فرزاد مجیدپور

 

 تشنگان راه حقیقت و واقعیت...

                                                                       ( اول )  

اگر در سر یک ملت [ ؟ ] بذر دانش و اخلاق بکارید-

 آنها را آبیاری کنید- حاصلخیز کنبد، روشن کنید

و تربیت کنید، خواهید دید که دیگر نیاز به بریدن

و به دارآویختن این سرهای نازنین نیست !

 (خاطرات یک محکوم، ویکتور « هوگو »)

 

اشاره: خوانندۀی گرامی ! این نبشتۀی سریال گونه را- تا آخر با ما دنبال کنید، جالب بودنش را در دنبال کردن آن، خواهید یافت.         

من و کتلۀی وسیع جوانان، از جمله جناب عظیم بشرمل، تشنۀی معلومات تاریخ واقعی، بخصوص حقایق و رویدادهای بیش از شش دهه اخیر کشور خود میباشیم. راستی در پی دریافت حقایق تلخ و شیرینی فعالیتهای چند نسل پیش از خود می تپیم و برای دریافت آنها بی حد بی قرار و بی نهایت بی تابیم. از اینکه رویدادها، حوادث و رخدادها در این مدت، با سرعت و شتاب راه پیموده و یورش و مداخلات دولتها،  قدرتها و نیروها، مستنقیم و یا غیر مستقیم- طور جنون آمیز به این مرز و بوم  (بدون مرز و دیوار) بار بار صورت گرفته و از این بابت کشور آبایی ما تلفات جانی غیر قابل شمار، خسارات مالی خارج از محاسبه و سرکوب و نابودی معنوی جبران ناپذیری را بر مردم و کشور ما (افغانستان) تحمیل کردند و با تاسف تا هنوز که هنوز هست فاجعه در سرزمین ما ادامه دارد. راستگوم دست یافتن به اسناد و مدارکی که بتواند ما را به کنه رویدادها برساند، کار آسانی نیست و کمتر از بازماندگان و زنده های این دوره ها، گره های اصلی حقایق را باز گو کرده اند، اما با دریغ و درد، کور گره های اصلی در زیر هفت من خاک هنوز باقی است. و بسیاری های دیگر حاضر به گفتگو نیستند-  یا حرف های ناپلیون را در زمینه نشنیدند و یا به آن بها ندادند که گفته بود: (... دنیا پر از تباهی است، نه بخاطر وجود آدمهای بد، بلکه بخاطر سکوت آدمهای خوب. « ناپلیون »)، یا برخی ها از بیان حقایق طرفه میروند و تعدادی اصلاً در بیان حقایق جعل دارند. و کسانی هم قلمفرسایی دارند خود نسل آن روزکار نبوده، بدین لحاظ آنچه شنیدند، از یک زاغ چهل زاغ و یا از چهل زاغ یک زاغ ساختند. فراموش نباید کرد، چیزهای بجا مانده از رسانه های تصویری، صدایی و یا نویشداری، در انبوهی گدام ها و کیستها، میتوان اسنادی را یافت تا بازگو کنندۀی  حقایق و واقعیت ها باشد و این هم کار ساده و آسانی نیست، هم زحمت میطلبد و هم بدون موشگافی زیاد و دیده درایی مثبت میاثر نیست.  

من با چند تن از دوستانم در راه یافتن حقایق و واقعیت های که بر این کشور بنام افغانستان گذشته و همچنان برای جستجوی اشخاص و شخصیتهای که کارهای ارزندۀی انجام دادند و  یا کسانی که تزویر و جفا را بر کشور ما پیشه کردند ( و چگونه زمینۀی آوردن بیگانگان را بر سرزمین ما مساعد گردانیدند و سربازان، افسران جنگنده و ملیشاهای گوناگون را روی نعش زندگان و مردگان ما رهنما شدند و هست و بود بازمانده را به پای ایشان ریختند، و میدانیم از برای هوا و هوس غیر انسانی خویش، این سرزمین را دوزخ دنیا گردانیدند)، ما سیماب وار و بی قرار در پی روشن شدن زوایایی تاریک رویدادها و وقایع یاد شده هستیم، تا توانیم از میان انبوه از تجارب یک دو و سه نسل قبل از خویش، شمعی را دریافته و لااقل برای گامگذاری راه فردای خویش چراغی در دست داشته باشیم.

