محمد عوض نبی زاده

 

بیستمین سالگرد شهادت استاد مزاری ویارانش گرامی باد!

 

شهید مزاری نقطه اتصال تاریخ بود که زاهدانه درآسمان تقوا ، برای دست گیری ازمظلومان درخشید و در زندگی پربارش وجدان عاطفی و انسانی حاکمان مستبد را مورد سوال قرار داد وبه ظلم و ستم طعنه زد و از انسانهای سخن گفت که توسط  نظامهای ظالم به مغاره های کوه رانده شده بود اوازحکام ستمگرمی خواست که میان اقوام کشوربرتری و امتیازقائل نشوند وهویت قومی اقوام گوناگون  را درافغانستان برسمیت بشناسند. شهید مزاری برای خود خانه ای همیشگی در دلهای ملیونها انسان آباد کردومحبتش رادر دلها ی مردم در آمیخت، تا این مردم زنده  است مزاری زنده است .نقش شهید مزاری در استعداد آفرینی و استعداد پروری آنچنان برجسته  بود، که ، در میان مردم متفرق هزاره، روح جمعی و اراده‌ای جمعی به وجود آورد.

 

شهید مزاری نمادی ازمبارزات داد خواهانه و فریاد بلند مبارزه  ی عدالت خواهی در افغانستان بود که همه ی دردها، مصیبتها ی جامعه را به خوبی درک می کرد، چون خودش ازمیان درد و رنج وستم برخاسته بود. گرچه ا ومظلومانه از پلکان شهادت به سوی حق شتافت ولی بیست  سال  بعد ازشهادت  ایشان ، می توان حقایقی را که آن زمان  او میگفت اکنون درک نمود  وباگذشت بیش ازسیزده سال حضورنیروهای ناتو در کشورهنوزهم,  حملات انتحاری ,سر برید ن ها , جنگ و ناامنی بوسیله ی گروه های تروریستی طالبان و القاعده بیداد می کند و مردم افغانستان هرروز قربانی می دهند.

 

 شهید مزاری میگفت که افغانستان با وجود داشتن موقعیت جیو پولیتیک مهم درمنطقه وثروت های زیر زمینی با اهمیت متاسفانه اکثریت قاطع مردم آن درگرسنگی,قحطی , تبعیض و بی عدالتی مرگبار قراردارند.افغانستان کشوریست که  منافع اقتصادی وامنیتی قدرت های برتر را با هم گره می زند. افت و خیز اقتصاد جهانی به همین سرزمین درپیوند است ودر حال حاضر کشور ما ، به یک کریدور ارتباط بازرگانی چند جانبه بین کشور ها مبدل شده اند. به همگان معلوم است که افغانستان در طی مدت چهار دهه اخیر الی اکنون  یک کشورتحت اشغال بوده که ابرقدرت ها  و ممالک همسایه  درین چهار دهه باالنوبه انرا دراشغال خود در اوردند.

 

 چنانچه شورویها به افغانستان لشکر کشیداما بعد ازیک دهه  حضور در افغانستان نه تنها به اهدافش نرسید بلکه با قبول تلفات سنگین نیروهای  نظامی و خسارات بزرگ اقتصادی این سرزمین را مایوسانه ترک گفت .شوروی ها در هنگام حضور نظامی شان بالای نخبگان سیاسی دوقوم مدعی کسب قدرت تکیه  و اقوام دیگر مانند هزاره ها و ازبک ها و دیگران را در سیاست های کلان نادیده گرفتند یک اشتباه تاریخی آنان بودکه باعث شکست وشرمندگی جهانی شان گردید البته بعدا مداخله نظامی پاکستان در وجودگروه طالبان  نیز برای اسلام اباد نتایج دلخوا هی نداشت و اکنون ازامریکا و ناتو نیز توقع میرود که همان اشتباه تاریخی شوروی سابق و پاکستان را در افغانستان تکرارنکرده تا باعث سر افگندگی شان نشوند. اما با تاسف امریکا و ناتو نیز تاهنوزازتجربه ی ناکام ومنفی ممالک متجاوز پشین درمورد  بحران افغانستان پند نگرفته وباردیگر مانند روس ها برنخبگان سیاسی این دوقوم مدعی قدرت درافغانستان تکیه ودوقوم مدعی قدرت نیزدرهنگام تقسیم قدرت اقوام هزاره وازبک وسایر اقوام را در نظرنمی گیرند.

