مهرالدین مشید

 

ادامۀ سناریوی گذشته یا بازی تازۀ واشنگتن و "پس گویی" های مقامات پیشین

بازی امریکا با افغانستان زیر نام مبارزه با تروریزم پایان نیافته است، هرچند این گمانه زنی های تازه در این مورد نیست، بل این رویکرد از همان آغاز در سیاست های ابهام آلود کاخ سفید در پیوند به افغانستان هویدا بود که امرکا در سازش پنهانی با پاکستان، افغانستان را مورد حمله قرار داد. با تاسف آنانی به استقبال نیرو های امریکایی رفتند که افغانستان را بحیث یک کشور با داشتن هفتاد هزار سرباز مسلح با چند میل کلاشنیکوف، برابر به بهای اسپ به امریکایی ها فروختند.  فروشنده گان بی خبر از آن که خود در اولین گام متاع قلیل بازار مبارزه با تروریزم خواهند گردید. هر روزی که از مبارزه امریکا با تروریزم سپری شد، از این سیاست امریکا پرده بیشتر بلند شد. اکنون که پس از سیزده سال مبارزۀ امریکا در برابر تروریزم رو به پایان است، دشنه فریب و خطا بار دیگر از آستین کاخ سفید بیرون شد و در یک معاملۀ جدید افغانستان را قربانی اهداف نظامیان پاکستان نمود. گزارش های خبری می رسانند که امریکا لطف الله محسود شخص شماره دوم تحریک طالبان پاکستانی را با دو تن از همکاران نزدیک اش به بی خبر از دولت  افغانستان به پاکستان تسلیم نموده است و نیرو های امریکایی محسود را به زور از چنگال نیرو های افغان گرفته بودند . این خبر به گونۀ صاعقه در فضای رسانه ها درخشید و بیشتر از همه مردم افغانستان را نگران و وحشت زده از سیاست های چند پهلو و کجدار و مریز  امریکا در مبارزه با هراس افگنی نموده است.

 این عمل زمانی بدور از چشمان کابل صورت گرفت که محسود در قلمرو افغانستان بازداشت بود و در گرفتاری او هم نیرو های افغان دخیل بودند و از سویی هم امریکایی ها از قبل مسؤولیت زندان بگرام را برای افغانستان سپرده بودند و این دلیل آشکار نقض حاکمیت ملی افغانستان و تداوم ابهام در استراتیژی امریکا  است. گفته می شود که این عمل بخاطر رهایی زندانیان امریکای یاز زندان های پاکستان صورت گرفته است. درست این مبادله پس از سفر لوی درستیز پاکستان به امریکا صورت گرفته است که  رسانه های بیت المللی نیز خبر از نزدیکی روابط نزدیک میان کاخ سفید و اسلام آباد می دهند. اسلام آباد توانسته است تا طی سیزده سال گذشته در برابر کاخ سفید خوب سیاست کند و مبارزۀ امریکا با تروریزم را در واقع به گونۀ غیر مستقیم مدیریت کرده است تا برای کاخ سفید به اثبات رسانید که صلح افغانستان از اسلام آباد می گذرد. بازیگران سیاسی در اسلام آباد و واشنگتن خلای سیاسی و دیپلوماتیکی در کابل را درک کرده اند و دریافته اند که راندن توسن سیاست های فریب آلود و ابهام بار در زیر چشمان سیاستگذاران کابل بیشتر از هر زمانی مساعد است؛ زیرا کابل غرق اختلافات بر سر تشکیل کابینۀ جدید است و رهبری آن مصروف سیر و تماشاه و گل گشت های پاکستان، چین و لندن است و تخت و تاج کابل را برای برای مرغان هوایی گذاشته است.

