احمد سعیدی

 

افغانستان در بین دو تخته سنگ

آقای اشرف غنی رئیس جمهور روز دوشنبه همین هفته به کشور هند سفر مینماید به پیش باز سفر آقای غنی کشور هندوستان در هفته قبل سه بال هیلیکوپتر طور تحفه برای افغانستان فرستاده است. تردیدی وجود ندارد که ما هم به هندوستان ضرورت داریم هم به پاکستان اما رقابت های این دو کشور همیشه مشکل بوده که مردم افغانستان زیاد تر ثمره تلخ او را چشیده اند  فکر میکنم افغانستان بعد ازین در شرایط بد تر از گذشته  قرار خواهد گرفت  چون به هر پیمانه ایکه هند شیرین کاری کند بر تلخی مزاج پاکستان خواهد افزود. و به هر پیمانه ای که پاکستان به ما نزدیک شود هندوستان آزرده خاطر می گردد عین وضیعت بین ایران و سعودی در قضایای افغانستان نیز وجود دارد  طوریکه در اخبار مشاهده شد صدر اعظم هند آقای ( نارندرا مودی ) گفته است که ما هرگز افغانستان را تنها نمیگذاریم وهر کمکی که از ما تقاضا شود به پیشانی باز استقبال خواهیم کرد طبعتا این طرز خرام وخوش آمدید هند نسبت به افغانستان مزاج پاکستان را نسبت به افغانستان تبدار میسازد .هر چند در مورد سیاست هند وپاکستان مقالات زیادی نوشته ام اما حالا دیگر راز از پرده بیرون شده میخواهم  واقع بینانه تر وروشنتر توضیح دهم.تفاوت دیدگا ها وقضاوتها: عده را عقیده بر این است که افغانستان بعد از سال ۱۳۵۷ وحتی قبل از آن توسط نیرو های تحت هدایت واثر استخبارات پاکستان مورد تهاجم قرار میگرفت ودر زمان مجاهدین وسیل مهاجرین دیگر لشکر ملیونی علیه نظام افغانستان جنگیده زیر ساخت های اقتصادی ونهاد های اداری وامنیتی افغانستان توسط پاکستان به نابودی کشانیده شده است وبه همین دلیل ترجیح میدهند بجای پاکستان  شاهد حضور گسترده هند در افغانستان باشند واما عده دیگر را عقیده بر این است که پاکستان حین هجوم شوروی سابق مهاجرین را پناه داد ومجاهدین ر تر بیه وتجهیز تا حدیکه یک ابر قدرت را به شکست مواجه ساخت ومجاهدین را بقدرت رسانید درست زمانیکه هند از تجاوز شوروی در افغانستان حمایت میکرد لذا نفوذ هند در دستگاه دولتی افغانستان غیر قابل تحمل است وپاکستان حق دارد بخاطر رجلو گیری از نفوذ روز افزون هند هر چه در توان دارد انجام دهد. فکر میکنم واقعیت ها در بین این دو دیگاه متفاوت مبهم ومجهول مانده وما باید بخاطر حل بحران کشور به معقولیتها اشاره کنیم.

