احمد سعیدی

 

دیروز دشمنی امروز دوستی فردا چه ؟

به تاریخ 20 نومبر 2014 هئیت 41 نفری تحت ریاست سرگی شایگو وزیر دفاع روسیه وارد پاکستان گردیده طی دو روز گذشته بر علاوه ملاقات با خواجه آصف وزیر دفاع پاکستان به نواز شریف صدر اعظم پاکستان و مقامات عالی رتبه دیگر پاکستانی هئیت روسی مذاکرات یک جانبه و چند جانبه ای  داشته اند پاکستان از هئیت روسی تقاضا نموده تا در حصه تهیه سامان و آلات دفاعی پاکستان را کمک نماید .سفر وزیر دفاع فدراتیف روسیه و استقبال  گرم و بی سابقه پاکستانی ها  از وی بازی های تازه ای را که در منطقه در حالت آبستن است ذهنم را بخود زیاد تر متوجه ساخت و سروده رازق فانی به یادم آمد که گفته بود .

 

همه جا دوکان رنگ است همه رنگ می فروشند

دل من به شیشه سوزد همه سنگ می فروشند

 

خوب به یاد دارم در زمان جهاد افغانستان و حضور قوت های شوروی وقت در کشور ما پاکستان شوروی را دشمن بشریت میخواند حالا دوست مطمعن آنرا برای افغانستان و کشور پاکستان می میداند بعد از سفر وزیر دفاع روسیه و پاکستان فکر میکنم به عینک ضرورت دارم چون در این روز ها بخاطر بازی های منطقوی و فرا منطقوی نه تنها اکثر ادم ها بلکه کشور ها را نیز دو چهره میبینم. مقامات پاکستانی به روس ها گفته اند بعد از خروج قوت های خارجی از امریکا از افغانستان  وضیعت در منطقه دگرگون خواهد شد بناً آرزو داریم تا روسیه فدراتیف جهت صلح و ثبات در این خطه  نقش با ارزش را بازی کند در گذشته نیزبحث ها روی جایگزینی روسیه در افغانستان به جای امریکا مطرح شده بود. از سوی دیگر تعدادی زیادی از  صاحبنظران به این نکته اتفاق نظر دارند که روسیه در تلاش است تا نقش خود در افغانستان را بارز تر سازد. جنگ امریکا و متحدان غربی اش زیر نام مبارزه بر ضد تروریزم و افراط گرایی در افغانستان در منطقۀ که بطور طبیعی حوزه نفوذی پیمان شانگهای محسوب می شود رقابت های منطقوی را میان کشور های غربی  و پیمان شانگهای ( چین روسیه و هند ) قدرت های بر تر آسیایی شدت بخشیده است. هیچ تردیدی وجود ندارد  

