دکتر حمیدالله مفید

 

آیا طالبان تافته جدا بافته؟  یا گلیم بهم بافته با القاعده است.؟

مردم ما به این باور هستند ، که سیاست خواهر ومادر وپدر وبرادر ندارد، گاهی فراز وگاهی فروز می شود . پایایی ندارد وهر کسی آن را به زعم وگمان خود تفسیر وتغییر می دهد.ومنافع خود را در هر سیاستی پنهان می بیند،

سیاست آنگاه به لجن چهره می نماید ، که سپید را سیاه وسیاه را سپید بنمایاند.

همینگونه است در مورد طالبان. ایدون فرشایه داران ویا حکومتداران  دست با دست طالبان داده وتلاش می نمایند، تا تروریستان سر بفلک کشیده طالبان را برادران ناراضی وآنها را جنبش رهایی بخش وازادی پسندان بشناسانند.

طالبان نیز که تنور سیاست را به سود خود شان گرم یابیده اند ، نان های پره کی وخاصه یا ویژه خود شان را می پزند.

در این پسین روز ها تلاش های شگردی به راه افتیده است ، تا نشان بدهند ، که طالبان یک جنبش خود جوش افغانی ومیهن پرستان ومسلمانان راستکار هستند و آنها با القاعده هیچ پیوندی نداشته اند ، بلکه راه آنها از راه طالبان جدا وکوچه های آنها از هم  جدا اند .

زیفیده گرایان یا متقلبان سیاسی ، با چشم سپیدی می خواهند ، تا این  راستی هستی را  وارونه چلوه بدهند که طالبان تروریست نیستند وبا القاعده هیچ پیوندی ندارند .  تا غرب وامریکا را به این باور برسانند ، که با آنها نه به چشم تروریست ، بلکه به چشم یک الترنتیف قابل باور بنگرند.

در این راستا طالبان نیز دست وآستین بر زده اند وخامه های را در این و آن  رسانه به چاپ رسانیده اند وطالبان  نیکتایی پوش فرشایه یی یا دولتی نیز  با آنها سر همسویی یا موافق شور می دهند و اگر سیاستمداران درستنگر ودرست اندیش شور نخورند ، به زودی گواه خواهیم بود ، که طالبان  با آنکه سر فرشادان یا حکمرانان را با مردم یکسان می برند ، در یک پله ترازو با دولت یا فرشایه موجود قرار بکیرد ووزن شود. آنگاه  ، انگشت پشیمانی به دندان گزیدن سودی نخواهد داشت.

درپسین شماره هفته نامه « نن» یعنی امروز که از سوی کمیسیون فرهنگی طالبان به نشر می رسد، خامه ای از جناب عبدالرحیم ثاقب هموند کمیسیون فرهنگی طالبان  زیر نام « بن لادن وعدم بعیت به امیر المومنین اخوند ملا عمر » به چاپ رسیده است. در این خامه پس از آنکه در باره پیدایش القاعده وطالبان مسایلی  نگاشته شده است ، به مناسبات این دو جریان به مثابه دو سازمان جدا بافته نیز پرداخته شده است.

همچنین در این نگارش  به نکات همسو و اختلافی بین طالبان و القاعده نیز اشاره شده است  که با انتقادهایی از عملکرد القاعده همراه است.

چشم‌انداز روابط گذشته بین طالبان و القاعده و تحلیلی از روابط آینده این۲ جریان، از دیگر موضوعات مطرح شده در این گزارش است.

در نتیجه‌گیری این گزارش  به رغم آن که همکاری طالبان و القاعده در آینده غیرممکن عنوان شده اما در عین حال تصریح شده که تغییر سامه یا  شرایط می‌تواند، فرصت‌های جدیدی را برای طالبان و القاعده فراهم کند.

در یک بخش این مقاله آمده است:

«طالبان و القاعده زاده ۲ مرحله حساس افغانستان هستند؛ شبکه القاعده در زمان اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ تأسیس و تربیت شد و تحت عناوین مختلف به صورت تدریجی ارتقا یافت و طالبان نیز به عنوان یک جریان سیاسی و نظامی پس از خروج ارتش سرخ از افغانستان و همزمان با جنگ‌های داخلی بین احزاب شکل گرفت.

مؤسس و دیگر اعضای اصلی طالبان در زمان جهاد در تشکیلات احزاب جهادی به صورت متفرقه علیه ارتش سرخ مشغول جهاد بودند.

القاعده فعلی و «ماسده» قبلی در سال۱۹۸۴ ترسایی  به عنوان یک جریان مستقل نظامی در منطقه زازی میدان ولایت پکتیا اعلام موجودیت کرد، سپس این جریان در سال ۱۹۸۹ میلادی  هم‌زمان با نبرد «جلال آباد»، فعالیت‌های نظامی خود را در شرق افغانستان گسترش داد.

طالبان و القاعده از ابتدای شکل‌گیری از نگاه سیاسی و فکری گرایش‌های متفاوتی داشتند اما تحولات اخیر در افغانستان، آنان را به همکاری نسبی وادار کرد.