 

هرچند که حافظه تاریخی هزاره ها داغ ستم گری حاکمان  تکقومی رااز سه قرن بدین سو بر دوش حمل می کند اما حوادث و وقایعی که دست کم در سه دهه اخیر اتفاق افتاده است به خوبی نشان می دهد که دیگران نیز در صورت دست رسی به منابع قدرت، از هیچ گونه ستم ورزی و تعصب در حق هزاره ها دریغ نمی کنند. چون حاکمان تکقومی عشق به قوميت را جايگزين عشق به انسانيت  نموده وازنظریات «اگو سنتريزم قومي» که انسان و جهان را براي فرد تعريف ووجدان انساني را بي‌خاصيت، مي‌سازد.

 

بر اساس نگرش اگو سنتريزم قومي ، تا جايي كه منافع قومي اقتضا و ايجاب ‌كند، ارتكاب خشونت در مورد ديگران امري پذيرفته شده است كه جهان قومي , جهاني بدون وجدان انساني است؛ جهاني كه در آن ضمير عواطف و احساسات انساني مي‌ميرد.آرمان‌شهر اين جهان آرمان‌شهر تك‌قومي است؛ که والاترين ارزش‌هاي انساني به پاي قوم نثار مي‌شود و بهشت قومي به مدفن و دوزخ گروه‌هاي قومي ديگر بدل مي‌گردد. به اميد روزي كه در افغانستان انسان هزاره، تاجيك، پشتون، ازبك و ديگر گروه‌هاي قومي با همة ی تنوع و گوناگوني خويش، فارغ از نگرش قومي به جهان و انسان نگاه نمايند.

ولی  متاسفانه هنوز هم دشمنان هزاره تلاش دارند تادرمیان هزاره ها از طریق  مذاهب چهارگانه  اثنا عشر , اسماعیلی ,اهل تسنن و اخباری ,اختلافات مذهبی , قومی و نژادی را تشدید نماید. بدین لحاظ  باید هزاره  ها بخاطر همبستگی بیشتر موضوع قومی و نژادی را در میان خودها اصل دانسته و تعلقات مذهبی رایک امر شخصی وفرعی بدانند تا ازین طریق با برجسته نمودن مسله قومی یک پارچگی هزاره ها بیشتر تامین گردد چنانچه دشمنان هزاره بارها در هنگام قتل عام مردم هزاره فرق میان پیروان چهار فرقه های  مذهبی انها را نکرده و صرف هزاره را بخاطر هویت هزاره گی ان قتل عام نموده اند .

چنانچه در روزهای اخیر تروریستهای قبیله گرا به تعداد سی تن را  بجرم هزاره بودن درمسیر شاهراه کابل – قندهاراز دوسرویس مسافر بری بعد از  دیدن تذکره های شان شنا سائی واز سرویس ها پائین  و  اختطاف کردند.با وجود فعالیتهای خصمانه ی دشمنان مردم هزاره در ین واخر هزاره های پنجشیر شورای قومی مردم آبشار "دره ي هزاره پنجشير" را تشکیل تاهمبستگی مردمي اين دره را بادیگر اقوام هزاره فراهم نماید . ایجاد شورای قومی مردم دره ي آبشار دره ي هزاره پنجشير سر مشق "خيزش هاي مردمي"  اقوام گوناگون هزاره در دیگرمناطق هزار ه نشین  خواهند شد.

