نجیب الله عظیمی

 

افغانستان و میراث های ضد اجتماعی کرزی

با تعلیم یافته گان امریکا و غرب در افغانستان

حادثهء یازدهم سپتامبر در پهلوی آنکه افغانستان را از یک انزوای کامل سیاسی بیرون کشید و در معراق توجهء جهان قرار داد، از جانب دیگر جهان را با یک معضلهء مواجه گردانید، که خودی آنها برای حل و فصل آن پرابلم ها آماده گی و تیاری لازم را نداشتند.

شاید اقرار این واقعیت تلخ برای اکثرآ اندر کاران جهان متمدن غرب متشکل از امریکا و اروپا مشکل تمام گردند، ولی اوضاع فعلی افغانستان حکایه از این حقیقت تلخ دارد که آنها در اجرای برنامه های شان کم آمده اند ، ولی نمی خواهند به آن اقرار نمایند.

در این تحلیل گذرا نمی خواهم بالای همه نارسایی ها و کمبوداتی که بعد از 14 سال حضور پُر رنگ جهان متمدن در افغانستان رُخ داده است تماس به گیرم، ولی می خواهم صرف بالای عدهء محدودی از آنها تماس به گیرم، که همین حال مردم افغانستان با آن دست و گریبان می باشند.

با تماس مختصرمی خواهم توجهء همه آنانی را (از کادر های ملی برگشته از امریکا و اروپا گرفته تا عامیان آنها را) که لاف تغیرات بنیادی را در بارهء افغانستان می زنند، متوجه کمبوداتی نمایم، که مردم افغانستان روزانه و عملآ با آنها سر و کار دارند.

گرچه حادثهء یازدهم سپتامبر خوش بینی های نسبی را میان طیف وسیع و مختلف از جامعه روشنفکری افغانستان را به میان آورد، و خصوصآ که وقوعی چُنین یک تحول در پهلوی آنکه افغانستان را از تسلط مستقیم طالبان و کنترول مخفی پاکستان نجات بخشید، از جانب دیگر افغانستان را از یک انزوای کامل نجات بخشیده و جهان را به آن کشور متوجه گردانید.

اما و افسوس که اقدامات یک جانبهءامریکائیان و اروپائیان همه امید ها و خوش بینی ها  را به یاس و نا امیدی مبدل گرانید.

تکیهء امریکا صرف با آنعده از افغنهای که گویا در امریکا زنده گی نموده بودند و ارزش های زنده گی «تیپ امریکایی» را بهتر بلد بوده و شاید به گمان امریکائیان (اگر آنها را مجددآ به افغانستان روان نمایند ممکن ممد واقع گردند؟؟؟)

اینست شمهء از کار ها و فعالیت های که «تعلیم و تربیه یافته گان» برگشته از امریکا آنرا طی این اضافه از یک دهه در افغانستان براه انداختند.

مردم افغانستان باید با این به اصطلاح «دستاورد ها، شهکاری ها و نو آوری های آنها» خود را عیار نموده و عادت بدهند.

 

بُحران اداری:

از زمانیکه حامد کرزی در اثر وساطت زلمی خلیل زاد ادارهء دولت موقت و بعدآ انتخابی را در افغانستان را بدست گرفت، کشور از نبود یک سیستم سالم مکافات و مجازات مبرا گردانیده شد.

در زمان ادارهء کرزی از بالا تا به پاهین فردی مسول وجود نداشت، که مورد پرسان و بازخواست قرار گیرد، هر فردی در هر موقفی که قرار داشت، تلاش ورزید، که کلوخی را گذاشته و از آب به گذرد.

همه این همه نابسامانی ها ریشه در آن دارند، که همه آنانیکه از امریکا و اروپا به کشور برگشتند ، هیچ گونه تعُهدی به ملت و مردم خود نداشتند، به نظری من واقعآ کلاه بردارن بیش نه بوده و نیستند.

 

سرازیری میلیارد ها دالر:

باوجودی که در طی این سیزده سال بیش از ملیارد ها دالر از امریکا و سایر کشور های جهان به افغانستان سرازیر گردیدند. ولی اغلبآ همه حیف و میل شده و افسوس که اینهمه پول ها مانند آبی که در ریگزار به ریزد، جذب ریگزار گردیده، زیر زمین رفته و گُم و غیب گردیدند.

