ــــ

سیدموسی عثمان هستی

 

شاخ سه شاخ زن توسط یک زن شکست

ازآنروزی باعقیده خودعهد بستم

نه تنها شاخ توازبادار توشکستم

چومن عهد در راه انسانی  بستم

بخودجرات دادم دندن هاشکستم

شاعربی ون وبیترازو

 

تصویرخانم بامتخصصین غسل واستنجا

طولانی شدن انتخابات نه تنهاملیت های افغانستان که درگرودوتیم وطن فروش قراردارددوطن پرستان دورازوطن راهم این پروسه کشاله دچارتشویش ساخته بود

شب خوابم نمی بردچشمانم بدون پلک زدن ازقفس چشم پروازبسوی تصویرتلویزون داشت تصویرچهارمردیک مردبادریشی ونکتایی وسه مردویک زن درپرده تلویزون که جنایت‌کاران اخوانی توان شنیدن حقیقت درمورد پلشتی‌ها، مزدوری‌ها و آدم‌کشی‌های‌ شان را ندارن نبایدداشته باشند

این سه مردبنام های رشلگری، فضل من‌الله ممتاز و فیضان‌الله فیضان باخانم ویک گردانده پوچ مغزدوریک میزشروع به جروبحث سیاسی نمودند

هرانسانی که یک روزبه سیاست پانگذاشته ونامی ازاحزاب افغانستان نشنیده باشداین جروبحث آنقدرجالب بودکه انسان راغرق دیدن وشنیدن می ساخت بادیدن این جریان تصوری وسخنی فکرم مرابرکرسی قضاوت نشاند

راستی قبل ازاینکه جروبحث آغازیابدبه این فکرشدم که این خانم دریک میزبانخوت مغزان یک من دستارویک بغل رییش چه خواهدکردراستی مرابه یادروزها وشب هایی انداخت که درپنجشیرزخمی شده بودم جهت تداوی به لاهورپاکستان مراانتقال داده بودندزنده یادخانم میناکه حیثیت خواهرمهربان به من داشت باوجودیکه من همسنگرحزبی شان نبودم با داکترفیض زنده یادبه دیدن من آمده بودندوهم انجینرسیدامیرمشهوربه انجنیرسلام ازقریه توغبردی ولایت پروان که قبلاً شعلۀ بودبعدمرتدشدبه اثرفشارکاکا اش که ملای مسجدحضرت قلعۀ جوادبودوهم همصنفی اش حبیب الرحمن نجرابی که آن هم دوست من بودسیدامیرمرتدکه حالا درپشاوراست با سیدعباس برادراش که آمرولایتی حزب اسلامی درپشاوربودبه خاطروطنداری ودوستی سابقه که باآنها وخانودهآنها داشتم به دیدن من آمده بودندانجنیرسیدامیرداکترصاحب فیض رادرزمانی که شعلۀ بودازنزدیگ می شناخت معلومات انجینرسیدامیردرمارکسیت بیشترازاسلام بودولی سیدعباس برادربزرگ انجینرسیدامیردراول حکومت حزب دموکراتیک خلق فارغ ازدانشکده شرعیات کابل شده بود دانش اسلامی چندانی دراسلام ،دین ومذهب  نداشت بازنده یادداکترفیض شروع به جروبحث کردچیزهایی میگفت که مابه شمول خودانجنیرسیدامیرخنده میکردیم وداکتروخانم میناکه دیداین قاضی خیلی احمق است زنده یادمیناگفت قاضی صاحب ازاسلام شنیدی؟ تحقیق دراسلام نمودی ؟گفت نه تحقیق کرده ام نشنیده ام درس اسلامی خوانده ام زنده یادمیناگفت میدانی خشونت اصل دین است وتاریخ ادیان خوانده ایدکه دردین چه خشونتی بوده که بخاطربقای دین صورت نگرفته باشد دموکراسی وآزادی اجتماعی وفردی دراسلام نیست همه تحت ساحه قوانین دینی تنظیم شده دین ومذهب منطق نه می پذیردمن وتوبامنطق اسلام نپذیرفتیم یک یهودویک عسوی ویک هندوهم به اساس منطق دین خودرانپذیرفته هرکی درهرخانه که به دنیاآمده همان دین پذیرفته وحق هم نداردکه درقسمت دین کنجکاوی کندواگرکنج کاوی کندازدین پدری خودبیرون شودبه نام مرتدقابل گردن زدن است نه تنهاسیدعباس عصبی شدماننداین سه نفربه دیوانگی وبی لجامی گلوبزرگ کرد وبه غرزدن باصدای بلندخواست که بدون منطق واستدلال حرفهایش رابه کرسی بنشاندگفت خانم توازاسلام خبرنداری نمازنمی خوانی روزه نمی گیری زنده یادمیناخنده کردگفت من راقبل شما ازامروزمی شناختیدویادیده بودیدکه حالاحکم کفرسرمن می کنیدومیگویدمسلمان نیستیداین سه نفرهم مانندسیدعباس خودرابه دجالی زده بودندخانم غفارسیلی رامتهم به بی دینی میکردندطوریکه ازحرفهای شان معلوم می شدکه این سه نفرمثل سیدعباس چندکتابی ازاسلام خوانده بودندخودرامتخص غسل واستجا فکرمیکردندنه دراسلام درشستن سورخ عقب خودوآلات تسلی خودتخصص داشتنددربالاکردن خصیه یدطولاوهم کسی که وظیفه مصاحبه راداشت به خانم سیلی میگفت که شما به انتخابات ودولت مخالف هستیددراین مملکت چه می کنیداین کودن نمی دانست درجامعه دموکراسی هرانسان به شمول مرد وزن حقوق مساوی وابرازنظرباشندگان اصلی آن مملکت داردنه تنها ابرزحق نظردارندحق کاروحزب ساختن ومبارزه به خاطرمردم ونجات وطن خوددارنداینکه دولت وانتخابات بپذیردیانپذیریدحق هرفردیک ملت است ولی گردانده میزمصاحبه این رانمی دانست این سوال خیلی احمقانه بوددرحقیقت خانم بادانش سیاسی وطنپرست واقعی دربرابرچهارکودن قرارگرفته بودباکشیدن تنبان سخن درس تاریخی به سه شاخ زن ویک گردانده بیخبرازخودشیرزنانه به هرچهاردرس تاریخی داد