از انجائیکه عنصر قبیله ، نه تنها يكی از متغير هاى اصلى ميكانيزم قدرت سياسى و فاكتوراساسى در شكلدهى تحولات و تغيرات در افغانستان است، و نميتوان سايه سنگين آنرا در ثبات و بی ثباتى دولتهادر کشور، ناديده گرفت. كشمكش میان قبایل غلجائی و درانی، پايه هاى اساسى دولت- ملت سازى را در افغانستان متزلزل ووفاق ملى را آسيب زد ومردم افغانستان ، را از تمدن جهانى عقب نگهداشته است.انحصار طلبی و تمامیت خواهی قومی با شهزادگان سدوزایی و محمدزایی شروع و با جنایات  امیرعبدالرحمن به اوج خود رسید .

 

امیرعبدالرحمن خان بزرگترین ضربه به وحدت ملی  در کشور وارد ودر میان مردمان کشور فاصله های کلان فرهنگی و سیاسی را به وجود آورد.بعد از او نادرخان چهره ی مورد حمایت انگلیس نیز به سیاست های ظالمانه قومی با تازه کردن زخم های تاریخی مردم موجب افزایش فاصله های قومی شد. پس از نادر خان  نیزرویش تمامیت خواهانه و حذف اقوام دیگر وغیر خودی با فراز و فرود ادامه داشته اند .

 

 تقریبا چهار دهه پیش طيف وسيعى از جوانان غلجايى ، همراه باروشنفكران ساير اقوام در چوکات احزاب چپگراى خلق و پرچم، نهضت جوانان مسلمان، حزب قومگراى افغان ملت وساير جريانات سياسى جمع شده بودند که ، عليه حاكميت محمد زايى ها، مبارزۀ را آغاز نمودند ودردوران جمهوری تاجدار سردارمحمد داود حضور افسران غلجايى در وزارت هاى دفاع و داخله پر رنگ بود .

 

که با الاخره درنتیجه ی مبارزات احزاب چپ ,نورمحمد تره کی، حفیظ الله امین، داکتر نجیب الله باالترتیب باكودتاى هفت ثوربقدرت رسیدند ، که منجربه فروپاشی درانیها و به صحنه آمدن رهبران سیاسی از قبیله ی غلجایی درافغانستان گرديد چون دران زمان جناح خلق برهبری تره کی، نمایندگی از غلجایی ها و جناح پرچم برهبری ببرک کارمل، که اغلب پشتونهای درانی را در تركيب حزب خويش داشت از درانیها حمایت میکردند.

 

همچنین تا حدودی سايه اين تقابل را  میتوان در تركيب تنظيم هاى  اسلامی مثل حزب اسلامى و جمعيت اسلامى نيز مشاهده نمود زیراگلبدین حکمتیار، عبدالرب رسول سیاف، مولوی محمد نبی محمدى كه بدون استثناء همه به قبيله غلجايى تعلق دارند . پس از روی کار آمدن استاد ربانی، که حکومت او، زمینه را برای گروه تندور (طالبان) فراهم وپاكستان ترکیبی را ازمیان تنظيم های غلجايى مجاهدين , گروه افراطی  طالبان را پيريزى نمود كه ، حركتی طالبان  صرفا قومى برای اعاده حاكميت قبیله ی غلجاييها بوده است.

 

 متاسفانه در سايه‌­ي برخي از اتفاقات خونین ديواره‌ی اعتماد میان اقوام کشور ويران ودر روابط سياسي اقوام و سياست­‌گذاري­‌هاي كلان نيز  زیرسايه‌­ي سنگين اين ذهنيت­‌ها به خوبي قابل درک است. اندیشه ملی و ملت سازی در افغانستان همواره با مشکلات  جدی مواجه بوده که روحیه ی، افزون طلبی قومی درقدرت و انحصار منابع در دست گروه های بر سر اقتدار, افغانستان رادچار بی ثباتی و کشمکش های داخلی کرده است .غرور کاذب و اندیشه ناقص و قوم محورانه ی حاکمان متعصب ، سبب شد که اختلافات قومی، مذهبی و گروهی شدت پیداکند.