 

فرهنگ معافیت:

از همان سال 2001 به اینطرف، زمانیکه این به اصطلاح « تعلیم و تربیه یافته گان» بار و بسترهء خود را بسته و از امریکا گویا «به کُمک مردم افغانستان» شتافتند از همان زمان تاکنون نقض قانون، فرهنگ زورگویی و فرهنگ معافیت در آن کشور آغاز گردیده و اینک که اضافه از چهارده سال از آن دوران میگذرد، تاکنون هم فردی پیدا نه گردیده که خود را مکلف به اجرای چُنین فریضهء به پندارد.

دیده شود، که در دوران حکومتداری اشرف غنی کسی پیدا خواهند گردید، که در آینده های قریب در این باره یعنی «مبارزهء جدی علیهء فرهنگ معافیت» تصمیمی گرفته و یا این را اجرا و عملی نماید.

 

معاشات برابر به سطح امریکا و اروپا:

از زمانیکه پای امریکائیان بداخل افغانستان کشانیده شد، دو نوع افراد خود را به افغانستان دیسانت نمودند

یکی: آنانیکه به اصطلاح «تعلیم و تربیه دیده گان امریکا و غرب» بودند، که از امریکا و اروپا رو بسوی وطن نموده و زیر نام باز سازی مجدد بسوی کشور شتافتند.

دوم: آنانیکه از کدام تعلیم و تحصیل مشخص برخوردار نه بودند. مانند (یکعده از افراد و اشخاص دارای دیپلوم های پاکستانی بودند، که این دیگری های شانرا از طریق ادارهء استخبارتی پاکستان آنرا بدست آورده بودند.)

این جاسوسان نیز خود را در جملهء «تعلیم و تربیه یافته گان» قلمداد نموده، تا بدین طریق از یک جانب به توانند دزر بدنهء دولت جا گرفته و خدمات اجنتوری شانرا برای دولت و ادارهء استخباراتی پاکستان انجام بدهند و از جانب دیگر به توانند در چور و چپاول پول های باد آورده از امریکا و اروپا سهم به گیرند.

چون معاشات و حق الزمه ها برابر به سطح امریکا و اروپا برایشان تعین گردانیده شد، بنآ همه مشترکآ به تغذیه از خون ملت پرداخته و خود را به راست و دروغ منحیث «متخصص و کاردان» جا زده و خود را صاحب ارگاه و بارگاه نمودند.

از برکت همین پول ها بود که با چور آن تعمیر های تیپ پاکستانی در منطقهء بنام « چور پور» سر کشیدند و این اجنتان امروز البته بدون کدام شرم و حیا در میان آن قصر ها زنده گی می نمایند.

در اصل این پیزه پزان و آشپزان عودت نموده از امریکا و اروپا زیر نام «کادر های تخصصی» از برکت معاشات بلند تر از سطح و سویه های شان به خریداری اپارتمان ها در داخل کشور پرداخته و با انتقال پول های باد آورده به خارج از کشور خود را صاحب جاه و مکان در خارج کشور هم نمودند.

 

رقم بلند اجنت های استخباراتی:

خیانت به مصالح ملی و زد و بند های استخباراتی دیگر نه به طوری سابق با ترس و لرز صورت میگیرند، بلکه بسیار آزاد و حتا با افتخار در همه عرصه جریان پیدا نموده اند، که انسان از آگاهی و شنیدن آن می شرمد.

اُکنون دیگر اجنت بودن در افغانستان شرم نه ، بلکه باعث افتخار یکعده از انسانهای آن کشور گردیده است، که بدون ترس و لرز در محافل و گردهمآیی های سفارت خانه های کشور های مربوطهء شان حاضر گردیده و زهر چشم به دیگران نشان میدهند.

بلند ترین رقم اجنتان در اختیار پاکستان قرار دارند و اکثرآ از آن اجنت ها را جهادیون سابق افغانستان تشکیل می دهند، که در بخش های مهم دولتی و امنیتی افغانستان مصروف ایفای «وظایف امنیتی و دولتی شان برای بیگانه گان در سر تا سر افغانستان می باشند.»

اگر دولت فعلی افغانستان (غنی و عبدالله) می خواهد از شر اجنتان پاکستان نجات پیدا نماید ، باید که لست نام اجنتان پاکستان را روی میزی کار خویش گذاشته و قاطعانه دست به پاکسازی آنها از ادارات امنیتی و دولتی افغانستان زده و در افشای نام های اجنتان پاکستان عجله به خرچ داده و آنها را از ایفای نقش بیشتر درین کشور قطع نمایند.