هرچند موجودیت ابهام در سیاست های کابل از گذشته ها بدین سو نه تنها در پیوند به مبارزه با هراس افگنی و مخالفان سیاسی اش آشکار بود؛ بلکه در رابطه به اسلام آباد و حتی کاخ سفیدهم چندان روشن نبود و موضع گیریهای کابل هر از گاهی در قبال مسایل یاد شده بویژه اسلام آباد دچار نوسانات شدید بود. واشنگتن توانست تا در تبانی با اسلام آباد، هر از گاهی کابل را به مثابۀ سکوی پرش سیاسی خود به کار بگیرد. یا به عبارت دیگر ابهام درسیاست های کابل در قبال پاکستان و طالبان میراث حکومت آقای کرزی است و بر حامیان سیاست های به اصطلاح "سرا پا قرص" آقای کرزی نشاید و زیبا نخواهد بود که با عنوان کردن سیاست ابهام در استراتیژی کابل، بدین بهانه فضل فروشی کنند و اکنون با گندم نمایی ها جو قدیم خویش را در خورجین نگاه بدارند. یا این که جناب داوودزی همکاری پاکستان را برای استقرار صلح و مصالحه با طالبان آزمون ناکام خواند و در روز خداحافظی خود از وزارت داخله با این اظهارات به گونۀ تلویحی خواست، تلاش های حکومت آقای غنی را در جهت ترغیب پاکستان به صلح مورد انتقاد قرار بدهد. این دو مقام ارشد پیشین و دست پروردههای نازدانۀ آقای کرزی در حالی این سخنان را به زبانی می آورند که طی سیزده سال نظاره گر همچو سیاست های ناکام ولی نعمت خود بودند و اما لب به سکوت بسته بودند و زمانی به این خاموشی سنگین بدرود گفتند که از قدرت کنار زده شدند. مردم افغانستان آنقدر از این اظهارات مقامات بیرون رانده از قدرت بیزار اند و چه خوب که خانم ها  این گفته ها را ا" پس گویی" عنوان کرده اند. این "پس گویی" مقامات پیشین  داستان های قصه در قصۀ کتاب "کلیله و دمنه"( نام دو شغال) را در خاطرهها تداعی می کند که ریشه در عمق فرهنگ هزاران سالۀ ما دارد که می گویند:"پشت مرده کلمه" این سخن در  واقع هشدار است، برای آنانی که کارکرد های شماری ها را بعد از مرگ به تبصره می گیرند. این آقایان "پس گوی" هم حالا آستین را تا شانه بر زده اند تا "پشت حکومت مردۀ"آقای کرزی سخن بگویند.  این سخنان این جنابان زمانی خریدار داشت و مردم افغانستان از آن با دل و جان از آن قدر دانی می کردند که با بیان آن چیزی را به نام "قدرت" مبادله می کردند و این سخنان را به بهای از دست دادن قدرت پذیرا می شدند. طبیعی است که در آن زمان داوری مردم نسبت به این اظهارات شان شفاف و خالی از هر نوع دغدغه بود.  ممکن شماری رسانه های که به قولی بلندگوی این آقایان هستند، اظهارات هر دو مقام پیشین را با  آب و تاب به نشر سپردند و از آن تقدیر و نهایت تحسین به عمل آوردند و اما این رسانه ها بر خود قبول مسؤولیت رسانه یی نکردند که بگویند، این سخنان پس از وقت است و به تعبیری مصرف اش گذشته است.

از همین رو است که مردم افغانستان این گونه رویکرد ها را  زیگزاگ و دم دمی مزاجانه می خوانند و به عاملین آن چندان چه که هرگز باور ندارند. این آقایان برای این که خوب آزموده شدد باشند، بهتر خواهد بود که پیش از رسیدن به قدرت قصۀ "وزیر صادق" را به خوانش می گرفتند و تا به دست کمی از معیار خدمتگذاری صادقانه و مردم باوارنه نایل می آمدند تا به راز وزارت آن وزیر پی می بردند که چگونه هر صبح گاهان پیش از رفتن به کرسی وزارت، در خریطۀ مندرس یک بار بوت و کالای پیش از وزارت خود را مشاهده می کرد تا مبادا مغرور شود و به مردم ظلم کند و با فراموش کردن خداوند، به فساد دست یازد و به حق مردم جفا کند. با تاسف که وزرای ما از تماشای کالای کهنۀ پیش از وزارت خیلی شرم دارند؛ زیرا می ترسند که با افشای چون و چند زنده گی و خانه های گلین و نغول های اصلی شان، دزدی های افسانه یی آنان افشا می شود، چه رسد به آن که جرئت دیدن کالای فرسودۀ پیش از مقام و عبرت گرفتن از آن را داشته باشند. 