 

در حالیکه ملت به گروه بزرگی ازمردم اطلاق میشود که دارای زبان،فرهنگ،تاریخ،میراث ،وبعضا نژاد وسرنوشت مشترک ودریک قلمروجغرافیائی زندگی کنند می باشند. ازاین رو، مردم افغانستان چاره‌ای جز تلاش برای خروج از غلاف قبیله و حرکت به سمت دولت و ملت‌سازی ندارند وبرای از بین بردن فقر مزمن  عبور از تفکرو ساختار قبیلوی بسوی دولت – ملت سازی در افغانستان یکی از اولویت‌های جدی  پنداشته میشودتادرکشور چندین قومی افغانستان ، فرهنگ همزیستی- کثرت گرائی وحقوق شهروندی تقویت  وهویت ملی برهویت های قومی برجستگی پیدا کند!

 

بادر نظر داشت نقش مرکزی قبیله بحیث  يكی از متغير هاى اصلى ميكانيزم قدرت سياسى در افغانستان ، که  شهید مزاری برای اولین بار توانست شعا رتامین برابری وتساوی حقوق اقوام گوناگون رامتناسب با شعاع وجودی نفوس شان در قدرت ارایه وتغییردرساختارادارهء دولتی را مطرح ونامش را درزمرهءمبارزین ملی تحت اسم بابه مزاری ثبت تاریخ مبارزات عدالتخواهانه افغانستان نموده است  .

 

شهید مزاری میگفت چون جامعۀ افغانستان ازگذشته های دورآبستن بدترین نوع بیعدالتیها بوسیله ی نظامهای  استبدادی بوده ونیازاست تا درساختارواحد های اداری کشورکه خیلیها ظالمانه ودورازواقعیتهای قومی واجتماعی افغانستان است باید تجدید نظراساسی صورت  گیرد ودر هر واحد اداره ی دولتی متناسب با شعاع وجودی وتکثر نفوس وتناسب فزیکی اقوام هرمحل ,ولسوالیها -ولایات وایالات جدید تشکیل شوندوصلاحیت بیشتربرای نمایندگان منتخب مردم درهرمحل سپرده شده ووالیها ,ولسوالها و شهرداران اازطرف مردم انتخاب و دربرابرمردم مسول و جوابده باشند.اومیگفت چون نظامهای سیاسی درافغانستان ازبسترقومی برخاسته وعامل ستم وخشونت است که حتی براقوام خود نیز رحم ومروت نمی کنند.

 

بنا بر پیشینه ی تاریخی اداره دولتی در محلات .- ولایات کشور توسط ریاست های تنظیمیه  اداره  و رهبری و  بنام ریاست های تنظیمیه  ی ترکستان  - قطغن و ولایت کابل - کوهستان.و ولایات  مناطق هزاره نشین مرکزی  وشمالغربی وقندهار.و پکتیا ومشرقی یاد میشدندو همچنین  دردهه هشتاد میلادی نیز  ولایات افغانستان به هشت زون  مرکز - زون شمال , - زون شمالشرق  وزون  شمال غرب - -زون جنوب وزون جنوب غرب - زون شرق و زون جنوب شرق تقسیم گردیده بود ندکه :-, بادرنظرداشت نامهای قدیمه ی اداره ی دولتی مناطق مختلف وترکیب قومی و اتنیکی -موقعیت و ساختار جغرافیائی و فرهنگی افغانستان را میتوان با برخی اصلاحات تکمیلی به چندین ایالات تقسیم نمود.