 

افزایش سرسام آور فساد اداری:

از روزی که «این تعلیم دیده گان و تربیه یافته گان» از امریکا غرض باز سازی مجدد افغانستان برگشته و عنان حکومتداری را بدست گرفته اند ، همه احصایه داد و فریاد و حکایه از افزایش سرسام آوری فساد اداری در سراسری کشور دارند و ارقام ارائه شده در آن مورد عرق شرم و خجالت را از سر و صورت انسان جاری می نماید. افغانستان اکنون در لست فاسد ترین دولت ها در جهان قرار گرفته است.

 

افزایش جنایات های گوناگون:

از روزی که این به اصطلاح «تعلیم و تربیه یافته گان از امریکا» به کشور عودت نموده و در همکاری با رهبران هنوز در قید حیات مجاهدین و نسل های دوم آنها سر از یک یخن بیرون آورده اند  سرقت، آدم ربای، در همه اطراف و اکناف کشور بیداد می نماید. هیچ فردی را نمی توان یافت، که احساس آرامش روحی و روانی نماید.

جنایت بشری در سرتا سر قلمرو این کشور به همان منوال جریان دارند، که در دوران مجاهدین و بعدآ حاکمیت طالبان جریان داشتند. اینک در پهلوی آن چور و چپاول، دُزدی و راه گیری و سرقت اموال و حمله بالای تاجران و سرمایه داران داخلی و خانواده ها و اطفال آنها نیز اضافه گردیده اند.

 

افزایش بیکاری و ازدیاد فقر و غُربت:

در طی این چهارده سال حضور پِر رنگ امریکا و جهان غرب در افغانستان، نه تنها فقر از آن کشور ریشه کن نه گردیده، بلکه لشکری بُزرگی دیگری از فقرا نیز به میدان آمده، که ژولیده و سراپا کنده از صبح تا به شام در کوچه و بازار آن کشور تا و بالا گشته و داد و فریاد می نمایند، ولی گوشی شنوایی وجود ندارد، که آنهمه ناله و فریاد آن بی نوایان را به شنوند.

خاطرهء 6 ماه پیش که به خاطری دریافت دو نفر کاریگر ما را به داخل شهر مزار شریف(پیش روضه) کشانید، هیچگاهی فراموشم نه خواهند گردید، کارگران حاضر در گوشهء از روضه به مجرد شنیدن آواز که دو نفر کاریگر ضرورت داریم، بلوا و حمله بالای موتر را موجب گردیدند، به عوض دو نفر چهار نفر خود را به داخل موتر پرتاب نموده و هیچ یک به هیچ وجه حاضر نیست، که مجددآ از موتر خارج گردد ، در حالیکه ما صرف دو نفر ضرورت داریم هر چهار نفر عذر می نماید، که ما را هم به گیرید و به برید، من تا آخرین لحظه نه دانستم و نه توانستم که در این حالت چه کنم؟؟؟ واز این غم و این حالت غم انگیز چگونه خود را نجات بدهم، چیغ و فریاد گلویم را گرفته بود و نمی دانستم که برای این بیچاره گان چی جواب بدهم؟؟؟

سخنان یکی از آنها در حالیکه خیلی ها پیر و ذهیر هم بود، تا به حال در گوشم طنین می اندازد، که پیوسته و بدون وقفه می گفت: « مرا همین جا بکُش، مرا از موتر بیرون به انداز، من به پای خود از موتر خارج نمی گردم، همینجا مردن خوب است، از اینکه شب بدون مزد و پول  به منزل برگردم».

من دیگر هرگز نمی خواهم به چُنین خواری و زبونی و حقارت هموطنانم را به نگرم

ولی رهبران شکم « کته» جهاد و خون را به بینید، که به چی ناز و نعمت، داشتن ده ها نوکر و چاکر زنده گی بی غل و غش را برای خود در کابل تدارک دیده و به جهاد و آدم کُشی و آدم رُباعی های گذشتهء خویش افتخار نموده و فخر آنرا به دیگران فروخته و کارگران صبور ، ولی با غیرت و حوصلهء بُزرگ اقوام گوناگون کشور را به چُنین زبونی و حقارت مجبور نموده اند؟؟؟

 

امحای بیسوادی:

در طی این چهارده سال نه تنها مبارزهء موثر علیه، بیسوادی و ریشه کن سازی جهالت به پیش برُده نشده، بلکه، وزیر برکنار شده، معارف جناب آقای وردک چندین سال با دروغ های شاخدار شان میان مردم داد و فریاد سر میداد، که در اثری کار و جانفشانی جناب ایشان اکنون چندین میلیون طفل به مکتب میروند، در حالیکه وزیر جدید معارف، چُنین ارقام را بدور از واقعیت دانسته و آنرا ادعای دروغین بیش نمی پندارند؟؟؟

برای امحای واقعی بیسوادی در افغانستان سالیان درازی در پیش خواهند بود، که چُنین پروژهء ملی با دلسوزی لازم در کشور عملی گردانیده شود.