که افغانستان روسیه در مقاطع مختلف تاریخ دارائی روابط نزدیک وهمکاری های مشترک در عرصه های مختلف بوده اند. تا زمانیکه این روابط بر مبنی احترام متقابل وشناسیائی حق طرفین بود دوستی دو کشور در حال رشد وانکشاف بود اما متأسفانه اشتباهات دهه هفتاد  اتحاد جماهیر شوروی وقت ورهبران جوان وکم تجربۀ حزب دمکراتیک خلق افغانستان ماهیت دوستانه این روابط را وارونه واین دو ملت به هم برادر را در مقابل یکدیگر قرار داد البته اثرات جنگ سرد ورویاروی أقطاب نظامی آن زمان بین امریکا و روسیه بخصوص انتقام گرفتن از جنگ ویتنام از روسیه اثر خودرا داشت که لازم به توضیح نیست. با آنکه طرفین از رویداد های دهه هفتاد وهشتاد خاطرات تلخ و نا فراموش شدنی دارند با آنهم روابط ملت ها همچنان دوستانه وصمیمی است آنچه اتفاق افتاده نتیجه اشتباه سیاسی رهبران آن وقت بوده که هیچکس آنرا تأئید ننموده است. سفر وزیر دفاع روسیه زمانی به پاکستان صورت می گیرد که هم خود و هم رهبران پاکستان به درستی درک نموده و می دانند که بحران موجوده در افغانستان و منطقه مسلماً راه حل نظامی ندارد. حوادث غیر قابل تصور برای مردم افغانستان و کشورهای منطقه و جهان طی سه دهه اخیر، خونین و حیرت انگیز است. بازیگران و طراحان این بازی خونین با حضور نظامی شان در افغانستان و منطقه قادر به کنترل و مهار نمودن این هیولای جنگ (تروریزم بین المللی) که از اثر اشتباهات و رقابت های غیر قابل تصور امریکا و شوروی وقت بوجود آمده است، موفق نشده اند. بزرگترین قدرت های قرن در مقابل همدیگر جهت تسخیر و کنترول شاهرای استراتیژیکی آسیا – افغانستان با هم در مقابله و زور آزمائی قرار گرفتند. این مقابله برای هر دو جانب درگیر بنام جنگ سرد خسارات هنگفت مالی – جانی و شکستهای غیر قابل تصور بوجود آورده در نتیجه هر دو جانب در مسیر حرکت مثبت برنده و در مسیر حرکت منفی آن بازنده گردیدند. نه تنها مردمان افغانستان روسیه پاکستان بشمول  زمامداران مداخله گر پاکستان  این حقیقت را درک کرده اند بلکه زمامداران امریکا و اروپا نیز به این حقیقت پی برده اند که چه اشتباه تاریخی را مرتکب شده ایم از هیچ کس پوشیده نیست که جهت شکست شوروی وقت در جنگ سرد متحدین به چه اقدامات غیر قابل تصور متوصل گردیدند که ثمره تلخ آن – تروریزم و بحران عظیم اقتصادی را امروز می چشند. امروز آشکار گردید که جنگ سرد یک حرکت مثبت و منطقی نبوده، برعلاوه خسارات  مالی و اجتماعی، بلکه هزار ها  انسان را نیز بکام مرگ فرستاد و باعث بوجود آمدن فقر، مهاجرت، انواع مختلف امراض و وغیره فاجعه های قرن در کشور ما - افغانستان، پاکستان، عراق و سائر نقاط جهان گردید. ذبح انسان با چاقو و حملات انتحاری – انفجارات بنام   دفاع از اسلام را در جهان به میراث گذاشت. در قرن بیست یکم  

با وجود پیشرفت های بزرگ علمی و تخنیکی عصری جهانیان در تشویش و سراسیمه گی بسر می برند. ما می دانیم تروریزم و افراد گرایی زاده کیست و داعش دست پروده کیست چه خوب می بود که اگر همسایه های مداخله گر و نا خلف ما و کشور های غربی در راس امریکا  می گذاشتند تا بعد از خروج قطعات نظامی شوروی و عودت دوباره به کشورشان، عقد توافقات ژنیو که امریکا و شوروی وقت به صفت تضمین کننده گان با در نظر داشت امضا عبدالوکیل و آقا شاهی وزیران خارجه اسبق افغانستان و پاکستان که در پای این سند امضا و تعهد نموده بودند، روی اساسات یک ریفورم مصالحه و تشویق نیروهای مسلح در افغانستان و منطقه بسوی غیر نظامی شدن منطقه و افغانستان در چارچوب اساسی پلان های رشد اقتصادی – اجتماعی با یک دیالوگ منطقوی و بین المللی هم مانند امروز که تصمیم گرفته اند، جلو پیشرفت تروریزم و مسلح شدن تندروان افراطی را که امروز ازکنترول خارج گردیده و گریبان گیر امریکا پاکستان و متحدین شان در افغانستان و منطقه گردیده اند، متوصل می شدند. ادامه رقابت های نظامی و بازی های خونین و توام با چالشها و نیرنگ های امریکا و متحدین اش در مبدل شدن کشور پاکستان به تخته خیز علیه کشورهای منطقه و بخصوص طرح پلان دست یابی امریکا و متحدین به منابع طبیعی کشورهای آسیای میانه و جمهوریت های آزاد شده شوروی وقت، امروز باعث گردید که افغانستان به مرکز خون و فاجعه و لابراتوار عمده تولید  تروریستان بین المللی و مواد مخدر مبدل، جمهوری اسلامی ایران، پاکستان و هندوستان به کشورهای اتومی و مولد سلاح مخرب منطقوی راکتی مبدل گردیده هر یکی در روی تخته افغانستان نقش خویش را هک و رسمای می کنند . پاکستانی ها زمانی تصمیم روابط نزدیک و همکاری با روسیه را گرفته اند که حوادث سه دهه خونین در افغانستان و منطقه باعث گردیده که تماماً نورمهای پذیرفته شده بین المللی، حقوق بشر و میثاق های بین المللی پایمال شود، ملیونها انسان به کام مرگ فرستاده شوند. سرنوشت ملیونها انسان افغان در کام خواست ها و هوس های دوستان بین المللی شان که به شعار دفاع و آزادی افغانستان آمده بودند و امداد بشری را شعارگونه وسیله قرارداده اند فرو رفت. تعلیمات چریکی و آموزش جنگ های گوریلایی برای اکثریت بی سواد و مسلح با اندیشه و عقیده اسلامی و انسانی ایکه احساس پاک در مقابل خداوند و وطن داشتند، امروز به یک هیولای خارج از کنترل مبدل گردیده است.
بعداز حوادث خونین(11) سپتامبر 2001 در امریکا یکبار دیگر حرکت ناسنجیده نظامی توسط امریکا و متحدین بسوی افغانستان آغاز و این عمل تشدید پیمان علیه منابع و منافع کشور افغانها، منطقه بخصوص کشورهای آسیای میانه روی کار گرفته شد. تحت بهانه نابودی ترورویستان بین المللی و پایگاه شان در منطقه، خشونت و خصومت ایدیالوژیکی و عقیدتی علیه عقاید شرق (شوروی سابق) عملا" از افغانستان آغاز گردید.