 

با فروپاشی دولت داکترنجیب الله و به قدرت رسیدن مجاهدین اوضاع سیاسی و نظامی در افغانستان و منطقه دگرگون شد اما این دگرگونی برای افغانستان صلح  - ثبات و حاکمیت قانون را به ارمغان نیاورد . تنظیم های جهادی پس از تصاحب قدرت بجان همدیگر افتادند که این درگیری ها زمینه ساز ظهور گروه طالبان گردید تا آنکه تهاجم نظامی ائیتلاف جهانی به حاکمیت طالبان در افغانستان پایان بخشید و حکومت های موقت ، انتقالی و " انتخابی  اقای کرزی وحکومت وحدت ملی فعلی" را جا نشین امارت اسلامی طالبان کرد .اکنون جنگ میان طالبان و دولت اشرف غنی و عبدالله  نیزچندین سال با شعاربراندازی نظام دولتی و استقرار " امارت اسلامی طالبان  تشدید  خواهد یافت.

در حالیکه دراوضاع کنونی اختلافات قومی،ملی،مذهبی،زبانی،گروهی وهویتی وتلاش برای بقای حاکمیت قبیله سالاری با حمایت خارجی ها وفساد گسترده مشهود است. بنابراین نمیتوان ازایجاد صلح، امنیت،وحدت ملی،حاکمیت  ملی، امید واربود؛ تراژیدی ادامه پید امیکند و بکشورآسیب فراوان می رساند.راه علاج پذیرش دموکراسی واقعی میباشد و نسل جوان که درحواد ث گذشته و درگیری ها نقشی نداشتند، باید متحد شوند و فریاد رسا آرمان انسانی صلح، امنیت خواهی، برابری حق انسان، آزادی عقیده وبیان، دموکراسی وعدالت  اجتماعی را بگوش شنوای جها نیان برسانند.   

در حالیکه سران حکومت وحدت ملی در زمان مبارزات انتخاباتی از رای میلیونی اقوام هزاره و ازبک  ودیگر اقوام  برای رسیدن به قدرت  استفاده اما اکنون  که زمان تقسیم قدرت رسیده رهبران دو قوم مدعی کسب قدرت  همان فورمول تقسیم شکار میان شیر و گرگ و رباه را به پیش میکشند و  وزارت خانه های کلیدی امنیتی و اقتصادی را میان خود  ها تقسیم  وزد و بند های پشت درهای بسته  میان انان نشاندهنده  ان است که  نامزد وزیران را از افراد وابسته به  خودها معرفی مید ارند. 

 

به نظر میرسد که  بهترین راه حل و بیرون رفت از بحران کابینه ی حکومت وحدت ملی,منطقی  وفراگیر  انست که  باید پست وزارت خانه های کلیدی امنیتی و اقتصادی  غیر سیاسی شده وازافراد غیر حزبی  وبیطرف معرفی و یا این چند مقام کلیدی میان چهار قوم عمده ,ازبکها , هزاره ها , تاجک ها و پشتون ها بر معیار قومی  تقسیم گردند در غیر ان بحران کابینه  تداوم خواهد یافت  در حالیکه قدرت سیاسی متکی بر زور، اسلحه ویا با حمایت نیروی خارجی دوام و قوامی ندارد که مثال زنده آنرا سر نوشت گر و ه های سیاسی در چهار دهه ی اخیر در افغانستان وانمود شده می تواند زیرامیدان بازی سیاسی، بر اعتماد مردم استوار میباشد که هرقدر عنصر  بی اعتمادی طولانی باشد، به همان پیمانه تاثیر آن بر افکار عامه ژرفتر خواهد بود.چون درجهان امروز باشنده گان کره ی زمین مانند یک دهکده در کنارهمدیگر زندگی دارند وهیچ گروه سیاسی، نمیتواند بدون  کار بُرد عاقلانه ، قدرت سیاسی را به دست بیاورد، ادامه دهد و حفظ کند.