 

ازدیاد تولید و قاچاق مواد مخدر:

از روزی که این به اصطلاح « تعلیم و تربیه یافته گان» در راس دولت قرار گرفته اند کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر، برابر به نود فیصد در کشور ازدیاد یافته و هیچ کسی خود را محصول زرع و توسعهء این بد نامی بین المللی نمی داند.

اکنون اقدام جالب دولت آغای غنی مرا به حیرت نیز انداخت، که جناب شان غرض مبارزه با این چُنین یک پدیدهء شوم و خطرناک خانمی را در راس این چُنین یک پُست حساس قرار داده اند؟؟؟

سوالی کهنزد من خلق گردید و نه توانستم برای آن جواب پیدا نمایم، آن می باشد، که در آن کشور« زن ستیز و زن حقیر نگر» مردی پیدا نه گردید، که زنی را برای حل چُنین یک وظیفهء خطرناک آنهم مبارزهء بی باک و دوامدار علیهء باند های قاچاق مواد مخدر تعین نموده اند؟؟؟

من اکنون صرف همین قدر می توانم به گویم، که این چُنین اقدام را باید اینگونه توجیه نمود: که به گمان اغلب ارادهء قاطع در دولت آقای غنی هم غرض نابودی و ریشه کن سازی چُنین یک پدیدهء شوم وجود ندارد؟؟؟

که دست به چُنین یک اقدام بی سابقه زده شده است، یا آنکه هیچ مردی از افغانستان حاضر نه گردید، که اجرای چُنین یک وظیفهء خطرناک را بدوش گرفته و به جنگ تریاک به کشور برود.

آفرین به این بانوی افغان، که واقعآ مردانه جرئت نموده و چنین وظیفهء بدون چون و چرا مملو از خطر را بدوش گرفته و مصمم است، که آنرا به پیش به برد.

 

موجودیت خرابه های جنگ در کابل:

از همه آن پول های که در طی این اضافه از یک دهه به حاکمان و نو کیسه گان آن کشور سپُرده شدند، از آنها نه تنها برای از بین بردن ویرانی های آن کشور هزینه نه گردیدند، بلکه هنوز که هنوز است ویرانی بسیاری از نکات شهر کابل و از آن جمله قصر دارلمان از دور ها به مقابل چشمان هر انسان قد نمایی نموده و حکایت از جنگ ها و ویرانگری های می نماید، که زمانی جهادیون یا همین قصر نشینان فعلی درحق آن اثر تاریخی و فرهنگی شان روا داشته اند.

 

توسعهء نا آرامی ها:

نبود حاکمیت قانون در طی این یک دهه مردم و ملت آن کشور را به ستوه آورده است، مردم غرض حل معضلات شان حتا به محاکم طالبان مراجعه نموده و از آنها خواهان تامین عدالت می گردند.

در کشوری که اغلب از کادر ها و کارکنان آنرا به اصطلاح تحصیل یافته گان جهان غرب و متمدن تشکیل داده است، ولی چون گوش شنوایی در میان آنها وجود ندارند، بنآ مردم جهت تامین عدالت به محاکم قرون وسطایی طالبان رو می آورند، زیرا در میان این تحصیل یافته گان نمی توانند به حق و عدالت برسند.

 

گسترش فساد اخلاقی:

عوامل مختلف باعث گسترش فساد اخلاقی در کشور گردیده است، از یک جانب سر به نیست گردیدن ناگهانی نفقه آوران فامیل ها در اطراف و اکناف کشور و از جانب دیگر، به شهادت رسیدن روز افزون (افسران و سربازان در سرتا سر کشور) فساد اخلاقی و فحشا را در جامعه مرد سالار افغانستان به حد اعلی آن رسانیده است. تجاوز به ناموس بجا مانده گان از قهرمانان و جنگ جویان که سر را فدای وطن نموده اند نیز به انواع گوناگون آن ادامه می یابند، دست نگر گردیدن زن و فرزند افسران و سربازان شهید کشور بعد از قربانی آنها در راه نجات وطن زمینهء برای آنعده از جنایت کاران مساعد نموده است، که از طریق تجاوز بالای بازمانده گان قهرمانان و شهیدان کشور انتقام شان را از اولاد و بقایای  خانواده های آنها می گیرند.