تاریخ کشور بعد رویداد 11 سپتمبر 2001 ترسایی با وجود که خود ناظر رویداداهای پس از آن هستیم که خیلی واضیح و روشن است و بایست زوایای نا شکفته آن را نیز شگافت.  اما رویدادهای قبل از آن  به کند و کاو زیاد نیاز هست و به طرح سوالات و دریافت پاسخ ها و برای چنین کاری دست به کار شده ایم، اما خوب میدانیم که گام گذاشتن در این راه و این سفر دور و دراز کاری آسانی نیست، ولی میخواهیم و آرزو داریم، دست ما در این سفر پر باشد تا کمترین کاری را برای روشنگری نسل خود و آنانیکه نیازی به برخی از حقایق پشت پرده دارند، پرده ها را با لا زده باشیم. 

ما و من، به بخشی از اسناد این دوره ها، دست یافته ایم و آنها را جسته و گریخته و یکی پی دیگر با علاقمندان شریک میسازم. اینک « اطلاعیۀ سازمان فداییان زحمتکشان افغانستان » ( سفزا )، که در سال 1356 آفتابی از بدنۀی سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان جدا شد (...؟) و در 26 اسد 1357 آفتابی، تحرکات نظامی را عیله حاکمیت 7 ثور ( جنابان: نور محد « تره کی » و حفیظ الله « امین » ) در دو نقطه ولایت بدخشان ( ولسوالیهای کشم و بهارک ) و ولسوالی رستاق ولایت تخار راه انداخت و بعد تلفات سنگین و درد آور... در نیمه دوم ماه سرطان 1363 خ با حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان (با رهبری آقای ببرک « کارمل »  در سایۀی قوت های 120 هزار نفری لشکر شوروی در افغانستان )، هیئت منتخب سفزا بعد مذاکرات با رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان، اعلامیۀی را به نشر رسانید، با هم یکجا مرور مینمایم.

   خوانده محترم !  در زیر، متن ( اطلاعیه هیئت منتخب سازمان فدائیان زحمتکشان افغانستان « سفزا» )، که به تاریخ 22 سرطان 1363 خورشیدی در « حقیقت انقلاب ثور »، ارگان نشراتی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، اطلاع رسانی شده است با هم مرور میکنیم. آدرس : ( اکامی علوم افغانستان و کتبخانه عامه کابل )

 

 

اطلاعیه هیئت منتخب سازمان فدائیان زحمتکشان افغانستان ( سفزا )

هیئت منتخب سفزا که ارگان رهبری این سازمان میباشد تصمیم خویش را راجع به انحلال سازمان و قطع هر گونه فعالیت از طرف آن اعلام میدارد.

این فیصله عمیقاً سنجیده شده بعد از مذاکرات ثمربخش و مثبت با رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان صورت گرفته است.

موضوع اصلی هیئت منتخب سفزا مبنی بر این است که حزب حاکم یعنی حزب دموکراتیک خلق افغانستان این پیشآهنگ سیاسی طبق کارگر و همه زحمتکشان وطن محبوب مان افغانستان بخاطر رشد و تکامل انقلاب ثور فداکارانه مبارزه مینماید و بیانگر منافع تمام زحمتکشان و نیروهای ملی و وطنپرست بوده آنها را به مبارزه علیه ضد انقلاب، ارتجاع، امپریالیزم بین المللی در رأس امپریالیزم امریکا و هژمونیزم توسعه طلب چین بمنظور بهبود زندگی مردم و ایجاد جامعه فاقد استثمار بسیج و سازمان میدهد.

هیئت منتخب سفزا با تاکید این نکته که حزب دموکراتیک خلق افغانستان بحیث نیروی رهبری کننده و سمت دهندۀ جامعه ما وظیفه تاریخی خویش را بشایستگی اجراء مینماید. باین نظر است که در افغانستان نباید اجزاب [ احزاب ]، سازمانها و گروهای سیاسی دیگر بجز ح.د.خ.ا. وجود داشته باشد [ حاکمیت تک حزبی ]. تمام وطن پرستان واقعی افغانستان و آن عده اشخاص که برایشان آینده وطن ما ارزشمند و عزیز میباشد باید بخاطر وارد نمودن ضربۀ قاطع به دشمنان انقلاب ثور و تحقق هر چه زودتر اهداف والای آن بدور ح.د.خ.ا. متحد شوند.

هیئت منتخب سفزا از تمام اعضای سابق این سازمان دعوت بعمل می آورد که با پیروی از احساس وفاداری بانقلاب باساس اعتقاد و پیروی از برنامۀ عمل و اساسنامۀ ح.د.خ.ا. بطور منفردانه به صفوف ح.د.خ.ا. شامل شوند. وبا رعایت وحدت و انضباط آهنین حزب دموکراتیک خلق افغانستان و وحدت تمام خلق افغانستان بدور ح.د.خ.ا. سلاح بکف علیه باندیتیزم، ضد انقلاب داخلی و خارجی مبارزه و قدرت انقلابی را تحکیم و توسعه بخشند و در رشد اقتصاد ملی سهم فعال گرفته بخاطر ایجاد جامعۀ نوین در وطن واحدمان افغانستان انقلابی کار و پیکار نمایند.

