دكتر نبي هيكل

 

چپ دموکراتیک در انتظار چیست؟

تجارب  سالهای اخیر در عرصه احزاب سیاسی و اکتویزم سیاسی در افغانستان گوناگون و مایوس کننده اند زیرا از یکسو بیانگر تشتت و چند دستگی و از سوی دیگر بیانگر یک رابطه نابرابر و اسیمتریک در منظره سیاسی میباشند. این بیان نرم و کلی تجارب سالهای 2001 تاکنون را بازتاب میدهد که به مثابه یک روپوش بر واقعیتها و حقایق تلخ کشیده شده است. در منظره سیاسی افغانستان بازیگران فعال و بازیگران غیر فعال وجود دارند که برخی در مرکز منظره سیاسی و برخ دیگر در حاشیه قراردارند.برخی از این فعالان "حرم نشینان" (insiders) اند و برخ دیگر "حاشیه نشینان"(outsiders).  توازن نیروهای سیاسی در این منظره نابرابر  است زیرا نیروهای مطرح در منظره سیاسی تنها به قدرت سیاسی و تداوم سلطه فکر میکنند و برای تحقق آن دو هر نوع انعطاف پذیری را مجاز میدانند. تجارب  ما از حکومتداری حامد کرزی وحکومت وحدت ملی و نقش نیروهای مطرح سیاسی گویای این حقیقت اند.

اکتویزم سیاسی در منظره سیاسی کشور برای سالهایی که سپری گردید از سه محور عمده مدیریت میگردید: حکومت، احزاب سیاسی  راستگرا و حامیان جامعه مدنی. احزاب چپ  در تمام این سالها به تمرینات بدنی و در برخی موارد  نمایش زیبایی اندام اشتغال داشتند. این انکشافات سوالی را در برابر ما قرار میدهد که بحیث عنوان این یادداشت برگزیده شده است.

 دشواریهای نیروهای چپ  قابل درک است؛ زیرا چپ  از راست فرق دارد. مهمترین تفاوتها این است که راست به بیان وان سخیندلین چیزهای زیادی ( مانند  قدرت و ثروت و جلال) برای برد و باخت دارند  در حالیکه  چپ در چنین شرایطی قرارندارد.

بعلاوه چپ به مراتب متشتت و پراگنده است: تعدادی از آنان  از زیر سایبانها دولتهای رفاهی مبارزه میکنند و مبارزه برای آنها یک ماموریت جدی نه بلکه یک هابی و  عادت است. تعداد دیگر ی از عناصر چپ در لاکهای تعصبفکری و تفکر گروپی خود را  بهتر و مصوونتر میدانند و تعداد دیگر آنها از سالهای  90 بدینسو در سنگرهای دشمنان ایدیولوژیک خویش خو کرده اند.

در نتیجه عدم توازن در منظره سیاسی  ناشی از غیابت نیروهای چپ دموکراتیک شرایط عینی و ذهنی به گونه پیچیده شکل گرفته است. این شرایط را چگونه میتوان توصیف و ترسیم کرد؟ تصویر اساسی اوضاع شکل یافته چنین است که:

1.محیط داخلی جامعه داخلی افغانستان نه تنها متخاصم و متعصب است بلکه تجربه طولانی عدم اعتماد را هنوز هم تجربه میکند. متخاصم نه از این لحاظ که اقوام و قبایل ساکن در کشور در خصومت باهمدیگر قرار دارند، بلکه از این لحاظ که منافع نیروهای دخیل در انکشافات در  یک رقابت سخت لجوجانه قراردارند.در متعصب بودن نیروهای مطرح سیاسی و سربازان ایدیولوژیک آنها شکی وجود ندارد. زیرا  این  سربازان در دامن  این نیروها با تفکر اسلام سیاسی و در سنگر رویارویی پرورش یافته اند و از راه تعصبفکری و گروپی به ابزار سیاسی این نیروها مبدل شده اند. عدم اعتماد سیاسی ناشی از  خصلت ابزاری سیاست و عدم صداقت رهبران سیاسی از یکسو و عملکرد غیر مردمی  آنها از سوی دیگر میباشد که  در همدستی با عوامل دیگر یک حالت طبیعی هابس را در کشور ایجاد و برای  سالهای متمادی حفظ کرده اند، حالتی که در آن هیچ یکی به آینده باورمند نیست و از سایه خود در هراس است و هریکی خود مسوولیت زندگی و بقای خود را بر عهده دارد.