 

افزایش جنگ ها در سرتا سر افغانستان:

امروز بعد از ختم وظایف نیرو های نظامی امریکا و غرب در افغانستان نا امنی نه تنها در کابل ، بلکه در سرتا سر آن کشور توسعه و وسعت وحشت آور یافته است. افغانستان همین اکنون به میدان جنگ های نیابتی منطقه ، فرا منطقه و جهان تبدیل شده است.

 

وظایف متحدان دولت افغانستان مقابل پاکستان:

َامریکا که به نماینده گی از جهان غرب در طی این چندین سال حضور پُر رونق در افغانستان داشت ، باید بدانند که، وظایف آنها به هیچ وجه تاکنون به پایان نرسیده و انجام نه یافته اند. امریکا از این پیش نباید چشمان خود را مقابل کاروایی های پاکستان پُت نماید. امریکا و متحدان غربی آن باید پیوسته متوجه وظایف شان گردانیده شوند

آن وظایف عبارت اند:

ـ ـ تقویهء نیرو های زمینی و هوایی افغانستان.

ـ دوام ماموریت قاطع در جهت تعلیم و تربیهء نیرو های نظامی افغان.

ـ پیگیری و دوام حملات هوایی به پناه گاه های تروریستان در خاک پاکستان.

ـ خشاکنیدن کانال های علنی و مخفی سرازیر گردیده کُمک های مالی و پولی توسط شیوخ عرب به پاکستان.

ـ بستن مدارس مذهبی در پاکستان و کنترول درآمد های آنان به همه ذرایع ممکنه.

ـ دست گیری هراس افگنان افغان در خاک پاکستان و تسلیمی آن به جانب افغانستان.

ـ جلوگیری از فعالیت های علنی و مخفی طالبان و القاعده و داعش در خاک پاکستان.

ـ فشار های همه جانبه غرض  نابودی پناگاه افراطیون مذهبی در پاکستان.

ـ تاریخ تاکنون چندین بار ثابت نموده، که اسامه بن لادن رهبر القاعده و ملا عمر رهبر طالبان هردو در خاک پاکستان بودند، که یکی توسط امریکائیان کشته شد و دوم آن در همین روز ها افشا گردید، که او هم دو سال پیش در خاک پاکستان مُرده و یا کشته شده است.

ـ جلوگیری از دوام کُمک های مالی و پولی به پاکستان تحت عناوین مختلف، گویا مبارزه با هراس افگنی و غیره، که همه اش دروغ محض هستند.

 

وظایف دولت افغانستان مقابل اجنتان و مزدوران پاکستان:

ـ کاهش اثر و نفوذ، نقش و جايگاه جاسوسان پاکستان در دولت دارى در افغانستان.

ـ زیر کنترول در آوردن سفر های پیهم و مراوده های پنهانی "جهادى ها و تعلیم و تربیه یافته گان دو وطنه و دو تابعیته»

ـ زیر کنترول در آوردن منابع درآمد زا از خاک پاکستان برای رهبران "جهاد" که چه در داخل حاكميت قرار دارند و چه در خارج از آن.

ـ کنترول اسناد تحصیلی آنهای که از پاکستان مدرک را بدست آورده اند، که چه زمانی بوده است؟؟؟

«اگر جهاد نموده اند، پس وقت تحصیل نه بوده است، و اگر تحصیل نموده اند ، پس وقت جهاد نه بوده است. زیرا دو تربوز را در یک دست گرفتن امکان پذیر نمی دانم» که بالاخره شمشیر زن و            معلوم گردند، که کی کی بوده است؟؟؟

زیرا امروز جوان و پیر در آن کشور همه لاف جهاد را می زند.

ـ اگر لست از اجنتان پاکستان در اختیار وزارت امنیت قرار داشته باشند، باید که افشا و علنی گردانیده شوند.

ـ بالاخره  پاکسازی ادارات امنیتی از وجود اجنت های پاکستان در افغانستان.

 

من امیدوارم که با به تصویر کشی گوشهء از نابسامانی ها در وطن، گامی در راه حل آنها برداشته باشم.

 

نجیب الله عظیمی

سپتامبر سال 2015

 

 


بالا
 
بازگشت