده و حمایت نموده است. پاکستان در حالیکه از ماه فبروری امسال چندین بار بالای رهبران و مسیولین طالبان فشار میاورد تا مذاکرات مستقیم با دولت افغانستان را اغاز نمایند مگر رهبران پاکستان در رابطه به اینکه تا چه حد با لای طالبان فشار اورند بدو دسته تقسیم شده اند زیرا نظامیان پاکستان و ای اس ای تلاش دارند تا با استفاده از تنقیص قوت های امریکایی در افغانستان طالبان را یاری نمایند تا انها در صحنه های نبرد دست اورد های ملموثی داشته باشند تا در مذاکرات از دست با لا تری بر خوردار باشند تا  نفوذ پاکستان در مذاکرات بیشتر باشد.

روابط کرزی با پاکستان  روز تا روز به خرابی میگرایید و در 2011 به مرحله بدتری رسید و به هند سفر نمود و با هند معاهده ستراتزیک امضا نمود و معامله خرید سلاح با هند را پیشنهاد نمود . مگر اشرف غنی خود را با پاکستان نزدیک ساخت و طی سفرش بدولت پاکستان اطمنان داد و معامله خرید سلاح با هند را ملغی ساخت . مگر با همه تلاش های صادقانه دولت افغانستان در مورد نزدیکی اش با پاکستان ، هنوز هم نمیتوان مطمین بود که ایا پاکستان دقیقا در عقب وعده خویش بخاطر تامین صلح در افغانستان هست یا خیر. هنوز هم تعدادی زیادی از افسران نظامی پاکستان در این مورد که ایا نزدیکی با افغانستان و تامین صلح در این کشور راه بهتری بخاطر امنیت کشور شان بر علیه هند خواهد بود یا خیر.

چین تا اکنون نقش سازنده و صادقانه ای را در مورد تشویق پاکستان بخاطر حمایت از پروسه صلح در افغانستان ایفا نموده است. چینایی ها میزبان نماینده گان طالبان بودند و برای پاکستان وعده کمک های اضافی دادند تا طالبان را در تسریع پروسه مذاکرات تشویق نمایند. درخواست چینایی ها از پاکستان برای دولت پاکستان اهمیت زیاد دارد زیرا هردو کشور روابط دوستانه دیرینه ای دارند و چین علاقمندی جدی در تامین امنیت افغانستان دارد تا از توسعه نفوذ بنیاد گرایان در منطقه سینکیانگ جلوگیری نماید و سرمایه گذاری زیادی در بخش های معادن و انرژی در افغانستان نموده است. در صورتیکه افغانستان رو به بی ثباتی بیشترگراید، چین  هم از توسعه بنیاد گرایی و هم در زمینه سرمایه گذازی متضرر میگردد. علاوتا چین که بحیث یک ابر قدرت نیرومند اقتصادی و نظامی در جهان تبارز نموده است میخواهد رول موثری در ثبات سازی منطقه اسیا بازی نماید.

طالبان چه میخواهند؟

بخش معتدل طالبان بشمول تعدادی از اعضا شورای کویته و رهبران مذهبی موثر در تحریک طالبان میخواهند تا بر خونریزی چند ساله خاتمه دهند . مگر تعداد دیگری از رهبری طالبان در مسیر افراطی قرار دارند و معتقد اند که تحریک طالبان چانس پیروزی از طریق ادامه جنگ را دارند. این دو پارچگی در درون تحریک طالبان باعث گردیده است تا بازگشت طالبان را به میز مذاکره تسریع نبخشد. تا اکنون هردو بخش معتدل و افراطی طالبان هیچگاهی جنگ را متوقف نساخته اند. در سال 2014 شورای کویته حمله وسیعی را براه انداخت که باعث عقب نشینی قوت های افغان از جنوب هلمند گردید و اطراف ولایات کندهار و قندز و ننگرهار را به محاصره کشیدند و اکنون تلاش دارند تا الی اخیر سال 2015 بتوانند بر ساحات بیشتر مسلط گردند و سعی دارند تا حد اقل بتوانند مرکز یک یا چند ولایت را تحت کنترول در اورند. مگر طالبان تا هنوز نتوانسته اند به پیروزی های قابل محاسبه در صحنه نبرد برسند.