2. نیروهایی که مخاصمت، تعصب و عدم اعتماد مردم را موجب گردیده اند وآن را  تقویت و تدام بخشیده اند برتمام عرصه های زندگی مردم حاکم اند. هیچ دانه و هیچ مهره  خوب و مفید در چنین شرایط نامساعد و خصمانه نمیتواند رشد نماید مگر اینکه با این نیروها کنار اید.در نتیجه چنین شرایط هر آنکه برای فعالیت مثبت سیاسی میاندیشد با ساحه محدود عملکرد و با موانع متعدد و مقاومت روبرو میگردد. اما این به معنای آن نیست که برای چنین فعالیت مثبت نیاز و خریدار وجودندارد. تعداد آنانی که چنین نیاز و ضرورت را درک کرده اند و  از آن استقبال میکنند توده های ملیونی اند که  در گام نخست گروگان این شرایط اند. سنگرهای دفاع از این توده های ملیونی  بوسیله آنانی اشغال گردیده که از آنها برای دستیابی به قدرت و سلطه و حفظ آنها استفاده میکنند.به عبارت دیگر این  احزاب بدنام و تاریخزده راستگرا که در منظره سیاسی کشور مطرح اند  برای  دستیابی و حفظ قدرت به مردم  نیاز دارند  و مردم در شرایط دشوار سلطه این نیروها ناگزیر  به آنها  پناه میبرند زیرا بدیل دیگری وجودندارد.

 با وصف حضور چنین شرایط  نیروهای راستگرا تمایل نیرومند انکشافات را درک میکنند و منافع خود را در اتحاد و همکاری می بینند. نیروهای راستگرا که بر منظره سیاسی افغانستان مسلط  و حاکم اند همه ی لازمه ها را برای  نهادینه شدن حضور در قدرت سیاسی و سلطه سیاسی –اقتصادی فراهم ساخته اند. اما خطراتی را که آمدنی اندمیتوانند پیشبینی کنند. تشکیل شورای عالی  احزاب جهادی که در این اواخر  اعلام موجودیت کرد یک نشانه نیرومند  این حقیقت است که از درایت و  شعور سیاسی آنان نمایندگی مینماید. باز هم  پرسش قبلی در برابر ما قرار میگیرد: چپ دموکراتیک  در انتظار چیست؟

چپ دموکراتیک نمیتواند  چنان ساده اندیش باشد که فکر کند  بدون فعالیت سیاسی و اساس مردمی، نارضایتی توده ها به انقلاب و سپس و حاکمیت چپ دموکراتیک منجر خواهد شد. زیرا توده ها به مدیریت نیاز دارند و آب – برده به آنچه دست میاندازد که فکر میکند موجب نجات وی خواهد شد. چپ دموکراتیک  باید به توده هایی که برای نجات خویش تلاش میورزند  این بدیل را فراهم نماید.

تجربه نشان داده است که تعدادی از عناصر چپ دموکرا تیک  تلاشهایی را در جهت اتحاد  عناصر و گروپهای روشنفکران متعهد انجام داده اند که با تاسف  نتوانسته به ایجاد یک نیروی اجتماعی- سیاسی بیسیج کننده موفق گردد.  عللی برای عدم موفقیت وجود داشتند و باید تشخیص و برطرف کردند. یکی از علل عمده این بوده که کار اتحاد سراسری بر مبانی سراسری بنا نشده بود. عمارت بزرگ مستلزم طرح یک تهداب بزرگ در یک ساحه بزرگ است. بنابرآن همانگونه ایکه  طرح یک عمارت سه اتاقه برای یک موسسه تعلیمی بزرگ مناسبت ندارد، یک طرح عمومی و فراگیر میتواند اساسی توافق فراگیر قرار داده شود.کار محدود در ساحه محدود انجام میگردد.

مهمترین گامها ی ضروری عبارت اند از:

  1. یک طرح فراگیر و جامع  دموکراتیک که بتواند پهنای سینه ملی را بازتاب دهد، باید بحیث تفاهمنامه همکاری برای بحث  و غنی سازی برای همه ی آنانی که علاقمند همکار مشترک اند ارایه گردد.این تفاهمنامه باید اساس کار مشترک و زبان مشترک را ایجاد نماید.
  2. دیسکورس/ مباحثه  در تمام سطوح ممکن ( فردی، سازمانی و ملی) تشویق و  راه اندازی گردد.
  3. از شخصیتها و  سازمانهای متفق برتفاهمنامه شورای واحد رهبری فعالیتهای سیاسی تشکیل گردد.
  4. شورا سپس برای تامین هدف سراسری و ملی شدن بر اساس تفاهمنامه و برای ایجاد یک سازمان مشترک آمادگی میگیرد.
  5.  شورا میتواند پس از یکسال تجربه مبارزات مشترک  یک ساختار دموکراتیک و تخصصی سیاسی را بوجود آورد.

