آیا پاکستان را میتوان همان  گرگی در لباس چوپان خواند؟

  الحاج همراز کابلی

عکس تاریخی
شادروان پوهاند دوکتور بالمکند داس با شادروان راجه مهندر پرتاپ سنگه مبارز استقلال طلب هند در سال
۱۳۵۴ خورشیدی در منزل شخصی جناب پروفیسر صاحب  در کارته ۴ کابل.
از راست به چپ دیپلوم انجنیر هریش چندر داس، شادروان هیمراج زیاری، شادروان کنیه لال شکارپوری، شادروان مهرچند، شادروان راجه مهندرپرتاب سنگه مبارز استقلال طلب و نخستین رییس جمهور حکومت جلاوطن هند، شادروان نندکشور مهرا، شادروان پوهاند دوکتور بالمکند داس، شادروان سوامی کرشنانند و راجندر کمار داس نواسه ی پروفیسر صاحب. این عکس را از بر
گهء فیسبوک جناب اشوک کمار داس فرزند پروفیسر صاحب امانت گرفته شده است

 

آیا پاکستان را میتوان  همان گرگی در لباس چوپان یا فت؟
نار سوزانی آسیا را فرا گرفت هر فرد آسیایی بخاطر نجات از شعله های افروخته شده در تلاش بودند .

هند،  بنگله دیش،  پاکستا ن امروزی و افغانستان کهن همچنان در لابلای آن میسوختند.

هر فرد از نیم  قاره ای هند با بهای  خون شان برای رهایی از یوغ  اسارت تلاش میکردند، مگر به تنهایی بعید بود به آرزوها میرسیدند  نا گزیر سراغ دوستان گرفتند. 

راجه مهندر پرتاب سنگهـ (۰۱/۱۲/۱۸۸۶-۲۹/۰۴/۱۹۷۹)، برکت الله خان، و رما مادام کاما، اردیالی و کرشناجی از نخبه گان شبه قاره ای هند پرچم  آزادی برافراشته و پی پناه گاه مطمین شدند.

راجا مهندر پرتاب سنگهـ  در سا ل  ۱۹۱۵ عیسوی از هند به برلین  و از آنجا رهسپار افغانستان شد.

بیست و چهارم اگست ۱۹۱۵ وارد شهر هرات در اکتوبر همان سال  به کابل  آمد.

درین سفر برکت الله خان نیز همراه وی بود که از سوی مردم کابل مورد استقبال قرار گرفته زمینه  ملاقا ت شان را با آزادی خواهان سک و مولوی عبیدالله که قبلا در کابل پناه گزین بودند میسر گردانیدند.

با مساعی مردم کابل حکومت موقت هند در افغانستا ن پایه گزاری  گردیده راجه بحیث رییس، مولانا برکت الله بحیث صدراعظم، مولوی عبیدالله بحیث وزیر امور داخله تعیین  و سراج الاخبار هم به طرفداری آنها با نشر مقالات انقلابی صفحات  دلهای  آزادیخواهان را روشن میساخت.

داشته های ترکنات داس یکی از انقلابیون برجسته هند را سراج الاخبار نشر کرد هیلی چیف کمشنر دهلی به مدیریت استخبارات جنایی سرکلیف لندا شکوه کنان تقاضا برد تا از ورود سراج الاخبار به  هند مانع شود مگر مردم افغانستان همچنان با همسایگانش  امداد میرسانیدند. 

حکومت موقت هند در کابل هیات سیاسی مشتمل بر شمشیر سنگهـ و محمود علی را با مکاتب لازم به  ترکستان روسی نزد تزار روس فرستاده مکاتب دیگری مشهور به ابریشم به حیدر آباد و از آنجا به مدینه منوره ارسال کرد، بدان روزگار لشکری بنام مجاهدین الهی تحت نظر محمود حسن تشکیل گردید مولانا ابو کلام آزاد  که اخبار الهلال را نشر میکرد با آزادیخواهان هند پیوست.