در صورتیکه طالبان بخواهند به مذاکرات ادامه دهند اولین پرسش این خواهد بود که تا کدام سطح انها اماده خواهند بود و خواسته های شان را چگونه و تا کدام سطح مطرح خواهند نمود .

- قانون اساسی افغانستان ، برای تعدادی از طالبان قانون اساسی افغانستان غیر قابل قبول است. طالبان خواهند خواست تا انتخابات جدید بمنظور ایجاد یک دولت جدید بر گذار گردد و قانون اساسی جدید تدوین یابد و یا حد اقل تعدیلات لازم بنا بر پیشنهادات انها در قانون اساسی افغانستان بوجود اید. اگر طالبان چنین پیشنهادی را نمایند این بدین معنی است که رسیدن به توافق صلح مانند اتش بس اسان نبوده و راه دشواری در رسیدن به صلح وجود دارد. یقینا تعدیلاتی را که طالبان در قانون اساسی افغانستان میخواهند ازادی های مدنی ،حقوق زنان را در معرض خطر قرار خواهد داد. زیرا طالبان محافظه کار که دید قرون وسطایی در مورد حقوق مدنی شهروندان، ازادی بیان، بخصوص حقوق زنان دارند، همه این دست اورد ها ی بیش از یکدهه که با مبارزه نیرو های مدنی افغان بدست امده است، مورد سوال قرار خواهند داد.

 

- مطالبه دیگر طالبان مسیله خروج کامل قوت های خارجی از افغانستان خواهد بود . در دیدار ماه می در قطر نماینده طالبان پیشنهاد نمود که انها به یک اتش بس زمانی موافقه خواهند نمود که تمام قوت های خارجی افغانستان را ترک نمایند و چنین بنظر میرسد که طالبان بدون شک در هر مذاکره ای روی خروج قوت های خارجی از افغانستان پافشاری خواهند نمود.

در مقابل خواست امریکا و دولت افغانستان از طالبان در این مذاکرات چه خواهد بود.

طالبان ممکن است تا با سه خواست ایالات متحده رو برو گردند.

- قطع ارتباطات طالبان با القاعده ،تعدادی زیادی از افراد طالبان از شرکت و ادامه جهاد در سطح جهانی انکار میورزند در 2009 شورای کویته اعلام نمود که در صورتیکه قوت های خارجی افغانستان را ترک نمایند طالبان علاقمندی حمله بر سایر کشور ها را ندارند و انها اجازه نخواهند داد  تا گروپ های تروریستی ،افغانستان را به بیز عملیات های تروریستی مبدل سازند. طالبان همچنان دقیقا اعلام نمودند که ارتباطات شانرا با القاعده زمانی قطع خواهند نمود که به توافق صلح دست یابند .

لازمست پنج قدم اساسی جهت تسریع پروسه مذاکرات برداشته شود .

تلاش بعمل اید تا در جریان سال جاری و اینده از پیشروی وسیع طالبان در صحنه های جنگ جلوگیری بعمل اید .زیرا میگویند صلح در صحنه نبرد محاسبه میگردد.  در صورتیکه طالبان مناطق بیشتر را تحت کنترول داشته باشند مطالبات شان بیشتر و امیدواری شان به پیروزی بیشتر میگردد. از این لحاظ امریکایی ها و دوستان بینالمللی شان باید قوت های افغان را از لحاظ مالی و تسلیحاتی جدا کمک نمایند. اوباما در ماه مارچ امسال تصمیم گرفت تا به تعدا د 9800 تن از قوت های امریکایی را الی اخیر سال 2015 در افغانستان نگه دارد و خروج این قوت ها تا 2016 و 2017 با انعطاف پذیری صورت خواهد گرفت.