طالبان از نگاه فکری پیروان مکتب دیوبندی هستند و بیشتر اعضای طالبان تحت تأثیر علمای هند چون محمود حسن (متوفى ۱۳۳۹ق)، اشرف علی التهانوی (متوفی۱۳۶۲ق) و انور شاه کشمیری (متوفى ۱۳۵۲ق) قرار دارند.

این در حالی است که شبکه القاعده از نگاه فکری تابع شیوخ و علمای سلفی اند.

یکی دیگر از تفاوت‌های جریان طالبان و شبکه القاعده نحوه فعالیت و عملکرد آنان است. به عبارت دیگر، طالبان در فعالیت های خود محدودیت قایل بوده اما القاعده فعالیت‌های فراگیر و بین‌المللی را می‌پسندند.»

 از دید این قلم اگر به این نگاه با دید ژرف بنگریم ، این تفاوت ها نمی توانند ،آنها را دو جریان جدا بافته از هم نشان بدهند،  زمان پیدایش ، وپیروی از مکتب دیوبندی ویا از سلفی ها نمی توانند ، این دو سازمان را دو تافته جدا بافته از هم بسازد، اگر بخواهیم تا طالبان والقاعده  را به مثابه دوسازمان جدا ومتفاوت به بررسی بگیریم ، زمان پیدایش وگرایش به این ویا آن مدرسه دینی نمی تواند ، آنها  را از هم جدا نمایند.

بنگریم . در حقیقت هیچ تفاوتی اندیشوی ، اجراییوی  وعملکردی میان این دو سازمان وجود ندارد، به اینگونه:

۱- هم القاعده وهم طالبان پیروان نصوص اصلی  اند ، هردو سنی وهردو پیرو  قران واحد وسنت واحد اند .

۲- هردو سازمان در امور اجراییوی خود ، شرعیت وقران را قرار می دهند ، به این منظور بر بنیاد برنامه هردو سازمان اقدامهای شرعی آتی انجام می شود.

- انجام پنج بنای مسلمانی برای هردو  سازمان حتمی است.

- مجازات شرعی برای هردو سازمان یکسان است.مانند: قطع دست سارق، اعدام زانی ، دره زدن مجرمانی که گویا گناه کبیره را مرتکب می شوند.تطبیق قانون های مجازاتی بر بنیاد قران وسنت پیامبر اسلام .

- مسلمان ساختن باورمندان دیگر مذهب ها مانند ، مسیحی ، یهودی ، هندو ها ویا دادن جزیه به دولت اسلامی .

-هنگام آذان  جبری بودن نماز برای هردو سازمان یکسان است.

-قتل واعدام بی باوران وآته ییست ها .

- حرام پنداشتن موسیقی .

- حرام پنداشتن آزادی ها برای زنان . ومانع شدن زنان به کار در بیرون از منزل .

-قتل وغارت دارایی های عامه به نام غنایم جنگی.

- قتل دیگر اندیشان وغارت دارایی های مردم به نام غنیمت .

- کشتار  وترور  وانجام انتحاری در میان مردم بیگناه . نمونه های کامل  یکسانی اند، که از سوی القاعده وطالبان در کشور افغانستان ودر جهان انجام شده است ،تفاوتی در آن دیده نمی شود.

-ایجاد دولت یا امارت اسلامی در میان هردو سازمان یکسان است.

- دشمنی با حقوق وازادی های بشری . اعدام بدون دادگاه علنی ووکیل مدافع .

- دایمی بودن خلافت ویا رهبری امیر المومنین .

- پیروی واطاعت از امیر المومنین واز علمای دینی .

-حرام پنداشتن ، بانکداری به شیوه غربی وجهانی

 ودیگر اقدامها واجرااتی که در میان این دو سازمان یکسان وجود دارد.

اینکه تلاش انجام می شود ، تا از این همه سیاست های همسوی دینی ، اقتصادی ، سیاسی واندیشوی طفره رفته وآنها را دوتافته جدا بافته نشان بدهند ، جز فریب ونیرنگ  وزیفیدن ویا تقلب چیزی دیگری نیست وبوده نمی تواند.

با دریغ  همین منوال موجب شده است ، تا فرشایه داران ویا دولتمردان  کنونی طالبان را برادران ناراضی بپندارد وزندانیان آنها را یکی پی دیگری رها کنند وپیوند های سیاه تباری را بر خواست های مردم بیگناه  برتری بدهند ، وایدون نیز تلاش می دارند ، تا طالبان را یک جنبش خود جوش ویک سازمان جدا از القاعده که به مثابه دشمن بشری تلقی شده است در چشم جهانیان نشان بدهند.

سازمان های تروریستی القاعده وطالبان هردو یک گلیم سیاه تروریست ، آدمکش وشرعیت گرا اسلامی افراطی هستند ، که هردو باورمند یه ایجاد یک دولت اسلامی خلافتی وامیری باورمند بوده وبر همه  حقوق وآزادی های بشری می تازند . میان آنها هیچ اختلاف کارکردی واندیشوی وجود ندارد. باید  تا قلع وقمع دایمی آنها مبارزه کرد وفریب دغلبازان سیاسی آنها را نخورد.

بادرود

دکتر حمید الله مفید

 

 


بالا
 
بازگشت