عهد زمامداری شاه امان الله غازی راجه مهندر پرتاب و همکارانش مورد نوازش مردم و دولت افغانستا ن قرار داشتند. چنانچه مقالات راجه را به جراید هندی مانند ملاب، زمیندار، بنده ای مردم، سوا راج لاهور و اکالی امرتسر به همت مردم افغانستان برای نشر ارسال گردید.

آنچه از برگ های تاریخ برچیده آمدیم  ثابت شد که مردمان افغانستان در درازای  تاریخ دستگیر همسایگان بوده و جز خیرو فلاح همسا یگان امتیازی نه خواسته اند.

به گواه  تاریخ مردمان افغانستان با  دلگرمی های زیاد تمام همسایگانش را برادروار همراهی و همکاری داشته درین راه مقدس با هر نوع مقاومت ها  مقابله و حتی خود را ایثار ساخته اند.

طوفانی بر خواست ورق دیگری در شاخسار اشجار تاریخ نمایان کرد از آنسوی مرزها عفریتی  با دستان نا پاکش گلوی مردم ما را فشرد.

به گمان این ملت که روز گاری افغانستان میزبان آزادی برادران پاکستان شده بودند، امروز زمان آنهاست تا حق نمک ادأ بسازند. دلبری کردند ولی ظاهر و باطن شان همصدا نبود.

مجاهدین ما را ترغیب کردند تا به خا طر آزادی افغانستان برزمند مگر  در خفا دامی برای ملت افغانستان چیده چنانچه جنرال ضیا الحق رییس جمهور پیشین پاکستان خطاب به دگر جنرال اختر عبدالرحمن رییس آی اس آی در دسامبر سال ۱۹۷۹ هدایت داد تا افغانستان را آهسته آهسته به  آتش بکشاند. چه نمک حلالی  که کردند.؟؟؟؟؟؟؟!!!!!

فرمان رانان سیاسی پاکستان از همان آوان جهاد مقدس آزادی مردم افغانستان با کشت تفرقه چون گرگی در بین گله های گوسفندان صافدل حمله ور شدند. آرام  آرام هستی و افتخارات چندین قرنه ای  افغانستان را به کام نهنگ دادند.

مردم افغانستان غیر از حوصله چه میکردند؟

از یکسو اژدهای هفت سر از آن ورای  آمو به آشیانه ای کبوتران سپید دل حمله آور شده و از سوی دیگر سیاسیون پاکستان چون گرگی در لباس چوپان آمده اند.

مردمان افغانستان برای چاره سازی و خاموش  کردن آتش بی باک دشمنان نا گزیر بدامان جوامع بشری این یگانه نهاد مطمئن انسانی چنگ زده تا برای نجات افغانستان چاره ساز شوند.

نهاد های بین المللی بنام آزادی و جهاد مردمان افغانستان از کشور های دلسوز خواهان مساعدت گردید که بیشترین این مساعد ت ها را پاکستان به سیفش برد تا اندازه ای که صاحب بم اتم شد، چنانچه جناب حضرت صبغت الله مجددی در روزگار زمامداری اش به حیث اولین ممثل دولت اسلامی افغانستان این موضوع را یاد آور گردید.

چهارده سال متواتر مردم افغانستان در مبارزه بخاطر رهایی از یوغ  مستبدین جانهای شیرین شانرا از دست دادند تا بیرق  آزادی بر فراز قله های شمشاد و هندوکش به اهتزاز در آمد.

در نگونساری نظام کمونیزم نقش مردم افغانستان برجسته بوده ولی همینکه جوامع زیدخل و کمک گر به افغانستان به آرمانهای دیرینه شان رسیدند مردم افغانستان را به باد فراموشی سپرده تا دست اندازی ها بگونه آشکا ر برای سیاست مداران سوگند خورده  ای پاکستان زمینه سازی شد.

هر کس برای مطلب خود دلبری کند

بعد از سپری شدن ادوار تلخ تر از زهر تاریخ سازان ورق زنان صفحه تحریک طالبان را گشود  با یک تند باد  دیگرش دوره های موقت، انتقالی و جمهوری اسلامی را برملا ساختند.

