محمد الله وطندوست

 

قتل فرخنده داغ ننگی بر جبین ملا ایاز نیازی

می گویند اشتباه انسان های جاهل و عامی به تناسب انسان های داشمند وعالم کم اهمیت و حتی بی اهمیت است اما اشتباه عالم می تواند عالمی را تباه کند.

در حادثه ننگین و بی سابقه قتل فجیع دختری مسلمان و حافظ قرآن که از جانب گروهی اوباش صورت گرفت , مسوول حادثه تنها آن جوانان ونو جوانان بی علم ودانش و بی خبر از دنیا وعقبی نبوده بلکه مسوول اصلی اشخاصی همچون نیازی ها ,ملا حیات الله ها و داعی ها اند که با موعظه های غیر مسوولانه و تحریک آمیز احساسات دینی چنین جوانان را تحریک نموده زمینه قتل وجنایت را فراهم می نمایند. این عالمان به اصطلاح دین که از مشهور ترین موسسات تحصیلی دینی داخل وخارج گویا فارغ شده اند و در علوم دینی تبحر دارند, با تبلیغات لجام گسیخته خشونت و بر بریت را ترویج می دهند و مردم مخصوصا جوانان را آماده هر گونه عمل خلاف انسانیت می نمایند.

تحریکات این مدافعین دین از امروز ودیروز نیست. متاسفانه در طول تاریخ غم انگیز اسلام  بعد از رحلت پیغمبر گرانقدر اسلام وچهار یار وفادارش ,خانواده اموی وعباسی برای حفظ قدرت تلاش ورزیدند  به اسلام چهره خشن دهند و با خشونت وبربریت تسلط خود را استمرار بخشند.

هزار وچهار صد سال کامل, تسلط خلفای اسلامی با خشونت همراه وهمزاد بوده امروز نیز مدعیان امارت وخلافت راه هزار وچهار صد ساله را می پیمایند و با استفاده از احساسات مذهبی مردم وبا ریختاندن خون مظلومان می خواهند بر اریکه قدرت تکیه زنند.

اگر این جریان را در افغانستان و در نیم قرن اخیر در نظر بگیریم دیده می شود که تحصیل کردگان الازهرمصر همچون نیازی  برهان الدین ربانی عبدالرسول سیاف صبغت اله مجددی و عده یی دیگر منحیث عالمان دیپلوم دار اسلام سازمان های بنیاد گرای اسلامی را پی ریزی کردند و با شکار جوانان مسلمان به این سازمان ها خشونت را منحیث عامل عمده تسلط شان ترویج بخشیدند و پیروان خود را بجای آموزش اسلام اصیل به لت وکوب وقتل مخالفان واداشتند و در تاریخ روشنفکری افغانستان اولین قتل را با کشتن

 عبد الرحمن جوانی که بخاطر تامین عدالت اجتماعی مبارزه وپیکار می کرد و با فداکاری در خدمت مردم مظلوم و رنجدیده کشور قرارداشت رقم زدند. عبدالرحمن شهید در روز رمضان از جانب اوباشانی که  نه از دین اطلاعی داشتند ونه خود وموقف خود را می شناختند به اتهام توهین به مقدسات مردم ودر حقیقت به جرم عدالت خواهی وترقی پسندی مورد لت وکوب قرار گرفت  و بالاخره مظلومانه به قتل رسانیده شد. این مسلمانان روزه دار به افتخاراین عمل ننگین شان بنا به فتوای چند ملای جاهل روزه خود را نیز نیمه روز افطار نمودند وگویا مقام غازی را کمائی کردند.

قتل نا جوانمردانه سیدال سخندان در صحن پوهنتون کابل از جانب سردمدار دیگر اسلامی وگویا امیر حزب اسلامی افغانستان گلبدین حکمتیار صورت گرفت که باز هم پیروان اخوان الشیاطین این فتح وپیروزی خود را با نعره تکبیر جشن گرفتند و جامعه روشنفکری افغانستان را به ماتم نشاندند.

اینکه دوملیون انسان به نام دفاع از اسلام از جانب این جهاد گران به قتل رسانیده شد, مسئله جداگانه ایست که پرداختن به آن به این مختصر نمی گنجد.

اما مسئله اساسی اینست که ریشه این همه قتل, خون ریزی و خشونت از جانب تحصیل کردگان الازهر با بنیان گذاری تنظیم های افراطی اسلامی در جامعه بلاکشیده ما رواج داده شد و با ظهور طالبان  واینک داعش به اوج خود رسیده است. اینکه ایازها, داعی ها و حیات الله ها در سایه حاکمیت امریکائی  جهادی در حالیکه دالر امریکائی خرچ می کنند و از موتر های مدل جدید ساخت غرب استفاده می برند اما مردم را در ضدیت با خارجی ها تحریک می کنند وگاهی ازرهبرالقاعده بنام شهید اسلام یادمی نمایند  و زمانی طالبان را خدمت گذاران حقیقی اسلام می دانند, در حقیقت زمینه خشونت وخون ریزی را بنام اسلام تشویق می کنند و مردم معتقد به اسلام اما متاسفانه بی خبر از ماهیت دین را به بیراهه می کشانند.