1- محو و نابودی تماما" سیستم های دفاعی و نظامی در افغانستان که توسط شوروی وقت اساس گذاری شده بود. 2- دور ساختن کادرهای مسلکی و تحصیل یافته شوروی از تماما" عرصه های رشد اجتماعی – اقتصادی در افغانستان. 3- روی کار گرفتن سیستم بازار آزاد که باعث تورم اقتصادی در کشور گردید. و همچنان نابودی سیستم و اساسات دستگاه دولت. 4- بوجود آوردن سیستم تشکیلات اداری مطابق ریفورمهای غربی و امریکایی. 5- قطع کمک های مواد اولیه غذایی (کوپون مامورین دولتی) تحت عنوان پدیده مفکور کمونیزم توسط کابینه دولت تحت حمایه امریکا. 6- از میان برداشتن وزارت پلان از تشکیلات کابینه دولتی و از بین بردن کوپراتیف های دهقانی، اتحادیه های کارگری، بانکهای رهنی و تعمیراتی و انکشاف زراعتی، و سایر تشکیلات دولتی که باعث بروز بیکاری بدون حد و مرز در کشور گردید. 7- تنقیض در ادارات دولتی بدون کدام سنجش و محاسبه دقیق کاری و اداری که این همه باعث بروز اختلالات اقتصادی و امنیتی گردید. 8- نابودی تماما" سیستم های هوایی و مدافعه هوایی در کشور و بیکاری تماما" کادرهای مسلکی نظامی. این همه پدیده ها باعث گردید که برنامه عقده آمیز دی دی آر یا نابود اسلحه ساخت شوروی – روسیه تحت عنوان جمع آوری اسلحه از نزد افراد غیر مسئول دست به کار گردیدند.

بلیون ها دالر امریکایی ای که همه سرمایه های مادی کشور و مردم افغانستان بود توسط عملیه عقده آمیزشی به کام نابودی غیر مسئولانه از بین رفته و در اکثریت شبکه های تلویزیونی جهانی این عمل خلاف قانون جهانی را دستآورد محسوب نموده برنامه نابودی اسلحه و سرمایه مادی و معنوی یک کشور را به نمایش گذاشتند. اگر مفکوره خدمت و کمک برای وطن ما در پلان های شان گنجانیده می بود، چه می شد که اسحله های جمع آوری شده را دوباره به اردوی ملی امروزی که ضرورت مبرم و حیاتی به اسلحه دارند داده می شد؟ امروز در بحران شدید اقتصادی ضرورت به خریداری اسلحه از سایرکشورهای تحت حمایه شوروی سابق برای افغانستان نمی گردید. این همه عملکرد های امریکا و متحدین باعث گردید که ثبات اوضاع به نفع مخالفین ایکه خود زاده آنها بود متوصل گردد.