میخواهم دیگرخواندگان این قلم هم بادیدن نوارمصاحبه ببینندکه زیرنام اسلام بدون ازاینکه زیردم شان خارمانده شودقرتک دانشمندی می زنندنه ازاسلام مانندرهبرشان خبردارندونه ازانسانیت واحترام به حقوق انسانی فکرمی کنندهرچه باقلدری بالجوج بودن میخواندمنطق پوچ خودراسردیگران بپذیرندتاهنوزفکرنکردندکه ملیت های افغانستان مردم دیروزنیستندشدیدن ازمجاهدوطالب همان طوریکه ازحزب دموکراتیک خلق شاه ،داوودوحکومت کرزی نفرت دارندازاین دوقلدرهای دینی ومذهبی نفرت دارندجنگ های تنظیمی کابل وسازش این قلدران باحزب دموکراتیک خلق درجنگ های تنظیمی کابل شایدحرفهای خانم سیلی شده می تواند لطفاً باکاپی کردن دوخط زیردرگوگل بادیدن نوارتصویری که درسایت حزب همبسگی افغانستان به نشررسیده به دقت ببینیدوقضاوت کنید وایمان دارم که باخودمیگویدخرعسی بارفتن مکه آدم نمی شودوسگ پلیدباشستن پاک نمی شوداین حیوانات باساختن ورفتن دریک حزب آدم نمی شوندجروبحث گرچه بااین کودن ها نادرست است بازهم که بهترملیت های افغانستان این جنوران رابشناسندبایددرمیدیااینها آورده  شوندتاپاردمچی زیردم شان بلندشود

 http://www.hambastagi.org/new/party-activity/750-vulgar-abuses-disclosing-reality-of-gulbuddini.html

نوت:

استنجاـــ (مصدر ) 1 - رستن رهایی یافتن . 2 - شستن جای پلید و نجس را که بول و غایط در آن بوده است و سنگ و کلوخ بدانجا مالیدن . یا سنگ استنجائ . سنگی که بوسیله آن بول و غایط را از جایی پاک کنند سنگی که بدان تطهیر میکنند .

 

 

 


بالا
 
بازگشت