به هر حال گذشته از "پس گویی" مقامات پیشین و اظهار واژههایی چون ابهام استراتیژیک و آزمون های ناکام و غیره که سیاست آذین بند آنها شده است. به اصل موضوع برگردیم که همانا رهایی لطف الله محسود وهمراهانش است. هرگاه این واقعیت داشته باشد که دولت افغانستان از سپردن لطف الله به پاکستان آگاهی ندارد و معاملۀ پنهانی در پیش نیست. این مایۀ شرمساری دولت افغانستان است که چگونه امریکا با تخطی از حاکمیت ملی و اقتداری ملی این کشور به گونۀ مخفی با اسلام آباد بدور از چشمان کابل معامله کرده است. این اغماض کابل برای مردم افغانستان سخت نابخشودنی است؛ اما گمانه زنی هایی وجود دارد که کابل با اسلام آباد به نحوی وارد یک معاملۀ پنهانی شده است. چنانکه کارشناسان در افغانستان می گویند که چراغ های صلح برای حل مسآلۀ افغانستان به نورافگنی آغازیده است . تلاش های چین برای فراهم سازی مذاکره میان دولت افغانستان و طالبان و اشتراک نواب شریف د رکنفرانس لندن را از نشانه های این چراغ ها می دانند. گمانه زنی هایی هم وجود دارد که پاکستان با ترغیب امریکا، چین و انگلیس حاضر شده تا با گزینش اشتراک در معادلات اقتصادی از حمایت طالبان دست بردار شده است. چنانکه لوی درستیز پاکستان (1) سفر آقای غنی را به پاکستان خیلی موفق دانسته و به  نمایندۀ خاص آلمان برای افغانستان و پاکستان گفته که پس از ایجاد حکومت نو در افغانستان، روابط کابل و اسلام آباد در حال گسترش است.در عین حال طالبان پاکستانی گفتند که ایالات متحده به حملات بر پناهگاه های آنها در داخل افغانستان شدت داده است و با طیاره های بی پیلوت آنها را هدف قرار میدهد تا به این ترتیب از حملات شورشیان در پاکستان جلوگیری شود.پس از سفر ماه گذشته راحیل شریف لوی درستیز اردوی پاکستان به واشنگتن، اسلام آباد می گوید: اگر ایالات متحده برای شکست گروه طالبان در پاکستان کمک کند، اسلام آباد برای کشاندن طالبان افغان به میز مذاکرات هر گونه همکاری خواهد کرد. یک مقام پاکستانی(2) هم به خبرگزاری رویترز گفته است: ایالات متحده در حال حاضر به تعهد پاکستان امیدوار شده که اگر دشمنان اردوی پاکستان از بین بروند، اسلام آباد در گفتگو های صلح افغانستان کمک خواهد کرد. پس از این توافقات بود که واشنگتن وعدۀ کمک بستۀ یک میلیارد دالری را به اسلام اباد نمود. گفتنی است که آقای غنی در چتم هوز لندن صلح را در افغانستان مهم خواند و گفت که برای صلح نمی توان، به رای عامه مراجعه کرد. وی هم چنین در در واکنش به افشای شکنجه ها از سوی سیا یاد آور شد و گفت، در رابطه به صلح به زودی انکشافاتی رخ خواهد داد.

 از این اظهار نظر های آقای غنی آشکار است که او برای تحکیم صلح در کشور کمر را بسته و دریافته است که برای استقرار صلح در کشور به  جز صلح بدیل دیگر وجود ندارد و جنگ با طالبان برخوردار از پشتیبانی مالی، آموزشی و نظامی استبخارات پاکستان در تختۀ بازی های چند پهلوی کاخ سفید راۀ حل نیست. از این رو او برای تامین ثبات در کشور خود را آنقدر مقید به دیپلوماسی پیدا ندانسته و فکر کرده است که بازی سیاسی با دشمن مکاری چون پاکستان خم خم رفتن آسان است و تا علنی و رک و راست. بعید نیست که وی به معامله یی زیر عنوان  "دادن لطف الله برای صلح"  تن داده باشد. این در حالی است که آقای ستانکزی رییس دارالانشای شورای صلح هرنوع مذاکرات دولت با طالبان را رد کرده اند. پیش از این روزنامۀ امت چاپ کراچی که رابطۀ تنگاتنگی با استخبارات پاکستان  دارد، از ملاقات های مخفی آقای غنی با طالبان پرده برداشته بود. نه تنها این که مجلس نماینده گان تحویل دهی لطیف الله محسود به پاکستان را قابل بررسی خواند و مشرانو جرگه سپردن لطیف الله محسود را با دوتن دیگر به پاکستان محکوم کرد و این را  نقض پیمان امنیتی میان کابل و واشنگتن خواند.  این در حالی است که شماری مقامات در قندهار نیز از تماس ها با طالبان سخن گفته اند؛ اما داکتر عبدالله رییس اجرایی متحد نزدیک آقای غنی از چگونگی صلح با طالبان تا حال چیزی نگفته و با مخالف خواندن طالبان موافق نیست و خواستار راهکار شفاف برای صلح است.

بنا براین دراز راۀ صلح در افغانستان طولانی تر از آن است که به قولی با "این گز و پل های" سیاسی وتبلیغاتی به سراغش رفت و با دق الباب کردن اسلام آباد به هدف آن دست یافت. هرچه باید تلاش کرد تا در این راه به ناکامی حکومت آقای کرزی مواجه نگردید و قربانی فریب نظامیان پاکستان نشد و مردم افغانستان را در پای آنان به قربانی نگرفت.  کابل آگاه باشد که بازی اسلام آباد در برابر کابل خیلی پیچیده و ترفند آلود بوده و کابل در برابر اسلام آباد تا کنون بازنده بوده است و آقای کرزی بزرگترین بازیگر ناکام  آن به شمار می رود. حال دیده شود که این بازی تازه در آستانۀ خروج کامل نیرو های رزمی امریکا  از افغانستان چه وعدهها را در پی و بالاخره چه ربطی  به رخداد های آینده خواهد داشت. یاهو

 

1 -  http://da.azadiradio.org/content/article/26735141.html

2 -  همان منبع

 

 

 


بالا
 
بازگشت