قسمت اعظم این اقدامات میتواند بصورت انفرادی و گروپی انجام گردند و در  گامهای بعدی به یک نشست و یا کنفرانس بزرگ ملی بیانجامد.  طرح ابتدایی این تفاهمنامه را برای بحث و ابراز نظرهای فردی، گروپی و سازمانی در ذیل تقدیم میدارم.

کار باید بر باورمندیهای مشترک ، با داشتن زبان مشترک برای تحقق اهداف مشترک بنا گردد. دیسکورس و مباحثات مقدماتی میتوانند  با ابراز نظر از راه نوشتن  پیشنهادات و انتقادات و نشر آنها در سایت آریایی  انجام گردند.

 

 

تفاهمنامه

مقدمه
با گذشت هر سال ضرورت اتحاد روشنفکری محسوس و ملموس تر از پیش میگردد. بسیاریها برای این اتحاد کار کرده اند و تعدادی هماکنون نیز مصروف اند روشنفکران افغان را با هم متحد سازند.  چرا تاکنون این مساعی حتی به اتحاد نزدیکترین متحدان فکری نیانجامیده است؟  زیرا:

  1. هر آن  فرد یا گروه که با این نیت تلاش دارد میخواهد دیگران  به وی بپیوندند. یعنی فکر خود را  مهتمر و درست تر از فکر دیگران میدانند(تعصبفکری و گروپی).
  2. ریتوریک مردم دوستی وو وطندوستی به انسان  سیمای بیشتر انسانی میبخشد و وی را متمایز از آنانی میسازد که بدنام و تاریخ زده اند. بدین ترتیب  خود  تبریه میگردد و  تقصیر  بر دوش دیگران  قرار داده میشود. جاده اتحاد  بدون شک جاده یکطرفه نیست.

برای اتحاد روشنفکری نیازمندیم به نیت و شیوه کار خود  تجدید نظر نماییم. کار اتحاد روشنفکری را باید باصراحت در هدف و بیان  آن بصورت مشترک  با سایرین آغاز نماییم.  کار اتحاد  تاکنون بر اعتماد غلیظ ( بر رابطه ها) بیشتر تکیه داشته تا بر اعتماد رقیق (  اصول و  ضوابط).این دو را باید در نخستین مرحله کار باهم توام سازیم. تفاهمنامه  هذا این ماموریت را بر عهده دارد تا دیسکورس  نیاز به اتحاد روشنفکری را بر اساس دید مشترک و زبان مشترک با مشارکت هرچه گسترده بنا نهد.

 شخصیتها ی حقیقی و حکمی میتوانند این تفاهمنامه را غنا بخشند و آن را به دید مشترک برای کار مشترک مبدل سازند.

 

بادرک این حقیقت که

-          انسانها در همه ی جوامع  و در همه ادوار تاریخی دور افکار و منافع متفاوت گردهم آمده اند؛

-          صراحت و دقت در اهداف  برای در یافت راه های حل و فرمولبندی راه های رسیدن به آنها دارای اهمیت  کلیدی اند؛

-          کار مشترک بدون درک مشترک و تفاهم ممکن نیست؛

-           تامین حاکمیت مردم  بدون اکتویزم فعال سیاسی  روشنفکران متعهد که از اعتماد و حمایت مردم برخوردار باشند ممکن نیست؛

-          جامعه داخلی افغانستان به حد اقل یک ساختار سیاسی  سراسری و ملی به هدف دفاع از حقوق مردم نیاز دارد، و

-          با درنظرداشت شرایط و وضعیت های حاکم بر جامعه و  ساختارهای سیاسی کنونی، مصمم هستیم برای اتحاد روشنفکران متعهد  بر اساس اصول آتی مساعی مشترک انجام دهیم.

  1. ما هرنوع تغییر را به تغییر در نفسها مرتبط میدانیم و معتقدیم تغییر را باید از خود بیاغازیم. بدین لحاظ به ار تقای  سطح آگاهی خود و دانش  اعضای سازمان و مردم توجه لازم صورت میگیرد.
  2. وداع با شیوه معمول و مروج اندیشه و عمل را شرط ضروری موفقیت مبارزه سیاسی میدانیم،و

هر نوع مظاهر تعصبفکری و گروپی را محکوم میکنیم.