قصر سفید باید دولت افغانستان را کمک نماید تا حد اقل توافق کنونی میان غنی و عبدالاه ادامه یابد . زیرا بدون موجودیت یک دولت دارای دسپلین ،مرکزیت واحد و اداره نیرومند نمیتوان به صلح رسید . دولت کنونی که نمونه از دو پارچگی ترددو دودلی در تصامیمش دیده میشود مدت هفت ماه را در بر گرفت تا کابینه اش را اعلام نماید ،پست کلیدی چون وزارت دفاع تا کنون خالی است . مسیله سرنوشت انتخابا ت پارالمانی تا هنوز معلوم نیست.  دولت کنونی یک برنامه دقیق و مشخص در مورد صلح با طالبان ندارد و تعریف مشخص از طالبان هم در میان رهبران دولتی موجود نیست، معاون اول رییس جمهور عبدالرشید دوستم طالبان را تروریست و ادمکش و دشمن میخواند و ریس جمهور انانرا برادر.

وا شنگتن باید همه مساعی را بخرج دهد تا مطمین گردد که پاکستان نقش فعال و مثبت را در ادامه مذاکرات و کشاندن طالبان به میز مذاکره نقش ریاکارانه، نه بلکه رول مثبت و تعین کننده را ایفا نماید.

امریکا از چند لحاظ نیازمند پاکستان است :

 واشنگتن بهر وسیله ای میخواهد مطمین باشد که سلاح اتومی پاکستان عاری از هرگونه خطر و تحت کنترول مطمین قرار دارد.

پاکستان باید پشتیبانی و حمایت چندین ساله اش را از طالبان افغان قطع و بر طالبان فشار اورد تا به صلح بپیوندند.

تا زمانیکه قوت های مسلح و پایگاه های نظامی اش در افغانستان است قوت های نظامی اکمالات لوژیستیکی قوت ها یش  بر راه های مواصلاتی و بنادر بحری پاکستان متکی است تا قوت هایش را در افغانستان حفظ نماید. از این لحاظ واشنگتن بر ادامه کمک های مالی اش بر قوای مسلح پاکستان و مردم ملکی پاکستان ادامه میدهد.

 در صورتیکه توافقی میان دولت افغانستان و طالبان بمیان اید درانصورت امریکا باید قوت هایش را الی ختم مناقشات در مورد قانون اساسی و یا هرگونه تعویض ساختمان دولتی و بر گذاری هرنوع انتخاباتی در افغانستان نگه دارد. و با خرو ج کامل قوت هایش نیز  در هر حالت امریکا باید قوای مسلح افغان را کمک نماید در غیر ان تعادل قوا به نفع گروپ های تروریستی بهم میخورد و منطقه بار دیگر به مرکز بنیاد گرایی مبدل میگردد ،زیرا بسیاری تحلیلگران بر انند که جنگ طی چند سال اینده ادامه خواهد یافت و در صورت دوام جنگ دولت کنونی افغانستان تا زمانی میتواند از خود دفاع نماید که کمک های مالی و تسلیحاتی جامعه جهانی در راس امریکا بر قوت های مسلح افغان ادمه یابد . در صورتیکه ادمه مذاکرات به نتیه نرسد دو راه در پیشروی امریکاو کشور های ذینفع منطقه قرار دارد.

یا باید امریکا و متحدینش به کمک های مالی و تسلیحاتی شان که در حدود 5 ملیارد دالر سالانه بالغ میگردد برای قوت های مسلح افغان ادامه دهند و بگذارند جنگ ادامه یابد، مگر این انتخاب نمیتواند تضمین نماید که ایا دولت افغانستان در اینده به پیروزی قاطع و محو دشمنانش خواهد رسید.

راه دیگر اینکه امریکا کاملا قوت هایش را از افغانستان خارج نماید کمک های مالی اش را به قوای مسلح افغان قطع نماید و نفوذ و توسعه گروپ های تروریستی را در  منطقه بپذیرد. این حالت به بی ثباتی مطلق در منطقه منجر خواهد گردید، جنگ داخلی قومی مذهبی و سکتاریستی در افغانستان دوباره مشتعل خواهد گردید و کشور بار دیگر در دام گروپ های تروریستی القاعده، داعش و طالبان خواهد افتید . پایان

بصیر همت

اگست - 2015

ما نچستر – انگلستان

 

 


بالا
 
بازگشت