امروز بزرگترین نیروی صادق و واقعا" نجات دهنده افغانستان و منطقه، آواره و بدون سرنوشت در داخل و خارج از افغانستان بنام " کمونیست " و مامور دولت تحت حمایه شوروی خلقی و پرچمی وقت با هزاران هزار مشکلات مصروف تهیه یک لقمه نان از طریق شغل حمالی به کارهای شاقه مشغول هستند. در حالیکه بزرگترین و موثرترین کادر مسلکی ضرورت فعلی وطن و مادر وطن زاده گاه اش می باشد. مگر بنابر موجودیت خشونت و خصومت بین امریکا و شوروی وقت در آتش انتقام جنگ سرد دیروزی و عقده امروزی سوخته و می سازند. بعضی شان از خانواده و فامیل های شان مبنی بر فشار زمانی دور ساخته شده و آواره بوده و در کشورهای شرقی و غربی منحیث مهاجر بدون سرنوشت حقوقی بسر می برند.

بادرنظرداشت اشتباهات و تکرار آن طی سالیان گذشته برای مردم و کشور افغانها بی نهایت تراژیدی افزا خواهد بود که ما این حقیقت را ندانیم که چطور روابط نگهداریم، چطور سیاست کنیم، کی دوست است و کی دشمن رهبری موجود افغانستان با درک از وضیعت منطقه و فرا منطقه باید در تماس به رهبری روسیه تاکید نماید روی این اصل که  امروز ضرورت است تا اردوی افغانستان مطابق بر تشکیلات قوت های نظامی همسایه ها رشد و تقویه گردد که خلای نبود قوت نظامی در افغانستان باعث تشدید جنگ های چریکی و بی ثباتی در منطقه گردیده دیگر ضرورت به موجودیت قوت های خارجی و کشتار فرزندان شان وادامه خشونت و بی ثباتی در افغانستان و منطقه نگردیده بهانه ادامه جنگ و مقاومت بطور دایمی از منطقه ریشه کن گردد. افغانستان باید بداند  تا کمک های غیر نظامی روسیه را همه جانبه جلب نموده و 44- پروژه زیر بنای مانند کود و برق مزار شریف، فابریکه خانه سازی کابل، هجاری و نجاری ترکانی، فابریکه جنگلک، فارم حده، سیلو مرکز، و ده ها پروژه موثر که توسط شوروی وقت در افغانستان اعمار گردیده اند یک بار دیگر به فعالیت آغاز نمایند. فعالیت این نهاد های بنیادی میتواند گامی درست جهت فراهم آوری سهولت ها برای مردم و کشور ما حساب شود. باور دارم رهبری حکومت وحدت ملی حساسیت و رقابت های منطقوی را میدانند ما باید گام های را برداریم که متضمن منافع ملی ما باشد. در رقابت های منطقوی و فرا منطقوی و سفر های اخیر رهبری حکومت وحدت ملی کشور های منطقه  حضور و شرکت ما بدون درک از آنچه که در ما حول ما می گذرد  عاقلانه نیست. ما برای بقای نظام  و سادت مردم خود از همه مشارکت و همکاری های صادقانه باید آرزو کنیم نه چیزی دیگری. نقش چین پاکستان و عربستان سعودی بعد از سفر های اخیر رئیس جمهور افغانستان

رویکردها و تلقی های مختلف و متضادی از فصل جدید روابط افغانستان و پاکستان چین سعودی به وجود آورده عده ای معتقدند که سفر پشت سر هم مقامات پاکستانی به افغانستان نشان تغییر در رویکرد سیاست خارجی این کشور در قبال افغانستان می باشد اما من کمتر باور مند ام  اعلان آمادگی چین برای اولین بار برای میانجیگیری در گفتگوهای صلح میان افغانستان و پاکستان یکی از دلایل اصلی این خوشبینی ها به حساب می رود. اما حساست های هندوستان در مقابل چین و پاکستان  را نیز باید مد نظر داشت بد بختانه در گذشته زیاد تر افغانستان قربانی رقابت های کشور های منطقه و فرا منطقه بوده امیدواریم در آینده چنین نشود .

 


 


بالا
 
بازگشت