ما معتقد هستیم که انحلال سفزا وپیوستن اعضای سابق آن به ح.د.خ.ا. پاسخگوی منافع تمام انقلابیون واقعی افغانستان خواهد بود.

ظاهر حاتم                عبدالمطلب حارس             محمد اسماعیل اکبر

(امضا حاتم )                 ( امضام حارس )                   ( امضا اکبر )

 

    ما از همه اعضای سابق سازمان ( سازمان فدائیان زحمتکشان افغانستان) چه موافق، چه مخالف و چه بی تفاوت به محتوا و متن اطلاعیه مذکور و به خصوص از آقایان : محمد اسماعیل « اکبر »، ( که فعلاً مصروف نشر خاطرات خویش هست و تا کنون از بخش 1 الی 82 را با یادداشت عنوانی عظیم بشرمل، در صفحه فیسبوک خویش پست نموده و در بارۀی هردو در آینده  پرسشها، پاسخها و تبصره های نیز خواهیم داشت)، عبدالمطلب « حارس »  که به نماینده گی هیئت منتخب سفزا، در پای اطلاعیۀی مذکور امضا نمودند و شکر که هنوز در قید حیات اند. همچنان از کمنت های جناب عبدالحبیب بر می آید برمسایل وارد و درجریان رویدادها مستقیماً حضور داشتند و قومندان کندک قومی ایشان (مشهور به دهقانان) در بهارک بدخشان از عطاالله « کریم »، طلب داریم، پیرامون موضوع ( اطلاعیه مذکور ) توضیحات لازم ارایه فرمایند، البته ما را منت خواهند گذاشت و قبلاً سپاسگزار خواهیم بود. همچنان آنان که پیرامون پسمنظر سفزا، از جمله علل جدا شدن آن از بدنه اصلی سازمان، دلایل عصیان سفزا علیه رژیم آن وقت ( حاکمیت حزب دموکراتیک خاق افغانستان) و عملیات گروگانگری « ادولف دابس» سفیر ایالات متحده امریکا در افغانستان ( تاریخ 14 فبروری 1979 م) چیزی میدانند، خوب هست بدون کم وکاست و دور از حب و بغض بنویسند تا روشنایی لازم و بیشتر، ازاین رویدادها بدست آمده باشد.

همچنین از استاد فیض الله « جلال » خواهشمندیم به ادامه سخنان شان در ارتباط با این موضوع، در محفل یاد بود محمد طاهر « بدخشی » که هشت عقرب امسال، برگزار شده بود، اندک چیزهای گفتند، راستی- سخت جالب و شنیدنی بود، میخواهیم ایشان ابعاد گفتنی های خویش را بیشتر بشکافند. البته ما به نماینده گی از یک نسل ( نسل امروزی ) با هر یک از شخصیتهای ( داخل کشور وخارج از آن)، شناخت حضوری و یا غیابی با آنها داریم و خوب میدانیم که چیزهای سودمندی به گفتن دارند اما تا هنوز آنچه لازم بود به بیان آنها -  لب نگشوده اند و یا قلم درباره نجنبانده اند، از طریق همین تربیون، سوالاتی خدمت ایشان مطرح و ارایه خواهیم داشت و منتظر پاسخ های دقیق ایشان، با خواننده گان و علاقمندان در زمینه هستیم.  

آه از ستمکشیکه درین صیدگاه وهم

عمری بخود تنید نفهمید دام اوست

                              ( بیدل )  

 

نوت:  از استاد مقیم مسئول ولایتی بدخشان وقت آن سازمان (سفزا)، دوچند روزی قبل چشم از جهان فرو بست، یادداشتهای تهیه شده از قبل از ایشان داریم وهمچنان از افراد صاحب نظر دیگر نیز چیزهای تهیه داریم، به موقع آنها را با علاقمندان نیز شریک خواهیم ساخت

یادآوری : با ختم بحث فوق، متن پرتوکول همکاری حزب دموکراتیک خلق افغانستان و سازمان انقلابی زحمتکشان را، با ضمیمه نمبر (1) آن که مربوط به مفریزه های نظامی آن سازمان ( سازا ) میباشد به نشر سپرده و در باره آن نیز به بحث و پرسش و پاسخ خواهیم پرداخت و بدنبال آن مسایل دیگر، که شاید به برخی ها جالب باشد ادامه خواهیم داد.

                                                                                                                                                              ( تشنگان راه حقیقت و واقعیت...)

 

 


بالا
 
بازگشت