مردم افغانستان با یقین و باور به اسلام و مسلمانی باز هم دست محبت و دوستی را بسوی جمهوری اسلامی پاکستان دراز نگه داشتند و هیچ کینه ای از اعمال گذشته شان به دل نگذاشتند، با صفای قلب به آنها مینگریستند مگر سیاستمداران پاکستان با بازی نو شطرنج نو و دانه های نو روی صحنه سیاسی ظاهر گردیدند .

آیا این بازی دیورند است یا ایجاد ایالات پنجم؟

بد خواه کسان هیچ به مقصد نرسـد

یک بد نکند تا به خودش صد نرسد

من نیک تو خواهم تو بدخـواه منی

تو نیک نه بینی و بمـــــن بد نرسد

 

نگارنده برانم که این حادثات تحمیلی از آن سوی مرز های کشور ناشی از نفاق و خانه جنگی های است که سالیان درازی گریبان گیر ما گردیده و مجال برای بهزیستی مسالمت آمیز بما نمیدهد تجربه ثابت ساخت تکیه و خوشباوری به دیگران چنانچه آزمودیم نتیجه ای جز دردسر ندارد عاقبت اندیشان و تحلیلگران را برآنست هر فرد کشور در هرجاییکه اند تا برادر وار کنار هم نباشند دشوار است از فاجعات شوم ساخته شده در کار گاه اجنبیها نجات بیابیم.

به باور من یگانه راه نجات مردم و نابودی دشمنان سوگند خورده ای کشور در همزیستی مسالمت امیز ماست و گر نه دشمنان خفته در کمین اند چون گرگان وحشی حمله مینمایند، خون ما را چوشیده به انظار بین المللی چنین وانمود میسازند که گویا ملت افغانستان باهم نمی جوشند.

جهانیان اخیرا سیاست دو پهلو و مداخله آشکار جنرال پرویز مشرف را در آسترالیا برخورد وزیر اطلاعات پاکستان و صف آرایی مکمل وی را در جنگ تبلیغاتی و تفرقه اندازی در میان اقوام کشور ملاحظه نمودند.

یک تن از ژورنالیستان خوب پاکستان در مقاله ای که در یکی از نشریه های پاکستان چاپ شد بگونه واضح نیات شوم زمامداران پاکستان را در برابر مردم افغانستان برملا ساخته و از پروژه ناکام پاکستان پرده بر افراشت. افزون بران پاکستان ستراتیژی معینی نداشته گاهی به یک پهلو گاهی به پهلوی دگری می غلطد در حالیکه خود لانه تروریستان را ساخته از آن طفره میرود زیرا او میداند که جهان در یک تغیرات نسبی قرار داشته هر گاه جنگ با تروریزم ختم گردد این خاتمه باعث تغیر استراتیِژی امریکا در منطقه خواهد شد، روی همین ملحوظ پاکستان پیوسته تروریست ها را در خاک خود پرورش داده و به افغانستان اعزام میدارد.

پا کستان دوام عمرش را در جنگ می بیند زیرا او میترسد اگر صلح در منطقه برقرار شود مبادا ایالات متحده امریکا منافع خود را در کشور دیگری از آسیا تدارک نموده و بصورت مشخص با کشور هندوستان روابط بهتر از امروز قایم بسازد، روی همین ملحوظ  پیوسته جنگ را در مرز های افغانستان دامن میزند و از همین طریق  قوتهای نظامی بین المللی را مصروف نگه میدارد.

این پروزه سازان منفی گرا هیچگاه به تاریخ کشورش متوجه نگردیده و اعلامیه مورخ ۳۱ جولای ۱۹۳۷ مرحوم محمد علی جناح بنیانگزار پاکستان را ندیده اند که در آن ضمن ابراز نظر در مورد زندگی سیاسی پشتونهاى آنسوی سرحد گفته بود:  "ما اراده و منظوری داریم که روابط نزدیک  دوستانه با حکومت افغانستان که همسایه نزدیک ماست داشته باشیم."