  1. سازمان سیاسی را از آنانی پاک نگهمیداریم که دست و دامن  آلوده دارند.
  2. شفافیت درکار، کار تخصصی و رعایت دقیق اخلاق مسلکی مشخصات کار ما را تشکیل میدهند.
  3. تبدیل کار مردمی به مبارزه سیاسی و تبدیل مبارزه سیاسی به کار مردمی ماهیت اساسی مبارزات سیاسی ما را  میسازد.
  4. ما معتقدیم که حمایت مادی و معنوی سازمان سیاسی در جامعه افغانی باید جستجو گردند.
  5. توانایی  سازمان سیاسی از نظر ما در درایت سیاسی، توانایی آن برای مدیریت و بسیج منابع ملی و کسب اعتماد مردم تبارز مینماید.
  6. سازمان سیاسی از نظر ما منافع ملی را با دقت و بصورت اوپراتیفی/ عملی تعریف مینماید.
  7. کار ما بر احترام به تفاوتها و کار مشترک برای تحقق اهداف مشترک و رشد استعدادها و توانایی های فردی استوار میباشد.
  8. ما معتقدیم که تخصصی شدن فعالیت های سیاسی سازمان سیاسی نه تنها تقدیر از استعدادها و  به معنای تقسیم صلاحیت ها بر اساس شایستگی میباشد بلکه  این توانایی ها و استعدادها را  رشد میدهد و به تربیت نسل جدید مدیران و رهبران سیاسی کمک مینماید.
  9. ما از ایدیولوژی خاص پیروی نمیکنیم بلکه از تیوری ها و دانستنی های علمی در مبارزه سیاسی استفاده مینماییم. از نظر ما تیوریها و ایدیولوژیها چراغ رهنما اند و از تقدس برخوردار نیستند.
  10. ما به این باوریم که تعهد و اراده راسخ برای دفاع از حقوق حقه مردم به شمول حق حاکمیت سیاسی مردم هدف اساسی مبارزه ما را تشکیل میدهد.
  11.  دفاع از عدالت اجتماعی، برابری در برابر قانون  و انکشاف متوازن  را  ضروریات حیات اجتماعی می پنداریم. ما همچنان از اقتصاد بازار آزاد با تمایلات اجتماعی حمایت میکنیم.
  12. حمایت قاطع از استقلال؛ تمامیت ارضی افغانستان واحد در صدر اهداف ما قرار دارد.
  13.  ماحمایت  و تشویق مشارکت افراد و سازمانها را در تصمیمگیریها در اشکال مختلف آن وظیفه خویش می  پنداریم.
  14. ما معتقدیم که برای تحقق عملی اصول و اهداف سازمان به برنامه عملی نیاز وجود دارد که در آن اصول و اهداف متذکره بصورت عملی و قابل پیمایش تعریف میگردند.
  15. سازمان برای رشد کار و تصمیمگیری های تخصصی دفتر علمی را در  ساختار خویش ایجاد مینماید.
  16. ما معتقدیم که حضور احزاب سیاسی متعهد ملی برای  دفاع از حقوق  حقه مردم و تامین حاکمیت مردم ضروری میباشد.

 

طرزالعمل کاری /میکانیزم

۱.شخصیت مستقل یا گروپ تفاهمنامه را موردبحث قرار داده در مورد آن ابراز نظر میکند و سپس آن را بحیث اساس کار قرارمیدهد.

۲.  با سایر شخصیتها و سازمانها در مورد تفاهمنامه  ای که خود آن را پذیرفته بحث و ابراز نظر مینماید.

۳. از شخصیتها ی مستقل و رهبری گروپها یی که تفاهمنامه را مورد بحث قرارداده وآن را بحیث اساس کار پذیرفته اند یک شورا تشکیل میگردد.

۴. مرحله فعالیتهای مشترک آغاز میابد و شورا به همین منوال توسعه میابد و کار برای ایجاد یک ساختار سراسری به تدریج آغاز میگردد.

۵.  فعالیتهای شورا بر اصول دموکراتیک و تخصص  مبتنی میگردد.

۶. رهبری شورا دورانی میباشد.

۷. رهبری سازمان سیاسی انتخابی خواهد بود.

از توجه شما به  طرح فوق  ابراز امتنان مینمایم.

متن پشتو تفاهمنامه را میتوان در لینک آتی مطالعه کرد:

www.facebook.com/thinkacademy.AF

از توجه و ابراز نظر شما تشکر!

 

 


بالا
 
بازگشت