ببینید!  عالم تحصیل کرده و دکتور علوم دینی همچون ایاز نیازی در مسجد جامع وزیر اکبر خان در پایتخت کشور قتل دختری را از جانب اوباشان توجیه دینی می کند و قاتلین او را برائت می دهد و حتی دولت را اخطار می دهد که در صورت دستگیری عاملین این حادثه کشور به آشوب کشانیده خواهد شد  وانقلاب بر پا خواهد گردید .این اظهارات جز تحریک مشتی عناصر جاهل به خشونت و خون ریزی توجیه وتفسیر دیگری ندارد. او حتی با ذکر مثالی در مورد قتل برادر یک شخص به او اجازه می دهد که قاتل برادرش را فورا به قتل برساند واز سارنوال وقاضی نیز حق پرسش وتحقیق دراین مورد را سلب می کند . به زبان ساده تر دکتور علوم اسلامی ایاز نیازی می گوید که دولت از قاتلین فرخنده این دختر مظلوم حق پرسش و تحقیق ندارد  و اگر ارگان های مسوول جرئت چنین کاری را بخود دهند باید منتظر عواقب آن تا بر پائی انقلاب باشند؟!

من شخصا جناب نیازی را از نزدیک نمی شناسم و کدام حب وبغض شخصی با ایشان ندارم  و حتی بعضا با شنیدن موعظه های دینی شان خوشبینی های معینی نیز با موصوف داشتم  اما توجیه قتل انسان مظلوم آنهم با آن وحشت و بربریت که مو بر اندام راست می نماید این باور را بوجود می آورد که جناب شان نیز از پوهنتون مشهور اسلامی جز خشونت و خون ریزی چیز دیگری نیاموخته  وبه دوام فعالیت دیگر همقطاران شان آب به آسیاب بنیاد گرائی می ریزند و مدافع جهل ,آدم کشی  و خشونت می گردند. مسلما نیازی یگانه عالم بنیادگرا ومروج خشونت در جامعه نیست. او قافله سالار دیگر بنیاد گرا یان و افراطیونیست که تنظیم ها ی جهادی , طالبان القاعده و امروز داعش راه شان را تعقیب می کند  و این همه بدبختی  ناآرامی, قتل , چور وچپاول  و خشونت علیه زنان پیامد   موعظه ها و آموزه های آنانست.

روشنفکران رسالتمند باید هوشیاری خود را در برابر این عناصر حفظ نموده علیه تبلیغات خشونت زا و ضد انسانی آنان بپا خیزند و بیشتر از این اجازه ندهند که عقبگرائی و ارتجاع جامعه را به بیراهه بکشاند.

مسئله دیگری که به ارتباط این حادثه المناک قابل تذکر جدیست بی کفایتی, بی تفاوتی و مسوولیت نا پذیری نیرو های امنیتی مخصوصا پولیس است , که سوال جدی را در مورد عملکرد این نیرو ها بوجود آورده است.

اینکه عده یی اوباش بنا به تحریک یک تعویظ نویس مجهول الهویه  و مجاور بی هویت شاه دوشمشیره به جان فرخنده افتیده و او را مورت لت وکوب قرار داده به قتل رسانیدند وبه شکل وحشیانه به آتش کشانیدند, بنا به پس منظر دین باوری مردم ما وآموزه  های افراطیون دینی غیر منتظره نیست.اما در پایتخت کشور در جوار حوزه امنیتی  ودر یک کیلومتری وزارت داخله در حالیکه پولیس از همان ابتدا ی حادثه در صحنه دیده شده لیکن به هیچ اقدامی متوسل نشده جدا سوال بر انگیز است.

آیا در طول بیشتر از دو ساعتی که این ما جرا در بر گرفت, وزارت داخله و حوزه مربوطه پولیس از چنین یک حادثه هولناک هیچگونه اطلاعی نداشتند؟

اگر این ارگان ها هیچگونه اطلاعی نداشتند, نشاندهنده آنست که رابطه آنان با مردم بکلی گسسته  و مردم پولیس را بیگانه از خود می داند . اگر چنین نیست , وزارت داخله و حوزه مربوطه با اطلاع از حادثه ,هیچ اقدامی نکرده ومسوولیت خودرا ادا نکرده که باز هم تاسفبارو شرم آور است

در صورتیکه تحقیقات به سهل انگاری و بی مسولیتی ارگان های مربوطه صحه بگذارد, بایست مسوولین سهل انگار بی درنگ به چنگ قانون سپرده شوند تا در آینده از وقوع چنین حادثه هولناک و غیر انسانی جلوگیری شده بتواند.

بهر صورت قتل فرخنده  به آن شکل وحشیانه وغیر انسانی لکه ننگی بر پیشانی قاتلین او خواهد بود  ومسلما صفحه سیاهی را در تاریخ کشور ما می افزاید.برای جلو گیری از چنین فاجعه باید اندیشه ها وافکاری که باعث آفرینش این فاجعه شد  ریشه کن نموده  اندیشه درخشان دموکراسی, همدیگر پذیری, آزادی عقیده و بیان وبالاخره مساوات وبرابری زن ومرد را جا گزین آن سازیم  وبه پیروزی انسایت یاری رسانیم.

محمدالله وطندوست

 

 


بالا
 
بازگشت