پاکستان باید بداند که خود مهره های بد امنی و منشای بحران است. روزی فرا خواهد رسید که جرقه های آتش افروخته شان دامان شانرا شعله ور بسازد، بهتر است به ستراتیژی مضحکش خط بطلان کشیده آرامش را در منطقه پایدار نگهدارد.

از آن زمانه ها مدت های مدیدی گذشت آفتاب چندین بار سر از شرق برکشید در غرب غروب یافت  زمامدار ان  افغانستان هممچنان مراتب های بنابر دعوت زمامداران پاکستان به  پاکستان سفر های کردند که حدوداً سفر های آقای حامد کرزی رئیس جمهور پیشین کشور را بیست و یک بار خوانده اند.

مگر هر آنچه که در داشته های سیاسی کشور پاکستان از زمانه های پارها تا این دمی تازه مشاهده گردید همانا سیاست مسلمان کشی  اش بهتر نشد .

زمامدار افغانستان بنا بر اکمال زمان و به خواست مردم افغانستان عوض گردید محمد اشرف غنی منحیث رئیس جمهور مردم افغانستان برگزیده شد و سومین کشوریکه ویرا برای یک دیدار رسمی دوستانه دعوت کرد همانا همسایه افغانستان یعنی پاکستان بود آقا ی غنی در صحبت هایش وانمود کرد که برای تحکیم امنیت در کشور ش ایثار خواهد کرد مگر این ایثا ر گری های در دل میزبا نان در پاکستان اثر گزار خواهد شد ویا ؟؟! مهم است .

اگر چه آقای غنی سه ماه را برای تحقق بگو مگو هایش با مسئولین پاکستان بر خواند اما اینکه پاکستان با در نظر داشت  ارزش های خدمات مردم افغانستان در زمان ضرورت های هند و پاکستان درکدام حدی نمک شناسی دارد.؟

الهـــــــــــــی باد و بارانت بگیرد

دعــــــای ما غــــریبانت بگـــیرد

نمک خــوردی نمکدان را شکستی

نمکم پـــیش چـــشمانت بگــــــــیرد

 

مولوی فضل الرحمان  طی مصاحبۀ در حا لیکه  ظا هراً ازپروسۀ صلح در افغانتسان بگونۀ اظهار خوشبینی کرد اما باز هم همان کهنه بازی اشرا یک بار دیگر به میدان سیاست به نقش آفرینی انداخت یعنی که ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کی میداند چنین اظهارات آقای فضل الرحمان در محدودۀ صلاحیت های خودش است ویا  ؟؟

همچنان سرتاج عزیز مشاور امنیت ملی در امور خارجۀ نخست وزیر پاکستان به بی بی سی گفته است :

شبۀ نظامیان برای پاکستان خطری ندارند نباید هدف قرار بگیرند؟.

وی افزوده است که نباید دشمنان ایالات متحدۀ امریکا دشمن پاکستان پنداشته شوند؟

شایانی ذکر است که جناب نیز گهر ریزان میگوید :

ما طالبان را در سال 1990 حمایت می نمودیم ا ما حالا ارتباط ما با طالبان به حالت عادی می باشد !!.

با این همه مزاج گرمی های گرداننده گان سیاست پاکستان چه باید کرد؟.

برخی از میز بانان به خاطر اینکه مهمانش  را به ظاهر گرامی بدارد فرزند کوچکش را نازدانه محفل و لوطی میدان می گمارند تا سناریوی ساخته شدۀ پشت پرده را تمثیل کند.

 آیا میز بان و فضل الرحمن هردو هم خوان در چنین دستر خوان نخواهند بودند؟

یک بار دیگر نظری به نمکدان می کنم و از مردم و سیاسیون پاکستان می پرسم آیا نمک  که ازنمکدان  افغان درآن د می ضرورت های شان چشیده اند نمکدان شکسته اند ویا ؟؟؟!!!

ادای حق نمک از سوی مسئولان پاکستان برای تحقق آرمان های زمامدار فعلی افغانستان با ارزش است .

 

 


بالا
 
بازگشت