نگاه مقایسوی و جاذبه ها :اینکه افغانستان مرز خیلی وسیع با پاکستان دارد از نظر کسی پوشیده نیست ووابستگی های بیش از حد افغانستان به پاکستان هم یک  واقعیت انکار نا پذیر است که از هر حیث باید مورد مطالعه قرار گیرد.البته نفوذ پاکستان در بین شخصیت های متنفذ افغانستان حتی در رده های بلند حکومت کم نیست. البته مشارکت های عقیدتی وقسما فر هنگی در حفظ وجاذبه رابه ها اثر خودرا دارد .اما در مقابل هند  میکوشد در بین  نهاد های امنیتی وسیاسی نقش داشته باشد وبا پذیرش هزار ها بورس تحصیلی روحیه جوانان با دانش را  ضد پاکستانی میسازد واجرایی پروژه های باز سازی واقتصادی هند در افغانستان  نیز زیاد تر از کشور همسایه است.افغانها نسبت به حضور هندی ها در تمام سطوح مخالفت ندارند اما بر عکس حضور یک فرد پاکستانی برای شان قابل تحمل نیست .از رهگذر واقعیت های ومشترکات جیو پولیتکی وکلتوری پاکستان به مراتب خودرا مستحق تر از هند میداند اما بر خلاف توقع وانتظار پاکستان حضور هند در نهاد های دفاعی وامنیتی وحتی ریاست اصلاحات اداری  من حیث مشاور وپالیسی ساز  که در حقیقت جان وروح سیستم است خیلی چشمگیر میباشد.این رقابت حضور ونفوذ کشور همسایه ودوست منطقه ای افغانستان باعث شده تا جنگ شان در کوهستانها وپمیدانهای افغانستان منتقل شود.فرا تر از افغانستان: پاکستان عقیده دارد که هندی ها در تجهیز وتسلیح بلوچ ها که در بندر گوادر وکویته  میجنگند  نقش بسیار مهمی دارد به باور پاکستانی ها هند درین بازی هم چین را دچار مشکلات ساخته وهم میخواهد با راه اندازی ترور ووحشت در مرز های ایران وپاکستان روابط دو کشور را بر هم زند وهمین رقابت با هند با عث شده تا  همسایه شرقی با قوت تمام اهداف هندی را در افغانستان زیر نظر داشته باشد وقویا فعال باشد البته پاکستان در امر مداخله ونفوذ در افغانستان هیچ مشکلی ندارد چون هم زمینه های نفوذ عقیدتی فر هنگی دارد وهم عناصر فعال داخل نظام را با خود دارد وراه های اقتصادی افغانستان در کنترول آن است یعنی بدون چشم پوشی وابستگی افغانستان بیشتر از ناتو وامریکا به پاکستان است وبا گذشت اضافه تر از سیزده سال کشمکش وبی اعتمادی افغانستان نتوانسته بدیل برای ترانزیت تجارت وصدور کالا ها ویا ورود شان پیدا کند واین امر باعث شده تا همسایه از ما باج بیشتر بگیرد. امیدواریم رئیس جمهور آقای غنی بتواند قرار داد بندر چابهار را با هندوستان امضا کند.تجاوز پاکستان بر کنر ، بدخشان ، و نقاط دیگر افغانستان به نزد پاکستانی ها یکی از مسایل بسیار جزئی است وپاکستان گاهی هم اعتراف نخواهد کرد که بر افغانستان تجاوز کرده پاکستان میخواهد حرف های مطبوعاتی وبازاری حکومت مردان افغا نستان در محافل رسمی مطرح شود مثلا افغانستان میگوید پاکستان بر خاک ما حمله کرد و پاکستان میخواهد این قضیه رسما جای مطرح شود که خاک افغانستان کجاست؟ ومرز ها کدام اند.اگر افغانستان رسما به وجود مرز ویا دیورند لاین اعتراف نکند پاکستان میگوید امریکا طالبان افغان را در وزیرستان هدف قرار میدهد ودرین امر افغانها هم شریک اند وما هم طالبان پاکستانی را در هر جائیکه باشند هدف قرار میدهیم.مثلا به بهانه حضور مولانا فضل الله سالها کنر وکوه های اطراف انرا مورد هجوم قرار میدهد.لذا لازم نیست ما راه حل را نشان بدهیم این بر ریاست جمهوری وحکومت نو است تا طبق وعده که حین انتخابات به مردم افغانستان و مقامات  پاکستانی کرده اند عمل کنند والا وضعیت ازین هم بد تر میشود.حالا پاکستان وزیرستان شمالی را جزء خاک خود میداند  تا زمانیکه حمله امریکا بر  اجنسی ها ادامه داشته باشد پاکستان هم بخود حق میدهد تا طالبان پاکستانی را در خاک افغانستان تعقیب کند واین مشکل باید از طریق میانجی گری دوستان بین المللی حل گردد.ولازم نیست حکومت افغانستان ورسانه ها از تجاوز یک کشور خارجی خبر دهند در حالیکه هیج عکس العمل نشان داده نمیتوانند. سفر های را که آقای غنی با سعودی پاکستان ایران چین و بلاخره سفر را که به هندوستان دارد این کشور ها بدون تردید این حقیقت را میدانند که حکومت وحدت ملی در افغانستان "نتیجه انتخابات ناکام این کشور  است اما از سوی دیگر متن توافقنامه که باعث ایجاد حکومت وحدت ملی شد  مسایل تعریف نشده‌ای در آن  مطرح شده است که هر زمانی ممکن است جنجال‌برانگیز شوند.  دنیا میداند حدود هشت میلیون افغانی که با وجود تهدیدها به پای صندوق‌های رای رفتند، می‌خواستند از میان دو نامزد یکی را انتخاب کنند. اما در اثر خیانت و ضعف مدیریت در کمیسون انتخابات آرای مردم نادیده گرفته شد و خلاف ارزش های قانون اساسی   سرانجام براساس توافق امضا شده میان دو نامزد با میانجی‌گری جان کری وزیر خارجه ایالات متحده امریکا، هر دو تیم انتخاباتی در قدرت سهیم شدند و تصمیم‌های مهم مانند گزینش مقام‌های حکومتی را در مشوره با هم انتصاب و انتخاب میکنند تا هنوز مردم نمیدانند برنامه‌های مختلفی که هر دو نامزد در جریان مبارزات انتخاباتی وعده می‌دادند، چگونه تلفیق داده می‌توانند.تراژیدی وضعیت در این است که رای‌دهندگان افغان ثابت کردند نسبت به نخبه‌ها بیشتر آماده دموکراسی اند. این یک عقب‌گرد بزرگ برای گذار دموکراتیک افغانستان است. شاید این بهای ضروری باشد که برای ثبات پرداخته می‌شود، اما در هر صورت یک بها است خیلی بزرگ نه تنها حقوق دانان در افغانستان بلکه تمام دنیا میدانند و باور دارند که حکومت وحدت ملی صرفاً نسخه‌ای برای نجات از بحران است هیچ تردیدی وجود ندارد که انتخابات بدنام شد، دموکراسی بدنام شد. چون وطن به طرف یک بحران می‌رفت. غیر از ایجاد حکومت وحدت ملی  راه دیگری وجود نداشت  همه میدانند چه داخلی و چه خارجی حکومت جدید بیشتر از این که نتیجه آرای مردم باشند، برآمده از یک توافق سیاسی میان دو نامزد است. به باور من حکومت وحدت ملی  ضربه‌ای بر دموکراسی نوپا در افغانستان پنداشته میشود. حکومت وحدت ملی نتیجه یک انتخابات ناکام و به این ترتیب، دموکراسیِ به بلوغ نرسیده است.  اگر آقای اشرف غنی  مطابق به ارزش های قانون اساسی با در نظرداشت آرای مردم رئیس جمهمور میبود در سطح ملی و بین المللی از قوت بهتر برخوردار میبود حالا که حکومت نیم بند حکومت وحدت ملی ایجاد شده در سفر های خارج نیز مشکلات خود را دارد و نمی تواند با صدای بلند از آدرس مردم افغانسان حرف بزند سفر به هند کار خوبی است اما رقابت های هند و پاکستان نمیدانم تا چه وقت دامنگیر ما خواهد بود .

 

 


بالا
 
بازگشت