 

قرار معلوم رأی نیاوردن کاندید وزیران هزاره از پارلمان، ، ناشی از سنتِ "هزاره ستیزی"برخی ازنخبگان سیاسی اقوام دیگرند که تاهنوز تعصب و تبعیض در تعامل سیاسی، شان نقش دارد وهمین تقابل و تداخل باعث شده که مرزهای قومی، زبانی، تباری، مذهبی و ایدئولوژیک و سمتی ، مبنای رفتاری را در تعامل سیاسی در افغانستان تعیین نماید.  و در ضمن,رقابت و حساسیت ها میان دو تیم حاکم، نیز تأثیر مشخصی در روند ناکامی نامزد وزیران هزاره برجای گذاشته است .

 

مطئمنا هزاره ها بیشتر از هرگروه قومی دیگر نیازمند گشودن باب تعامل، گفتگو و فرهنگ سازی سیاسی و مدارای فکری می باشند؛ زیرا هزاره ها  بارها قربانی اصلی قومی شدن سیاست قبیله ای درمناسبات قدرت وعصبیت های اجتماعی بوده اند. هزاره ها باید انرژی واستعداد خود را در هر حرکتی سیاسی شفا ف تر، بکار برده و با ، تعامل عقلانی، برای یافتن مشترکات باسایر اقوام کشور ، جسورانه و ساختار شکنانه گام بردارند.در شرایط حاضر  باید نخبگان سیاسی جامعه هزاره تقاضا های مبرم و حیاتی زیر را برای رهبری حکومت وحدت ملی ارایه تا این خواست برحق جامعه هزاره را حکومت کنونی عملی نمایند.

 

-اول – معضله ی کوچی ها باید بصورت دایمی وهمیشگی حل و فصل و به این زخم نا سور برای همیشه خاتمه داده شود.- دوم – در تطبیق پروژه شاهراه آسیا ئی کابل – هرات ازطریق هزاره جات   بدون سیا ست بازیها ی قومی  هرچه زود تر اسفلتکاری این سرک از طریق بامیان بطرف کابل آغاز و پیشبرد سریع کار احداث شاهراه را شخصا رئیس جمهور مورد توجه قرار دهد.- سوم- ولایات جدید پشنهادی - جاغوری – بهسود  - پنجاب – و هم چنین تشکیل ولسوالی های جدید در مناطق پور نفوس هزاره نشین مرکزی را  حکومت وحدت ملی  منظور نموده تا این ولایات  و ولسوالی های جدید مناطق هزاره جات درکنار ولایات بامیان و دایکندی فعالیت خود ها را آغاز نمایند .

چهارم :- متناسب به تعدادنفوس باید حضور تحصیلکردگان جامعه هزاره در ادارات – موسسا ت و شعبات  اجتماعی –فرهنگی و اقتصادی دولت کنونی در مرکز وولایات بخصوص در ولایات هزاره نشین  تقویت گردد که حالا  حضور انان دردولت 2% را تکمیل  کرده نمیتواند که باید حضور جامعه هزاره را درشعبات دولت متناسب به تعدادنفوس و شعاع وجودی شان تامین نماید  تامین ثبات و ختم بحران در افغانستان منوط به به رسمیت شناختن هویت های قومی و اعتراف به واقعیت های تاریخی در این کشور می باشد. همانگونه انکار تاریخی این هویت ها سبب نا امنی و بی ثباتی گردیده است، به رسمیت شناختن هویت های قومی یکی از راهکارهای تامین صلح و ثبات سیاسی در این کشور دانسته می شود.

ومن الله التوفیق

   این مقاله در محفل بزرگداشت از بیستمین سالگرد شهادت استاد عبدالعلی مزاری که از طرف اتحادیه ی سراسری افغانهای مقیم هالند در هوتل الیم پارتی شهر بیفروایک  کشور پادشاهی هالند بر گزار شده بود قرائت شد و جهت مطالعه خدمت خوانندگان عزیز تقدیم میشود .       

بیست و هشتم - ماه - فبروری – سال 2015 میلادی

 


بالا
 
بازگشت